Forwarded from چاغداش قشقایی
👁🗨
#روزنامه_چاغداش ۹۹/۷/۱۰
#چاغداش_ایران
□فتنه ی جدید پانترک ها در فارس و ایل قشقایی
فتنه به گوشه های دو چشمت نهان شده آفت به کنج های دهانت کمین زده ست.
(امیرخسرو دهلوی)
_در روزهای اخیر، جنگ بین ارمنستان و جمهوری آذربایجان دوباره شعله ور شده است.
اینکه ما ایرانیان چه نسبتی با این نزاع داریم، و چه موضعی باید داشته باشیم، بحث دیگری است، ولی اینکه این موضوع بهانه ای به دست پانترک ها داده است تا بار دیگر توطئه ی نفاق را در ایران دامن بزنند حکایت قابل تامل دیگری است. چنانچه چند روز پیش پانترک ها در یک اجتماع کوچک در برابر سفارت ارمنستان شعارهای نفاق و دشمن شاد را سر دادند:
"روس، کورد، ارمنی،
بوتون تورکونگ دوشمنی"
(روس، کرد، ارمنی
همگی دشمن ترکان)
این همان شعاری است که بنا به موضوع تغییر داده و سر می دهند، چنانچه گاهی می گویند:
"فارس، کورد، ارمنی
بوتون تورکونگ دوشمنی"
(فارس، کرد، ارمنی
همگی دشمن ترکان)
همین فرقه چنانچه بارها بر طبل نفاق کوبیده اند، این بار هم شعار جدایی طلبانه ی زیر را سر دادند:
"آذربایجان بیر اولسون
مرکزی تبریز اولسون"
(آذربایجان یکی باد
مرکز آن تبریز باشد)
نیاز به توضیح نیست که منظور این تجزیه طلب ها این است که آذربایجان های ایران باید از ایران جدا شده و به جمهوری باکو الحاق شود، با مرکزیت تبریز)
یکی دیگر از شعارهای نفاق افکن و تجزیه طلبانه این بود:
"تبریز، باکو، آنکارا
بیز هارا، فارس لار هارا؟"
(تبریز، باکو، آنکارا
ما کجا و فارس ها کجا)
اکنون پانترک های نفوذی به قشقایی یک فتنه داده اند و مردم را به بهانه ی حمایت از آذربایجان و با فریب هایی مثل این که "قره باغ خاک اسلام است"، دعوت به اجتماع بر سر مزار خسروخان قشقایی کرده اند.
طنز تلخ این بی سوادی اینجاست که این دزدهای ناشی کوچه را غلط رفته اند، و دقیقن مزار کسی را برای اجتماع غیر قانونی و فتنه انگیز خود انتخاب کرده اند که نماد وطندوستی است و جمله ی معروف وی زبانزد است:
"به قیمت خونمان با تجزیه طلبان می جنگیم"
حالا مزدوران باکو و آنکارا فرخوان داده اند که تجزیه طلبان در خفتنجای خسرو قشقایی گرد شوند.
_لطفن به عنوان فراخوان دقت کنید:
"آذربایجان شمالی"
منظور پانترک ها از آذربایجان شمالی این است که آذربایجان به دو بخش شمالی و جنوبی تقسیم شده و بخش های یک عضو واحد هستند که باید یگانه شود. این فتنه روزی کلید خورد که ولایت آذربایجان مستقل شد و این اسم را همان روز روسای باکو انتخاب کردند، با همین نیت که عرض کردم.
_لطفن به این رمز و راز موجود در پوستر دقت کنید:
در همین پوستر در پرچم سیاه (پرچم دوم از سمت راست) نوشته شده است:
"تبریز، باکو، آنکارا" که ادامه ی آن چنین است:
"بیز هارا، فارس لار هارا؟
(ما کجا و فارس ها کجا)
همان شعار تجزیه طلبانه، که تبریز را نه بخشی از ایران، بلکه عضوی از تورانستان بزرگ می داند. پس تردیدی نیست که پانترک های تجزیه طلب طراح این فراخوان هستند.
(ممکن است بهانه جویان، این بهانه را پیش کشند که "قره باغ خاک اسلام است" و چه و چه و چه، ولی باید گفت گروهی که در پوستر خود به صراحت شعار تجزیه طلبانه ی "تبریز، باکو، آنکارا" را نقش می بندد، بدون شک یک تیم تجزیه طلبانه است که در اردوی دشمنان ایران جای می گیرد، و اسلام و همدردی با ترک و زبان مادری و مسائل انسانی دیگر برای آن ها بهانه ای بیش نیست)
اکنون باید پرسید که این پانترک ها در فارس(مهد ایرانیت) و در میان قشقایی(قومی که بیگانه ستیزی آن ها شهره ی آفاق است)، و مزار خسروخان قشقایی(که سمبل میهندوستی است) چه می کنند و در پی اجرای کدام پروژه هستند؟
مگر مملکت صاحب ندارد؟ مگر وزارت امورخارجه تعطیل و بیکار است که چند پانترک با هویت ناشناس می خواهند موضع دولت و ملت ایران را منعکس کنند؟
_نکته ی مهم:
پانترک ها(به قول اخیر خودشان هویت طلب ها) مدعی هستند که بیشترینه ی قشقایی ها با آن ها همگام هستند، و ما گفته ایم که این یک دروغ و شوخی جاهلانه بیش نیست، و ثابت کرده ایم که مومنین به این فرقه ی ضالّه در حد حروف و نقطه ای کلمات "پانترک و بوزقورد و هویت طلب" نیست.
می گویید نه؟ امشب مشخص خواهد شد.
اکنون بنا به مصداقِ:
"خوش بود گر محک تجربه آید به میان
تا سیه روی شود، هرکه ور او غش باشد"
این فراخوانِ غیرقانونی و اجتماعِ غیر قانونی یک معیار است برای ما تا نکاتی را در یابیم:
_پانترک های نفوذی به قشقایی چه کسانی هستند و جریان خزنده ی این فرقه ی منحرف را چه دست های پنهان مدیریت می کنند؟
_آمار این نفوذی ها چند نفر است و چه وزنی دارند؟
ایرانیان دل آگاه، و به ویژه قشقایی های متعهد این جریان را رصد خواهند کرد تا اسرار را دریابیم. تاریخ قشقایی این فتنه ها و جداسری ها و فتنه گران را در حافظه ی خود ثبت خواهند کرد.
وعده ی ما امشب، تا پانترک ها خبر این نشست را در شبکه های ایران ستیز م
#روزنامه_چاغداش ۹۹/۷/۱۰
#چاغداش_ایران
□فتنه ی جدید پانترک ها در فارس و ایل قشقایی
فتنه به گوشه های دو چشمت نهان شده آفت به کنج های دهانت کمین زده ست.
(امیرخسرو دهلوی)
_در روزهای اخیر، جنگ بین ارمنستان و جمهوری آذربایجان دوباره شعله ور شده است.
اینکه ما ایرانیان چه نسبتی با این نزاع داریم، و چه موضعی باید داشته باشیم، بحث دیگری است، ولی اینکه این موضوع بهانه ای به دست پانترک ها داده است تا بار دیگر توطئه ی نفاق را در ایران دامن بزنند حکایت قابل تامل دیگری است. چنانچه چند روز پیش پانترک ها در یک اجتماع کوچک در برابر سفارت ارمنستان شعارهای نفاق و دشمن شاد را سر دادند:
"روس، کورد، ارمنی،
بوتون تورکونگ دوشمنی"
(روس، کرد، ارمنی
همگی دشمن ترکان)
این همان شعاری است که بنا به موضوع تغییر داده و سر می دهند، چنانچه گاهی می گویند:
"فارس، کورد، ارمنی
بوتون تورکونگ دوشمنی"
(فارس، کرد، ارمنی
همگی دشمن ترکان)
همین فرقه چنانچه بارها بر طبل نفاق کوبیده اند، این بار هم شعار جدایی طلبانه ی زیر را سر دادند:
"آذربایجان بیر اولسون
مرکزی تبریز اولسون"
(آذربایجان یکی باد
مرکز آن تبریز باشد)
نیاز به توضیح نیست که منظور این تجزیه طلب ها این است که آذربایجان های ایران باید از ایران جدا شده و به جمهوری باکو الحاق شود، با مرکزیت تبریز)
یکی دیگر از شعارهای نفاق افکن و تجزیه طلبانه این بود:
"تبریز، باکو، آنکارا
بیز هارا، فارس لار هارا؟"
(تبریز، باکو، آنکارا
ما کجا و فارس ها کجا)
اکنون پانترک های نفوذی به قشقایی یک فتنه داده اند و مردم را به بهانه ی حمایت از آذربایجان و با فریب هایی مثل این که "قره باغ خاک اسلام است"، دعوت به اجتماع بر سر مزار خسروخان قشقایی کرده اند.
طنز تلخ این بی سوادی اینجاست که این دزدهای ناشی کوچه را غلط رفته اند، و دقیقن مزار کسی را برای اجتماع غیر قانونی و فتنه انگیز خود انتخاب کرده اند که نماد وطندوستی است و جمله ی معروف وی زبانزد است:
"به قیمت خونمان با تجزیه طلبان می جنگیم"
حالا مزدوران باکو و آنکارا فرخوان داده اند که تجزیه طلبان در خفتنجای خسرو قشقایی گرد شوند.
_لطفن به عنوان فراخوان دقت کنید:
"آذربایجان شمالی"
منظور پانترک ها از آذربایجان شمالی این است که آذربایجان به دو بخش شمالی و جنوبی تقسیم شده و بخش های یک عضو واحد هستند که باید یگانه شود. این فتنه روزی کلید خورد که ولایت آذربایجان مستقل شد و این اسم را همان روز روسای باکو انتخاب کردند، با همین نیت که عرض کردم.
_لطفن به این رمز و راز موجود در پوستر دقت کنید:
در همین پوستر در پرچم سیاه (پرچم دوم از سمت راست) نوشته شده است:
"تبریز، باکو، آنکارا" که ادامه ی آن چنین است:
"بیز هارا، فارس لار هارا؟
(ما کجا و فارس ها کجا)
همان شعار تجزیه طلبانه، که تبریز را نه بخشی از ایران، بلکه عضوی از تورانستان بزرگ می داند. پس تردیدی نیست که پانترک های تجزیه طلب طراح این فراخوان هستند.
(ممکن است بهانه جویان، این بهانه را پیش کشند که "قره باغ خاک اسلام است" و چه و چه و چه، ولی باید گفت گروهی که در پوستر خود به صراحت شعار تجزیه طلبانه ی "تبریز، باکو، آنکارا" را نقش می بندد، بدون شک یک تیم تجزیه طلبانه است که در اردوی دشمنان ایران جای می گیرد، و اسلام و همدردی با ترک و زبان مادری و مسائل انسانی دیگر برای آن ها بهانه ای بیش نیست)
اکنون باید پرسید که این پانترک ها در فارس(مهد ایرانیت) و در میان قشقایی(قومی که بیگانه ستیزی آن ها شهره ی آفاق است)، و مزار خسروخان قشقایی(که سمبل میهندوستی است) چه می کنند و در پی اجرای کدام پروژه هستند؟
مگر مملکت صاحب ندارد؟ مگر وزارت امورخارجه تعطیل و بیکار است که چند پانترک با هویت ناشناس می خواهند موضع دولت و ملت ایران را منعکس کنند؟
_نکته ی مهم:
پانترک ها(به قول اخیر خودشان هویت طلب ها) مدعی هستند که بیشترینه ی قشقایی ها با آن ها همگام هستند، و ما گفته ایم که این یک دروغ و شوخی جاهلانه بیش نیست، و ثابت کرده ایم که مومنین به این فرقه ی ضالّه در حد حروف و نقطه ای کلمات "پانترک و بوزقورد و هویت طلب" نیست.
می گویید نه؟ امشب مشخص خواهد شد.
اکنون بنا به مصداقِ:
"خوش بود گر محک تجربه آید به میان
تا سیه روی شود، هرکه ور او غش باشد"
این فراخوانِ غیرقانونی و اجتماعِ غیر قانونی یک معیار است برای ما تا نکاتی را در یابیم:
_پانترک های نفوذی به قشقایی چه کسانی هستند و جریان خزنده ی این فرقه ی منحرف را چه دست های پنهان مدیریت می کنند؟
_آمار این نفوذی ها چند نفر است و چه وزنی دارند؟
ایرانیان دل آگاه، و به ویژه قشقایی های متعهد این جریان را رصد خواهند کرد تا اسرار را دریابیم. تاریخ قشقایی این فتنه ها و جداسری ها و فتنه گران را در حافظه ی خود ثبت خواهند کرد.
وعده ی ما امشب، تا پانترک ها خبر این نشست را در شبکه های ایران ستیز م
Forwarded from چاغداش قشقایی
👁🗨
#روزنامه_چاغداش ۹۹/۹/۲۵
#چاغداش_ایران
#چاغداش_خبر
#۲۱_آذر_روز_نجات_آذربایجان_خجسته_باد
□بیانیه جمعی از قشقایی ها در محکومیت سخنان اردوغان
اردوغان، رئیس جمهور ترکیه در سخنرانی خود در جشن و رژه¬ی پیروزی جنگ در باکو، در ۲۱ آذرماه ۹۹, با سخنانی ایرانستیز که تمامیت ارضی ایران را نشانه گرفته بود، گفت: "ما از شما جدا نمیشدیم، ما را به زور از شما جدا کردند. ارس به زودی قدرت میگیرد."
گوییا آقای اردوغان شاگرد باهوشی در تاریخ نیست و نمی داند آن چه که به زور جدا شده، سرزمین های بزرگ "ارّان" (با هفده شهر) از ایران در فراسوی ارس است، و گوییا بی اطلاع است که همین باکو، پایتخت جمهوری آذربایجان ۲۰۰ سال پیش از شهرهای سرزمین ایران بوده است. اگر شایسته است مرزهای شمال غرب ایران دستخوش تغییر قرار گیرد، بایسته است که تکلیف خط و مرزهای بسیار دیگر نیز روشن شود. آقای اردوغان این سخنان را در روز تاریخی ۲۱ آذر ادا می¬کند که سالروز نجات آذربایجان از دست فتنه ی شوروی و فرقه ی دموکرات است.
امپراطوری نئوعثمانی که انگار در درس ادبیات هم شاگرد چندانی نیست, نمی داند شعری که خواند بخشی از ادبیات پایداری ایران است و توسط "یحیا شیدا" , شاعر ایرانگرای تبریزی در پیوند آذربایجانِ فراسوی ارس با ایران است:
"آی آراز! بیر دالغا وور، دریا کیمی توفان ائله
ظالمین ییخ قصرینی، اوز باشینا ویران ائله
قاضی اول، انصافه گل، حکمِ زمان وئر تازه دن
غصب اولان تورپاق لاری وابسته ی "ایران" ائله
نه "شمالی" نه "جنوبی"، آت بو چرکین سؤزلری
مولک "ایران"دیر تمامن، دونیایا اعلان ائله
گل گتیر بو ملته آزاده¬لیگ فرمانینی
ملک "ایرانی" صفادا روضه ی رضوان ائله..."
(ترجمه: ای ارس! موج برن, مانند دریا توفان کن, کاخ ظالم را فرو ریز, بر سرش خراب کن. قاضی باش و انصاف کن, از نو حکم زمان را صادر کن, خاک های به سرقت رفته را ضمیمه ی ایران کن. نه "شمالی" نه "جنوبی", رها کن این حرف های پلشت را, همه شان ملک ایران است, به جهانیان اعلان کن. بیا و برای این ملت فرمان آزادگی بیاور, سرزمین ایران را در صفا, روضه¬ی رضوان کن...)
آقای اردوغان! کشور شما یک نویسنده دارد به اسم اورهان پاموک. وی یک رمان دارد به اسمِ "نام من سرخ". پیشنهاد می کنیم اگر می خواهید فرهنگ و تمدن ایران را بشناسید، آن کتاب را عمیق بخوانید که با جایزه ی نوبل، برای شما اعتبار آورد.
اظهارات تحریک برانگیز رئیس جمهور ترکیه سبب بروز یک موج اعتراض عمومی و گسترده در ایران شد و همه ی گرایش ها را در مواجهه با این فتنه ی آشکار، مجموع کرده است. ما امضاء کنندگان زیر، کنشگران قشقایی، با هر گرایش فکری و فرهنگی، ایران و تمامیت ارضی آن را خط قرمز خود تعریف کرده ایم. ضمن محکوم کردن سخنان سخیف و ناشیانه ی اردوغان، بر پیوند ناگسستنی گفتمان "قشقایی" با گفتمان "ایران" تاکید می کنیم. سنت تاریخی و سیاسی قشقایی، هر جریان و فتنه¬ی بیگانه گرا و ایرانستیز را بر نمی تابد.
ما سخنان اردوغان و هر جریان پانیستی را یک معیار تمیز برای سنجه¬ی افراد و جریان های فکری و فرهنگی در قشقایی و ایران تلقی می کنیم. ضمن محکوم کردن هر گرایش پانیستی(پانفارس, پانترک, پانعرب, پانکرد, و ... ), اعلام می کنیم که نسبت امروزِ ما قشقایی ها با آذربایجان عزیز، همان نسبت بود که در مخالفت با غائله ی فرقه دموکرات آذربایجان در هفتاد سال پیش, هم نهضت جنوب را به راه انداختیم و هم جشن نجات آذربایجان گرفتیم. (رجوع کنید به تاریخ)
ایران, قشقایی,۹۹/۹/۱۳
_رونوشت به:
_وزارت امور خارجه
_مجلس شورای اسلامی
_ استانداری فارس
_صدا و سیمای مرکز فارس
_مردم ایران و منطقه
(امضاء ۱۲۰ نفر از قشقایی ها در نسخه ی پی دی اف موجود است).
#کرونا_ماسک_میزنیم😷
#کرونا_در_خانه_میمانیم 🏡
@chaghdash_q
👁🗨
#روزنامه_چاغداش ۹۹/۹/۲۵
#چاغداش_ایران
#چاغداش_خبر
#۲۱_آذر_روز_نجات_آذربایجان_خجسته_باد
□بیانیه جمعی از قشقایی ها در محکومیت سخنان اردوغان
اردوغان، رئیس جمهور ترکیه در سخنرانی خود در جشن و رژه¬ی پیروزی جنگ در باکو، در ۲۱ آذرماه ۹۹, با سخنانی ایرانستیز که تمامیت ارضی ایران را نشانه گرفته بود، گفت: "ما از شما جدا نمیشدیم، ما را به زور از شما جدا کردند. ارس به زودی قدرت میگیرد."
گوییا آقای اردوغان شاگرد باهوشی در تاریخ نیست و نمی داند آن چه که به زور جدا شده، سرزمین های بزرگ "ارّان" (با هفده شهر) از ایران در فراسوی ارس است، و گوییا بی اطلاع است که همین باکو، پایتخت جمهوری آذربایجان ۲۰۰ سال پیش از شهرهای سرزمین ایران بوده است. اگر شایسته است مرزهای شمال غرب ایران دستخوش تغییر قرار گیرد، بایسته است که تکلیف خط و مرزهای بسیار دیگر نیز روشن شود. آقای اردوغان این سخنان را در روز تاریخی ۲۱ آذر ادا می¬کند که سالروز نجات آذربایجان از دست فتنه ی شوروی و فرقه ی دموکرات است.
امپراطوری نئوعثمانی که انگار در درس ادبیات هم شاگرد چندانی نیست, نمی داند شعری که خواند بخشی از ادبیات پایداری ایران است و توسط "یحیا شیدا" , شاعر ایرانگرای تبریزی در پیوند آذربایجانِ فراسوی ارس با ایران است:
"آی آراز! بیر دالغا وور، دریا کیمی توفان ائله
ظالمین ییخ قصرینی، اوز باشینا ویران ائله
قاضی اول، انصافه گل، حکمِ زمان وئر تازه دن
غصب اولان تورپاق لاری وابسته ی "ایران" ائله
نه "شمالی" نه "جنوبی"، آت بو چرکین سؤزلری
مولک "ایران"دیر تمامن، دونیایا اعلان ائله
گل گتیر بو ملته آزاده¬لیگ فرمانینی
ملک "ایرانی" صفادا روضه ی رضوان ائله..."
(ترجمه: ای ارس! موج برن, مانند دریا توفان کن, کاخ ظالم را فرو ریز, بر سرش خراب کن. قاضی باش و انصاف کن, از نو حکم زمان را صادر کن, خاک های به سرقت رفته را ضمیمه ی ایران کن. نه "شمالی" نه "جنوبی", رها کن این حرف های پلشت را, همه شان ملک ایران است, به جهانیان اعلان کن. بیا و برای این ملت فرمان آزادگی بیاور, سرزمین ایران را در صفا, روضه¬ی رضوان کن...)
آقای اردوغان! کشور شما یک نویسنده دارد به اسم اورهان پاموک. وی یک رمان دارد به اسمِ "نام من سرخ". پیشنهاد می کنیم اگر می خواهید فرهنگ و تمدن ایران را بشناسید، آن کتاب را عمیق بخوانید که با جایزه ی نوبل، برای شما اعتبار آورد.
اظهارات تحریک برانگیز رئیس جمهور ترکیه سبب بروز یک موج اعتراض عمومی و گسترده در ایران شد و همه ی گرایش ها را در مواجهه با این فتنه ی آشکار، مجموع کرده است. ما امضاء کنندگان زیر، کنشگران قشقایی، با هر گرایش فکری و فرهنگی، ایران و تمامیت ارضی آن را خط قرمز خود تعریف کرده ایم. ضمن محکوم کردن سخنان سخیف و ناشیانه ی اردوغان، بر پیوند ناگسستنی گفتمان "قشقایی" با گفتمان "ایران" تاکید می کنیم. سنت تاریخی و سیاسی قشقایی، هر جریان و فتنه¬ی بیگانه گرا و ایرانستیز را بر نمی تابد.
ما سخنان اردوغان و هر جریان پانیستی را یک معیار تمیز برای سنجه¬ی افراد و جریان های فکری و فرهنگی در قشقایی و ایران تلقی می کنیم. ضمن محکوم کردن هر گرایش پانیستی(پانفارس, پانترک, پانعرب, پانکرد, و ... ), اعلام می کنیم که نسبت امروزِ ما قشقایی ها با آذربایجان عزیز، همان نسبت بود که در مخالفت با غائله ی فرقه دموکرات آذربایجان در هفتاد سال پیش, هم نهضت جنوب را به راه انداختیم و هم جشن نجات آذربایجان گرفتیم. (رجوع کنید به تاریخ)
ایران, قشقایی,۹۹/۹/۱۳
_رونوشت به:
_وزارت امور خارجه
_مجلس شورای اسلامی
_ استانداری فارس
_صدا و سیمای مرکز فارس
_مردم ایران و منطقه
(امضاء ۱۲۰ نفر از قشقایی ها در نسخه ی پی دی اف موجود است).
#کرونا_ماسک_میزنیم😷
#کرونا_در_خانه_میمانیم 🏡
@chaghdash_q
👁🗨
Forwarded from کامیشکا
👁🗨
#چاغداش_ایران ۴۰۱/۷/۱۱
□ایرانهخانم زیبا
#کامبیز_نجفی
بغض اگر صورت داشت، در شکل گلوی من بود در این روزهای ورمکرده. بیم اگر صدا داشت، شبیه سرفههای من بود در این شبهای هراس. شور اگر مزه داشت، طعم دهان من را داشت در این ساعتهای تلخ. سرخ اگر رنگ بود، رنگ پریدهی من بود در این روزهای زرد. من اگر کلمه بودم در شمایل نان گرسنه نوشته میشدم. اگر شکل من خوانا بود، به نام ایران خوانده میشدم، و من این روزها چقدر شبیه ایرانه خانم زیبا شدهام، ایرانهخانم زیبا و غمگین، غمفرسود مثل حکایت رگ و تیغ در حمام فین کاشان، غمدان مثل مجسمهی محمد باکری و تصنیف ممد نبودی، غماندوز مثل کپر مدرسهی بلوچ، غمانجام مثل آخر خیابان آزادی، غمآشیان مثل همین روسریها و باد، و غمخورک مثل همین ایرانهخانم زیبای خودمان.
آقای جمهوری اسلامی! این روزها ایرانهخانم زیبا غمگین است و اندوه نام دیگر خشم است، و تو باید وطن را و هموطن را بلد باشی، باید غم نان را و غم دل را بلد باشی. باید دختر را و زن را و من را بلد باشی و باید بلد باشی ایرانهخانم زیبا را.
و امید اگر مترنم بود، مثل همین باران بود که میبارد و نمیبارد. و رویا اگر خورشید بود، همین خورشید توی چشم من و ایرانه خانم زیبا بود. و خیال اگر مجاز باشد، خیالگری برای ایرانهخانم زیباست در آیینهی رویا.
آقای جمهوری اسلامی! ایرانهخانم را زیبا خیال کن، خیلی خیلی زیبا خیال کن، و تفنگت را زمین بگذار.
من خیلی دلآشوبم برای ایرانهخانم زیبا، برای آزادی و زیبایی، و کوچ مغزها، و آب و دانهی کبکها، من مشوشم برای خانهی بزرگ ایرانیان. آقای جمهوری اسلامی! این تشویش را بلد باش و لطفن تفنگت را زمین بگذار، کتکخوردگان را دلجویی کن و بندیان را آزاد کن.
*ایرانهخانم زیبا: عبارت و تعبیر رضا براهنی
@kambiz_najafi
#چاغداش_ایران ۴۰۱/۷/۱۱
□ایرانهخانم زیبا
#کامبیز_نجفی
بغض اگر صورت داشت، در شکل گلوی من بود در این روزهای ورمکرده. بیم اگر صدا داشت، شبیه سرفههای من بود در این شبهای هراس. شور اگر مزه داشت، طعم دهان من را داشت در این ساعتهای تلخ. سرخ اگر رنگ بود، رنگ پریدهی من بود در این روزهای زرد. من اگر کلمه بودم در شمایل نان گرسنه نوشته میشدم. اگر شکل من خوانا بود، به نام ایران خوانده میشدم، و من این روزها چقدر شبیه ایرانه خانم زیبا شدهام، ایرانهخانم زیبا و غمگین، غمفرسود مثل حکایت رگ و تیغ در حمام فین کاشان، غمدان مثل مجسمهی محمد باکری و تصنیف ممد نبودی، غماندوز مثل کپر مدرسهی بلوچ، غمانجام مثل آخر خیابان آزادی، غمآشیان مثل همین روسریها و باد، و غمخورک مثل همین ایرانهخانم زیبای خودمان.
آقای جمهوری اسلامی! این روزها ایرانهخانم زیبا غمگین است و اندوه نام دیگر خشم است، و تو باید وطن را و هموطن را بلد باشی، باید غم نان را و غم دل را بلد باشی. باید دختر را و زن را و من را بلد باشی و باید بلد باشی ایرانهخانم زیبا را.
و امید اگر مترنم بود، مثل همین باران بود که میبارد و نمیبارد. و رویا اگر خورشید بود، همین خورشید توی چشم من و ایرانه خانم زیبا بود. و خیال اگر مجاز باشد، خیالگری برای ایرانهخانم زیباست در آیینهی رویا.
آقای جمهوری اسلامی! ایرانهخانم را زیبا خیال کن، خیلی خیلی زیبا خیال کن، و تفنگت را زمین بگذار.
من خیلی دلآشوبم برای ایرانهخانم زیبا، برای آزادی و زیبایی، و کوچ مغزها، و آب و دانهی کبکها، من مشوشم برای خانهی بزرگ ایرانیان. آقای جمهوری اسلامی! این تشویش را بلد باش و لطفن تفنگت را زمین بگذار، کتکخوردگان را دلجویی کن و بندیان را آزاد کن.
*ایرانهخانم زیبا: عبارت و تعبیر رضا براهنی
@kambiz_najafi