Forwarded from زهردارو| رضا شیبانی
کسانی که خطر ترکیه را کوچک بشمارند بزرگترین خیانت را به ایران کرده اند.
این عکس گویاست... وزیر خارجه ترکیه به مناطق ترکمنی عراق رفته و با سرکردگان گروه های جدایی طلب ترکمن در منطقه اقلیم دیدار کرده است. به چینش پرچم ها نگاه کنید. انگار به دیدار همتای خود در یک کشور رسمی رفته است؛ یعنی دهن کجی آشکار یه تمامیت ارضی یک کشور با اکثریت شیعه.
این یک واقعیت است که ترکیه رویاهای ناسیونالیستی خطرناکی در سر دارد که در یک جمله خلاصه می شود: تجزیه تمام کشورهای اطراف با گفتمان پانترکیسم!
وقتی سال هاست فریاد می زنیم از اینکه چرا یک عده از ایران، چنین پرچم های کذایی را که با هدف تجزیه یک کشور اسلامی و شیعه، برافراشته شده اند در مراسم اربعین تطهیر و عادی سازی می کنند و ترکزبانان ایران را به اسم وحدت و ...زیر چنین پرچم هایی می برند، از این برنامه ها باخبریم.
#رضا_شیبانی
#پانترکیسم
#ترکیه
#عراق
#اربعین
#ترکمانان_عراق
#هاکان_فیدان
@zahrdaroo
این عکس گویاست... وزیر خارجه ترکیه به مناطق ترکمنی عراق رفته و با سرکردگان گروه های جدایی طلب ترکمن در منطقه اقلیم دیدار کرده است. به چینش پرچم ها نگاه کنید. انگار به دیدار همتای خود در یک کشور رسمی رفته است؛ یعنی دهن کجی آشکار یه تمامیت ارضی یک کشور با اکثریت شیعه.
این یک واقعیت است که ترکیه رویاهای ناسیونالیستی خطرناکی در سر دارد که در یک جمله خلاصه می شود: تجزیه تمام کشورهای اطراف با گفتمان پانترکیسم!
وقتی سال هاست فریاد می زنیم از اینکه چرا یک عده از ایران، چنین پرچم های کذایی را که با هدف تجزیه یک کشور اسلامی و شیعه، برافراشته شده اند در مراسم اربعین تطهیر و عادی سازی می کنند و ترکزبانان ایران را به اسم وحدت و ...زیر چنین پرچم هایی می برند، از این برنامه ها باخبریم.
#رضا_شیبانی
#پانترکیسم
#ترکیه
#عراق
#اربعین
#ترکمانان_عراق
#هاکان_فیدان
@zahrdaroo
Forwarded from زهردارو| رضا شیبانی
پایگاه ایران دوستان مازندران
مجسمه نظامی گنجوی در میدان ونک تهران
رونمایی از مجسمه نظامی گنجوی شاعر بزرگ ایرانی در میدان ونک تهران
اعتراض وقیحانه محافل جعل تاریخ در جمهوری باکو یکی از حاشیه های خاص این رونمایی ست.
نظامی شاعری پارسی زبان است و در دوران او منطقه گنجه و شروان بخشی از کشور ایران بود و او بارها کشورش ایران را ستوده و در کنار فردوسی یکی از شاعران نهضت شعوبیه(ملی گرا) ایران است. او از جمله می گوید:
همه عالم تن است و ایران، دل
نیست گوینده زین قیاس خجل
چون که ایران دل زمین باشد
دل ز تن به بود یقین باشد
در شرایطی کشور تازه تاسیس و بی تاریخ جمهوری باکو، با ادعای ناسیونالیسم ترکی، نظامی را ملک خود می انگارد که نظامی حتی یک بیت شعر ترکی ندارد و به درست یا غلط بارها در آثار خود به هجو ترکان پرداخته است:
ترکی صفت وفای ما نیست
ترکانه سخن سزای ما نیست
آن کز نسب بلند زاید
او را سخن بلند باید
البته باید گفت این هجویات در شان ترکانی ست که به قلمرو ایران هجوم می آوردند و نظامی قصد ستیره با هیچ نژادی را نداشته است.
او در عصری می زیسته که زبان در منطقه آذربایجان و آران، هنوز به ترکی دگرگشت نیافته بود. حسین محمدزاده صدیق استاد جعل تاریخ ادبیات، سال ها پیش در اقدامی کودکانه، اشعار شاعری به اسم نظامی قارامانلی شاعر قرن یازدهم عثمانی را به اسم نظامی گنجوی به چاپ رسانید که رسوایی عمیقی به جا گذاشت. تا جایی که محافل دانشگاهی ترکیه و کتابخانه خدیویه مصر نیر به این امر اعتراض کردند.
باری به هر جهت نظامی شاعر ایران است و از منظر تاریخ مشترک جمهوری باکو با ایران می تواند، سرمایه فرهنگی برای مردمان آن سوی ارس نیز باشد؛ به این شرط که گذشته ایرانی خود را انکار نکنند. وگرنه با هیچ پنطقی جور در نمی آید که صبح تا شب در رسانه هایشان به ایران و زبان فارسی دشنام دهند اما شاعر زبان فارسی و ملی گرای ایرانی را ملک اختصاصی خود بنامند.
#رضا_شیبانی
@zahrdaroo
اعتراض وقیحانه محافل جعل تاریخ در جمهوری باکو یکی از حاشیه های خاص این رونمایی ست.
نظامی شاعری پارسی زبان است و در دوران او منطقه گنجه و شروان بخشی از کشور ایران بود و او بارها کشورش ایران را ستوده و در کنار فردوسی یکی از شاعران نهضت شعوبیه(ملی گرا) ایران است. او از جمله می گوید:
همه عالم تن است و ایران، دل
نیست گوینده زین قیاس خجل
چون که ایران دل زمین باشد
دل ز تن به بود یقین باشد
در شرایطی کشور تازه تاسیس و بی تاریخ جمهوری باکو، با ادعای ناسیونالیسم ترکی، نظامی را ملک خود می انگارد که نظامی حتی یک بیت شعر ترکی ندارد و به درست یا غلط بارها در آثار خود به هجو ترکان پرداخته است:
ترکی صفت وفای ما نیست
ترکانه سخن سزای ما نیست
آن کز نسب بلند زاید
او را سخن بلند باید
البته باید گفت این هجویات در شان ترکانی ست که به قلمرو ایران هجوم می آوردند و نظامی قصد ستیره با هیچ نژادی را نداشته است.
او در عصری می زیسته که زبان در منطقه آذربایجان و آران، هنوز به ترکی دگرگشت نیافته بود. حسین محمدزاده صدیق استاد جعل تاریخ ادبیات، سال ها پیش در اقدامی کودکانه، اشعار شاعری به اسم نظامی قارامانلی شاعر قرن یازدهم عثمانی را به اسم نظامی گنجوی به چاپ رسانید که رسوایی عمیقی به جا گذاشت. تا جایی که محافل دانشگاهی ترکیه و کتابخانه خدیویه مصر نیر به این امر اعتراض کردند.
باری به هر جهت نظامی شاعر ایران است و از منظر تاریخ مشترک جمهوری باکو با ایران می تواند، سرمایه فرهنگی برای مردمان آن سوی ارس نیز باشد؛ به این شرط که گذشته ایرانی خود را انکار نکنند. وگرنه با هیچ پنطقی جور در نمی آید که صبح تا شب در رسانه هایشان به ایران و زبان فارسی دشنام دهند اما شاعر زبان فارسی و ملی گرای ایرانی را ملک اختصاصی خود بنامند.
#رضا_شیبانی
@zahrdaroo
Forwarded from زهردارو| رضا شیبانی
سید جواد میری می گوید ایرانشهری، اندیشه راست افراطی ست.
او مدعی خواهد بود که منظورش اندیشه ایرانشهری جواد طباطبایی ست. اما دقت در نظرات میری نشان می دهد که ستیزه او با همان (ایران بزرگ فرهنگی )ست که منحصر در جواد طباطبایی نیست؛ اصلا ربطی به جواد طباطبایی ندارد و ایران بزرگ فرهنگی یک حقیقت تاریخی و تمدنی ست. رهبر انقلاب ، امام خامنه ای نیز از ایران بزرگ فرهنگی سخن می گوید. به عین کلمه و عبارت سخن می گوید. از اتحاد ملت های فارسی زبان و تمدن ایرانی اسلامی می گوید.
جواد میری وقتی از اندیشه ایرانشهری جواد طباطبایی حرف می زند، از بی سوادی و کتاب نخوانی مخاطبین خود سوء استفاده کرده و دقیقا مختصات ایران بزرگ فرهنگی را ارائه و آن را در پوشش نقد سکولاریسم طباطبایی آماج تخریبات مزورانه می کند. هدف شبه فلسفه ی تخریبگرایانه ی او در واقع خودِ خود ایران است.
در واقع امثال میری، مزورانه، راه ایرانستیری را یافته اند. آنان سیبل استعاری از ایرانشهری ساخته و با تحریک تعصبات مذهبی ناظران و حتی سیستم امنیتی ساده اندیش، به تخریب ایران می پردازند. در واقع آنان به اسم نقد نظریه ایرانشهری جواد طباطبایی، با پیش کشیدن عباراتی متظاهرانه چون اسلامشهر، ایران بزرگ فرهنگی را به نفع جهان پانترکیسم تخریب می کنند.
اما اندیشه راست افراطی در واقع همان چیزی ست که امثال میری از آن سخن می گویند: جهان ترک! که همین امروز تمام امپریالیست های عالم از ناتو گرفته تا صهیونیسم جمع شده اند تا یک وجب راه در مسیر زنگه زور را برای این جهان ترک تصرف کنند و آن را از نهستی به هستی برسانند.
پانترکیسم وطنی ، گرچه نسب در فرقه استالینی دموکرات دارد و فرقوی زاده است اما مانند تمام چپ های جهان از حزب کوموله گرفته تا سازمان مجاهدین خلق، به دامن راست گرایی غلطیده و نوزاد شیرخواره ی مهد کنگره آمریکا و پارلمان هلند، سوئد و ... شده اند و اروپا مهد پرورش راست افراطی ست.
جهان ترک مدنظر امثال میری، جهانی انتزاعی ست که هرگز موجود نبوده، اما موجودیت ان در آینده منوط است به نابودی و تجزیه تمام کشورهای کهن از جمله ایران!! منوط است به جنگ های بزرگ.
اگر کردستیزی، ارمنی ستیزی، روس ستیزی، آذری ستیری و ایرانستیزی را از جهان ترکی میری بگیرید آیا چیزی از آن باقی می ماند؟؟
این است راست افراطی که در دشنام به اقوام دیگر معنا می یابد... راست افراطی را در زوزه ی گرگ بیابید!
#رضا_شیبانی
#جواد_میری
#پانترکیسم#ایرانشهری#ترک#جواد_طباطبایی
@zahrdaroo
او مدعی خواهد بود که منظورش اندیشه ایرانشهری جواد طباطبایی ست. اما دقت در نظرات میری نشان می دهد که ستیزه او با همان (ایران بزرگ فرهنگی )ست که منحصر در جواد طباطبایی نیست؛ اصلا ربطی به جواد طباطبایی ندارد و ایران بزرگ فرهنگی یک حقیقت تاریخی و تمدنی ست. رهبر انقلاب ، امام خامنه ای نیز از ایران بزرگ فرهنگی سخن می گوید. به عین کلمه و عبارت سخن می گوید. از اتحاد ملت های فارسی زبان و تمدن ایرانی اسلامی می گوید.
جواد میری وقتی از اندیشه ایرانشهری جواد طباطبایی حرف می زند، از بی سوادی و کتاب نخوانی مخاطبین خود سوء استفاده کرده و دقیقا مختصات ایران بزرگ فرهنگی را ارائه و آن را در پوشش نقد سکولاریسم طباطبایی آماج تخریبات مزورانه می کند. هدف شبه فلسفه ی تخریبگرایانه ی او در واقع خودِ خود ایران است.
در واقع امثال میری، مزورانه، راه ایرانستیری را یافته اند. آنان سیبل استعاری از ایرانشهری ساخته و با تحریک تعصبات مذهبی ناظران و حتی سیستم امنیتی ساده اندیش، به تخریب ایران می پردازند. در واقع آنان به اسم نقد نظریه ایرانشهری جواد طباطبایی، با پیش کشیدن عباراتی متظاهرانه چون اسلامشهر، ایران بزرگ فرهنگی را به نفع جهان پانترکیسم تخریب می کنند.
اما اندیشه راست افراطی در واقع همان چیزی ست که امثال میری از آن سخن می گویند: جهان ترک! که همین امروز تمام امپریالیست های عالم از ناتو گرفته تا صهیونیسم جمع شده اند تا یک وجب راه در مسیر زنگه زور را برای این جهان ترک تصرف کنند و آن را از نهستی به هستی برسانند.
پانترکیسم وطنی ، گرچه نسب در فرقه استالینی دموکرات دارد و فرقوی زاده است اما مانند تمام چپ های جهان از حزب کوموله گرفته تا سازمان مجاهدین خلق، به دامن راست گرایی غلطیده و نوزاد شیرخواره ی مهد کنگره آمریکا و پارلمان هلند، سوئد و ... شده اند و اروپا مهد پرورش راست افراطی ست.
جهان ترک مدنظر امثال میری، جهانی انتزاعی ست که هرگز موجود نبوده، اما موجودیت ان در آینده منوط است به نابودی و تجزیه تمام کشورهای کهن از جمله ایران!! منوط است به جنگ های بزرگ.
اگر کردستیزی، ارمنی ستیزی، روس ستیزی، آذری ستیری و ایرانستیزی را از جهان ترکی میری بگیرید آیا چیزی از آن باقی می ماند؟؟
این است راست افراطی که در دشنام به اقوام دیگر معنا می یابد... راست افراطی را در زوزه ی گرگ بیابید!
#رضا_شیبانی
#جواد_میری
#پانترکیسم#ایرانشهری#ترک#جواد_طباطبایی
@zahrdaroo
Forwarded from زهردارو| رضا شیبانی
این روزها، این مسخره بازی های خنده دار برای تشکیل دولت و جولان دادن نابخردانی که هر یک از منطقه ای برخاسته و خود را ملتی جدا تصور کرده و به دنبال سهم از دولت اند، مرا وا می دارد تا سوگمندانه ایران را در توصیفات هگل، فیلسوف آلمانی قرن نوزدهم بازخوانی کنم.
هگل مبدع ملت های نوین اروپایی ست. هم اوست که در فلسفه سیاست، برای اولین بار، از ملت و دولت سخن به میان می آورد و اروپا را از نظام های شاهی و قبیله ای به سمت تشکیل دولت_ملت های نوین راهنمایی می کند. جالب است که در این مسیر الگوی او ایران است.
به زبان ساده هگل می گوید کشور باید ملت و دولت داشته باشد. و این ملت و دولت، تعریفی جدا از جماعتی دارد که در یک جغرافیا زندگی می کنند و برای خود شاه و رییس قبیله و ... دارند.
او تعاریفی برای ملت و دولت دارد که بسیار مشروح است. اما به طور خلاصه ایران کهن را مثال می آورد. هگل از اعتقاد مشترک و جمعی ایرانیان باستان به خدا به عنوان نور در آیین زرتشت به عنوان راز یگانه و ملت شدن ایرانیان باستان سخن می گوید. او سپس نور را به خرد ربط داده و در ستایش چنین باوری از خدا، عنصر خردمندی جمعی را از این عبارت بیرون می کشد. شاید در این میانه توصیفات هگل از ایرانیان، اندکی رنگ و بوی شاعرانه، ستایشگر و شهودی دارد، اما در نهایت سخنی متکی بر علم تاریخ می گوید؛ بدین مضمون که: تاریخ جهان با ایران آغاز می شود. چرا که اولین ملت بودند و اولین دولت را تاسیس کردند.
پیداست که همزمان در نقاط دیگر نیز مردمانی بوده اند که باهم زیسته و حاکمانی داشته اند. این ملت بودن و دولت داشتن صرفا باهم بودن و داشتن حاکم نیست. عنصری خردمندانه غیر از رگ و نژاد باید در میان بوده و مبنای تشکیل دولت باید امری خردمندانه و ملی باشد. هگل به این مسئله اشاره می کند. همان مسئله نور و خرد.
هر چند در اروپایی که وام از اندیشه او می گیرد همچنان در فهم روایت هگل از ایران کوتاهی اتفاق می افتد و اروپاییان با فهم ناقص از روایت هگل از ایران، به سمت برساختن نژادی به نام آریا می روند و جنگ های نژادی اتفاق می افتد.
اصل اما این است: ایرانیان اولین کسانی بودند که با وجود مختلف بودن در ظواهر و چه بسا نژاد، بر مبنای اعتقادی جمعی و خردمندی گروهی در قامت یک ملت، ظهور یافتند و روح ملی خود را در قالب دولت ملی تجسد بخشیدند. همان که هگل به خوبی دریافته و از ان در جایی دیگر با عنوان "یگانگی در عین تکثر" یاد می کند و کوروش را به خاطر فرمانروایی چنین "یگانگی متکثر" می ستاید.
#رضا_شیبانی
#هگل#ایران#دولت#ملت
پ.ن:
الله نور السموات والارض
@zahrdaroo
هگل مبدع ملت های نوین اروپایی ست. هم اوست که در فلسفه سیاست، برای اولین بار، از ملت و دولت سخن به میان می آورد و اروپا را از نظام های شاهی و قبیله ای به سمت تشکیل دولت_ملت های نوین راهنمایی می کند. جالب است که در این مسیر الگوی او ایران است.
به زبان ساده هگل می گوید کشور باید ملت و دولت داشته باشد. و این ملت و دولت، تعریفی جدا از جماعتی دارد که در یک جغرافیا زندگی می کنند و برای خود شاه و رییس قبیله و ... دارند.
او تعاریفی برای ملت و دولت دارد که بسیار مشروح است. اما به طور خلاصه ایران کهن را مثال می آورد. هگل از اعتقاد مشترک و جمعی ایرانیان باستان به خدا به عنوان نور در آیین زرتشت به عنوان راز یگانه و ملت شدن ایرانیان باستان سخن می گوید. او سپس نور را به خرد ربط داده و در ستایش چنین باوری از خدا، عنصر خردمندی جمعی را از این عبارت بیرون می کشد. شاید در این میانه توصیفات هگل از ایرانیان، اندکی رنگ و بوی شاعرانه، ستایشگر و شهودی دارد، اما در نهایت سخنی متکی بر علم تاریخ می گوید؛ بدین مضمون که: تاریخ جهان با ایران آغاز می شود. چرا که اولین ملت بودند و اولین دولت را تاسیس کردند.
پیداست که همزمان در نقاط دیگر نیز مردمانی بوده اند که باهم زیسته و حاکمانی داشته اند. این ملت بودن و دولت داشتن صرفا باهم بودن و داشتن حاکم نیست. عنصری خردمندانه غیر از رگ و نژاد باید در میان بوده و مبنای تشکیل دولت باید امری خردمندانه و ملی باشد. هگل به این مسئله اشاره می کند. همان مسئله نور و خرد.
هر چند در اروپایی که وام از اندیشه او می گیرد همچنان در فهم روایت هگل از ایران کوتاهی اتفاق می افتد و اروپاییان با فهم ناقص از روایت هگل از ایران، به سمت برساختن نژادی به نام آریا می روند و جنگ های نژادی اتفاق می افتد.
اصل اما این است: ایرانیان اولین کسانی بودند که با وجود مختلف بودن در ظواهر و چه بسا نژاد، بر مبنای اعتقادی جمعی و خردمندی گروهی در قامت یک ملت، ظهور یافتند و روح ملی خود را در قالب دولت ملی تجسد بخشیدند. همان که هگل به خوبی دریافته و از ان در جایی دیگر با عنوان "یگانگی در عین تکثر" یاد می کند و کوروش را به خاطر فرمانروایی چنین "یگانگی متکثر" می ستاید.
#رضا_شیبانی
#هگل#ایران#دولت#ملت
پ.ن:
الله نور السموات والارض
@zahrdaroo