This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🔴 #فیلم_آموزشی
#کیک_یلدایی
#یلدا
پارت_سوم
رسانه تبلیغی ما باشید🎀
به کدبانوها فوروارد کن 😊
لینک کانال کدبانوی ایرانی👇👇👇👇join
@kadbanoiranii
https://t.me/joinchat/PtXP1V1qM292eneG
#کیک_یلدایی
#یلدا
پارت_سوم
رسانه تبلیغی ما باشید🎀
به کدبانوها فوروارد کن 😊
لینک کانال کدبانوی ایرانی👇👇👇👇join
@kadbanoiranii
https://t.me/joinchat/PtXP1V1qM292eneG
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🔴 #فیلم_آموزشی
#کیک_یلدایی
#یلدا
پارت_چهارم
رسانه تبلیغی ما باشید🎀
به کدبانوها فوروارد کن 😊
لینک کانال کدبانوی ایرانی👇👇👇👇join
@kadbanoiranii
https://t.me/joinchat/PtXP1V1qM292eneG
#کیک_یلدایی
#یلدا
پارت_چهارم
رسانه تبلیغی ما باشید🎀
به کدبانوها فوروارد کن 😊
لینک کانال کدبانوی ایرانی👇👇👇👇join
@kadbanoiranii
https://t.me/joinchat/PtXP1V1qM292eneG
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🔴 #فیلم_آموزشی
#کیک_یلدایی
#یلدا
پارت_پنجم
رسانه تبلیغی ما باشید🎀
به کدبانوها فوروارد کن 😊
لینک کانال کدبانوی ایرانی👇👇👇👇join
@kadbanoiranii
https://t.me/joinchat/PtXP1V1qM292eneG
#کیک_یلدایی
#یلدا
پارت_پنجم
رسانه تبلیغی ما باشید🎀
به کدبانوها فوروارد کن 😊
لینک کانال کدبانوی ایرانی👇👇👇👇join
@kadbanoiranii
https://t.me/joinchat/PtXP1V1qM292eneG
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🔴 #فیلم_آموزشی
#کیک_یلدایی
#یلدا
پارت_ششم
رسانه تبلیغی ما باشید🎀
به کدبانوها فوروارد کن 😊
لینک کانال کدبانوی ایرانی👇👇👇👇join
@kadbanoiranii
https://t.me/joinchat/PtXP1V1qM292eneG
#کیک_یلدایی
#یلدا
پارت_ششم
رسانه تبلیغی ما باشید🎀
به کدبانوها فوروارد کن 😊
لینک کانال کدبانوی ایرانی👇👇👇👇join
@kadbanoiranii
https://t.me/joinchat/PtXP1V1qM292eneG
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🔴 #فیلم_آموزشی
#کیک_یلدایی
#یلدا
پارت_هفتم
رسانه تبلیغی ما باشید🎀
به کدبانوها فوروارد کن 😊
لینک کانال کدبانوی ایرانی👇👇👇👇join
@kadbanoiranii
https://t.me/joinchat/PtXP1V1qM292eneG
#کیک_یلدایی
#یلدا
پارت_هفتم
رسانه تبلیغی ما باشید🎀
به کدبانوها فوروارد کن 😊
لینک کانال کدبانوی ایرانی👇👇👇👇join
@kadbanoiranii
https://t.me/joinchat/PtXP1V1qM292eneG
#کیک_یلدایی
دوستانی که ارد سه صفر استفاده میکنید میتونید نشاسته ذرت را حذف کنید و بجاش ارد بریزید چون نشاسته ذرت برای ترکیب ارد سفید هست که وزنشو سبکتر کنه
دو روش فرم دادن خامه داریم که به سبک ایران خیلی راحته و خامه را از فریزیر خارج کنید و وقتی مث بستنی شل شد ده تا ۱۲دقیقه با سرعت تند همزن بزنید دو مرحله خامه فرم میگیره که دفعه اول بعداز ۷دقیقه ست که فرم فریبی هستش و‌خامه براق میشه و جای پره همزن میمونه اما این فرم موقتیه و بعداز یکی دو ساعت شل میشه باید تا مرحله نهایی که خامه از براقی بیفته و‌مات بشه به همزدن ادامه دهید (ده تا ۱۲دقیقه)
برای لایه اخر کیک چون از ژله استفاده میکنیم در اخر مقدار باقیمانده از خامه را با ژلاتین خنک شده ترکیب میکنیم برای اینکه خامه ببننده و با ژله حل نشه
(یک ق مرباخوری ژلاتین را با نصف لیوان اب سرد حل و روی بخار اب بن ماری میکنیم)حتما بزارید ژلاتین خنک بشه بعد با خامه ترکیب کنید وگرنه خامه میبره بعد شکلات چیپسی رو روش بزارید تا فیکس بشه و بزارید داخل یخچال تا خامه روش ببنده بعد ژله هندوانه خنک شده را روش میریزیم(ژله هندوانه را با یک لیوان اب جوش حل و بن ماری کنید و بعد حتما برارید خنک بشه و روی خامه کیک بریزید و بزارید داخل یخچال تا کامل ببندد)
کلیپ هم روش فرم دادن برای المان هستش که واضحه
موادلازم کیک
تخم مرغ 4 عدد
آرد 110 گرم(سه چهارم لیوان)
نشاسته ذرت 10 گرم (یک ق غ سرصاف)
شکر 120 گرم (نصف لیوان)
وانیل :8 گرم نوک ق چ
بکینگ پودر :یک دوم ق چ
۱. در ابتدا فر را با دمای 180° سانتیگراد روشن کرده و قالب کیک رو کاغذ روغنی بندازید
۲. مواد خشک را اضافه کرده و هم میزنیم و در قالب ۳۵در ۳۸میریزیم و بمدت یک ربع تا ۲۰دقیقه در فر میزاریم
(دمای فرها متفاوته)
میتونید در انواع سایز قالب و حتی قالب کوچیکتر درست کنید وقتی پف کرد بصورت لایه ای برش بزنید
من دو دفعه کیک چهار تخم مرغی درست کردم که برای هر قسمت
رنگ ژله ای استفاده کردم
میتونید برای رنگ سبز از رنگ قطره ای هم استفاده کنید ولی برای رنگ قرمز فقط رنگ ژله ای و‌پودری مناسبه چون رنگ قطره‌ای رنگ کیک بجای قرمز سورخابی میشه
اندازه قالب مستطیل ۱۹در ۲۸بود
رسانه تبلیغی ما باشید🎀
به کدبانوها فوروارد کن 😊
لینک کانال کدبانوی ایرانی👇👇👇👇join
@kadbanoiranii
https://t.me/joinchat/PtXP1V1qM292eneG
دوستانی که ارد سه صفر استفاده میکنید میتونید نشاسته ذرت را حذف کنید و بجاش ارد بریزید چون نشاسته ذرت برای ترکیب ارد سفید هست که وزنشو سبکتر کنه
دو روش فرم دادن خامه داریم که به سبک ایران خیلی راحته و خامه را از فریزیر خارج کنید و وقتی مث بستنی شل شد ده تا ۱۲دقیقه با سرعت تند همزن بزنید دو مرحله خامه فرم میگیره که دفعه اول بعداز ۷دقیقه ست که فرم فریبی هستش و‌خامه براق میشه و جای پره همزن میمونه اما این فرم موقتیه و بعداز یکی دو ساعت شل میشه باید تا مرحله نهایی که خامه از براقی بیفته و‌مات بشه به همزدن ادامه دهید (ده تا ۱۲دقیقه)
برای لایه اخر کیک چون از ژله استفاده میکنیم در اخر مقدار باقیمانده از خامه را با ژلاتین خنک شده ترکیب میکنیم برای اینکه خامه ببننده و با ژله حل نشه
(یک ق مرباخوری ژلاتین را با نصف لیوان اب سرد حل و روی بخار اب بن ماری میکنیم)حتما بزارید ژلاتین خنک بشه بعد با خامه ترکیب کنید وگرنه خامه میبره بعد شکلات چیپسی رو روش بزارید تا فیکس بشه و بزارید داخل یخچال تا خامه روش ببنده بعد ژله هندوانه خنک شده را روش میریزیم(ژله هندوانه را با یک لیوان اب جوش حل و بن ماری کنید و بعد حتما برارید خنک بشه و روی خامه کیک بریزید و بزارید داخل یخچال تا کامل ببندد)
کلیپ هم روش فرم دادن برای المان هستش که واضحه
موادلازم کیک
تخم مرغ 4 عدد
آرد 110 گرم(سه چهارم لیوان)
نشاسته ذرت 10 گرم (یک ق غ سرصاف)
شکر 120 گرم (نصف لیوان)
وانیل :8 گرم نوک ق چ
بکینگ پودر :یک دوم ق چ
۱. در ابتدا فر را با دمای 180° سانتیگراد روشن کرده و قالب کیک رو کاغذ روغنی بندازید
۲. مواد خشک را اضافه کرده و هم میزنیم و در قالب ۳۵در ۳۸میریزیم و بمدت یک ربع تا ۲۰دقیقه در فر میزاریم
(دمای فرها متفاوته)
میتونید در انواع سایز قالب و حتی قالب کوچیکتر درست کنید وقتی پف کرد بصورت لایه ای برش بزنید
من دو دفعه کیک چهار تخم مرغی درست کردم که برای هر قسمت
رنگ ژله ای استفاده کردم
میتونید برای رنگ سبز از رنگ قطره ای هم استفاده کنید ولی برای رنگ قرمز فقط رنگ ژله ای و‌پودری مناسبه چون رنگ قطره‌ای رنگ کیک بجای قرمز سورخابی میشه
اندازه قالب مستطیل ۱۹در ۲۸بود
رسانه تبلیغی ما باشید🎀
به کدبانوها فوروارد کن 😊
لینک کانال کدبانوی ایرانی👇👇👇👇join
@kadbanoiranii
https://t.me/joinchat/PtXP1V1qM292eneG
کدبانوی ایرانی🌻🌼😍
#پارت308 پارادوکس افسانه با حرص گفت : حرفام تموم نشده. حامی که به سمتم میومد گفت : _ برام مهم نیست . من حرفامو زدم . و بعد بی توجه به افسانه با من همقدم شد . سنگینی نگاه پر از کینه ی افسانه رو روی خودم حس میکردم . لبخند تلخی رو لبام نشست . حسادت نکن دختر…
#پارت309
#پارادوکس
با دیدن مردی که چند متر انور تر بالای بدن یه زن نشسته بود بدنم یخ زد . مگه میشد نشناسمش؟
مگر میشد فراموشش کنم ؟؟؟ با فریاد بعدیش به خودم اومدم :
_ وای خدا . زنم بچه ام دارن از دست میرند یکی کمک کنه .
با قدمهای لرزون نزدیک شدم . چند قدم مونده بود بهشون برسم که از جاش بلند شد و برگشت سمتم . اونم با دیدنم یکه خورد . ولی سریع به خودش اومد و اخمامش کشید تو هم . نگاهم به شکم برآمده زنی خورد که رو زمین افتاده بود و بخاطر کمبود هوا تو این ارتفاع صورتش کبود شده بود. از شکمش مشخص بود که ماههای آخرشه. چجوری تونسته بود تا اینجا بیاد بالا . با صداش سرمو چرخوندم سمتش .
_اینجا چکار می کنی؟؟ چیو نگاه می کنی ؛ جون دادنش رو ؟؟؟
اخمام رفت تو هم . چه فکری راجب من کرده بود ؟ خواستم جوابش رو بدم که با صدای نفسای منقطع زنش سریع رفتم سراغ کولم . توی تمام این مدت سنگینی،نگاهیو رو خودم حس میکردم .الان فقط نجات جون دوتا آدم برام مهم بود . سریع اسپری تنفسیمو از کیفم در اوردم و دویدم سمتش . درست بالای سر زنش نشسته بود و با نگرانی نگاش میکردم. کنارش نشستم . خواستم اسپری رو به لباش نزدیک کنم . که یهو دستم رو پس زد و اسپری از دستم افتاد . شوکه نگاهش کردم که دیدم عصبی نگاهم میکنه .با لحن پر از کینه و نفرتش گفت :
توی هرزه داشتی چه غلطی میکردی؟؟
میخوای جونشون رو بگیری ؟ گند زدی به زندگیم برات بس نبوده ؟؟؟
تمام وجودم یخ زد . خون توی تنم منجمد شد . انگار دور برم یخ نبود . من خودم تبدیل به کوه یخ شده بودم .نگاه های خیره ی آدمهای دور و برم بیشتر عذابم میداد. بغض به گلوم چنگ میزد . وقت فکر کردن به این چیزها نبود .دوباره سمت اسپری رفتم اوردم سمتش . خواست سمتم هجوم بیاره که عصبی جیغ زدم
دِ لامصب زنت داره میمیره گمشو بزار کارمو بکنم وگرنه باید سیاهه هر جفتشون رو بپوشی .
بلندتر از من فریاد زد :
ما نیازی به کمک توعه هرزه نداریم . راهتو بکش برو معلوم نیست چی توی اسپری دستت هست که میخوای نابودش کنی .
رسانه تبلیغی ما باشید🎀
به کدبانوها فوروارد کن 😊
لینک کانال کدبانوی ایرانی👇👇👇👇join
@kadbanoiranii
https://t.me/joinchat/PtXP1V1qM292eneG
#پارادوکس
با دیدن مردی که چند متر انور تر بالای بدن یه زن نشسته بود بدنم یخ زد . مگه میشد نشناسمش؟
مگر میشد فراموشش کنم ؟؟؟ با فریاد بعدیش به خودم اومدم :
_ وای خدا . زنم بچه ام دارن از دست میرند یکی کمک کنه .
با قدمهای لرزون نزدیک شدم . چند قدم مونده بود بهشون برسم که از جاش بلند شد و برگشت سمتم . اونم با دیدنم یکه خورد . ولی سریع به خودش اومد و اخمامش کشید تو هم . نگاهم به شکم برآمده زنی خورد که رو زمین افتاده بود و بخاطر کمبود هوا تو این ارتفاع صورتش کبود شده بود. از شکمش مشخص بود که ماههای آخرشه. چجوری تونسته بود تا اینجا بیاد بالا . با صداش سرمو چرخوندم سمتش .
_اینجا چکار می کنی؟؟ چیو نگاه می کنی ؛ جون دادنش رو ؟؟؟
اخمام رفت تو هم . چه فکری راجب من کرده بود ؟ خواستم جوابش رو بدم که با صدای نفسای منقطع زنش سریع رفتم سراغ کولم . توی تمام این مدت سنگینی،نگاهیو رو خودم حس میکردم .الان فقط نجات جون دوتا آدم برام مهم بود . سریع اسپری تنفسیمو از کیفم در اوردم و دویدم سمتش . درست بالای سر زنش نشسته بود و با نگرانی نگاش میکردم. کنارش نشستم . خواستم اسپری رو به لباش نزدیک کنم . که یهو دستم رو پس زد و اسپری از دستم افتاد . شوکه نگاهش کردم که دیدم عصبی نگاهم میکنه .با لحن پر از کینه و نفرتش گفت :
توی هرزه داشتی چه غلطی میکردی؟؟
میخوای جونشون رو بگیری ؟ گند زدی به زندگیم برات بس نبوده ؟؟؟
تمام وجودم یخ زد . خون توی تنم منجمد شد . انگار دور برم یخ نبود . من خودم تبدیل به کوه یخ شده بودم .نگاه های خیره ی آدمهای دور و برم بیشتر عذابم میداد. بغض به گلوم چنگ میزد . وقت فکر کردن به این چیزها نبود .دوباره سمت اسپری رفتم اوردم سمتش . خواست سمتم هجوم بیاره که عصبی جیغ زدم
دِ لامصب زنت داره میمیره گمشو بزار کارمو بکنم وگرنه باید سیاهه هر جفتشون رو بپوشی .
بلندتر از من فریاد زد :
ما نیازی به کمک توعه هرزه نداریم . راهتو بکش برو معلوم نیست چی توی اسپری دستت هست که میخوای نابودش کنی .
رسانه تبلیغی ما باشید🎀
به کدبانوها فوروارد کن 😊
لینک کانال کدبانوی ایرانی👇👇👇👇join
@kadbanoiranii
https://t.me/joinchat/PtXP1V1qM292eneG
کدبانوی ایرانی🌻🌼😍
#پارت309 #پارادوکس با دیدن مردی که چند متر انور تر بالای بدن یه زن نشسته بود بدنم یخ زد . مگه میشد نشناسمش؟ مگر میشد فراموشش کنم ؟؟؟ با فریاد بعدیش به خودم اومدم : _ وای خدا . زنم بچه ام دارن از دست میرند یکی کمک کنه . با قدمهای لرزون نزدیک شدم . چند…
#پارت310
رمان پارادوکس
یه قطره اشک روي گونم نشست .چقدر تو چشماش کثیف شده بودم . فکر می‌کرد میخوام آدم بکشم ؟؟؟
با دستای لرزونم اسپری رو به دهانم نزدیک کردم و دوبار فشار دادم . نگاهم کرد . با بغض لب زدم .
_ببین حمید خوب ببین . بخدا چیزی توش نیست .نباید تا این ارتفاع بالا میاوردیش . اینجا اکسیژن کمه .برای زن حامله خوب نیست.
یکم آرومتر شده بود. خواست جواب بده که صدای نفسای هانیه قطع شد و صدای یا ابوالفضل مردم اطرافمون بلند شد . با وحشت حمید رو کا جلوم وایستاده بود رو هول دادم کنار و سر هانیه رو روی پام گرفتم .اسپری رو توی دهانش گذاشتم و چند بار فشار دادم . نبضش میزد. فقط از حال رفته بود. چندبار تکرارش کردم. نفساش منظم شد با چشمای بسته حمید رو صدا زد. حمید اومد سمتش و کشیدش تو بغلش و با بغض گفت:
_جان حمید . خوبی؟؟؟؟
سرفه ارومی کرد و سرش رو به نشونه خوبم چند بار اروم تکون داد . حمید زیر لب زمزمه کرد :
_پس این دکتر احمق چی میگفت که هوای کوه برات خوبه ؟عوضی مدرکشو از کجا آورده بود .
اسپری رو توی دستای حمید گذاشتم ، از جام بلند شدم و همونجور که به هانیه نگاه میکردم گفتم :
_هوای کوه برای خانوم باردار خوبه . چون تازس و آلودگی نداره . ولی نه اینقدر بیاریش تو ارتفاع .
اسپری رو تو دستای حمید گذاشتم . از جام بلند شدم و همونجور که به هانیه نگاه میکردم گفتم :
_نگهش دار تا همسرت رو ببری پایین لازمت میشه .
اومدم برم که صدام زد :
_ آمین
مکث کردم . میتونستم بفهمم از رفتارش پشیمونه ولی این پشیمونی قلب شکسته منو اروم نمی کرد.
رو به روم ایستاد و گفت :
من ..... خب..... راستش....
صدای حامی باعث شد حرفش نصفه بمونه .
_ شما حرفتو زدی آقا حمید . دیگه نیازی نیست چیز دیگه ای بگی . خانومت هم انشالله حالش خوب میشه .
و خیلی جدی و رسمی رو به من گفت :
رسانه تبلیغی ما باشید🎀
به کدبانوها فوروارد کن 😊
لینک کانال کدبانوی ایرانی👇👇👇👇join
@kadbanoiranii
https://t.me/joinchat/PtXP1V1qM292eneG
رمان پارادوکس
یه قطره اشک روي گونم نشست .چقدر تو چشماش کثیف شده بودم . فکر می‌کرد میخوام آدم بکشم ؟؟؟
با دستای لرزونم اسپری رو به دهانم نزدیک کردم و دوبار فشار دادم . نگاهم کرد . با بغض لب زدم .
_ببین حمید خوب ببین . بخدا چیزی توش نیست .نباید تا این ارتفاع بالا میاوردیش . اینجا اکسیژن کمه .برای زن حامله خوب نیست.
یکم آرومتر شده بود. خواست جواب بده که صدای نفسای هانیه قطع شد و صدای یا ابوالفضل مردم اطرافمون بلند شد . با وحشت حمید رو کا جلوم وایستاده بود رو هول دادم کنار و سر هانیه رو روی پام گرفتم .اسپری رو توی دهانش گذاشتم و چند بار فشار دادم . نبضش میزد. فقط از حال رفته بود. چندبار تکرارش کردم. نفساش منظم شد با چشمای بسته حمید رو صدا زد. حمید اومد سمتش و کشیدش تو بغلش و با بغض گفت:
_جان حمید . خوبی؟؟؟؟
سرفه ارومی کرد و سرش رو به نشونه خوبم چند بار اروم تکون داد . حمید زیر لب زمزمه کرد :
_پس این دکتر احمق چی میگفت که هوای کوه برات خوبه ؟عوضی مدرکشو از کجا آورده بود .
اسپری رو توی دستای حمید گذاشتم ، از جام بلند شدم و همونجور که به هانیه نگاه میکردم گفتم :
_هوای کوه برای خانوم باردار خوبه . چون تازس و آلودگی نداره . ولی نه اینقدر بیاریش تو ارتفاع .
اسپری رو تو دستای حمید گذاشتم . از جام بلند شدم و همونجور که به هانیه نگاه میکردم گفتم :
_نگهش دار تا همسرت رو ببری پایین لازمت میشه .
اومدم برم که صدام زد :
_ آمین
مکث کردم . میتونستم بفهمم از رفتارش پشیمونه ولی این پشیمونی قلب شکسته منو اروم نمی کرد.
رو به روم ایستاد و گفت :
من ..... خب..... راستش....
صدای حامی باعث شد حرفش نصفه بمونه .
_ شما حرفتو زدی آقا حمید . دیگه نیازی نیست چیز دیگه ای بگی . خانومت هم انشالله حالش خوب میشه .
و خیلی جدی و رسمی رو به من گفت :
رسانه تبلیغی ما باشید🎀
به کدبانوها فوروارد کن 😊
لینک کانال کدبانوی ایرانی👇👇👇👇join
@kadbanoiranii
https://t.me/joinchat/PtXP1V1qM292eneG
کدبانوی ایرانی🌻🌼😍
#پارت310 رمان پارادوکس یه قطره اشک روي گونم نشست .چقدر تو چشماش کثیف شده بودم . فکر می‌کرد میخوام آدم بکشم ؟؟؟ با دستای لرزونم اسپری رو به دهانم نزدیک کردم و دوبار فشار دادم . نگاهم کرد . با بغض لب زدم . _ببین حمید خوب ببین . بخدا چیزی توش نیست .نباید…
#پارت311
رمان پارادوکس
_جلسه شروع شده خانم سپهری. تشریف نمیارید؟
نگاهم به چشماش خورد که اخمامش تو هم رفت .اشاره زد که برم سمتش. نمیدونم چرا ؛ و نمیدونم چی تو نگاهش بود که مجبورم کرد به سمتش برم . زیر لب ببخشیدی گفتم و سمت حامی رفتم .کنارش که رسیدم اروم لب زد .
_راه بیوفت
لبخند غمگینی زدم و آرومتر از خودش گفتم :
_اگه الان خورد شدم ،اگه الان جلوی این همه آدم خورد شدم اگر جلوی این همه آدم شخصیتم زیر سوال رفت ؛ اگه بهم انگ هرزگی زده شده مقصرش تویی . با بغض گفتم : من هیچ وقت نمی بخشمت حامی هیچ وقت هیچ وقت....
با قدمهای بلند ازش فاصله گرفتم و توجهی به نگاه های سنگین و خیره ی بقیه بچه ها نمی کردم .
نگاه خیره و پیروزمند افسانه کلافه ام کرده بود قدمهامو تندتر کردم تا از این نگاه ها فرار کنم افسانه زمزمه کرد هرزه هی آقا حامی عشقت که تو زرد از آب دراومد .
حامی با خشم فریاد زد هیچ کس نداره بهش توهین کنه من دوسش دارم قشنگ گوش بدید آمین گوش کن من دوست دارم .
_دست هامو روی گوشم گذاشتم دویدم سمت کلبه و از پله ها رفتم بالا. خودمو پرت کردم تو تخت و هق هقم اوج گرفت . این همه حقارت تا کجا ؟ این گذشته نمیخواست سایه نحسش رو از زندگیم برداره .نگاه پر از حرف بچه ها و نگاه و تیکه افسانه حالمو بهم میزد .خدا بس نیست؟ دیگه تحملش رو ندارم .
با حس پایین رفتن گوشه ی تختم چشمای خواب آلودم و باز کردم . اتاق تاریک بود .نفهمیدم کی خوابم برده بوده . حتی نمیدونستم ساعت چنده . دستی به چشمام کشیدم و دوبار بستمشون.
به هوای اینکه یکی از دخترا اومده بالای سرم گفتم :
_باز چی شده مثل اجل معلق اومدین بالای سرم.
سکون مطلق بود . هیچ کدوم جوابی ندادن . حتما باز کرمشون گرفته.
چرخی تو تخت زدمو گفتم:
_بچه ها حوصله ندارم ، خوابم میاد ، اصلا هم حال شوخی ندارم .
باز هم جوابی ندادن . نفس عمیقی کشیدم . که با حس بوی عطر آشنا مثل برق تو تخت نشستم و زل زدم بهش .
نگاه خیرش روم بود .با ترس لب زدم :
_ای ای اینجا چچچکار میکنی ؟؟؟
نزدیک تر اومد با ترس خودمو عقب کشیدم مکث کرد ،
با ترس گفتم نزدیک نشو
رسانه تبلیغی ما باشید🎀
به کدبانوها فوروارد کن 😊
لینک کانال کدبانوی ایرانی👇👇👇👇join
@kadbanoiranii
https://t.me/joinchat/PtXP1V1qM292eneG
رمان پارادوکس
_جلسه شروع شده خانم سپهری. تشریف نمیارید؟
نگاهم به چشماش خورد که اخمامش تو هم رفت .اشاره زد که برم سمتش. نمیدونم چرا ؛ و نمیدونم چی تو نگاهش بود که مجبورم کرد به سمتش برم . زیر لب ببخشیدی گفتم و سمت حامی رفتم .کنارش که رسیدم اروم لب زد .
_راه بیوفت
لبخند غمگینی زدم و آرومتر از خودش گفتم :
_اگه الان خورد شدم ،اگه الان جلوی این همه آدم خورد شدم اگر جلوی این همه آدم شخصیتم زیر سوال رفت ؛ اگه بهم انگ هرزگی زده شده مقصرش تویی . با بغض گفتم : من هیچ وقت نمی بخشمت حامی هیچ وقت هیچ وقت....
با قدمهای بلند ازش فاصله گرفتم و توجهی به نگاه های سنگین و خیره ی بقیه بچه ها نمی کردم .
نگاه خیره و پیروزمند افسانه کلافه ام کرده بود قدمهامو تندتر کردم تا از این نگاه ها فرار کنم افسانه زمزمه کرد هرزه هی آقا حامی عشقت که تو زرد از آب دراومد .
حامی با خشم فریاد زد هیچ کس نداره بهش توهین کنه من دوسش دارم قشنگ گوش بدید آمین گوش کن من دوست دارم .
_دست هامو روی گوشم گذاشتم دویدم سمت کلبه و از پله ها رفتم بالا. خودمو پرت کردم تو تخت و هق هقم اوج گرفت . این همه حقارت تا کجا ؟ این گذشته نمیخواست سایه نحسش رو از زندگیم برداره .نگاه پر از حرف بچه ها و نگاه و تیکه افسانه حالمو بهم میزد .خدا بس نیست؟ دیگه تحملش رو ندارم .
با حس پایین رفتن گوشه ی تختم چشمای خواب آلودم و باز کردم . اتاق تاریک بود .نفهمیدم کی خوابم برده بوده . حتی نمیدونستم ساعت چنده . دستی به چشمام کشیدم و دوبار بستمشون.
به هوای اینکه یکی از دخترا اومده بالای سرم گفتم :
_باز چی شده مثل اجل معلق اومدین بالای سرم.
سکون مطلق بود . هیچ کدوم جوابی ندادن . حتما باز کرمشون گرفته.
چرخی تو تخت زدمو گفتم:
_بچه ها حوصله ندارم ، خوابم میاد ، اصلا هم حال شوخی ندارم .
باز هم جوابی ندادن . نفس عمیقی کشیدم . که با حس بوی عطر آشنا مثل برق تو تخت نشستم و زل زدم بهش .
نگاه خیرش روم بود .با ترس لب زدم :
_ای ای اینجا چچچکار میکنی ؟؟؟
نزدیک تر اومد با ترس خودمو عقب کشیدم مکث کرد ،
با ترس گفتم نزدیک نشو
رسانه تبلیغی ما باشید🎀
به کدبانوها فوروارد کن 😊
لینک کانال کدبانوی ایرانی👇👇👇👇join
@kadbanoiranii
https://t.me/joinchat/PtXP1V1qM292eneG
🍁آرامش آسمان شب
✨سهم قلبتان
🍁و خداوند
✨روشنى ِ بى خاموشِ
🍁تمـام لحظه هايتــان باشد
✨در این شب زیبای پاییزی
🍁آرزو دارم...
✨"غیر از خدا
🍁محتاج کسی نشوید"
✨شبتون منور به نور خــدا
#شب_خوش
@kadbanoiranii
✨سهم قلبتان
🍁و خداوند
✨روشنى ِ بى خاموشِ
🍁تمـام لحظه هايتــان باشد
✨در این شب زیبای پاییزی
🍁آرزو دارم...
✨"غیر از خدا
🍁محتاج کسی نشوید"
✨شبتون منور به نور خــدا
#شب_خوش
@kadbanoiranii
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🕊🌹🕊🌹
به نام خداوند دریای نور
خدایی که دارد به هر جا حضور
🕊🌹🕊🌹
به نام خداوند رنگین کمان
فروزنده روز و شب آسمان
🕊🌹🕊🌹
بسم الله الرحمن الرحیم
🕊🌹🕊🌹
رسانه تبلیغی ما باشید🎀
به کدبانوها فوروارد کن 😊
لینک کانال کدبانوی ایرانی👇👇👇👇join
@kadbanoiranii
https://t.me/joinchat/PtXP1V1qM292eneG
به نام خداوند دریای نور
خدایی که دارد به هر جا حضور
🕊🌹🕊🌹
به نام خداوند رنگین کمان
فروزنده روز و شب آسمان
🕊🌹🕊🌹
بسم الله الرحمن الرحیم
🕊🌹🕊🌹
رسانه تبلیغی ما باشید🎀
به کدبانوها فوروارد کن 😊
لینک کانال کدبانوی ایرانی👇👇👇👇join
@kadbanoiranii
https://t.me/joinchat/PtXP1V1qM292eneG
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
#تزیین_آجیل_یلدایی_عروس
#یلدا
پارت_اول
رسانه تبلیغی ما باشید🎀
به کدبانوها فوروارد کن 😊
لینک کانال کدبانوی ایرانی👇👇👇👇join
@kadbanoiranii
https://t.me/joinchat/PtXP1V1qM292eneG
#یلدا
پارت_اول
رسانه تبلیغی ما باشید🎀
به کدبانوها فوروارد کن 😊
لینک کانال کدبانوی ایرانی👇👇👇👇join
@kadbanoiranii
https://t.me/joinchat/PtXP1V1qM292eneG
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
#تزیین_آجیل_یلدایی_عروسی
#یلدا
پارت_دوم
رسانه تبلیغی ما باشید🎀
به کدبانوها فوروارد کن 😊
لینک کانال کدبانوی ایرانی👇👇👇👇join
@kadbanoiranii
https://t.me/joinchat/PtXP1V1qM292eneG
#یلدا
پارت_دوم
رسانه تبلیغی ما باشید🎀
به کدبانوها فوروارد کن 😊
لینک کانال کدبانوی ایرانی👇👇👇👇join
@kadbanoiranii
https://t.me/joinchat/PtXP1V1qM292eneG
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
#تزیین_آجیل_یلدایی
#یلدا
پارت_سوم
رسانه تبلیغی ما باشید🎀
به کدبانوها فوروارد کن 😊
لینک کانال کدبانوی ایرانی👇👇👇👇join
@kadbanoiranii
https://t.me/joinchat/PtXP1V1qM292eneG
#یلدا
پارت_سوم
رسانه تبلیغی ما باشید🎀
به کدبانوها فوروارد کن 😊
لینک کانال کدبانوی ایرانی👇👇👇👇join
@kadbanoiranii
https://t.me/joinchat/PtXP1V1qM292eneG
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🔴 #فیلم_آموزشی
#کیک_آدم_برفی
ایده دیزاین کیک آدم برفی ویژه زمستان و شب یلدا
✅ماسوره آچاری شماره ۲۶ برای بافت کلاه
✅ماسوره ساده شماره ۱۱ برای حاشیه دور کلاه
✅ماسوره چمن شماره ۲۳۳ برای گوگولی وسط کلاه😁
رسانه تبلیغی ما باشید🎀
به کدبانوها فوروارد کن 😊
لینک کانال کدبانوی ایرانی👇👇👇👇join
@kadbanoiranii
https://t.me/joinchat/PtXP1V1qM292eneG
#کیک_آدم_برفی
ایده دیزاین کیک آدم برفی ویژه زمستان و شب یلدا
✅ماسوره آچاری شماره ۲۶ برای بافت کلاه
✅ماسوره ساده شماره ۱۱ برای حاشیه دور کلاه
✅ماسوره چمن شماره ۲۳۳ برای گوگولی وسط کلاه😁
رسانه تبلیغی ما باشید🎀
به کدبانوها فوروارد کن 😊
لینک کانال کدبانوی ایرانی👇👇👇👇join
@kadbanoiranii
https://t.me/joinchat/PtXP1V1qM292eneG
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🔴 ایده یلدایی
#کیک_کرسی_ویژه_شب_یلدا🍉
روکش خمیر فوندانت
طرح روی کرسی عکس خوراکی تصویری
رسانه تبلیغی ما باشید🎀
به کدبانوها فوروارد کن 😊
لینک کانال کدبانوی ایرانی👇👇👇👇join
@kadbanoiranii
https://t.me/joinchat/PtXP1V1qM292eneG
#کیک_کرسی_ویژه_شب_یلدا🍉
روکش خمیر فوندانت
طرح روی کرسی عکس خوراکی تصویری
رسانه تبلیغی ما باشید🎀
به کدبانوها فوروارد کن 😊
لینک کانال کدبانوی ایرانی👇👇👇👇join
@kadbanoiranii
https://t.me/joinchat/PtXP1V1qM292eneG
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🔴 #فیلم_آموزشی
#ظرف_یلدایی_دست_ساز
پارت_اول
رسانه تبلیغی ما باشید🎀
به کدبانوها فوروارد کن 😊
لینک کانال کدبانوی ایرانی👇👇👇👇join
@kadbanoiranii
https://t.me/joinchat/PtXP1V1qM292eneG
#ظرف_یلدایی_دست_ساز
پارت_اول
رسانه تبلیغی ما باشید🎀
به کدبانوها فوروارد کن 😊
لینک کانال کدبانوی ایرانی👇👇👇👇join
@kadbanoiranii
https://t.me/joinchat/PtXP1V1qM292eneG
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🔴 #فیلم_آموزشی
#ظرف_یلدایی_دست_ساز
پارت_دوم
رسانه تبلیغی ما باشید🎀
به کدبانوها فوروارد کن 😊
لینک کانال کدبانوی ایرانی👇👇👇👇join
@kadbanoiranii
https://t.me/joinchat/PtXP1V1qM292eneG
#ظرف_یلدایی_دست_ساز
پارت_دوم
رسانه تبلیغی ما باشید🎀
به کدبانوها فوروارد کن 😊
لینک کانال کدبانوی ایرانی👇👇👇👇join
@kadbanoiranii
https://t.me/joinchat/PtXP1V1qM292eneG