پایگاه ایران دوستان مازندران
675 subscribers
9.74K photos
4.64K videos
138 files
2.22K links
هر آنچه که درباره ی ایران ،شکوه تمدن و فرهنگ ایران و ایرانی است در این کانال ببینید.
Download Telegram
«رادیکالیسم سکولاریستی»

نقدی بر صحبت‌های یوسف اباذری در مورد دریافت تاریخی مردم


در فضای مجازی فایلی از صحبت‌های یوسف اباذری پخش شده که در آن دلایل برخی شعارهای رضاشاه‌دوستانه را توضیح می‌دهد. خلاصۀ صحبت‌های او را در تصویر پیوست‌شده می‌توانید بخوانید. برای من حیرت‌انگیز است که چطور فردی که کار نظری می‌کند و به عنوان جامعه‌شناس شناخته می‌شود، تا این حد می‌تواند شلخته و بی‌حساب و کتاب سخن بگوید.

بیایید نگاهی به برخی از جملات او بیندازیم:

اباذری می‌گوید جمهوری اسلامی کاری کرد که دهشت ساواک از بین برود، دورۀ شاه به کارتن تبدیل شود و نشان ‌داد بچه‌ها در کوچه ساواکی را دست می‌انداختند.

شاید جناب اباذری از صداوسیمای دیگری سخن می‌گوید، زیرا تا جایی که من به یاد دارم، اساساً فیلم‌ها، سریال‌ها و مستندهایی که تاکنون پس از انقلاب ساخته شده تنها یک هدف دارد: نشان دادن خشونت، ستمگری و سرکوب بی‌رحمانۀ زمان شاه! و اتفاقاً همیشه ساواکی‌ها انسان‌های پلید، خونخوار و بی‌رحمی تصویر شده‌اند.

اباذری می‌گوید رژیم شاه جلاد، کثافت، آدمکش بود و در دورۀ خودش دهشتناک‌ترین رژیم بود.

من هم شک ندارم که رژیم شاه سرکوبگر و ستمگر بود، اما کم‌ترین انتظارم این است که کسی چون اباذری دست‌کم به اندازۀ دانشجویان تاریخ بداند. رژیم پهلوی از رژیم پول‌ پوت در کامبوج دهشتناک‌تر بود؟ در در دیکتاتوری پول پوت در همان سال‌های انقلاب ایران 750 هزار تا 2 میلیون نفر اعدام شدند یا در ارودگاه کار اجباری مردند یا بر اثر گرسنگی جان باختند. رژیم پهلوی سرکوبگرتر بود یا همسایۀ شمالی ما، شوروی با مخوف‌ترین نظام اردوگاهی، که در دهۀ 1970 نیز تفاوت چندانی با دوران استالین نکرده بود. چین مائو چه؟ رومانی چائوشسکو؟ کرۀ شمالی؟ البته پرسشم غلط است، زیرا در بهشت‌های کمونیستی هیچ جنایتی رخ نمی‌داد! این سطح از جزم‌اندیشی حیرت‌انگیز است!

اباذری قصد دارد تحلیل کند که چرا شعارهایی به اسم رضاشاه سر داده شده است و تمام تحلیلش هم در این خلاصه می‌شود: «جوانان ما هیچ تجربه و آگاهی تاریخی ندارند و ستمگری زمان شاه را ندیده‌اند.» همین! به گمانم این تحلیل به حدی پیش‌پاافتاده و دم‌دستی است که هر فرد بی‌سواد و درس‌نخوانده‌ای هم می‌تواند آن را حدس بزند، و احتمالاً با همین ادبیاتِ این «استاد جامعه‌شناسی» هم بیانش خواهد کرد. نباید میان «استاد جامعه‎شناسی» و غیرفرهیختگانِ جامعه‌نشناس فرقی باشد؟!

اساساً چپ‌اندیشانی چون اباذری وقتی واژۀ «تاریخ» را به کار می‌برند، منظورشان آن «تاریخی» نیست که من و شما می‌شناسیم. از نظر آن‌ها «تاریخ» یعنی «جمعِ همۀ چیزهای بدی که دیگر نباید تکرار شود». اصلاً برای آن‌ها «تاریخ»، «تاریخِ ستم و سرکوب» است و کلاً تاریخ «سیاهیِ محضی» در پشت سر است که فقط باید علیه آن سخن گفت. دیگر این‌که آن‌ها به رغم پُز «جامعه‌شناسانه»، از «تاریخ اجتماعی» غافلند و تاریخ را فقط تاریخِ سیاسی می‌دانند و به گمانشان «فرهنگ» نیز دروغی است که طبقۀ حاکمه به خورد مردم داده است. برای همین، وقتی اباذری می‌گوید «مردم تجربۀ تاریخی ندارند»، یعنی «مردم آن سیاهی‌ها را که در سیاست بوده تجربه نکردند». از نظر امثال اباذری، تاریخ «پلی دوزخی» است که باید با سرعت از آن عبور کرد، زیرا همه‌اش رنج، سرکوب، تباهی و آدمکشی است.

اما به گمانم عوام هم دریافت عمیق‌تری از تاریخ دارند تا ایدئولوگ‌هایی چون اباذری. به این دلیل که عوام این نگرش جزم‌اندیشانه و رادیکال و این تاریخ‌ستیزی را ندارند، به همین دلیل سبک‌بارتر و غیرمغرضانه‌تر می‌توانند در مورد تاریخ بیندیشند. از نظر من، همان افرادی که اباذری در مورد ناآگاهی‌شان صحبت می‌کند، درک تاریخی‌شان از او دقیق‌تر است. اتفاقاً اگر مردم ما دچار «تاریخ‌پریشی» شده‌اند و نوستالژی نادرستی نسبت به گذشته دارند، مقصر آن همین نگرشی است که در حرف‌های اباذری پیداست: «افراط‌گری در سیاهنمایی گذشته باعث شده کسانی رؤیای گذشته را بپرورانند.»

اما مشکل چیست؟ چرا نام رضاشاه سر زبان‌ها می‌افتد؟ به گمانم مسئله «سلطنت‌طلبی» نیست، و این آدرس غلطی است. جواب در «سکولاریزه شدن جامعه» است. نوعی «رادیکالیسمِ سکولاریستی» در جامعه شیوع یافته که واکنشی به وضع موجود است. معترضان از رضاشاه نام می‌برند چون او شاخص‌ترین نمایندۀ «رادیکالیسم سکولاریستی» در تاریخ ایران است. رضاشاه همان کسی بود که «به زور» کشف حجاب کرد و روحانیان را سرکوب کرد؛ یعنی او نمایندۀ رادیکالِ سکولاریسم بود، و حالا که متأسفانه «رادیکایسمی سکولاریستی» در جامعه پدید آمده، برای دهنکجی اسم رضاشاه را صدا می‎زند. برای حل هر بحرانی، ابتدا باید فهم درستی از آن داشت و چالش امروز جامعۀ ما شیوع «رادیکالیسم سکولاریستی» است.

مهدی تدینی

#نقد، #پاره_نوشته، #رضاشاه
@tarikhandishi
#نقد_و_نظر
نگاهی به قانون اساسی ترکیه در قبال تضعیف کنندگان وحدت ملی

▫️در ماده 300 قانون اساسی کشور ترکیه آمده است؛ «فردی که باعث تفکیک کشور از طریق قادر ساختن کشور دیگری به حکومت کلی یا جزئی در داخل کشور می‌شود یا اتحاد ملی را درهم می‌شکند یا رضایت خود را مبنی بر تفکیک قسمت خاصی از کشور که تحت حکومت و اداره دولت می‌باشد اعلام می‌دارد و اعمالی را با هدف تضعیف استقلال کشور انجام می‌دهد به حبس ابد با یک روز محکوم می‌شود»

▫️حال این وضعیت را با کشور ایران مقایسه کنیم؛ افرادی مانند زهتابی، چهرگانی، ائلیار ماکویی، رحمانی‌فر، عباس لسانی و دیگرانی که متاسفانه کم هم نیستند، به شدیدترین وجه ممکن به وحدت ملی ایرانیان ضربه زدند اما اکنون کجا و در چه وضعیتی هستند؟ غیر از عباس لسانی که تنها به 15 سال زندان (؟؟؟) محکوم شده است، بقیه در خارج از مرزهای ایران در حال فعالیت علیه ایران و وحدت ملی ما هستند!

👈 آیا وقت آن نرسیده است که قانون‌گذاران کشور فکری به حال این نوع تخریب به وحدت ملی و انسجام اسلامی کرده و با تشدید مجازات تخریب‌کنندگان وحدت ملی، اجازه ویرانی ایران را به قوم‌گرایان ندهند؟!

https://t.me/Azarpazhoh
| ترانه "برای …": فریاد یک زندگی معمولی!

| دوشنبه ۲۳ امرداد ۱۴۰۲

"ترانه‌های اعتراضی"، عنوان سلسله نوشتاری بود که خانم دکتر #فریبا_نظری (#جامعه‌شناس) در کانال تلگرامی‌شان منتشر کردند.
#ترانه_اعتراضی، عبارتی که از آغاز #اعتراضات اخیر موسوم به جنبش #زن‌زندگی‌آزادی، بسیار نام آن‌ را شنیده‌ایم.
شاید بتوان در تعریفی ساده و کوتاه گفت، ترانه‌ی اعتراضی بیان‌گر احساسات مشترک گروهی از انسان‌ها درباره‌ی یک رخداد یا یک مفهوم یا یک پدیده‌ای است که ازسوی آن‌ها مورد #اعتراض، شامل رد یا مطالبه‌؛ قرار می‌گیرد.
کارکردهای ترانه‌های اعتراضی: 
۱-هدف‌مندی
۲- کنش‌گرانه و مطالبه‌گرانه
۳-همراهی کننده‌ی جنبش‌های اجتماعی یا سیاسی یا اقتصادی
۴- پیش‌برندگی جنبش
۵- معرفی به خارج‌ از جغرافیای محدود جنبش 
۶- ایجاد هم‌دلی با موضوع اعتراضی #جنبش
۷- آگاهی و اطلاع‌رسانی درباره‌ی موضوع مورد اعتراض (#نقد و رد یا #مطالبه)
ترانه‌ی اعتراضی در ایران در چند دوره قابل توجه و تأمل است:
۱- دوران #مشروطیت
۲- #انقلاب سال ۱۳۵۷(پیش‌ از پیروزی و پس‌ از آن)
۳- #جنبش_سبز
۴- جنبش: #زن_زندگی_آزادی
نوشتار پژوهشی خانم دکتر فریبا نظری در هشت بخش، مرور و نگاهی بر ترانه‌های اعتراضی ایران در این چهار دوره و سال‌های میانی این دوره‌ها داشت که در کانال تلگرامی ایشان منتشر و در مرور هر دوران به سه محور اشاره شده‌است:
۱- بازه‌ی زمانی دوره
۲- ویژگی‌های محتوایی و شکل و فرم ترانه‌های اعتراضی هر دوره
۳- معرفی تولیدکنندگان برخی‌از پرتکرارترین و مشهورترین نمونه‌های ترانه‌های اعتراضی هر دوره.
تکمله تحلیل ایشان به عنوان آخرین بخش سخن‌‌شان را در اینجا می‌خوانید:
سلام و شب بخیر
ضمن سپاس از بازنشر نوشتار پژوهشی ترانه‌های اعتراضی در کانال فاخرتان، لینک در متن اشتباه گذاشته شده
لطفا بفرمایید این لینک درج شود 👇👇
https://t.me/Sociologyofsocialgroups/1069

⚠️ بازپخش پست‌ها در هرجا، مستقیم از کانال یا با درج پیوند پست و نام کانال صورت پذیرد.

| دیگر یادداشت‌ها و سخن‌رانی‌ها 👇
| Instagram | YouTube | Site |
Forwarded from در جستجوی حقیقت (دکتر محمد باقر تاج الدین)
ضرورت نقد اسطوره اندیشیِ ایرانیان
[بخش دوم و پایانی]

محمدباقر تاج الدین

نباید گمان برد که فقط این مردم کوچه و بازار یا به اصطلاح مردم عامی و عادی بودند که تفکر اسطوره ای داشتند بلکه بسیاری از متفکران و شاعران و عارفان دوران پیشین نیز چنین تفکری را با خود داشتند. برای مثال عموم شاعران ایرانی طی سده های گذشته مانند مولوی و حافظ و سعدی جهان را با نگاهی اسطوره ای تصویر می کردند و بسیاری از اشعار این شاعران آغشته به این نوع تفکر بود. البته تو گویی که چاره ای نیز جز این نبود چرا که جهانی که در آن می زیستند جهانی سرشار از تفکر اسطوره ای بود و آنان نیز چون انسان های زمینه مند بودند در نتیجه با نگاه اسطوره ای به پدیده ها می نگریستند.

ممکن است خوانندگان گرامی این پرسش را مطرح کنند که طرح چنین بحثی در حال حاضر قرار است کدام مسأله و مشکل فعلی ایرانیان را حل کند و از انبوهی از مشکلات و گرفتاری های اقتصادی و اجتماعی ای که اکنون دچارشان شده اند، رهایی یابند؟ در پاسخ باید گفت که اسطوره اندیشی چه در قالب ملّیِ آن و چه در قالب دینی اَش یکی از موانع شکل گیری تفکر عقلانی و علمی در طول قرن ها و حتی دهه های اخیر در کشور ما بوده است به گونه ای که مانع درک درست واقعیت ها و بلکه سبب ساز توسعه نیافتگی در حوزه های مختلف نیز شده است. به دیگر سخن، اسطوره اندیشی یکی از بزرگ ترین موانع شکل گیری و عمق و گسترش تفکرات فلسفی و علمی برای ایرانیان بوده است و چون چنین تفکراتی به مثابه زیرساخت های مدرنیته در کشور ما ایجاد نشد شوربختانه جامعۀ ایران در یکصد سال اخیر بدل به جامعه ای کژمدرن شد.

فوراً باید اضافه کرد که اگرچه اسطوره اندیشی تنها عامل بروز چنین وضع ناگواری برای ایرانیان نبوده است و در کنار آن برخی عوامل دیگر نیز دخالت داشته اند اما واقعیت آشکار این است که اسطوره اندیشی یکی از مهم ترین عوامل عقب ماندگی های فکری و فرهنگی برای ایرانیان تلقی می شود چرا که اجازه نداد خِرَدورزی و دانش ورزی به معنای واقعی آن در جامعه رواج پیدا کند تا از این طریق زمینه های ضروری برای توسعه یافتگی متوازن و همه جانبه شکل بگیرد. ایرانیان قرن ها در اسارت اسطوره اندیشی گرفتار آمدند و راه رهایی پیدا نکردند و دُن کیشوت وار به جنگ مشکلات و گرفتاری های شا می رفتند. خوشبختانه این که نسل های جدید با فراگیری آموزش های فلسفی و علمی جدید تا حد زیادی از این تفکرات اسطوره ای دست شسته اند و دریافتند که باید با کمک عقلانیت و علوم جدید نسبت به حل مسائل و مشکلات گوناگون خویش اقدام کنند تا از این طریق دست یابی به توسعۀ همه جانبه و متوازن نیز هموارتر شود.


#ایرانیان
#اسطوره_اندیشی
#نقد
#عقلانیت_جدید
#دانشهای_جدید
#توسعه_نیافتگی
#توسعه_متوازن

@tajeddin_mohammadbagher
Forwarded from در جستجوی حقیقت (دکتر محمد باقر تاج الدین)
☸️هر عقیده ای محترم نیست که بگوییم به عقاید یکدیگر احترام بگذاریم!!

✍️محمدباقر تاج الدین

این روزها کم و بیش می شنویم که می گویند "به عقاید یکدیگر احترام بگذاریم ولو هر عقیده ای باشد". این گفته نادرست دارای دلایل و قرائن و شواهد کافی نیست. به دیگر سخن عقاید و نظرات زمانی قابل توجه و احترام هستند که دارای دلایل و قرائن و شواهد کافی برای پذیرش باشند و اگر غیر از این باشد البته به هیچ وجه قابل پذیرش و در نتیجه قابل احترام نیستند. البته این گفته به هیچ وجه به معنای این نیست که افراد دارای عقاید و نظرات نادرست را مورد بی احترامی یا بی حرمتی قرار دهیم که امری است بی اخلاقی، بلکه محترمانه و با روش درست و منطقی به طرف مقابل می گوییم که با احترامی که به شخصیت شما قائل هستیم با باور و نظر شما به دلایلی که بیان می شود احترام نمی گذاریم و مورد پذیرش ما نیست. روشن است که اگر طرف مقابل به رغم دلایلی که می آوریم باز هم بر روی عقیده و نظر نادرست و غیر منطقی خودش اصرار بورزد می توانیم از وی درگذریم و به اصطلاح وی را به حال خود رها کنیم چون یکی از دشوارترین کارها در این جهان متقاعد کردن و فهماندن به افراد متعصب و جزم اندیش و نادان است!!

✳️تمامی افراد به لحاظ عقلانی و منطقی دارای عقاید درست و نادرست هستند و برخی افراد باورها و نظرات بیش تر درست و کم تر نادرست و بالعکس برخی دیگر از افراد دارای باورها و نظرات بیش تر نادرست و کم تر درست هستند. گفتن ندارد که هر چقدر سطح آگاهی و دانش و عقلانیت و منطق افراد ارتقاء یابد به احتمال زیاد کوشش می کند باورها و نظرات نادرست خودش را مورد نقد و بازبینی قرار دهد و به سمت باورها و نظرات درست هدایت شود. ممکن است پرسش شود که چرا عقاید و نظرات نادرست و غیر منطقی قابل احترام و توجه و پذیرش نیستند؟ در پاسخ باید گفت چرا که از عقلانیت و منطق و در واقع از دلایل و قرائن و شواهد کافی و مستند برخوردار نبوده و مهم تر این که حقیقتی را پنهان کرده و یا حقیقتی را نادرست بیان می کنند که سبب بدفهمی و سردرگمی دیگران می شوند!! انسان به حکم آن که دارای توانمندی لازم در زمینۀ عقل و منطق است لذا مسئولیت انسانی وی نیز حکم می کند تا جایی که امکان دارد از باورها و نظرات نادرست و غیر منطقی و غیر عقلانی دور بماند و به سمت و سوی باورها و نظرات عقلانی و منطقی نزدیک شود!!

❇️این موضوع در زمینه ها و حوزه های گوناگون قابل بررسی و واکاوی است از حوزۀ اخلاق گرفته تا حوزه های علمی، فرهنگی، دینی، سیاسی، تاریخی و خلاصه تمام حوزه های دیگر. می توان گفت که عقاید و نظراتی که آمیخته با تعصب، جزم اندیشی، پیش داوری، غرض ورزی، خودشیفتگی، انحصارگرایی، و خودسالاری باشد از جمله عقاید و نظراتی اَند که به هیچ وجه شایستۀ احترام و پذیرش نیستند. لذا مسئولیت انسانی ما حکم می کند به آنان یادآور شویم که دست از این عقاید نادرست بکشند و به سمت و سوی خردورزی و دانایی و منطق روی آورند و این هرگز به معنای برخورد و مواجهۀ غیراخلاقی با آنان نیست بلکه ضمن احترام به شأن و شخصیت انسانی شان به صورت اخلاقی و منطقی با آنان وارد گفتگو می شویم. لذا گفت و گوی همراه با سعۀ صدر و احترام و منطق شرط اساسی در این باره است!! البته کسانی هم هستند که اهل منطق و خرد و دانایی نیستند و چون دچار همان هفت صفت نادرستی اَند که پیش تر بازگو کردیم و در دایره ای از نادانی و حماقت گرفتار آمده اند لذا شاید نتوان با آنان از درِ گفت و گو درآمد که اینان همان گونه که گفته شد باید به حال زارشان رها شوند تا مگر روزگاری با گذشت زمان بر سرِ عقل بیایند و عقاید و نظرات نادرست خود را کنار بگذارند!!

نتیجه این که عقاید و نظرات غیر عقلانی و غیر منطقی قابل پذیرش و احترام نبوده چرا که سبب بروز و ظهور گمراهی ها و نادرستی ها در جامعه شده و بدتر این که حقیقت را پنهان نگاه داشته و زندگی غیر اصیل و غیر اخلاقی و غیر انسانی را ترویج می دهند. از سوی دیگر ضرورت دارد که به این نکتۀ اساسی اشاره شود که از آن جا که باورها و نظرات غیر عقلانی و غیر منطقی سبب بروز رفتارهای غیر عقلانی و غیر منطقی و غیر اخلاقی می شوند لذا مسئولیت انسانی هر یک از ما حکم می کند که هم خودمان از عقاید و نظرات نادرست دوری کنیم و هم کوشش کنیم تا دیگران را از وضعیت دور نگاه داریم!! پس بایسته و شایسته نیست که بگوییم و تکرار کنیم که "به عقاید و نظرات یکدیگر احترام بگذاریم "بلکه بایسته و شایسته است که بگوییم "به عقاید و نظرات عقلانی، منطقی و درست یکدیگر احترام بگذاریم" و "عقاید و نظرات نادرست و غیر منطقی یکدیگر را مورد نقد و بازبینی قرا دهیم" و از نقد و بازبینی و پرسشگری هیچ عقیده و باور و نظری نهراسیم ولو آن که مورد بی مهری دیگران قرار گیریم!!

#عقیده
#باور
#نظر
#عقلانیت
#منطق
#دانایی
#نادانی
#انسان
#نقد



@tajeddin_mohammadbagher