سلام دوستان و همراهان گرامی

همون‌طور که احتمالاً می‌دونید اواخر اردیبهشت امسال (1401) بعد از یکی دو سال وقفه، نمایشگاه کتاب تهران برگزار میشه و همه ما علاقه‌مندان به کتاب می‌تونیم از این رویداد لذت ببریم.

به بهانه همین ما در کافه‌بوک تلاش می‌کنیم تا لیستی از کتاب‌های خوب برای مطالعه انتخاب کنیم. این لیست نسبت به سال‌های گذشته از حساسیت بیشتری برخورداره چون قیمت کتابا نجومی شده...😅

لطفا به لینک زیر مراجعه کنید و بهترین کتابی (کتاب‌هایی) که خوندید معرفی کنید تا در نهایت یک لیست خوب منتشر کنیم:

📎 https://kafebook.ir/معرفی-کتاب-برای-نمایشگاه-کتاب/

کتاب #قصر_به_قصر
اثر #لویی_فردینان_سلین
ترجمه #مهدی_سحابی

آدم پیر هرچقدر هم که به سر و وضعش برسد، عطر بزند، رنگ و جلا بزند به خودش؟… تازه می‌شود مترسک!

*تصویر=سلین

کتاب #قصر_به_قصر
اثر #لویی_فردینان_سلین
ترجمه #مهدی_سحابی

بدترین کَرها آنهایی‌اند که نمی‌خواهند بشنوند، این را هرچقدر می‌توانید تکرار کنید، نترسید…

www.kafebook.ir

کتاب #قصر_به_قصر
اثر #لویی_فردینان_سلین
ترجمه #مهدی_سحابی

البته هر کاری از دستش بربیاید می‌کند… من هم هر کاری از دستم بربیاید می‌کنم… اما آقا، بدون این‌که بخواهم آه و ناله کنم، زندگی‌مان نمی‌چرخد، به هیچ وجه! رک و راست، صاف و پوست‌کنده، بی‌رودرواسی…

www.kafebook.ir

کتاب #قصر_به_قصر
اثر #لویی_فردینان_سلین
ترجمه #مهدی_سحابی

حتی زندگی مرتاضانه هم بینهایت گران شده…

www.kafebook.ir

کتاب #قصر_به_قصر
اثر #لویی_فردینان_سلین
ترجمه #مهدی_سحابی

نان‌شان را ازشان بگیرید ببینید چه می‌گویند این شغال‌ها!

www.kafebook.ir

کتاب #قصر_به_قصر
اثر #لویی_فردینان_سلین
ترجمه #مهدی_سحابی

یک چیز دیگر!… یک چیز دیگر!… همهٔ بورژواها اعدام؟ بورژواهای همهٔ حزب‌ها!… کاملاً مطلقاً موافق! بورژوا صد در صد رذل است! یکی‌ش هست، بخصوص، سارتر! مربّای گه! چطوری به من تهمت زد، زمین و زمان را به هم زد که بلکه تکه‌تکه‌م کنند، برای او اختصاصی پنج… شش غدهٔ بدخیم طلب می‌کنم. بین مِری و پانکراس!… خارج از نوبت!…


پ.ن: شخصیت اصلی کتاب قصر به قصر پزشک است. این کتاب به هیچ وجه زندگینامه نیست.

www.kafebook.ir

سلام

در مطلب فوق درباره این کتاب و یکی از مهم‌ترین شخصیت‌های رمان، یعنی بازرس پارفیری، به بحث و گفتگو پرداختیم. لطفا در بحث شرکت کنید و نظرات خود را در سایت برای ما کامنت کنید.

هدف من هنر برای هنر نیست، بلکه یافتن و توصیف احساس جدیدی از زندگی است.

کتاب #نیکوس_کازانتزاکیس
اثر #هلن_کازانتزاکیس
ترجمه #فرزانه_قوجلو

متأسفم که این شانس را از دست داده‌ام که تو مرا بیمار ببینی و در نگاه دلواپست آرامش پیدا کنم، با این فکر که ذره‌ای دوستم داری.

کتاب #نیکوس_کازانتزاکیس
اثر #هلن_کازانتزاکیس
ترجمه #فرزانه_قوجلو

همواره آزادی برای من ثمر متعالی‌ترین استفاده از فهم بشر بوده است.

کتاب #نیکوس_کازانتزاکیس
اثر #هلن_کازانتزاکیس
ترجمه #فرزانه_قوجلو

می‌نویسم وگرنه خفه می‌شوم. نیازی جسمانی است.

کتاب #نیکوس_کازانتزاکیس
اثر #هلن_کازانتزاکیس
ترجمه #فرزانه_قوجلو

کتابت را لاجرعه سر کشیدم؛ بسیار دوستش دارم. جاندار، عمیق و انسانی است.

کتاب #نیکوس_کازانتزاکیس
اثر #هلن_کازانتزاکیس
ترجمه #فرزانه_قوجلو

همه‌چیز بی‌صبرانه منتظر توست… قلبم می‌لرزد و دست‌هایت را که ببینم از حرف زدن عاجزم… این زندگی معجزه‌ای عظیم و پیش‌بینی‌ناپذیر است. به آینده‌ی دیگری نیاز نداریم، به بهشت دیگری نیاز نداریم. همین برای ما کافی است، بیش از کافی است.

کتاب #نیکوس_کازانتزاکیس
اثر #هلن_کازانتزاکیس
ترجمه #فرزانه_قوجلو

متوجه شدم که چیزی به عنوان بدن وجود دارد که باید مواظبش باشیم ولی نه برای خودش، بلکه برای روحی که روی شانه‌هایش حمل می‌کند.

کتاب #نیکوس_کازانتزاکیس
اثر #هلن_کازانتزاکیس
ترجمه #فرزانه_قوجلو

کتاب مرگ و آزادی را تمام کردم. کتابی بسیار تراژدیک درباره‌ی مبارزه برای آزادی، عطش همیشگی روح به آزادی، برای رهایی ذات و تبدیل آن به روح، برای خدا تا از تمام فضیلت‌های بشری که بر او سنگینی می‌کند خلاص شود، تا او هم بتواند به روح بدل شود.

کتاب #نیکوس_کازانتزاکیس
اثر #هلن_کازانتزاکیس
ترجمه #فرزانه_قوجلو

دیروز تلگرامی از ناشر در آلمان دریافت کردم: آخرین وسوسه زیر تیغ پاپ‌ها. همشه از کوته‌بینی و کوته‌فکری نوع بشر حیرت کرده‌ام. این‌جا کتابی است که من با خلسه‌ی عميق مذهبی نوشته‌ام. با عشق پرشور برای مسیح و حالا پاپ، نماینده‌ی مسیح، اصلاً درکی از آن ندارد. نمی‌تواند عشق به مسیح را که کتاب با آن نوشته حس کند و محکومش می‌کند! و با این وجود هم‌سو با بدبختی و بردگی جهان معاصری است که من باید در آن محکوم شوم.

کتاب #نیکوس_کازانتزاکیس
اثر #هلن_کازانتزاکیس
ترجمه #فرزانه_قوجلو

به کنارش برگشتم، برای مدتی طولانی نگاهش کردم، چشم‌هایش را بسته بود، آن چشم‌های شوخ و مهربان و زیتونی‌رنگ که دیگر هرگز آفتاب را نمی‌دیدند.

کتاب #نیکوس_کازانتزاکیس
اثر #هلن_کازانتزاکیس
ترجمه #فرزانه_قوجلو