پایگاه ایران دوستان مازندران
674 subscribers
9.77K photos
4.65K videos
138 files
2.23K links
هر آنچه که درباره ی ایران ،شکوه تمدن و فرهنگ ایران و ایرانی است در این کانال ببینید.
Download Telegram
Forwarded from در جستجوی حقیقت (دکتر محمد باقر تاج الدین)
☸️به هوش باش که "ایران" تو را پیام دهد
پیامِ مامِ جگرخسته را زِ جان بشنو که پند و موعظه‌ات با صد اهتمام دهد
زِ چشمِ مامِ وطن خون چکد بر این آفاق که سرخی شفقش جلوۀ صبح و شام دهد(ملک الشعرای بهار)

✍️محمدباقر تاج الدین

مهم ترین پیامی که در این روزها به گوش می رسد این است که حال و روز مادرِ وطن چندان خوب نیست. به گفتۀ استاد بهار از چشمِ مامِ وطن خون می چکد و بس جگر خسته است، خسته از تکرارها و مضطرب در پشت دیوارها و نگران از انبوهی از گرفتاری ها و رنج هایی که جامعه و مردمانش را فراگرفته و شاید هم نا امید از آینده ای مبهم که در پیش روی دارد. افسوس و هزاران دریغ و درد که گوشِ شنوایی هم برای شنیدن این دردها و رنج های فروخفته در پسِ این سالیان به نسبت طولانی وجود نداشته و ندارد. عجیب این است که بسیاری از سیاستگذاران و مدیران این سرزمین توجه چندانی به چنین شرایط بغرنج نمی کنند و گویا برای درک و تحلیل مسائل و مشکلات کشور دچار غفلت عمدی یا سهوی شده اند!!!!. تمامی دلسوزان و روشنفکران و آگاهان به شرایط کشور با اجماع کامل بارها و از مجاری گوناگون فریاد زدند که شرایط اقتصادی، اجتماعی و سیاسی کشور اصلاً خوب نیست.

✳️در همین راستا باید افسوس خورد از ساده سازی ها و تقلیل گرایی هایی که برخی دست اندرکاران امور انجام می دهند و خواسته های متنوع، متکثر، و برحقِ شهروندان را به مواردی بسیار ساده و پیش پا افتاده تقلیل می دهند و می پندارند که اگر این موارد را بر طرف کنند و از پیش پای خود بردارند دیگر ملالی و نگرانی ای نیست و کشور به سرمنزل مقصود رسیده است. این دسته از مسئولین تنها به اقدامات دافعه جویانه دل خوش می دارند و عوامل دم دستی و سطحی را مقصران اصلی قلمداد می کنند و تأسف بار این که نمی اندیشند و فکر نمی کنند که واقعیت های اجتماعی، سیاسی، فرهنگی و اقتصادی در دنیای امروز بسی پیچیده تر و بغرنج تر از آن چیزی است که تصور می کنند. مسائل اجتماعی و سیاسی و اقتصادی و فرهنگی یکی و دوتا و ده تا و صد البته دمِ دستی و سطحی هم نیستند که راه حل های سطحی، غیر علمی، غیر منطقی، سیاسی و ایدئولوژیک داشته باشند. جهانِ امروز جهانِ عقلانیت جدید، علوم جدید و اخلاق جدید است و در چنین جهانی صد البته بدون عقلانیت و علم و اخلاق جدید نمی توان درصدد حل و فصل مشکلات و مسائل برآمد و به تَبَعِ آن خواهانِ پیشرفت و توسعه متوازن و پایدار بود. جهان امروز جهانِ شناخت علمی و عقلانی و جهان برنامه ریزی های منطقی و آینده نگرانه است و از طریق سیاستگذاری ها و برنامه ریزی های منطقی و علمی می توان امیدوار بود که از میان انبوهی از مشکلات و مسائل گوناگونی که کشور را در بر گرفته اند، عبور کرد و به سرمنزل سعادت و آرامش و امنیت رسید.

❇️نسل جدید را بنگرید که چه پیامی دارد و با چه زبانی سخن می گوید. این نسل هرگز چونان نسل پیشین نمی اندیشد و از اساس در جهان دیگری زیست می کند و صد البته خواهان برآورده شدن نیازها و خواسته های خویش است. اکنون باید به هوش بود و پیام فرزندانِ این آب و خاک را به جان نیوشید و به خوبی دریافت که با راه و روش های گذشته نگرانه و یک جانبه و ایدئولوژیک نمی توان در جهت آرامش و آسایش و رفاه و بهروزی جامعه گامی برداشت و انتظار رفع و کاهش مشکلات و مسائل را داشت. پیامِ فرزندان ایران پیامِ صلح و آزادی و برابری و خِرَدورزی و دوستی و رفاه و بهروزی و سعادت مردمانش و در یک کلمه "پیام زندگی" است و هر اقدام و راه روش دیگری غیر از این کشور را دچار بحران می کند. لذا باید به هوش بود که از هرگونه اقدامات غیر عقلانی، غیر علمی، غیر انسانی، غیر اخلاقی، و مغایر با حقوق انسانی و اجتماعی، مغایر با نیازهای نسل امروز، مغایر با شأن و شئونات انسانی و مغایر با راه و روش های زندگی در جهان امروزین به طور جدی پرهیز نمود.

#ایران
#زندگی
#نسل
#مسائل_اجتماعی
#عقلانیت
#دانش_ورزی
#ایدئولوژی_اندیشی
#آزادی
#برابری
#رفاه_اجتماعی


@tajeddin_mohammadbagher
Forwarded from در جستجوی حقیقت (دکتر محمد باقر تاج الدین)
ضرورت نقد اسطوره اندیشیِ ایرانیان
[بخش دوم و پایانی]

محمدباقر تاج الدین

نباید گمان برد که فقط این مردم کوچه و بازار یا به اصطلاح مردم عامی و عادی بودند که تفکر اسطوره ای داشتند بلکه بسیاری از متفکران و شاعران و عارفان دوران پیشین نیز چنین تفکری را با خود داشتند. برای مثال عموم شاعران ایرانی طی سده های گذشته مانند مولوی و حافظ و سعدی جهان را با نگاهی اسطوره ای تصویر می کردند و بسیاری از اشعار این شاعران آغشته به این نوع تفکر بود. البته تو گویی که چاره ای نیز جز این نبود چرا که جهانی که در آن می زیستند جهانی سرشار از تفکر اسطوره ای بود و آنان نیز چون انسان های زمینه مند بودند در نتیجه با نگاه اسطوره ای به پدیده ها می نگریستند.

ممکن است خوانندگان گرامی این پرسش را مطرح کنند که طرح چنین بحثی در حال حاضر قرار است کدام مسأله و مشکل فعلی ایرانیان را حل کند و از انبوهی از مشکلات و گرفتاری های اقتصادی و اجتماعی ای که اکنون دچارشان شده اند، رهایی یابند؟ در پاسخ باید گفت که اسطوره اندیشی چه در قالب ملّیِ آن و چه در قالب دینی اَش یکی از موانع شکل گیری تفکر عقلانی و علمی در طول قرن ها و حتی دهه های اخیر در کشور ما بوده است به گونه ای که مانع درک درست واقعیت ها و بلکه سبب ساز توسعه نیافتگی در حوزه های مختلف نیز شده است. به دیگر سخن، اسطوره اندیشی یکی از بزرگ ترین موانع شکل گیری و عمق و گسترش تفکرات فلسفی و علمی برای ایرانیان بوده است و چون چنین تفکراتی به مثابه زیرساخت های مدرنیته در کشور ما ایجاد نشد شوربختانه جامعۀ ایران در یکصد سال اخیر بدل به جامعه ای کژمدرن شد.

فوراً باید اضافه کرد که اگرچه اسطوره اندیشی تنها عامل بروز چنین وضع ناگواری برای ایرانیان نبوده است و در کنار آن برخی عوامل دیگر نیز دخالت داشته اند اما واقعیت آشکار این است که اسطوره اندیشی یکی از مهم ترین عوامل عقب ماندگی های فکری و فرهنگی برای ایرانیان تلقی می شود چرا که اجازه نداد خِرَدورزی و دانش ورزی به معنای واقعی آن در جامعه رواج پیدا کند تا از این طریق زمینه های ضروری برای توسعه یافتگی متوازن و همه جانبه شکل بگیرد. ایرانیان قرن ها در اسارت اسطوره اندیشی گرفتار آمدند و راه رهایی پیدا نکردند و دُن کیشوت وار به جنگ مشکلات و گرفتاری های شا می رفتند. خوشبختانه این که نسل های جدید با فراگیری آموزش های فلسفی و علمی جدید تا حد زیادی از این تفکرات اسطوره ای دست شسته اند و دریافتند که باید با کمک عقلانیت و علوم جدید نسبت به حل مسائل و مشکلات گوناگون خویش اقدام کنند تا از این طریق دست یابی به توسعۀ همه جانبه و متوازن نیز هموارتر شود.


#ایرانیان
#اسطوره_اندیشی
#نقد
#عقلانیت_جدید
#دانشهای_جدید
#توسعه_نیافتگی
#توسعه_متوازن

@tajeddin_mohammadbagher
Forwarded from در جستجوی حقیقت (دکتر محمد باقر تاج الدین)
☸️هر عقیده ای محترم نیست که بگوییم به عقاید یکدیگر احترام بگذاریم!!

✍️محمدباقر تاج الدین

این روزها کم و بیش می شنویم که می گویند "به عقاید یکدیگر احترام بگذاریم ولو هر عقیده ای باشد". این گفته نادرست دارای دلایل و قرائن و شواهد کافی نیست. به دیگر سخن عقاید و نظرات زمانی قابل توجه و احترام هستند که دارای دلایل و قرائن و شواهد کافی برای پذیرش باشند و اگر غیر از این باشد البته به هیچ وجه قابل پذیرش و در نتیجه قابل احترام نیستند. البته این گفته به هیچ وجه به معنای این نیست که افراد دارای عقاید و نظرات نادرست را مورد بی احترامی یا بی حرمتی قرار دهیم که امری است بی اخلاقی، بلکه محترمانه و با روش درست و منطقی به طرف مقابل می گوییم که با احترامی که به شخصیت شما قائل هستیم با باور و نظر شما به دلایلی که بیان می شود احترام نمی گذاریم و مورد پذیرش ما نیست. روشن است که اگر طرف مقابل به رغم دلایلی که می آوریم باز هم بر روی عقیده و نظر نادرست و غیر منطقی خودش اصرار بورزد می توانیم از وی درگذریم و به اصطلاح وی را به حال خود رها کنیم چون یکی از دشوارترین کارها در این جهان متقاعد کردن و فهماندن به افراد متعصب و جزم اندیش و نادان است!!

✳️تمامی افراد به لحاظ عقلانی و منطقی دارای عقاید درست و نادرست هستند و برخی افراد باورها و نظرات بیش تر درست و کم تر نادرست و بالعکس برخی دیگر از افراد دارای باورها و نظرات بیش تر نادرست و کم تر درست هستند. گفتن ندارد که هر چقدر سطح آگاهی و دانش و عقلانیت و منطق افراد ارتقاء یابد به احتمال زیاد کوشش می کند باورها و نظرات نادرست خودش را مورد نقد و بازبینی قرار دهد و به سمت باورها و نظرات درست هدایت شود. ممکن است پرسش شود که چرا عقاید و نظرات نادرست و غیر منطقی قابل احترام و توجه و پذیرش نیستند؟ در پاسخ باید گفت چرا که از عقلانیت و منطق و در واقع از دلایل و قرائن و شواهد کافی و مستند برخوردار نبوده و مهم تر این که حقیقتی را پنهان کرده و یا حقیقتی را نادرست بیان می کنند که سبب بدفهمی و سردرگمی دیگران می شوند!! انسان به حکم آن که دارای توانمندی لازم در زمینۀ عقل و منطق است لذا مسئولیت انسانی وی نیز حکم می کند تا جایی که امکان دارد از باورها و نظرات نادرست و غیر منطقی و غیر عقلانی دور بماند و به سمت و سوی باورها و نظرات عقلانی و منطقی نزدیک شود!!

❇️این موضوع در زمینه ها و حوزه های گوناگون قابل بررسی و واکاوی است از حوزۀ اخلاق گرفته تا حوزه های علمی، فرهنگی، دینی، سیاسی، تاریخی و خلاصه تمام حوزه های دیگر. می توان گفت که عقاید و نظراتی که آمیخته با تعصب، جزم اندیشی، پیش داوری، غرض ورزی، خودشیفتگی، انحصارگرایی، و خودسالاری باشد از جمله عقاید و نظراتی اَند که به هیچ وجه شایستۀ احترام و پذیرش نیستند. لذا مسئولیت انسانی ما حکم می کند به آنان یادآور شویم که دست از این عقاید نادرست بکشند و به سمت و سوی خردورزی و دانایی و منطق روی آورند و این هرگز به معنای برخورد و مواجهۀ غیراخلاقی با آنان نیست بلکه ضمن احترام به شأن و شخصیت انسانی شان به صورت اخلاقی و منطقی با آنان وارد گفتگو می شویم. لذا گفت و گوی همراه با سعۀ صدر و احترام و منطق شرط اساسی در این باره است!! البته کسانی هم هستند که اهل منطق و خرد و دانایی نیستند و چون دچار همان هفت صفت نادرستی اَند که پیش تر بازگو کردیم و در دایره ای از نادانی و حماقت گرفتار آمده اند لذا شاید نتوان با آنان از درِ گفت و گو درآمد که اینان همان گونه که گفته شد باید به حال زارشان رها شوند تا مگر روزگاری با گذشت زمان بر سرِ عقل بیایند و عقاید و نظرات نادرست خود را کنار بگذارند!!

نتیجه این که عقاید و نظرات غیر عقلانی و غیر منطقی قابل پذیرش و احترام نبوده چرا که سبب بروز و ظهور گمراهی ها و نادرستی ها در جامعه شده و بدتر این که حقیقت را پنهان نگاه داشته و زندگی غیر اصیل و غیر اخلاقی و غیر انسانی را ترویج می دهند. از سوی دیگر ضرورت دارد که به این نکتۀ اساسی اشاره شود که از آن جا که باورها و نظرات غیر عقلانی و غیر منطقی سبب بروز رفتارهای غیر عقلانی و غیر منطقی و غیر اخلاقی می شوند لذا مسئولیت انسانی هر یک از ما حکم می کند که هم خودمان از عقاید و نظرات نادرست دوری کنیم و هم کوشش کنیم تا دیگران را از وضعیت دور نگاه داریم!! پس بایسته و شایسته نیست که بگوییم و تکرار کنیم که "به عقاید و نظرات یکدیگر احترام بگذاریم "بلکه بایسته و شایسته است که بگوییم "به عقاید و نظرات عقلانی، منطقی و درست یکدیگر احترام بگذاریم" و "عقاید و نظرات نادرست و غیر منطقی یکدیگر را مورد نقد و بازبینی قرا دهیم" و از نقد و بازبینی و پرسشگری هیچ عقیده و باور و نظری نهراسیم ولو آن که مورد بی مهری دیگران قرار گیریم!!

#عقیده
#باور
#نظر
#عقلانیت
#منطق
#دانایی
#نادانی
#انسان
#نقد



@tajeddin_mohammadbagher
Forwarded from در جستجوی حقیقت (دکتر محمد باقر تاج الدین)
☸️نشانه های سکولار شدن جامعۀ ایران

✍️محمدباقر تاج الدین

اگر چه روند سکولار شدن جامعۀ ایران از دهه ها پیش آغاز شده اما واقعیت این است که طی دو دهۀ اخیر شتاب بیش تری گرفته و طی دو سال اخیر به اوج خودش رسیده است به گونه ای که می توان چندین نشانۀ آشکار و قوی برای چنین روندی را بر شمرد. دربارۀ مفاهیم سکولار به معنای عرفی یا این جهانی(secular)، سکولاریسم به معنای عرفی گرایی یا دنیاگرایی(secularism) و سکولاریزاسیون به معنای عرفی سازی جامعه(secularisation) تعاریف و نظریه های گوناگونی توسط اندیشمندان ارائه شده است که پرداختن به تمامی آن ها به هیچ وجه در نوشتۀ کوتاه حاضر نمی گنجد. در تعریفی کوتاه و به نسبت قابل قبول می توان گفت که سکولار شدن روندی است که طی آن جامعه از هویت دینی و زیستن در چارچوب های ارائه شده از سوی متولیان دینی به سمت و سوی هویت غیر دینی یا این جهانی سوق داده شده و معیارها و ملاک های عقلانی و علمی راهنمای نظری و عملی شهروندان می شود. در جامعه ای که سکولار شدن روند غالب پیدا می کند دین و دینداری نیز کم کم رنگ می بازد و شهروندان خود را ملزم به رعایت اصول و معیارهای دینی نمی بینند و در واقع از زیر سقف دین خارج می شوند. گسترش و عمق مدرنیته در ایران و همچنین عملکرد نامطلوب متولیان دین و حکومت دینی را می توان دو دلیل مهم برای سکولار شدن جامعه برشمرد. در نوشتۀ حاضر به برخی از مهم ترین نشانه های سکولار شدن جامعۀ ایران اشاره می شود:
1.عبور از باورها و اعتقادات دینی گوناگون توسط بخش قابل ملاحظه ای از افراد جامعه به ویژه نسل های جدید به گونه ای که یا آن باورها و اعتقادات را به کناری نهاده اند و یا به سختی برخی از آن ها را می پذیرند. این در حالی است که در گذشته بسیاری از ایرانیان به راحتی هر باور و اعتقاد دینی ای که توسط متولیان دینی مطرح می شد را می پذیرفتند. بروز چنین حادثه ای بیش از همه به دلیل گسترش و عمق عقلانیت و دانش های جدید بوده است.
2.بسیاری از شهروندان به ویژه نسل های جدید برای تنظیم امور زندگی خویش هیچ مراجعه ای به احکام و آموزه های دینی نمی کنند و بلکه به علوم و دانش های جدید مراجعه می کنند و از عقلانیت و دانش های دوران مدرن بهره می برند. این در حالی است که برای مثال در 40 یا 50 سال پیش بسیاری از ایرانیان برای تنظیم بخش عمده ای از امور زندگی خویش به احکام و آموزه های دینی مراجعه می کردند، روندی که حالا کاملاً برعکس شده است. این مهم ترین نشانۀ سکولار شدن جامعه و در واقع هستۀ مرکزی آن محسوب می شود یعنی جایگزین کردن عقلانیت و دانش های جدید با آموزه ها و احکام دینی.
3.عبور از اسطوره اندیشی و اسطوره پردازی های دینی نیز یکی دیگر از نشانه های مهم سکولار شدن جامعه است. باز هم در مقام مقایسه می توان گفت نسل های پیشین جامعه اگر تا حد زیادی در چنبرۀ اسطوره اندیشی و اسطوره پردازی های دینی گرفتار بودند این موضوع در مورد نسل های جدید به هیچ وجه صدق نمی کند، چرا که آنان به طور کامل از این روند عبور کرده اند و دیگر هیچ کدام از باورهای اسطوره ای در حوزۀ دین را نمی پذیرند.
4.عدم انجام مناسک دینی مانند به جای آوردن نماز و روزه و یا پرداخت خمس و زکات و یا حاضر شدن در مناسک های جمعی مانند سفر حج و نمازهای جمعه و جماعت توسط بیش تر افراد جامعه. مطابق با آمارهای رسمی و غیر رسمی و همچنین بنابر قرائن و شواهد موجود طی دهه ها و بلکه سال های پیشین با کاهش قابل ملاحظه ای در این حوزه های دینداری نیز روبرو هستیم.
5.خودراهبر شدن نسل های جدید و عبور از دگرراهبری نیز یکی دیگر از نشانه های مهم سکولار شدن جامعه محسوب می شود به گونه ای که این گروه از افراد جامعه مبتنی بر تشخیص خودشان امور فردی و جمعی خود را تنظیم می کنند و هیچ نیازی به راهبری شدن توسط مثلاً روحانیون یا متولیان دینی ندارند.
6.رواج گستردۀ سبک زندگی مدرن در جامعه توسط گروه های مختلف اجتماعی یکی دیگر از نشانه های بارز و آشکار سکولار شدن جامعه است که هر سال و بلکه هر روز چنین روندی عمق و گسترۀ فراوانی می یابد. از پوشش گرفته تا سفرهای گوناگون داخلی و خارجی و تا سبک مصرف در حوزه های گوناگون مانند موسیقی و سینما و فیلم و سایر هنرها همگی نشانه های روشنی از کنار گذاشتن سبک زندگی دینی و رواج و غلبۀ سبک زندگی مدرن در جامعه است. برای مثال سفرهای گستردۀ ایرانیان در نوروز امسال به رغم این که در ماه رمضان قرار داشتیم گواه روشنی است بر این موضوع.
#سکولاریسم
#دینداری
#عقلانیت
#علوم
#مدرنیته


@tajeddin_mohammadbagher