پایگاه ایران دوستان مازندران
680 subscribers
9.7K photos
4.63K videos
138 files
2.22K links
هر آنچه که درباره ی ایران ،شکوه تمدن و فرهنگ ایران و ایرانی است در این کانال ببینید.
Download Telegram
سلسله‌های #ساسانی‌تبار_تبرستان

#قارن‌وندیان
ابتدای شاهی این سلسله در طبرستان از زمان انوشیروان خسرو اول پسر کیقباد بود که قارن پسر سوخرا را از سال ۵۶۵ میلادی و بعد رتبهٔ اسپهبدی طبرستان داد و حکومت این ناحیه راوارث به خانواده او مخصوص گردانید.به تخت نشستن قارن درمازندران را مبدأ گاهشماری تبریمی‌دانند.قارن و فرزندانش در کوهستان‌های شهریار کوه وکوه قارن فرمانروایی می‌کردند، به همین دلیل آن‌هارا اجرشاه یا ملک‌الجبال می‌نامیدند. هجوم ارتش اعراب مسلمان به ایران وسپس روی کار آمدن عباسیان وامویان، اعراب فشارهای بسیاری به طبرستان اعمال کردند تا شاید دریچه‌ای برای فتح این بلاد بیابند ولی بی‌اثر بود یکی از حکومت‌هایی که درمقابل اعراب مقاومت می‌نمود خاندانآل‌قارنوندیان بود.این سلسله بارها با عباسیان جنگید یا به صورت گفتگو به مناظره پرداخت ولی مشکلی از طرفین حل نمی‌شد.یکی از شاهان بزرگ قارن‌وندی وندادهرمز نام دارد.وی حدود ۵۰سال تلاش کردتا بتواند عباسیان را نرم و راضی نماید.وی، توسط مترجمی که زبان مازندرانی را به عربی ترجمه می‌کرد، با خلیفه عباسی «مأمون» ارتباط برقرار می‌کرد. از دیگر بزرگان این خاندان مازیار است. وی جلوی گسترش اسلام در طبرستان را گرفت و با سخنانش در مقابل خلیفه رابطهٔ عباسیان را با خاندانش پایمال کرد وی هم‌زمان با بابک‌خرمدین در آذربایجان علیه حکومت وقت قیام کرد و یک بار دستگیر شد و به زندان فرستاده شد ولی پس از آزادی دوباره به مخالفت پرداخت و سرانجام در سال ۸۳۹ میلادی، درحالی که ۳۵۱ سال از تأسیس سلسله قارنوندیان می‌گذشت، مازیار با لشکرکشی‌های عظیم عباسیان به قتل رسید.

#آل‌دابویه
پس از مرگ گاوباره پسرانش حکومتش نصف کردند و دابویه که فرزند بزرگتر بود در سال ۶۸۱ میلادی به حکومت گیلان و جنوب طبرستان (کوهستان‌های البرز و ساریکنونی) رسید. آلدابویه در زمان مهدی عباسی توسط وی برچیده شد.

#پادوسبانیان
این سلسله توسط پادوسبان یکم، که برادر دابویه محسوب می‌شد، هم‌زمان با آلدابویه تأسیس گردید و با توجه به کوچک بودنش عمر بسیاری کرد و دومین سلسله بلند جهان، پس از دودمان یاماتو در ژاپن، محسوب می‌شود. البته قلمرو این حکام فقط رویان و کجور و لاریجان ختم می‌شد.

#باوندیان
قباد یکم سه پسر داشت، که کاووس ارشد بود، فرزند دوم ژم که از یک چشم نابینا بود و پسر سوم او خسرو نام داشت. کاووس تربیت یافتهٔ مزدکیان (دینی که در آن دوران رشد یافت) بود. قباد خصالی که شایسته پادشاهان است در خسرو جمع می‌دید؛ بنابراین فرزند کوچک خود را، بر پسر ارشد یعنی کاووس که علناً پیرو کیش مزدک بود، ترجیح داد و همین امر تبدیل و تغییر عقیده شاهنشاه را نسبت به این فرقه که در آغاز به آن گرویده بود، به‌طور وضوح آشکار می‌کند. در سال ۵۳۱ میلادی، در هنگام مرگ پدر، کاووس فرمانروای طبرستان بود. موبدان زرتشتی از پسر کوچک‌تر قباد، انوشیروان که سخت ضدمزدکی بود، پشتیبانی کردند و سرانجام خسرو انوشیروان در سنه۵۳۱ میلادی، بر تخت شاهی نشست.

یکی از ذریّه کاووس، باو نام داشت که پسر شاپور و نوهٔ کاووس به حساب می‌آمد.وی در رکاب خسرو پرویز، چند بار به پیکاررفت واز توجه شاه برخوردارشد سپس به حکومت طبرستان و آذربایجان منصوب گشت. چونشیرویه بر تخت نشست، او را به شهراستخر تبعیدکرد.وی در آتشکده آن سامان گوشه عزلت گزید تا آن که آذرمیدخت اورا به سپهسالاری برگزید.اما باو نپذیرفت تا نوبت به یزدگرد رسید و باو، این بار به درخواست شاه نزد وی رفت‌.
پس از شکست سپاه ایران از اعراب، باو در راهخراسان از یزدگرد اجازه گرفت که به طبرستان رود و پس از زیارت آتشکده کوسان، در گرگان به وی بپیوند. باوْ در آن جا خبر قتل یزدگرد را شنید و سر بتراشید و در آتشکده مقام گرفت.

باو چندی بعد به درخواست مردم از حملات ترکان به تنگ آمده بودند، با این شرط که «مردان ولایت و زنان به بندگی او و فرزندانش را خط دهند»[۱۵] بیرون آمد و با بسیج سپاه توانست مهاجمان را از آن سامان براند و دولتی محلی تأسیس کند. وی پس از پانزده سال حکومت، سرانجام در ۶۰هجری قمری برابر ۶۸۰ میلادی توسط «آذر ولاش»، که مدعی حکومت بود، کشته شد و ولاش بر جای او نشست. از باو پسری به، نام سرخاب، بجا مانده بود که مادرش از ترس دشمنان او را به دیه دزا (دزدانکنار) برد و در خانه باغبانی به صورت ناشناس ادامه زندگی داد، خسرو (یکی از سپاهیان باو) به‌طور اتفاقی آن‌ها را دید و شناخت و باخود به کولا (روستای پایین کولا در۶کیلومتری ساریکنونی) برد، مردم آن آبادی (کولا) که از دوست داران پدرش باو بودند این کودک هشت ساله را مورد حمایت قرار داده و باهماهنگی اهالی کوه قارن بر ولاش شبیخون زدند و انتقام سختی از اوگرفتند.
از آن پس باوندیان تاسال ۱۰۰۰میلادی حکومتی یکنواخت وکم حادثه ای داشتندوبا آمدن آل زیاروکشتن شهریاربن دارا این دودمان متلاشی شد.

@taporestangilak_ariyaea