Forwarded from جامعهشناسی گروههای اجتماعی (F Nazari)
#حسین_زمان 🏴🏴🏴🏴
۱۸ مرداد ۱۳۳۸ – ۲۰ اردیبهشت ۱۴۰۲
یادش سبز و مانا🌿🌿
«من هم دوست نداشتم امکان تدریس در دانشگاه را از دست بدهم. کاری که به آن عشق میورزیدم. من هم دوست نداشتم هفده سال از بهترین دوران عمرم را نتوانم به روی صحنه بروم و از فعالیتهای هنری محروم شوم. من هم دوست داشتم مثل خیلی از افراد دیگر سالی چند کنسرت در شهرهای مختلف برگزار کنم. چون احساس زنده بودن میکردم. من دوست نداشتم تحت زور و فشار فرصت خواندن در جمع مردم را از دست بدهم و به تدریج از یادها بروم. من هم لذت نمیبرم از اینکه بعد از سالها فعالیت و تلاش در عرصههای فرهنگی، هنری و آموزشی بهلحاظ درآمد زیر خط فقر باشم. من هم خیلی چیزها را دوست داشتم و میخواستم که از آنها محروم شدم و از خیلی چیزها که بر سرم خراب شد بدم میآمد ولی چه کنم که به #وطنفروشی، #هنرفروشی، چشم به روی واقعیتها بستن و ظلم و #بیعدالتی را ندیدن و تن به هنر سفارشی و فرمایشی دادن، عادت نکرده بودم. چه کنم که نمیتوانستم شرمنده مردم باشم. میدانم و میفهمم که به #آزادی رسیدن #هزینه دارد و بعضاً هزینههایی سنگین.»
#حسین_زمان
#صدای_مردم
https://t.me/Sociologyofsocialgroups
۱۸ مرداد ۱۳۳۸ – ۲۰ اردیبهشت ۱۴۰۲
یادش سبز و مانا🌿🌿
«من هم دوست نداشتم امکان تدریس در دانشگاه را از دست بدهم. کاری که به آن عشق میورزیدم. من هم دوست نداشتم هفده سال از بهترین دوران عمرم را نتوانم به روی صحنه بروم و از فعالیتهای هنری محروم شوم. من هم دوست داشتم مثل خیلی از افراد دیگر سالی چند کنسرت در شهرهای مختلف برگزار کنم. چون احساس زنده بودن میکردم. من دوست نداشتم تحت زور و فشار فرصت خواندن در جمع مردم را از دست بدهم و به تدریج از یادها بروم. من هم لذت نمیبرم از اینکه بعد از سالها فعالیت و تلاش در عرصههای فرهنگی، هنری و آموزشی بهلحاظ درآمد زیر خط فقر باشم. من هم خیلی چیزها را دوست داشتم و میخواستم که از آنها محروم شدم و از خیلی چیزها که بر سرم خراب شد بدم میآمد ولی چه کنم که به #وطنفروشی، #هنرفروشی، چشم به روی واقعیتها بستن و ظلم و #بیعدالتی را ندیدن و تن به هنر سفارشی و فرمایشی دادن، عادت نکرده بودم. چه کنم که نمیتوانستم شرمنده مردم باشم. میدانم و میفهمم که به #آزادی رسیدن #هزینه دارد و بعضاً هزینههایی سنگین.»
#حسین_زمان
#صدای_مردم
https://t.me/Sociologyofsocialgroups