کدبانوی ایرانی🌻🌼😍
1.83K subscribers
23K photos
28.3K videos
95 files
42.4K links
Download Telegram
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
#ادویه

خودت ادویه درست کن😍

فکرشو بکن تو این گرونی خودت بتونی یه ادویه درست کنی که توی اکثر غذاهام ازش استفاده کنی😘
بزن بریم

برای درست کردن این ادویه فقط برگ انگور لازمه و تمام توضیحات رو داخل ویدیو گفتم براتون 🥰

🧑‍🍳توی این غذاها استفاده میشه🧑‍🍳
🔺#دلمه
🔺#قرمه سبزی
🔺#ماکارونی
🔺#میرزاقاسمی
🔺#خورشت کرفس
🔺#خورشت بادمجان
🔺#خورشت کنگر
🔺#لوبیا پلو
🔺#خورشت لوبیا


رسانه تبلیغی ما باشید🎀

به کدبانوها فوروارد کن 😊

لینک کانال کدبانوی ایرانی👇👇👇👇join

@kadbanoiranii


https://t.me/joinchat/PtXP1V1qM292eneG
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🔴 #فیلم_آموزشی

#پاناکوتا_و_ژله
#یلدا


رسانه تبلیغی ما باشید🎀

به کدبانوها فوروارد کن 😊

لینک کانال کدبانوی ایرانی👇👇👇👇join

@kadbanoiranii


https://t.me/joinchat/PtXP1V1qM292eneG
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🔴 #فیلم_آموزشی

#پاناکوتا_ژله_شب_یلدا


رسانه تبلیغی ما باشید🎀

به کدبانوها فوروارد کن 😊

لینک کانال کدبانوی ایرانی👇👇👇👇join

@kadbanoiranii


https://t.me/joinchat/PtXP1V1qM292eneG
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🔴 #فیلم_آموزشی

#پاناکوتا_ژله_یلدایی


رسانه تبلیغی ما باشید🎀

به کدبانوها فوروارد کن 😊

لینک کانال کدبانوی ایرانی👇👇👇👇join

@kadbanoiranii


https://t.me/joinchat/PtXP1V1qM292eneG
#پاناکوتا_ژله_یلدا

پاناکوتا یک دسر خوشمزه 😋طعم این دسر عااالی👌بافتی نرم ولطیف داره 😍 بشرطی که نکات رو رعایت کنید
یک ونیم لیوان آب جوش میزاریم رو گاز تا بجوش بیاد جوش اومد پودر ژله انار رو میریزیم با قاشق هم بزنید چند جوش که زد گاز رو خاموش کنید بزارید کنار تا سرد بشه

قالب مورد نظر رو کمی چرب کنید بابرس یا با دستمال کاغذی انار دون شده رو ته قالب بریزید کمی از ژله سرد شده فقط به اندازه ای که نصف انار رو بگیره بزارید یخچال تا خودشو بگیره اینکار برای اینه که انار ته قالب بمونه موقع ریختن ژله بالا نیاد موقعی که ژله خودشو گرفت از یخچال خارج کرده به اندازه دو سانت از ژله رو بریزید دوباره بزارید یخچال تا ژله ببنده انگشت بزارید روش بهش نچسبید کافیه

#پاناکوتا
شیر دو ونیم لیوان ☜نصف لیوان شکر☜یک ونیم قاشق غذاخوری پودر زلاتین ☜نصف لیوان آب ☜یک بسته خامه صبحانه(پاکت صورتی)☜یک چهارم قاشق چایخوری وانیل

پودر ژلاتین رو روی یک چهارم لیوان آب میپاشیم تا اسفنجی شه سپس به صورت بن ماری(بخار کتری) روان میکنیم
خامه رو تو قابلمه می ریزیم وبا چنگال ویا همزن میزنیم تا کمی باز شه سپس شیر رو بهش اضافه میکنیم ومرتب هم میزنیم تا یکدست شه بعد شکر ووانیل میریزیم ومیزاریم رو گاز با شعله متوسط ومرتب میزنیم حدود ده دقیقه پودر ژلاتین که روان شده بهش اضافه میکنیم وقتی به نقطه جوش رسید گاز رو خاموش کنید نباید جوش بزنه تست کنید آگه شیرینیش کم بود شکر رو اضافه کنید به نظر من شیرینیش کافیه
وبزارید خنک خنک شه
وقتی پاناکوتا خنک شد بریزید روی ژله وبزارید یخچال تا نیم بند شه انگشت اشاره بزنید بهش آگه به انگشت نچسپید دوباره ژله رو روش بریزید ژله باید خنک خنک باشه وگرنه پاناکوتا قاطی ژله میشه

حتما یک شب دسر داخل یخچال باشه با انگشت یا با کارد کناره ها رو جدا کنید برگردونید روی سینی مورد نظر چند ثانیه سشوار بگیرید روش وبه آرامی قالب رو بردارید به خیالم خودم فیلم میگیره وقتی قالب رو برداشتم چک کردم حافظه گوشیم پر شده بود این قسمت رو نگرفته
توجه کنید سینی رو حتما خیس کنید یه وقتی ژله روی سینی کج دراومد بنونید تکون بدید
به جای پودر ژلاتین سه ورق ژلاتین بزرگ‌میتونید استفاده کنید
جنس بشقاب من پلاستیکیه لوازم قنادیا دارن


رسانه تبلیغی ما باشید🎀

به کدبانوها فوروارد کن 😊

لینک کانال کدبانوی ایرانی👇👇👇👇join

@kadbanoiranii


https://t.me/joinchat/PtXP1V1qM292eneG
کدبانوی ایرانی🌻🌼😍
#پارت305 رمان پارادوکس _والا یهو جن زده شدن . من و محمد از بیرون اومدیم دیدیم خانم ها دنس گرفتن . خندیدم و گفتم: _آقای نوری خب خوبه دیگه . چی بودهمه عزادار بودین . آقای حسینی با مهربونی گفت _آمین خانوم شما تا کی میخوای ما رو آقای نوری و آقای حسینی و آقای…
#پارت306

پارادوکس

پگاه گفت :
_خوشم میاد جرات حرف زدنم نداریاااا ولی باز از رو نمیری.
در حالیکه میخندیدم گفتم:
_دعوا نکنید . همو نکشید.چشم فهمیدم آقایون رو چه طوری صدا کنم .

_ملیکا به صورت خیلی جدی گفت :
_اگه نفهمیدی بیشتر توضیح بدیم .

دستامو به حالت تسلیم آوردم بالا و گفتم:
_نه نه قشنگ متوجه شدم.
اقا محمد صدا کرد :
_خانما تا حامی بیاد لطف می کنید میز رو بچینید؟؟؟
سحر  در حالی که به سمت کیسه های خرید میرفت گفت :
_حیف که مودبانه تقاضا کردی . وگرنه خودتون باید میز رو میچیدید.
_اقا مبین هم با خنده گفت:
_شماها رو شناختیم دیگه .
برای اینکه دوباره بحثشون بالا نگیره سریع سمت غذاها رفتم .به لطف چیدن میز غذا بچه ها توی پرورشگاه دستم حسابی تند شده بود . سریع میز رو چیدم . سرمو بلند کردم که بهشون بگم میز غذا امادست اما با دیدن چشماشون که از تعجب گشاد شده بود حرفمو خوردم. با استرس پرسیدم:
_چیشده؟؟؟
ملیکا با ذوق گفت :
_وای چطوری اینقدر سریع میز رو چیدی ؟الان ما باید دو ساعت طولش میدادیم.
با لبخند مهربونی گفتم :
_خب کار من ی جوری بوده که چیدن سریع میز رو به صورت غیر ارادی یاد گرفتم.
سحر گفت :
_مگه قبلا کارت چی بوده ؟
لبخند رو لبم غمگین شد . الان باید چی میگفتم .
میگفتم تو پرورشگاهی کا بچه ها بخاطر گرسنگی زیاد گریه میکردن و من مجبور بودم برای اروم کردنشون سریع میز رو میچیدم تا دلم به درد نیاد از این همه حجم غصه ؟؟؟؟؟
حرفی نداشتم بزنم . سکوت کردم که پگاه پرسید:
_نگفتی ها کارت چی بوده؟؟؟؟

با همون لبخند غمگین اروم گفتم :
_پرورشگاه
نگاهشون رنگ تعجب گرفت .
اما دیگه چیزی نپرسیدن. و من چقدر ممنون بودم از این شعورشان.  با مهربونی گفتم:
_بیایین غذا.  تا شما بنشینید من میرم آقای شایگان و افسانه خانم رو صدا میکنم  که بیان شام بخورن.


رسانه تبلیغی ما باشید🎀

به کدبانوها فوروارد کن 😊

لینک کانال کدبانوی ایرانی👇👇👇👇join

@kadbanoiranii


https://t.me/joinchat/PtXP1V1qM292eneG
کدبانوی ایرانی🌻🌼😍
#پارت306 پارادوکس پگاه گفت : _خوشم میاد جرات حرف زدنم نداریاااا ولی باز از رو نمیری. در حالیکه میخندیدم گفتم: _دعوا نکنید . همو نکشید.چشم فهمیدم آقایون رو چه طوری صدا کنم . _ملیکا به صورت خیلی جدی گفت : _اگه نفهمیدی بیشتر توضیح بدیم . دستامو به حالت تسلیم…
#پارت307
رمان پارادوکس

انگار هیچکس میل رو برو شدن با افسانه رو نداشت چون هیچ مخالفتی با رفتنم نکردن . منم بدون هیچ حرف اضافه سمت در رفتم تابهشون خبر بدم بیان.

_حالتشون اینقدر عاشقانه بود که آدم دلش نمیومد خلوتشون رو خراب کنه .اما با یاد اینکه چجوری حالمون رو امروز گرفته  ذات خرابم فعالیتش شروع کرد و با خباثت بهشون نزدیک شدم. اما قبل از انجام هر کاری؛ حرفهایی که به گوشم رسید باعث شد که برای انجام کارم مکث کنم . این مرد چرا انقدر عجیب بود؟؟؟
پشتشون به من بود اما صدای افسانه واضح میومد:.
_حامی چرا نمی خواهی فراموش کنی ؟ نمیبینی من چقدر دوستت دارم ؟؟؟
با جوابی که حامی داد یک لحظه بدنم یخ زد . بدون اینکه به حال افسانه توجه کنه گفت:

_منو همونجوری دوست داری که پدر و برادرم رو دوست داشتی نه ؟؟
افسانه سکوت کرد و صدای پوز خند حامی اومد
_هه

_واقعا خجالت نمی کشی؟ با چه  رویی به من نزدیک میشی‌؟؟
افسانه اروم صداش زد:
_حامی
حامی دستای اون دختر رو که دور بازوش حلقه شده بود پس زد و به سمت دره ی رو به روش رفت و با حرص گفت :

_حامی و چی ؟ حرفیم داری که بزنی؟ فکر  کردی عاشق سینه چاکتم؟ یا انقدر احمقم که بخاطر زیبایی به قول خودت افسانه آیت چشمام رو روی تمامی کثافت کاریهای که کردی ببندم؟نکنه با خودت فکر کردی حضورم توی اون خونه بخاطر علاقه  ی من به توعه .
برگشت سمت ما اما قبل از اینکه چشماش  به من بخوره با صدا و نگاه پر از نفرت رو به افسانه گفت :

_ازت متنفرم.  حتی اگه بمیری هم برام اهمیتی نداره .
تو همون لحظه چشمش به من خورد .رنگ  نگاه پر نفرتش تغییر کرد . نمیدونم تو صورتم چی دید که اروم صدام زد :
_آمین
و سر افسانه هم سمت من چرخید .اخمای افسانه رفت تو هم  و از جاش بلند شد . احساس کردم اگه حرفی نزنم و مثل دیوونه ها به نگاه کردن ادامه بدم خیلی زشت میشه .
گفتم : اومدم خبرتون کنم .
افسانه در حالیکه لحنش پر از حرص و غیظ بود گفت :
_ممنونم عزیززززززم . شما تشریف ببرید ما هم الان میاییم .
سرم رو تکون دادم اومدم برم که صدای حامی بلند شد  :
_صبر کن آمین ، منم باهات میام.


رسانه تبلیغی ما باشید🎀

به کدبانوها فوروارد کن 😊

لینک کانال کدبانوی ایرانی👇👇👇👇join

@kadbanoiranii


https://t.me/joinchat/PtXP1V1qM292eneG
کدبانوی ایرانی🌻🌼😍
#پارت307 رمان پارادوکس انگار هیچکس میل رو برو شدن با افسانه رو نداشت چون هیچ مخالفتی با رفتنم نکردن . منم بدون هیچ حرف اضافه سمت در رفتم تابهشون خبر بدم بیان. _حالتشون اینقدر عاشقانه بود که آدم دلش نمیومد خلوتشون رو خراب کنه .اما با یاد اینکه چجوری حالمون…
#پارت308

پارادوکس

افسانه با حرص گفت :
حرفام تموم نشده.
حامی که به سمتم میومد گفت :

_ برام مهم نیست . من حرفامو زدم .
و بعد بی توجه به افسانه با من همقدم شد . سنگینی نگاه پر از کینه ی افسانه رو روی خودم حس میکردم .
لبخند تلخی رو لبام نشست . حسادت نکن دختر . من خودم زخم خورده ام . از همین مردی که بخاطر علاقت بهش التماس میکنی زخم خورده ام و هیچکس اینو نمی‌فهمه.
☆■☆■☆■☆■☆■☆■☆■
غذا با شیطنت دخترا و سکوت افسانه و حامی و من صرف شد .با اینکه قشنگ مشخص بود یه مرگمون هست اما هیچکس چیزی نمی پرسید. بعد از ناهار قرار بریم دور و اطراف یه چرخی بزنیم .
وقتی همه آماده رفتن شدیم همگی به سمت ارتفاعات کوه رفتیم. صدای جیغ و داد پر هیجان ادماییکه داشتن برف بازی میکردن ،حس زندگیو تو وجود آدم زنده میکرد .بچه ها مثل اینکه قصد داشتن تیوپ بردارن و از روی برفا سر بخورن . بماند که چقدر دخترا هیجان زده بودن اما من هیچ ذوقی نداشتم  . انقدر بالا رفته بودیم که ابرها از ما پایین تر بودن .مه همه جا  رو گرفته‌ بود . وقتی رسیدیم به جایی که قرار بود برف بازی کنن دخترا با همدیگه جیغ کشیدن و دویدن سمت برفا . هر کدوم یه گلوله برف گرفتن و به سمت هم پرت کردن . تو حال خودم بودم که یهو ی توپ برفی محکم خورد تو صورتم . تمام وجودم از سرما یخ زد . دستمو به صورتم کشیدم که با دیدن صورت شیطون سحر خندم گرفت .سریع ی مشت برف گلوله کردم و پرت کردم سمتش .اونم با جیغ مشغول فرار شد . انگار همین حرکت من باعث شد که بقیه هم به خودشون بیان و برفها رو به هم پرت کنن . انقدر دنبال هم کرده بودیم که دیگه نفس برامون نمونده بود . با خنده خودمو پرت کردم رو برفا و زل زدم به آسمون یکدست سفید.  با حس سنگینی نگاهی سرمو چرخوندم که دیدم حامی پر از لبخند بهم خیره شده .رومو ازش گرفتم و از جام بلند شدم تا سمت کولم برم .میخواستم شال گردنم رو بردارم ‌ زیپ کوله رو که باز کردم با دیدن اینه ام ناخوداگاه برش داشتم و به خودم نگاهی انداختم . چشمم که به خودم افتاد نتونستم جلوی خنده ام رو بگیرم . دماغم مثل گوجه قرمز شده بود و رو مژه هام برف نشسته بود . با خنده آئینه رو تو کوله ام گذاشتم و شال گردنم دور گردنم پیچیدم. از جام بلند شدم که سمت بچه ها  برم اما یهو با شنیدن فریاد مردانه ی آشنایی پاهام از حرکت ایستاد . برگشتم سمت صدا که یهو .....

رسانه تبلیغی ما باشید🎀

به کدبانوها فوروارد کن 😊

لینک کانال کدبانوی ایرانی👇👇👇👇join

@kadbanoiranii


https://t.me/joinchat/PtXP1V1qM292eneG
Montazer
Mehrzad Asgari
#منتظر

#مهرزاد عسگری

هدیه شبانه

اهنگ پیشنهادی شامگاهی


@kadbanoiranii
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
خدایا ببخشید
ولی امسال پاییزت قشنگ نیست
به جای برگ ، آدم میریزه...

😔😔
شب خوش دوستان 💜

@kadbanoiranii
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
پروردگارا !
به هر چه بنگرم...
تـو در آن آشکاری ..

و چه مبارک است
روزی که با نام زیبای تو‌‌‌
و با توکل بر اسم اعظمت
آغاز می گردد
ای صاحب کرامت

🍃 بسم الله الرحمن الرحیم 🍃
       🌸الهی به امید تو 🌸



رسانه تبلیغی ما باشید🎀

به کدبانوها فوروارد کن 😊

لینک کانال کدبانوی ایرانی👇👇👇👇join

@kadbanoiranii


https://t.me/joinchat/PtXP1V1qM292eneG
℘ᬉ 
اشک℘هاٜٜٜٜۘ‌℘لـٜٜ℘ـبخـٜٜٜٜندها❦᭄
#فاطمه_مهلبان

#نمیشه

هدیه روزانه

تقدیم به نگاه زیباتون

رسانه تبلیغی ما باشید🎀

به کدبانوها فوروارد کن 😊

لینک کانال کدبانوی ایرانی👇👇👇👇join

@kadbanoiranii


https://t.me/joinchat/PtXP1V1qM292eneG
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🔴 #فیلم_آموزشی

#دونات_لقمه ای سه سوته


رسانه تبلیغی ما باشید🎀

به کدبانوها فوروارد کن 😊

لینک کانال کدبانوی ایرانی👇👇👇👇join

@kadbanoiranii


https://t.me/joinchat/PtXP1V1qM292eneG
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🔴 #فیلم_آموزشی

#ماگ_کیک _دو_دقیقه ای


رسانه تبلیغی ما باشید🎀

به کدبانوها فوروارد کن 😊

لینک کانال کدبانوی ایرانی👇👇👇👇join

@kadbanoiranii


https://t.me/joinchat/PtXP1V1qM292eneG
#چیکن_کیف_روسی
(مرغ سوخاری روسی)

مواد لازم:

مواد مرغ کیف :
سینه مرغ (2 سینه کامل) 4 تکه
تخم مرغ (هم زده) تخم مرغ 2 عدد
آرد 3/4 پیمانه
آرد سوخاری 1 و 1/2 پیمانه
نمک وفلفل مقداری
مواد کره کیف :
کره (هم دمای محیط) 8 ق س
آبلیمو 1 ق س
سیر (له شده) سیر 1 حبه
جعفری (خورد شده) 2 ق س
نمک 1/2 ق چ
فلفل 1/2 ق چ


مواد کره کیف رو در یک کاسه مخلوط می کنیم و به صورت یک لوله به قطر ۲ سانت درمیاریم و داخل سلوفون می پیچیم و در فریز میگذاریم:
تکه های سینه مرغ رو در حالی که سلفون روش کشیدیم با بیفتک کوب کاملا" می کوبیم.
سطح مرغ رو نمک و فلفل می زنیم .
کره رو از فریزر درمیاریم و ۴ قسمت می کنیم و هرتکه رو داخل یک تکه سینه مرغ می پیچیم.
فر رو با دمای ۷۰ درجه سلسیوس روشن می کنیم.
روغن رو در ظرف گودی داغ می کنیم .مقدار روغن باید به اندازه ای باشه که وقتی مرغ رو داخلش قرار می دیم حداقل تا نصفش داخل روغن قرار بگیره.
آرد سفید ، تخم مرغ هم زده و آرد سوخاری رو در سه کاسه جدا می ریزیم.
برای پوشاندن مرغ های پیچیده اول اونها رو در آرد سفید بعد تخم مرغ بعد آرد سوخاری می زنیم و در روغن سرخ می کنیم.
تکه های مرغ رو در روغن خوب سرخ می کنیم تا طلایی بشه. هر طرف تقریبا" ۴ دقیقه.
مرغ های سرخ شده رو روی صفحه سیمی می چینیم و در فر که از قبل با دمای ۱۷۰ درجه سلسیوس گرم کردیم ۱۰-۱۵ دقیقه می پزیم.

رسانه تبلیغی ما باشید🎀

به کدبانوها فوروارد کن 😊

لینک کانال کدبانوی ایرانی👇👇👇👇join

@kadbanoiranii


https://t.me/joinchat/PtXP1V1qM292eneG
#چیکن_کیف_روسی


رسانه تبلیغی ما باشید🎀

به کدبانوها فوروارد کن 😊

لینک کانال کدبانوی ایرانی👇👇👇👇join

@kadbanoiranii


https://t.me/joinchat/PtXP1V1qM292eneG
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🔴 #فیلم_آموزشی

#دیزاین_مینی_کیک
#یلدا

رسانه تبلیغی ما باشید🎀

به کدبانوها فوروارد کن 😊

لینک کانال کدبانوی ایرانی👇👇👇👇join

@kadbanoiranii


https://t.me/joinchat/PtXP1V1qM292eneG
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
🔴 #فیلم_آموزشی

#کیک_به_شکل_انار
#ویژه_یلدا

توسط استاد خلیل نوروزی


رسانه تبلیغی ما باشید🎀

به کدبانوها فوروارد کن 😊

لینک کانال کدبانوی ایرانی👇👇👇👇join

@kadbanoiranii


https://t.me/joinchat/PtXP1V1qM292eneG
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🔴 #فیلم_آموزشی

#لواشک آبنباتی

ویژه پذیرایی شب #یلدا

رسانه تبلیغی ما باشید🎀

به کدبانوها فوروارد کن 😊

لینک کانال کدبانوی ایرانی👇👇👇👇join

@kadbanoiranii


https://t.me/joinchat/PtXP1V1qM292eneG
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🔴 #فیلم_آموزشی

#کیک_یلدایی
#یلدا

پارت_اول


رسانه تبلیغی ما باشید🎀

به کدبانوها فوروارد کن 😊

لینک کانال کدبانوی ایرانی👇👇👇👇join

@kadbanoiranii


https://t.me/joinchat/PtXP1V1qM292eneG
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🔴 #فیلم_آموزشی

#کیک_یلدایی
#یلدا

پارت_دوم


رسانه تبلیغی ما باشید🎀

به کدبانوها فوروارد کن 😊

لینک کانال کدبانوی ایرانی👇👇👇👇join

@kadbanoiranii


https://t.me/joinchat/PtXP1V1qM292eneG