پایگاه ایران دوستان مازندران
680 subscribers
9.71K photos
4.63K videos
138 files
2.22K links
هر آنچه که درباره ی ایران ،شکوه تمدن و فرهنگ ایران و ایرانی است در این کانال ببینید.
Download Telegram
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
🔴از تمام مشرق‌زمین؛ فردوسی

🔸ما قدر #شاهنامه راغالباً نمی‌دانیم.
خیال می‌کنیم همهٔ زبان‌ها وهمهٔ مللِ کرهٔ زمین شاعرانی از تراز فردوسی دارند.
محلی که دانشگاه هاروارد واِم‌آی‌تی قرار دارد اکنون مرکز ثقلِ علم کرهٔ زمین است.من در آنجاکه پیاده به دفتر کارم درهاروارد می‌رفتم، می‌دیدم از سراسرجهان،توریست‌ها می‌آیندبرای تماشای نقطه‌ای که هاروارد وام‌آی‌تی درفاصله‌ای نزدیک به‌هم قرار دارند.
در آنجا،سنگ مرمری هست و روی آن اسم مفاخر بشریت در تاریخ نقل شده‌است.
آنجا افلاطون، ارسطو، هگل، کانت و... را می‌بینید.
روی آن سنگ از شاعران، هومر، دانته، شکسپیر و از کل مشرق‌زمین یعنی چین وهندوعرب وایران، فقط یک شاعرنوشته شده است: #فردوسی.
هیچ‌کس دیگری نیست.نه عمرخیام،نه جلال‌الدین مولوی، نه متنبّی، نه ابوتمّام، نه ابوالعَلای معرّی و نه هیچ شاعری از هند، نه‌هیچ شاعری از چین.
فقط درکنارهومر،دانته وشکسپیرشما آنجا #فردوسی رامی‌بینید.
همچین شاعری هیچ ملتی ندارد.
خیلی اهمیت دارد که ما این را بدانیم.
ما خیال می‌کنیم هرملتی حماسه دارد و حماسه‌اش هم در حد ارزش #شاهنامه است.

محمدرضا شفیعی‌کدکنی

پایگاه ایران دوستان مازندران
@jolgeshomali
۵ دی سالگرد درگذشت اشو زرتشت پیامبر ایرانی
امروز تنها روزی كه جشن نیست، ولی روز سوگواری هم نیست!
  
#منوچهر #ارغوانی -   پنجم دی روز خير يا خورا، روز درگذشت اشو زرتشت پیامبر بزرگ آریایی است.
کسی که پيام آور آزادی انديشه، آگاهی، آشتی و همزيستی با انديشه‌های گوناگون بود و از ايران زمين به پاخواست
#اشوزرتشت در هفتاد و هفت سالگی ، هنگامی كه گشتاسب كيانی و پسرش اسفنديار، فرمانروای #بلخ (#مزارشريف) از پايتخت بيرون رفته بودند، فرمانروای تورانی "ارجاسب" كه دشمن ديرينه‌ی زرتشت بود، درنگی يافته و تورابراتور را با لشگر بزرگی به بلخ فرستاد.
#تورانيان دروازه‌ی شهر بلخ (مزارشريف) را درهم شكستند و هنگامی كه #اشو زرتشت با لهراسب و گروهی از پيروانش، در مجموع هفتاد و دوتن در #آتشكده‌ی نوبهار شهر بلخ به #نيايش سرگرم بودند به زخم شمشير كشتند.

زرتشت، زردشت، زردهُشت یا زراتُشت و به لاتین Zoroaster و در اوستا زرثوشتر به معنی "دارنده‌ی روشنایی زرین‌ رنگ" و یا "ستاره‌ی زرین" است.
اشوزرتشت پیام آور خرد و آزادی اندیشه و بنیادگذار كیش زرتشتی یا مزدیسنا و سراینده‌ی گاتها است
@hamazoor
اشو زرتشت گرچه از جهان رفت و از دیدگان پنهان گشت، ولی روان پاكش همراه با اندیشه و آموزش‌های جاودانه‌اش پیوسته زنده ماند. بزرگ مردی که پس از هزارها سال هم‌چنان نام، راه و اندیشه‌اش بر تارک هوشمندی راست اندیشان و فیلسوفان بزرگ جهان می‌درخشد.

زرتشت هرگز نجنگید و همواره آدمیان را از جنگ و ستیز می‌پرهیزانید و هرگز اندیشه‌ی خود را برتر یا تك ندانست و به جای آن همزیستی با اندیشه‌های گوناگون را یاد داد.

گاتها از هر گونه كژباوری دينی، دين نموداری (تعصب دينی)، پی‌ورزی (تعصب)، افسانه‌ها، سخنان پوچ، پندارهای بيهوده و به ويژه ياوه‌ها (خرافات) تهی است و يگانه نوشتار دينی در جهان است كه از زمان‌های كهن با كژباوری ستيز می‌كرده است و اين يكی از ويژگی‌های گاتها است

اشو زرتشت آموزگار و پایه گذار اندیشه‌ی خوب و منش نیك و راستی در گیتی بود كه به سه وَچَك (جمله)  كوتاه او "پندار نیك، گفتار نیك، كردار نیك" شناخته شده است، و از دیدگاه پژوهشگران، تنها همین سه وَچَك (جمله) پایه‌ی بنیادین مردم سالاری (دمكراسی) و شیوه‌ی سازماندهی اندیشه‌ها و سُهش‌ها (احساسات) و در پی آن پیشرفت در جهان امروز شناخته شده است.

این روز در گاهنامه ایرانی تنها روزی است كه جشن نیست، ولی روز سوگواری هم نیست!

در این روز زرتشتیان گردهم می‌آیند و به نیایش، خواندن گاتها و پختن آش می‌پردازند، ولی به هیچ روی سوگواری یا جامه‌ی سیاه بر تن نمی‌كنند. از دیدگاه آنان، درگذشت، زایش دوباره و پیوستن به اهورامزدا است، پس روان مردگان نیازی به سوگواری ندارند و اندوه برای درگذشتگان مایه‌ی رنج روان آنان خواهد شد.

شاید این یگانه آیینی در جهان باشد كه سوگواری، اندوه، گریه كردن، دسته‌های سوگواری، سیاه پوشیدن، آسیب رساندن به خود {زنجیر و غمه زدن...} در آن نمی‌توان یافت. كوتاه سخن، كرپانی (قربانی)، پتیست (نذر)، نیاز بستن (دخیل بستن)، پیراگردی (طواف)، بوسه زدن بر نیایشگاه‌ها و... از آن آیین بت پرستی بود و زرتشت يگانه پيامبری بود كه همه‌ی اين آيين‌ها را از ميان برداشت و تنها خرد را جايگزين اين ابزارها برای گفتگو و پيوند با خدا كرد.

در پايان، زرتشت پیش از اینكه یك دین باشد، یك فلسفه‌ ژرف است كه به جای دستورها و پیروی كوركورانه، راه آزاد اندیشیدن را به آدمیان نشان می‌دهد. پس براستی می‌توان نام آن را فرادین یا فراكیش یا هر نام دیگری نهاد، چیزی كه جای گفتمان بسیار دارد.
  @hamazoor

شادروان #فردوسی توسی در این باره چنین گفت

وز آن پس بــه بلخ اندر آمد سپاه
جهــان شـد ز تاراج و کشتــن تبــاه

نهـــادن ســــر سوی آتشــــکده
بــــدان کــــاخ و ایــــــوان زر آزده

هــمه زنـــد و وِستا برافـــروختند
بســـی کاخ و ایوان همی ســـوختند

در آن هیربد بـــود و هشتاد مــرد
زبانـــشان ز یـــزدان پر از یــــاد کرد

ز خونشان به مرد آتش زرد هشت
ندانم که چــــرا هیـــــربد را بکشت

#همازور #زرتشتیان
ما را در شبکه های مجازی دنبال کنید
👈 اینستاگرام 👇👇
https://www.instagram.com/manouchehr.arghavani

کلاب هاوس👇
clubhouse.com/@m.arghavan

کانال و گروه همازور زرتشتیان در تلگرام
t.me/hamazoor
🔴 یکم بهمن، زادروز #فردوسی، بزرگمرد ایران زمین است.


ندانی که ایران نشست من‌ است
جهان سر به سر زیر دست من است



پایگاه ایران دوستان مازندران
@jolgeshomali
🔴 "دهم اردیبهشت" روز #ملی_خلیج پارس را گرامی میداریم .

"شهر کجاران به دریای پارس
چو گوید ز بالا و پهنای پارس"

#فردوسی


پایگاه ایران دوستان مازندران
@jolgeshomali
🟪آیین گرامی‌داشت زبان پارسی و فرزانه‌ی توس #فردوسی_پاکزاد

🟨با سخنرانی:
✔️دکتر رضا اشرف‌زاده
✔️دکتر قدمعلی سرامی
✔️دکتر زاگرس زند

⬜️شاهنامه‌خوانی:
✔️مهردخت ایران‌زمین ماندانا رضایی

23 اردیبهشت‌ماه 1402 / ساعت 16:30

💠
#بنیاد_فردوسی_مشهد
💠
#كانون_شاهنامه_فردوسي_توس

🆔
http://bonyadferdowsitous.ir/

🆔
https://t.me/bonyadeferdowsitous

🆔
https://www.instagram.com/bonyadeferdowsitous

🆔
https://www.aparat.com/BonyadeFerdowsiMashad

🆔
https://www.youtube.com/channel/UCP207h1pOJJQu4UTkUrUq1Q
AudioTrack 01
khodaee-ali
🍃در رثای #فردوسی
آفریدگار : #شاهنامه
🍃 با صدای: #علی_خدایی

پایگاه ایران دوستان مازندران
@jolgeshomali
#یاد_مفاخر
۲۵ اردیبهشت، روز بزرگداشت
#فردوسی

🌿بگیر این سیه‌گیسو از یک سُواَم
زِ بَهرِ تو باید همی گیسوام


🔶برآمد سیه‌چشمِ گُلرخ به بام
چو سروِ سَهی، بر سرش ماهِ تام
چو از دور دستان سام سوار
پدید آمد آن دختر نامدار
دو بیجاده بگشاد و آواز داد
که شاد آمدی، ای جوانمرد شاد

چُنین داد پاسخ که ای ماه‌چهر
دُرودَت زِ من؛ آفرین از سپهر
چه مایه شَبان دیده اندر سماک
خروشان بُدَم پیشِ یزدانِ پاک
همی خواستم تا خدایِ جهان
نماید مرا رویت اندر نهان
کنون شاد گشتم به آواز تو
بدین خوب‌ْگفتارِ با نازِ تو
یکی چارهٔ راهِ دیدار جوی
چه پُرسی، تو بر باره و من به کوی؟

پَری‌روی گفتِ سپهبَد شنود؛
زِ سَر، شَعرِ گُلنار بگشاد زود

«بگیر این سیه‌گیسو از یک سُواَم
زِ بَهرِ تو باید همی گیسوام.»

نگه کرد زال اندر آن ماهروی
شگفتی بمانْد، اندران روی و موی...


📖شاهنامهٔ فردوسی، پادشاهی منوچهر
بر اساس چاپ مسکو
🖍️به کوشش دکتر سعید حمیدیان
✏️تصویر‌گر: فیروزه ایمانی
سَماک: نام ستاره‌ای و آن منزل چهاردهم قمر است.
شَعر: موی

#شاهنامه
#فردوسی
#زال_و_رودابه


https://t.me/shafiei_kadkani
https://t.me/Sociologyofsocialgroups
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🔴 پارسی در دوره #ساسانیان

🔸زبان پارسی دوره ساسانیان ( ۱۵۰۰ سال پیش)
چقدر نزدیک هست به زبان امروزی ایرانیان این ماندگاری زبان را مدیون #فردوسی بزرگ هستیم.


پایگاه ایران دوستان مازندران
@jolgeshomali
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🔴ایران ،شاهنامه و فردوسی


🔸 درک ارزش #شاهنامه و کار #فردوسی
از زبان دکتر #علیرضا_قیامتی
استاد ادبیات و زبان فارسی دانشگاه فرهنگیان مشهد/انجمن زبان فارسی


پایگاه ایران دوستان مازندران
@jolgeshomali
به مناسبت #جشن_مهرگان داستان ضحاک رو باهم مرور کنیم
به روایت #فردوسی،
۱۶ مهر روز کشته شدن ضحاک است


ضحاک عرب است ولی بر ایران ‌زمین سلطه‌دارد ، چه رویای عجیبی است این کابوس فردوسی .
شیطان در هیأت یک آشپز به‌ استخدام دربار در‌می‌آید و برای نخستین‌بار به ضحاک گوشت می‌خوراند .
طعم پرندگان بریان به ‌مذاق ضحاک خوش ‌می‌آید و تصمیم به تشویق آشپز جدید می‌گیرد .
ضحاک ، آشپز را به‌حضور ‌می‌طلبد و از او تمجید می‌کند و به‌او می‌گوید چه دستمزدی برای این غذای لذیذ طلب‌می‌کند ، آشپز که همان شیطان است می‌گوید بوسه بر شانه‌های شاه بهترین پاداش برای من است .
شاه از این تملق خوشش ‌می‌آید و اجازه بوسه می‌دهد !
روز بعد شانه‌های شاه زخم‌ می‌شود و پس از مدتی ‌زخم‌ها باز می‌شوند و دو مار سیاه از زخم‌ها بیرون‌می‌آیند ، مارها تمایل‌دارند از گوش‌های ضحاک به‌داخل روند و مغز سر او را بخورند !
شیطان اینبار به هیأت حکیم ظاهر‌ می‌شود و می‌گوید تنها ‌‌راه بقای شاه این ‌است که هر‌ روز دو‌ جوان را قربانی‌کند و مغز سر آنان را به‌ مارها بدهد تا سیر شوند و اشتهایی برای خوردن مغز شاه نداشته‌باشند !
هر‌ روز دو پسر جوان ایرانی به قید قرعه دستگیر ‌می‌شوند و به آشپزخانه دربار آورده‌ می‌شوند ، ظاهرا عدالت برقرار است و به‌کسی ظلم‌نمی‌شود .
ولی روزانه مغز سر دو‌ جوان ، غذای مارها می شود ، باشد که مغز شاه سالم ‌بماند .
قیمت مغز شاه سالانه بیش از هفتصد‌ مغز جوان است!
هیچکس جرأت مقاومت ندارد و ایرانیان کماکان دچار این گفتمان هستند که :
بگذار همسایه فریاد بزند ، چرا من ؟؟
و خشنودی هر خانواده ایرانی این‌است که امروز نوبت جوان آن‌ها نشده‌است
به اصطلاح از ستون ‌به ‌ستون فرج است!

«ارمایل» و «گرمایل» که اداره‌کننده آشپزخانه دربار هستند تصمیم‌ به‌ اقدام می‌گیرند ،
البته نه اقدامی رادیکال بلکه اقدامی میان‌دارانه

آن‌ها فکر می‌کنند که اگر هر روز یک ‌جوان را قربانی‌کنند و مغز سر آن ‌جوان را با مغز سر یک‌ گوسفند مخلوط ‌کنند ، مارها تغییر طعم مغز را متوجه نمی‌شوند و با ‌این‌حساب آن‌ها می‌توانند در طول یک سال ، سیصد و شصت و پنج جوان را نجات‌دهند!

نکته #جالب #حکایت اینجاست که مارها «مغز» می‌خواهند ، مغز !
نه قلب ، نه جگر ، نه ران ، نه دست ، فقط مغز!

هرکس که مغز ندارد خوش‌بگذراند ، مارها فقط مغز طلب‌می‌کنند .

اقدام میان دارانه دو آشپز جواب ‌می‌دهد ! مارها طعم مغز مخلوط را تشخیص‌ نمی‌دهند و هر روز از دو ‌جوان که به آشپزخانه سلطنتی سپرده‌ می‌شوند یکی آزاد می‌شود !
ارمایل و گرمایل خشنودند که در‌سال ۳۶۵ نفر را نجات داده‌اند ،
در این کارشان نیمه پر لیوان را می‌بینند

ارمایل و گرمایل هر روز یک جوان را آزاد‌ می‌کنند و به‌او می‌گویند سر ‌به‌ بیابان بگذارد و در شهرها آفتابی‌ نشود که اگر معلوم ‌شود او از آشپزخانه حکومتی گریخته ، هم او خوراک مارها می‌شود و هم سر ارمایل و گرمایل...

« #کاوه_آهنگر » آهنگر بود
و سه‌ جوانش خوراک مارهای حکومتی شده‌بودند ،
کاوه رادیکال بود ، اگر ارمایل و گرمایل هم سه‌جوان داده بودند شاید رادیکال شده بودند .

#ضحاک_مار‌‌دوش تصمیم‌ می‌گیرد
از رعایا نامه‌ای بگیرد مبنی ‌بر این‌که سلطانی دادگر است !!!

رعایا اطاعت ‌می‌کنند و به‌ صف می‌ایستند تا طوماری را امضا‌کنند به‌نفع دادگری #ضحاک !!!

در صف می‌ایستند و امضاء می‌کنند ، در صف می‌ایستند و ....

تا نوبت به کاوه می‌رسد ،
او امضا‌ نمی‌کند،
طومار را پاره‌می‌کند ،
و فریاد‌ می‌زند که تو دادگری ؟؟؟!!!
تو بیدادگری...
کاوه نمی‌ترسد!
فریاد کاوه ، ضحاک و درباریان را وحشت‌زده می‌کند
و این فریاد دلیرانه شمارش معکوس سقوط ضحاک است.
کاوه آهنگر پیشبند چرمی که هنگام کار بر تن می‌پوشید را بر سر نیزه میکند
و این پرچم نماد قیامش میشود،
#درفش_کاویانی.
با پیوستن جوانان آزاد شده از مسلخ ضحاک به کاوه آهنگر ،
قیام علیه ضحاک آغاز می‌شود...
و سرانجام ضحاک بدست #فریدون اسیر میشود
 در شاهنامه آمده است که هنگامی که فریدون می خواهد ضحاک را بکشد،
سروش(پیک آسمانی) پدیدار می شود
و با گفتن رازی در گوش فریدون،
از او می خواست که دست از کشتن ضحاک بکشد:
«همان گه بیامد خجسته سروش به چربی یکی راز گفتش به گوش؛
که این بسته را تا دماوند ببر همچنین تازنان بی گروه».
سروش می گوید که زمان کشته شدن ضحاک فرار نرسیده است و سرنوشت او در این زمان نیست.
فریدون نیز ضحاک را به کوه دماوند می برد و در آنجا به بند می کشد.
تا وقتی که زمان آن فرار رسد و به دست گرشاسب کشته شود
#داستان #شاهنامه
#جشن #مهرگان خجسته باد

📡https://t.me/srstaj
Majaleh khabari danshmand