Forwarded from کوچه باغهای شعرِ(کندوله) (@ک الف یاس امیری)
بالاپوشئ از روُیادارم
جهانم بئ انتهاست
وظلمت از فراز روشنایی رگهایم
عبورکرده است
سهم من از #کندوله
شبهایی است که مئ توانم گاهئ درآن
به زبان خودم خواب ببینم
وباصدای خودم گریه کنم تاروزهایم ازشبهه وحشتِ غریبه نمودن تهی باشند
سهم من از #کندوله_ئ_شما
پاک کردن آینه ایست که هرگزهرگز
غبارغربت ازآن زدوده نخواهدشد.
سهم من جمعه هائ ست فرتوت،
که ماهیچه هائ خسته ام ازابعادتحمل خویش وسیع تر می شوندو
تمایل جانم رافرمان نمی برند
#ک_الف_یاس
┏━━━🔹🦋🔹━━━┓
@k_a_yass
┗━━━🔹🦋🔹━━━┛
جهانم بئ انتهاست
وظلمت از فراز روشنایی رگهایم
عبورکرده است
سهم من از #کندوله
شبهایی است که مئ توانم گاهئ درآن
به زبان خودم خواب ببینم
وباصدای خودم گریه کنم تاروزهایم ازشبهه وحشتِ غریبه نمودن تهی باشند
سهم من از #کندوله_ئ_شما
پاک کردن آینه ایست که هرگزهرگز
غبارغربت ازآن زدوده نخواهدشد.
سهم من جمعه هائ ست فرتوت،
که ماهیچه هائ خسته ام ازابعادتحمل خویش وسیع تر می شوندو
تمایل جانم رافرمان نمی برند
#ک_الف_یاس
┏━━━🔹🦋🔹━━━┓
@k_a_yass
┗━━━🔹🦋🔹━━━┛
کوهی به کوه #زران خیره مانده بود
به سنگ ریزه ای در دور دست
سکوت تو
کسی را به #کندوله نیاورده است
وگندمی که سال هاست در مانده
روح فرسوده اش در #دشت_دشتان
به یال اسبی چسبیده است وُ
از ملخ ها و موش ها می گریزد
شیر سنگی به پای شکسته اش نگاه می کند
و از میوه های روستا
سه چیز مانده است:
#کلاغ بی گردو
#زاگرس بی بلوط
و #من
که صدای گنجشک در می آورم
برای خاکستر شاخه ها
صدای رودخانه #بانیان برای خاک
اندوه را
با پوکه های خالی اندازه گرفتم
با دست هایم اندیشیدم
با لب هایم اندیشیدم
بر دیوار فرو ریخته ی تاریخ این #آبادی
نام چه کسی را بنویسم؟
آب ها را کنار زدم
ماهی ها ی رود خانه #بانیان را کنار زدم
ریشه های باغ های #انگور راکنارزدم
تمام #مزرع_پریان را کنار زدم
سنگ ریزه ها و استخوان ها را کنار زدم
تو
زیر کدام جنازه پنهان شده ای سرزمین من؟
#کندوله_ئ رویایئ من
ای زادگاه زیبای من #کندوله_جان
توکجایی؟؟
#کرم_اله_امیرئ_ک_الف_یاس
┏━━━🔹🦋🔹━━━┓
@k_a_yass
┗━━━🔹🦋🔹━━━┛
💫🍃─═┅✰❣✰┅═─🍃💫
به سنگ ریزه ای در دور دست
سکوت تو
کسی را به #کندوله نیاورده است
وگندمی که سال هاست در مانده
روح فرسوده اش در #دشت_دشتان
به یال اسبی چسبیده است وُ
از ملخ ها و موش ها می گریزد
شیر سنگی به پای شکسته اش نگاه می کند
و از میوه های روستا
سه چیز مانده است:
#کلاغ بی گردو
#زاگرس بی بلوط
و #من
که صدای گنجشک در می آورم
برای خاکستر شاخه ها
صدای رودخانه #بانیان برای خاک
اندوه را
با پوکه های خالی اندازه گرفتم
با دست هایم اندیشیدم
با لب هایم اندیشیدم
بر دیوار فرو ریخته ی تاریخ این #آبادی
نام چه کسی را بنویسم؟
آب ها را کنار زدم
ماهی ها ی رود خانه #بانیان را کنار زدم
ریشه های باغ های #انگور راکنارزدم
تمام #مزرع_پریان را کنار زدم
سنگ ریزه ها و استخوان ها را کنار زدم
تو
زیر کدام جنازه پنهان شده ای سرزمین من؟
#کندوله_ئ رویایئ من
ای زادگاه زیبای من #کندوله_جان
توکجایی؟؟
#کرم_اله_امیرئ_ک_الف_یاس
┏━━━🔹🦋🔹━━━┓
@k_a_yass
┗━━━🔹🦋🔹━━━┛
💫🍃─═┅✰❣✰┅═─🍃💫
"سه گانه های عاشقانه"
( 1 )
جمعه ها
مرامی خوانند
به #کندوله_ئ خیال
لب #چشمه_درویشعلئ
پای آن چشمه ئ سردو زلال
جمعه هامرامی خوانندو
می برند
تاکوچه باغهای رویایئ #دشت_دشتان
زیر سایه سار آن سپیدارسفید
که سرفروآورده تاخلوت جوئ
کنج دیوارترک خورده ئ پیر
به سرپنجه ئ احساس اسیر
( 2 )
#کندوله_جان
جمعه هاخستهام از نبودنها
خستهام از دوری
خستهام از تمام مصلحت هایی
که به صلاح همه است جز من
خستهام از داشتنی که ندارمت
خستهام . . .
( 3 )
#نازپرئ_جانم
جمعه ها"مواظب خودت باش"
کوچه باغهای زیادی مانده که باهم قدم نزدیم...
#چشمه_ساران زیادی هست که قرارگاهمان نشده...
و جاهای زیادی هست که نرفتهایم...
"مواظب خودت باش"
#نازپری_جانم...
#کندوله بی تو جای خوبی برای ماندن نیست...
🍃🌺🍃
#باور_کن_مرا
#دلنوشته_های_دل_خسته_ام❤️
#کانال_فرهیختگان_و_ادبدوستان👌
#شعرها_و_دلنوشته_های🌷
#کرم_اله_امیرئ_ک_الف_یاس 👍
در کانال ادبئ؛
#کوچه_باغهای_شعر (کندوله)💚
#لینک_کانال👇👇👇👇
┏━━━🔹🦋🔹━━━┓
@k_a_yass
┗━━━🔹🦋🔹━━━┛
💫🍃─═┅✰❣✰┅═─🍃💫
( 1 )
جمعه ها
مرامی خوانند
به #کندوله_ئ خیال
لب #چشمه_درویشعلئ
پای آن چشمه ئ سردو زلال
جمعه هامرامی خوانندو
می برند
تاکوچه باغهای رویایئ #دشت_دشتان
زیر سایه سار آن سپیدارسفید
که سرفروآورده تاخلوت جوئ
کنج دیوارترک خورده ئ پیر
به سرپنجه ئ احساس اسیر
( 2 )
#کندوله_جان
جمعه هاخستهام از نبودنها
خستهام از دوری
خستهام از تمام مصلحت هایی
که به صلاح همه است جز من
خستهام از داشتنی که ندارمت
خستهام . . .
( 3 )
#نازپرئ_جانم
جمعه ها"مواظب خودت باش"
کوچه باغهای زیادی مانده که باهم قدم نزدیم...
#چشمه_ساران زیادی هست که قرارگاهمان نشده...
و جاهای زیادی هست که نرفتهایم...
"مواظب خودت باش"
#نازپری_جانم...
#کندوله بی تو جای خوبی برای ماندن نیست...
🍃🌺🍃
#باور_کن_مرا
#دلنوشته_های_دل_خسته_ام❤️
#کانال_فرهیختگان_و_ادبدوستان👌
#شعرها_و_دلنوشته_های🌷
#کرم_اله_امیرئ_ک_الف_یاس 👍
در کانال ادبئ؛
#کوچه_باغهای_شعر (کندوله)💚
#لینک_کانال👇👇👇👇
┏━━━🔹🦋🔹━━━┓
@k_a_yass
┗━━━🔹🦋🔹━━━┛
💫🍃─═┅✰❣✰┅═─🍃💫
🍃🌼🍃
🌸🍃
🍃
🌷🌴《قدرم بزانه》🌴🌷
🌷جه باخان دشتان.ئم دور کفته نان
💚دورکفته ئ کنوله وهم پیرافته نان
🌷حالئ پیم یاوا.....نمه ز چه حاله ن
💚ناله م بولند بئ......یه چه خیاله ن
🌷جه باخ نیرومر........دلم دورکفته ن
💚سرتاپای تنم......موشتاق پیرافته ن
🌷به هوای گولگه شت سیر بره دیات
💚احیاوم که ره.........تا روژ مه مات
🌷تاگیان شیرینم.مَرگیان فیدات بو
💚ئاو هانافره ت........ئاب حیات بو
🌷باوره په ریم..........مه ئ سد ساله
💚په ئ په ئ بنوشی جه و مایع تاله
🌷بژنه فه ناله م.........ناله ئ درده دار
💚گردون شیونان چون عاشق بی عار
🌷کنوله وپریان ..هه رده بَ هه رده
💚گیان شیرینم.............بَ فنا به رده
🌷بئ مهری مردم......جرگم شکاونان
💚کنوله م وه شعر.....وی پایه یاونان
🌷کنوله نازار........قه یر زانم کیه ن؟!
💚خصوصاایسه .... باخیچم نیه ن؟!
🌷رسمه ن که شاعر..بی قدری بینوو
💚جفای بی سامان....جه مردم وینو
🌷هم ولایتی عزیز...........دردم بزانه
💚تانه مه رده نان..........قه یرم بزانه
🌷چه فایده دارو........بعداز مه ماتم
💚گل واران که ری.........قبر و بساتم
🌷بازه بنالیوئ........تا هه ر زینده نان
💚تادونیا دونیان....هه ر بازه نده نان
🌷خصه روزگارشش ده رم که رده ن
💚چه نئ ناکسان....همسرم که رده ن
🌷کاشکائ جه ازل...ئه من بمه رداین
💚ئه پسه بَ خاری...هرگیز نه کفتاین
🌷سرتاپام ئاور.........شعله شمع بیه ن
💚هرچه خصه هَن وه دل جمع بیه ن
🌷کرملا بسه ن....دلخسته جور کیش
💚کئ وه ناو دونیا.......یاوا کام ویش
✍کرم اله امیری #ک_الف_یاس
🍃🌸🍃
#محبوبم
نسیم #بانیان خواهم شد
ونوازشت می کنم
#پیریافته خواهم شد
و #متبرکت میکنم
#شاه_جوئ میشوم
وموج درموج تراغرق #بوسه میسازم
و تو #زمزمه_های
عاشقانه ام را دربسترحریرئ #چشمه_درویشعلی خواهی شنید
#کندوله_ئ
#رویائی_ات خواهم شد
وبه #اعماق_خوابهایت
میلغزم تا بر #سینه_تو
#آرام گیرم.............
#فصل_عاشقی_های #ک_الف_یاس
🌷🌺🌷
شعرهاودلنوشته هائ :
#کرم_اله_امیرئ_ک_الف_یاس
درکانال ادبئ:
#کوچه_باغهای_شعر(کندوله)
#لینک_کانال👇👇👇👇
┏━━━🔹🦋🔹━━━┓
@k_a_yass
┗━━━🔹🦋🔹━━━┛
💫🍃─═┅✰❣✰┅═─🍃💫
🌸🍃
🍃
🌷🌴《قدرم بزانه》🌴🌷
🌷جه باخان دشتان.ئم دور کفته نان
💚دورکفته ئ کنوله وهم پیرافته نان
🌷حالئ پیم یاوا.....نمه ز چه حاله ن
💚ناله م بولند بئ......یه چه خیاله ن
🌷جه باخ نیرومر........دلم دورکفته ن
💚سرتاپای تنم......موشتاق پیرافته ن
🌷به هوای گولگه شت سیر بره دیات
💚احیاوم که ره.........تا روژ مه مات
🌷تاگیان شیرینم.مَرگیان فیدات بو
💚ئاو هانافره ت........ئاب حیات بو
🌷باوره په ریم..........مه ئ سد ساله
💚په ئ په ئ بنوشی جه و مایع تاله
🌷بژنه فه ناله م.........ناله ئ درده دار
💚گردون شیونان چون عاشق بی عار
🌷کنوله وپریان ..هه رده بَ هه رده
💚گیان شیرینم.............بَ فنا به رده
🌷بئ مهری مردم......جرگم شکاونان
💚کنوله م وه شعر.....وی پایه یاونان
🌷کنوله نازار........قه یر زانم کیه ن؟!
💚خصوصاایسه .... باخیچم نیه ن؟!
🌷رسمه ن که شاعر..بی قدری بینوو
💚جفای بی سامان....جه مردم وینو
🌷هم ولایتی عزیز...........دردم بزانه
💚تانه مه رده نان..........قه یرم بزانه
🌷چه فایده دارو........بعداز مه ماتم
💚گل واران که ری.........قبر و بساتم
🌷بازه بنالیوئ........تا هه ر زینده نان
💚تادونیا دونیان....هه ر بازه نده نان
🌷خصه روزگارشش ده رم که رده ن
💚چه نئ ناکسان....همسرم که رده ن
🌷کاشکائ جه ازل...ئه من بمه رداین
💚ئه پسه بَ خاری...هرگیز نه کفتاین
🌷سرتاپام ئاور.........شعله شمع بیه ن
💚هرچه خصه هَن وه دل جمع بیه ن
🌷کرملا بسه ن....دلخسته جور کیش
💚کئ وه ناو دونیا.......یاوا کام ویش
✍کرم اله امیری #ک_الف_یاس
🍃🌸🍃
#محبوبم
نسیم #بانیان خواهم شد
ونوازشت می کنم
#پیریافته خواهم شد
و #متبرکت میکنم
#شاه_جوئ میشوم
وموج درموج تراغرق #بوسه میسازم
و تو #زمزمه_های
عاشقانه ام را دربسترحریرئ #چشمه_درویشعلی خواهی شنید
#کندوله_ئ
#رویائی_ات خواهم شد
وبه #اعماق_خوابهایت
میلغزم تا بر #سینه_تو
#آرام گیرم.............
#فصل_عاشقی_های #ک_الف_یاس
🌷🌺🌷
شعرهاودلنوشته هائ :
#کرم_اله_امیرئ_ک_الف_یاس
درکانال ادبئ:
#کوچه_باغهای_شعر(کندوله)
#لینک_کانال👇👇👇👇
┏━━━🔹🦋🔹━━━┓
@k_a_yass
┗━━━🔹🦋🔹━━━┛
💫🍃─═┅✰❣✰┅═─🍃💫
#کابوس
(هذیان های تب آلود)
کوه #زران راتراشیدم
#کندوله راخواباندم
#بانیان هی خواب می زایید
ومن دانه دانه نامت را
خوشه خوشه یادت را
از شاخه تاک ها می چیدم.
تومثل خطی بودی به دورلبهایم
مثل چوب خط انتظارشبهایم
#کندوله ....#کندوله_ئ خسته
بااستخوان های درهم شکسته
دیدمیزد تاک هارا
نشستم روی گردن کوهِ #ورزرد
باز من بودم وعکس تو.
وذرات تنت
که ازچشم #کندوله میبارید روی لبهایم
درگیر و دار تو بودم
که یک آن بادشکافت کوه #پیریافته را
#پیریافته به دونیم شد
تاک ها فرار میکردند
دانه دانه ترس میبارید
#دشتان خوشه خوشه آتش میزایید
فصل رسیدن بی موسم انگوردرگرفت
#بانیان جان میداد
تاک ها جان میدادند
لبهایم را برداشتم
یک قرن دویدم
تا لبهایم تو را به باد ندهند
هاج و واج .. وحشتزده
درختانِ قطع شده بود_که می نشستند به روی کنده هاشان_
شماره ها را ورق زدم
به هر که زنگ میزدم خانه نبود
همه جانعش بود
که سوار میشد برخاک
نعش انسان،کتاب ،تاک، درخت
انگارخداتصادف کرده بود با ما
من بی سرشده بودم......
تو اما
هنوز روی لبهایم بودی...
شاید رسیده بود قرن سوختن
یاروزگاران جنگهای خوانین باما
انگار #امیر_کلی نیمی ازروستا
رابه آتش کشیده بود
ونیم دیگرش را
به آب بسته بود
چیزی نمانده بودبرسم به روز
به پایان این کابوس
که ناگهان یخ بستم
دستم ازآرنج افتاد
وتو از لبهایم ریختی
#کندوله جان می کَند
ودستم گورخودش را
خاک مزه ی گس می داد
طعم انگورهای مرده را
چاله ای روبرویم بازشد
به عمق قامت من وتو
که هرچه من وتو بود
آن را پر نمیکرد
ازشب پر شد چشمهایم
و تمام این جنگ آخر
مرا ازمن گرفت
#پریان را از عکست
توراازلبهایم
#ک_الف_یاس
(هذیان های تب آلود)
کوه #زران راتراشیدم
#کندوله راخواباندم
#بانیان هی خواب می زایید
ومن دانه دانه نامت را
خوشه خوشه یادت را
از شاخه تاک ها می چیدم.
تومثل خطی بودی به دورلبهایم
مثل چوب خط انتظارشبهایم
#کندوله ....#کندوله_ئ خسته
بااستخوان های درهم شکسته
دیدمیزد تاک هارا
نشستم روی گردن کوهِ #ورزرد
باز من بودم وعکس تو.
وذرات تنت
که ازچشم #کندوله میبارید روی لبهایم
درگیر و دار تو بودم
که یک آن بادشکافت کوه #پیریافته را
#پیریافته به دونیم شد
تاک ها فرار میکردند
دانه دانه ترس میبارید
#دشتان خوشه خوشه آتش میزایید
فصل رسیدن بی موسم انگوردرگرفت
#بانیان جان میداد
تاک ها جان میدادند
لبهایم را برداشتم
یک قرن دویدم
تا لبهایم تو را به باد ندهند
هاج و واج .. وحشتزده
درختانِ قطع شده بود_که می نشستند به روی کنده هاشان_
شماره ها را ورق زدم
به هر که زنگ میزدم خانه نبود
همه جانعش بود
که سوار میشد برخاک
نعش انسان،کتاب ،تاک، درخت
انگارخداتصادف کرده بود با ما
من بی سرشده بودم......
تو اما
هنوز روی لبهایم بودی...
شاید رسیده بود قرن سوختن
یاروزگاران جنگهای خوانین باما
انگار #امیر_کلی نیمی ازروستا
رابه آتش کشیده بود
ونیم دیگرش را
به آب بسته بود
چیزی نمانده بودبرسم به روز
به پایان این کابوس
که ناگهان یخ بستم
دستم ازآرنج افتاد
وتو از لبهایم ریختی
#کندوله جان می کَند
ودستم گورخودش را
خاک مزه ی گس می داد
طعم انگورهای مرده را
چاله ای روبرویم بازشد
به عمق قامت من وتو
که هرچه من وتو بود
آن را پر نمیکرد
ازشب پر شد چشمهایم
و تمام این جنگ آخر
مرا ازمن گرفت
#پریان را از عکست
توراازلبهایم
#ک_الف_یاس
"سه گانه های عاشقانه"
( 1 )
جمعه ها
مرامی خوانند
به #کندوله_ئ خیال
لب #چشمه_درویشعلئ
پای آن چشمه ئ سردو زلال
جمعه هامرامی خوانندو
می برند
تاکوچه باغهای رویایئ #دشت_دشتان
زیر سایه سار آن سپیدارسفید
که سرفروآورده تاخلوت جوئ
کنج دیوارترک خورده ئ پیر
به سرپنجه ئ احساس اسیر
( 2 )
#کندوله_جان
جمعه هاخستهام از نبودنها
خستهام از دوری
خستهام از تمام مصلحت هایی
که به صلاح همه است جز من
خستهام از داشتنی که ندارمت
خستهام . . .
( 3 )
#نازپرئ_جانم
جمعه ها"مواظب خودت باش"
کوچه باغهای زیادی مانده که باهم قدم نزدیم...
#چشمه_ساران زیادی هست که قرارگاهمان نشده...
و جاهای زیادی هست که نرفتهایم...
"مواظب خودت باش"
#نازپری_جانم...
#کندوله بی تو جای خوبی برای ماندن نیست...
🍃🌺🍃
#باور_کن_مرا
#دلنوشته_های_دل_خسته_ام❤️
#کانال_فرهیختگان_و_ادبدوستان👌
#شعرها_و_دلنوشته_های🌷
#کرم_اله_امیرئ_ک_الف_یاس 👍
در کانال ادبئ؛
#کوچه_باغهای_شعر (کندوله)💚
#لینک_کانال👇👇👇👇
┏━━━🔹🦋🔹━━━┓
@k_a_yass
┗━━━🔹🦋🔹━━━┛
💫🍃─═┅✰❣✰┅═─🍃💫
( 1 )
جمعه ها
مرامی خوانند
به #کندوله_ئ خیال
لب #چشمه_درویشعلئ
پای آن چشمه ئ سردو زلال
جمعه هامرامی خوانندو
می برند
تاکوچه باغهای رویایئ #دشت_دشتان
زیر سایه سار آن سپیدارسفید
که سرفروآورده تاخلوت جوئ
کنج دیوارترک خورده ئ پیر
به سرپنجه ئ احساس اسیر
( 2 )
#کندوله_جان
جمعه هاخستهام از نبودنها
خستهام از دوری
خستهام از تمام مصلحت هایی
که به صلاح همه است جز من
خستهام از داشتنی که ندارمت
خستهام . . .
( 3 )
#نازپرئ_جانم
جمعه ها"مواظب خودت باش"
کوچه باغهای زیادی مانده که باهم قدم نزدیم...
#چشمه_ساران زیادی هست که قرارگاهمان نشده...
و جاهای زیادی هست که نرفتهایم...
"مواظب خودت باش"
#نازپری_جانم...
#کندوله بی تو جای خوبی برای ماندن نیست...
🍃🌺🍃
#باور_کن_مرا
#دلنوشته_های_دل_خسته_ام❤️
#کانال_فرهیختگان_و_ادبدوستان👌
#شعرها_و_دلنوشته_های🌷
#کرم_اله_امیرئ_ک_الف_یاس 👍
در کانال ادبئ؛
#کوچه_باغهای_شعر (کندوله)💚
#لینک_کانال👇👇👇👇
┏━━━🔹🦋🔹━━━┓
@k_a_yass
┗━━━🔹🦋🔹━━━┛
💫🍃─═┅✰❣✰┅═─🍃💫
شعرهورامئ (گویش #کندوله_ئ)
بسیازیبا وخاطره انگیز🌺👌👍
#شیعری_پنهانئ👌
تا که ئ ئاواره ئ دست روژگار
تا که ئ بازنده ئ عومری گرانبار
عومرم ته لف بئ به تندی شتاو
دایم ئاواره وه شونت وه تاو
نازارنازپه رئ صاف سیم ئه ندام
چن شیرینه نی ئاهوئ وش خرام
وه شونت نازار عومرم ته لف بئ
مرواری ئاسا به شون صه دف بئ
هه م ده لیره نی هه میج مه سته نئ
گوشاده ئ زنجیر به ند ده سته نئ
نازار نازپه رئ هامراز ده ردم
بو بنیشه رائ حه ناسه ئ سه ردم
جه ئه زل تا ئیسا جگه ر که واوم
رخساره ئ نازت میه و به خاوم
وه شونت بیام یاس گول فروش
نمه بو عشقت وه دل فه راموش
روح ودل وگیان وه پیت مه سپارم
دور جه که نوله و غه ریب شارم
وه شونت ئاواره و موقیم کوان
سوخته عاشیقئ بئ جرم و تاوان
هه رگیز نه په رسائ جه کو ئامانئ؟
شاعرِ خه سته ئ کامین مه کانئ؟
مجنون وزخمی زام دار خه سته م
هه رگیزنه په رسائ جه حال خه سته م
بازه گیان بسپارویو بِرَه و به زوان
شای شه که ر رازان ای شیرین دهان
به شم رسوایئ و خانه به دوشئ
گاهئ چون ته رسا و زونار به دوشئ
وه شونت وانام شیعرئ پنهانئ
په یدابی شاید گوشه و مه کانئ
نه زانام فه له ک کاری مه که و پیم
مه بومنائومید جه دلدارئ ویم
که رملائ زه خمی زده ئ زام خون
هه رشه و فه ریادش مه شو نه گردون
✍ #کر_م_اله_امیری #ک_الف_یاس
مورخه ۱۳۹۸/۱۱/۲۰یکشنبه ۴بامداد👌
🍃🌺🍃
#چشمان_تو
یادگار #خورشید است و
نگاهت #معجزه_ئ_بهار
به هرکجائ کندوله #نظر_کنئ
تشرف است به #سرسبزئ_و_طراوت
خواب #درختان_مئ_آشوبدو
#گلهائ_سرخ را #شکوفامی کنئ ......
🍃🍁🍃
#دلنوشته_هائ_دل_خسته_ام
شعرهاودلنوشته هائ :
#کرم_اله_امیرئ_ک_الف_یاس
درکانال ادبئ:
#کوچه_باغهای_شعر( #کندوله)
#لینک_کانال👇👇👇👇
┏━━━🔹🦋🔹━━━┓
@k_a_yass
┗━━━🔹🦋🔹━━━┛
💫🍃─═┅✰❣✰┅═─🍃💫
بسیازیبا وخاطره انگیز🌺👌👍
#شیعری_پنهانئ👌
تا که ئ ئاواره ئ دست روژگار
تا که ئ بازنده ئ عومری گرانبار
عومرم ته لف بئ به تندی شتاو
دایم ئاواره وه شونت وه تاو
نازارنازپه رئ صاف سیم ئه ندام
چن شیرینه نی ئاهوئ وش خرام
وه شونت نازار عومرم ته لف بئ
مرواری ئاسا به شون صه دف بئ
هه م ده لیره نی هه میج مه سته نئ
گوشاده ئ زنجیر به ند ده سته نئ
نازار نازپه رئ هامراز ده ردم
بو بنیشه رائ حه ناسه ئ سه ردم
جه ئه زل تا ئیسا جگه ر که واوم
رخساره ئ نازت میه و به خاوم
وه شونت بیام یاس گول فروش
نمه بو عشقت وه دل فه راموش
روح ودل وگیان وه پیت مه سپارم
دور جه که نوله و غه ریب شارم
وه شونت ئاواره و موقیم کوان
سوخته عاشیقئ بئ جرم و تاوان
هه رگیز نه په رسائ جه کو ئامانئ؟
شاعرِ خه سته ئ کامین مه کانئ؟
مجنون وزخمی زام دار خه سته م
هه رگیزنه په رسائ جه حال خه سته م
بازه گیان بسپارویو بِرَه و به زوان
شای شه که ر رازان ای شیرین دهان
به شم رسوایئ و خانه به دوشئ
گاهئ چون ته رسا و زونار به دوشئ
وه شونت وانام شیعرئ پنهانئ
په یدابی شاید گوشه و مه کانئ
نه زانام فه له ک کاری مه که و پیم
مه بومنائومید جه دلدارئ ویم
که رملائ زه خمی زده ئ زام خون
هه رشه و فه ریادش مه شو نه گردون
✍ #کر_م_اله_امیری #ک_الف_یاس
مورخه ۱۳۹۸/۱۱/۲۰یکشنبه ۴بامداد👌
🍃🌺🍃
#چشمان_تو
یادگار #خورشید است و
نگاهت #معجزه_ئ_بهار
به هرکجائ کندوله #نظر_کنئ
تشرف است به #سرسبزئ_و_طراوت
خواب #درختان_مئ_آشوبدو
#گلهائ_سرخ را #شکوفامی کنئ ......
🍃🍁🍃
#دلنوشته_هائ_دل_خسته_ام
شعرهاودلنوشته هائ :
#کرم_اله_امیرئ_ک_الف_یاس
درکانال ادبئ:
#کوچه_باغهای_شعر( #کندوله)
#لینک_کانال👇👇👇👇
┏━━━🔹🦋🔹━━━┓
@k_a_yass
┗━━━🔹🦋🔹━━━┛
💫🍃─═┅✰❣✰┅═─🍃💫
#کابوس
(هذیان های تب آلود)
کوه #زران راتراشیدم
#کندوله راخواباندم
#بانیان هی خواب می زایید
ومن دانه دانه نامت را
خوشه خوشه یادت را
از شاخه تاک ها می چیدم.
تومثل خطی بودی به دورلبهایم
مثل چوب خط انتظارشبهایم
#کندوله .... #کندوله_ئ خسته
بااستخوان های درهم شکسته
دیدمیزد تاک هارا
نشستم روی گردن کوهِ #ورزرد
باز من بودم وعکس تو.
وذرات تنت
که ازچشم #کندوله میبارید روی لبهایم
درگیر و دار تو بودم
که یک آن بادشکافت کوه #پیریافته را
#پیریافته به دونیم شد
تاک ها فرار میکردند
دانه دانه ترس میبارید
#دشتان خوشه خوشه آتش میزایید
فصل رسیدن بی موسم انگوردرگرفت
#بانیان جان میداد
تاک ها جان میدادند
لبهایم را برداشتم
یک قرن دویدم
تا لبهایم تو را به باد ندهند
هاج و واج .. وحشتزده
درختانِ قطع شده بود_که می نشستند به روی کنده هاشان_
شماره ها را ورق زدم
به هر که زنگ میزدم خانه نبود
همه جانعش بود
که سوار میشد برخاک
نعش انسان،کتاب ،تاک، درخت
انگارخداتصادف کرده بود با ما
من بی سرشده بودم......
تو اما
هنوز روی لبهایم بودی...
شاید رسیده بود قرن سوختن
یاروزگاران جنگهای خوانین باما
انگار #امیر_کلی نیمی ازروستا
رابه آتش کشیده بود
ونیم دیگرش را
به آب بسته بود
چیزی نمانده بودبرسم به روز
به پایان این کابوس
که ناگهان یخ بستم
دستم ازآرنج افتاد
وتو از لبهایم ریختی
#کندوله جان می کَند
ودستم گورخودش را
خاک مزه ی گس می داد
طعم انگورهای مرده را
چاله ای روبرویم بازشد
به عمق قامت من وتو
که هرچه من وتو بود
آن را پر نمیکرد
ازشب پر شد چشمهایم
و تمام این جنگ آخر
مرا ازمن گرفت
#پریان را از عکست
توراازلبهایم
#ک_الف_یاس
🌷🌺🌷
#باور_کن_مرا👌👍
دعوتید به یه حال #خوب🧚♂♥️
متنــــــــــهای که بهتون آرامش میده🧚♀
#رفیق_نادیدهام
؛ ما به جز هم، کسی را نداریم و چه کاری از دستمان ساخته است برای هم؛ جز اینکه مهربان باشیم و با گرمای محبتمان، سرمای هزار هزار زمستانِ تلنبار شده را دوام بیاوریم.
برایت آغوش داغی از کلمات میفرستم و دستان نوازشگری از جنس آرامش،
من از دورترین فاصلهها، کنار توأم،
من از دورترین فاصلهها دوستت دارم...
#ک_الف_یاس
#شعرها_و_دلنوشته_های
#کرم_اله_امیرئ_ک_الف_یاس
در کانال ادبئ؛
#کوچه_باغهای_شعر (کندوله)
#لینک_کانال👇👇👇👇
┏━━━🔹🦋🔹━━━┓
@k_a_yass
┗━━━🔹🦋🔹━━━┛
💫🍃─═┅✰❣✰┅═─🍃💫
(هذیان های تب آلود)
کوه #زران راتراشیدم
#کندوله راخواباندم
#بانیان هی خواب می زایید
ومن دانه دانه نامت را
خوشه خوشه یادت را
از شاخه تاک ها می چیدم.
تومثل خطی بودی به دورلبهایم
مثل چوب خط انتظارشبهایم
#کندوله .... #کندوله_ئ خسته
بااستخوان های درهم شکسته
دیدمیزد تاک هارا
نشستم روی گردن کوهِ #ورزرد
باز من بودم وعکس تو.
وذرات تنت
که ازچشم #کندوله میبارید روی لبهایم
درگیر و دار تو بودم
که یک آن بادشکافت کوه #پیریافته را
#پیریافته به دونیم شد
تاک ها فرار میکردند
دانه دانه ترس میبارید
#دشتان خوشه خوشه آتش میزایید
فصل رسیدن بی موسم انگوردرگرفت
#بانیان جان میداد
تاک ها جان میدادند
لبهایم را برداشتم
یک قرن دویدم
تا لبهایم تو را به باد ندهند
هاج و واج .. وحشتزده
درختانِ قطع شده بود_که می نشستند به روی کنده هاشان_
شماره ها را ورق زدم
به هر که زنگ میزدم خانه نبود
همه جانعش بود
که سوار میشد برخاک
نعش انسان،کتاب ،تاک، درخت
انگارخداتصادف کرده بود با ما
من بی سرشده بودم......
تو اما
هنوز روی لبهایم بودی...
شاید رسیده بود قرن سوختن
یاروزگاران جنگهای خوانین باما
انگار #امیر_کلی نیمی ازروستا
رابه آتش کشیده بود
ونیم دیگرش را
به آب بسته بود
چیزی نمانده بودبرسم به روز
به پایان این کابوس
که ناگهان یخ بستم
دستم ازآرنج افتاد
وتو از لبهایم ریختی
#کندوله جان می کَند
ودستم گورخودش را
خاک مزه ی گس می داد
طعم انگورهای مرده را
چاله ای روبرویم بازشد
به عمق قامت من وتو
که هرچه من وتو بود
آن را پر نمیکرد
ازشب پر شد چشمهایم
و تمام این جنگ آخر
مرا ازمن گرفت
#پریان را از عکست
توراازلبهایم
#ک_الف_یاس
🌷🌺🌷
#باور_کن_مرا👌👍
دعوتید به یه حال #خوب🧚♂♥️
متنــــــــــهای که بهتون آرامش میده🧚♀
#رفیق_نادیدهام
؛ ما به جز هم، کسی را نداریم و چه کاری از دستمان ساخته است برای هم؛ جز اینکه مهربان باشیم و با گرمای محبتمان، سرمای هزار هزار زمستانِ تلنبار شده را دوام بیاوریم.
برایت آغوش داغی از کلمات میفرستم و دستان نوازشگری از جنس آرامش،
من از دورترین فاصلهها، کنار توأم،
من از دورترین فاصلهها دوستت دارم...
#ک_الف_یاس
#شعرها_و_دلنوشته_های
#کرم_اله_امیرئ_ک_الف_یاس
در کانال ادبئ؛
#کوچه_باغهای_شعر (کندوله)
#لینک_کانال👇👇👇👇
┏━━━🔹🦋🔹━━━┓
@k_a_yass
┗━━━🔹🦋🔹━━━┛
💫🍃─═┅✰❣✰┅═─🍃💫
🍃🌺🍃
از #کندوله آمده ام
با دهانی ایستاده به کف
می خوانم
زمزمه های کهنه ی گور پاییزی را
درمزارستان سینه ئ #پیریافته
این زمان پاییز
غزل فریبنده ی بد فصلی هاست
وقتی که کسالت #انگور
گونه به تاراج #گردو می برد
در گمگشتگی های دل
اینک
دوباره ات می خوانم
ای زادگاه #میرزاالماسخان
ائ آرامچای گور #پیرولی_سلطان
ای #کندوله_ئ_جاوید
که همیشه
در من
چیزی به قواعد توموریانه وار
حرکت می کند
#ک_الف_یاس
از #کندوله آمده ام
با دهانی ایستاده به کف
می خوانم
زمزمه های کهنه ی گور پاییزی را
درمزارستان سینه ئ #پیریافته
این زمان پاییز
غزل فریبنده ی بد فصلی هاست
وقتی که کسالت #انگور
گونه به تاراج #گردو می برد
در گمگشتگی های دل
اینک
دوباره ات می خوانم
ای زادگاه #میرزاالماسخان
ائ آرامچای گور #پیرولی_سلطان
ای #کندوله_ئ_جاوید
که همیشه
در من
چیزی به قواعد توموریانه وار
حرکت می کند
#ک_الف_یاس
#کابوس
(هذیان های تب آلود)
کوه #زران راتراشیدم
#کندوله راخواباندم
#بانیان هی خواب می زایید
ومن دانه دانه نامت را
خوشه خوشه یادت را
از شاخه تاک ها می چیدم.
تومثل خطی بودی به دورلبهایم
مثل چوب خط انتظارشبهایم
#کندوله .... #کندوله_ئ خسته
بااستخوان های درهم شکسته
دیدمیزد تاک هارا
نشستم روی گردن کوهِ #ورزرد
باز من بودم وعکس تو.
وذرات تنت
که ازچشم #کندوله میبارید روی لبهایم
درگیر و دار تو بودم
که یک آن بادشکافت کوه #پیریافته را
#پیریافته به دونیم شد
تاک ها فرار میکردند
دانه دانه ترس میبارید
#دشتان خوشه خوشه آتش میزایید
فصل رسیدن بی موسم انگوردرگرفت
#بانیان جان میداد
تاک ها جان میدادند
لبهایم را برداشتم
یک قرن دویدم
تا لبهایم تو را به باد ندهند
هاج و واج .. وحشتزده
درختانِ قطع شده بود_که می نشستند به روی کنده هاشان_
شماره ها را ورق زدم
به هر که زنگ میزدم خانه نبود
همه جانعش بود
که سوار میشد برخاک
نعش انسان،کتاب ،تاک، درخت
انگارخداتصادف کرده بود با ما
من بی سرشده بودم......
تو اما
هنوز روی لبهایم بودی...
شاید رسیده بود قرن سوختن
یاروزگاران جنگهای خوانین باما
انگار #امیر_کلی نیمی ازروستا
رابه آتش کشیده بود
ونیم دیگرش را
به آب بسته بود
چیزی نمانده بودبرسم به روز
به پایان این کابوس
که ناگهان یخ بستم
دستم ازآرنج افتاد
وتو از لبهایم ریختی
#کندوله جان می کَند
ودستم گورخودش را
خاک مزه ی گس می داد
طعم انگورهای مرده را
چاله ای روبرویم بازشد
به عمق قامت من وتو
که هرچه من وتو بود
آن را پر نمیکرد
ازشب پر شد چشمهایم
و تمام این جنگ آخر
مرا ازمن گرفت
#پریان را از عکست
توراازلبهایم
#ک_الف_یاس
🌷🌺🌷
#باور_کن_مرا👌👍
دعوتید به یه حال #خوب🧚♂♥️
متنــــــــــهای که بهتون آرامش میده🧚♀
#رفیق_نادیدهام
؛ ما به جز هم، کسی را نداریم و چه کاری از دستمان ساخته است برای هم؛ جز اینکه مهربان باشیم و با گرمای محبتمان، سرمای هزار هزار زمستانِ تلنبار شده را دوام بیاوریم.
برایت آغوش داغی از کلمات میفرستم و دستان نوازشگری از جنس آرامش،
من از دورترین فاصلهها، کنار توأم،
من از دورترین فاصلهها دوستت دارم...
#ک_الف_یاس
#شعرها_و_دلنوشته_های
#کرم_اله_امیرئ_ک_الف_یاس
در کانال ادبئ؛
#کوچه_باغهای_شعر (کندوله)
#لینک_کانال👇👇👇👇
┏━━━🔹🦋🔹━━━┓
@k_a_yass
┗━━━🔹🦋🔹━━━┛
💫🍃─═┅✰❣✰┅═─🍃💫
(هذیان های تب آلود)
کوه #زران راتراشیدم
#کندوله راخواباندم
#بانیان هی خواب می زایید
ومن دانه دانه نامت را
خوشه خوشه یادت را
از شاخه تاک ها می چیدم.
تومثل خطی بودی به دورلبهایم
مثل چوب خط انتظارشبهایم
#کندوله .... #کندوله_ئ خسته
بااستخوان های درهم شکسته
دیدمیزد تاک هارا
نشستم روی گردن کوهِ #ورزرد
باز من بودم وعکس تو.
وذرات تنت
که ازچشم #کندوله میبارید روی لبهایم
درگیر و دار تو بودم
که یک آن بادشکافت کوه #پیریافته را
#پیریافته به دونیم شد
تاک ها فرار میکردند
دانه دانه ترس میبارید
#دشتان خوشه خوشه آتش میزایید
فصل رسیدن بی موسم انگوردرگرفت
#بانیان جان میداد
تاک ها جان میدادند
لبهایم را برداشتم
یک قرن دویدم
تا لبهایم تو را به باد ندهند
هاج و واج .. وحشتزده
درختانِ قطع شده بود_که می نشستند به روی کنده هاشان_
شماره ها را ورق زدم
به هر که زنگ میزدم خانه نبود
همه جانعش بود
که سوار میشد برخاک
نعش انسان،کتاب ،تاک، درخت
انگارخداتصادف کرده بود با ما
من بی سرشده بودم......
تو اما
هنوز روی لبهایم بودی...
شاید رسیده بود قرن سوختن
یاروزگاران جنگهای خوانین باما
انگار #امیر_کلی نیمی ازروستا
رابه آتش کشیده بود
ونیم دیگرش را
به آب بسته بود
چیزی نمانده بودبرسم به روز
به پایان این کابوس
که ناگهان یخ بستم
دستم ازآرنج افتاد
وتو از لبهایم ریختی
#کندوله جان می کَند
ودستم گورخودش را
خاک مزه ی گس می داد
طعم انگورهای مرده را
چاله ای روبرویم بازشد
به عمق قامت من وتو
که هرچه من وتو بود
آن را پر نمیکرد
ازشب پر شد چشمهایم
و تمام این جنگ آخر
مرا ازمن گرفت
#پریان را از عکست
توراازلبهایم
#ک_الف_یاس
🌷🌺🌷
#باور_کن_مرا👌👍
دعوتید به یه حال #خوب🧚♂♥️
متنــــــــــهای که بهتون آرامش میده🧚♀
#رفیق_نادیدهام
؛ ما به جز هم، کسی را نداریم و چه کاری از دستمان ساخته است برای هم؛ جز اینکه مهربان باشیم و با گرمای محبتمان، سرمای هزار هزار زمستانِ تلنبار شده را دوام بیاوریم.
برایت آغوش داغی از کلمات میفرستم و دستان نوازشگری از جنس آرامش،
من از دورترین فاصلهها، کنار توأم،
من از دورترین فاصلهها دوستت دارم...
#ک_الف_یاس
#شعرها_و_دلنوشته_های
#کرم_اله_امیرئ_ک_الف_یاس
در کانال ادبئ؛
#کوچه_باغهای_شعر (کندوله)
#لینک_کانال👇👇👇👇
┏━━━🔹🦋🔹━━━┓
@k_a_yass
┗━━━🔹🦋🔹━━━┛
💫🍃─═┅✰❣✰┅═─🍃💫
از #کندوله آمده ام
با دهانی ایستاده به کف
می خوانم
زمزمه های کهنه ی گور پاییزی را
درمزارستان سینه ئ #پیریافته
این زمان پاییز
غزل فریبنده ی بد فصلی هاست
وقتی که کسالت #انگور
گونه به تاراج #گردو می برد
در گمگشتگی های دل
اینک
دوباره ات می خوانم
ای زادگاه #میرزاالماسخان
ائ آرامچای گور #پیرولی_سلطان
ای #کندوله_ئ_جاوید
که همیشه
در من
چیزی به قواعد توموریانه وار
حرکت می کند
#ک_الف_یاس
با دهانی ایستاده به کف
می خوانم
زمزمه های کهنه ی گور پاییزی را
درمزارستان سینه ئ #پیریافته
این زمان پاییز
غزل فریبنده ی بد فصلی هاست
وقتی که کسالت #انگور
گونه به تاراج #گردو می برد
در گمگشتگی های دل
اینک
دوباره ات می خوانم
ای زادگاه #میرزاالماسخان
ائ آرامچای گور #پیرولی_سلطان
ای #کندوله_ئ_جاوید
که همیشه
در من
چیزی به قواعد توموریانه وار
حرکت می کند
#ک_الف_یاس
از #کندوله آمده ام
با دهانی ایستاده به کف
می خوانم
زمزمه های کهنه ی گور پاییزی را
درمزارستان سینه ئ #پیریافته
این زمان پاییز
غزل فریبنده ی بد فصلی هاست
وقتی که کسالت #انگور
گونه به تاراج #گردو می برد
در گمگشتگی های دل
اینک
دوباره ات می خوانم
ای زادگاه #میرزاالماسخان
ائ آرامچای گور #پیرولی_سلطان
ای #کندوله_ئ_جاوید
که همیشه
در من
چیزی به قواعد توموریانه وار
حرکت می کند
#ک_الف_یاس
با دهانی ایستاده به کف
می خوانم
زمزمه های کهنه ی گور پاییزی را
درمزارستان سینه ئ #پیریافته
این زمان پاییز
غزل فریبنده ی بد فصلی هاست
وقتی که کسالت #انگور
گونه به تاراج #گردو می برد
در گمگشتگی های دل
اینک
دوباره ات می خوانم
ای زادگاه #میرزاالماسخان
ائ آرامچای گور #پیرولی_سلطان
ای #کندوله_ئ_جاوید
که همیشه
در من
چیزی به قواعد توموریانه وار
حرکت می کند
#ک_الف_یاس
از #کندوله آمده ام
با دهانی ایستاده به کف
می خوانم
زمزمه های کهنه ی گور پاییزی را
درمزارستان سینه ئ #پیریافته
این زمان پاییز
غزل فریبنده ی بد فصلی هاست
وقتی که کسالت #انگور
گونه به تاراج #گردو می برد
در گمگشتگی های دل
اینک
دوباره ات می خوانم
ای زادگاه #میرزاالماسخان
ائ آرامچای گور #پیرولی_سلطان
ای #کندوله_ئ_جاوید
که همیشه
در من
چیزی به قواعد توموریانه وار
حرکت می کند
#ک_الف_یاس
با دهانی ایستاده به کف
می خوانم
زمزمه های کهنه ی گور پاییزی را
درمزارستان سینه ئ #پیریافته
این زمان پاییز
غزل فریبنده ی بد فصلی هاست
وقتی که کسالت #انگور
گونه به تاراج #گردو می برد
در گمگشتگی های دل
اینک
دوباره ات می خوانم
ای زادگاه #میرزاالماسخان
ائ آرامچای گور #پیرولی_سلطان
ای #کندوله_ئ_جاوید
که همیشه
در من
چیزی به قواعد توموریانه وار
حرکت می کند
#ک_الف_یاس
🍃🌼🍃
🌸🍃
🍃
🌷🌴《قدرم بزانه》🌴🌷
🌷جه باخان دشتان.ئم دور کفته نان
💚دورکفته ئ کنوله وهم پیرافته نان
🌷حالئ پیم یاوا.....نمه ز چه حاله ن
💚ناله م بولند بئ......یه چه خیاله ن
🌷جه باخ نیرومر........دلم دورکفته ن
💚سرتاپای تنم......موشتاق پیرافته ن
🌷به هوای گولگه شت سیر بره دیات
💚احیاوم که ره.........تا روژ مه مات
🌷تاگیان شیرینم.مَرگیان فیدات بو
💚ئاو هانافره ت........ئاب حیات بو
🌷باوره په ریم..........مه ئ سد ساله
💚په ئ په ئ بنوشی جه و مایع تاله
🌷بژنه فه ناله م.........ناله ئ درده دار
💚گردون شیونان چون عاشق بی عار
🌷کنوله وپریان ..هه رده بَ هه رده
💚گیان شیرینم.............بَ فنا به رده
🌷بئ مهری مردم......جرگم شکاونان
💚کنوله م وه شعر.....وی پایه یاونان
🌷کنوله نازار........قه یر زانم کیه ن؟!
💚خصوصاایسه .... باخیچم نیه ن؟!
🌷رسمه ن که شاعر..بی قدری بینوو
💚جفای بی سامان....جه مردم وینو
🌷هم ولایتی عزیز...........دردم بزانه
💚تانه مه رده نان..........قه یرم بزانه
🌷چه فایده دارو........بعداز مه ماتم
💚گل واران که ری.........قبر و بساتم
🌷بازه بنالیوئ........تا هه ر زینده نان
💚تادونیا دونیان....هه ر بازه نده نان
🌷خصه روزگارشش ده رم که رده ن
💚چه نئ ناکسان....همسرم که رده ن
🌷کاشکائ جه ازل...ئه من بمه رداین
💚ئه پسه بَ خاری...هرگیز نه کفتاین
🌷سرتاپام ئاور.........شعله شمع بیه ن
💚هرچه خصه هَن وه دل جمع بیه ن
🌷کرملا بسه ن....دلخسته جور کیش
💚کئ وه ناو دونیا.......یاوا کام ویش
✍کرم اله امیری #ک_الف_یاس
🍃🌸🍃
#محبوبم
نسیم #بانیان خواهم شد
ونوازشت می کنم
#پیریافته خواهم شد
و #متبرکت میکنم
#شاه_جوئ میشوم
وموج درموج تراغرق #بوسه میسازم
و تو #زمزمه_های
عاشقانه ام را دربسترحریرئ #چشمه_درویشعلی خواهی شنید
#کندوله_ئ
#رویائی_ات خواهم شد
وبه #اعماق_خوابهایت
میلغزم تا بر #سینه_تو
#آرام گیرم.............
#فصل_عاشقی_های #ک_الف_یاس
🌷🌺🌷
شعرهاودلنوشته هائ :
#کرم_اله_امیرئ_ک_الف_یاس
درکانال ادبئ:
#کوچه_باغهای_شعر(کندوله)
#لینک_کانال👇👇👇👇
┏━━━🔹🦋🔹━━━┓
@k_a_yass
┗━━━🔹🦋🔹━━━┛
💫🍃─═┅✰❣✰┅═─🍃💫
🌸🍃
🍃
🌷🌴《قدرم بزانه》🌴🌷
🌷جه باخان دشتان.ئم دور کفته نان
💚دورکفته ئ کنوله وهم پیرافته نان
🌷حالئ پیم یاوا.....نمه ز چه حاله ن
💚ناله م بولند بئ......یه چه خیاله ن
🌷جه باخ نیرومر........دلم دورکفته ن
💚سرتاپای تنم......موشتاق پیرافته ن
🌷به هوای گولگه شت سیر بره دیات
💚احیاوم که ره.........تا روژ مه مات
🌷تاگیان شیرینم.مَرگیان فیدات بو
💚ئاو هانافره ت........ئاب حیات بو
🌷باوره په ریم..........مه ئ سد ساله
💚په ئ په ئ بنوشی جه و مایع تاله
🌷بژنه فه ناله م.........ناله ئ درده دار
💚گردون شیونان چون عاشق بی عار
🌷کنوله وپریان ..هه رده بَ هه رده
💚گیان شیرینم.............بَ فنا به رده
🌷بئ مهری مردم......جرگم شکاونان
💚کنوله م وه شعر.....وی پایه یاونان
🌷کنوله نازار........قه یر زانم کیه ن؟!
💚خصوصاایسه .... باخیچم نیه ن؟!
🌷رسمه ن که شاعر..بی قدری بینوو
💚جفای بی سامان....جه مردم وینو
🌷هم ولایتی عزیز...........دردم بزانه
💚تانه مه رده نان..........قه یرم بزانه
🌷چه فایده دارو........بعداز مه ماتم
💚گل واران که ری.........قبر و بساتم
🌷بازه بنالیوئ........تا هه ر زینده نان
💚تادونیا دونیان....هه ر بازه نده نان
🌷خصه روزگارشش ده رم که رده ن
💚چه نئ ناکسان....همسرم که رده ن
🌷کاشکائ جه ازل...ئه من بمه رداین
💚ئه پسه بَ خاری...هرگیز نه کفتاین
🌷سرتاپام ئاور.........شعله شمع بیه ن
💚هرچه خصه هَن وه دل جمع بیه ن
🌷کرملا بسه ن....دلخسته جور کیش
💚کئ وه ناو دونیا.......یاوا کام ویش
✍کرم اله امیری #ک_الف_یاس
🍃🌸🍃
#محبوبم
نسیم #بانیان خواهم شد
ونوازشت می کنم
#پیریافته خواهم شد
و #متبرکت میکنم
#شاه_جوئ میشوم
وموج درموج تراغرق #بوسه میسازم
و تو #زمزمه_های
عاشقانه ام را دربسترحریرئ #چشمه_درویشعلی خواهی شنید
#کندوله_ئ
#رویائی_ات خواهم شد
وبه #اعماق_خوابهایت
میلغزم تا بر #سینه_تو
#آرام گیرم.............
#فصل_عاشقی_های #ک_الف_یاس
🌷🌺🌷
شعرهاودلنوشته هائ :
#کرم_اله_امیرئ_ک_الف_یاس
درکانال ادبئ:
#کوچه_باغهای_شعر(کندوله)
#لینک_کانال👇👇👇👇
┏━━━🔹🦋🔹━━━┓
@k_a_yass
┗━━━🔹🦋🔹━━━┛
💫🍃─═┅✰❣✰┅═─🍃💫
از #کندوله آمده ام
با دهانی ایستاده به کف
می خوانم
زمزمه های کهنه ی گور پاییزی را
درمزارستان سینه ئ #پیریافته
این زمان پاییز
غزل فریبنده ی بد فصلی هاست
وقتی که کسالت #انگور
گونه به تاراج #گردو می برد
در گمگشتگی های دل
اینک
دوباره ات می خوانم
ای زادگاه #میرزاالماسخان
ائ آرامچای گور #پیرولی_سلطان
ای #کندوله_ئ_جاوید
که همیشه
در من
چیزی به قواعد توموریانه وار
حرکت می کند
اگرچه شاعری فقیرم
اگر میتوانستم
بتی از #شماها می تراشیدم
و بر فراز ابرها میگذاشتم
تابرای کافران سرزمین هائ دور
شوق رسیدن به ایمان
وشوق رسیدن به دلهائ مومن
مهیاگردد
ک الف یاس
🍃🌺🍃
#باور_کن_مرا
#دلنوشته_های_دل_خسته_ام❤️
#کانال_فرهیختگان_و_ادبدوستان👌
#شعرها_و_دلنوشته_های🌷
#کرم_اله_امیرئ_ک_الف_یاس 👍
در کانال ادبئ؛
#کوچه_باغهای_شعر (کندوله)💚
#لینک_کانال👇👇👇👇
┏━━━🔹🦋🔹━━━┓
@k_a_yass
┗━━━🔹🦋🔹━━━┛
💫🍃─═┅✰❣✰┅═─🍃💫
با دهانی ایستاده به کف
می خوانم
زمزمه های کهنه ی گور پاییزی را
درمزارستان سینه ئ #پیریافته
این زمان پاییز
غزل فریبنده ی بد فصلی هاست
وقتی که کسالت #انگور
گونه به تاراج #گردو می برد
در گمگشتگی های دل
اینک
دوباره ات می خوانم
ای زادگاه #میرزاالماسخان
ائ آرامچای گور #پیرولی_سلطان
ای #کندوله_ئ_جاوید
که همیشه
در من
چیزی به قواعد توموریانه وار
حرکت می کند
اگرچه شاعری فقیرم
اگر میتوانستم
بتی از #شماها می تراشیدم
و بر فراز ابرها میگذاشتم
تابرای کافران سرزمین هائ دور
شوق رسیدن به ایمان
وشوق رسیدن به دلهائ مومن
مهیاگردد
ک الف یاس
🍃🌺🍃
#باور_کن_مرا
#دلنوشته_های_دل_خسته_ام❤️
#کانال_فرهیختگان_و_ادبدوستان👌
#شعرها_و_دلنوشته_های🌷
#کرم_اله_امیرئ_ک_الف_یاس 👍
در کانال ادبئ؛
#کوچه_باغهای_شعر (کندوله)💚
#لینک_کانال👇👇👇👇
┏━━━🔹🦋🔹━━━┓
@k_a_yass
┗━━━🔹🦋🔹━━━┛
💫🍃─═┅✰❣✰┅═─🍃💫
#کابوس
(هذیان های تب آلود)
کوه #زران راتراشیدم
#کندوله راخواباندم
#بانیان هی خواب می زایید
ومن دانه دانه نامت را
خوشه خوشه یادت را
از شاخه تاک ها می چیدم.
تومثل خطی بودی به دورلبهایم
مثل چوب خط انتظارشبهایم
#کندوله ....#کندوله_ئ خسته
بااستخوان های درهم شکسته
دیدمیزد تاک هارا
نشستم روی گردن کوهِ #ورزرد
باز من بودم وعکس تو.
وذرات تنت
که ازچشم #کندوله میبارید روی لبهایم
درگیر و دار تو بودم
که یک آن بادشکافت کوه #پیریافته را
#پیریافته به دونیم شد
تاک ها فرار میکردند
دانه دانه ترس میبارید
#دشتان خوشه خوشه آتش میزایید
فصل رسیدن بی موسم انگوردرگرفت
#بانیان جان میداد
تاک ها جان میدادند
لبهایم را برداشتم
یک قرن دویدم
تا لبهایم تو را به باد ندهند
هاج و واج .. وحشتزده
درختانِ قطع شده بود_که می نشستند به روی کنده هاشان_
شماره ها را ورق زدم
به هر که زنگ میزدم خانه نبود
همه جانعش بود
که سوار میشد برخاک
نعش انسان،کتاب ،تاک، درخت
انگارخداتصادف کرده بود با ما
من بی سرشده بودم......
تو اما
هنوز روی لبهایم بودی...
شاید رسیده بود قرن سوختن
یاروزگاران جنگهای خوانین باما
انگار #امیر_کلی نیمی ازروستا
رابه آتش کشیده بود
ونیم دیگرش را
به آب بسته بود
چیزی نمانده بودبرسم به روز
به پایان این کابوس
که ناگهان یخ بستم
دستم ازآرنج افتاد
وتو از لبهایم ریختی
#کندوله جان می کَند
ودستم گورخودش را
خاک مزه ی گس می داد
طعم انگورهای مرده را
چاله ای روبرویم بازشد
به عمق قامت من وتو
که هرچه من وتو بود
آن را پر نمیکرد
ازشب پر شد چشمهایم
و تمام این جنگ آخر
مرا ازمن گرفت
#پریان را از عکست
توراازلبهایم
#ک_الف_یاس
#امیر_کل=والی کرمانشاه درزمان حکومت رضاشاه پهلوی اول،بودکه تمام خوانین وسردمداران مناطق عشایرنشین استان رااعم ازایلهای مناطق سنجابی وکلایایی وبیلوارودینورو،،،،،،،بزیرسلطه خوددرآورده بودوکندوله ایهاحاضرنبودندسلطه این شازده راقبول کنندوباج وخراج مالکانه به وی بپردازندبرهمین اساس به تحریک وی چندین باراشراروامنیه های دولتی به کندوله حمله کردندوهرباربادادن تلفات فراوانی عقب نشینی می کردندتااینکه درشورای صلح وسازش امیرکل باکندوله ایهاتوافق کردکه باج وخراج نپردازندودرعوض فقط ازنام خانوادگی امیری (کنایه به منسوبین امیرکل)استفاده کنندولذااغلب اهالی قبول کردندونام خانوادگی امیری رابرگزیدندوبعده عده ای ازاهالی تغییرنام خانوادگی دادندودرشعرفوق اشاره به یکی ازجنگهای مزدوران امیرکل داردکه باکندوله ایهاجنگیدندومتاسفانه باخیانت یکی ازاهالی بومی مزدوران امیرکل موفق به نفوذدرکندوله شده ونیمی ازکندوله راازمحله بالاتاسمایله رابه آتش کشیدندوباوجودی که قول داده بودندکاری به دیگرمحله های روستانداشته باشندبدعهدی کرده ونیم دیگرروستارابه آب بستندچشمه جهانگیروچندچشمه دیگرکه ازپریان سرچشمه میگرفتندرابروی محله پایین هدایت کرده ونیم دیگرروستارابه آب بستندودراین جنگ نابرابروناجوانمردانه به قول پیرمردان قدیمی وکهنسالان،حدودصدنفرزن وبچه وپیروجوان یاطعمه حریق شدندویادرآب غرق شدند!!!
(هذیان های تب آلود)
کوه #زران راتراشیدم
#کندوله راخواباندم
#بانیان هی خواب می زایید
ومن دانه دانه نامت را
خوشه خوشه یادت را
از شاخه تاک ها می چیدم.
تومثل خطی بودی به دورلبهایم
مثل چوب خط انتظارشبهایم
#کندوله ....#کندوله_ئ خسته
بااستخوان های درهم شکسته
دیدمیزد تاک هارا
نشستم روی گردن کوهِ #ورزرد
باز من بودم وعکس تو.
وذرات تنت
که ازچشم #کندوله میبارید روی لبهایم
درگیر و دار تو بودم
که یک آن بادشکافت کوه #پیریافته را
#پیریافته به دونیم شد
تاک ها فرار میکردند
دانه دانه ترس میبارید
#دشتان خوشه خوشه آتش میزایید
فصل رسیدن بی موسم انگوردرگرفت
#بانیان جان میداد
تاک ها جان میدادند
لبهایم را برداشتم
یک قرن دویدم
تا لبهایم تو را به باد ندهند
هاج و واج .. وحشتزده
درختانِ قطع شده بود_که می نشستند به روی کنده هاشان_
شماره ها را ورق زدم
به هر که زنگ میزدم خانه نبود
همه جانعش بود
که سوار میشد برخاک
نعش انسان،کتاب ،تاک، درخت
انگارخداتصادف کرده بود با ما
من بی سرشده بودم......
تو اما
هنوز روی لبهایم بودی...
شاید رسیده بود قرن سوختن
یاروزگاران جنگهای خوانین باما
انگار #امیر_کلی نیمی ازروستا
رابه آتش کشیده بود
ونیم دیگرش را
به آب بسته بود
چیزی نمانده بودبرسم به روز
به پایان این کابوس
که ناگهان یخ بستم
دستم ازآرنج افتاد
وتو از لبهایم ریختی
#کندوله جان می کَند
ودستم گورخودش را
خاک مزه ی گس می داد
طعم انگورهای مرده را
چاله ای روبرویم بازشد
به عمق قامت من وتو
که هرچه من وتو بود
آن را پر نمیکرد
ازشب پر شد چشمهایم
و تمام این جنگ آخر
مرا ازمن گرفت
#پریان را از عکست
توراازلبهایم
#ک_الف_یاس
#امیر_کل=والی کرمانشاه درزمان حکومت رضاشاه پهلوی اول،بودکه تمام خوانین وسردمداران مناطق عشایرنشین استان رااعم ازایلهای مناطق سنجابی وکلایایی وبیلوارودینورو،،،،،،،بزیرسلطه خوددرآورده بودوکندوله ایهاحاضرنبودندسلطه این شازده راقبول کنندوباج وخراج مالکانه به وی بپردازندبرهمین اساس به تحریک وی چندین باراشراروامنیه های دولتی به کندوله حمله کردندوهرباربادادن تلفات فراوانی عقب نشینی می کردندتااینکه درشورای صلح وسازش امیرکل باکندوله ایهاتوافق کردکه باج وخراج نپردازندودرعوض فقط ازنام خانوادگی امیری (کنایه به منسوبین امیرکل)استفاده کنندولذااغلب اهالی قبول کردندونام خانوادگی امیری رابرگزیدندوبعده عده ای ازاهالی تغییرنام خانوادگی دادندودرشعرفوق اشاره به یکی ازجنگهای مزدوران امیرکل داردکه باکندوله ایهاجنگیدندومتاسفانه باخیانت یکی ازاهالی بومی مزدوران امیرکل موفق به نفوذدرکندوله شده ونیمی ازکندوله راازمحله بالاتاسمایله رابه آتش کشیدندوباوجودی که قول داده بودندکاری به دیگرمحله های روستانداشته باشندبدعهدی کرده ونیم دیگرروستارابه آب بستندچشمه جهانگیروچندچشمه دیگرکه ازپریان سرچشمه میگرفتندرابروی محله پایین هدایت کرده ونیم دیگرروستارابه آب بستندودراین جنگ نابرابروناجوانمردانه به قول پیرمردان قدیمی وکهنسالان،حدودصدنفرزن وبچه وپیروجوان یاطعمه حریق شدندویادرآب غرق شدند!!!
چکامه ای تقدیم به سرزمین #کهریز_عزیز
و #مردمان پاک وباصفایش 🙏
#ک_الف_یاس 👌
#کهریز
بادهای شرقئ دردشت #دینور
با خود مردمانئ آورد
با کوله بارئ از نور و لبخند.
مثل خورشیدی تابان آمدند
تا آوازهای عاشقانه شان را
بر تاریکی شبهای این سرزمین بخوانند.
از آبادی های دوردست گذر کردند
و از گردنه های سخت نان و نمک،
به سلامت عبور کردندوآمده اند
درهمین نزدیکی #کندوله_ئ خودمان
واز رگ جان ماهم عبور کردند
و جای پای نورانی اشان، تا ابد
برسرزمین بهشتئ #روستائ_کهریز ماندگارشد.....
بوی جوی مولیان
بوئ شمیم خوش #کهریزیان مئ آید
بوی جوی مولیان را
از سرزمین متبرک #کهریز می جویم. بوی گذشته باشکوهمان رامی دهد
این سرزمین نورانی چیزی بیشتر
از بوی گل محمدی
بوی آفرینش می دهد؛ بوی اصالت انسان،
شمیمئ که خستگی اعصار و قرون را
از تن بیرون می برد
و به تازگی عطرگلهائ بهاری ست
چیزی فراتراز
مبلغ شادابی گلبرگ های ذهن بشری ست
#کهریز_عزیز
و #مردمان_عزیزترش
#کرم_اله_امیری
┏━━━🔥━━━┓
@k_a_yass
┗━━━🍂━━━┛
و #مردمان پاک وباصفایش 🙏
#ک_الف_یاس 👌
#کهریز
بادهای شرقئ دردشت #دینور
با خود مردمانئ آورد
با کوله بارئ از نور و لبخند.
مثل خورشیدی تابان آمدند
تا آوازهای عاشقانه شان را
بر تاریکی شبهای این سرزمین بخوانند.
از آبادی های دوردست گذر کردند
و از گردنه های سخت نان و نمک،
به سلامت عبور کردندوآمده اند
درهمین نزدیکی #کندوله_ئ خودمان
واز رگ جان ماهم عبور کردند
و جای پای نورانی اشان، تا ابد
برسرزمین بهشتئ #روستائ_کهریز ماندگارشد.....
بوی جوی مولیان
بوئ شمیم خوش #کهریزیان مئ آید
بوی جوی مولیان را
از سرزمین متبرک #کهریز می جویم. بوی گذشته باشکوهمان رامی دهد
این سرزمین نورانی چیزی بیشتر
از بوی گل محمدی
بوی آفرینش می دهد؛ بوی اصالت انسان،
شمیمئ که خستگی اعصار و قرون را
از تن بیرون می برد
و به تازگی عطرگلهائ بهاری ست
چیزی فراتراز
مبلغ شادابی گلبرگ های ذهن بشری ست
#کهریز_عزیز
و #مردمان_عزیزترش
#کرم_اله_امیری
┏━━━🔥━━━┓
@k_a_yass
┗━━━🍂━━━┛
#کابوس
(هذیان های تب آلود)
کوه #زران راتراشیدم
#کندوله راخواباندم
#بانیان هی خواب می زایید
ومن دانه دانه نامت را
خوشه خوشه یادت را
از شاخه تاک ها می چیدم.
تومثل خطی بودی به دورلبهایم
مثل چوب خط انتظارشبهایم
#کندوله ....#کندوله_ئ خسته
بااستخوان های درهم شکسته
دیدمیزد تاک هارا
نشستم روی گردن کوهِ #ورزرد
باز من بودم وعکس تو.
وذرات تنت
که ازچشم #کندوله میبارید روی لبهایم
درگیر و دار تو بودم
که یک آن بادشکافت کوه #پیریافته را
#پیریافته به دونیم شد
تاک ها فرار میکردند
دانه دانه ترس میبارید
#دشتان خوشه خوشه آتش میزایید
فصل رسیدن بی موسم انگوردرگرفت
#بانیان جان میداد
تاک ها جان میدادند
لبهایم را برداشتم
یک قرن دویدم
تا لبهایم تو را به باد ندهند
هاج و واج .. وحشتزده
درختانِ قطع شده بود_که می نشستند به روی کنده هاشان_
شماره ها را ورق زدم
به هر که زنگ میزدم خانه نبود
همه جانعش بود
که سوار میشد برخاک
نعش انسان،کتاب ،تاک، درخت
انگارخداتصادف کرده بود با ما
من بی سرشده بودم......
تو اما
هنوز روی لبهایم بودی...
شاید رسیده بود قرن سوختن
یاروزگاران جنگهای خوانین باما
انگار #امیر_کلی نیمی ازروستا
رابه آتش کشیده بود
ونیم دیگرش را
به آب بسته بود
چیزی نمانده بودبرسم به روز
به پایان این کابوس
که ناگهان یخ بستم
دستم ازآرنج افتاد
وتو از لبهایم ریختی
#کندوله جان می کَند
ودستم گورخودش را
خاک مزه ی گس می داد
طعم انگورهای مرده را
چاله ای روبرویم بازشد
به عمق قامت من وتو
که هرچه من وتو بود
آن را پر نمیکرد
ازشب پر شد چشمهایم
و تمام این جنگ آخر
مرا ازمن گرفت
#پریان را از عکست
توراازلبهایم
#ک_الف_یاس
(هذیان های تب آلود)
کوه #زران راتراشیدم
#کندوله راخواباندم
#بانیان هی خواب می زایید
ومن دانه دانه نامت را
خوشه خوشه یادت را
از شاخه تاک ها می چیدم.
تومثل خطی بودی به دورلبهایم
مثل چوب خط انتظارشبهایم
#کندوله ....#کندوله_ئ خسته
بااستخوان های درهم شکسته
دیدمیزد تاک هارا
نشستم روی گردن کوهِ #ورزرد
باز من بودم وعکس تو.
وذرات تنت
که ازچشم #کندوله میبارید روی لبهایم
درگیر و دار تو بودم
که یک آن بادشکافت کوه #پیریافته را
#پیریافته به دونیم شد
تاک ها فرار میکردند
دانه دانه ترس میبارید
#دشتان خوشه خوشه آتش میزایید
فصل رسیدن بی موسم انگوردرگرفت
#بانیان جان میداد
تاک ها جان میدادند
لبهایم را برداشتم
یک قرن دویدم
تا لبهایم تو را به باد ندهند
هاج و واج .. وحشتزده
درختانِ قطع شده بود_که می نشستند به روی کنده هاشان_
شماره ها را ورق زدم
به هر که زنگ میزدم خانه نبود
همه جانعش بود
که سوار میشد برخاک
نعش انسان،کتاب ،تاک، درخت
انگارخداتصادف کرده بود با ما
من بی سرشده بودم......
تو اما
هنوز روی لبهایم بودی...
شاید رسیده بود قرن سوختن
یاروزگاران جنگهای خوانین باما
انگار #امیر_کلی نیمی ازروستا
رابه آتش کشیده بود
ونیم دیگرش را
به آب بسته بود
چیزی نمانده بودبرسم به روز
به پایان این کابوس
که ناگهان یخ بستم
دستم ازآرنج افتاد
وتو از لبهایم ریختی
#کندوله جان می کَند
ودستم گورخودش را
خاک مزه ی گس می داد
طعم انگورهای مرده را
چاله ای روبرویم بازشد
به عمق قامت من وتو
که هرچه من وتو بود
آن را پر نمیکرد
ازشب پر شد چشمهایم
و تمام این جنگ آخر
مرا ازمن گرفت
#پریان را از عکست
توراازلبهایم
#ک_الف_یاس