Forwarded from ☀️شکوه ایرانشهری☀️
تحجری که از نفهمی زاده میشود! دقیقا چیست؟
#شفیعی_کدکنی به نقل از #هوشنگ_ابتهاج تعریف میکرد: در مراسم کفن و دفن شخصی شرکت کردم، دیدم قبل از اینکه بگذارنش در قبر، چیزی حدود یک وجب سرگین و فضولات تر گوسفند، توی کف قبر ريختند. از یک نفر که اینکار را داشت انجام میداد، سوال کردم که: این چه رسمی هست که شما دارید؟ گفت: در رساله نوشته که این کار برای فرد مسلمان مستحب میباشد و ما مدتهاست برای تمام مرده هایمان اینکار را انجام میدهیم. چون برایم تعجب آور بود سریع گشتم يک رساله پیدا کردم و رفتم سراغ طرف، بهش گفتم :كجایش نوشته دقیقا؟ طرف هم میرود تو بخش آیین کفن و دفن میت، آورد که بفرما. دیدم نوشته" كف قبر مسلمان، مستحب است یک وجب پهن تر باشد"
پَهن تر یا پِهِنِ تَر؟
منطق و تفکر یا تقلید و تحجر؟
یک ساعت تفکر، بهتر از هفتاد سال عبادت هست یا نیست؟
دیگر چه بگوییم.....
🔥 @Derafsh_Iranshahr 🔥
#شفیعی_کدکنی به نقل از #هوشنگ_ابتهاج تعریف میکرد: در مراسم کفن و دفن شخصی شرکت کردم، دیدم قبل از اینکه بگذارنش در قبر، چیزی حدود یک وجب سرگین و فضولات تر گوسفند، توی کف قبر ريختند. از یک نفر که اینکار را داشت انجام میداد، سوال کردم که: این چه رسمی هست که شما دارید؟ گفت: در رساله نوشته که این کار برای فرد مسلمان مستحب میباشد و ما مدتهاست برای تمام مرده هایمان اینکار را انجام میدهیم. چون برایم تعجب آور بود سریع گشتم يک رساله پیدا کردم و رفتم سراغ طرف، بهش گفتم :كجایش نوشته دقیقا؟ طرف هم میرود تو بخش آیین کفن و دفن میت، آورد که بفرما. دیدم نوشته" كف قبر مسلمان، مستحب است یک وجب پهن تر باشد"
پَهن تر یا پِهِنِ تَر؟
منطق و تفکر یا تقلید و تحجر؟
یک ساعت تفکر، بهتر از هفتاد سال عبادت هست یا نیست؟
دیگر چه بگوییم.....
🔥 @Derafsh_Iranshahr 🔥
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
با دیدن برنامههای امروزBBCو اینترنشنال که به بهانه روز #زبان_مادری علیه #زبان_فارسی یاوهگویی کردن و در نفی زبان ملّی و لزوم تدریس به زبان محلی بجای فارسی گفتن! فقط میتونم بگم اگر قراره زبان ملّی و ایرانیت ما را بگیرید، من فاتحه میخونم به این زبان محلی(به قول استاد #شفیعی_کدکنی)
👤ع. ششگلانی
از کانال آخرین توئیت
پایگاه ایران دوستان مازندران
@jolgeshomali
👤ع. ششگلانی
از کانال آخرین توئیت
پایگاه ایران دوستان مازندران
@jolgeshomali
Forwarded from 💖 کافه شاهی 💖
@cafe_shahi
آخرین روزهای اسفند است
از سر شاخ این برهنه چنار
مرغکی با ترنمی بیدار
می زند نغمه نیست معلومم
آخرین شکوه از زمستان است
یا نخستین ترانه های بهار
#شفیعی_کدکنی
پگاهتان زیبا ....
@cafe_shahi
آخرین روزهای اسفند است
از سر شاخ این برهنه چنار
مرغکی با ترنمی بیدار
می زند نغمه نیست معلومم
آخرین شکوه از زمستان است
یا نخستین ترانه های بهار
#شفیعی_کدکنی
پگاهتان زیبا ....
@cafe_shahi
🔴 زیبایی امری درونی است.
✍ فرهاد قنبری جامعه شناس
🔸 در سالهای اخیر هر چه به خاطر دارم هرگاه تصویری از استاد #شفیعی_کدکنی دیده ام همیشه همین کاپشن ساده را بر تن داشته اند. درآمد استاد کدکنی هر چه باشد آنقدری هست که بتواند سالی یک کاپشن نو و مارک دار خریداری نماید، اما تفاوت ایشان با سلبریتی ها و رئیس جمهور ما در این است که زیبایی را نه در کاپشن و عبای مارک دار و ریش رنگ و مرتب شده، بلکه در درون خویش جستجو کرده و می یابد...
پایگاه ایران دوستان مازندران
@jolgeshomali
✍ فرهاد قنبری جامعه شناس
🔸 در سالهای اخیر هر چه به خاطر دارم هرگاه تصویری از استاد #شفیعی_کدکنی دیده ام همیشه همین کاپشن ساده را بر تن داشته اند. درآمد استاد کدکنی هر چه باشد آنقدری هست که بتواند سالی یک کاپشن نو و مارک دار خریداری نماید، اما تفاوت ایشان با سلبریتی ها و رئیس جمهور ما در این است که زیبایی را نه در کاپشن و عبای مارک دار و ریش رنگ و مرتب شده، بلکه در درون خویش جستجو کرده و می یابد...
پایگاه ایران دوستان مازندران
@jolgeshomali
Forwarded from نیما عظیمی
.
📌گزارشم در روزنامه ی «شرق»
@sharghdaily1
📎(شنبه، دهم تیرماهِ هزار و چهارصد و دو)
✔️ اشتیاق مردمی عاشق؛
«شب های بخارا» با پاسداشت #مهری_باقری و استقبال بی نظیر از استاد #شفیعی_کدکنی در تبریز گزارشد.
📌گزیده گزارش:
ساعت نزدیک به «شانزده و سی» بود که استاد «محمدرضا شفیعیکدکنی» به سالن محل گردهمایی آمدند و من در آن لحظه، معنای حقیقی «شکوه» را به چشم دیدم. آری! «من خود به چشم خویشتن دیدم» شکوه در استقبال را. دیدم شکوه و فَرهمندی در پیشواز را! دیدم ابهت و بزرگی را؛ و دیدم هرآنچه را که در این قاموس نمیگنجید! چه اینکه سرچشمه این شکوه، «اشتیاق» مردمی عاشق بود؛ مردمی از دیارِ آذربایجان که عاشقِ فرهنگ ایران و ستونِ ستبرِ آن، زبان و ادب پارسی و هر آن کس که خادم آن است، هستند. باری این شیفتگی و شور تبریزیان از برای ورود «ستاره تابناک زبان و ادب پارسی در روزگار ما» یعنی حضرت استاد شفیعیکدکنی به سالن بود که نقشی ماندگار را رقم زد.
اما خود را نخواهم بخشید اگر کوتاهی کنم از نگارش گزارش بخشی دیگر از زیباترین جلوههای این «همبستگی ملی» در تبریز.
برای تکمیل گزارشم، قصد کردم تا تمام محوطه را رصد کنم که این بار «شکوه در شکوه» را دیدم! چه اینکه پیش از آغاز رسمی این نشست، نهتنها تالار اصلی بنیاد شهریار، بلکه راهرو، راهپلهها، طبقه پایین و حیاط و حتی بخشی از محوطه بیرون از حیاط این مجتمع، سرشار بود از استقبال مردم ایراندوست تبریز. ازاینرو، بهراستی این گردهمایی شیفتگان فرهنگ و ادب پارسی در تبریز را عنوانی جز «غرور ملی» نباید داد. چه اینکه بیگمان تکتک شهروندانی که خود را با اشتیاق به پیشواز استادان بزرگ این مرکز رسانیده بودند، نگهبانان بلندمرتبه و نجیب هویت تمام ایرانیِ آذربایجان هستند؛ که دیگر بار با صدایی رسا و با لهجه عزیز و گرامی آذری، پیامی ماندگار را در برگی از برگهای تاریخ ایرانزمین ثبت کردند و نگاشتند: «آذربایجان، خود ایران است».
📍دریافت گزارشِ کامل : روزنامه ی شرق، سایت جار و کانال های تلگرامیِ مرتبط.
#ایران#ایرانشهر#آذربایجان#تبریز#شرق#بنیاد_شهریار#شفیعی_کدکنی#بخارا#احسان_هوشمند#روزنامه_شرق#نیما_عظیمی
https://www.instagram.com/p/CuJyBtDO8o6/?igshid=MTc4MmM1YmI2Ng==
📌گزارشم در روزنامه ی «شرق»
@sharghdaily1
📎(شنبه، دهم تیرماهِ هزار و چهارصد و دو)
✔️ اشتیاق مردمی عاشق؛
«شب های بخارا» با پاسداشت #مهری_باقری و استقبال بی نظیر از استاد #شفیعی_کدکنی در تبریز گزارشد.
📌گزیده گزارش:
ساعت نزدیک به «شانزده و سی» بود که استاد «محمدرضا شفیعیکدکنی» به سالن محل گردهمایی آمدند و من در آن لحظه، معنای حقیقی «شکوه» را به چشم دیدم. آری! «من خود به چشم خویشتن دیدم» شکوه در استقبال را. دیدم شکوه و فَرهمندی در پیشواز را! دیدم ابهت و بزرگی را؛ و دیدم هرآنچه را که در این قاموس نمیگنجید! چه اینکه سرچشمه این شکوه، «اشتیاق» مردمی عاشق بود؛ مردمی از دیارِ آذربایجان که عاشقِ فرهنگ ایران و ستونِ ستبرِ آن، زبان و ادب پارسی و هر آن کس که خادم آن است، هستند. باری این شیفتگی و شور تبریزیان از برای ورود «ستاره تابناک زبان و ادب پارسی در روزگار ما» یعنی حضرت استاد شفیعیکدکنی به سالن بود که نقشی ماندگار را رقم زد.
اما خود را نخواهم بخشید اگر کوتاهی کنم از نگارش گزارش بخشی دیگر از زیباترین جلوههای این «همبستگی ملی» در تبریز.
برای تکمیل گزارشم، قصد کردم تا تمام محوطه را رصد کنم که این بار «شکوه در شکوه» را دیدم! چه اینکه پیش از آغاز رسمی این نشست، نهتنها تالار اصلی بنیاد شهریار، بلکه راهرو، راهپلهها، طبقه پایین و حیاط و حتی بخشی از محوطه بیرون از حیاط این مجتمع، سرشار بود از استقبال مردم ایراندوست تبریز. ازاینرو، بهراستی این گردهمایی شیفتگان فرهنگ و ادب پارسی در تبریز را عنوانی جز «غرور ملی» نباید داد. چه اینکه بیگمان تکتک شهروندانی که خود را با اشتیاق به پیشواز استادان بزرگ این مرکز رسانیده بودند، نگهبانان بلندمرتبه و نجیب هویت تمام ایرانیِ آذربایجان هستند؛ که دیگر بار با صدایی رسا و با لهجه عزیز و گرامی آذری، پیامی ماندگار را در برگی از برگهای تاریخ ایرانزمین ثبت کردند و نگاشتند: «آذربایجان، خود ایران است».
📍دریافت گزارشِ کامل : روزنامه ی شرق، سایت جار و کانال های تلگرامیِ مرتبط.
#ایران#ایرانشهر#آذربایجان#تبریز#شرق#بنیاد_شهریار#شفیعی_کدکنی#بخارا#احسان_هوشمند#روزنامه_شرق#نیما_عظیمی
https://www.instagram.com/p/CuJyBtDO8o6/?igshid=MTc4MmM1YmI2Ng==
Forwarded from شفیعی کدکنی
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
**سایه؛ شاعر تاریخِ «ادبیات» ما**
جامعهٔ ما و همهٔ جامعهٔ بشری در دو سوی ماقبل مطبوعات و رسانهها و مابعد مطبوعات و رسانهها هستند. برای من بعضی شاعرِ تاریخ «مطبوعات» هستند. سایه از نظر من، شاعرِ تاریخِ «ادبیات» ایران است.
به عنوان یک معلم درس تاریخ ادبیات در دانشگاه به عرضتان میرسانم، سایه، بدون تردید، بدون تردید، شاعر تاریخِ «ادبیات» ایران است و در ترازِ سعدی و حافظ تا ملک الشعرای بهار.
سایه در تراز شاعران تاریخ ادبیات ماست
و بعضی از مشاهیر عصر ما، شاعران تاریخ «مطبوعات و رسانهها» هستند. از این لحظه که از من میشنوید تا وقتی که زنده هستید این فکر و این تقسیمبندی شما را رها نخواهد کرد.
محمدرضا شفیعی کدکنی
شبِ سایه، تهران
چهارشنبه، ۱۸ مرداد ۱۴۰۲
شبِ سایه به همت مجلهٔ بخارا در خانهٔ اندیشمندان علوم انسانی برگزار شد.
#سایه #هوشنگ_ابتهاج #شفیعی_کدکنی
جامعهٔ ما و همهٔ جامعهٔ بشری در دو سوی ماقبل مطبوعات و رسانهها و مابعد مطبوعات و رسانهها هستند. برای من بعضی شاعرِ تاریخ «مطبوعات» هستند. سایه از نظر من، شاعرِ تاریخِ «ادبیات» ایران است.
به عنوان یک معلم درس تاریخ ادبیات در دانشگاه به عرضتان میرسانم، سایه، بدون تردید، بدون تردید، شاعر تاریخِ «ادبیات» ایران است و در ترازِ سعدی و حافظ تا ملک الشعرای بهار.
سایه در تراز شاعران تاریخ ادبیات ماست
و بعضی از مشاهیر عصر ما، شاعران تاریخ «مطبوعات و رسانهها» هستند. از این لحظه که از من میشنوید تا وقتی که زنده هستید این فکر و این تقسیمبندی شما را رها نخواهد کرد.
محمدرضا شفیعی کدکنی
شبِ سایه، تهران
چهارشنبه، ۱۸ مرداد ۱۴۰۲
شبِ سایه به همت مجلهٔ بخارا در خانهٔ اندیشمندان علوم انسانی برگزار شد.
#سایه #هوشنگ_ابتهاج #شفیعی_کدکنی
🔴 اگر مردی بیا ایران و زن باش !
✍ سرودهای نو از : دکتر #شفیعی_کدکنی 🤲🤲🤲
"بیا ای دوست اینجا در وطن باش !
شریک رنج و شادیهای من باش !
زنان اینجا چو شیر شرزه کوشند
اگر مردی، بیا اینجا و زن باش !
سياووش ! آي بیژن ! آی فرهاد !
منيژه يا نسيم و ياسمن باش !
اگر مردی بيا ايران چو زنها
حريف اژدها و اهرمن باش !
ببين اينجا سپاه كرگدنهاست
اگر شيری، حريف كرگدن باش !
اگر رودابهای، در جنگ شيخان
نه يك تن، بلكه صدها تهمتن باش !
به پيش صد حريف ناجوانمرد
چو يك زن، اهل جنگ تنبهتن باش !
به هر گوشه كمين كرده گرازی
مهيّای ز هر سو تاختن باش !
به جنگ گرگِ تا دندان مسلح
زره وا كرده، يكتا پيرهن باش !
به دست دشمنان تيغ و اسيد است
بيا آماده بهر سوختن باش !
ز سوز آتش سطل اسيدش
بيا بیچشم و بيني، بیدهن باش !
كهن شد شير آهنكوهِ مردی
بيا تو شير آهنكوه زن باش !
دفاع از خويش كن پيش مهاجم
سپس در رقص، آويز از رسن باش !
جوانمردی دگر رسمی کهن شد
جوانزن باش و هم سنّتشكن باش !
"دليری" اين زمان در يك كلام است
اگر مردی بيا ايران و زن باش ! "
درود بر دلیر زنان سرزمینم
#شفیعی_کدکنی
#اگر_مردی_بیا_ایران.......
پایگاه ایران دوستان مازندران
@jolgeshomali
✍ سرودهای نو از : دکتر #شفیعی_کدکنی 🤲🤲🤲
"بیا ای دوست اینجا در وطن باش !
شریک رنج و شادیهای من باش !
زنان اینجا چو شیر شرزه کوشند
اگر مردی، بیا اینجا و زن باش !
سياووش ! آي بیژن ! آی فرهاد !
منيژه يا نسيم و ياسمن باش !
اگر مردی بيا ايران چو زنها
حريف اژدها و اهرمن باش !
ببين اينجا سپاه كرگدنهاست
اگر شيری، حريف كرگدن باش !
اگر رودابهای، در جنگ شيخان
نه يك تن، بلكه صدها تهمتن باش !
به پيش صد حريف ناجوانمرد
چو يك زن، اهل جنگ تنبهتن باش !
به هر گوشه كمين كرده گرازی
مهيّای ز هر سو تاختن باش !
به جنگ گرگِ تا دندان مسلح
زره وا كرده، يكتا پيرهن باش !
به دست دشمنان تيغ و اسيد است
بيا آماده بهر سوختن باش !
ز سوز آتش سطل اسيدش
بيا بیچشم و بيني، بیدهن باش !
كهن شد شير آهنكوهِ مردی
بيا تو شير آهنكوه زن باش !
دفاع از خويش كن پيش مهاجم
سپس در رقص، آويز از رسن باش !
جوانمردی دگر رسمی کهن شد
جوانزن باش و هم سنّتشكن باش !
"دليری" اين زمان در يك كلام است
اگر مردی بيا ايران و زن باش ! "
درود بر دلیر زنان سرزمینم
#شفیعی_کدکنی
#اگر_مردی_بیا_ایران.......
پایگاه ایران دوستان مازندران
@jolgeshomali
🔴 تعطیلی کلاس ۴۴۲ پایتخت جهان!
🔸 استاد #شفیعی_کدکنی برای مهسا شعر گفت و سپس به صورت کاملا اتفاقی بازنشسته گردید و اینگونه بود که کلاس ۴۴۲ دانشکده ادبیات بعد از پنجاه سال تعطیل شد.
همان کلاسی که به قول مرحوم #قیصر_امینپور: «سهشنبهها پایتخت جهان بود»…
✍شمس تبریزی | خط سوم
پایگاه ایران دوستان مازندران
@jolgeshomali
🔸 استاد #شفیعی_کدکنی برای مهسا شعر گفت و سپس به صورت کاملا اتفاقی بازنشسته گردید و اینگونه بود که کلاس ۴۴۲ دانشکده ادبیات بعد از پنجاه سال تعطیل شد.
همان کلاسی که به قول مرحوم #قیصر_امینپور: «سهشنبهها پایتخت جهان بود»…
✍شمس تبریزی | خط سوم
پایگاه ایران دوستان مازندران
@jolgeshomali