Forwarded from کانال حسن قریبی (Hasan Gharibi)
اصطلاحات فوتبالی در تاجیکستان
در پخش بازی #ایران و #مراکش، گزارشگر #شبکهء_ورزش_تاجیکستان، اصطلاحات فوتبالی زیر را به کار برد:
سبقت: (مسابقه)؛
بازیگر: (بازیکن)؛
فوتبالباز: (فوتبالیست)؛
دسته: (تیم)؛
ضربهء کُنجی: (کُرنر)؛
پرتافت: (پاس)؛
خط حمایه: (خطّ دفاع)؛
نیمه حمایه: (هافبک)؛
خطّ هجوم: (خطّ حمله)؛
ضربهء نشاندار: (ضربه کات)؛
کنار: (آوت، بیرون)
جریمهگاه: (منطقهء جریمه)؛
گرفتِ توپ: (حفظ توپ)؛
وقتگذرانی: (وقتکُشی)؛
وقتِ ضایع: (وقتِ اضافه)؛
مخلص: (طرفدار)؛
به دور دیگر گذشتن: به مرحلهء بعدی صعود کردن؛
قاعدهء بازی را ویران کردن: (خطا کردن)؛
و ....
پیش از بازی نیز مجری برنامه، درباره پیشبینی نتیجهء بازی از کارشناس سؤال کرد که جواب این بود:
«هر دو دسته به قوّت هستند، اما همچون یک مملکتِ همزبان، ما از ایران مخلصی میکنیم!»
#حسن_قریبی
https://t.me/hassangharibi
در پخش بازی #ایران و #مراکش، گزارشگر #شبکهء_ورزش_تاجیکستان، اصطلاحات فوتبالی زیر را به کار برد:
سبقت: (مسابقه)؛
بازیگر: (بازیکن)؛
فوتبالباز: (فوتبالیست)؛
دسته: (تیم)؛
ضربهء کُنجی: (کُرنر)؛
پرتافت: (پاس)؛
خط حمایه: (خطّ دفاع)؛
نیمه حمایه: (هافبک)؛
خطّ هجوم: (خطّ حمله)؛
ضربهء نشاندار: (ضربه کات)؛
کنار: (آوت، بیرون)
جریمهگاه: (منطقهء جریمه)؛
گرفتِ توپ: (حفظ توپ)؛
وقتگذرانی: (وقتکُشی)؛
وقتِ ضایع: (وقتِ اضافه)؛
مخلص: (طرفدار)؛
به دور دیگر گذشتن: به مرحلهء بعدی صعود کردن؛
قاعدهء بازی را ویران کردن: (خطا کردن)؛
و ....
پیش از بازی نیز مجری برنامه، درباره پیشبینی نتیجهء بازی از کارشناس سؤال کرد که جواب این بود:
«هر دو دسته به قوّت هستند، اما همچون یک مملکتِ همزبان، ما از ایران مخلصی میکنیم!»
#حسن_قریبی
https://t.me/hassangharibi
Forwarded from کانال حسن قریبی (Hasan Gharibi)
این قند پارسی به کجاها که میرود!!
بعضی خاطرهها #قالبش از روایتش جالبتر است. برای مثال چندی پیش، یک عزیز #افغانستانی، تماس گرفت، و از من که در #دوشنبه_تاجیکستان بودم؛ شعری خواست که سال گذشته در محفل #روز_فردوسی در #آلماتی_قزاقستان شنیدهبود...!
برایش ارسال کردم اما گفت: «این یکی را نمیخواهم».
گفتم: «کلیدواژه بده»... !
کلماتی را بهخاطر آورد و فرستاد!
از نشانیها دریافتم که شعر درخواستیاش از شاعر بزرگواری از اهالی #اصفهان است...
پس تا اینجا شد یک شهروند #کابلی به #دوشنبه تماس میگیرد و از یک #کاشانی سراغ شعری را میگیرد که از یک شاعر #اصفهانی در #آلماتی شنیدهاست.
در پاسخ شاعر کاشانی، تماس میگیرد به دوست #یزدیاش و نشانیهای آن شعر منتشر نشده را میدهد و آن دوست یزدی، ۴۸ ساعت بعد عکسی از شعر مذکور را، از صفحه رایانهٔ شاعر اصفهانی، به دوشنبه ارسال میکند که از آنجا راهی افغانستان میشود و بعدش را خدا میداند...!!
واقعاً جالب نیست؟
تازه فراموش نکنید آنچه گفتم مربوط به یک شعر منتشر نشدهٔ دوستانه بود!!
چند بیت از شعر مذکور:
#زندهرود از جگر تشنه فرستاد مرا
تا به #آمویه مگر آتش دل بنشانم
بزمی آراسته شد از سخن و ساز و سرود
جان و دل مست شد از نغمهٔ تاجیکانم
سخن از دُرّ دری بود و زبان پدری
فارسی، مایهٔ پیوستگی ایرانم
مست صهبای سخن گشتم و شوریدهٔ شعر
خوش شد از یاد سمرقند و بخارا جانم!
...
(دکتر #مهدی_نوریان)
#حسن_قریبی
https://t.me/hassangharibi
بعضی خاطرهها #قالبش از روایتش جالبتر است. برای مثال چندی پیش، یک عزیز #افغانستانی، تماس گرفت، و از من که در #دوشنبه_تاجیکستان بودم؛ شعری خواست که سال گذشته در محفل #روز_فردوسی در #آلماتی_قزاقستان شنیدهبود...!
برایش ارسال کردم اما گفت: «این یکی را نمیخواهم».
گفتم: «کلیدواژه بده»... !
کلماتی را بهخاطر آورد و فرستاد!
از نشانیها دریافتم که شعر درخواستیاش از شاعر بزرگواری از اهالی #اصفهان است...
پس تا اینجا شد یک شهروند #کابلی به #دوشنبه تماس میگیرد و از یک #کاشانی سراغ شعری را میگیرد که از یک شاعر #اصفهانی در #آلماتی شنیدهاست.
در پاسخ شاعر کاشانی، تماس میگیرد به دوست #یزدیاش و نشانیهای آن شعر منتشر نشده را میدهد و آن دوست یزدی، ۴۸ ساعت بعد عکسی از شعر مذکور را، از صفحه رایانهٔ شاعر اصفهانی، به دوشنبه ارسال میکند که از آنجا راهی افغانستان میشود و بعدش را خدا میداند...!!
واقعاً جالب نیست؟
تازه فراموش نکنید آنچه گفتم مربوط به یک شعر منتشر نشدهٔ دوستانه بود!!
چند بیت از شعر مذکور:
#زندهرود از جگر تشنه فرستاد مرا
تا به #آمویه مگر آتش دل بنشانم
بزمی آراسته شد از سخن و ساز و سرود
جان و دل مست شد از نغمهٔ تاجیکانم
سخن از دُرّ دری بود و زبان پدری
فارسی، مایهٔ پیوستگی ایرانم
مست صهبای سخن گشتم و شوریدهٔ شعر
خوش شد از یاد سمرقند و بخارا جانم!
...
(دکتر #مهدی_نوریان)
#حسن_قریبی
https://t.me/hassangharibi
Forwarded from عاشقان ایران
دوباره، میسازمت، وطن!
وقتی #القاص_میرزا، پسر #شاه_اسماعیل_صفوی عصیان کرد و به تحریک #عثمانی به #ایران لشکرکشید؛ با سپاه برادرش #شاه_تهماسب رو در رو شد که باقی ماجرا به تاریخ مربوط میشود!
اما بخش جامعهشناسی ادبی این رویداد، آن است که در هر دو لشکر قوّالان و نقّالانی بودند که برای هم از #شاهنامه رجز میخواندند و به چیزی فخر میکردند که منظور نظر #فردوسی بود!
در #تاجیکستان، در اوج روابط سرد و ملایم سیاسی با ایران، در مراسم گشایش #نیروگاه_برق_راغون (نوامبر ۲۰۱۸) که با حضور شرکتهای سازنده، از جمله پیمانکاران ایرانی برگزار شد؛ مقرر شده بود شعر بانو #سیمین_بهبهانی، به عنوان سرود نمادین این اتفاق مبارک، به تکرار از رسانههای تاجیکستان پخش شود:
#دوباره_میسازمت_وطن
اگرچه با خشت جان خویش
ستون به سقف تو میزنم
اگرچه با استخوان خویش
این شعر را چند خوانندهٔ حرفهای با گرایشهای مختلف اجراکردهاند. برخی با تأکید بر «دوباره» و برخی با تکیه بر «میسازمت»؛ اما به نظر میرسد در تاجیکستان، با توجه به سرگذشت تاجیکان در عصر جدید، هستهٔ اصلی این چکامه، واژه #وطن در شعر فارسی است!
از #حسن_قریبی @hassanghari
@LoversofIRAN
وقتی #القاص_میرزا، پسر #شاه_اسماعیل_صفوی عصیان کرد و به تحریک #عثمانی به #ایران لشکرکشید؛ با سپاه برادرش #شاه_تهماسب رو در رو شد که باقی ماجرا به تاریخ مربوط میشود!
اما بخش جامعهشناسی ادبی این رویداد، آن است که در هر دو لشکر قوّالان و نقّالانی بودند که برای هم از #شاهنامه رجز میخواندند و به چیزی فخر میکردند که منظور نظر #فردوسی بود!
در #تاجیکستان، در اوج روابط سرد و ملایم سیاسی با ایران، در مراسم گشایش #نیروگاه_برق_راغون (نوامبر ۲۰۱۸) که با حضور شرکتهای سازنده، از جمله پیمانکاران ایرانی برگزار شد؛ مقرر شده بود شعر بانو #سیمین_بهبهانی، به عنوان سرود نمادین این اتفاق مبارک، به تکرار از رسانههای تاجیکستان پخش شود:
#دوباره_میسازمت_وطن
اگرچه با خشت جان خویش
ستون به سقف تو میزنم
اگرچه با استخوان خویش
این شعر را چند خوانندهٔ حرفهای با گرایشهای مختلف اجراکردهاند. برخی با تأکید بر «دوباره» و برخی با تکیه بر «میسازمت»؛ اما به نظر میرسد در تاجیکستان، با توجه به سرگذشت تاجیکان در عصر جدید، هستهٔ اصلی این چکامه، واژه #وطن در شعر فارسی است!
از #حسن_قریبی @hassanghari
@LoversofIRAN
Forwarded from کانال حسن قریبی (Hasan Gharibi)
از ازل تا به ابد قسمت من ایران است!
سهشنبه (۸ دیماه ۹۸) میزبان دکتر #سرور_بختی، رئیس #مؤسسه_فرهنگی_اکو بودم که مراسم معارفهاش حدوداً ماه پیش برگزار شد.
دستاورد او در این مأموریت هرچه باشد از طرف ناظران داوری خواهد شد، اما من پیش از این دیدار، خودآگاه یا ناخودآگاه، یاد استاد #مهمان_بختی (شاعر سرشناس و رئیس سابق اتفاق نویسندگان #تاجیکستان) افتادم و این شعر آشنای سالهای پیش او را برای خود زمزمه کردم:
از ازل تا به ابد قسمت من ایران است
که نشانش پر سیمرغ و دل شیران است
همه گویند که ایران چه بزرگ است، بزرگ
این بزرگی «سخن» است و «خرد» پیران است
تاکنون دشمن افزون تو از کینه و رشک
از بلندی مقام تو بسا حیران است
و در بیت پایانی:
ره مهر من و تو دانم از امروز و پگاه
از بخارا و دوشنبه به دل تهران است
خوبی یادآوری این شعر از استاد آن بود که در ملاقات با فرزندش، دست کم میدانی با تربیتیافتهٔ چه کسی طرف هستی و بعید میدانی در این مسیر فرهنگی، همه چیز از نقطهٔ صفر مرزی آغاز شود!
#حسن_قریبی
@hassangharibi
سهشنبه (۸ دیماه ۹۸) میزبان دکتر #سرور_بختی، رئیس #مؤسسه_فرهنگی_اکو بودم که مراسم معارفهاش حدوداً ماه پیش برگزار شد.
دستاورد او در این مأموریت هرچه باشد از طرف ناظران داوری خواهد شد، اما من پیش از این دیدار، خودآگاه یا ناخودآگاه، یاد استاد #مهمان_بختی (شاعر سرشناس و رئیس سابق اتفاق نویسندگان #تاجیکستان) افتادم و این شعر آشنای سالهای پیش او را برای خود زمزمه کردم:
از ازل تا به ابد قسمت من ایران است
که نشانش پر سیمرغ و دل شیران است
همه گویند که ایران چه بزرگ است، بزرگ
این بزرگی «سخن» است و «خرد» پیران است
تاکنون دشمن افزون تو از کینه و رشک
از بلندی مقام تو بسا حیران است
و در بیت پایانی:
ره مهر من و تو دانم از امروز و پگاه
از بخارا و دوشنبه به دل تهران است
خوبی یادآوری این شعر از استاد آن بود که در ملاقات با فرزندش، دست کم میدانی با تربیتیافتهٔ چه کسی طرف هستی و بعید میدانی در این مسیر فرهنگی، همه چیز از نقطهٔ صفر مرزی آغاز شود!
#حسن_قریبی
@hassangharibi
Forwarded from عاشقان ایران
👈در ستایش بانوی دانشمند #بدرالزمان_قریب
که دو روز پیش، از میان ما پرکشید. روانش شاد
✍ نوشته #حسن_قریبی
⬅️برای سلبریتی نجیب، دکتر بدرالزمان قریب
خانم دکتر قریب، تحصیلکردهٔ دانشگاههای پنسیلوانیا، میشیگان و هاروارد، عضو پیوستهٔ #فرهنگستان زبان و ادب فارسی، پژوهشگر، استاد دانشگاه و حتی از اهالی شعر و شاعری است که البته در محافل علمی داخل و خارج، او را به عنوان "سُغدشناس" بزرگ معاصر میشناسند که سرآمد کارهایش فرهنگ_سُغدی است.
سالها پیش وقتی از او پرسیده شد که چرا ازدواج نکردید؟
جواب داد: «نشستم فرهنگ سغدی را بنویسم، سرم را بلند کردم دیدم هفتاد سالم شده»!
اگر بگویم عاشق ایران است حشو زائد است.
همین قدر بگویم با اینکه همیشه خندان است یک بار اخم نیمهاش را دیدم، و آن وقتی بود که برایش یک غزل خواندم که بیت آخرش این بود:
بیهوده فکر آتش و پرهای سیمرغید؛
کبریتهای رستم این ماجرا خیس است!
خندههای مخصوص خود را با اخم در آمیخت و گفت:
«قشنگ بود ولی با رستم_من شوخی نکن» ...
خانم دکتر ژاله آموزگار هم بود. برگشت و به او گفت:
«بد میگم خانوم دکتر؟ بهش میگم با رستمِ من شوخی نکن، رستم یعنی ایران!»
#سغد سرزمینی از تمدن بزرگ ایران باستان است و اکنون نام ولایتی در تاجیکستان امروز که میراثدار فرهنگ ایرانی و ایران فرهنگی، با زبانی از شاخهٔ زبانهای ایران شرقی است.
اوایل دههٔ نود به مناسبت شرکت در همایش استاد رودکی، با چند تن از مدعوین از جمله دکتر اصغر_دادبه، گذرمان به دانشگاه پنجکِت تاجیکستان افتاد، شهری در کنار خرابههای سغد باستان...
یک یک ما را به جمع معرفی کردند و همه صحبت کردیم. جلسهای دوستانه در جمع استادان و دانشجویان بود و در نوبت پرسش و پاسخ از من سراغ احوال خانم دکتر قریب را گرفتند.
جواب دادم من قریبی هستم و ایشان قریب، ما نسبتی با هم نداریم اما از حُسن اتفاق، من هم از فرهنگستان میآیم و از حال ایشان باخبرم شکر خدا حالشان خوب است.
اینکه او را میشناختند و حالش را میپرسیدند نشانهای از قدرشناسی و قدردانی آنها بود.
این قبیل خاطرات زیاد است اما ارتباط خدمات بانوی سُغدشناس به مشترکات ایران بزرگ فرهنگی، از ابتدای این یادداشت مرا به یاد این بیت معروف از ابویعقوب خریمی، شاعر ایرانینژاد قرن سوم انداخته است که با زبان بیگانه خود را اینچنین معرفی میکند:
«اِنّی اِمرءٌ من سُراةِ الصُغدِ البَسَنی
عِرق الاعاجمِ جـلداً، طیّبَ الخبر»
(من مردی از بزرگان سُغد هستم
و رگ و پوستم از نژاد پاک ایرانی ست)
عاشقان ایران❤️
@LoversofIRAN
که دو روز پیش، از میان ما پرکشید. روانش شاد
✍ نوشته #حسن_قریبی
⬅️برای سلبریتی نجیب، دکتر بدرالزمان قریب
خانم دکتر قریب، تحصیلکردهٔ دانشگاههای پنسیلوانیا، میشیگان و هاروارد، عضو پیوستهٔ #فرهنگستان زبان و ادب فارسی، پژوهشگر، استاد دانشگاه و حتی از اهالی شعر و شاعری است که البته در محافل علمی داخل و خارج، او را به عنوان "سُغدشناس" بزرگ معاصر میشناسند که سرآمد کارهایش فرهنگ_سُغدی است.
سالها پیش وقتی از او پرسیده شد که چرا ازدواج نکردید؟
جواب داد: «نشستم فرهنگ سغدی را بنویسم، سرم را بلند کردم دیدم هفتاد سالم شده»!
اگر بگویم عاشق ایران است حشو زائد است.
همین قدر بگویم با اینکه همیشه خندان است یک بار اخم نیمهاش را دیدم، و آن وقتی بود که برایش یک غزل خواندم که بیت آخرش این بود:
بیهوده فکر آتش و پرهای سیمرغید؛
کبریتهای رستم این ماجرا خیس است!
خندههای مخصوص خود را با اخم در آمیخت و گفت:
«قشنگ بود ولی با رستم_من شوخی نکن» ...
خانم دکتر ژاله آموزگار هم بود. برگشت و به او گفت:
«بد میگم خانوم دکتر؟ بهش میگم با رستمِ من شوخی نکن، رستم یعنی ایران!»
#سغد سرزمینی از تمدن بزرگ ایران باستان است و اکنون نام ولایتی در تاجیکستان امروز که میراثدار فرهنگ ایرانی و ایران فرهنگی، با زبانی از شاخهٔ زبانهای ایران شرقی است.
اوایل دههٔ نود به مناسبت شرکت در همایش استاد رودکی، با چند تن از مدعوین از جمله دکتر اصغر_دادبه، گذرمان به دانشگاه پنجکِت تاجیکستان افتاد، شهری در کنار خرابههای سغد باستان...
یک یک ما را به جمع معرفی کردند و همه صحبت کردیم. جلسهای دوستانه در جمع استادان و دانشجویان بود و در نوبت پرسش و پاسخ از من سراغ احوال خانم دکتر قریب را گرفتند.
جواب دادم من قریبی هستم و ایشان قریب، ما نسبتی با هم نداریم اما از حُسن اتفاق، من هم از فرهنگستان میآیم و از حال ایشان باخبرم شکر خدا حالشان خوب است.
اینکه او را میشناختند و حالش را میپرسیدند نشانهای از قدرشناسی و قدردانی آنها بود.
این قبیل خاطرات زیاد است اما ارتباط خدمات بانوی سُغدشناس به مشترکات ایران بزرگ فرهنگی، از ابتدای این یادداشت مرا به یاد این بیت معروف از ابویعقوب خریمی، شاعر ایرانینژاد قرن سوم انداخته است که با زبان بیگانه خود را اینچنین معرفی میکند:
«اِنّی اِمرءٌ من سُراةِ الصُغدِ البَسَنی
عِرق الاعاجمِ جـلداً، طیّبَ الخبر»
(من مردی از بزرگان سُغد هستم
و رگ و پوستم از نژاد پاک ایرانی ست)
عاشقان ایران❤️
@LoversofIRAN
Forwarded from کانال حسن قریبی (Hasan Gharibi)
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
#ناتالیا_ساپریکنا، آهنگساز، پیانیست و هنرمند اکراینی، در دوران سالمندی به قصد فارسیآموزی ساکن تاجیکستان شده بود.
وی که مسلط به چند زبان رایج دنیاست در مدت اقامت خود چندین نوبت به دفتر من آمد تا متن شعرها را با تلفظ فارسی امروز ایران تطبیق دهد.
پرسیدم این شعرها را به چه نیت میآموزی؟
اشاره به تلفن همراهم کرد و گفت نوار گیرید (فیلم بگیر)...
پاسخش این چنین از کار درآمد همراه با ترجمهٔ موزیکال فرانسوی...
البته با مسئولیت خودش!!
#حسن_قریبی
@hassangharibi
وی که مسلط به چند زبان رایج دنیاست در مدت اقامت خود چندین نوبت به دفتر من آمد تا متن شعرها را با تلفظ فارسی امروز ایران تطبیق دهد.
پرسیدم این شعرها را به چه نیت میآموزی؟
اشاره به تلفن همراهم کرد و گفت نوار گیرید (فیلم بگیر)...
پاسخش این چنین از کار درآمد همراه با ترجمهٔ موزیکال فرانسوی...
البته با مسئولیت خودش!!
#حسن_قریبی
@hassangharibi