Forwarded from ایراندل | IranDel
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🎥 اجرای ترانهٔ "جانِ مریم" توسطِ ارکستر سمفونیک لندن برای زندهیاد مریم میرزاخانی
بانوی اردیبهشت، بانوی تمام فصول
به یاد مریم میرزاخانی دختر دانشمندِ ایرانزمین که نیک نامیاش در جهان ماندگار شد.
بیست و دوم اردیبهشت به بهانه زادروز بانو پریم میرزاخانی، روز جهانی زن در ریاضیات نامیده شده است.
#مناسبتها
@IranDel_Channel
💢
بانوی اردیبهشت، بانوی تمام فصول
به یاد مریم میرزاخانی دختر دانشمندِ ایرانزمین که نیک نامیاش در جهان ماندگار شد.
بیست و دوم اردیبهشت به بهانه زادروز بانو پریم میرزاخانی، روز جهانی زن در ریاضیات نامیده شده است.
#مناسبتها
@IranDel_Channel
💢
Forwarded from ایراندل | IranDel
🔴 به بهانهی ۲۸ اردیبهشت، روز بزرگداشتِ حکیم عمر خیام نیشابوری
🔴 ریاضیدانِ شاعر
✍️ امیر آقاجانی
عمر خیام نیشابوری زادۀ ۲۸ اردیبهشت ۴۲۷ هجری در نیشابور و درگذشتۀ ۱۲ آذر سال ۵۱۰ هجری، فیلسوف، ریاضیدان، ستارهشناس و رباعیسرای ایرانی در دورۀ سلجوقی است.
گرچه پایگاه علمی خیام برتر از جایگاه ادبی اوست اما آوازۀ وی بیشتر به خاطر نگارش رباعیاتش است که شهرت جهانی دارد.
برخی بر این باورند که رباعیات خیام تازیانهای بر زاهدانِ ریاکار است. همچنین اعتقاد بر آن است که خیام در اشعارش بیاعتباری دنیا و ناپایداری هستیِ انسان را در زندگیش به تصویر میکشاند. اما منظور خیام از مفهوم «دَم» و «غنیمت شمردن این دَم با مِیگساری» را میتوان به گونهای دیگر نیز بررسی کرد.
«وجود» انسان برخلاف هستیِ سایر موجودات، دارای قوۀ «شدن و برشدن» است؛ «شدن و برشدنی» که فراتر رفتن از وجودِ حالِ حاضرِ «خود» و معطوف به شکوفایی است، و سبب کشف سرزمینهای ناشناختۀ وجود و لذت بردن از کشف این ناشناختههاست، و این لذت همان است که خیام در سرودههایش به آن اشاره کرده است.
لذت از نظر خیام «وَجد» است، «بیرون جهیدن» است، «شدن و برشدن» است، پویایی است، سرشارشدن از امکانات وجود و سرمستی در وجود است.
خیام مطابق سرودههایش باور دارد که چون مرگ مانع از استمرار لذت بردن از زندگی و خوبیهای جهان هستی است بنابراین انسان لازم است که «دَم» را غنیمت شمارد و از فرصت محدود خود بهره ببرد و به زندگی خویش معنا دهد.
«دم» از نظر خیام، طول مدت زندگی انسان در این جهان است که بسیار کوتاه است. #خیام لذت بردن را نوعی هدف میداند که شایسته پیگیری است و این لذت با نوشیدن و میگساری شدنی است، با نوشیدن از «میِ وجود» و حظ بردن از آن، از آنچه که در ما و از ما (به عنوان کوزه مِی) ساخته میشود و بیرون میجهد که هم خودمان را لبریز از منفعت و حظّ و لذت میکند و هم دیگران را بهرهمند از وجود ما (مِی) و مستی و لذتمان (رشد و تعالی) میکند.
در نتیجه، خیام هیچگاه زندگی را بیهوده و عبث نمیداند و نسخه تجویزی او نوشیدن از «میِ وجود» و به «وجد» آمدن و بیرون جهیدن و استعلا است، چرا که این زندگی، معنادار و ارزشمند و در نتیجه لذتبخش است.
🔴 منبع:
کتابِ "مشاوره شناختی وجودی متمرکز بر کنش خلاق"؛ امیر آقاجانی؛ نشر سپیتا؛ ص ۲۵۶
🔴 ویدئوی پیوست:
خوانش یک رباعی از خیام_نیشابوری با صدای احمد شاملو و آواز استاد محمدرضا شجریان
#مناسبتها
@IranDel_Channel
💢
🔴 ریاضیدانِ شاعر
✍️ امیر آقاجانی
عمر خیام نیشابوری زادۀ ۲۸ اردیبهشت ۴۲۷ هجری در نیشابور و درگذشتۀ ۱۲ آذر سال ۵۱۰ هجری، فیلسوف، ریاضیدان، ستارهشناس و رباعیسرای ایرانی در دورۀ سلجوقی است.
گرچه پایگاه علمی خیام برتر از جایگاه ادبی اوست اما آوازۀ وی بیشتر به خاطر نگارش رباعیاتش است که شهرت جهانی دارد.
برخی بر این باورند که رباعیات خیام تازیانهای بر زاهدانِ ریاکار است. همچنین اعتقاد بر آن است که خیام در اشعارش بیاعتباری دنیا و ناپایداری هستیِ انسان را در زندگیش به تصویر میکشاند. اما منظور خیام از مفهوم «دَم» و «غنیمت شمردن این دَم با مِیگساری» را میتوان به گونهای دیگر نیز بررسی کرد.
«وجود» انسان برخلاف هستیِ سایر موجودات، دارای قوۀ «شدن و برشدن» است؛ «شدن و برشدنی» که فراتر رفتن از وجودِ حالِ حاضرِ «خود» و معطوف به شکوفایی است، و سبب کشف سرزمینهای ناشناختۀ وجود و لذت بردن از کشف این ناشناختههاست، و این لذت همان است که خیام در سرودههایش به آن اشاره کرده است.
لذت از نظر خیام «وَجد» است، «بیرون جهیدن» است، «شدن و برشدن» است، پویایی است، سرشارشدن از امکانات وجود و سرمستی در وجود است.
خیام مطابق سرودههایش باور دارد که چون مرگ مانع از استمرار لذت بردن از زندگی و خوبیهای جهان هستی است بنابراین انسان لازم است که «دَم» را غنیمت شمارد و از فرصت محدود خود بهره ببرد و به زندگی خویش معنا دهد.
«دم» از نظر خیام، طول مدت زندگی انسان در این جهان است که بسیار کوتاه است. #خیام لذت بردن را نوعی هدف میداند که شایسته پیگیری است و این لذت با نوشیدن و میگساری شدنی است، با نوشیدن از «میِ وجود» و حظ بردن از آن، از آنچه که در ما و از ما (به عنوان کوزه مِی) ساخته میشود و بیرون میجهد که هم خودمان را لبریز از منفعت و حظّ و لذت میکند و هم دیگران را بهرهمند از وجود ما (مِی) و مستی و لذتمان (رشد و تعالی) میکند.
در نتیجه، خیام هیچگاه زندگی را بیهوده و عبث نمیداند و نسخه تجویزی او نوشیدن از «میِ وجود» و به «وجد» آمدن و بیرون جهیدن و استعلا است، چرا که این زندگی، معنادار و ارزشمند و در نتیجه لذتبخش است.
🔴 منبع:
کتابِ "مشاوره شناختی وجودی متمرکز بر کنش خلاق"؛ امیر آقاجانی؛ نشر سپیتا؛ ص ۲۵۶
🔴 ویدئوی پیوست:
خوانش یک رباعی از خیام_نیشابوری با صدای احمد شاملو و آواز استاد محمدرضا شجریان
#مناسبتها
@IranDel_Channel
💢
Telegram
attach 📎
Forwarded from ایراندل | IranDel
⚫️ سالروز شهادت خلبانِ مدافعِ آسمانِ ایران، عباس بابایی
سرتیپ خلبان عباس بابایی؛
زادهی ۱۴ آذر ۱۳۲۹ خورشیدی در قزوین؛
خلبان ماهر و کارآزمودهی هواپیمای اف-۵ و اف-۱۴ و با بیش از ۶۰ عملیاتِ موفق جنگی؛
معاون عملیات فرماندهی نیروی هوایی ارتش ایران؛
شهادت در ۱۵ امرداد ماه ۱۳۶۶ خورشیدی در سردشت؛
علت شهادت، شلیک اشتباه پدافندِ خودی!!
یاد و نامِ این دلاورمردِ ارتش بزرگ ایران، جاوید
#مناسبتها
@IranDel_Channel
💢
⚫️ سالروز شهادت خلبانِ مدافعِ آسمانِ ایران، عباس بابایی
سرتیپ خلبان عباس بابایی؛
زادهی ۱۴ آذر ۱۳۲۹ خورشیدی در قزوین؛
خلبان ماهر و کارآزمودهی هواپیمای اف-۵ و اف-۱۴ و با بیش از ۶۰ عملیاتِ موفق جنگی؛
معاون عملیات فرماندهی نیروی هوایی ارتش ایران؛
شهادت در ۱۵ امرداد ماه ۱۳۶۶ خورشیدی در سردشت؛
علت شهادت، شلیک اشتباه پدافندِ خودی!!
یاد و نامِ این دلاورمردِ ارتش بزرگ ایران، جاوید
#مناسبتها
@IranDel_Channel
💢
Forwarded from ایراندل | IranDel
🔴 دوازدهم شهریور ماه، سالروز شهادت رئیسعلی دلواری (در سال ۱۲۹۴ خورشیدی)، سردار بزرگ میهن و فرمانده قیامِ جنوبِ ملت ایران در مقابل اشغالگران انگلیسی در دورهی جنگ یکمِ جهانی
رئیسعلی دلواری در مقابل پیشنهادِ مالی کلان و تهدید انگلیسیها گفته بود:
"چگونه میتوانم بیطرفی اختیار کنم در حالی که استقلالِ ایران در معرضِ خطر جدی قرار گرفته است."
#مناسبتها
@IranDel_Channel
💢
رئیسعلی دلواری در مقابل پیشنهادِ مالی کلان و تهدید انگلیسیها گفته بود:
"چگونه میتوانم بیطرفی اختیار کنم در حالی که استقلالِ ایران در معرضِ خطر جدی قرار گرفته است."
#مناسبتها
@IranDel_Channel
💢
ز داغ حسرت شهیدی
@navayegollha
🔴 استاد عبدالوهاب شهیدی
زادهی ۱ مهر ۱۳۰۱ خورشیدی در میمه اصفهان
درگذشتهی ۲۰ اردیبهشت ۱۴۰۰ خورشیدی در تهران
استاد عبدالوهاب شهیدی، موسیقیدان، خواننده، آهنگساز، مدرسِ آواز و نوازندۀ بَربَت (عود) و از شاگردان استاد اسماعیل مهرتاش و از پیشگامان موسیقی ایرانی
🔴 موسیقی پیوست به بهانهی زادروز استاد:
ترانهی "ز داغ حسرت"
خواننده: عبدالوهاب شهیدی
آهنگساز: درویش خان
تنظیمکننده: جواد معروفی
دستگاه/مایه: ابوعطا
چامهسرا: رهی معیری
#مناسبتها
@IranDel_Channel
💢
🔴 استاد عبدالوهاب شهیدی
زادهی ۱ مهر ۱۳۰۱ خورشیدی در میمه اصفهان
درگذشتهی ۲۰ اردیبهشت ۱۴۰۰ خورشیدی در تهران
استاد عبدالوهاب شهیدی، موسیقیدان، خواننده، آهنگساز، مدرسِ آواز و نوازندۀ بَربَت (عود) و از شاگردان استاد اسماعیل مهرتاش و از پیشگامان موسیقی ایرانی
🔴 موسیقی پیوست به بهانهی زادروز استاد:
ترانهی "ز داغ حسرت"
خواننده: عبدالوهاب شهیدی
آهنگساز: درویش خان
تنظیمکننده: جواد معروفی
دستگاه/مایه: ابوعطا
چامهسرا: رهی معیری
#مناسبتها
@IranDel_Channel
💢
Forwarded from ایراندل | IranDel
🔴 به بهانهی دوازدهم آذر ماه، زادروز ژاله آموزگار، استاد و متخصص زبانهای باستانی ایران
🔴 استاد ژاله آموزگار:
من ایرانیام، من با پاهای محکم روی خاکهای این سرزمین راه میروم.
در شهر خوشمنظرهی خوی [در استان آذربایجانغربی] به دنیا آمدم با مردمان مهربان و در دل آذربایجانِ عزیز در بالای ایران بزرگ، در درون سر این گربه دوستداشتنی. من مانند همنسلانم در مدرسه دولتی، بدون معلم خصوصی درس خواندم و با رتبه یک کنکور شهر تبریز، برای تحصیل در رشته ادبیات، وارد دانشگاه شدم. با بورس دانشجوی برتر در مقطع لیسانس به خارج رفتم. قدر این سعادت را خوب دانستم و به مردمی که با مالیات آنها به این جایگاه رسیدم احترام گذاشتم.
معتقدم که ایرانی، قدرشناس است و به موقع دریچهی قلبش را میگشاید و شما را در درون آن جای میدهد؛ حتی یک لحظه، حسرت زیستن در جای دیگر را نداشتم.
من کجا میتوانم آغوشهای گرمی چون آغوشهای مردم سرزمینم را بیایم. این خاک مال من است این هوا با همه آلودگی مال من و مال شماست. خوبی و بدیهایش مال ماست.
من ایرانیام من با پاهای محکم روی خاکهای این سرزمین راه میروم؛ من شما را دارم و شما مرا. ما، با وجود زبانهای محلی، تاریخ مشترک، زبان رسمی، فردوسی، حافظ، شهریار، بیهقی، دماوند، بحر خزر مشترک و خلیج فارس مشترک داریم.
ما همگی با هم مینازیم که به سرزمینی تعلق داریم که از دیرباز مردمان آن خوشاندیشیدهاند؛ سنگ و بُت نپرستیدهاند؛ در ژرفای اندیشهشان به خدایی فراسو ایمان داشتهاند. ما با هم، فرهنگ مشترک داریم، سرزمینی داریم که کم بزرگ نپرورده است فرهنگش شکاف برنداشته است. در میان آن دیوار نکشید و از گذشتهمان واهمه نداشته باشید.
ما یک فرهنگ مداوم داریم. ما همان کسانی هستیم که کاخ پاسارگاد و ستونهای تخت جمشید به دست ما بنا شده است و بر صخرهی بیستون تاریخ نگاشتهایم و در ضمن، همانی هستیم که زیباترین کاشیها را در مسجد شیخ لطفالله به کار گرفتهایم؛ معماران ما، اصفهان را نصف جهان کردهاند. این تداوم فرهنگی و نه گسستگی فرهنگی است.
بیهقی، آرش است؛ او وجودش را در داستان حسنک میریزد تا بدانیم و بخوانیم و عبرت بگیرم. دهخدا، آرش است که از شهری کوچک برمیخیزد و در گوشه اتاقش مدادش را میتراشد، بر فیشهای خودبریده واژه مینویسد و این مجموعه افتخارآمیز ایجاد میشود. شهریار آرش است؛ همه زیباییهای کودکی را در «حیدربابا» میریزد تا ما بدانیم چه مردم سادهدل و دوستداشتنی هستیم. او به معشوقش میگوید «آمدی جانم به قربانت» تا ما عشق را فراموش نکنیم.
ما همیشه بودهایم؛ گاهی به اجبار خاموش شدهایم اما نمردهایم به موقع سربرافراشتهایم و گل کاشتهایم، ما با زنده نگاه داشتن آئینهایمان نگذاشتهایم ریشههایمان خشک شود. ما در بدترین شرایط، ریزهکاریهای فرهنگمان را در آغوش فشردهایم، از جانمان شیرش دادهایم تا همچنان بماند و ببالد.
از میان ما فردوسیها سر برافراشتهاند. فردوسی، پیکرتراش پیری که پیکر فرهنگ و هویت ایران را چنان؟ خوش تراشید که سرما و گرما بر آن خلل وارد نکند و تیشهای کارگرش نشود و اگر خراشی برداشت ما و شما ترمیمش کردیم و میکنیم. ما همگی مانای فردوسی را به نحوی در خود داریم؛ این مانا در دست من و شما میگردد.
#مناسبتها
@IranDel_Channel
💢
🔴 به بهانهی دوازدهم آذر ماه، زادروز ژاله آموزگار، استاد و متخصص زبانهای باستانی ایران
🔴 استاد ژاله آموزگار:
من ایرانیام، من با پاهای محکم روی خاکهای این سرزمین راه میروم.
در شهر خوشمنظرهی خوی [در استان آذربایجانغربی] به دنیا آمدم با مردمان مهربان و در دل آذربایجانِ عزیز در بالای ایران بزرگ، در درون سر این گربه دوستداشتنی. من مانند همنسلانم در مدرسه دولتی، بدون معلم خصوصی درس خواندم و با رتبه یک کنکور شهر تبریز، برای تحصیل در رشته ادبیات، وارد دانشگاه شدم. با بورس دانشجوی برتر در مقطع لیسانس به خارج رفتم. قدر این سعادت را خوب دانستم و به مردمی که با مالیات آنها به این جایگاه رسیدم احترام گذاشتم.
معتقدم که ایرانی، قدرشناس است و به موقع دریچهی قلبش را میگشاید و شما را در درون آن جای میدهد؛ حتی یک لحظه، حسرت زیستن در جای دیگر را نداشتم.
من کجا میتوانم آغوشهای گرمی چون آغوشهای مردم سرزمینم را بیایم. این خاک مال من است این هوا با همه آلودگی مال من و مال شماست. خوبی و بدیهایش مال ماست.
من ایرانیام من با پاهای محکم روی خاکهای این سرزمین راه میروم؛ من شما را دارم و شما مرا. ما، با وجود زبانهای محلی، تاریخ مشترک، زبان رسمی، فردوسی، حافظ، شهریار، بیهقی، دماوند، بحر خزر مشترک و خلیج فارس مشترک داریم.
ما همگی با هم مینازیم که به سرزمینی تعلق داریم که از دیرباز مردمان آن خوشاندیشیدهاند؛ سنگ و بُت نپرستیدهاند؛ در ژرفای اندیشهشان به خدایی فراسو ایمان داشتهاند. ما با هم، فرهنگ مشترک داریم، سرزمینی داریم که کم بزرگ نپرورده است فرهنگش شکاف برنداشته است. در میان آن دیوار نکشید و از گذشتهمان واهمه نداشته باشید.
ما یک فرهنگ مداوم داریم. ما همان کسانی هستیم که کاخ پاسارگاد و ستونهای تخت جمشید به دست ما بنا شده است و بر صخرهی بیستون تاریخ نگاشتهایم و در ضمن، همانی هستیم که زیباترین کاشیها را در مسجد شیخ لطفالله به کار گرفتهایم؛ معماران ما، اصفهان را نصف جهان کردهاند. این تداوم فرهنگی و نه گسستگی فرهنگی است.
بیهقی، آرش است؛ او وجودش را در داستان حسنک میریزد تا بدانیم و بخوانیم و عبرت بگیرم. دهخدا، آرش است که از شهری کوچک برمیخیزد و در گوشه اتاقش مدادش را میتراشد، بر فیشهای خودبریده واژه مینویسد و این مجموعه افتخارآمیز ایجاد میشود. شهریار آرش است؛ همه زیباییهای کودکی را در «حیدربابا» میریزد تا ما بدانیم چه مردم سادهدل و دوستداشتنی هستیم. او به معشوقش میگوید «آمدی جانم به قربانت» تا ما عشق را فراموش نکنیم.
ما همیشه بودهایم؛ گاهی به اجبار خاموش شدهایم اما نمردهایم به موقع سربرافراشتهایم و گل کاشتهایم، ما با زنده نگاه داشتن آئینهایمان نگذاشتهایم ریشههایمان خشک شود. ما در بدترین شرایط، ریزهکاریهای فرهنگمان را در آغوش فشردهایم، از جانمان شیرش دادهایم تا همچنان بماند و ببالد.
از میان ما فردوسیها سر برافراشتهاند. فردوسی، پیکرتراش پیری که پیکر فرهنگ و هویت ایران را چنان؟ خوش تراشید که سرما و گرما بر آن خلل وارد نکند و تیشهای کارگرش نشود و اگر خراشی برداشت ما و شما ترمیمش کردیم و میکنیم. ما همگی مانای فردوسی را به نحوی در خود داریم؛ این مانا در دست من و شما میگردد.
#مناسبتها
@IranDel_Channel
💢
Forwarded from ایراندل | IranDel
⚫️ چونان زخمی و بُغضی در گلوی «مامان ایران»
یادبودی از قربانیانِ پرواز ۷۵۲
طرح از مرجان صادقی
#یادها | #مناسبتها
@IranDel_Channel
💢
یادبودی از قربانیانِ پرواز ۷۵۲
طرح از مرجان صادقی
#یادها | #مناسبتها
@IranDel_Channel
💢
Forwarded from ایراندل | IranDel
🔴 پنجم اسفند ماه، جشنِ اسفندگان فرخنده باد.
«اسفندگان»، جشنِ گرامیداشتِ زن و زمین
«میستاییم این زمین را، میستاییم آن آسمان را،
میستاییم همهی چیزهای خوب میانِ زمین و آسمان را،
میستاییم آنچه را که برازندهی ستایش و شایستهی نیایش و درخورِ پرستشِ مردمِ پارسا است،
میستاییم روانهای جانورانِ سودمندِ دشتی را،
میستاییم روانهای مردانِ پیروِ راستی را،
میستاییم روانهای زنانِ پیروِ راستی را،
در هر سرزمینی که زاده شده باشند،
مردان و زنانی که برای پیروزیِ آیینِ راستی کوشیدهاند،
میکوشند و خواهند کوشید»
(فروردینیشت، بندهای ۱۵۳ و ۱۵۴).
جشنِ «اسفندگان» یا «سپندارمذگان» روزِ اسفند از ماهِ اسفند، ۵ اسفندماه (طبق گاهشماریِ یزدگردی) برپا میشود.
اسفندگان جشنی در ستایش و گرامیداشتِ ایزدبانوی «اسفند» یا «سپندارمذ» (در زبانِ اوستایی «سْپِنتاآرمَیتی» و در زبانِ پارسیگ «سْپِندَرمِد») به چمِ فروتنی و بردباریِ پاک است.
سپندارمذ در جهانِ مینوی نمایندهی مهر و فروتنی و در جهانِ مادی نگهبانی زمین با او است و از آنجا که زنان نیز همچون زمین بارور و باردهاند جشنِ اسفندگان در ارجنهی به زنانی که مانندِ زمین نیکوکار هستند برگزار میشود.
جشنِ اسفندگان یا سپندارمذگان روزِ گرامیداشتِ زنان در ایران بوده است و این روز به نامِ «مَردگیران» (پیشکش گرفتن از مردان) در ادبِ پارسی بسیار به کار رفته است.
ابوریحان بیرونی در نبیگ «آثارِ باقیه از مردمانِ گذشته» در بخشِ «گفتار دربارهی ماههای ایرانی»، بندِ ۷۵، دربارهی اسفندگان مینویسد: «اسفندارمذماه روزِ پنجم آن «روزِ اسفندارمذ» جشن است، هم از سازواریِ دو نام، و معنای آن «خِرَد و بردباری» باشد؛ و اسفندارمذ فرشتهی گماشته بر زمین، و هم گماشته بر زنِ شایستهی پاکدامنِ نیکوکار و شویدوست است. این ماه و همین روزِ آن ویژه است ـ مر جشنِ زنان را که مردان بر آنان بخششها کنند؛ و این رسم در سپاهان و ری و دیگر شهرهای «پهله» بر جای مانده و به پارسی «مردگیران» مینامند.» (گردانشِ پرویزِ سپیتمان، برگِ ۳۰۵).
بیرونی در نبیگ دیگرش «التفهیم» دربارهی «مردگیران»، خود، به پارسی چنین نوشته است: «روزِ پنجم است از اسفندارمذماه و پارسیان او را مردگیران خوانند؛ زیراک زنان بر به شوهران اقتراحها (درخواستها) کردندی و آرزویهای خواستندی از مردان» (برگِ ۲۶۰-۲۵۹).
در زمانهایی نه چندان دور، در این روز، بانوان جامه و کفشِ نو میپوشیدند. از زنانی که مهربان، پارسا و نیکوکار بودند و در زندگیِ زناشوییِ خود فرزندانِ نیک برای ایران زاده بودند سپاسگزاری میشد. در روزِ جشنِ اسفندگان، زنان از مردانِ خود پیشکشهایی میگرفتند و در این روز از کارهای خانه و زندگیِ خانوادگی میآسودند و مردان و پسران به این کارها رسیدگی میکردند.
مزدیسنان که بزرگترین پاسبانان و نگهبانان آیینهای کهنِ آریایی هستند روزِ جشنِ اسفندگان را به نامِ زنانِ نیکوکار و پارسا گرامی میدارند و در بیشترِ شهرها و روستاها این روز را به نامِ روزِ زن و روزِ مادر جشن میگیرند. آنان در آدریانها گرد میآیند و سخنانی دربارهی بانوان و جایگاهِ والای آنان در جامعه بر زبان میرانند و همچنین سرودهایی برای ارجنهادن به بانوانِ نیکوکار میخوانند و با خوراکیهای گوناگون از یکدیگر پذیرایی میکنند و به شادمانیِ گروهی میپردازند و جشنِ اسفندگان را با شکوهی درخور گرامی میدارند.
گفتنی است، این روز به جز جشنِ «مردگیران»، به نامِ روزِ جشنِ «برزگران» نیز شناخته میشود که برای گرامیداشتِ سبزکنندگانِ زمین و سبز شدنِ زمین برپا میشده است؛ چراکه نزدیکِ نوروز و آمدنِ بهار است و هنگامِ کشتوکارِ برزگران یا کشاورزان آغاز میگردد.
#مناسبتها
@IranDel_Channel
💢
🔴 پنجم اسفند ماه، جشنِ اسفندگان فرخنده باد.
«اسفندگان»، جشنِ گرامیداشتِ زن و زمین
«میستاییم این زمین را، میستاییم آن آسمان را،
میستاییم همهی چیزهای خوب میانِ زمین و آسمان را،
میستاییم آنچه را که برازندهی ستایش و شایستهی نیایش و درخورِ پرستشِ مردمِ پارسا است،
میستاییم روانهای جانورانِ سودمندِ دشتی را،
میستاییم روانهای مردانِ پیروِ راستی را،
میستاییم روانهای زنانِ پیروِ راستی را،
در هر سرزمینی که زاده شده باشند،
مردان و زنانی که برای پیروزیِ آیینِ راستی کوشیدهاند،
میکوشند و خواهند کوشید»
(فروردینیشت، بندهای ۱۵۳ و ۱۵۴).
جشنِ «اسفندگان» یا «سپندارمذگان» روزِ اسفند از ماهِ اسفند، ۵ اسفندماه (طبق گاهشماریِ یزدگردی) برپا میشود.
اسفندگان جشنی در ستایش و گرامیداشتِ ایزدبانوی «اسفند» یا «سپندارمذ» (در زبانِ اوستایی «سْپِنتاآرمَیتی» و در زبانِ پارسیگ «سْپِندَرمِد») به چمِ فروتنی و بردباریِ پاک است.
سپندارمذ در جهانِ مینوی نمایندهی مهر و فروتنی و در جهانِ مادی نگهبانی زمین با او است و از آنجا که زنان نیز همچون زمین بارور و باردهاند جشنِ اسفندگان در ارجنهی به زنانی که مانندِ زمین نیکوکار هستند برگزار میشود.
جشنِ اسفندگان یا سپندارمذگان روزِ گرامیداشتِ زنان در ایران بوده است و این روز به نامِ «مَردگیران» (پیشکش گرفتن از مردان) در ادبِ پارسی بسیار به کار رفته است.
ابوریحان بیرونی در نبیگ «آثارِ باقیه از مردمانِ گذشته» در بخشِ «گفتار دربارهی ماههای ایرانی»، بندِ ۷۵، دربارهی اسفندگان مینویسد: «اسفندارمذماه روزِ پنجم آن «روزِ اسفندارمذ» جشن است، هم از سازواریِ دو نام، و معنای آن «خِرَد و بردباری» باشد؛ و اسفندارمذ فرشتهی گماشته بر زمین، و هم گماشته بر زنِ شایستهی پاکدامنِ نیکوکار و شویدوست است. این ماه و همین روزِ آن ویژه است ـ مر جشنِ زنان را که مردان بر آنان بخششها کنند؛ و این رسم در سپاهان و ری و دیگر شهرهای «پهله» بر جای مانده و به پارسی «مردگیران» مینامند.» (گردانشِ پرویزِ سپیتمان، برگِ ۳۰۵).
بیرونی در نبیگ دیگرش «التفهیم» دربارهی «مردگیران»، خود، به پارسی چنین نوشته است: «روزِ پنجم است از اسفندارمذماه و پارسیان او را مردگیران خوانند؛ زیراک زنان بر به شوهران اقتراحها (درخواستها) کردندی و آرزویهای خواستندی از مردان» (برگِ ۲۶۰-۲۵۹).
در زمانهایی نه چندان دور، در این روز، بانوان جامه و کفشِ نو میپوشیدند. از زنانی که مهربان، پارسا و نیکوکار بودند و در زندگیِ زناشوییِ خود فرزندانِ نیک برای ایران زاده بودند سپاسگزاری میشد. در روزِ جشنِ اسفندگان، زنان از مردانِ خود پیشکشهایی میگرفتند و در این روز از کارهای خانه و زندگیِ خانوادگی میآسودند و مردان و پسران به این کارها رسیدگی میکردند.
مزدیسنان که بزرگترین پاسبانان و نگهبانان آیینهای کهنِ آریایی هستند روزِ جشنِ اسفندگان را به نامِ زنانِ نیکوکار و پارسا گرامی میدارند و در بیشترِ شهرها و روستاها این روز را به نامِ روزِ زن و روزِ مادر جشن میگیرند. آنان در آدریانها گرد میآیند و سخنانی دربارهی بانوان و جایگاهِ والای آنان در جامعه بر زبان میرانند و همچنین سرودهایی برای ارجنهادن به بانوانِ نیکوکار میخوانند و با خوراکیهای گوناگون از یکدیگر پذیرایی میکنند و به شادمانیِ گروهی میپردازند و جشنِ اسفندگان را با شکوهی درخور گرامی میدارند.
گفتنی است، این روز به جز جشنِ «مردگیران»، به نامِ روزِ جشنِ «برزگران» نیز شناخته میشود که برای گرامیداشتِ سبزکنندگانِ زمین و سبز شدنِ زمین برپا میشده است؛ چراکه نزدیکِ نوروز و آمدنِ بهار است و هنگامِ کشتوکارِ برزگران یا کشاورزان آغاز میگردد.
#مناسبتها
@IranDel_Channel
💢
Telegram
attach 📎
Forwarded from ایراندل | IranDel
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🔴 به بهانه ۲۵ اسفند، زادروز پروین اعتصامی
رخشنده اعتصامی معروف به پروین اعتصامی (زاده ۲۵ اسفند ۱۲۸۵ در تبریز - درگذشته ۱۵ فروردین ۱۳۲۰ در تهران) شاعرِ ایرانی است که از او با عنوان «مشهورترین شاعر زن ایران» یاد میشود. پروین از کودکی فارسی، انگلیسی و عربی را نزد پدرش آموخت و از همان کودکی سرودن شعر را آغاز کرد.
او در سال ۱۲۹۱ هنگامی که ۶ سال بیشتر نداشت به همراه خانوادهاش از تبریز به تهران مهاجرت کرد. به همین خاطر پروین از کودکی با مشروطهخواهان و چهرههای فرهنگی آشنا شد و ادبیات را در کنار پدر و از استادانی چون دهخدا و ملکالشعرای بهار آموخت.
پروین اعتصامی از پایهگذاران سبک شعر مناظرهای است و در زمان حیاتش مجموعهای از شعرهایش را در قالبهایی مانند مناظره، مثنوی، قطعه و قصیده در قالب دیوان اشعار به چاپ رساند. او مدتی نیز در کتابخانهی دانشسرای عالی، به شغل کتابداری مشغول بود و بعد از آن قبل از دومین نوبت چاپ دیوان اشعارش، بر اثر بیماری حصبه درگذشت و در حرم فاطمه معصومه به خاک سپرده شد.
#مناسبتها
@IranDel_Channel
💢
رخشنده اعتصامی معروف به پروین اعتصامی (زاده ۲۵ اسفند ۱۲۸۵ در تبریز - درگذشته ۱۵ فروردین ۱۳۲۰ در تهران) شاعرِ ایرانی است که از او با عنوان «مشهورترین شاعر زن ایران» یاد میشود. پروین از کودکی فارسی، انگلیسی و عربی را نزد پدرش آموخت و از همان کودکی سرودن شعر را آغاز کرد.
او در سال ۱۲۹۱ هنگامی که ۶ سال بیشتر نداشت به همراه خانوادهاش از تبریز به تهران مهاجرت کرد. به همین خاطر پروین از کودکی با مشروطهخواهان و چهرههای فرهنگی آشنا شد و ادبیات را در کنار پدر و از استادانی چون دهخدا و ملکالشعرای بهار آموخت.
پروین اعتصامی از پایهگذاران سبک شعر مناظرهای است و در زمان حیاتش مجموعهای از شعرهایش را در قالبهایی مانند مناظره، مثنوی، قطعه و قصیده در قالب دیوان اشعار به چاپ رساند. او مدتی نیز در کتابخانهی دانشسرای عالی، به شغل کتابداری مشغول بود و بعد از آن قبل از دومین نوبت چاپ دیوان اشعارش، بر اثر بیماری حصبه درگذشت و در حرم فاطمه معصومه به خاک سپرده شد.
#مناسبتها
@IranDel_Channel
💢