پایگاه ایران دوستان مازندران
696 subscribers
10.2K photos
4.88K videos
140 files
2.4K links
هر آنچه که درباره ی ایران ،شکوه تمدن و فرهنگ ایران و ایرانی است در این کانال ببینید.
Download Telegram
حکومت #باوندیان در مازندران :

بخش نخست:.

#باوندیان خاندانی #ایرانی_ساسانی (آریائی نژاد)از پادشاهان تبرستان بودند که در حدود ۷۰۰ سال، بیشتر در مناطق کوهستانی آن ناحیه، فرمان راندند. در طول این زمان، #باوندیان سه بار فروپاشیدند. قلمرو آنان طبرستان، در جنوب دریای طبرستان (دریای کاسپین)، باختر گیلان و در خاوراسترآباد، شامل شهرهای آمل، سارویه (ساری)، مهروان وآبسکون بوده ولی این تقسیم‌بندی در طول تاریخ دچاردگرگونی شده‌است.بطوریکه در برهه هائی تاگیلان هم گسترش یافته است. برای نمونه قلمرو باوندیان طبرستان در زمان شاه غازی رستم طبری باوندی ملقب به رستم چهارم سراسر کرانه های دریای مازندران را در برگرفت.باوندیان پایتخت خودرا #فریم، #ساری و #آمل برگزیدند و زبانشان را تبری، دینشان زرتشت و اسلام و دولت پادشاهی اسپهبد داشتند.

شاهان باوندی با نام‌های «اسپهبد» و «ملک الجبال» شناخته می‌شدند. نام این خاندان برگرفته از لقب مؤسس این دودمان، #باو، است که در خدمت پاد
شاهان ساسانیان بود. باوندیان خراجگزار دولت های نزدیک به خود بودند و تحت انقیاد خلفا و سلاطین معاصرشان نیز قرار گرفتند. 



منابع:
۱. ابن اسفندیار، تاریخ طبرستان، ج۱، ص۵۶، چاپ عباس اقبال، تهران (تاریخ مقدمه ۱۳۲۰ ش).
۲. محمد بن جریر طبری، تاریخ الطبری: تاریخ الامم و الملوک، ج۹، ص۹۷، چاپ محمد ابوالفضل ابراهیم، بیروت (۱۳۸۲ـ۱۳۸۷/۱۹۶۲ـ۱۹۶۷).
۳. آرتور امانوئل کریستن سن، ایران در زمان ساسانیان، ج۱، ص۳۷۷، ترجمه رشید یاسمی، تهران ۱۳۵۱ ش.
۴. ابن اسفندیار، تاریخ طبرستان، ج۱، ص۱۴۷، چاپ عباس اقبال، تهران (تاریخ مقدمه ۱۳۲۰ ش).
۵. ابن اسفندیار، تاریخ طبرستان، ج۱، ص۱۵۲، چاپ عباس اقبال، تهران (تاریخ مقدمه ۱۳۲۰ ش)




@taporestangilak_ariyaea
@jolgeshomali
بخش #هزارجریب و حکومت #آل_باوند

بخش آخر:

#یانه‌سر بخشی از منطقه کوهستانی #هزارجریب_بهشهر است که #خسرو_انوشیروان پادشاه #ساسانی پس از پیروزی در جنگ «هیاطله» با کمک اولاد سوخرا ولایات متعددی از جمله #هزارجریب را به «قارن»‌ پسر «سوخرا» داد و برای نظم طبرستان نواحی یارکوه (هزارجریب) را به #باوندیان سپرد.

نزدیکی به پایتخت #اشکانیان، شهر #صددروازه یا #دامغان امروزی با منطقه کوهستانی #هزارجریب این بخش مورد توجه شاهان #اشکانی هم بوده است.

اسپهبد شهریار یکم از دودمان باوندیان با حکومت مازیار بن ‌قارن در هزارجریب مخالفت کرد و قسمت‌هایی از قلمرو پدر مازیار را به تصرف درآورد و بعد از مرگ #اسپهبد_مازیار از سوی مأمون به حکومت نواحی کوهستانی به عنوان نایب‌الخلیفه منصوب شد.

از حوادث مهم #هزارجریب بعد از مازیار، حمله حسن‌بن‌زید به کوهستان هزارجریب و جنگ با اسپهبد قارن ‌شهریار باوندی بود چرا که مهم‌ترین سلسله حکومتی هزارجریب خاندان باوندیان یا آل‌باوند بودند که به مدت ۷۰۰ سال در تبرستان حکومت کردند.

دوره تحت فرمانروایی آل باوند که ، کیوسیه خوانده شده ، از سال 45 تا397 هـ است. قلمرو آنان در این دوره بخشهای  کوهستانی  معروف به جبال #قارن به مرکزیت #پریم یا #فریم بوده که به همین خاطر به ملک الجبال و گرشاه شهرت یافته اند.

دومین دوره فرمانروایی آل باوند از سال 466 هجری آغاز شده وتا سال 606 هجری به درازا کشیده است ، مورخان #اسپهبدان این دوره را #باوندیان_اسپهبدیه نام نهاده اند . نخستین فرد این سلسله اسپهبد حسام الدوله شهریاربن قارن و آخرین آنان اسپهبد شمس الملوک رستم بن اردشیراست . باوندیان اسپهبدیه در سرزمینهائی بیشتری حکمرانی داشتند و بر #تبرستان ، #گیلان ، #ری و #قومس فرمانروایی داشتند و مرکز حکومتشان شهر #ساری بوده است .

سومین سلسله آل باوند ، کینخواریه نام داشته که حکومتشان از 635 هـ  با به تخت نشینی  اسپهبد ابوالملوک حسام الدوله اردشیر ملقب به کینخوار آغاز شده وتا سال 750 هـ یعنی زمان قتل اسپهبد فخرالدوله حسن به دست کیا افراسیاب چلابی به طول کشیده است . مرکز فرمانروایی شان #آمل بوده که از آنجا بر سراسر #مازندران حکم می رانده اند .

#برج_لاجيم در #سوادکوه در فاصله ي دوره اول باوندي و ظهور دومين سلسله ي اين خاندان ساخته شده است. يعني زماني كه تمامي دشت و نواحي مازندران قريب به هفتاد سال در دست آل زيار بود و سلاطين باوندي در كوههاي جنوب ساري ( پايتخت سابقشان) مأمن گزيده و منتظر فرصت بودن كه مجدداً حكومت مازندران را در دست گيرند.

 زبان تبري يا مازندراني، بازمانده ي زبان #ايرانيان قديم #پهلوی است كه ديرتر وكمتر از ساير زبانها تحت تاَثير زبانهاي بيگانه اي چون عربي، مغولي، تاتاري قرار گرفته است.

 تا قرن پنجم هجري، پادشاهان تبرستان به خط پهلوي مي نوشتند و سكه مي زدند. دو كتيبه که به خط #پهلوي در ِسِكت، واقع در #دودانگه_ساري، و #گنبد_لاجيم در #سوادكوه به دست آمده است نشان می دهد که دودمان ساسانی آل باوند به پهلوی می نوشتندو سکه می زدند






@taporestangilak_ariyaea
سلسله‌های #ساسانی‌تبار_تبرستان

#قارن‌وندیان
ابتدای شاهی این سلسله در طبرستان از زمان انوشیروان خسرو اول پسر کیقباد بود که قارن پسر سوخرا را از سال ۵۶۵ میلادی و بعد رتبهٔ اسپهبدی طبرستان داد و حکومت این ناحیه راوارث به خانواده او مخصوص گردانید.به تخت نشستن قارن درمازندران را مبدأ گاهشماری تبریمی‌دانند.قارن و فرزندانش در کوهستان‌های شهریار کوه وکوه قارن فرمانروایی می‌کردند، به همین دلیل آن‌هارا اجرشاه یا ملک‌الجبال می‌نامیدند. هجوم ارتش اعراب مسلمان به ایران وسپس روی کار آمدن عباسیان وامویان، اعراب فشارهای بسیاری به طبرستان اعمال کردند تا شاید دریچه‌ای برای فتح این بلاد بیابند ولی بی‌اثر بود یکی از حکومت‌هایی که درمقابل اعراب مقاومت می‌نمود خاندانآل‌قارنوندیان بود.این سلسله بارها با عباسیان جنگید یا به صورت گفتگو به مناظره پرداخت ولی مشکلی از طرفین حل نمی‌شد.یکی از شاهان بزرگ قارن‌وندی وندادهرمز نام دارد.وی حدود ۵۰سال تلاش کردتا بتواند عباسیان را نرم و راضی نماید.وی، توسط مترجمی که زبان مازندرانی را به عربی ترجمه می‌کرد، با خلیفه عباسی «مأمون» ارتباط برقرار می‌کرد. از دیگر بزرگان این خاندان مازیار است. وی جلوی گسترش اسلام در طبرستان را گرفت و با سخنانش در مقابل خلیفه رابطهٔ عباسیان را با خاندانش پایمال کرد وی هم‌زمان با بابک‌خرمدین در آذربایجان علیه حکومت وقت قیام کرد و یک بار دستگیر شد و به زندان فرستاده شد ولی پس از آزادی دوباره به مخالفت پرداخت و سرانجام در سال ۸۳۹ میلادی، درحالی که ۳۵۱ سال از تأسیس سلسله قارنوندیان می‌گذشت، مازیار با لشکرکشی‌های عظیم عباسیان به قتل رسید.

#آل‌دابویه
پس از مرگ گاوباره پسرانش حکومتش نصف کردند و دابویه که فرزند بزرگتر بود در سال ۶۸۱ میلادی به حکومت گیلان و جنوب طبرستان (کوهستان‌های البرز و ساریکنونی) رسید. آل‌دابویه در زمان مهدی عباسی توسط وی برچیده شد.

#پادوسبانیان
این سلسله توسط پادوسبان یکم، که برادر دابویه محسوب می‌شد، هم‌زمان با آل‌دابویه تأسیس گردید و با توجه به کوچک بودنش عمر بسیاری کرد و دومین سلسله بلند جهان، پس از دودمان یاماتو در ژاپن، محسوب می‌شود. البته قلمرو این حکام فقط رویان و کجور و لاریجان ختم می‌شد.

#باوندیان
قباد یکم سه پسر داشت، که کاووس ارشد بود، فرزند دوم ژم که از یک چشم نابینا بود و پسر سوم او خسرو نام داشت. کاووس تربیت یافتهٔ مزدکیان (دینی که در آن دوران رشد یافت) بود. قباد خصالی که شایسته پادشاهان است در خسرو جمع می‌دید؛ بنابراین فرزند کوچک خود را، بر پسر ارشد یعنی کاووس که علناً پیرو کیش مزدک بود، ترجیح داد و همین امر تبدیل و تغییر عقیده شاهنشاه را نسبت به این فرقه که در آغاز به آن گرویده بود، به‌طور وضوح آشکار می‌کند. در سال ۵۳۱ میلادی، در هنگام مرگ پدر، کاووس فرمانروای طبرستان بود. موبدان زرتشتی از پسر کوچک‌تر قباد، انوشیروان که سخت ضدمزدکی بود، پشتیبانی کردند و سرانجام خسرو انوشیروان در سنه۵۳۱ میلادی، بر تخت شاهی نشست.

یکی از ذریّه کاووس، باو نام داشت که پسر شاپور و نوهٔ کاووس به حساب می‌آمد.وی در رکاب خسرو پرویز، چند بار به پیکاررفت واز توجه شاه برخوردارشد سپس به حکومت طبرستان و آذربایجان منصوب گشت. چونشیرویه بر تخت نشست، او را به شهراستخر تبعیدکرد.وی در آتشکده آن سامان گوشه عزلت گزید تا آن که آذرمیدخت اورا به سپهسالاری برگزید.اما باو نپذیرفت تا نوبت به یزدگرد رسید و باو، این بار به درخواست شاه نزد وی رفت‌.
پس از شکست سپاه ایران از اعراب، باو در راهخراسان از یزدگرد اجازه گرفت که به طبرستان رود و پس از زیارت آتشکده کوسان، در گرگان به وی بپیوند. باوْ در آن جا خبر قتل یزدگرد را شنید و سر بتراشید و در آتشکده مقام گرفت.

باو چندی بعد به درخواست مردم از حملات ترکان به تنگ آمده بودند، با این شرط که «مردان ولایت و زنان به بندگی او و فرزندانش را خط دهند»[۱۵] بیرون آمد و با بسیج سپاه توانست مهاجمان را از آن سامان براند و دولتی محلی تأسیس کند. وی پس از پانزده سال حکومت، سرانجام در ۶۰هجری قمری برابر ۶۸۰ میلادی توسط «آذر ولاش»، که مدعی حکومت بود، کشته شد و ولاش بر جای او نشست. از باو پسری به، نام سرخاب، بجا مانده بود که مادرش از ترس دشمنان او را به دیه دزا (دزدانکنار) برد و در خانه باغبانی به صورت ناشناس ادامه زندگی داد، خسرو (یکی از سپاهیان باو) به‌طور اتفاقی آن‌ها را دید و شناخت و باخود به کولا (روستای پایین کولا در۶کیلومتری ساریکنونی) برد، مردم آن آبادی (کولا) که از دوست داران پدرش باو بودند این کودک هشت ساله را مورد حمایت قرار داده و باهماهنگی اهالی کوه قارن بر ولاش شبیخون زدند و انتقام سختی از اوگرفتند.
از آن پس باوندیان تاسال ۱۰۰۰میلادی حکومتی یکنواخت وکم حادثه ای داشتندوبا آمدن آل زیاروکشتن شهریاربن دارا این دودمان متلاشی شد.

@taporestangilak_ariyaea