پایگاه ایران دوستان مازندران
680 subscribers
9.71K photos
4.63K videos
138 files
2.22K links
هر آنچه که درباره ی ایران ،شکوه تمدن و فرهنگ ایران و ایرانی است در این کانال ببینید.
Download Telegram
#فروغی_عرب_‌ستیز_نبود!

میلاد عظیمی ایرانشناس اهل بابل و استاد ادبیات دانشگاه تهران

تلویزیون بی‌بی‌سی فارسی دیشب در برنامۀ پرگار بحثی داشت دربارۀ عرب‌ستیزی در ایران!! در این برنامه سخنان نادرست عجیب و غریب فراوانی گفته شد؛ ازجمله یکی از مهمانان که آتشش خیلی تیز بود، نام محمدعلی فروغی را کنار نام میرزا آقاخان کرمانی، صادق هدایت، ذبیح بهروز و مهدی اخوان‌ثالث در شمار روشنفکران و هنرمندان «عرب‌ستیز» نشاند. ایشان برای اثبات ادعای خود دلیلی نیاورد.

نسبت عرب‌ستیزی به فروغی مطلقاً نادرست است. یک میوۀ مهم عرب‌ستیزی دشمنی با زبان عربی است. فروغی به‌هیچ‌وجه دشمن زبان عربی نبود. او رئیس فرهنگستان رضاشاهی بود اما به گواهی اسناد با تندروی‌های آن نهاد نوپا مخالف بود. فروغی به زبان فارسی نگاه ملّی داشت و اهمیت آن را در تکوین و شکل‌دادن و قوام بنیان‌های ملیت ایرانی، پس از یادگارها و خاطره‌های مشترک ملی در مرتبت دوم می‌دانست اما زدودن فارسی از لغات عربی را لازمۀ تقویت ملیت نمی‌دانست. فروغی سال ۱۳۱۵ و در اوج کرّ و فرّ ناسیونالیسم رضاشاهی، نظرش را راجع به چندوچون تعامل زبان فارسی و عربی در رسالۀ ماندگار پیام من به فرهنگستان نوشت. نگاه فروغی به این موضوع، معتدل، پخته و پیراسته از افراط و تفریط است. اعتقاد داشت تعصبات ملی و وطنی را نباید در امر زبان دخالت داد و فی‌المثل نباید انتقام جنگ قادسیه و نهاوند را از لغات عربی موجود در زبان فارسی گرفت! او نه موافق دور ریختن کلمات عربی جاافتاده بود و نه نظم و نثر عربی‌مآب فضل‌فروشانه را می‌پسندید. فروغی حتی از بی‌رغبتی مردم به تحصیل زبان و ادب عربی شکوه داشت. به این دلایل که... بهتر است عین عبارات او را نقل کنم:

«اول این که پدران ما در زبان و ادبیات عرب به‌قدری کار کرده و آثار گذاشته‌اند که می‌توان گفت رونق و اعتبار ادبیات عرب از دولت سر ایرانیان است و ما در بنای تمدن عرب به قول معروف حق آب و گل داریم و نباید بی‌جهت این حق را از دست بدهیم و زحمات پدران خود را یک‌باره باطل کنیم و رشتۀ پیوستگی خود را با آنها ببریم.
دوم این که اگر ما بخواهیم دولت و ملت و کشور ما چنانکه در گذشته بود، در آینده هم مرکز یا لااقل یکی از مراکز فرهنگ مشرق زمین باشد، با بیگانگی با زیان و ادبیات عرب، این مقصود را نخواهیم توانست به‌درستی حاصل کنیم.
سوم این که دلبستگی ما به اسلام و وظیفه‌ای که نسبت به ترقی و تکامل آن داریم مستلزم احاطۀ ما به زبان و ادبیات عرب است.[نمی‌دانم«حضرات» این سخن فروغی غرب‌زدۀ دشمن اسلام را چگونه توجیه و تأویل می‌کنند؟!!].
چهارم این که ادبیات عرب به‌خودی‌خود قدر و قیمت عالی دارد و از میراث‌های گران‌بهای عالم انسانیت است و ما با همۀ مناسباتی که با آن داریم اگر از آن بیگانه شویم، به خود ظلم کرده و غبن و محرومی ناروا در حق خویش روا داشته‌ایم.
به دلایل بسیار هر کس از ایرانیان بخواهد از اهل معرفت گردد باید به زبان و ادبیات عرب آشنا شود و یقین دارم این مسئله زود یا دیر روشن خواهد شد و مربیان این ملت، راه راست را در این امر پیش خواهند گرفت» (ای زبان فارسی، به کوشش میلاد عظیمی، ج۲، صص۸۹۶-۸۹۷).

انصاف بدهید آیا شخصی با چنین عقیده‌ای عرب‌ستیز است؟!

همچنین در برنامۀ پرگار گفته شد فردوسی از پیشوایان عرب‌ستیزی در ایران است. محققان در جای خود به این سخن پاسخ علمی داده‌اند. فروغی شیفتۀ فردوسی بود. مقام فردوسی را در ردۀ کوروش و داریوش و اردشیر پاپکان و زردشت می‌دانست. او را احیاکنندۀ ملّیت ایرانی و ابقاگر تاریخ ملّی ایران می‌دانست. اعتقاد داشت هر ایرانی باید شاهنامه را بخواند و به همین دلیل منتخب و خلاصه برای شاهنامه سامان داد. آنچه را فروغی دربارۀ فردوسی گفته و نوشته حبیب یغمایی گرد آورده است. ای جوانان حق‌جو! بروید این نوشته‌ها را بخوانید و ببینید که آن سیاستمدار حکیم و آن ایرانی کامل‌عیار، خلاف برخی روشنفکران و سیاستمداران گذشته و امروز، از شاهنامه، هیچ تلقی عرب‌ستیزانه و همچنین اسلام‌ستیزانه نداشته است. اصلا فروغی امتیاز فردوسی را این می‌داند که «ایران‌پرستی و ایرانی‌خواهی او با آنکه در حدّ کمال است، مبنی بر خودپرستی و دشمنی نسبت به بیگانگان نیست؛ عداوت نمی‌ورزد مگر با بدی و بدکاری؛ نوع بشر را به‌طورکلّی دوست می‌دارد و [...]هیچ قوم و طایفه را تحقیر و توهین نمی‌نماید و نسبت به هیچ کس و جماعت بغض و کینه نشان نمی‌دهد» (مقالات فروغی،ج۲،ص۳۴۹).

انصاف بدهید آیا شخصی با چنین عقیده‌ای عرب‌ستیز است؟!

در عصر پهلوی در کنار هدایت و پورداوود و بهروز، بودند افرادی چون فروغی و تقی‌زاده و قزوینی و بهار و خانلری و یارشاطر و زریاب که طور دیگری می‌اندیشیدند و عمل می‌کردند.اگر کسروی سودای زبان پاک می‌پخت دهخدایی هم بود که می‌نوشت: «و نعوذبالله شاید دین عرب در ایران نماند لکن کلمات عرب ... تا قیام قیامت در زبان فارسی
🔴 فروغی و چهل سال تلاش برای بازآفرینی هویت ایران مدرن(۲)

#فروغی : فرزند عصر روشنگری :

🔸آغاز قرن ۱۶ تا واپسین سال‌های قرن ۱۸ میلادی دوره ظهور چهره‌هایی در عرصه علم و فرهنگ غرب است که تصور انسان مدرن را از جهان دگرگون کردند. هر کدام از این شخصیت‌ها به بخشی از تصور رایج انسان سنتی از هستی حمله بردند و پایه‌های اعتقادی را که برای قرون و هزاره‌ها در تفکر انسانی ثابت مانده بودند ویران ساخته و دست به خلق مفاهیم نو زدند. ماکیاولی با طرح اندیشه سیاسی مدرن جهان قدیم و جدید را از هم منفصل کرد، هابز با پیش‌ کشیدن دولت مدنی مفهوم شهروندی و نظام حکومتی را معنای دیگر داد، دکارت جهان فلسفی ارسطو را واژگونه کرد، لاک با طرح حقوق طبیعی به سلطه «تکلیف» خاتمه داد، اسپینوزا حلقه اتصال اخلاق با مذهب را برید، جفرسون جدائی دین از دولت را تئوریزه کرد و اسحاق نیوتن نگاه علمی انسان به جهان پیرامون خود را منقلب کرد. در این سال‌ها که شالوده‌های جهان امروزین ریخته می‌شد، جامعه ایران به خمودگی صدها ساله خود خو گرفته‌ بود.

🔸در چنین فضائی فروغی در روزنامه «تربیت»، که اولین روزنامه غیردولتی ایران در عصر مظفرالدین ‌شاه خوانده می‌شود و بیش از ۴۰۰ شماره از آن منتشر شد، به همراه پدرش که رئیس اداره دارالترجمه دربار بود به ترویج اندیشه قانونمداری و آزادیخواهی می‌پرداخت. در پاورقی آن زندگینامه‌ها و عقاید بزرگان رنسانس و عصر روشنگری غرب چاپ می‌شد. از آن سو در مدرسه «علوم سیاسی» مشیرالدوله که برای نخستین بار علم سیاست به گونه‌ای آکادمیک آموزش داده می‌شد، پدر فروغی و خود او که هر دو به ریاست رسیدند نقشی تعیین کننده داشتند؛ نه تنها در مدیریت مدرسه، بلکه همچنین در تهیه متن‌های درسی. کتاب اصول ثروت ملل که فروغی ترجمه و تألیف کرد نخستین کتاب آکادمیک اقتصاد در تاریخ مدرن ایران است. کتاب دیگرش «حقوق اساسی یعنی آداب مشروطیت دول» اندیشه و ارکان حکومت سکولار را در ذهن نسلی از سیاستمداران ایران کاشت و بسیاری از آنان را با مفاهیم نویی چون دموکراسی پارلمانی، حقوق طبیعی، قانون اساسی، اصل تفکیک قوا، حق مالکیت، حق آزادی اجتماعات، حق اعتصاب کارگران، حریم خصوصی و نظایر آن آشنا کرد. مجتبی مینوی، چهره سرشناس ادبی ایران، در مقاله‌ای به مناسبت سی‌امین سالگرد مرگ فروغی اشاره کرده بود که چگونه تمام دوره درس‌ خواندن و نشو و نمای نسل او با تألیفات فروغی‌ها و اسم خاندان فروغی گره خورده بود. بسیاری از فارغ‌التحصیلان این مدرسه در نهضت مشروطه ایران نقشی اساسی ایفا کردند.

🔸فروغی همچون بزرگان عصر روشنگری، روشنفکری چند ساحتی بود با این حال گرچه رد فضای فکری فرانسویان را در آثار او می‌توان دید، بسیار به نسل اول پدران بنیانگذار آمریکا شباهت داشت که عمده عمر خود را در سیاست سر کردند. معتقد بود که اگر یک گروه درست در رأس حکومت اقدام کنند، می‌توانند جامعه را به پیش ببرند و در علاقه‌اش به تفکر انتقادی و علم جدید و فلسفه قدیم یونانی و لاتین، تربیت و تأسیس نهاد‌های آموزشی، نوع سیاست ‌ورزی، تسلطش به زبان، اعتقادش به سکولاریسم، رویاپردازی‌اش برای آینده بشر و نحوه حکمرانی اصلح بیش از همه به توماس جفرسون نویسنده پیش‌نویس بیانیه استقلال آمریکا می‌مانست. روزگاری گفته بود:«فقط تاسفی که از مردن دارم از بابت همین است که دلم می‌خواهد بدانم کار انسان به کجا می‌رسد». این عطش برای اندیشیدن به محالات و دنیای آینده او را از قاطبه جامعه ایرانی متمایز و با عموم روشنفکران عصر روشنگری غرب مشترک می‌کرد. این علاقه کنجکاوانه به ابعاد و ارکان حکومت تازه محدود نبود و زندگی نوع بشر را نیز در بر می‌گرفت. در رساله‌‌ای که فروغی قریب به یک قرن پیش به نام «اندیشه دور و دراز» نوشته است، برای انسانِ آینده روزی را می‌بیند که کتاب‌های صوتی باب شده است و افراد به وسیله ویدئو کنفرانس‌ با یکدیگر ارتباط می‌گیرند.


پایگاه ایران دوستان مازندران

@jolgeshomali
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🎥نماهنگ

در ستایش فردوسی
🔻آتاتورک درباره فردوسی به فروغی چه گفت؟

🏷حبیب یغمایی گفته است که محمدعلی فروغی برایش تعریف کرده است که در یکی از سفرهایش به ترکیه، آتاترک به او گفته است که شما ایرانی‌ها قدر ملیت خود را نمی‌دانید و نمی‌دانید که ریشه داشتن در زمین چه حسی دارد. شما قدر بزرگان خود را نمی‌دانید و از شاهنامه که سند ملیت شماست سپاسگزار نیستید. حال آن‌که من ناچارم برای ملت ترک چنین پیشینه‌ای را بسازم.

#جواد_طباطبایی #طباطبایی #فروغی #محمد_علی_فروغی #آتاتورک #فردوسی

📍منبع: کانال «یادمان فیلسوف»

🎲@politicalmag