Forwarded from پایگاه ایران دوستان مازندران
✨سرودهای از محمدحسین شهریار
پیشکش شده به فردوسی
✨فلک یک چند ایران را اسیر ترک و تازی کرد
در ایران خوان یغما دید و تازی ترکتازی کرد
✨گدایی بود و با تاج شهان یک چند بازی کرد
فلک این شیرگیر آهو، شکار گرگ و تازی کرد
✨وطنخواهی در ایران خانمان بردوش شد چندی
بجز در سینهها آتشکده خاموش شد چندی
✨بدان با جان پاک موبدان آزارها کردند
سر گردن فرازان را فراز دارها کردند
✨که تا احرار در کار آمدند و کارها کردند
به شمشیر و قلم با دشمنان پیکارها کردند
✨نخستین فتح و فیروزی نصیب آل سامان شد
بدور آل سامان کار این کشور به سامان شد
✨گه آن شد که ایرانی سبک خواند گران جانی
بهیاد آرد زبان و رسم و آیین نیاکانی
✨دگر ره مادر ایران ز نسل پاک ایرانی
مثال رودکی زایید و اسماعیل سامانی
✨پدید آمد یکی فرزند فردوسی توسی نام
سترون از نظیر آوردن وی، مادر ایام
✨چو دید آمیخته خون عجم با لوث اهریمن
بهجای خوی افرشته عیان آیین اهریمن
✨نژادی خواست نوسازد ز بیم انحطاط ایمن
سلحشور و هنرآموز و پاک آیین و رویینتن
✨پی افکند از سخن کاخی ز قصر آسمان برتر
در آن جام جم و آیینهی دارا و اسکندر
✨بهگاه نیش، کلک آتشآلودش همه خنجر
بهگاه نوش، نظم شهد آمیزش همه شکر
✨چو از شهنامه، فردوسی چو رعدی در خروش آمد
به تن ایرانیان را خون ملیت بهجوش آمد
✨زبان پارسی گویا شد و تازی خموش آمد
ز کنج خلوت دل اهرمن رفت و سروش آمد
✨به میدان دلیری تاختی بوالفارسی کردی
کسی با بیکسان در روزگار ناکسی کردی
✨چه زحمتها به جان هموار در آن سال سی کردی
به قول خویشتن زنده عجم زان پارسی کردی
✨عجم تا زنده باشد نام تو ورد زبان دارد
به جان منتپذیر توست این جان تا که جان دارد!
#شهریار #روز_شعر_و_ادب_پارسی
@Maraghestan
@jolgeshomali
پیشکش شده به فردوسی
✨فلک یک چند ایران را اسیر ترک و تازی کرد
در ایران خوان یغما دید و تازی ترکتازی کرد
✨گدایی بود و با تاج شهان یک چند بازی کرد
فلک این شیرگیر آهو، شکار گرگ و تازی کرد
✨وطنخواهی در ایران خانمان بردوش شد چندی
بجز در سینهها آتشکده خاموش شد چندی
✨بدان با جان پاک موبدان آزارها کردند
سر گردن فرازان را فراز دارها کردند
✨که تا احرار در کار آمدند و کارها کردند
به شمشیر و قلم با دشمنان پیکارها کردند
✨نخستین فتح و فیروزی نصیب آل سامان شد
بدور آل سامان کار این کشور به سامان شد
✨گه آن شد که ایرانی سبک خواند گران جانی
بهیاد آرد زبان و رسم و آیین نیاکانی
✨دگر ره مادر ایران ز نسل پاک ایرانی
مثال رودکی زایید و اسماعیل سامانی
✨پدید آمد یکی فرزند فردوسی توسی نام
سترون از نظیر آوردن وی، مادر ایام
✨چو دید آمیخته خون عجم با لوث اهریمن
بهجای خوی افرشته عیان آیین اهریمن
✨نژادی خواست نوسازد ز بیم انحطاط ایمن
سلحشور و هنرآموز و پاک آیین و رویینتن
✨پی افکند از سخن کاخی ز قصر آسمان برتر
در آن جام جم و آیینهی دارا و اسکندر
✨بهگاه نیش، کلک آتشآلودش همه خنجر
بهگاه نوش، نظم شهد آمیزش همه شکر
✨چو از شهنامه، فردوسی چو رعدی در خروش آمد
به تن ایرانیان را خون ملیت بهجوش آمد
✨زبان پارسی گویا شد و تازی خموش آمد
ز کنج خلوت دل اهرمن رفت و سروش آمد
✨به میدان دلیری تاختی بوالفارسی کردی
کسی با بیکسان در روزگار ناکسی کردی
✨چه زحمتها به جان هموار در آن سال سی کردی
به قول خویشتن زنده عجم زان پارسی کردی
✨عجم تا زنده باشد نام تو ورد زبان دارد
به جان منتپذیر توست این جان تا که جان دارد!
#شهریار #روز_شعر_و_ادب_پارسی
@Maraghestan
@jolgeshomali
#پیر_و_مرید
به فراخور ۲۰ می #روز_شعر در تاجیکستان
✍ فردوس اعظم شاعر معاصر تاجیکستان
پگاه (20.05.2020 میلادی) زادروز دو اسطوره ی ادبیات معاصر تاجیکستان، پیر و مرید، استاد و شاگرد، دو ابرمرد بیهمتا، دو شاعر دردآشنا، دو پایههای استوار شعر تاجیک، استادان روانشاد #مؤمن_قناعت و #لایق_شیرعلی است.
هر دو در یک روز و یک ماه به دنیا سلام گفتند-استاد مؤمن قناعت 20 می سال 1932 و استاد لایق شیرعلی 20 می سال 1941. امّا پروازشان فرق میکرد. لایق در سن 59 سالگی چشم از جهان بربست و اگر عمر وفا میکرد، استاد مؤمن قناعت امروز در حلقه ی پیوندان 88-سالگیش را جشن میگرفت، که شوربختانه زادمرگش را به سوگ مینشینیم.
استاد قناعت از شاعران غیرتمند و جسور، آزاداندیش، دانشمند، سیاستمدار و یکی از پاسداران شعر و ادب تاجیک بود و خواهد ماند. اسطورههایی چون #لایق و #بازار و #گلرخسار شاگردان وفادار اویند.
آثار ارزشمند او به عنوان سرمایههای فناناپذیر ادبیات ما ماندگار خواهند بود. داستانهای حماسی او زمینة مکتب جدیدی را در ادبیات ما شکل دادهاند.
شعر لایق مانند شعر بازار و مؤمن قناعت شعر #محتواگرا و لبریز از عشق به وطن و دردهای تاریخی ملّت است. شعرش خالی از اندیشههای فلسفی، فرهنگ و تاریخ و هویّت نیست. شعرهایی سرود، که نمونهاش در ادبیات ما بدون شک نظیر ندارد.
تاریخ گواه است، که لایق در غزل و دیگر انواع شعر چیرهدست و زبردست است، طوری که شاعران همقرنش به اندازة او موفق نبودهاند. لایق مثل استادش قناعت در زنده نگه داشتن فرهنگ و زبان پارسی تلاشهای خستگیناپذیر کرد و موفق هم شد.
استاد قناعت همزاد آیینه بود. یکرو! پاک. روشن. اهل تعریف و تمجید بیپایه نبود. واژه ی تملّق و چاپلوسی در فرهنگش وجود نداشت. شاعر اندیشهمند بود. درست مثل لایق. یا به عباره ی دیگر لایق این خصلتها را از استادش به ارث برده بود. با سوء استفاده از شعر کسی را تحقیر نکرد. کاری که بعضیها میکنند. جسارت کرد و شعر انقلابی و بیداری سرود. چیزی که دیگرها نمیگویند. صاحبنظر بود. دیدگاهش را بدون ترس و فشار و دور از چهارچوبه و تنگناها مردانه و شاعرانه میگفت. مرد بود! نظام معارف و حکومت را تنقید میکرد، ایرادها و کمبودیها را یادرس میشد. چون دوستدار وطن بود. تاجیکستان-اسمش بود.اسم استاد قناعت و آینده ی این اسم برایش مهم بود.
همین رسالت را لایق با اشعار شورانگیز و کوبندهاش پیش برد.
هر دو شعر تاجیک را وارد قالب و مرحله و دنیای جدید کردند.
هر دو از گفتن سخن پراکنده پرهیزیدند و دقیقگو بودند.
هر دو برگ تازهای از ادبیات را ورق زدند.
هر دو با زبان زنده ی ملّت برای ملّت نوشتند.
هر دو از چهرههای برجسته ی ادبیات ما هستند و در رشد و تکامل ادبیات نوین نقش بسبار بارز دارند.
هر دو نظربلند بودند و دریادل و مثل هر خس و خاشاکی که امروز فتوای ادبی میدهند و به جای وحدت آفرینی و اتّحاد دلها تخم نفاق بر زمین کشور میکارد، نبودند، بلکه سربلند و یکرو و یکمرام و یکسو زیستند و دار فانی را وداع گفتند. هر دو قلّههای آسمانبوس کوه ادبیات ما بودند و از ان بالاها بر بالا مینگریستند، نه بر قعر دره! نگاهشان جهانی بود و جهان آنان را میشناخت. امروز واقعاً جای تأسّف است که کسی در جایگاه آنها نیست و ان بار و رسالت را نمیتواند بر دوش بگیرد. هیچ گوسفندی جای شیر را نگیرد!
امروز جسم هر دو شاعر نامدار تاجیک، در گورستان #لوچاب - مقبره ی شاعران و فرهنگیان نامور تاجیک زیر سقف خاک به خواب ابد رفته، ولی یاد و روح شعر عالمگیر این دو ابرشاعر همیشه با ماست.
#مؤمن_قناعت:
از خلیج فارس میآید نسیم فارسی
ابر از شیراز میآید چو سیم فارسی
دُر از این دریا نمیجویم چو دور افتاده است
از تگ دریا ته چشم یتیم پارسی
می رسد از کشتی بشکسته شعر بی شکست
شعر هم بشکست با بند قدیم پارسی
شیخ را سرمست دیدم یک شبی از بوی نفت
رفت با عطر کفن عطر و شمیم فارسی
#لایق_شیرعلی:
کُشید این زمانه را که می کُشد ترانه را
درون چشم میکُشد نگاه شاعرانه را
زمانه ی هرینه ای چو کفش سیر پینه ای
به پینه ای نمیخرد نبوغ جاودانه را
#فردوس_اعظم
#مؤمن_قناعت
#لایق_شیرعلی
#تاجیکستان
#لوچاب
#شعر_امروز_تاجیکستان
@firdavsiazamازکانال
پایگاه ایران دوستان مازندران
@jolgeshomali
به فراخور ۲۰ می #روز_شعر در تاجیکستان
✍ فردوس اعظم شاعر معاصر تاجیکستان
پگاه (20.05.2020 میلادی) زادروز دو اسطوره ی ادبیات معاصر تاجیکستان، پیر و مرید، استاد و شاگرد، دو ابرمرد بیهمتا، دو شاعر دردآشنا، دو پایههای استوار شعر تاجیک، استادان روانشاد #مؤمن_قناعت و #لایق_شیرعلی است.
هر دو در یک روز و یک ماه به دنیا سلام گفتند-استاد مؤمن قناعت 20 می سال 1932 و استاد لایق شیرعلی 20 می سال 1941. امّا پروازشان فرق میکرد. لایق در سن 59 سالگی چشم از جهان بربست و اگر عمر وفا میکرد، استاد مؤمن قناعت امروز در حلقه ی پیوندان 88-سالگیش را جشن میگرفت، که شوربختانه زادمرگش را به سوگ مینشینیم.
استاد قناعت از شاعران غیرتمند و جسور، آزاداندیش، دانشمند، سیاستمدار و یکی از پاسداران شعر و ادب تاجیک بود و خواهد ماند. اسطورههایی چون #لایق و #بازار و #گلرخسار شاگردان وفادار اویند.
آثار ارزشمند او به عنوان سرمایههای فناناپذیر ادبیات ما ماندگار خواهند بود. داستانهای حماسی او زمینة مکتب جدیدی را در ادبیات ما شکل دادهاند.
شعر لایق مانند شعر بازار و مؤمن قناعت شعر #محتواگرا و لبریز از عشق به وطن و دردهای تاریخی ملّت است. شعرش خالی از اندیشههای فلسفی، فرهنگ و تاریخ و هویّت نیست. شعرهایی سرود، که نمونهاش در ادبیات ما بدون شک نظیر ندارد.
تاریخ گواه است، که لایق در غزل و دیگر انواع شعر چیرهدست و زبردست است، طوری که شاعران همقرنش به اندازة او موفق نبودهاند. لایق مثل استادش قناعت در زنده نگه داشتن فرهنگ و زبان پارسی تلاشهای خستگیناپذیر کرد و موفق هم شد.
استاد قناعت همزاد آیینه بود. یکرو! پاک. روشن. اهل تعریف و تمجید بیپایه نبود. واژه ی تملّق و چاپلوسی در فرهنگش وجود نداشت. شاعر اندیشهمند بود. درست مثل لایق. یا به عباره ی دیگر لایق این خصلتها را از استادش به ارث برده بود. با سوء استفاده از شعر کسی را تحقیر نکرد. کاری که بعضیها میکنند. جسارت کرد و شعر انقلابی و بیداری سرود. چیزی که دیگرها نمیگویند. صاحبنظر بود. دیدگاهش را بدون ترس و فشار و دور از چهارچوبه و تنگناها مردانه و شاعرانه میگفت. مرد بود! نظام معارف و حکومت را تنقید میکرد، ایرادها و کمبودیها را یادرس میشد. چون دوستدار وطن بود. تاجیکستان-اسمش بود.اسم استاد قناعت و آینده ی این اسم برایش مهم بود.
همین رسالت را لایق با اشعار شورانگیز و کوبندهاش پیش برد.
هر دو شعر تاجیک را وارد قالب و مرحله و دنیای جدید کردند.
هر دو از گفتن سخن پراکنده پرهیزیدند و دقیقگو بودند.
هر دو برگ تازهای از ادبیات را ورق زدند.
هر دو با زبان زنده ی ملّت برای ملّت نوشتند.
هر دو از چهرههای برجسته ی ادبیات ما هستند و در رشد و تکامل ادبیات نوین نقش بسبار بارز دارند.
هر دو نظربلند بودند و دریادل و مثل هر خس و خاشاکی که امروز فتوای ادبی میدهند و به جای وحدت آفرینی و اتّحاد دلها تخم نفاق بر زمین کشور میکارد، نبودند، بلکه سربلند و یکرو و یکمرام و یکسو زیستند و دار فانی را وداع گفتند. هر دو قلّههای آسمانبوس کوه ادبیات ما بودند و از ان بالاها بر بالا مینگریستند، نه بر قعر دره! نگاهشان جهانی بود و جهان آنان را میشناخت. امروز واقعاً جای تأسّف است که کسی در جایگاه آنها نیست و ان بار و رسالت را نمیتواند بر دوش بگیرد. هیچ گوسفندی جای شیر را نگیرد!
امروز جسم هر دو شاعر نامدار تاجیک، در گورستان #لوچاب - مقبره ی شاعران و فرهنگیان نامور تاجیک زیر سقف خاک به خواب ابد رفته، ولی یاد و روح شعر عالمگیر این دو ابرشاعر همیشه با ماست.
#مؤمن_قناعت:
از خلیج فارس میآید نسیم فارسی
ابر از شیراز میآید چو سیم فارسی
دُر از این دریا نمیجویم چو دور افتاده است
از تگ دریا ته چشم یتیم پارسی
می رسد از کشتی بشکسته شعر بی شکست
شعر هم بشکست با بند قدیم پارسی
شیخ را سرمست دیدم یک شبی از بوی نفت
رفت با عطر کفن عطر و شمیم فارسی
#لایق_شیرعلی:
کُشید این زمانه را که می کُشد ترانه را
درون چشم میکُشد نگاه شاعرانه را
زمانه ی هرینه ای چو کفش سیر پینه ای
به پینه ای نمیخرد نبوغ جاودانه را
#فردوس_اعظم
#مؤمن_قناعت
#لایق_شیرعلی
#تاجیکستان
#لوچاب
#شعر_امروز_تاجیکستان
@firdavsiazamازکانال
پایگاه ایران دوستان مازندران
@jolgeshomali