سپاسگزاریم بانو #شایلا_جی
که تیم #ملی_کبدی #زنان ما را مقابل کشورت #هندوستان به برتری رساندی.
پایگاه ایران دوستان مازندران
@jolgeshomali
که تیم #ملی_کبدی #زنان ما را مقابل کشورت #هندوستان به برتری رساندی.
پایگاه ایران دوستان مازندران
@jolgeshomali
بذر (دانه) #چای
سال 1279 هـ ش ، با تلاش و کوشش #محمد_میرزای_چایکار ملقب به #کاشف_السلطنه که ژنرال کنسول #ایران در #هندوستان بود ، آغاز گردید . او با این دیدگاه که ارز بسیاری برای واردات چای صرف میگردد و تولید چای می تواند یکی از منابع بزرگ برای رونق اقتصادی کشور باشد اقدام به کشت چای برای نخستین بار در # لاهیجان نمود .
پایگاه ایران دوستان مازندران
@jolgeshomali
سال 1279 هـ ش ، با تلاش و کوشش #محمد_میرزای_چایکار ملقب به #کاشف_السلطنه که ژنرال کنسول #ایران در #هندوستان بود ، آغاز گردید . او با این دیدگاه که ارز بسیاری برای واردات چای صرف میگردد و تولید چای می تواند یکی از منابع بزرگ برای رونق اقتصادی کشور باشد اقدام به کشت چای برای نخستین بار در # لاهیجان نمود .
پایگاه ایران دوستان مازندران
@jolgeshomali
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
آهنگ زیبای
#تاجیکستان_وطن_نوروز_ست
از خواننده ای جوان از کشور #هندوستان
پایگاه ایران دوستان مازندران
@jolgeshomali
#تاجیکستان_وطن_نوروز_ست
از خواننده ای جوان از کشور #هندوستان
پایگاه ایران دوستان مازندران
@jolgeshomali
Forwarded from عاشقان ایران
#حسین_دهباشی پیشتر هم درباره تاریخ ایران سخنان نادرست گفته بود
👈 از وحید بهمن @Ir_Bahman
جناب دهباشی در حوزهای که دانش کافی نداریم، قصهگویی نکنیم
پس از آزادی #اصفهان به دست #نادرشاه نیروهای #اشرف_افغان (مهاجم ازخاک افغانستان) به شرق فرارکردند
با تداوم نبردها و تعقیب شورشیان، اشرف افغان کشته شد و #هرات و #قندهار دوباره به خاک #ایران بازگشت.
حدود ۸۰۰ شورشی #افغان به #هند فرار کردند. نادرشاه با ارسال ۳نامه خواستار استرداد شورشیان از سوی محمدشاه #گورکانی شد، اما فرستادهی نادرشاه در هند کشته شد!
پس از بینتیجه ماندن مذاکره، نادرشاه تصمیم به اقدام مستقیم گرفت. جنگ اصلی در منطقه کرنال در شمال هند بود.
با وجود برتری عددی و تسلیحاتی چشمگیر سپاه هند، اما به دلیل تاکتیکهای جنگی ویژه #نادر_شاه در نهایت #سپاه_ایران پیروز شد
پس از شکست، محمدشاه به استقبال نادرشاه آمد و در #نوروز ۱۷۳۹ میلادی، کنار هم وارد #دهلی شدند
نادرشاه #هندوستان را ضمیمهی خاک ایران نکرد و اجازه داد محمدشاه به سلطنت خود ادامه دهد. شاه گورکانی برای اجازهی تداوم سلطنت خود و استقلال هند، هدایای گرانبهایی به نادر پیشکش کرد
@LoversofIRAN
👈 از وحید بهمن @Ir_Bahman
جناب دهباشی در حوزهای که دانش کافی نداریم، قصهگویی نکنیم
پس از آزادی #اصفهان به دست #نادرشاه نیروهای #اشرف_افغان (مهاجم ازخاک افغانستان) به شرق فرارکردند
با تداوم نبردها و تعقیب شورشیان، اشرف افغان کشته شد و #هرات و #قندهار دوباره به خاک #ایران بازگشت.
حدود ۸۰۰ شورشی #افغان به #هند فرار کردند. نادرشاه با ارسال ۳نامه خواستار استرداد شورشیان از سوی محمدشاه #گورکانی شد، اما فرستادهی نادرشاه در هند کشته شد!
پس از بینتیجه ماندن مذاکره، نادرشاه تصمیم به اقدام مستقیم گرفت. جنگ اصلی در منطقه کرنال در شمال هند بود.
با وجود برتری عددی و تسلیحاتی چشمگیر سپاه هند، اما به دلیل تاکتیکهای جنگی ویژه #نادر_شاه در نهایت #سپاه_ایران پیروز شد
پس از شکست، محمدشاه به استقبال نادرشاه آمد و در #نوروز ۱۷۳۹ میلادی، کنار هم وارد #دهلی شدند
نادرشاه #هندوستان را ضمیمهی خاک ایران نکرد و اجازه داد محمدشاه به سلطنت خود ادامه دهد. شاه گورکانی برای اجازهی تداوم سلطنت خود و استقلال هند، هدایای گرانبهایی به نادر پیشکش کرد
@LoversofIRAN
Forwarded from عاشقان ایران
👈 توضیح استاد #فریدون_جنیدی درباره دیوهای #مازندران در شاهنامه 👉
🏔منظور از مازندران در شاهنامه کجاست؟
⬅️از کانال شاهنامه شناسی
ابیات مربوط به مازندران در شاهنامه بدون افزوده های جعلی(الحاقیات)
چو #کاووس بگرفت گاه پدر
مر او را جهان، بنده شد سربسر
چنان بُد که در کاخ زرین نگار
همی خوَرد روزی، مَی خوشگُوار
اَبا پهلوانانِ اِیران به هم
همی رای زد، شاد، بر بِیش و کم
برفت از برِ پرده، سالارِ بار
خرامان بیامد برِ شهریار
بگفتا که: ”رامشگری بر در است
ابا بَربَت و نغز رامشگر است“
بفرمود تا پِیش او خواندند
برِ خوشنوازانْشْ بنشاندند
به بربت چو بایست، برساخت رود
برآورد مازندرانی سرود:
ز #مازندران، شهر ما، یاد باد
همیشه بر و بومش آباد باد
که در بوستانش همیشه گل است
به کوه اندرون، لاله و سنبل است
نوازنده، بلبل، به باغ اندرون
گُرازنده، آهو، به راغ اندرون
همیشه نیاساید از جُفتجوی
همه ساله، هر جای، رنگ است و بوی
گلاب است گویی به جویش روان
همی شاد گردد ز بویش، روان
دی و بهمن و آذَر و فروَدین
همیشه پر از لاله بینی زمین
همه ساله خندان لب جویبار
به هر جای، بازِ شکاری به کار
چو کاووس بشنید ازو این سَخُن
یکی تازه اندیشه افکند بُن
دل رزمجو را ببست اندر آن
که لشکر کشد سوی #مازندران
چنین گفت با سرفرازان رزم
که: ”ما سر نهادیم یکسر به بزم
اگر کاهلی پیشه گیرد دلِیر
نگردد ز آسایش و کام سِیر“
سخن چون به گوش بزرگان رسید
ازیشان، کس آن رای، فرّخ ندید
همه زرد گشتند و پُر چین بُروی
کسی جنگ دیوان نکرد آرزوی
کسی راست، پاسخ، نیارَست کرد
نهانی، روانْشان پر از باد سرد
به آواز گفتند: ما کِهتریم
زمین جز به فرمان تو نَسپَریم
⬅️ گروهی را گمان این است که «مازندران» در #شاهنامه جایگاه دیوان است، همانجاست که امروز مازندرانش خوانیم. در شاهنامه و کتابهای هم زمان با شاهنامه و پیش از آن، ظاهراً لفظ مازندران به معنی #طبرستان/ #تبرستان به کار نرفته است، مگر آن که به ندرت شعری یا عبارتی را بتوان چنان تفسیر کرد.
اغلب «مازندر» و «مازندران» بر سرزمینی در حدود مغرب و بسیار دور از ایران اطلاق میشد. در مقدمه #شاهنامه_ابومنصوری آمده:
” #شام و #یمن را مازندران خوانند و #مصر گویند از مازندران است“!
برخی از نویسندگان امروزی نیز جایگاه مازندران را در غرب، شام، یمن و برخی نیز در #هندوستان دانسته اند.
اما این گمانها درباره «مازندران» شاهنامه درست نیست. مازندران امروزی در گذشته «تبرستان» نامیده میشد، و چنان که در شاهنامه در داستان «زال و رودابه» میخوانیم، منوچهر پادشاه ایران پایتخت خویش را در آن مرز برگزیده بود: شهر #آمل
هنگامی که منوچهر از عشق زال و رودابه باخبر میشود و میخواهد به #کابل سپاه بکشد، پدرش سام به منوچهر نامه میفرستد و از زبان زال، چنین شِکوِه میکند:
«مرا» گفت «بَر دارِ آمل کنی
سَزاتر که آهنگ کابل کنی!»
(اگر مرا در آمل، پایتخت منوچهر، بر دار کنی، بهتر از آن است که به زابل لشکرکشی)
پس سرزمینی را که پایتخت ایران در آن باشد نشاید جایگاه دیوان نامیدن.
⬅️دیدگاه متفاوت استادجنیدی درباره نام مازندران و دیوسپید
«ماز» در زبانهای ایرانی، چین و شکن و برآمدگی و فرورفتگی است، و «مازاندر» جایگاهی است که چین و شکن و برجستگی در آن باشد، و همین رشته کوه البرز است. در زبان #فارسی_دری و زبان #تبرستان_باستان، «دوین» به معنای برجستگی و بلندی است. در زبان تبری، واژه دوین چند بار به معنی برجستگی و تپه و کوه آمده است؛ با افتادن «ین» پایانی، بگونه «دِو» dēv و آنگاه «دیو» درآمد
جایی که کاووس از آن سخن میراند، کوهستان #البرز بود که بایستی از ستیغهای بلند و دره های ژرف بگذرند. گذرندگان البرز کوه را، ابرهای همیشگی، بارانهای سخت، جنگلها و تیغزارها در پیش بود و بیشه های پر از دَدان و جانوران، شاخ و برگ فراوان پرتو آفتاب را گذر نمیداد
پیروزی بر دیوان مازندران، همان گشودن مازهای تبرستان و کوههای البرز است که به دست تبرستانیان و گیلانیان (اهالی #مازندران و #گیلان امروز) و ایرانیان دشت مرکزی انجام گرفت
چون یکایک این دوین ها به دست ایرانیان می افتاد و بر چراگاهها افزوده میشد، بزرگترین آنها «دوین سپید» یا «دیو سپید» بود که همانا کوه دماوند است. دماوند آن زمانها خاموش بود، اما گویا باز فعالیت مختصری کرد و بر ایرانیان آتش و سنگهای تیز بارید:
ز گردون بسی سنگ بارید و خَشت
پراکنده گشتند، اِیران، به دشت
گشودن البرزکوه و پیروزی بر دوین های مازندران، کار سیستانیان نبود، اما چون کاری بس بزرگ بود، پیروزی بر دیوسپید را شاهنامه به «رستم» نسبت دادند که جهان پهلوان (نماد ایران) بود
ایران: ایرانیان. جمعِ «اِیر» است و ایر یعنی فروتن، که صفت ایرانیان بوده است. در اینجا، «ان» علامت جمع است، یعنی ایرانیان. اما «ان» در نام کشور ایران، علامت نسبت است، یعنی جایگاه ایرانیان
💌عاشقان ایران
@LoversofIRAN
🏔منظور از مازندران در شاهنامه کجاست؟
⬅️از کانال شاهنامه شناسی
ابیات مربوط به مازندران در شاهنامه بدون افزوده های جعلی(الحاقیات)
چو #کاووس بگرفت گاه پدر
مر او را جهان، بنده شد سربسر
چنان بُد که در کاخ زرین نگار
همی خوَرد روزی، مَی خوشگُوار
اَبا پهلوانانِ اِیران به هم
همی رای زد، شاد، بر بِیش و کم
برفت از برِ پرده، سالارِ بار
خرامان بیامد برِ شهریار
بگفتا که: ”رامشگری بر در است
ابا بَربَت و نغز رامشگر است“
بفرمود تا پِیش او خواندند
برِ خوشنوازانْشْ بنشاندند
به بربت چو بایست، برساخت رود
برآورد مازندرانی سرود:
ز #مازندران، شهر ما، یاد باد
همیشه بر و بومش آباد باد
که در بوستانش همیشه گل است
به کوه اندرون، لاله و سنبل است
نوازنده، بلبل، به باغ اندرون
گُرازنده، آهو، به راغ اندرون
همیشه نیاساید از جُفتجوی
همه ساله، هر جای، رنگ است و بوی
گلاب است گویی به جویش روان
همی شاد گردد ز بویش، روان
دی و بهمن و آذَر و فروَدین
همیشه پر از لاله بینی زمین
همه ساله خندان لب جویبار
به هر جای، بازِ شکاری به کار
چو کاووس بشنید ازو این سَخُن
یکی تازه اندیشه افکند بُن
دل رزمجو را ببست اندر آن
که لشکر کشد سوی #مازندران
چنین گفت با سرفرازان رزم
که: ”ما سر نهادیم یکسر به بزم
اگر کاهلی پیشه گیرد دلِیر
نگردد ز آسایش و کام سِیر“
سخن چون به گوش بزرگان رسید
ازیشان، کس آن رای، فرّخ ندید
همه زرد گشتند و پُر چین بُروی
کسی جنگ دیوان نکرد آرزوی
کسی راست، پاسخ، نیارَست کرد
نهانی، روانْشان پر از باد سرد
به آواز گفتند: ما کِهتریم
زمین جز به فرمان تو نَسپَریم
⬅️ گروهی را گمان این است که «مازندران» در #شاهنامه جایگاه دیوان است، همانجاست که امروز مازندرانش خوانیم. در شاهنامه و کتابهای هم زمان با شاهنامه و پیش از آن، ظاهراً لفظ مازندران به معنی #طبرستان/ #تبرستان به کار نرفته است، مگر آن که به ندرت شعری یا عبارتی را بتوان چنان تفسیر کرد.
اغلب «مازندر» و «مازندران» بر سرزمینی در حدود مغرب و بسیار دور از ایران اطلاق میشد. در مقدمه #شاهنامه_ابومنصوری آمده:
” #شام و #یمن را مازندران خوانند و #مصر گویند از مازندران است“!
برخی از نویسندگان امروزی نیز جایگاه مازندران را در غرب، شام، یمن و برخی نیز در #هندوستان دانسته اند.
اما این گمانها درباره «مازندران» شاهنامه درست نیست. مازندران امروزی در گذشته «تبرستان» نامیده میشد، و چنان که در شاهنامه در داستان «زال و رودابه» میخوانیم، منوچهر پادشاه ایران پایتخت خویش را در آن مرز برگزیده بود: شهر #آمل
هنگامی که منوچهر از عشق زال و رودابه باخبر میشود و میخواهد به #کابل سپاه بکشد، پدرش سام به منوچهر نامه میفرستد و از زبان زال، چنین شِکوِه میکند:
«مرا» گفت «بَر دارِ آمل کنی
سَزاتر که آهنگ کابل کنی!»
(اگر مرا در آمل، پایتخت منوچهر، بر دار کنی، بهتر از آن است که به زابل لشکرکشی)
پس سرزمینی را که پایتخت ایران در آن باشد نشاید جایگاه دیوان نامیدن.
⬅️دیدگاه متفاوت استادجنیدی درباره نام مازندران و دیوسپید
«ماز» در زبانهای ایرانی، چین و شکن و برآمدگی و فرورفتگی است، و «مازاندر» جایگاهی است که چین و شکن و برجستگی در آن باشد، و همین رشته کوه البرز است. در زبان #فارسی_دری و زبان #تبرستان_باستان، «دوین» به معنای برجستگی و بلندی است. در زبان تبری، واژه دوین چند بار به معنی برجستگی و تپه و کوه آمده است؛ با افتادن «ین» پایانی، بگونه «دِو» dēv و آنگاه «دیو» درآمد
جایی که کاووس از آن سخن میراند، کوهستان #البرز بود که بایستی از ستیغهای بلند و دره های ژرف بگذرند. گذرندگان البرز کوه را، ابرهای همیشگی، بارانهای سخت، جنگلها و تیغزارها در پیش بود و بیشه های پر از دَدان و جانوران، شاخ و برگ فراوان پرتو آفتاب را گذر نمیداد
پیروزی بر دیوان مازندران، همان گشودن مازهای تبرستان و کوههای البرز است که به دست تبرستانیان و گیلانیان (اهالی #مازندران و #گیلان امروز) و ایرانیان دشت مرکزی انجام گرفت
چون یکایک این دوین ها به دست ایرانیان می افتاد و بر چراگاهها افزوده میشد، بزرگترین آنها «دوین سپید» یا «دیو سپید» بود که همانا کوه دماوند است. دماوند آن زمانها خاموش بود، اما گویا باز فعالیت مختصری کرد و بر ایرانیان آتش و سنگهای تیز بارید:
ز گردون بسی سنگ بارید و خَشت
پراکنده گشتند، اِیران، به دشت
گشودن البرزکوه و پیروزی بر دوین های مازندران، کار سیستانیان نبود، اما چون کاری بس بزرگ بود، پیروزی بر دیوسپید را شاهنامه به «رستم» نسبت دادند که جهان پهلوان (نماد ایران) بود
ایران: ایرانیان. جمعِ «اِیر» است و ایر یعنی فروتن، که صفت ایرانیان بوده است. در اینجا، «ان» علامت جمع است، یعنی ایرانیان. اما «ان» در نام کشور ایران، علامت نسبت است، یعنی جایگاه ایرانیان
💌عاشقان ایران
@LoversofIRAN
پایگاه ایران دوستان مازندران
Photo
🔴 پارسیان #هندوستان ، چشم اندازی تابان از "ایران باستان" می باشند.
✍ جواد جیرودی از هموندان کانال
🔸چگونگی کوچ تاریخی آنان ،نمایشگر ساختار "سیاسی و فرهنگی ایران"پس از اسلام می باشد. زمینه آشنایی و آمدوشد #ایرانیان به #هندوستان با آغاز تاریخی مردمان "هندو ایرانی" پیوستگی دارد. چگونگی این شناخت تاریخی در دفترهای کهن تاریخی و دینی و زبان شناسی این دو سرزمین بروشنی پدیدار و پایدار می باشد. درپی سرنگونی" شاهنشاهی ساسانی" ، گروهی پرشمار از "ایرانیان دیوانسالار ایرانی" از #ایران رهسپار "سرزمین هندوستان" گردیدند. درپی این کوچ تاریخی ، آنان از کرانه های "دریای پارسی"با کشتی های بزرگ آن روزگار ،این سفربی بازگشت را پی جو شدند. دراین چشم انداز همسو با "جزیره هرمز"، "بندرجاسک" ، از کانون های کوچ تاریخی آنان می باشد. نام های کهن پیرامون #بندرجاسک ،می تواند چشم اندازی ازاین رخداد تاریخی باشد. داستان کوچ تاریخی آنان در داستان #سنجان بروشنی نمایش گرفته است "داستان سنجان" سروده #بهمن_کی_غباد از "پارسیان هندوستان" می باشد. از کانون های بزرگ کوچ تاریخی "پارسیان هندوستان"، شهر #ساری_مازندران می باشد. این چشم انداز بیان جایگاه بلند آنان در "شهر ساری" می باشد. #پارسیان پس از کوچ تاریخی خویش در #هندوستان بیاد شهر #ساری_مازندران شهر #نو_ساری را بنا نهادند. جایگاه برجسته "پارسیان هندوستان" در برجستگی فرهنگی هندوستان ،از آغاز کوچ تاریخی آنان پدیدار می باشد. لباس بانوان هندوستان کنونی ( نوساری ) یادمانی از آن کوچ تاریخی می باشد. جایگاه بلند پارسیان هندوستان در پژوهش های ایران شناسی و بویژه "ایران ساسانی" بسیار درخور نگرش می باشد. زمینه کوچ تاریخی پارسیان ( ایرانیان زردشتی ) درهزاره گذشته با دامنه ای پیوسته نمایان می باشد. در روزگار "شاهنشاهی صفوی" ، درپی سیاست های تند آن روزگار شماری دیگر از "ایرانیان زردشتی" به #هندوستان کوچ نمودند. دراین زمینه شایسته است از #آذر_کیوان_استخری یاد کنیم. از موبدی بزرگ و دانا و نیکوسرشت (آموزگار شیخ بهایی وابوالقاسم میرفندرسکی) یاد کنیم. "پارسیان هندوستان" با زمینه بلند فرهنگی و تاریخی خویش در جایگاه بلندی بسر می برند. "فیلد مارشال"، "سام هرمز"، "هومی جهانگیر پاپا"،"فریدون مرزبان" و... از شمار ناموران پارسی می باشند. چشم انداز تاریخی کوچ "پارسیان هندوستان" از زاویه های گوناگون فرهنگی و زبان شناسی و جامعه شناسی درخور نگرش می باشد. نگرشی که باید گرامی شمرده شود.
🔸 در این چشم انداز ، #ایرانیان کوچنده به #هندوستان در آن سرزمین بیاد زادگاه کهن خویش درایران ، "شهرنوساری"را بنا نمودند. "شهرنوساری"بیاد #ساری_مازندران بنا گردید. دراین چشم انداز "لباس بانوان هندوستان کنونی"، #نوساری نامیده می شود. این همسویی ها می تواند همان لباس ایرانیان کوچنده ای باشد که از #ساری_مازندران به #هندوستان رهسپار گردیدند. "شهرنوساری و لباس نو ساری"دریک راستا باید ارزیابی شود. این زاویه های تاریخی باید با ساختاری همسو بررسی شود. پژوهش های تاریخی باید برای دست یابی به چینش تاریخی آن چشم اندازتاریخی باشد. چشم انداز جایگاه #مازندرانی ها در "دولت شاهنشاهی ساسانی" نیز یکی دیگر ازاین زاویه ها می باشد. این نکته ها مانند پازلی است که با شناخت تاریخی چیدمان می یابد.
پایگاه ایران دوستان مازندران
@jolgeshomali
✍ جواد جیرودی از هموندان کانال
🔸چگونگی کوچ تاریخی آنان ،نمایشگر ساختار "سیاسی و فرهنگی ایران"پس از اسلام می باشد. زمینه آشنایی و آمدوشد #ایرانیان به #هندوستان با آغاز تاریخی مردمان "هندو ایرانی" پیوستگی دارد. چگونگی این شناخت تاریخی در دفترهای کهن تاریخی و دینی و زبان شناسی این دو سرزمین بروشنی پدیدار و پایدار می باشد. درپی سرنگونی" شاهنشاهی ساسانی" ، گروهی پرشمار از "ایرانیان دیوانسالار ایرانی" از #ایران رهسپار "سرزمین هندوستان" گردیدند. درپی این کوچ تاریخی ، آنان از کرانه های "دریای پارسی"با کشتی های بزرگ آن روزگار ،این سفربی بازگشت را پی جو شدند. دراین چشم انداز همسو با "جزیره هرمز"، "بندرجاسک" ، از کانون های کوچ تاریخی آنان می باشد. نام های کهن پیرامون #بندرجاسک ،می تواند چشم اندازی ازاین رخداد تاریخی باشد. داستان کوچ تاریخی آنان در داستان #سنجان بروشنی نمایش گرفته است "داستان سنجان" سروده #بهمن_کی_غباد از "پارسیان هندوستان" می باشد. از کانون های بزرگ کوچ تاریخی "پارسیان هندوستان"، شهر #ساری_مازندران می باشد. این چشم انداز بیان جایگاه بلند آنان در "شهر ساری" می باشد. #پارسیان پس از کوچ تاریخی خویش در #هندوستان بیاد شهر #ساری_مازندران شهر #نو_ساری را بنا نهادند. جایگاه برجسته "پارسیان هندوستان" در برجستگی فرهنگی هندوستان ،از آغاز کوچ تاریخی آنان پدیدار می باشد. لباس بانوان هندوستان کنونی ( نوساری ) یادمانی از آن کوچ تاریخی می باشد. جایگاه بلند پارسیان هندوستان در پژوهش های ایران شناسی و بویژه "ایران ساسانی" بسیار درخور نگرش می باشد. زمینه کوچ تاریخی پارسیان ( ایرانیان زردشتی ) درهزاره گذشته با دامنه ای پیوسته نمایان می باشد. در روزگار "شاهنشاهی صفوی" ، درپی سیاست های تند آن روزگار شماری دیگر از "ایرانیان زردشتی" به #هندوستان کوچ نمودند. دراین زمینه شایسته است از #آذر_کیوان_استخری یاد کنیم. از موبدی بزرگ و دانا و نیکوسرشت (آموزگار شیخ بهایی وابوالقاسم میرفندرسکی) یاد کنیم. "پارسیان هندوستان" با زمینه بلند فرهنگی و تاریخی خویش در جایگاه بلندی بسر می برند. "فیلد مارشال"، "سام هرمز"، "هومی جهانگیر پاپا"،"فریدون مرزبان" و... از شمار ناموران پارسی می باشند. چشم انداز تاریخی کوچ "پارسیان هندوستان" از زاویه های گوناگون فرهنگی و زبان شناسی و جامعه شناسی درخور نگرش می باشد. نگرشی که باید گرامی شمرده شود.
🔸 در این چشم انداز ، #ایرانیان کوچنده به #هندوستان در آن سرزمین بیاد زادگاه کهن خویش درایران ، "شهرنوساری"را بنا نمودند. "شهرنوساری"بیاد #ساری_مازندران بنا گردید. دراین چشم انداز "لباس بانوان هندوستان کنونی"، #نوساری نامیده می شود. این همسویی ها می تواند همان لباس ایرانیان کوچنده ای باشد که از #ساری_مازندران به #هندوستان رهسپار گردیدند. "شهرنوساری و لباس نو ساری"دریک راستا باید ارزیابی شود. این زاویه های تاریخی باید با ساختاری همسو بررسی شود. پژوهش های تاریخی باید برای دست یابی به چینش تاریخی آن چشم اندازتاریخی باشد. چشم انداز جایگاه #مازندرانی ها در "دولت شاهنشاهی ساسانی" نیز یکی دیگر ازاین زاویه ها می باشد. این نکته ها مانند پازلی است که با شناخت تاریخی چیدمان می یابد.
پایگاه ایران دوستان مازندران
@jolgeshomali