پایگاه ایران دوستان مازندران
699 subscribers
10.3K photos
4.92K videos
140 files
2.42K links
هر آنچه که درباره ی ایران ،شکوه تمدن و فرهنگ ایران و ایرانی است در این کانال ببینید.
Download Telegram
🐽򺐽򺐽򺐽򺐽򺐽񲠽񆠊

« کاوه مدنی» که در پی زنده نگاه داشتن زیستگاه جانداران بود خود زیستگاه نداشت.

#مهدی_سلطانی

. چگونه جامعه ی #ایران از #نخبگان تهی می شود:
باید #نخبگان بمانند تا #ایران ساخته شود.

. همان قدر که نقش عنصر «نخبه» در تمدن زایی و توسعه مهم و به زعم اینجانب مهمترین است ، «زیستگاه نخبگان» هم از اهمیت ویژه ای برخوردار است ! یعنی جا، ساختار و بستری از نهادها ، ارزشها و هنجارهایی که نخبه در آن و با آنها زندگی کرده و احساس امنیت و آرامش داشته باشد!
. خب این « زیستگاه» در جامعه ی امروز ایران یا وجود ندارد و یا بسیار ضعیف است! پس « نخبه» نمی ماند . می رود ، مهاجرت می کند ، فرار می کند!
البته نخبه اگر نخبه باشد می مامند و بستر و زیستگاه خود را می سازد.همه جا سابق بر این ، این گونه بوده است.
. اما:
در وضعیت جدید و مدرن امروز، نخبه وقتی می بیند بهترین زیستگاه نخبگان در جوامع دیگر و عمدتا غربی گسترده شده و در دسترس است، چه انگیزه ای جز انگیزه های شخصی می تواند مانع رفتن ، مهاجرت و یا فرار او به سوی ممالک پیشرفته شود؟؟
متاسفانه برخی مدیران سیاسی در طی این سی و اندی سال ، زیستگاه نخبگان و مردمان فرهیخته را ویران کردند.
« صحبت از پژمردن یک برگ نیست، ! جنگل را بیابان می کنند»

. قطعا مهمترین نهادهای مرتبط با زیستگاه نخبگان ، دانشگاه ها ، آموزش و پرورش دانش بنیان ، چالاک ، سرزنده، امن و متمکن و فرهنگسراها ، کتابخانه ها،رسانه ها و مطبوعات دانش بنیان و حرفه ای، سمن ها، احزاب، سالن های تاتر و موسیقی سالنهاو استادیومهای ورزشی ، پارکهای طبیعی و دست ساخت و.... می باشد .و از ارزشهای مرتبط با زیستگاه نخبگان می توان به صداقت،وجود مالکیت معنوی ، آزادی بیان ، احترام به فردیت و آزادیهای فردی ، عدالت قضائی، حفظ حریم خصوصی افراد ، قانون گرایی ، رواج ارزشهای مولد و ....اشاره نمود.
. البته این مولفه ها همه از ارزش یکسانی برخوردار نیستند. برخی بر برخی دیگر ارجح هستند و اولویت دارند. و......
همه ی اینها به اینجا منتهی می شود که بگوییم :

این زیستگاه در کشورهای # توسعه_یافته وجود دارد ولی در ایران وجود ندارد!
اصلا با وجود چنین « زیستگاهی» است که جامعه ای توسعه یافته خوانده می شود.

#عقاب زیستگاه دارد
#زنبورعسل_شیر
#نهنگ، زیستگاه دارد

« نخبه ی #ایرانی» #زیستگاه ندارد.
باید این زیستگاه را ساخت.

#مهدی_سلطانی

@jolgeshomali
Forwarded from اتچ بات
🔹 جامعه شناسی بحران مهاجرت در ایران

@solati_mehran

مهران صولتی


زمانی محمد امین قانعی راد، رئیس فقید انجمن جامعه شناسی ایران گفته بود؛ نخبه کسی است که در ایران بماند و آن را بسازد. این در حالی است که ایران در پنجاه سال اخیر پنج موج مهاجرت را تجربه کرده؛ اوایل دهه پنجاه، ماه های قبل از انقلاب، اوایل دهه شصت، بعد از انتخابات ۸۸، و از سال ۹۷ تا کنون. در این میان با وجود ابعاد نگران کننده موج آخر مسئولان همچنان از رویکرد تکذیب و تهدید بهره می گیرند (فشار به رصدخانه مهاجرت نمونه آشکار آن است).

اگر امواج پیشین مهاجرت صرفا سیاسی و معطوف به قشر خاصی از ناراضیان بود، به نظر می رسد موج اخیر شمولیتی تمام عیار یافته و همزمان پزشکان، استادان دانشگاه، کارآفرینان اقتصادی، دانش آموزان و حتی برخی از مردم عادی را در بر گرفته است. برخی برآوردها نشان می دهد که فقط در سال گذشته ۳۰۰۰ پزشک و ۹۰۰ استاد دانشگاه کشور را ترک کرده اند و آمار مهاجرت روزانه مهندسین به ۲۰ نفر رسیده است. با این اوصاف اکنون شایسته است که بپرسیم چرا با بحران مهاجرت مواجه شده ایم؟

ناامیدی از آینده: نظر سنجی ایسپا در آخرین دوره فعالیت خود نشان داد که بیش از ۶۰ درصد ایرانیان امیدی به بهبود اوضاع کشور در آینده نزدیک ندارند. جدا از آن تداوم نرخ بالای تورم، نوسانات بورس و رکود فراگیر کسب و کارها نیز چشم انداز امیدوار کننده ای فراروی شهروندان ترسیم نمی کند. دولت رئیسی هم که گمان می رفت به دنبال یکدست کردن پرهزینه حکومت بتواند گام های بلندی در جهت بهبود اوضاع اسف بار کنونی بردارد بیش از اندازه بی برنامه و ناکارآمد ظاهر شده است. روشن است که در فقدان هرگونه امکانی برای تغییرات معنادار در آیین حکمرانی مهاجرت ها ابعادی چنین بی سابقه می یابند.

پایمال شدن کرامت انسانی: به موازات یکدست شدن حکومت، ایرانیان شاهد افزایش سخت گیری ها در حوزه آزادی های اجتماعی، حق انتخاب و سبک زندگی خود هستند. مداخله طرح جوانی و جمعیت در خصوصی ترین ابعاد زندگی شهروندان، طرح صیانت و محدودیت اینترنت، تسریع در تصویب لایحه سختگیرانه عفاف و حجاب، افزایش بلاهت گویی از پاره ای تریبون های رسمی، و بی اعتنایی نسبت به حقوق مدنی ایرانیان از جمله اقداماتی هستند که کرامت انسانی را مخدوش و چشم اندازهای آینده را به ویژه برای زنان و جوانان تیره و تار ساخته است.

اقتصاد نابسامان و معضل اشتغال: فشار تحریم ها اگر چه بر تنگناهای کشور افزوده است ولی هرگز نمی تواند توجیه گر بی تدبیری سیاست گذارانی باشد که با نادیده انگاشتن تفاوت میان تورم و گرانی همچنان از قیمت گذاری دستوری در عرصه اقتصاد دفاع می کنند. خطایی آشکار که با بی توجهی به ضرورت پذیرش Fatf، رفع تحریم ها و اهمیت جذب سرمایه خارجی عرصه ای نامطمئن را برای آینده تولید، اشتغال، رفع فقر و کاهش تورم فراهم آورده است. نخبگانی که در این شرایط مجالی برای فعالیت و امکانی برای داشتن شغل متناسب با توانمندی خود نمی یابند چه راهی جز مهاجرت دارند؟

تداوم تنش های خارجی و تشدید توسعه نیافتگی: سیاست خارجی ایران در سال های گذشته واکنشی، فاقد ابتکارات دیپلماتیک و عمدتا پیش بینی ناپذیر بوده است. سیاستی که کوشیده است تا با نفی نظم موجود جهانی نوعی استثناگرایی را برای کشور تبلیغ نماید. اکنون دیگر روشن شده است که به دلیل سهم ناچیز ایران در اقتصاد جهانی و تداوم تحریم ها این رویکرد نتایجی جز افزایش فقر، طلاق، حاشیه نشینی، ترک تحصیل، و رشد آسیب های اجتماعی به دنبال نداشته است. این در حالی است که نخبگان کشور برای تداوم فعالیت خود نیازمند شرایط متفاوتی هستند تا بتوانند در سایه آن مراودات آزاد و امنی را با مراکز علمی جهان داشته باشند. وضعیتی که در کوتاه مدت نمی توانند به آن امیدوار باشند.

🔹 نکته پایانی: تداوم مهاجرت شغلی (نخبگانی که مجبور به کار در اسنپ هستند) در کنار مهاجرت جغرافیایی (مهاجرت بی بازگشت نخبگان به خارج از میهن) واقعیتی است که می تواند با تهدید گوهر ایران فرآیند فرسایش تمدنی کشور را تسریع نماید (تعبیر محسن رنانی). تحلیل های ارائه شده از تریبون های رسمی اما نشان می دهد که مخاطرات کنونی هنوز توسط مسئولان به خوبی درک نشده اند.

@solati_mehran

#مهاجرت
#نخبگان
Forwarded from در جستجوی حقیقت (دکتر محمد باقر تاج الدین)
استاد دانشگاه هستم با پانصد هزار تومان حساب بانکی، پس من هستم!!!

محمدباقر تاج الدین

یکی از استادان دانشگاه که از دوستان مورد اعتماد اینجانب است دیروز برایم می گفت که از حقوق ماه گذشته ام فقط پانصد هزار تومان برایم مانده و این چند روز باقی مانده تا پرداخت حقوق این ماه را باید با همین پول بگذارنم. تصور کنید که حقوق یک استاد دانشگاه برای یک هفته هم دوام نمی آورد و این چنین باید در غم نان غمناک شود!! آری غم نان!! غم نان غم بودن و نبودن است!! چه کسی گفته به فکر مادیات نباشید و غم روزی را نخورید خودش می آید و درست می شود!! از کجا می آید؟!! این تفکرات برای روزگاران پیشین بود که زندگی ها آن قدر ساده و بی پیرایه بود که چنین افکاری را تولید می کرد و با یکدیگر جور در می آمدند. اما امروزِ روز چطور؟!! واقعاً میی شود تصور کرد که با پانصد هزار تومان بتوان یک روز که چه عرض کنم حتی چند ساعت را گذراند؟!!

آنان که روزگاری اقتصاد و تولید و ثروت وسرمایه را به هیچ می گرفتند و صد البته اکنون در رقابت ثروت اندوزی بر روی یکدیگر چنگ می اندازند و حتی به قیمت غارتگری حاضر شده اند ثروت های قارونی جمع کنند بیایند پاسخ دهند که یک معلم و استاد و کارمند و کارگر در این وانفسای اقتصادی چگونه باید زندگی خود را که نه بلکه مُردگی خود را مدیریت کند!!! در جامعه ای که عده ای برای نگه داری حیوانات خانگی شان ماهانه میلیون ها تومان هزینه می کنند در مقابل می بینیم که یک معلم و استاد و کارگر حتی از مدیریت هزینه های ناچیز زندگی خویش برنمی آید!!!!

حالا این استاد با کدام خاطر جمعی برود و بنشیند کتاب بنویسد؟ مقاله خوب بنویسد؟ توآوری کند؟ نظریه پرداز شود؟ یکی از مسئولین گفته بود که ما اگر به نخبگان خودمان ماهی یکصد میلیون تومان هم بدهیم دیگر نمی مانند چرا که کشورهای حاشه خلیج فارس بیش از هفتصد میلیون تومان به آنان می دهند. این بندۀ خدا گویا نمی داند که برخی استادان دانشگاه فقط پانزده میلیون تومان حقوق ماهانه می گیرند و نه یکصد میلیون تومان!!!
#فقر
فقر_استادان
#شکاف_طبقاتی
#نخبگان
@tajeddin_mohammadbagher