#نان_تست
موادلازم نان تست 👇
١_آرد نان فانتزی ۵۰۰ گرم
۲_ شیر ولرم ۱۵۰ میلی لیتر (گرم )
۳_آب ولرم (مستقیما از شیرآب )مقدارش تقریبی میباشد چون آبخور آردها باهم متفاوت است باید با احتیاط کم کم و به تدریج اضافه شود تا مواد حالت خمیری و انسجام را بگیرید حدودا ۲۰۰میلی لیتر (گرم ) برای من ۱۸۰ گرم برد .
۴_مايه خمیر خسک وفوری ۸ گرم
۵_نمک ۶ گرم
۶_شير خشک قنادی ۷ گرم
۷_ شکر ۴۰ گرم (برای تغذیه مایه خمیر )
سایز قالب نان تست 👇👇
۲۷×۱۱×۱۱
دمای فر :
فررا ازنیم ساعت قبل در دمای ۲۰۰درجه سانتیگراد گرم کنید به محض گذاشتن قالب دمارا به ۱۸۰ درجه برسانید طبقه وسط
حدودا ۵۰ تا ۶۰ دقیقه
🔴نکته مهم
اگر قالب نان تست تان در نداشت یک ظرف آبجوش از ابتدای روشن کردن فر در فر بذارید (ايجاد حمام بخار )برای کیفیت بهتر نان ، اما اگر قالب تون در داشت مثل مال من نیاز به گذاشتن تظرف آب در فر نیست
رسانه تبلیغی ما باشید🎀
به کدبانوها فوروارد کن 😊
لینک کانال کدبانوی ایرانی👇👇👇👇join
@kadbanoiranii
https://t.me/joinchat/PtXP1V1qM292eneG
کپی برداری وفرستادن رمان ها و دستورات وفیلمهای آموزشی کانال بدون لینک واسم کانال
@kadbanoiranii
حرام است و حق الناس به حساب میاد.لطفا رعایت کنید.
آموزش بهترین رسپیهای امتحان شده قنادی و آشپزی از اساتید برتر💪
موادلازم نان تست 👇
١_آرد نان فانتزی ۵۰۰ گرم
۲_ شیر ولرم ۱۵۰ میلی لیتر (گرم )
۳_آب ولرم (مستقیما از شیرآب )مقدارش تقریبی میباشد چون آبخور آردها باهم متفاوت است باید با احتیاط کم کم و به تدریج اضافه شود تا مواد حالت خمیری و انسجام را بگیرید حدودا ۲۰۰میلی لیتر (گرم ) برای من ۱۸۰ گرم برد .
۴_مايه خمیر خسک وفوری ۸ گرم
۵_نمک ۶ گرم
۶_شير خشک قنادی ۷ گرم
۷_ شکر ۴۰ گرم (برای تغذیه مایه خمیر )
سایز قالب نان تست 👇👇
۲۷×۱۱×۱۱
دمای فر :
فررا ازنیم ساعت قبل در دمای ۲۰۰درجه سانتیگراد گرم کنید به محض گذاشتن قالب دمارا به ۱۸۰ درجه برسانید طبقه وسط
حدودا ۵۰ تا ۶۰ دقیقه
🔴نکته مهم
اگر قالب نان تست تان در نداشت یک ظرف آبجوش از ابتدای روشن کردن فر در فر بذارید (ايجاد حمام بخار )برای کیفیت بهتر نان ، اما اگر قالب تون در داشت مثل مال من نیاز به گذاشتن تظرف آب در فر نیست
رسانه تبلیغی ما باشید🎀
به کدبانوها فوروارد کن 😊
لینک کانال کدبانوی ایرانی👇👇👇👇join
@kadbanoiranii
https://t.me/joinchat/PtXP1V1qM292eneG
کپی برداری وفرستادن رمان ها و دستورات وفیلمهای آموزشی کانال بدون لینک واسم کانال
@kadbanoiranii
حرام است و حق الناس به حساب میاد.لطفا رعایت کنید.
آموزش بهترین رسپیهای امتحان شده قنادی و آشپزی از اساتید برتر💪
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🔴 #فیلم_آموزشی
#نان_تست
رسانه تبلیغی ما باشید🎀
به کدبانوها فوروارد کن 😊
لینک کانال کدبانوی ایرانی👇👇👇👇join
@kadbanoiranii
https://t.me/joinchat/PtXP1V1qM292eneG
کپی برداری وفرستادن رمان ها و دستورات وفیلمهای آموزشی کانال بدون لینک واسم کانال
@kadbanoiranii
حرام است و حق الناس به حساب میاد.لطفا رعایت کنید.
آموزش بهترین رسپیهای امتحان شده قنادی و آشپزی از اساتید برتر💪
#نان_تست
رسانه تبلیغی ما باشید🎀
به کدبانوها فوروارد کن 😊
لینک کانال کدبانوی ایرانی👇👇👇👇join
@kadbanoiranii
https://t.me/joinchat/PtXP1V1qM292eneG
کپی برداری وفرستادن رمان ها و دستورات وفیلمهای آموزشی کانال بدون لینک واسم کانال
@kadbanoiranii
حرام است و حق الناس به حساب میاد.لطفا رعایت کنید.
آموزش بهترین رسپیهای امتحان شده قنادی و آشپزی از اساتید برتر💪
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🔴 #فیلم_آموزشی
#نان_تست
رسانه تبلیغی ما باشید🎀
به کدبانوها فوروارد کن 😊
لینک کانال کدبانوی ایرانی👇👇👇👇join
@kadbanoiranii
https://t.me/joinchat/PtXP1V1qM292eneG
کپی برداری وفرستادن رمان ها و دستورات وفیلمهای آموزشی کانال بدون لینک واسم کانال
@kadbanoiranii
حرام است و حق الناس به حساب میاد.لطفا رعایت کنید.
آموزش بهترین رسپیهای امتحان شده قنادی و آشپزی از اساتید برتر💪
#نان_تست
رسانه تبلیغی ما باشید🎀
به کدبانوها فوروارد کن 😊
لینک کانال کدبانوی ایرانی👇👇👇👇join
@kadbanoiranii
https://t.me/joinchat/PtXP1V1qM292eneG
کپی برداری وفرستادن رمان ها و دستورات وفیلمهای آموزشی کانال بدون لینک واسم کانال
@kadbanoiranii
حرام است و حق الناس به حساب میاد.لطفا رعایت کنید.
آموزش بهترین رسپیهای امتحان شده قنادی و آشپزی از اساتید برتر💪
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🔴 #فیلم_آموزشی
#نان_تست
رسانه تبلیغی ما باشید🎀
به کدبانوها فوروارد کن 😊
لینک کانال کدبانوی ایرانی👇👇👇👇join
@kadbanoiranii
https://t.me/joinchat/PtXP1V1qM292eneG
کپی برداری وفرستادن رمان ها و دستورات وفیلمهای آموزشی کانال بدون لینک واسم کانال
@kadbanoiranii
حرام است و حق الناس به حساب میاد.لطفا رعایت کنید.
آموزش بهترین رسپیهای امتحان شده قنادی و آشپزی از اساتید برتر💪
#نان_تست
رسانه تبلیغی ما باشید🎀
به کدبانوها فوروارد کن 😊
لینک کانال کدبانوی ایرانی👇👇👇👇join
@kadbanoiranii
https://t.me/joinchat/PtXP1V1qM292eneG
کپی برداری وفرستادن رمان ها و دستورات وفیلمهای آموزشی کانال بدون لینک واسم کانال
@kadbanoiranii
حرام است و حق الناس به حساب میاد.لطفا رعایت کنید.
آموزش بهترین رسپیهای امتحان شده قنادی و آشپزی از اساتید برتر💪
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🔴 #فیلم_آموزشی
#نان_تست
رسانه تبلیغی ما باشید🎀
به کدبانوها فوروارد کن 😊
لینک کانال کدبانوی ایرانی👇👇👇👇join
@kadbanoiranii
https://t.me/joinchat/PtXP1V1qM292eneG
کپی برداری وفرستادن رمان ها و دستورات وفیلمهای آموزشی کانال بدون لینک واسم کانال
@kadbanoiranii
حرام است و حق الناس به حساب میاد.لطفا رعایت کنید.
آموزش بهترین رسپیهای امتحان شده قنادی و آشپزی از اساتید برتر💪
#نان_تست
رسانه تبلیغی ما باشید🎀
به کدبانوها فوروارد کن 😊
لینک کانال کدبانوی ایرانی👇👇👇👇join
@kadbanoiranii
https://t.me/joinchat/PtXP1V1qM292eneG
کپی برداری وفرستادن رمان ها و دستورات وفیلمهای آموزشی کانال بدون لینک واسم کانال
@kadbanoiranii
حرام است و حق الناس به حساب میاد.لطفا رعایت کنید.
آموزش بهترین رسپیهای امتحان شده قنادی و آشپزی از اساتید برتر💪
#پارت۲۴۱
-نه چه ایرادی... فقط یکم شوکه شدم... قدمشون روی چشم.
-مامان مامان... مشیتو (مهشید) ببین... اسینجا(از اینجا) معلومه...
لحظه ای نگاهم به سمتی که اشاره کرد می رود و از نزدیک شدن سر نریمان به سر مهشید چنان از جا می پرم که محمد جا می خورد و جلو می کشد تا نگاه کند و من هول شده دستم را مقابلش می گیرم...
-عه... نه... رزا؟ برو بغل بابا؟ اینجا سرده... محمد رزا بگیر...!
خدا این مهشید را لعنت کند که ماچ و بوسه ها دل ضعفه رفتن ها مال او بود و خجالت کشیدن هایش می ماند برای من!
به محمد نیم نگاهی می کنم و گوشه ی بالا رفته ی لب هایش بعد از بحث جدی که با هم داشتیم هیچ معنی دیگری نمی تواند داشته باشد غیر از اینکه مطمئنا می داند چه اتفاقی در کابین آن ها در حال رخ دادن است.
بالاخره آخر شب وقتی که رزا حتی تا به پارکینگ نرسیده چشمانش روی هم افتاد عزم بازگشت کردیم.
نریمان گفته بود که خودش مهشید را می رساند و به نظر می رسید که شب آن ها به پایان نرسیده است.
محمد رزا را صندلی عقب می خواباند. ماشین را به راه می اندازد و بخاری را روی درجه کم روشن می کند.
آرام و بدون هیچ عجله ای می راند و در فضای آرام و ساکت ماشین به رزای به خواب رفته حسادت کردم.
بی هوا خمیازه ای می کشم و محمد نیم نگاهی به سمتم می اندازد و با لحن خیلی خیلی دل نشینی می گوید:
-بخواب تا وقتی برسیم بیدارت می کنم خانوم...
پوسته های چروکیده دلم را می کشند انگار... چرا حرفم را نمی فهمید وقتی می گفتم حد و حدود را رعایت کند؟
می گفت دیگر هرگز آزارم نمی دهد و من باید می گفتم دیگر بیشتر از این؟
چطور باید به او می فهماندم اینگونه صحبت کردنش فغان دلم را در می آورد که غرورم مقابلش شکسته نشود؟
رسانه تبلیغی ما باشید🎀
به کدبانوها فوروارد کن 😊
لینک کانال کدبانوی ایرانی👇👇👇👇join
@kadbanoiranii
https://t.me/joinchat/PtXP1V1qM292eneG
کپی برداری وفرستادن رمان ها و دستورات وفیلمهای آموزشی کانال بدون لینک واسم کانال
@kadbanoiranii
حرام است و حق الناس به حساب میاد.لطفا رعایت کنید.
آموزش بهترین رسپیهای امتحان شده قنادی و آشپزی از اساتید برتر💪
-نه چه ایرادی... فقط یکم شوکه شدم... قدمشون روی چشم.
-مامان مامان... مشیتو (مهشید) ببین... اسینجا(از اینجا) معلومه...
لحظه ای نگاهم به سمتی که اشاره کرد می رود و از نزدیک شدن سر نریمان به سر مهشید چنان از جا می پرم که محمد جا می خورد و جلو می کشد تا نگاه کند و من هول شده دستم را مقابلش می گیرم...
-عه... نه... رزا؟ برو بغل بابا؟ اینجا سرده... محمد رزا بگیر...!
خدا این مهشید را لعنت کند که ماچ و بوسه ها دل ضعفه رفتن ها مال او بود و خجالت کشیدن هایش می ماند برای من!
به محمد نیم نگاهی می کنم و گوشه ی بالا رفته ی لب هایش بعد از بحث جدی که با هم داشتیم هیچ معنی دیگری نمی تواند داشته باشد غیر از اینکه مطمئنا می داند چه اتفاقی در کابین آن ها در حال رخ دادن است.
بالاخره آخر شب وقتی که رزا حتی تا به پارکینگ نرسیده چشمانش روی هم افتاد عزم بازگشت کردیم.
نریمان گفته بود که خودش مهشید را می رساند و به نظر می رسید که شب آن ها به پایان نرسیده است.
محمد رزا را صندلی عقب می خواباند. ماشین را به راه می اندازد و بخاری را روی درجه کم روشن می کند.
آرام و بدون هیچ عجله ای می راند و در فضای آرام و ساکت ماشین به رزای به خواب رفته حسادت کردم.
بی هوا خمیازه ای می کشم و محمد نیم نگاهی به سمتم می اندازد و با لحن خیلی خیلی دل نشینی می گوید:
-بخواب تا وقتی برسیم بیدارت می کنم خانوم...
پوسته های چروکیده دلم را می کشند انگار... چرا حرفم را نمی فهمید وقتی می گفتم حد و حدود را رعایت کند؟
می گفت دیگر هرگز آزارم نمی دهد و من باید می گفتم دیگر بیشتر از این؟
چطور باید به او می فهماندم اینگونه صحبت کردنش فغان دلم را در می آورد که غرورم مقابلش شکسته نشود؟
رسانه تبلیغی ما باشید🎀
به کدبانوها فوروارد کن 😊
لینک کانال کدبانوی ایرانی👇👇👇👇join
@kadbanoiranii
https://t.me/joinchat/PtXP1V1qM292eneG
کپی برداری وفرستادن رمان ها و دستورات وفیلمهای آموزشی کانال بدون لینک واسم کانال
@kadbanoiranii
حرام است و حق الناس به حساب میاد.لطفا رعایت کنید.
آموزش بهترین رسپیهای امتحان شده قنادی و آشپزی از اساتید برتر💪
#پارت۲۴۲
#
نمی گفت کسی که یک خط در میان به من یادآوری می کند که چیزی به غیر از رزا بین ما نیست، چرا با کوچکترین توجهی حالی به حالی می شود؟
چرا با دیدن محبت ها و در آغوش کشیدن های نریمان چشم می دزدد تا دل بی آبرویش هوس های نابجا به سرش راه ندهد؟
هیچ نمی گویم... سرم را به سمت شیشه برمیگردانم و نگاهش نمی کنم. شاید او نفهمد که چه بر سرم آورده و هرگز هم نفهمد اما من می دانم.
خوب می دانم که یکبار دل زبان نفهمم چطور برای این محمد همه چیز تمام رفته و من مار گزیده از دیدن ریسمان و سیاه و سفید به رعشه می افتادم!
-اجازه دارم مادرم رو فردا بیارم خونه تون؟ دلم نمیاد... یعنی دیگه بیشتر از این نمی تونم جلوشو بگیرم.
-مسئله ای نیست. هروقتی اومدن قدمشون روی چشم فقط قبلش با من هماهنگ کن.
-ممنونم.
چشم می بندم و به نظر می رسد که دیگر حرفی برای گفتن باقی نمانده بود و من نمی دانم از چه روی اما خروار خروار بغض داشتم و دلم تنهایی می خواست.
یک حس دلتنگی داشتم و این شب انگار بهانه های تازه ای به دلم داده بودند برای گرفتن و گریستن...
مقابل در ماشین را خاموش می کند و خودش هم پیاده می شود.
رزا را بغل می زند و اینطور که او جلو جلو راه افتاده فکر می کنم که قصد دارد تا رزا را خودش درون تختش بگذارد.
آرام در را باز می کنم و محمد داخل نمی شود و می خواهم بگویم رزا را به من بده اما تا نگاهش کردم گفت:
-بی زحمت یه یالا بده بیام رزا رو بذارم تو تختش کمرت درد می گیره...
گوشه ی لبم را می گزم و نگاهی در خانه می گردانم و با دیدن چراغ های خاموش می فهمم که مامان در اتاق من به خواب رفته است.
در را باز می کنم و خودم جلوتر می روم تا تختش را اماده کنم. پتو را کنار می زنم و او رزا را آرام روی تخت می گذارد.
رسانه تبلیغی ما باشید🎀
به کدبانوها فوروارد کن 😊
لینک کانال کدبانوی ایرانی👇👇👇👇join
@kadbanoiranii
https://t.me/joinchat/PtXP1V1qM292eneG
کپی برداری وفرستادن رمان ها و دستورات وفیلمهای آموزشی کانال بدون لینک واسم کانال
@kadbanoiranii
حرام است و حق الناس به حساب میاد.لطفا رعایت کنید.
آموزش بهترین رسپیهای امتحان شده قنادی و آشپزی از اساتید برتر💪
#
نمی گفت کسی که یک خط در میان به من یادآوری می کند که چیزی به غیر از رزا بین ما نیست، چرا با کوچکترین توجهی حالی به حالی می شود؟
چرا با دیدن محبت ها و در آغوش کشیدن های نریمان چشم می دزدد تا دل بی آبرویش هوس های نابجا به سرش راه ندهد؟
هیچ نمی گویم... سرم را به سمت شیشه برمیگردانم و نگاهش نمی کنم. شاید او نفهمد که چه بر سرم آورده و هرگز هم نفهمد اما من می دانم.
خوب می دانم که یکبار دل زبان نفهمم چطور برای این محمد همه چیز تمام رفته و من مار گزیده از دیدن ریسمان و سیاه و سفید به رعشه می افتادم!
-اجازه دارم مادرم رو فردا بیارم خونه تون؟ دلم نمیاد... یعنی دیگه بیشتر از این نمی تونم جلوشو بگیرم.
-مسئله ای نیست. هروقتی اومدن قدمشون روی چشم فقط قبلش با من هماهنگ کن.
-ممنونم.
چشم می بندم و به نظر می رسد که دیگر حرفی برای گفتن باقی نمانده بود و من نمی دانم از چه روی اما خروار خروار بغض داشتم و دلم تنهایی می خواست.
یک حس دلتنگی داشتم و این شب انگار بهانه های تازه ای به دلم داده بودند برای گرفتن و گریستن...
مقابل در ماشین را خاموش می کند و خودش هم پیاده می شود.
رزا را بغل می زند و اینطور که او جلو جلو راه افتاده فکر می کنم که قصد دارد تا رزا را خودش درون تختش بگذارد.
آرام در را باز می کنم و محمد داخل نمی شود و می خواهم بگویم رزا را به من بده اما تا نگاهش کردم گفت:
-بی زحمت یه یالا بده بیام رزا رو بذارم تو تختش کمرت درد می گیره...
گوشه ی لبم را می گزم و نگاهی در خانه می گردانم و با دیدن چراغ های خاموش می فهمم که مامان در اتاق من به خواب رفته است.
در را باز می کنم و خودم جلوتر می روم تا تختش را اماده کنم. پتو را کنار می زنم و او رزا را آرام روی تخت می گذارد.
رسانه تبلیغی ما باشید🎀
به کدبانوها فوروارد کن 😊
لینک کانال کدبانوی ایرانی👇👇👇👇join
@kadbanoiranii
https://t.me/joinchat/PtXP1V1qM292eneG
کپی برداری وفرستادن رمان ها و دستورات وفیلمهای آموزشی کانال بدون لینک واسم کانال
@kadbanoiranii
حرام است و حق الناس به حساب میاد.لطفا رعایت کنید.
آموزش بهترین رسپیهای امتحان شده قنادی و آشپزی از اساتید برتر💪
#پارت۲۴۳
کفش هایش را با احتیاط از پایش در می آورد و من عقب عقب می روم و به کنار آستانه ی در تکیه می دهم و خیره ی حرکاتش می شوم. انگار نوعی خودآزاری به سراغم آمده بود.
-لباسشو عوض نمی کنی؟ این اذیتش می کنه تا صبح...
-نه دیگه بیدار می شه اگه تکونش بدم...
آنقدر شل و وار رفته گفتم که خودم هم به زور صدایم را شنیدم...
با حسرت هایی که بیخ گلویم را گرفته بودند، غرق بودم...!
پتویش را صاف می کند و بوسه های آرامی روی مو و پیشانی و گونه اش می زند و بعد قد راست می کند.
نگاهم می کند و من برق اتاق را خاموش می کنم تا اینگونه خط نگاهمان را بشکنم. دلم می خواست هرچه زودتر از اینجا برود...
دستگیره در را می گیرم و او که از در رد می شود آرام می بندمش.
قدم هایش را به سمت در خروج برمی دارد و کفش هایش را به پا می کند. لای در می ایستم و منتظرم تا رفتنش را به چشم ببینم و بعد آوار شوم. به محض اینکه نگاهم می کند زبان باز می کند:
-شهرزاد...
-شبت بخیر محمد.
دستش را در صورتش می کشد و پلک هایش را روی هم می فشارد و می چرخد و زیر لب شب بخیر می گوید.
می رود و من در را می بندم و با قدم های سریعی به سمت اتاق خودمان می روم. مامان تکان می خورد و سرش را بلند می کند و خوابالود زمزمه می کند:
-اومدین مامان جان؟
-آره... مامان؟ بیام بغلت؟
-بیا ببینمت... چیزی شده؟
-نه فقط دلم می خواد تو بغلت بخوابم...
-لوس... لباساتو عوض کن بیا بغلم کوچولوم...
حالم بد بود و معجزه می خواستم. بی قرار بودم و آغوش آرامبخش مادرم را می خواستم.
درون آغوشش می خزم و سرم را به سینه اش می چسبانم و چشم می بندم.
این شب سخت هم تمام شده بود. مثل همه ی شب های بی پایان دیگر... با درد... با بغض...
***
رسانه تبلیغی ما باشید🎀
به کدبانوها فوروارد کن 😊
لینک کانال کدبانوی ایرانی👇👇👇👇join
@kadbanoiranii
https://t.me/joinchat/PtXP1V1qM292eneG
کپی برداری وفرستادن رمان ها و دستورات وفیلمهای آموزشی کانال بدون لینک واسم کانال
@kadbanoiranii
حرام است و حق الناس به حساب میاد.لطفا رعایت کنید.
آموزش بهترین رسپیهای امتحان شده قنادی و آشپزی از اساتید برتر💪
کفش هایش را با احتیاط از پایش در می آورد و من عقب عقب می روم و به کنار آستانه ی در تکیه می دهم و خیره ی حرکاتش می شوم. انگار نوعی خودآزاری به سراغم آمده بود.
-لباسشو عوض نمی کنی؟ این اذیتش می کنه تا صبح...
-نه دیگه بیدار می شه اگه تکونش بدم...
آنقدر شل و وار رفته گفتم که خودم هم به زور صدایم را شنیدم...
با حسرت هایی که بیخ گلویم را گرفته بودند، غرق بودم...!
پتویش را صاف می کند و بوسه های آرامی روی مو و پیشانی و گونه اش می زند و بعد قد راست می کند.
نگاهم می کند و من برق اتاق را خاموش می کنم تا اینگونه خط نگاهمان را بشکنم. دلم می خواست هرچه زودتر از اینجا برود...
دستگیره در را می گیرم و او که از در رد می شود آرام می بندمش.
قدم هایش را به سمت در خروج برمی دارد و کفش هایش را به پا می کند. لای در می ایستم و منتظرم تا رفتنش را به چشم ببینم و بعد آوار شوم. به محض اینکه نگاهم می کند زبان باز می کند:
-شهرزاد...
-شبت بخیر محمد.
دستش را در صورتش می کشد و پلک هایش را روی هم می فشارد و می چرخد و زیر لب شب بخیر می گوید.
می رود و من در را می بندم و با قدم های سریعی به سمت اتاق خودمان می روم. مامان تکان می خورد و سرش را بلند می کند و خوابالود زمزمه می کند:
-اومدین مامان جان؟
-آره... مامان؟ بیام بغلت؟
-بیا ببینمت... چیزی شده؟
-نه فقط دلم می خواد تو بغلت بخوابم...
-لوس... لباساتو عوض کن بیا بغلم کوچولوم...
حالم بد بود و معجزه می خواستم. بی قرار بودم و آغوش آرامبخش مادرم را می خواستم.
درون آغوشش می خزم و سرم را به سینه اش می چسبانم و چشم می بندم.
این شب سخت هم تمام شده بود. مثل همه ی شب های بی پایان دیگر... با درد... با بغض...
***
رسانه تبلیغی ما باشید🎀
به کدبانوها فوروارد کن 😊
لینک کانال کدبانوی ایرانی👇👇👇👇join
@kadbanoiranii
https://t.me/joinchat/PtXP1V1qM292eneG
کپی برداری وفرستادن رمان ها و دستورات وفیلمهای آموزشی کانال بدون لینک واسم کانال
@kadbanoiranii
حرام است و حق الناس به حساب میاد.لطفا رعایت کنید.
آموزش بهترین رسپیهای امتحان شده قنادی و آشپزی از اساتید برتر💪
#پارت۲۴۴
#
«ما تو راهیم»
پیامش را می خوانم و گوشی را دوباره رو میز رها می کنم تا شارژش پر شود.
امروز روز جمعه بود و من خانه بودم. منتظر تماس یا پیامی از محمد بودم تا خبر دهد.
صبح پیام داده بود و باز برای اطمینان پرسیده بود که می تواند امروز حاج خانوم را به خانه ی ما بیاورد یا نه. تاکید کرده بود با مامان هم مشورت کنم و بعد پاسخش را بدهم.
این قدر محافظه کار بودنش خوب بود. اینکه بدانم کنترل شرایط در دست خودم است تشویش را از دلم دور می کند. اطمینان خاطرم را بیشتر می کرد که قرار نیست با غیر مترقبه ها مواجه شوم.
خودم رزا را به حمام بردم و یک دست لباس مرتب تن رزا کرده بودم. موهایش را با حوصله بافتم و با این کار ها می خواستم سر خودم را گرم کنم تا کمتر فکر و خیال کنم.
بیرون رفتم و کمی وسایل پذیرایی خریدم و مامان زحمت آماده شدنشان را کشید. مهشید با نریمان برنامه چیده تا صبح زود با دوستان نریمان به کوهنوردی بروند.
می گفت به هیچ عنوان نمی خواهد در این اتفاق خصوصی و تا حدی خانوادگی، خانه بماند.
یک بافت نازک ساده ی یقه اسکی کرمی رنگ با جین مشکی پوشیده بودم. برای رزا هم یک پیراهن چین دار قرمز رنگ پوشانده بودم.
منیر خانوم زن خوبی به نظر می رسید اما در برخورد قبلی با من کامل غریبه بود و حالا؟ اوضاع فرق می کرد.
نمی دانستم طرز فکرش راجع به من و رزا چیست و نمی خواستم در نظرش زنی باشم که برای حضور آن ها و اینکه زیاد از حد مقبول به نظر بیاییم خیلی تلاش کرده باشم.
هم لباس های خودم و هم رزا تمیز و شیک بودند اما خیلی ساده و معمولی. موهایم را بالا بستم و تنها یک رژ لب ملایم روی لب هایم کشیدم.
اون مادر بزرگ رزا بود و داشت برای دیدن او به اینجا می آمد. من به عنوان میزبان تلاشم را کردم که همه چیز مقبول باشد. نه بیشتر و نه کمتر...
رسانه تبلیغی ما باشید🎀
به کدبانوها فوروارد کن 😊
لینک کانال کدبانوی ایرانی👇👇👇👇join
@kadbanoiranii
https://t.me/joinchat/PtXP1V1qM292eneG
کپی برداری وفرستادن رمان ها و دستورات وفیلمهای آموزشی کانال بدون لینک واسم کانال
@kadbanoiranii
حرام است و حق الناس به حساب میاد.لطفا رعایت کنید.
آموزش بهترین رسپیهای امتحان شده قنادی و آشپزی از اساتید برتر💪
#
«ما تو راهیم»
پیامش را می خوانم و گوشی را دوباره رو میز رها می کنم تا شارژش پر شود.
امروز روز جمعه بود و من خانه بودم. منتظر تماس یا پیامی از محمد بودم تا خبر دهد.
صبح پیام داده بود و باز برای اطمینان پرسیده بود که می تواند امروز حاج خانوم را به خانه ی ما بیاورد یا نه. تاکید کرده بود با مامان هم مشورت کنم و بعد پاسخش را بدهم.
این قدر محافظه کار بودنش خوب بود. اینکه بدانم کنترل شرایط در دست خودم است تشویش را از دلم دور می کند. اطمینان خاطرم را بیشتر می کرد که قرار نیست با غیر مترقبه ها مواجه شوم.
خودم رزا را به حمام بردم و یک دست لباس مرتب تن رزا کرده بودم. موهایش را با حوصله بافتم و با این کار ها می خواستم سر خودم را گرم کنم تا کمتر فکر و خیال کنم.
بیرون رفتم و کمی وسایل پذیرایی خریدم و مامان زحمت آماده شدنشان را کشید. مهشید با نریمان برنامه چیده تا صبح زود با دوستان نریمان به کوهنوردی بروند.
می گفت به هیچ عنوان نمی خواهد در این اتفاق خصوصی و تا حدی خانوادگی، خانه بماند.
یک بافت نازک ساده ی یقه اسکی کرمی رنگ با جین مشکی پوشیده بودم. برای رزا هم یک پیراهن چین دار قرمز رنگ پوشانده بودم.
منیر خانوم زن خوبی به نظر می رسید اما در برخورد قبلی با من کامل غریبه بود و حالا؟ اوضاع فرق می کرد.
نمی دانستم طرز فکرش راجع به من و رزا چیست و نمی خواستم در نظرش زنی باشم که برای حضور آن ها و اینکه زیاد از حد مقبول به نظر بیاییم خیلی تلاش کرده باشم.
هم لباس های خودم و هم رزا تمیز و شیک بودند اما خیلی ساده و معمولی. موهایم را بالا بستم و تنها یک رژ لب ملایم روی لب هایم کشیدم.
اون مادر بزرگ رزا بود و داشت برای دیدن او به اینجا می آمد. من به عنوان میزبان تلاشم را کردم که همه چیز مقبول باشد. نه بیشتر و نه کمتر...
رسانه تبلیغی ما باشید🎀
به کدبانوها فوروارد کن 😊
لینک کانال کدبانوی ایرانی👇👇👇👇join
@kadbanoiranii
https://t.me/joinchat/PtXP1V1qM292eneG
کپی برداری وفرستادن رمان ها و دستورات وفیلمهای آموزشی کانال بدون لینک واسم کانال
@kadbanoiranii
حرام است و حق الناس به حساب میاد.لطفا رعایت کنید.
آموزش بهترین رسپیهای امتحان شده قنادی و آشپزی از اساتید برتر💪
#پارت۲۴۵
#
-مامان کمک نمی خوای؟
-چرا اینا رو بچین روی میز...
ظرف میوه و کیکی که مامان خودش پخته بود را برداشتم و او هم که به نظر می آمد کارش تمام شده پشت سرم به راه افتاد.
رزا داشت با باربی هایی که محمد برایش خریده بود بازی می کرد و هیچ اثری از استرس یا نگرانی های من و مامان در صورت او نبود.
و این بهترین چیز راجع به دروان بچگی ست. نیازی نیست به قبل و بعد هیچ اتفاقی فکر کنی. فقط خیلی ساده لحظاتت را زندگی می کنی تا با هرچیزی در وقت خودش مواجه شوی.
من ترجیح دادم تا به وقت آمدنشان به او بگویم که قرار است با چه کسی روبرو شود.
زنگ آیفون به صدا در می آید و مامان زودتر از من از جا برمی خیزد.
به سمت رزا می روم و با نوازش موهایش حواسش را به سمت خودم جلب می کنم.
صورت زیبایش را به سمتم برمی گرداند و من به انتخاب کلماتم فکر می کنم تا ذهنش را مشوش نکنم...
-دخترم؟ بابا محمد اومد... بلند میشی لطفا؟
دیدن محمد را دوست دارد. این موضوع آنقدر در ذهنش بزرگ خواهد بود که تشویش دیدن یک غریبه را به دلش راه ندهد.
-جونمی... کاشکی بابام هلوز بیادش...
با چشمانی برق افتاده از جا بلند می شود و من کمکش می کنم. دستش را می گیرم و حین نوازشش می گویم:
-بابا محمد این دفعه با خودش مهمون آورده... مادرشون هم باهاشون اومده... ایشون مادر بزرگ شما میشه... مثل ماپری...
-باید مامان صداش کنم؟
-نه فنچولم... اگر خودشون اجازه دادن می تونی عزیز صداشون کنی...
-فمیتم(فهمیدم)...
رسانه تبلیغی ما باشید🎀
به کدبانوها فوروارد کن 😊
لینک کانال کدبانوی ایرانی👇👇👇👇join
@kadbanoiranii
https://t.me/joinchat/PtXP1V1qM292eneG
کپی برداری وفرستادن رمان ها و دستورات وفیلمهای آموزشی کانال بدون لینک واسم کانال
@kadbanoiranii
حرام است و حق الناس به حساب میاد.لطفا رعایت کنید.
آموزش بهترین رسپیهای امتحان شده قنادی و آشپزی از اساتید برتر💪
#
-مامان کمک نمی خوای؟
-چرا اینا رو بچین روی میز...
ظرف میوه و کیکی که مامان خودش پخته بود را برداشتم و او هم که به نظر می آمد کارش تمام شده پشت سرم به راه افتاد.
رزا داشت با باربی هایی که محمد برایش خریده بود بازی می کرد و هیچ اثری از استرس یا نگرانی های من و مامان در صورت او نبود.
و این بهترین چیز راجع به دروان بچگی ست. نیازی نیست به قبل و بعد هیچ اتفاقی فکر کنی. فقط خیلی ساده لحظاتت را زندگی می کنی تا با هرچیزی در وقت خودش مواجه شوی.
من ترجیح دادم تا به وقت آمدنشان به او بگویم که قرار است با چه کسی روبرو شود.
زنگ آیفون به صدا در می آید و مامان زودتر از من از جا برمی خیزد.
به سمت رزا می روم و با نوازش موهایش حواسش را به سمت خودم جلب می کنم.
صورت زیبایش را به سمتم برمی گرداند و من به انتخاب کلماتم فکر می کنم تا ذهنش را مشوش نکنم...
-دخترم؟ بابا محمد اومد... بلند میشی لطفا؟
دیدن محمد را دوست دارد. این موضوع آنقدر در ذهنش بزرگ خواهد بود که تشویش دیدن یک غریبه را به دلش راه ندهد.
-جونمی... کاشکی بابام هلوز بیادش...
با چشمانی برق افتاده از جا بلند می شود و من کمکش می کنم. دستش را می گیرم و حین نوازشش می گویم:
-بابا محمد این دفعه با خودش مهمون آورده... مادرشون هم باهاشون اومده... ایشون مادر بزرگ شما میشه... مثل ماپری...
-باید مامان صداش کنم؟
-نه فنچولم... اگر خودشون اجازه دادن می تونی عزیز صداشون کنی...
-فمیتم(فهمیدم)...
رسانه تبلیغی ما باشید🎀
به کدبانوها فوروارد کن 😊
لینک کانال کدبانوی ایرانی👇👇👇👇join
@kadbanoiranii
https://t.me/joinchat/PtXP1V1qM292eneG
کپی برداری وفرستادن رمان ها و دستورات وفیلمهای آموزشی کانال بدون لینک واسم کانال
@kadbanoiranii
حرام است و حق الناس به حساب میاد.لطفا رعایت کنید.
آموزش بهترین رسپیهای امتحان شده قنادی و آشپزی از اساتید برتر💪
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🌟امیدوارم
✨در فراسوی این
🌟شب تاریک و سیاہ
✨خداوند نور عشق
🌟بی حدش را بتاباند
✨بر خوشهی آرزوهای شما
🌟تا صدها ستارہ بروید
✨برای اجابت آنها
🌟شبتون بخیر و ستاره بارون
@kadbanoiranii
✨در فراسوی این
🌟شب تاریک و سیاہ
✨خداوند نور عشق
🌟بی حدش را بتاباند
✨بر خوشهی آرزوهای شما
🌟تا صدها ستارہ بروید
✨برای اجابت آنها
🌟شبتون بخیر و ستاره بارون
@kadbanoiranii
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
#فیلم_کیک_مستطیل
آموزش کامل دیزاین کیک مستطیل با عکس خوراکی
عزیزان میتونید برای چاپ عکس خوراکی به لوازم قنادی های بزرگ مراجعه کنید
#نکته_مهم
اگه عکس خوراکیتون از طلق پشتش جدا نشد عکس رو داخل دیسی بذارین و منتقل کنید فریزر نیم ساعتی بمونه بعد خارج کنید براحتی جدا میشه
و اگه محیط شما گرم و تا آماده شدن کیکتون زمان زیادی میبره عکس خوراکی رو در یخچال نگهداری کنید
رسانه تبلیغی ما باشید🎀
به کدبانوها فوروارد کن 😊
لینک کانال کدبانوی ایرانی👇👇👇👇join
@kadbanoiranii
https://t.me/joinchat/PtXP1V1qM292eneG
کپی برداری وفرستادن رمان ها و دستورات وفیلمهای آموزشی کانال بدون لینک واسم کانال
@kadbanoiranii
حرام است و حق الناس به حساب میاد.لطفا رعایت کنید.
آموزش بهترین رسپیهای امتحان شده قنادی و آشپزی از اساتید برتر
آموزش کامل دیزاین کیک مستطیل با عکس خوراکی
عزیزان میتونید برای چاپ عکس خوراکی به لوازم قنادی های بزرگ مراجعه کنید
#نکته_مهم
اگه عکس خوراکیتون از طلق پشتش جدا نشد عکس رو داخل دیسی بذارین و منتقل کنید فریزر نیم ساعتی بمونه بعد خارج کنید براحتی جدا میشه
و اگه محیط شما گرم و تا آماده شدن کیکتون زمان زیادی میبره عکس خوراکی رو در یخچال نگهداری کنید
رسانه تبلیغی ما باشید🎀
به کدبانوها فوروارد کن 😊
لینک کانال کدبانوی ایرانی👇👇👇👇join
@kadbanoiranii
https://t.me/joinchat/PtXP1V1qM292eneG
کپی برداری وفرستادن رمان ها و دستورات وفیلمهای آموزشی کانال بدون لینک واسم کانال
@kadbanoiranii
حرام است و حق الناس به حساب میاد.لطفا رعایت کنید.
آموزش بهترین رسپیهای امتحان شده قنادی و آشپزی از اساتید برتر
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🔴 #فیلم_آموزشی
#فیلم_آشنایی_با_کیک_تصویری
رسانه تبلیغی ما باشید🎀
به کدبانوها فوروارد کن 😊
لینک کانال کدبانوی ایرانی👇👇👇👇join
@kadbanoiranii
https://t.me/joinchat/PtXP1V1qM292eneG
کپی برداری وفرستادن رمان ها و دستورات وفیلمهای آموزشی کانال بدون لینک واسم کانال
@kadbanoiranii
حرام است و حق الناس به حساب میاد.لطفا رعایت کنید.
آموزش بهترین رسپیهای امتحان شده قنادی و آشپزی از اساتید برتر
#فیلم_آشنایی_با_کیک_تصویری
رسانه تبلیغی ما باشید🎀
به کدبانوها فوروارد کن 😊
لینک کانال کدبانوی ایرانی👇👇👇👇join
@kadbanoiranii
https://t.me/joinchat/PtXP1V1qM292eneG
کپی برداری وفرستادن رمان ها و دستورات وفیلمهای آموزشی کانال بدون لینک واسم کانال
@kadbanoiranii
حرام است و حق الناس به حساب میاد.لطفا رعایت کنید.
آموزش بهترین رسپیهای امتحان شده قنادی و آشپزی از اساتید برتر
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
🔴 #فيلم_آموزشي
#فیلم_کامل_چاپ_عکس_روی_کیک
رسانه تبلیغی ما باشید🎀
به کدبانوها فوروارد کن 😊
لینک کانال کدبانوی ایرانی👇👇👇👇join
@kadbanoiranii
https://t.me/joinchat/PtXP1V1qM292eneG
کپی برداری وفرستادن رمان ها و دستورات وفیلمهای آموزشی کانال بدون لینک واسم کانال
@kadbanoiranii
حرام است و حق الناس به حساب میاد.لطفا رعایت کنید.
آموزش بهترین رسپیهای امتحان شده قنادی و آشپزی از اساتید برتر
#فیلم_کامل_چاپ_عکس_روی_کیک
رسانه تبلیغی ما باشید🎀
به کدبانوها فوروارد کن 😊
لینک کانال کدبانوی ایرانی👇👇👇👇join
@kadbanoiranii
https://t.me/joinchat/PtXP1V1qM292eneG
کپی برداری وفرستادن رمان ها و دستورات وفیلمهای آموزشی کانال بدون لینک واسم کانال
@kadbanoiranii
حرام است و حق الناس به حساب میاد.لطفا رعایت کنید.
آموزش بهترین رسپیهای امتحان شده قنادی و آشپزی از اساتید برتر
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🔴 #فیلم_آموزشی
#گراتن_سیب_زمینی
رسانه تبلیغی ما باشید🎀
به کدبانوها فوروارد کن 😊
لینک کانال کدبانوی ایرانی👇👇👇👇join
@kadbanoiranii
https://t.me/joinchat/PtXP1V1qM292eneG
کپی برداری وفرستادن رمان ها و دستورات وفیلمهای آموزشی کانال بدون لینک واسم کانال
@kadbanoiranii
حرام است و حق الناس به حساب میاد.لطفا رعایت کنید.
آموزش بهترین رسپیهای امتحان شده قنادی و آشپزی از اساتید برتر
#گراتن_سیب_زمینی
رسانه تبلیغی ما باشید🎀
به کدبانوها فوروارد کن 😊
لینک کانال کدبانوی ایرانی👇👇👇👇join
@kadbanoiranii
https://t.me/joinchat/PtXP1V1qM292eneG
کپی برداری وفرستادن رمان ها و دستورات وفیلمهای آموزشی کانال بدون لینک واسم کانال
@kadbanoiranii
حرام است و حق الناس به حساب میاد.لطفا رعایت کنید.
آموزش بهترین رسپیهای امتحان شده قنادی و آشپزی از اساتید برتر
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🔴 #فیلم_آموزشی
#دسر_انار
رسانه تبلیغی ما باشید🎀
به کدبانوها فوروارد کن 😊
لینک کانال کدبانوی ایرانی👇👇👇👇join
@kadbanoiranii
https://t.me/joinchat/PtXP1V1qM292eneG
کپی برداری وفرستادن رمان ها و دستورات وفیلمهای آموزشی کانال بدون لینک واسم کانال
@kadbanoiranii
حرام است و حق الناس به حساب میاد.لطفا رعایت کنید.
آموزش بهترین رسپیهای امتحان شده قنادی و آشپزی از اساتید برتر
#دسر_انار
رسانه تبلیغی ما باشید🎀
به کدبانوها فوروارد کن 😊
لینک کانال کدبانوی ایرانی👇👇👇👇join
@kadbanoiranii
https://t.me/joinchat/PtXP1V1qM292eneG
کپی برداری وفرستادن رمان ها و دستورات وفیلمهای آموزشی کانال بدون لینک واسم کانال
@kadbanoiranii
حرام است و حق الناس به حساب میاد.لطفا رعایت کنید.
آموزش بهترین رسپیهای امتحان شده قنادی و آشپزی از اساتید برتر
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🔴 #فیلم_آموزشی
#براونی بدون آرد و شکر
مواد لازم :
پودر کاکائو ½ پیمانه
بیکینگ پودر ½ ق چ
بادام زمینی ۲ ق غ
شیر ۳ ق غ
موز ۲ عدد
رسانه تبلیغی ما باشید🎀
به کدبانوها فوروارد کن 😊
لینک کانال کدبانوی ایرانی👇👇👇👇join
@kadbanoiranii
https://t.me/joinchat/PtXP1V1qM292eneG
کپی برداری وفرستادن رمان ها و دستورات وفیلمهای آموزشی کانال بدون لینک واسم کانال
@kadbanoiranii
حرام است و حق الناس به حساب میاد.لطفا رعایت کنید.
آموزش بهترین رسپیهای امتحان شده قنادی و آشپزی از اساتید برتر
#براونی بدون آرد و شکر
مواد لازم :
پودر کاکائو ½ پیمانه
بیکینگ پودر ½ ق چ
بادام زمینی ۲ ق غ
شیر ۳ ق غ
موز ۲ عدد
رسانه تبلیغی ما باشید🎀
به کدبانوها فوروارد کن 😊
لینک کانال کدبانوی ایرانی👇👇👇👇join
@kadbanoiranii
https://t.me/joinchat/PtXP1V1qM292eneG
کپی برداری وفرستادن رمان ها و دستورات وفیلمهای آموزشی کانال بدون لینک واسم کانال
@kadbanoiranii
حرام است و حق الناس به حساب میاد.لطفا رعایت کنید.
آموزش بهترین رسپیهای امتحان شده قنادی و آشپزی از اساتید برتر