🌻《زادگاهم کنوله ن》🌻
❤️زادگاهم کنوله ن.....کنولهٔ نازار
🌹مایه سربرزیم.......مایه افتخار
❤️بح بح بَ صفای..باخ وگلزارِش
🌹زمسانش وَشن.عین وه هارِش
❤️عطروبومیوه َش.دنیاکردن مست
🌹شقایق مدهوش.جام می وَدست
❤️ماچی سا آرو...فصلی وه هاره ن
🌹فصل عیش ونوش.گل وگلزاره ن
❤️الحق ک پریان.جاگهء خاصانه ن
🌹جاگه ء عزیزان ..پرجَ اخلاصه ن
❤️شریف آباد واچه.مأوای عبادت
🌹نیشتن وه سایهٔ.همای سعادت
❤️شریفابادی صاحب صنعته ن
🌹جور خلق پریان...والاهمته ن
❤️پری مردمش........خدا مزانو
🌹ملایک وَعرش.دُعاش مکیانو
❤️کنوله وپریان....دیار یاره ن
🌹شریف آبادم.کوی دلداره ن
❤️پیرافته نازار.........دلارام دل
🌹فیدای مزارت.....گیان ناقابل
❤️نامت منور......روشنی روه ن
🌹کنوله روشن.....وه نور توه ن
❤️پیرافته نازارمن هیچم نیه ن
🌹یانهٔ ویرانم ویت وَچَم دیه ن
❤️درمان زامان....دردان کاریم
🌹هام راز نالهٔ....شوان بیداریم
❤️سوچنام حسرت.دردجیاییت
🌹کرملافیدای......داخ تنیاییت
✍کرم اله امیری(ک الف یاس)👌
@k_a_yass
🍃🌺🍃
به #دقت
به من #نگاه کن
من از #روستایی_دورافتاده
و #متروکم،!!
مردی از #ده_کوره_های
#غرب_ایران!!
با #لحجه_ئ_زرتشت برلب،
و #شور_شیرین دردل،
و #عشق_فرهاددر #سر،!!
من از #دشت_هاو #کوهها
از #پهن_دشت_خرمنگاه
آمده ام،!!
پدر بزرگ #مادری_ام
عاشق #خدا بود!
#دشتئ_بود بی انتها!!
#مسگرئ
باپاهايی تاساق فرورفته در گِل
که گُل در #پیریافته می کاشت
و #کندوله را #روسفیدمی کرد
#جد_پدری_ام
#نوازنده_ائ دوره گرد بود
که با #مغناطیس_لبهایش
فراتراز #مستئ تاکهائ #دشت_دشتان...
#کندوله رابه رقص درمئ آورد
و #ابرهای_غصه را
ازچشمان #پیریافته می ربود...
و #پدرم_پاره_دوزئ #عاشق_پیشه،!
که #وصله_ئ تمام #غمها رابه
#شانه_هایش دوخته بود
و #پیریافته رابه #لبانش
و #رودخانه_بانیان رابه #چشمهایش..
ازشاخه ئ دستانش #انگور_سرخ می رویید
واز #کلامش #دردورنج......
خود نیز #شاعرئ_ولگردم
که #محکومم به
سرودن #شعری #سپید،
#دوخته_بر #نگاه تو
وپراز #موسیقی #لبخند_تووو.....
واین
#عاشقانه_ترین روایتئ است
که #فرزندئ سالهابعد
آن رابه #خاطر مئ آورد
ودرگوش #کندوله #زمزمه مئ کند....
پ.ن
۱_پدربزرگ مادرئ ام؛اشاره به مرحوم اوساعسگرمسگر
استاد( #علئ_اصغر_دشتی)که به شغل رویگری اشتغال داشت وتک درخت پیریافته راکاشته بودوآبیاری میکرد
۲_جد پدری ام مرحوم #کاکه_ویس #امیری پدرپدرم بوده که علاوه برشغل کفاشئ(گیوه هائ سنتئ)بامرحوم برادرش درامرموسیقی سنتی سازودهل هم فعالیت داشته اند
۳_پدرم مرحوم #الله_محمد_امیری که به علت نابودی شغل گیوه بافئ سنتئ به امرپاره دوزی وکفاشئ روئ آورده بود
ودرشهردکان کوچکی درگاراج خیابان کاشئ کاری داشت
❤️زادگاهم کنوله ن.....کنولهٔ نازار
🌹مایه سربرزیم.......مایه افتخار
❤️بح بح بَ صفای..باخ وگلزارِش
🌹زمسانش وَشن.عین وه هارِش
❤️عطروبومیوه َش.دنیاکردن مست
🌹شقایق مدهوش.جام می وَدست
❤️ماچی سا آرو...فصلی وه هاره ن
🌹فصل عیش ونوش.گل وگلزاره ن
❤️الحق ک پریان.جاگهء خاصانه ن
🌹جاگه ء عزیزان ..پرجَ اخلاصه ن
❤️شریف آباد واچه.مأوای عبادت
🌹نیشتن وه سایهٔ.همای سعادت
❤️شریفابادی صاحب صنعته ن
🌹جور خلق پریان...والاهمته ن
❤️پری مردمش........خدا مزانو
🌹ملایک وَعرش.دُعاش مکیانو
❤️کنوله وپریان....دیار یاره ن
🌹شریف آبادم.کوی دلداره ن
❤️پیرافته نازار.........دلارام دل
🌹فیدای مزارت.....گیان ناقابل
❤️نامت منور......روشنی روه ن
🌹کنوله روشن.....وه نور توه ن
❤️پیرافته نازارمن هیچم نیه ن
🌹یانهٔ ویرانم ویت وَچَم دیه ن
❤️درمان زامان....دردان کاریم
🌹هام راز نالهٔ....شوان بیداریم
❤️سوچنام حسرت.دردجیاییت
🌹کرملافیدای......داخ تنیاییت
✍کرم اله امیری(ک الف یاس)👌
@k_a_yass
🍃🌺🍃
به #دقت
به من #نگاه کن
من از #روستایی_دورافتاده
و #متروکم،!!
مردی از #ده_کوره_های
#غرب_ایران!!
با #لحجه_ئ_زرتشت برلب،
و #شور_شیرین دردل،
و #عشق_فرهاددر #سر،!!
من از #دشت_هاو #کوهها
از #پهن_دشت_خرمنگاه
آمده ام،!!
پدر بزرگ #مادری_ام
عاشق #خدا بود!
#دشتئ_بود بی انتها!!
#مسگرئ
باپاهايی تاساق فرورفته در گِل
که گُل در #پیریافته می کاشت
و #کندوله را #روسفیدمی کرد
#جد_پدری_ام
#نوازنده_ائ دوره گرد بود
که با #مغناطیس_لبهایش
فراتراز #مستئ تاکهائ #دشت_دشتان...
#کندوله رابه رقص درمئ آورد
و #ابرهای_غصه را
ازچشمان #پیریافته می ربود...
و #پدرم_پاره_دوزئ #عاشق_پیشه،!
که #وصله_ئ تمام #غمها رابه
#شانه_هایش دوخته بود
و #پیریافته رابه #لبانش
و #رودخانه_بانیان رابه #چشمهایش..
ازشاخه ئ دستانش #انگور_سرخ می رویید
واز #کلامش #دردورنج......
خود نیز #شاعرئ_ولگردم
که #محکومم به
سرودن #شعری #سپید،
#دوخته_بر #نگاه تو
وپراز #موسیقی #لبخند_تووو.....
واین
#عاشقانه_ترین روایتئ است
که #فرزندئ سالهابعد
آن رابه #خاطر مئ آورد
ودرگوش #کندوله #زمزمه مئ کند....
پ.ن
۱_پدربزرگ مادرئ ام؛اشاره به مرحوم اوساعسگرمسگر
استاد( #علئ_اصغر_دشتی)که به شغل رویگری اشتغال داشت وتک درخت پیریافته راکاشته بودوآبیاری میکرد
۲_جد پدری ام مرحوم #کاکه_ویس #امیری پدرپدرم بوده که علاوه برشغل کفاشئ(گیوه هائ سنتئ)بامرحوم برادرش درامرموسیقی سنتی سازودهل هم فعالیت داشته اند
۳_پدرم مرحوم #الله_محمد_امیری که به علت نابودی شغل گیوه بافئ سنتئ به امرپاره دوزی وکفاشئ روئ آورده بود
ودرشهردکان کوچکی درگاراج خیابان کاشئ کاری داشت
#محبوبم
موهایت #رودخانه_بانیان است
که ادامه ئ آن به #آغوش_باغها مئ ریزد
و غرورت #کوه_زران است
که ادامه ئ آن
به #ستارگان_خوشه_ئ_پروین
فخرمئ فروشد
اندام تو
خلاصه ئ تمام زیبایی هائ #کندوله است....
#لبخندکه مئ زنئ
#ژکوند دلشوره هایش رافراموش میکند
و #نغمه_ای_شیرین
بر #کنج_لبانش جاخوش می کند
#لبخندتو ازعطر #آلاله_هائ_واژگون #دشت_دشتان فرومئ ریزد......
#درختان آب ونسیم وسرسبزئ را
ازلبخندتو #وام می گیرند
#تاکستانهائ_بانیان رابایدازنوکاشت..
بامن #حرف بزن #بانوئ_من
تا #قانون بگذارم و #هنجار بشکنم
از #مرزهائ_کندوله بگذرم و
دشتئ از #سوسن و #بنفشه را
برسینه ام شکوفاکنم
#من تمام لحظه هائ ناب #عشق را
ازبرگ به برگ وازدرخت به درخت
#باغهائ_پریان بومیکشم
#بانوئ_من
حلقه ئ #دستانت راکمئ بیشتربازکن
تمام #کندوله_شریف_آباد_و_پریان
را در #بربگیر......
اجازه بده این بار #دستان_مهربانت
صدائ تپش #قلب_من باشدکه
تمام #دنیارا_در_آغوش مئ کشد
#بانوئ_من
#اشکهایت ادامه ئ دلتنگیهائ
#پیریافته است که #قطره_قطره
برمسیر #گونه_های من فرومی ریزدو
#دانه_دانه دلم را مئ لرزاند....
#اشکهائ تو
هزارترانه غمگین #جدایئ را درخود
پنهان کرده است...
#نازپرئ_بانوئ_من
در #خوابهای من پرسه بزن
به #شعرهای من لبخندبزن
در #عاشقانه_هائ من راه برو...
تورابه جائ تمام #شعرهایئ
که نسرودم #ادامه مئ دهم.......
#کرم_اله_امیرئ_ک_الف_یاس
🍃🌺🍃
#کوچه_باغهائ_شعر( #کندوله)
کانالی برای عاشقان شعروادبیات فلکور
یک فنجان چای☕️
موسیقی ملایم🎶
اینترنت لاک پشتی🐢
ودلنوشته های کوچک من 📚
#لینک_کانال👇👇👇👇
┏━━━🔹🦋🔹━━━┓
@k_a_yass
┗━━━🔹🦋🔹━━━┛
💫🍃─═┅✰❣✰┅═─🍃💫
موهایت #رودخانه_بانیان است
که ادامه ئ آن به #آغوش_باغها مئ ریزد
و غرورت #کوه_زران است
که ادامه ئ آن
به #ستارگان_خوشه_ئ_پروین
فخرمئ فروشد
اندام تو
خلاصه ئ تمام زیبایی هائ #کندوله است....
#لبخندکه مئ زنئ
#ژکوند دلشوره هایش رافراموش میکند
و #نغمه_ای_شیرین
بر #کنج_لبانش جاخوش می کند
#لبخندتو ازعطر #آلاله_هائ_واژگون #دشت_دشتان فرومئ ریزد......
#درختان آب ونسیم وسرسبزئ را
ازلبخندتو #وام می گیرند
#تاکستانهائ_بانیان رابایدازنوکاشت..
بامن #حرف بزن #بانوئ_من
تا #قانون بگذارم و #هنجار بشکنم
از #مرزهائ_کندوله بگذرم و
دشتئ از #سوسن و #بنفشه را
برسینه ام شکوفاکنم
#من تمام لحظه هائ ناب #عشق را
ازبرگ به برگ وازدرخت به درخت
#باغهائ_پریان بومیکشم
#بانوئ_من
حلقه ئ #دستانت راکمئ بیشتربازکن
تمام #کندوله_شریف_آباد_و_پریان
را در #بربگیر......
اجازه بده این بار #دستان_مهربانت
صدائ تپش #قلب_من باشدکه
تمام #دنیارا_در_آغوش مئ کشد
#بانوئ_من
#اشکهایت ادامه ئ دلتنگیهائ
#پیریافته است که #قطره_قطره
برمسیر #گونه_های من فرومی ریزدو
#دانه_دانه دلم را مئ لرزاند....
#اشکهائ تو
هزارترانه غمگین #جدایئ را درخود
پنهان کرده است...
#نازپرئ_بانوئ_من
در #خوابهای من پرسه بزن
به #شعرهای من لبخندبزن
در #عاشقانه_هائ من راه برو...
تورابه جائ تمام #شعرهایئ
که نسرودم #ادامه مئ دهم.......
#کرم_اله_امیرئ_ک_الف_یاس
🍃🌺🍃
#کوچه_باغهائ_شعر( #کندوله)
کانالی برای عاشقان شعروادبیات فلکور
یک فنجان چای☕️
موسیقی ملایم🎶
اینترنت لاک پشتی🐢
ودلنوشته های کوچک من 📚
#لینک_کانال👇👇👇👇
┏━━━🔹🦋🔹━━━┓
@k_a_yass
┗━━━🔹🦋🔹━━━┛
💫🍃─═┅✰❣✰┅═─🍃💫
دلتنگی ؛
واژه ای بی معنایست ...
وقتي تو ...
در تمام لحظههايم نفس میكشی...
و از #دور_دور_دور به من نزديكی ...
هيچ كس مثل من...
تو را با خود ندارد ...!!!
تمامت را
به ديواني در #افسانه
پيوند زده ام
تو را در #سينه_ام گرم خواهم زيست
ای همیشه جارئ
در چشمهاي باراني ام...
توشور بارور #شعرهایم شده ای
این روزها
پرم از؛ لحظههایی که
عاشقشان بودم
صدایم پراز #دوستت_دارم
#دوستت_دارم
شعرهایم پراز #کندوله
پراز #شریف_آباد
پراز #پریان
ازچشمهایم #کوه_زران اوج می گیرد
هزار #پیریافته #عشق ازقلبم می ترواد
ازلبانم #هزار_بانیان_گل می روید
بردستانم #خورشیدتکیه می کند
وازشعرهایم #امامزاده_ابراهیم
به #معراج می رود
واینگونه است که به #عشق_تو.
ازچشمهای من
صبحها، #هزار_خورشیدطلوع میکنند،،
درشعرهای من
شاخه های خشک،
جوانه میزنند،،
ابرهای پیر، بارور میشوند ،،
ونهال عشق
از دل #تاکستانهای_سرخ_انگور،
#دوستتدارم را
به بار می نشیند !....
و من
به شکرانه ی بارانِ نگاهت
#سجده_ی_عشق
بجا می آورم ........!
#کرم_اله_امیرئ_ک_الف_یاس
🍃🌺🍃
#باور_کن_مرا
احساسئ ترین متن هائ کوتاه وبلند به فارسی وکردی وهورامئ ودلنوشته هائ زیباوبکر
#شیک_ترین_عاشقانه_هائ_ادبی
#کندوله_جان
گل می کندبه جانم
اندوه .......بانیانت
ازکوچه ..باغ پریان
تااین دل........ویرانه
ترسم که این دیوانه
درحسرتت..... بمیرد
وقتی...... نباشدازتو
پیریافته ای... نشانه
#کوچه_باغهای_شعر (کندوله)
این کانال معجونی ست از فلسفه گرم، شعر با همه خواص ارگانیکش و کمی هم خودم با همه حشو و زوایدم. ایستگاه بیخیالی محضی ست در رنج های مان. راه تازه گفتگوست بی آنکه ببینیم و بگوییم و بشنویم...عشق از راه دور.
لینک کانال👇👇👇👇
┏━━━⭐━━━┓
@k_a_yass
┗━━━⭐━━━┛
واژه ای بی معنایست ...
وقتي تو ...
در تمام لحظههايم نفس میكشی...
و از #دور_دور_دور به من نزديكی ...
هيچ كس مثل من...
تو را با خود ندارد ...!!!
تمامت را
به ديواني در #افسانه
پيوند زده ام
تو را در #سينه_ام گرم خواهم زيست
ای همیشه جارئ
در چشمهاي باراني ام...
توشور بارور #شعرهایم شده ای
این روزها
پرم از؛ لحظههایی که
عاشقشان بودم
صدایم پراز #دوستت_دارم
#دوستت_دارم
شعرهایم پراز #کندوله
پراز #شریف_آباد
پراز #پریان
ازچشمهایم #کوه_زران اوج می گیرد
هزار #پیریافته #عشق ازقلبم می ترواد
ازلبانم #هزار_بانیان_گل می روید
بردستانم #خورشیدتکیه می کند
وازشعرهایم #امامزاده_ابراهیم
به #معراج می رود
واینگونه است که به #عشق_تو.
ازچشمهای من
صبحها، #هزار_خورشیدطلوع میکنند،،
درشعرهای من
شاخه های خشک،
جوانه میزنند،،
ابرهای پیر، بارور میشوند ،،
ونهال عشق
از دل #تاکستانهای_سرخ_انگور،
#دوستتدارم را
به بار می نشیند !....
و من
به شکرانه ی بارانِ نگاهت
#سجده_ی_عشق
بجا می آورم ........!
#کرم_اله_امیرئ_ک_الف_یاس
🍃🌺🍃
#باور_کن_مرا
احساسئ ترین متن هائ کوتاه وبلند به فارسی وکردی وهورامئ ودلنوشته هائ زیباوبکر
#شیک_ترین_عاشقانه_هائ_ادبی
#کندوله_جان
گل می کندبه جانم
اندوه .......بانیانت
ازکوچه ..باغ پریان
تااین دل........ویرانه
ترسم که این دیوانه
درحسرتت..... بمیرد
وقتی...... نباشدازتو
پیریافته ای... نشانه
#کوچه_باغهای_شعر (کندوله)
این کانال معجونی ست از فلسفه گرم، شعر با همه خواص ارگانیکش و کمی هم خودم با همه حشو و زوایدم. ایستگاه بیخیالی محضی ست در رنج های مان. راه تازه گفتگوست بی آنکه ببینیم و بگوییم و بشنویم...عشق از راه دور.
لینک کانال👇👇👇👇
┏━━━⭐━━━┓
@k_a_yass
┗━━━⭐━━━┛
#شعر_صدای_دلتنگئ_شاعر_است
#نازپرئ
#بانوئ_من
مرا #ببخش
ک بی اجازه ی تو #شاعر شدم
ک بی اجازه ی تو #عاشقت شدم
و بی اجازه ی تو
#دلم_برای_تو_تنگ می شود.
#بانوئ_من
تومثل #هیچ_کس نبودئ
#نگاهت، #لبخندت،و #چشمان_دلفریبت!
تو #قشنگترین_بودئ در #نگاه_من.....
سالهای #دور_دور
در #کندوله
درسه شنبه یک عصر #پاییزی
درحوالئ #چشمه_درویشعلی
به تو #سلام کردم
از اهالی #قشنگ_بوسه بودئ
#گل_مینوشتئ
روی #دلهای_خسته
روی #نقش_هر_مشک_آب
من #هنوز_عاشق_ان #مشک_آبم
#عاشق_همان
#سه_شنبه_ی بیقرارم
که مرا #شاعر کرد
دلباخته و #مجنونت شدم
#بانوئ_من
توهنوزاتفاق نیفتاده بودی #عاشقت شدم
تواتفاق افتادی ومن باز #عاشقت شدم
در #لابلائ_بی_نبضی_های_قلبم
در #کمائ_شعر_هایم ودر #بیکسئ_متروکم
ودر #سطر_سطر_لحظه_هائ_تبدارم
سرودمت!
که #حنجره_ام_همرنگ_صدائ_توشد.
آنچنان #بئ_پروا_نوشتم_ات
که گویئ #هیچ_شعرئ_اندازه_تنت نبود
هیچ #وقت....هیچ #جا....درهیچ #زمانئ!!!
#بانوئ_من
در #لابلائ_خاطراتم آنقدرپیش بردمت
آنقدرنوشتمت که #دستهایم
#بوئ_چشمهایت راگرفت.......
و #قلمم_خیس_ازنگاه توشد.......
آنقدر #محکومت کردم به ماندن #در_خیالم
که گویی #هزار_سال است تودر #منئ.چونان
که بئ تو #مرده باشم....ومن هنوز #بی_خبرم
شبئ آنقدرتوشدم..آنقدر #ترا_پوشیدم که
#هموزن_آغوشت شدم.......!!!!
گیر کرده ام #درتو..جرات من شدن ندارم!
شبئ درقاب #شعرهایم آنقدرتوشدم که
گویی تورا #آبستن_ام.......
چونان که #خون_در_رگانم نیست وتو #تکرارمن...و..من #تکرارتوشدم.
#بانوئ_من
من سرودم وسرودم وازتوسرودم
آنقدرازتوسرودم که #پیربافته خسته شد
و #امامزاده_محمد_ابراهیم طردم کرد
درختان #بانیان به من گفتند؛یاترافراموش کنم.ویااز #کندوله بروم
اما من نفرین #پیریافته وتحقیر #کندوله_ایها رابه جان خریدم وماندم
تورافراموش نکردم وسرزمینم راترک نکردم
وعشق توراجزبه #افسون_شعرآرام نکردم
#بانوی_من
عشقت به من آموخت درمرقد #پیریافته
#بئ_اشک_گریه کنم وساعتها
در #کوچه_باغهاو #گندمزاران #پشت_پریان
پرسه بزنم...کنارصخره های کوه #زران
فریادبکشم...بالحجه #گلهای_واژگون آواز
بخوانم...وطنین گامهای #مهربانت رادر
آوازشورانگیز #پرندگان ...ازصدای محزون
نئ لبکهای #چوپانان..وازارتعاش
#پرچین_باغهاحس کنم
#بانوئ_من
#عشقت به من آموخت
#پیراهن شعرهایم راعوض کنم
#کندوله راچونان #زنئ بشناسم
#زیبا و #قدبلند و #بئ_وفا
که هرصبح خودرا #آرایش میکند
#طلاهایش رابه خودمئ اویزد
زیباترین #جامه_هایش را به تن مئ کند
وبرسینه اش #عطرمی پاشد
تابه دیدار #معشوقه_اش بشتابد
#بانوئ_من
#عشقت به من آموخت
#پرواز رایادبگیرم
ومثل #کبوترئ گریخته از
#خواب_درختان_دشتان
تمام وسعت #کندوله_پریان_وشریف_آباد
را #پرواز کنم و آنچنان #پنهانئ_ترین
#رویاهایم را ازحنجره ئ #پیربافته
فریادبکشم تا #سینه_ام فروبریزد
#بانوئ_من
#عشقت پناه بردن به #خانه_های
#بئ_نام ، به خرابه هائ #گمنام و
#برهوت_دره_های دورافتاده رابه من آموخت.......
#عشقت مرابه خلسه ئ شروع #آفرینش_جهان_هستی
وابتدائ #خلقت_آدم
و به آغاز #زمین بردو فهمیدم چقدر
#انسان_تنهاست.....
#بانوئ_من
به #عشق_تو #خانه راترک کردموبر #جاده_های_متروک گام نهادم #آواره_ئ
#بندرگاههائ_ناشناخته ودورشدم #تصویرترادرنگاه #دختران_بندری
در #امواج_خروشان وانعکاس #نور_درخشان #فانوسهائ_دریایئ جستجوکردم
#رد_چهره_ئ تورادرتابلوهای نقاشی #ونگوگ وپیکره های #داوینچئ مشاهده کردم #پژواک صدای تورا در #سوناتهای شورانگیز #موتزارت شنیدم در #معابد_باستانئ #روم و #یونان #زانوزدم و #عریانئ_اندام_خوشتراش تورا پائ #الهه_های-اساطیری به #عبادت نشستم....
#بانوی_من
#عشقت به من آموخت
تا #اوج_قله_ها و عمق #دره_ها و زلالی #چشمه_سارهائ جوشیده از #کوه_زران راجستجوکنم
ونرمئ #سینه_های تورادر
#صخره_های سخت و
#پرتگاه_های #خطرناک لمس کنم
#بانوئ_من
#عشقت #جنون رابه من آموخت
شبئ در #رویا دیدم که
بادسته #گلی از #باران
و #حنجره_ائ_زخمی ازدروازه های
افسانه ای #قلعه_ئ_مروان عبورکردم
با #اعجاز دل انگیز #صدایت
#طلسم #پیرزنان_جادوگر راباطل کردم
وتو #دختر_شاه_پریان_را
#ازچنگ #دیوان_بداندیش نجات دادم
#بانوئ_من
#عشقت به من آموخت
#نشانی_های تورا
درغمسروده های #تبعید_نامه_ئ
#میرزاسبزعلی
ودرمنظومه بلند #خورشیدوخاور
باکلام شورانگیز #میرزالماسخان بجویم
#بانوئ_من
#عشقت به من آموخت
فراسوئ تمام #رنجهاو #سیل_اشکهایم
هرگز #دستهایت رالمس نخواهم کرد
هرگز شانه ام به #شانه ات نمی رسد
#عشقت به من آموخت
#عشق شاد وجود ندارد
#عشقی نیست که در گرو دردی نیست
#عشقی نیست که مایه ی رنجی نیست
#عشقی نیست که نپژمراند
ای #عشق_من ، تو نیز چنینی
#عشقی نیست که سیراب از #سرشک نباشد
#عشق شاد وجود ندارد
اما این عشق از آن #من است
#کرم_اله_امیرئ_ک_الف_یاس
┏━━━🔹🦋🔹━━━┓
@k_a_yass
┗━━━🔹🦋🔹━━━┛
💫🍃─═┅✰❣✰┅═─🍃💫
#نازپرئ
#بانوئ_من
مرا #ببخش
ک بی اجازه ی تو #شاعر شدم
ک بی اجازه ی تو #عاشقت شدم
و بی اجازه ی تو
#دلم_برای_تو_تنگ می شود.
#بانوئ_من
تومثل #هیچ_کس نبودئ
#نگاهت، #لبخندت،و #چشمان_دلفریبت!
تو #قشنگترین_بودئ در #نگاه_من.....
سالهای #دور_دور
در #کندوله
درسه شنبه یک عصر #پاییزی
درحوالئ #چشمه_درویشعلی
به تو #سلام کردم
از اهالی #قشنگ_بوسه بودئ
#گل_مینوشتئ
روی #دلهای_خسته
روی #نقش_هر_مشک_آب
من #هنوز_عاشق_ان #مشک_آبم
#عاشق_همان
#سه_شنبه_ی بیقرارم
که مرا #شاعر کرد
دلباخته و #مجنونت شدم
#بانوئ_من
توهنوزاتفاق نیفتاده بودی #عاشقت شدم
تواتفاق افتادی ومن باز #عاشقت شدم
در #لابلائ_بی_نبضی_های_قلبم
در #کمائ_شعر_هایم ودر #بیکسئ_متروکم
ودر #سطر_سطر_لحظه_هائ_تبدارم
سرودمت!
که #حنجره_ام_همرنگ_صدائ_توشد.
آنچنان #بئ_پروا_نوشتم_ات
که گویئ #هیچ_شعرئ_اندازه_تنت نبود
هیچ #وقت....هیچ #جا....درهیچ #زمانئ!!!
#بانوئ_من
در #لابلائ_خاطراتم آنقدرپیش بردمت
آنقدرنوشتمت که #دستهایم
#بوئ_چشمهایت راگرفت.......
و #قلمم_خیس_ازنگاه توشد.......
آنقدر #محکومت کردم به ماندن #در_خیالم
که گویی #هزار_سال است تودر #منئ.چونان
که بئ تو #مرده باشم....ومن هنوز #بی_خبرم
شبئ آنقدرتوشدم..آنقدر #ترا_پوشیدم که
#هموزن_آغوشت شدم.......!!!!
گیر کرده ام #درتو..جرات من شدن ندارم!
شبئ درقاب #شعرهایم آنقدرتوشدم که
گویی تورا #آبستن_ام.......
چونان که #خون_در_رگانم نیست وتو #تکرارمن...و..من #تکرارتوشدم.
#بانوئ_من
من سرودم وسرودم وازتوسرودم
آنقدرازتوسرودم که #پیربافته خسته شد
و #امامزاده_محمد_ابراهیم طردم کرد
درختان #بانیان به من گفتند؛یاترافراموش کنم.ویااز #کندوله بروم
اما من نفرین #پیریافته وتحقیر #کندوله_ایها رابه جان خریدم وماندم
تورافراموش نکردم وسرزمینم راترک نکردم
وعشق توراجزبه #افسون_شعرآرام نکردم
#بانوی_من
عشقت به من آموخت درمرقد #پیریافته
#بئ_اشک_گریه کنم وساعتها
در #کوچه_باغهاو #گندمزاران #پشت_پریان
پرسه بزنم...کنارصخره های کوه #زران
فریادبکشم...بالحجه #گلهای_واژگون آواز
بخوانم...وطنین گامهای #مهربانت رادر
آوازشورانگیز #پرندگان ...ازصدای محزون
نئ لبکهای #چوپانان..وازارتعاش
#پرچین_باغهاحس کنم
#بانوئ_من
#عشقت به من آموخت
#پیراهن شعرهایم راعوض کنم
#کندوله راچونان #زنئ بشناسم
#زیبا و #قدبلند و #بئ_وفا
که هرصبح خودرا #آرایش میکند
#طلاهایش رابه خودمئ اویزد
زیباترین #جامه_هایش را به تن مئ کند
وبرسینه اش #عطرمی پاشد
تابه دیدار #معشوقه_اش بشتابد
#بانوئ_من
#عشقت به من آموخت
#پرواز رایادبگیرم
ومثل #کبوترئ گریخته از
#خواب_درختان_دشتان
تمام وسعت #کندوله_پریان_وشریف_آباد
را #پرواز کنم و آنچنان #پنهانئ_ترین
#رویاهایم را ازحنجره ئ #پیربافته
فریادبکشم تا #سینه_ام فروبریزد
#بانوئ_من
#عشقت پناه بردن به #خانه_های
#بئ_نام ، به خرابه هائ #گمنام و
#برهوت_دره_های دورافتاده رابه من آموخت.......
#عشقت مرابه خلسه ئ شروع #آفرینش_جهان_هستی
وابتدائ #خلقت_آدم
و به آغاز #زمین بردو فهمیدم چقدر
#انسان_تنهاست.....
#بانوئ_من
به #عشق_تو #خانه راترک کردموبر #جاده_های_متروک گام نهادم #آواره_ئ
#بندرگاههائ_ناشناخته ودورشدم #تصویرترادرنگاه #دختران_بندری
در #امواج_خروشان وانعکاس #نور_درخشان #فانوسهائ_دریایئ جستجوکردم
#رد_چهره_ئ تورادرتابلوهای نقاشی #ونگوگ وپیکره های #داوینچئ مشاهده کردم #پژواک صدای تورا در #سوناتهای شورانگیز #موتزارت شنیدم در #معابد_باستانئ #روم و #یونان #زانوزدم و #عریانئ_اندام_خوشتراش تورا پائ #الهه_های-اساطیری به #عبادت نشستم....
#بانوی_من
#عشقت به من آموخت
تا #اوج_قله_ها و عمق #دره_ها و زلالی #چشمه_سارهائ جوشیده از #کوه_زران راجستجوکنم
ونرمئ #سینه_های تورادر
#صخره_های سخت و
#پرتگاه_های #خطرناک لمس کنم
#بانوئ_من
#عشقت #جنون رابه من آموخت
شبئ در #رویا دیدم که
بادسته #گلی از #باران
و #حنجره_ائ_زخمی ازدروازه های
افسانه ای #قلعه_ئ_مروان عبورکردم
با #اعجاز دل انگیز #صدایت
#طلسم #پیرزنان_جادوگر راباطل کردم
وتو #دختر_شاه_پریان_را
#ازچنگ #دیوان_بداندیش نجات دادم
#بانوئ_من
#عشقت به من آموخت
#نشانی_های تورا
درغمسروده های #تبعید_نامه_ئ
#میرزاسبزعلی
ودرمنظومه بلند #خورشیدوخاور
باکلام شورانگیز #میرزالماسخان بجویم
#بانوئ_من
#عشقت به من آموخت
فراسوئ تمام #رنجهاو #سیل_اشکهایم
هرگز #دستهایت رالمس نخواهم کرد
هرگز شانه ام به #شانه ات نمی رسد
#عشقت به من آموخت
#عشق شاد وجود ندارد
#عشقی نیست که در گرو دردی نیست
#عشقی نیست که مایه ی رنجی نیست
#عشقی نیست که نپژمراند
ای #عشق_من ، تو نیز چنینی
#عشقی نیست که سیراب از #سرشک نباشد
#عشق شاد وجود ندارد
اما این عشق از آن #من است
#کرم_اله_امیرئ_ک_الف_یاس
┏━━━🔹🦋🔹━━━┓
@k_a_yass
┗━━━🔹🦋🔹━━━┛
💫🍃─═┅✰❣✰┅═─🍃💫
آه،
#کودکی
وآن فاصلههای کوتاه.
وقتیکه من بچه بودم،
عشق زنی بود
که بوی #کندوله میداد،
عشق #پدر_بزرگ بودکه
نفسهایش آغشته به بوئ سیگاربود
#عشق اشکهای درشت
#مادر_بزرگ بودکه
از شیارگونه هایش
به رودخانه ئ #بانیان میریخت.
وقتیکه من بچه بودم،
باغهای #دشت_دشتان
بیشتر #سبز بودند،
و #پیریافته شبها
درسکوتی عارفانه آواز میخواند
وچنان مارا #دعامیکرد
که قلبهامان پراز #نور میشد
وقتیکه من بچه بودم،
آبتنی #لذت فرحبخشی
دربرکه های کوچک
#رودخانه_بانیان بود
و #شورکودکانه ازستیغ سرافراز
#کوه_زران شروع میشد
تاتخته سنگهای ضمخت
حاشیه ی باغات #عالی_دره
امتدادمیافت......
وقتیکه من بچه بودم،
میشد ببینی
#امامزاده_ابراهیم با #پیرپیریافته
زین سوی کندوله تاآن سوی پریان
عارفانه قدم میزنندومی خندند..
وقتیکه من بچه بودم،
#کندوله زیباتر بود.
#عثماندره سرسبزتربود
گلهائ واژگون #پریان
سرخ تربودندهمه #جانداران
وهمه #مردم #عاشق_تربودند
وقتیکه من بچه بودم،
ازلب هر #پنجره
هزار لبخندعاشقانه #شکوفامیشد
وقتیکه من بچه بودم،
این همه #مردم نبودند.
وقتیکه من بچه بودم،
غم بود،شادی بود
همه بودند.....
آه ای #کودکی
ای فاصله های #کوتاه زندگی
#کجایید......!!!! #کجا........؟؟؟؟
🍃🌺🍃
#باور_کن_مرا
#دلنوشته_های_دل_خسته_ام❤️
#کانال_فرهیختگان_و_ادبدوستان👌
#شعرها_و_دلنوشته_های🌷
#کرم_اله_امیرئ_ک_الف_یاس 👍
در کانال ادبئ؛
#کوچه_باغهای_شعر (کندوله)💚
#لینک_کانال👇👇👇👇
┏━━━🔹🦋🔹━━━┓
@k_a_yass
┗━━━🔹🦋🔹━━━┛
💫🍃─═┅✰❣✰┅═─🍃💫
#کودکی
وآن فاصلههای کوتاه.
وقتیکه من بچه بودم،
عشق زنی بود
که بوی #کندوله میداد،
عشق #پدر_بزرگ بودکه
نفسهایش آغشته به بوئ سیگاربود
#عشق اشکهای درشت
#مادر_بزرگ بودکه
از شیارگونه هایش
به رودخانه ئ #بانیان میریخت.
وقتیکه من بچه بودم،
باغهای #دشت_دشتان
بیشتر #سبز بودند،
و #پیریافته شبها
درسکوتی عارفانه آواز میخواند
وچنان مارا #دعامیکرد
که قلبهامان پراز #نور میشد
وقتیکه من بچه بودم،
آبتنی #لذت فرحبخشی
دربرکه های کوچک
#رودخانه_بانیان بود
و #شورکودکانه ازستیغ سرافراز
#کوه_زران شروع میشد
تاتخته سنگهای ضمخت
حاشیه ی باغات #عالی_دره
امتدادمیافت......
وقتیکه من بچه بودم،
میشد ببینی
#امامزاده_ابراهیم با #پیرپیریافته
زین سوی کندوله تاآن سوی پریان
عارفانه قدم میزنندومی خندند..
وقتیکه من بچه بودم،
#کندوله زیباتر بود.
#عثماندره سرسبزتربود
گلهائ واژگون #پریان
سرخ تربودندهمه #جانداران
وهمه #مردم #عاشق_تربودند
وقتیکه من بچه بودم،
ازلب هر #پنجره
هزار لبخندعاشقانه #شکوفامیشد
وقتیکه من بچه بودم،
این همه #مردم نبودند.
وقتیکه من بچه بودم،
غم بود،شادی بود
همه بودند.....
آه ای #کودکی
ای فاصله های #کوتاه زندگی
#کجایید......!!!! #کجا........؟؟؟؟
🍃🌺🍃
#باور_کن_مرا
#دلنوشته_های_دل_خسته_ام❤️
#کانال_فرهیختگان_و_ادبدوستان👌
#شعرها_و_دلنوشته_های🌷
#کرم_اله_امیرئ_ک_الف_یاس 👍
در کانال ادبئ؛
#کوچه_باغهای_شعر (کندوله)💚
#لینک_کانال👇👇👇👇
┏━━━🔹🦋🔹━━━┓
@k_a_yass
┗━━━🔹🦋🔹━━━┛
💫🍃─═┅✰❣✰┅═─🍃💫
#محبوبم
و هزار بار
در امتداداین راه منتهئ به
#چشمه_درویشعلی
بوی تورا حس کرده ام!!!!
و هزار بار
چشمهایم گریسته است،این #عشق را
واین #انتظار را!!!!
و هزار بار گوشهایم پرشده
از پچ پچ #دخترکان_مشک_بر_دوش!!
من با عاشقانت
هزار بار شکسته ام!!!
و هزار بار عاشقانت مرا!!!
کوچه به کوچه ئ #کندوله!!!
اسم تورا را از #پیریافته پرسیده ام!!!
نشانئ تورااز #امامزاده_ابراهیم جویاشده ام
ومن تورا شنیده ام!!
هربامداد از زبان تاکستانهائ #پریان!!!
هرشامگاه از زبان درختان #بانیان
وهرلحظه از آواز پرستوهای عاشق برفراز #کوه_زران
چه جاذبه ای دارد این نام تو!!!
و هزار بار شکست خوردنم از شب!!
و هزار بار پیر شدن
و هزار بار رنجور شدن!!!
و هزار بار در #خانه_باغ شبزده ئ #باغ_نیرومر
به خود امدن!!!
من....ساده باتو نزیسته ام!!!
که ساده بگویم دردم را!!!!
شاید تو ساده باورت نشود
اما''.........
من هنوز هم ساکن #کوچه_باغهای_شبزده_ئ #کندوله_ام!!!!
┏━━━🔹🦋🔹━━━┓
@k_a_yass
┗━━━🔹🦋🔹━━━┛
و هزار بار
در امتداداین راه منتهئ به
#چشمه_درویشعلی
بوی تورا حس کرده ام!!!!
و هزار بار
چشمهایم گریسته است،این #عشق را
واین #انتظار را!!!!
و هزار بار گوشهایم پرشده
از پچ پچ #دخترکان_مشک_بر_دوش!!
من با عاشقانت
هزار بار شکسته ام!!!
و هزار بار عاشقانت مرا!!!
کوچه به کوچه ئ #کندوله!!!
اسم تورا را از #پیریافته پرسیده ام!!!
نشانئ تورااز #امامزاده_ابراهیم جویاشده ام
ومن تورا شنیده ام!!
هربامداد از زبان تاکستانهائ #پریان!!!
هرشامگاه از زبان درختان #بانیان
وهرلحظه از آواز پرستوهای عاشق برفراز #کوه_زران
چه جاذبه ای دارد این نام تو!!!
و هزار بار شکست خوردنم از شب!!
و هزار بار پیر شدن
و هزار بار رنجور شدن!!!
و هزار بار در #خانه_باغ شبزده ئ #باغ_نیرومر
به خود امدن!!!
من....ساده باتو نزیسته ام!!!
که ساده بگویم دردم را!!!!
شاید تو ساده باورت نشود
اما''.........
من هنوز هم ساکن #کوچه_باغهای_شبزده_ئ #کندوله_ام!!!!
┏━━━🔹🦋🔹━━━┓
@k_a_yass
┗━━━🔹🦋🔹━━━┛
#شعر_صدای_دلتنگئ_شاعر_است
#نازپرئ
#بانوئ_من
مرا #ببخش
ک بی اجازه ی تو #شاعر شدم
ک بی اجازه ی تو #عاشقت شدم
و بی اجازه ی تو
#دلم_برای_تو_تنگ می شود.
#بانوئ_من
تومثل #هیچ_کس نبودئ
#نگاهت، #لبخندت،و #چشمان_دلفریبت!
تو #قشنگترین_بودئ در #نگاه_من.....
سالهای #دور_دور
در #کندوله
درسه شنبه یک عصر #پاییزی
درحوالئ #چشمه_درویشعلی
به تو #سلام کردم
از اهالی #قشنگ_بوسه بودئ
#گل_مینوشتئ
روی #دلهای_خسته
روی #نقش_هر_مشک_آب
من #هنوز_عاشق_ان #مشک_آبم
#عاشق_همان
#سه_شنبه_ی بیقرارم
که مرا #شاعر کرد
دلباخته و #مجنونت شدم
#بانوئ_من
توهنوزاتفاق نیفتاده بودی #عاشقت شدم
تواتفاق افتادی ومن باز #عاشقت شدم
در #لابلائ_بی_نبضی_های_قلبم
در #کمائ_شعر_هایم ودر #بیکسئ_متروکم
ودر #سطر_سطر_لحظه_هائ_تبدارم
سرودمت!
که #حنجره_ام_همرنگ_صدائ_توشد.
آنچنان #بئ_پروا_نوشتم_ات
که گویئ #هیچ_شعرئ_اندازه_تنت نبود
هیچ #وقت....هیچ #جا....درهیچ #زمانئ!!!
#بانوئ_من
در #لابلائ_خاطراتم آنقدرپیش بردمت
آنقدرنوشتمت که #دستهایم
#بوئ_چشمهایت راگرفت.......
و #قلمم_خیس_ازنگاه توشد.......
آنقدر #محکومت کردم به ماندن #در_خیالم
که گویی #هزار_سال است تودر #منئ.چونان
که بئ تو #مرده باشم....ومن هنوز #بی_خبرم
شبئ آنقدرتوشدم..آنقدر #ترا_پوشیدم که
#هموزن_آغوشت شدم.......!!!!
گیر کرده ام #درتو..جرات من شدن ندارم!
شبئ درقاب #شعرهایم آنقدرتوشدم که
گویی تورا #آبستن_ام.......
چونان که #خون_در_رگانم نیست وتو #تکرارمن...و..من #تکرارتوشدم.
#بانوئ_من
من سرودم وسرودم وازتوسرودم
آنقدرازتوسرودم که #پیربافته خسته شد
و #امامزاده_محمد_ابراهیم طردم کرد
درختان #بانیان به من گفتند؛یاترافراموش کنم.ویااز #کندوله بروم
اما من نفرین #پیریافته وتحقیر #کندوله_ایها رابه جان خریدم وماندم
تورافراموش نکردم وسرزمینم راترک نکردم
وعشق توراجزبه #افسون_شعرآرام نکردم
#بانوی_من
عشقت به من آموخت درمرقد #پیریافته
#بئ_اشک_گریه کنم وساعتها
در #کوچه_باغهاو #گندمزاران #پشت_پریان
پرسه بزنم...کنارصخره های کوه #زران
فریادبکشم...بالحجه #گلهای_واژگون آواز
بخوانم...وطنین گامهای #مهربانت رادر
آوازشورانگیز #پرندگان ...ازصدای محزون
نئ لبکهای #چوپانان..وازارتعاش
#پرچین_باغهاحس کنم
#بانوئ_من
#عشقت به من آموخت
#پیراهن شعرهایم راعوض کنم
#کندوله راچونان #زنئ بشناسم
#زیبا و #قدبلند و #بئ_وفا
که هرصبح خودرا #آرایش میکند
#طلاهایش رابه خودمئ اویزد
زیباترین #جامه_هایش را به تن مئ کند
وبرسینه اش #عطرمی پاشد
تابه دیدار #معشوقه_اش بشتابد
#بانوئ_من
#عشقت به من آموخت
#پرواز رایادبگیرم
ومثل #کبوترئ گریخته از
#خواب_درختان_دشتان
تمام وسعت #کندوله_پریان_وشریف_آباد
را #پرواز کنم و آنچنان #پنهانئ_ترین
#رویاهایم را ازحنجره ئ #پیربافته
فریادبکشم تا #سینه_ام فروبریزد
#بانوئ_من
#عشقت پناه بردن به #خانه_های
#بئ_نام ، به خرابه هائ #گمنام و
#برهوت_دره_های دورافتاده رابه من آموخت.......
#عشقت مرابه خلسه ئ شروع #آفرینش_جهان_هستی
وابتدائ #خلقت_آدم
و به آغاز #زمین بردو فهمیدم چقدر
#انسان_تنهاست.....
#بانوئ_من
به #عشق_تو #خانه ام راترک کردم
وبر #جاده_های_متروک و #ناشناخته
گام نهادم و #آواره_ئ #کوه و #بیابانها شدم
#تصویرترا درنگاه #دختران_غریبه
در #ابرهای_درهم آسمان ودرقطرات
#باران_جستجو کردم
و #رد_چهره_ئ تورادر تابلوهای نقاشی #ونگوگ
و #پژواک صدای تورا در #سوناتهای
شورانگیز #موتزارت شنیدم
و #عریانی_اندام_خوشتراش تورا درمجسمه های اساطیرئ #داوینچی
و در #الهه_هائ باستانئ #روم و #یونان
مشاهده کردم....
#بانوی_من
#عشقت به من آموخت
تا #اوج_قله_ها و عمق #دره_ها و زلالی #چشمه_سارهائ جوشیده از #کوه_زران راجستجوکنم
ونرمئ #سینه_های تورادر
#صخره_های سخت و
#پرتگاه_های #خطرناک لمس کنم
#بانوئ_من
#عشقت #جنون رابه من آموخت
شبئ در #رویا دیدم که
بادسته #گلی از #باران
و #حنجره_ائ_زخمی ازدروازه های
افسانه ای #قلعه_ئ_مروان عبورکردم
با #اعجاز دل انگیز #صدایت
#طلسم #پیرزنان_جادوگر راباطل کردم
وتو #دختر_شاه_پریان_را
#ازچنگ #دیوان_بداندیش نجات دادم
#بانوئ_من
#عشقت به من آموخت
#نشانی_های تورا
درغمسروده های #تبعید_نامه_ئ
#میرزاسبزعلی
ودرمنظومه بلند #خورشیدوخاور
باکلام شورانگیز #میرزالماسخان بجویم
#بانوئ_من
#عشقت به من آموخت
فراسوئ تمام #رنجهاو #سیل_اشکهایم
هرگز #دستهایت رالمس نخواهم کرد
هرگز شانه ام به #شانه ات نمی رسد
#عشقت به من آموخت
#عشق شاد وجود ندارد
#عشقی نیست که در گرو دردی نیست
#عشقی نیست که مایه ی رنجی نیست
#عشقی نیست که نپژمراند
ای #عشق_من ، تو نیز چنینی
#عشقی نیست که سیراب از #سرشک نباشد
#عشق شاد وجود ندارد
اما این عشق از آن #من است
#کرم_اله_امیرئ_ک_الف_یاس
┏━━━🔹🦋🔹━━━┓
@k_a_yass
┗━━━🔹🦋🔹━━━┛
💫🍃─═┅✰❣✰┅═─🍃💫
#نازپرئ
#بانوئ_من
مرا #ببخش
ک بی اجازه ی تو #شاعر شدم
ک بی اجازه ی تو #عاشقت شدم
و بی اجازه ی تو
#دلم_برای_تو_تنگ می شود.
#بانوئ_من
تومثل #هیچ_کس نبودئ
#نگاهت، #لبخندت،و #چشمان_دلفریبت!
تو #قشنگترین_بودئ در #نگاه_من.....
سالهای #دور_دور
در #کندوله
درسه شنبه یک عصر #پاییزی
درحوالئ #چشمه_درویشعلی
به تو #سلام کردم
از اهالی #قشنگ_بوسه بودئ
#گل_مینوشتئ
روی #دلهای_خسته
روی #نقش_هر_مشک_آب
من #هنوز_عاشق_ان #مشک_آبم
#عاشق_همان
#سه_شنبه_ی بیقرارم
که مرا #شاعر کرد
دلباخته و #مجنونت شدم
#بانوئ_من
توهنوزاتفاق نیفتاده بودی #عاشقت شدم
تواتفاق افتادی ومن باز #عاشقت شدم
در #لابلائ_بی_نبضی_های_قلبم
در #کمائ_شعر_هایم ودر #بیکسئ_متروکم
ودر #سطر_سطر_لحظه_هائ_تبدارم
سرودمت!
که #حنجره_ام_همرنگ_صدائ_توشد.
آنچنان #بئ_پروا_نوشتم_ات
که گویئ #هیچ_شعرئ_اندازه_تنت نبود
هیچ #وقت....هیچ #جا....درهیچ #زمانئ!!!
#بانوئ_من
در #لابلائ_خاطراتم آنقدرپیش بردمت
آنقدرنوشتمت که #دستهایم
#بوئ_چشمهایت راگرفت.......
و #قلمم_خیس_ازنگاه توشد.......
آنقدر #محکومت کردم به ماندن #در_خیالم
که گویی #هزار_سال است تودر #منئ.چونان
که بئ تو #مرده باشم....ومن هنوز #بی_خبرم
شبئ آنقدرتوشدم..آنقدر #ترا_پوشیدم که
#هموزن_آغوشت شدم.......!!!!
گیر کرده ام #درتو..جرات من شدن ندارم!
شبئ درقاب #شعرهایم آنقدرتوشدم که
گویی تورا #آبستن_ام.......
چونان که #خون_در_رگانم نیست وتو #تکرارمن...و..من #تکرارتوشدم.
#بانوئ_من
من سرودم وسرودم وازتوسرودم
آنقدرازتوسرودم که #پیربافته خسته شد
و #امامزاده_محمد_ابراهیم طردم کرد
درختان #بانیان به من گفتند؛یاترافراموش کنم.ویااز #کندوله بروم
اما من نفرین #پیریافته وتحقیر #کندوله_ایها رابه جان خریدم وماندم
تورافراموش نکردم وسرزمینم راترک نکردم
وعشق توراجزبه #افسون_شعرآرام نکردم
#بانوی_من
عشقت به من آموخت درمرقد #پیریافته
#بئ_اشک_گریه کنم وساعتها
در #کوچه_باغهاو #گندمزاران #پشت_پریان
پرسه بزنم...کنارصخره های کوه #زران
فریادبکشم...بالحجه #گلهای_واژگون آواز
بخوانم...وطنین گامهای #مهربانت رادر
آوازشورانگیز #پرندگان ...ازصدای محزون
نئ لبکهای #چوپانان..وازارتعاش
#پرچین_باغهاحس کنم
#بانوئ_من
#عشقت به من آموخت
#پیراهن شعرهایم راعوض کنم
#کندوله راچونان #زنئ بشناسم
#زیبا و #قدبلند و #بئ_وفا
که هرصبح خودرا #آرایش میکند
#طلاهایش رابه خودمئ اویزد
زیباترین #جامه_هایش را به تن مئ کند
وبرسینه اش #عطرمی پاشد
تابه دیدار #معشوقه_اش بشتابد
#بانوئ_من
#عشقت به من آموخت
#پرواز رایادبگیرم
ومثل #کبوترئ گریخته از
#خواب_درختان_دشتان
تمام وسعت #کندوله_پریان_وشریف_آباد
را #پرواز کنم و آنچنان #پنهانئ_ترین
#رویاهایم را ازحنجره ئ #پیربافته
فریادبکشم تا #سینه_ام فروبریزد
#بانوئ_من
#عشقت پناه بردن به #خانه_های
#بئ_نام ، به خرابه هائ #گمنام و
#برهوت_دره_های دورافتاده رابه من آموخت.......
#عشقت مرابه خلسه ئ شروع #آفرینش_جهان_هستی
وابتدائ #خلقت_آدم
و به آغاز #زمین بردو فهمیدم چقدر
#انسان_تنهاست.....
#بانوئ_من
به #عشق_تو #خانه ام راترک کردم
وبر #جاده_های_متروک و #ناشناخته
گام نهادم و #آواره_ئ #کوه و #بیابانها شدم
#تصویرترا درنگاه #دختران_غریبه
در #ابرهای_درهم آسمان ودرقطرات
#باران_جستجو کردم
و #رد_چهره_ئ تورادر تابلوهای نقاشی #ونگوگ
و #پژواک صدای تورا در #سوناتهای
شورانگیز #موتزارت شنیدم
و #عریانی_اندام_خوشتراش تورا درمجسمه های اساطیرئ #داوینچی
و در #الهه_هائ باستانئ #روم و #یونان
مشاهده کردم....
#بانوی_من
#عشقت به من آموخت
تا #اوج_قله_ها و عمق #دره_ها و زلالی #چشمه_سارهائ جوشیده از #کوه_زران راجستجوکنم
ونرمئ #سینه_های تورادر
#صخره_های سخت و
#پرتگاه_های #خطرناک لمس کنم
#بانوئ_من
#عشقت #جنون رابه من آموخت
شبئ در #رویا دیدم که
بادسته #گلی از #باران
و #حنجره_ائ_زخمی ازدروازه های
افسانه ای #قلعه_ئ_مروان عبورکردم
با #اعجاز دل انگیز #صدایت
#طلسم #پیرزنان_جادوگر راباطل کردم
وتو #دختر_شاه_پریان_را
#ازچنگ #دیوان_بداندیش نجات دادم
#بانوئ_من
#عشقت به من آموخت
#نشانی_های تورا
درغمسروده های #تبعید_نامه_ئ
#میرزاسبزعلی
ودرمنظومه بلند #خورشیدوخاور
باکلام شورانگیز #میرزالماسخان بجویم
#بانوئ_من
#عشقت به من آموخت
فراسوئ تمام #رنجهاو #سیل_اشکهایم
هرگز #دستهایت رالمس نخواهم کرد
هرگز شانه ام به #شانه ات نمی رسد
#عشقت به من آموخت
#عشق شاد وجود ندارد
#عشقی نیست که در گرو دردی نیست
#عشقی نیست که مایه ی رنجی نیست
#عشقی نیست که نپژمراند
ای #عشق_من ، تو نیز چنینی
#عشقی نیست که سیراب از #سرشک نباشد
#عشق شاد وجود ندارد
اما این عشق از آن #من است
#کرم_اله_امیرئ_ک_الف_یاس
┏━━━🔹🦋🔹━━━┓
@k_a_yass
┗━━━🔹🦋🔹━━━┛
💫🍃─═┅✰❣✰┅═─🍃💫
#شعر_صدای_دلتنگئ_شاعر_است
#نازپرئ
#بانوئ_من
مرا #ببخش
ک بی اجازه ی تو #شاعر شدم
ک بی اجازه ی تو #عاشقت شدم
و بی اجازه ی تو
#دلم_برای_تو_تنگ می شود.
#بانوئ_من
تومثل #هیچ_کس نبودئ
#نگاهت، #لبخندت،و #چشمان_دلفریبت!
تو #قشنگترین_بودئ در #نگاه_من.....
سالهای #دور_دور
در #کندوله
درسه شنبه یک عصر #پاییزی
درحوالئ #چشمه_درویشعلی
به تو #سلام کردم
از اهالی #قشنگ_بوسه بودئ
#گل_مینوشتئ
روی #دلهای_خسته
روی #نقش_هر_مشک_آب
من #هنوز_عاشق_ان #مشک_آبم
#عاشق_همان
#سه_شنبه_ی بیقرارم
که مرا #شاعر کرد
دلباخته و #مجنونت شدم
#بانوئ_من
توهنوزاتفاق نیفتاده بودی #عاشقت شدم
تواتفاق افتادی ومن باز #عاشقت شدم
در #لابلائ_بی_نبضی_های_قلبم
در #کمائ_شعر_هایم ودر #بیکسئ_متروکم
ودر #سطر_سطر_لحظه_هائ_تبدارم
سرودمت!
که #حنجره_ام_همرنگ_صدائ_توشد.
آنچنان #بئ_پروا_نوشتم_ات
که گویئ #هیچ_شعرئ_اندازه_تنت نبود
هیچ #وقت....هیچ #جا....درهیچ #زمانئ!!!
#بانوئ_من
در #لابلائ_خاطراتم آنقدرپیش بردمت
آنقدرنوشتمت که #دستهایم
#بوئ_چشمهایت راگرفت.......
و #قلمم_خیس_ازنگاه توشد.......
آنقدر #محکومت کردم به ماندن #در_خیالم
که گویی #هزار_سال است تودر #منئ.چونان
که بئ تو #مرده باشم....ومن هنوز #بی_خبرم
شبئ آنقدرتوشدم..آنقدر #ترا_پوشیدم که
#هموزن_آغوشت شدم.......!!!!
گیر کرده ام #درتو..جرات من شدن ندارم!
شبئ درقاب #شعرهایم آنقدرتوشدم که
گویی تورا #آبستن_ام.......
چونان که #خون_در_رگانم نیست وتو #تکرارمن...و..من #تکرارتوشدم.
#بانوئ_من
من سرودم وسرودم وازتوسرودم
آنقدرازتوسرودم که #پیربافته خسته شد
و #امامزاده_محمد_ابراهیم طردم کرد
درختان #بانیان به من گفتند؛یاترافراموش کنم.ویااز #کندوله بروم
اما من نفرین #پیریافته وتحقیر #کندوله_ایها رابه جان خریدم وماندم
تورافراموش نکردم وسرزمینم راترک نکردم
وعشق توراجزبه #افسون_شعرآرام نکردم
#بانوی_من
عشقت به من آموخت درمرقد #پیریافته
#بئ_اشک_گریه کنم وساعتها
در #کوچه_باغهاو #گندمزاران #پشت_پریان
پرسه بزنم...کنارصخره های کوه #زران
فریادبکشم...بالحجه #گلهای_واژگون آواز
بخوانم...وطنین گامهای #مهربانت رادر
آوازشورانگیز #پرندگان ...ازصدای محزون
نئ لبکهای #چوپانان..وازارتعاش
#پرچین_باغهاحس کنم
#بانوئ_من
#عشقت به من آموخت
#پیراهن شعرهایم راعوض کنم
#کندوله راچونان #زنئ بشناسم
#زیبا و #قدبلند و #بئ_وفا
که هرصبح خودرا #آرایش میکند
#طلاهایش رابه خودمئ اویزد
زیباترین #جامه_هایش را به تن مئ کند
وبرسینه اش #عطرمی پاشد
تابه دیدار #معشوقه_اش بشتابد
#بانوئ_من
#عشقت به من آموخت
#پرواز رایادبگیرم
ومثل #کبوترئ گریخته از
#خواب_درختان_دشتان
تمام وسعت #کندوله_پریان_وشریف_آباد
را #پرواز کنم و آنچنان #پنهانئ_ترین
#رویاهایم را ازحنجره ئ #پیربافته
فریادبکشم تا #سینه_ام فروبریزد
#بانوئ_من
#عشقت پناه بردن به #خانه_های
#بئ_نام ، به خرابه هائ #گمنام و
#برهوت_دره_های دورافتاده رابه من آموخت.......
#عشقت مرابه خلسه ئ شروع #آفرینش_جهان_هستی
وابتدائ #خلقت_آدم
و به آغاز #زمین بردو فهمیدم چقدر
#انسان_تنهاست.....
#بانوئ_من
به #عشق_تو #خانه ام راترک کردم
وبر #جاده_های_متروک و #ناشناخته
گام نهادم و #آواره_ئ #کوه و #بیابانها شدم
#تصویرترا درنگاه #دختران_غریبه
در #ابرهای_درهم آسمان ودرقطرات
#باران_جستجو کردم
و #رد_چهره_ئ تورادر تابلوهای نقاشی #ونگوگ
و #پژواک صدای تورا در #سوناتهای
شورانگیز #موتزارت شنیدم
و #عریانی_اندام_خوشتراش تورا درمجسمه های اساطیرئ #داوینچی
و در #الهه_هائ باستانئ #روم و #یونان
مشاهده کردم....
#بانوی_من
#عشقت به من آموخت
تا #اوج_قله_ها و عمق #دره_ها و زلالی #چشمه_سارهائ جوشیده از #کوه_زران راجستجوکنم
ونرمئ #سینه_های تورادر
#صخره_های سخت و
#پرتگاه_های #خطرناک لمس کنم
#بانوئ_من
#عشقت #جنون رابه من آموخت
شبئ در #رویا دیدم که
بادسته #گلی از #باران
و #حنجره_ائ_زخمی ازدروازه های
افسانه ای #قلعه_ئ_مروان عبورکردم
با #اعجاز دل انگیز #صدایت
#طلسم #پیرزنان_جادوگر راباطل کردم
وتو #دختر_شاه_پریان_را
#ازچنگ #دیوان_بداندیش نجات دادم
#بانوئ_من
#عشقت به من آموخت
#نشانی_های تورا
درغمسروده های #تبعید_نامه_ئ
#میرزاسبزعلی
ودرمنظومه بلند #خورشیدوخاور
باکلام شورانگیز #میرزالماسخان بجویم
#بانوئ_من
#عشقت به من آموخت
فراسوئ تمام #رنجهاو #سیل_اشکهایم
هرگز #دستهایت رالمس نخواهم کرد
هرگز شانه ام به #شانه ات نمی رسد
#عشقت به من آموخت
#عشق شاد وجود ندارد
#عشقی نیست که در گرو دردی نیست
#عشقی نیست که مایه ی رنجی نیست
#عشقی نیست که نپژمراند
ای #عشق_من ، تو نیز چنینی
#عشقی نیست که سیراب از #سرشک نباشد
#عشق شاد وجود ندارد
اما این عشق از آن #من است
#کرم_اله_امیرئ_ک_الف_یاس
┏━━━🔹🦋🔹━━━┓
@k_a_yass
┗━━━🔹🦋🔹━━━┛
💫🍃─═┅✰❣✰┅═─🍃💫
#نازپرئ
#بانوئ_من
مرا #ببخش
ک بی اجازه ی تو #شاعر شدم
ک بی اجازه ی تو #عاشقت شدم
و بی اجازه ی تو
#دلم_برای_تو_تنگ می شود.
#بانوئ_من
تومثل #هیچ_کس نبودئ
#نگاهت، #لبخندت،و #چشمان_دلفریبت!
تو #قشنگترین_بودئ در #نگاه_من.....
سالهای #دور_دور
در #کندوله
درسه شنبه یک عصر #پاییزی
درحوالئ #چشمه_درویشعلی
به تو #سلام کردم
از اهالی #قشنگ_بوسه بودئ
#گل_مینوشتئ
روی #دلهای_خسته
روی #نقش_هر_مشک_آب
من #هنوز_عاشق_ان #مشک_آبم
#عاشق_همان
#سه_شنبه_ی بیقرارم
که مرا #شاعر کرد
دلباخته و #مجنونت شدم
#بانوئ_من
توهنوزاتفاق نیفتاده بودی #عاشقت شدم
تواتفاق افتادی ومن باز #عاشقت شدم
در #لابلائ_بی_نبضی_های_قلبم
در #کمائ_شعر_هایم ودر #بیکسئ_متروکم
ودر #سطر_سطر_لحظه_هائ_تبدارم
سرودمت!
که #حنجره_ام_همرنگ_صدائ_توشد.
آنچنان #بئ_پروا_نوشتم_ات
که گویئ #هیچ_شعرئ_اندازه_تنت نبود
هیچ #وقت....هیچ #جا....درهیچ #زمانئ!!!
#بانوئ_من
در #لابلائ_خاطراتم آنقدرپیش بردمت
آنقدرنوشتمت که #دستهایم
#بوئ_چشمهایت راگرفت.......
و #قلمم_خیس_ازنگاه توشد.......
آنقدر #محکومت کردم به ماندن #در_خیالم
که گویی #هزار_سال است تودر #منئ.چونان
که بئ تو #مرده باشم....ومن هنوز #بی_خبرم
شبئ آنقدرتوشدم..آنقدر #ترا_پوشیدم که
#هموزن_آغوشت شدم.......!!!!
گیر کرده ام #درتو..جرات من شدن ندارم!
شبئ درقاب #شعرهایم آنقدرتوشدم که
گویی تورا #آبستن_ام.......
چونان که #خون_در_رگانم نیست وتو #تکرارمن...و..من #تکرارتوشدم.
#بانوئ_من
من سرودم وسرودم وازتوسرودم
آنقدرازتوسرودم که #پیربافته خسته شد
و #امامزاده_محمد_ابراهیم طردم کرد
درختان #بانیان به من گفتند؛یاترافراموش کنم.ویااز #کندوله بروم
اما من نفرین #پیریافته وتحقیر #کندوله_ایها رابه جان خریدم وماندم
تورافراموش نکردم وسرزمینم راترک نکردم
وعشق توراجزبه #افسون_شعرآرام نکردم
#بانوی_من
عشقت به من آموخت درمرقد #پیریافته
#بئ_اشک_گریه کنم وساعتها
در #کوچه_باغهاو #گندمزاران #پشت_پریان
پرسه بزنم...کنارصخره های کوه #زران
فریادبکشم...بالحجه #گلهای_واژگون آواز
بخوانم...وطنین گامهای #مهربانت رادر
آوازشورانگیز #پرندگان ...ازصدای محزون
نئ لبکهای #چوپانان..وازارتعاش
#پرچین_باغهاحس کنم
#بانوئ_من
#عشقت به من آموخت
#پیراهن شعرهایم راعوض کنم
#کندوله راچونان #زنئ بشناسم
#زیبا و #قدبلند و #بئ_وفا
که هرصبح خودرا #آرایش میکند
#طلاهایش رابه خودمئ اویزد
زیباترین #جامه_هایش را به تن مئ کند
وبرسینه اش #عطرمی پاشد
تابه دیدار #معشوقه_اش بشتابد
#بانوئ_من
#عشقت به من آموخت
#پرواز رایادبگیرم
ومثل #کبوترئ گریخته از
#خواب_درختان_دشتان
تمام وسعت #کندوله_پریان_وشریف_آباد
را #پرواز کنم و آنچنان #پنهانئ_ترین
#رویاهایم را ازحنجره ئ #پیربافته
فریادبکشم تا #سینه_ام فروبریزد
#بانوئ_من
#عشقت پناه بردن به #خانه_های
#بئ_نام ، به خرابه هائ #گمنام و
#برهوت_دره_های دورافتاده رابه من آموخت.......
#عشقت مرابه خلسه ئ شروع #آفرینش_جهان_هستی
وابتدائ #خلقت_آدم
و به آغاز #زمین بردو فهمیدم چقدر
#انسان_تنهاست.....
#بانوئ_من
به #عشق_تو #خانه ام راترک کردم
وبر #جاده_های_متروک و #ناشناخته
گام نهادم و #آواره_ئ #کوه و #بیابانها شدم
#تصویرترا درنگاه #دختران_غریبه
در #ابرهای_درهم آسمان ودرقطرات
#باران_جستجو کردم
و #رد_چهره_ئ تورادر تابلوهای نقاشی #ونگوگ
و #پژواک صدای تورا در #سوناتهای
شورانگیز #موتزارت شنیدم
و #عریانی_اندام_خوشتراش تورا درمجسمه های اساطیرئ #داوینچی
و در #الهه_هائ باستانئ #روم و #یونان
مشاهده کردم....
#بانوی_من
#عشقت به من آموخت
تا #اوج_قله_ها و عمق #دره_ها و زلالی #چشمه_سارهائ جوشیده از #کوه_زران راجستجوکنم
ونرمئ #سینه_های تورادر
#صخره_های سخت و
#پرتگاه_های #خطرناک لمس کنم
#بانوئ_من
#عشقت #جنون رابه من آموخت
شبئ در #رویا دیدم که
بادسته #گلی از #باران
و #حنجره_ائ_زخمی ازدروازه های
افسانه ای #قلعه_ئ_مروان عبورکردم
با #اعجاز دل انگیز #صدایت
#طلسم #پیرزنان_جادوگر راباطل کردم
وتو #دختر_شاه_پریان_را
#ازچنگ #دیوان_بداندیش نجات دادم
#بانوئ_من
#عشقت به من آموخت
#نشانی_های تورا
درغمسروده های #تبعید_نامه_ئ
#میرزاسبزعلی
ودرمنظومه بلند #خورشیدوخاور
باکلام شورانگیز #میرزالماسخان بجویم
#بانوئ_من
#عشقت به من آموخت
فراسوئ تمام #رنجهاو #سیل_اشکهایم
هرگز #دستهایت رالمس نخواهم کرد
هرگز شانه ام به #شانه ات نمی رسد
#عشقت به من آموخت
#عشق شاد وجود ندارد
#عشقی نیست که در گرو دردی نیست
#عشقی نیست که مایه ی رنجی نیست
#عشقی نیست که نپژمراند
ای #عشق_من ، تو نیز چنینی
#عشقی نیست که سیراب از #سرشک نباشد
#عشق شاد وجود ندارد
اما این عشق از آن #من است
#کرم_اله_امیرئ_ک_الف_یاس
┏━━━🔹🦋🔹━━━┓
@k_a_yass
┗━━━🔹🦋🔹━━━┛
💫🍃─═┅✰❣✰┅═─🍃💫
#نازپرئ
موهایت #رودخانه_بانیان است
که ادامه ئ آن به #آغوش_باغها مئ ریزد
و غرورت #کوه_زران است
که ادامه ئ آن
به #ستارگان_خوشه_ئ_پروین
فخرمئ فروشد
اندام تو
خلاصه ئ تمام زیبایی هائ #کندوله است....
#لبخندکه مئ زنئ
#ژکوند دلشوره هایش رافراموش میکند
و #نغمه_ای_شیرین
بر #کنج_لبانش جاخوش می کند
#لبخندتو ازعطر #آلاله_هائ_واژگون #دشت_دشتان فرومئ ریزد......
#درختان آب ونسیم وسرسبزئ را
ازلبخندتو #وام می گیرند
#تاکستانهائ_بانیان رابایدازنوکاشت..
بامن #حرف بزن #بانوئ_من
تا #قانون بگذارم و #هنجار بشکنم
از #مرزهائ_کندوله بگذرم و
دشتئ از #سوسن و #بنفشه را
برسینه ام شکوفاکنم
#من تمام لحظه هائ ناب #عشق را
ازبرگ به برگ وازدرخت به درخت
#باغهائ_پریان بومیکشم
#بانوئ_من
حلقه ئ #دستانت راکمئ بیشتربازکن
تمام #کندوله_شریف_آباد_و_پریان
را در #بربگیر......
اجازه بده این بار #دستان_مهربانت
صدائ تپش #قلب_من باشدکه
تمام #دنیارا_در_آغوش مئ کشد
#بانوئ_من
#اشکهایت ادامه ئ دلتنگیهائ
#پیریافته است که #قطره_قطره
برمسیر #گونه_های من فرومی ریزدو
#دانه_دانه دلم را مئ لرزاند....
#اشکهائ تو
هزارترانه غمگین #جدایئ را درخود
پنهان کرده است...
#نازپرئ_بانوئ_من
در #خوابهای من پرسه بزن
به #شعرهای من لبخندبزن
در #شعرهائ من راه برو...
تورابه جائ تمام #شعرهایئ
که نسرودم #ادامه مئ دهم.......
#کرم_اله_امیرئ_ک_الف_یاس
🍃🌺🍃
#کوچه_باغهائ_شعر( #کندوله)
کانالی برای عاشقان شعروادبیات فلکور
یک فنجان چای☕️
موسیقی ملایم🎶
اینترنت لاک پشتی🐢
ودلنوشته های کوچک من 📚
#لینک_کانال👇👇👇👇
┏━━━🔹🦋🔹━━━┓
@k_a_yass
┗━━━🔹🦋🔹━━━┛
💫🍃─═┅✰❣✰┅═─🍃💫
موهایت #رودخانه_بانیان است
که ادامه ئ آن به #آغوش_باغها مئ ریزد
و غرورت #کوه_زران است
که ادامه ئ آن
به #ستارگان_خوشه_ئ_پروین
فخرمئ فروشد
اندام تو
خلاصه ئ تمام زیبایی هائ #کندوله است....
#لبخندکه مئ زنئ
#ژکوند دلشوره هایش رافراموش میکند
و #نغمه_ای_شیرین
بر #کنج_لبانش جاخوش می کند
#لبخندتو ازعطر #آلاله_هائ_واژگون #دشت_دشتان فرومئ ریزد......
#درختان آب ونسیم وسرسبزئ را
ازلبخندتو #وام می گیرند
#تاکستانهائ_بانیان رابایدازنوکاشت..
بامن #حرف بزن #بانوئ_من
تا #قانون بگذارم و #هنجار بشکنم
از #مرزهائ_کندوله بگذرم و
دشتئ از #سوسن و #بنفشه را
برسینه ام شکوفاکنم
#من تمام لحظه هائ ناب #عشق را
ازبرگ به برگ وازدرخت به درخت
#باغهائ_پریان بومیکشم
#بانوئ_من
حلقه ئ #دستانت راکمئ بیشتربازکن
تمام #کندوله_شریف_آباد_و_پریان
را در #بربگیر......
اجازه بده این بار #دستان_مهربانت
صدائ تپش #قلب_من باشدکه
تمام #دنیارا_در_آغوش مئ کشد
#بانوئ_من
#اشکهایت ادامه ئ دلتنگیهائ
#پیریافته است که #قطره_قطره
برمسیر #گونه_های من فرومی ریزدو
#دانه_دانه دلم را مئ لرزاند....
#اشکهائ تو
هزارترانه غمگین #جدایئ را درخود
پنهان کرده است...
#نازپرئ_بانوئ_من
در #خوابهای من پرسه بزن
به #شعرهای من لبخندبزن
در #شعرهائ من راه برو...
تورابه جائ تمام #شعرهایئ
که نسرودم #ادامه مئ دهم.......
#کرم_اله_امیرئ_ک_الف_یاس
🍃🌺🍃
#کوچه_باغهائ_شعر( #کندوله)
کانالی برای عاشقان شعروادبیات فلکور
یک فنجان چای☕️
موسیقی ملایم🎶
اینترنت لاک پشتی🐢
ودلنوشته های کوچک من 📚
#لینک_کانال👇👇👇👇
┏━━━🔹🦋🔹━━━┓
@k_a_yass
┗━━━🔹🦋🔹━━━┛
💫🍃─═┅✰❣✰┅═─🍃💫
#شعر_صدای_دلتنگئ_شاعر_است
#نازپرئ
#بانوئ_من
مرا #ببخش
ک بی اجازه ی تو #شاعر شدم
ک بی اجازه ی تو #عاشقت شدم
و بی اجازه ی تو
#دلم_برای_تو_تنگ می شود.
#بانوئ_من
تومثل #هیچ_کس نبودئ
#نگاهت، #لبخندت،و #چشمان_دلفریبت!
تو #قشنگترین_بودئ در #نگاه_من.....
سالهای #دور_دور
در #کندوله
درسه شنبه یک عصر #پاییزی
درحوالئ #چشمه_درویشعلی
به تو #سلام کردم
از اهالی #قشنگ_بوسه بودئ
#گل_مینوشتئ
روی #دلهای_خسته
روی #نقش_هر_مشک_آب
من #هنوز_عاشق_ان #مشک_آبم
#عاشق_همان
#سه_شنبه_ی بیقرارم
که مرا #شاعر کرد
دلباخته و #مجنونت شدم
#بانوئ_من
توهنوزاتفاق نیفتاده بودی #عاشقت شدم
تواتفاق افتادی ومن باز #عاشقت شدم
در #لابلائ_بی_نبضی_های_قلبم
در #کمائ_شعر_هایم ودر #بیکسئ_متروکم
ودر #سطر_سطر_لحظه_هائ_تبدارم
سرودمت!
که #حنجره_ام_همرنگ_صدائ_توشد.
آنچنان #بئ_پروا_نوشتم_ات
که گویئ #هیچ_شعرئ_اندازه_تنت نبود
هیچ #وقت....هیچ #جا....درهیچ #زمانئ!!!
#بانوئ_من
در #لابلائ_خاطراتم آنقدرپیش بردمت
آنقدرنوشتمت که #دستهایم
#بوئ_چشمهایت راگرفت.......
و #قلمم_خیس_ازنگاه توشد.......
آنقدر #محکومت کردم به ماندن #در_خیالم
که گویی #هزار_سال است تودر #منئ.چونان
که بئ تو #مرده باشم....ومن هنوز #بی_خبرم
شبئ آنقدرتوشدم..آنقدر #ترا_پوشیدم که
#هموزن_آغوشت شدم.......!!!!
گیر کرده ام #درتو..جرات من شدن ندارم!
شبئ درقاب #شعرهایم آنقدرتوشدم که
گویی تورا #آبستن_ام.......
چونان که #خون_در_رگانم نیست وتو #تکرارمن...و..من #تکرارتوشدم.
#بانوئ_من
من سرودم وسرودم وازتوسرودم
آنقدرازتوسرودم که #پیربافته خسته شد
و #امامزاده_محمد_ابراهیم طردم کرد
درختان #بانیان به من گفتند؛یاترافراموش کنم.ویااز #کندوله بروم
اما من نفرین #پیریافته وتحقیر #کندوله_ایها رابه جان خریدم وماندم
تورافراموش نکردم وسرزمینم راترک نکردم
وعشق توراجزبه #افسون_شعرآرام نکردم
#بانوی_من
عشقت به من آموخت درمرقد #پیریافته
#بئ_اشک_گریه کنم وساعتها
در #کوچه_باغهاو #گندمزاران #پشت_پریان
پرسه بزنم...کنارصخره های کوه #زران
فریادبکشم...بالحجه #گلهای_واژگون آواز
بخوانم...وطنین گامهای #مهربانت رادر
آوازشورانگیز #پرندگان ...ازصدای محزون
نئ لبکهای #چوپانان..وازارتعاش
#پرچین_باغهاحس کنم
#بانوئ_من
#عشقت به من آموخت
#پیراهن شعرهایم راعوض کنم
#کندوله راچونان #زنئ بشناسم
#زیبا و #قدبلند و #بئ_وفا
که هرصبح خودرا #آرایش میکند
#طلاهایش رابه خودمئ اویزد
زیباترین #جامه_هایش را به تن مئ کند
وبرسینه اش #عطرمی پاشد
تابه دیدار #معشوقه_اش بشتابد
#بانوئ_من
#عشقت به من آموخت
#پرواز رایادبگیرم
ومثل #کبوترئ گریخته از
#خواب_درختان_دشتان
تمام وسعت #کندوله_پریان_وشریف_آباد
را #پرواز کنم و آنچنان #پنهانئ_ترین
#رویاهایم را ازحنجره ئ #پیربافته
فریادبکشم تا #سینه_ام فروبریزد
#بانوئ_من
#عشقت پناه بردن به #خانه_های
#بئ_نام ، به خرابه هائ #گمنام و
#برهوت_دره_های دورافتاده رابه من آموخت.......
#عشقت مرابه خلسه ئ شروع #آفرینش_جهان_هستی
وابتدائ #خلقت_آدم
و به آغاز #زمین بردو فهمیدم چقدر
#انسان_تنهاست.....
#بانوئ_من
به #عشق_تو #خانه ام راترک کردم
وبر #جاده_های_متروک و #ناشناخته
گام نهادم و #آواره_ئ #کوه و #بیابانها شدم
#تصویرترا درنگاه #دختران_غریبه
در #ابرهای_درهم آسمان ودرقطرات
#باران_جستجو کردم
و #رد_چهره_ئ تورادر تابلوهای نقاشی #ونگوگ
و #پژواک صدای تورا در #سوناتهای
شورانگیز #موتزارت شنیدم
و #عریانی_اندام_خوشتراش تورا درمجسمه های اساطیرئ #داوینچی
و در #الهه_هائ باستانئ #روم و #یونان
مشاهده کردم....
#بانوی_من
#عشقت به من آموخت
تا #اوج_قله_ها و عمق #دره_ها و زلالی #چشمه_سارهائ جوشیده از #کوه_زران راجستجوکنم
ونرمئ #سینه_های تورادر
#صخره_های سخت و
#پرتگاه_های #خطرناک لمس کنم
#بانوئ_من
#عشقت #جنون رابه من آموخت
شبئ در #رویا دیدم که
بادسته #گلی از #باران
و #حنجره_ائ_زخمی ازدروازه های
افسانه ای #قلعه_ئ_مروان عبورکردم
با #اعجاز دل انگیز #صدایت
#طلسم #پیرزنان_جادوگر راباطل کردم
وتو #دختر_شاه_پریان_را
#ازچنگ #دیوان_بداندیش نجات دادم
#بانوئ_من
#عشقت به من آموخت
#نشانی_های تورا
درغمسروده های #تبعید_نامه_ئ
#میرزاسبزعلی
ودرمنظومه بلند #خورشیدوخاور
باکلام شورانگیز #میرزالماسخان بجویم
#بانوئ_من
#عشقت به من آموخت
فراسوئ تمام #رنجهاو #سیل_اشکهایم
هرگز #دستهایت رالمس نخواهم کرد
هرگز شانه ام به #شانه ات نمی رسد
#عشقت به من آموخت
#عشق شاد وجود ندارد
#عشقی نیست که در گرو دردی نیست
#عشقی نیست که مایه ی رنجی نیست
#عشقی نیست که نپژمراند
ای #عشق_من ، تو نیز چنینی
#عشقی نیست که سیراب از #سرشک نباشد
#عشق شاد وجود ندارد
اما این عشق از آن #من است
#کرم_اله_امیرئ_ک_الف_یاس
┏━━━🔹🦋🔹━━━┓
@k_a_yass
┗━━━🔹🦋🔹━━━┛
💫🍃─═┅✰❣✰┅═─🍃💫
#نازپرئ
#بانوئ_من
مرا #ببخش
ک بی اجازه ی تو #شاعر شدم
ک بی اجازه ی تو #عاشقت شدم
و بی اجازه ی تو
#دلم_برای_تو_تنگ می شود.
#بانوئ_من
تومثل #هیچ_کس نبودئ
#نگاهت، #لبخندت،و #چشمان_دلفریبت!
تو #قشنگترین_بودئ در #نگاه_من.....
سالهای #دور_دور
در #کندوله
درسه شنبه یک عصر #پاییزی
درحوالئ #چشمه_درویشعلی
به تو #سلام کردم
از اهالی #قشنگ_بوسه بودئ
#گل_مینوشتئ
روی #دلهای_خسته
روی #نقش_هر_مشک_آب
من #هنوز_عاشق_ان #مشک_آبم
#عاشق_همان
#سه_شنبه_ی بیقرارم
که مرا #شاعر کرد
دلباخته و #مجنونت شدم
#بانوئ_من
توهنوزاتفاق نیفتاده بودی #عاشقت شدم
تواتفاق افتادی ومن باز #عاشقت شدم
در #لابلائ_بی_نبضی_های_قلبم
در #کمائ_شعر_هایم ودر #بیکسئ_متروکم
ودر #سطر_سطر_لحظه_هائ_تبدارم
سرودمت!
که #حنجره_ام_همرنگ_صدائ_توشد.
آنچنان #بئ_پروا_نوشتم_ات
که گویئ #هیچ_شعرئ_اندازه_تنت نبود
هیچ #وقت....هیچ #جا....درهیچ #زمانئ!!!
#بانوئ_من
در #لابلائ_خاطراتم آنقدرپیش بردمت
آنقدرنوشتمت که #دستهایم
#بوئ_چشمهایت راگرفت.......
و #قلمم_خیس_ازنگاه توشد.......
آنقدر #محکومت کردم به ماندن #در_خیالم
که گویی #هزار_سال است تودر #منئ.چونان
که بئ تو #مرده باشم....ومن هنوز #بی_خبرم
شبئ آنقدرتوشدم..آنقدر #ترا_پوشیدم که
#هموزن_آغوشت شدم.......!!!!
گیر کرده ام #درتو..جرات من شدن ندارم!
شبئ درقاب #شعرهایم آنقدرتوشدم که
گویی تورا #آبستن_ام.......
چونان که #خون_در_رگانم نیست وتو #تکرارمن...و..من #تکرارتوشدم.
#بانوئ_من
من سرودم وسرودم وازتوسرودم
آنقدرازتوسرودم که #پیربافته خسته شد
و #امامزاده_محمد_ابراهیم طردم کرد
درختان #بانیان به من گفتند؛یاترافراموش کنم.ویااز #کندوله بروم
اما من نفرین #پیریافته وتحقیر #کندوله_ایها رابه جان خریدم وماندم
تورافراموش نکردم وسرزمینم راترک نکردم
وعشق توراجزبه #افسون_شعرآرام نکردم
#بانوی_من
عشقت به من آموخت درمرقد #پیریافته
#بئ_اشک_گریه کنم وساعتها
در #کوچه_باغهاو #گندمزاران #پشت_پریان
پرسه بزنم...کنارصخره های کوه #زران
فریادبکشم...بالحجه #گلهای_واژگون آواز
بخوانم...وطنین گامهای #مهربانت رادر
آوازشورانگیز #پرندگان ...ازصدای محزون
نئ لبکهای #چوپانان..وازارتعاش
#پرچین_باغهاحس کنم
#بانوئ_من
#عشقت به من آموخت
#پیراهن شعرهایم راعوض کنم
#کندوله راچونان #زنئ بشناسم
#زیبا و #قدبلند و #بئ_وفا
که هرصبح خودرا #آرایش میکند
#طلاهایش رابه خودمئ اویزد
زیباترین #جامه_هایش را به تن مئ کند
وبرسینه اش #عطرمی پاشد
تابه دیدار #معشوقه_اش بشتابد
#بانوئ_من
#عشقت به من آموخت
#پرواز رایادبگیرم
ومثل #کبوترئ گریخته از
#خواب_درختان_دشتان
تمام وسعت #کندوله_پریان_وشریف_آباد
را #پرواز کنم و آنچنان #پنهانئ_ترین
#رویاهایم را ازحنجره ئ #پیربافته
فریادبکشم تا #سینه_ام فروبریزد
#بانوئ_من
#عشقت پناه بردن به #خانه_های
#بئ_نام ، به خرابه هائ #گمنام و
#برهوت_دره_های دورافتاده رابه من آموخت.......
#عشقت مرابه خلسه ئ شروع #آفرینش_جهان_هستی
وابتدائ #خلقت_آدم
و به آغاز #زمین بردو فهمیدم چقدر
#انسان_تنهاست.....
#بانوئ_من
به #عشق_تو #خانه ام راترک کردم
وبر #جاده_های_متروک و #ناشناخته
گام نهادم و #آواره_ئ #کوه و #بیابانها شدم
#تصویرترا درنگاه #دختران_غریبه
در #ابرهای_درهم آسمان ودرقطرات
#باران_جستجو کردم
و #رد_چهره_ئ تورادر تابلوهای نقاشی #ونگوگ
و #پژواک صدای تورا در #سوناتهای
شورانگیز #موتزارت شنیدم
و #عریانی_اندام_خوشتراش تورا درمجسمه های اساطیرئ #داوینچی
و در #الهه_هائ باستانئ #روم و #یونان
مشاهده کردم....
#بانوی_من
#عشقت به من آموخت
تا #اوج_قله_ها و عمق #دره_ها و زلالی #چشمه_سارهائ جوشیده از #کوه_زران راجستجوکنم
ونرمئ #سینه_های تورادر
#صخره_های سخت و
#پرتگاه_های #خطرناک لمس کنم
#بانوئ_من
#عشقت #جنون رابه من آموخت
شبئ در #رویا دیدم که
بادسته #گلی از #باران
و #حنجره_ائ_زخمی ازدروازه های
افسانه ای #قلعه_ئ_مروان عبورکردم
با #اعجاز دل انگیز #صدایت
#طلسم #پیرزنان_جادوگر راباطل کردم
وتو #دختر_شاه_پریان_را
#ازچنگ #دیوان_بداندیش نجات دادم
#بانوئ_من
#عشقت به من آموخت
#نشانی_های تورا
درغمسروده های #تبعید_نامه_ئ
#میرزاسبزعلی
ودرمنظومه بلند #خورشیدوخاور
باکلام شورانگیز #میرزالماسخان بجویم
#بانوئ_من
#عشقت به من آموخت
فراسوئ تمام #رنجهاو #سیل_اشکهایم
هرگز #دستهایت رالمس نخواهم کرد
هرگز شانه ام به #شانه ات نمی رسد
#عشقت به من آموخت
#عشق شاد وجود ندارد
#عشقی نیست که در گرو دردی نیست
#عشقی نیست که مایه ی رنجی نیست
#عشقی نیست که نپژمراند
ای #عشق_من ، تو نیز چنینی
#عشقی نیست که سیراب از #سرشک نباشد
#عشق شاد وجود ندارد
اما این عشق از آن #من است
#کرم_اله_امیرئ_ک_الف_یاس
┏━━━🔹🦋🔹━━━┓
@k_a_yass
┗━━━🔹🦋🔹━━━┛
💫🍃─═┅✰❣✰┅═─🍃💫