یوسف سلیمی / گل گیس
ڪانالــ اهــورا
#تولد_یک_ترانه
#فولکلوریک(محلی)
حکایت ترانه ی گل گیس
گل گیس داستان چوپان و دختر کدخدایی است که عاشق یکدیگر هستند . ولی کدخدا به چوپان بها نمی دهد و با حقارت به او نگاه می کند. چوپان هر روز در صحرا برای گوسفندان نی می زده و دختر هم در خانه عاشقانه به نی چوپان گوش می داده تا اینکه یک روز دزد به گله میزند و دست و پای چوپان را می بندند و نی را هم می شکنند . ولی هر کار می کنند نمی توانند گله را حرکت دهند . چوپان می گوید گله فقط با صدای نی من حرکت میکند . دزدها مجبور می شوند دست های چوپان را باز کنند و چوپان با همان نی شکسته شروع به نواختن میکند .و به وسیله نی با گل گیس صحبت می کند :
گل گیس بووت خبر کن گل گیس مینا به سر کن گل گیس گله نه بردن . . .
و گل گیس هم از بس روزها به نی چوپان گوش داده بود زبان او را یاد گرفته بوده پیام چوپان را میفهمد و به مردم آبادی خبر می دهد و گله نجات پیدا میکند و بعد از این ماجرا پدر گل گیس با ازدواج موافقت میکند.
( نام داستان گل گیس در کتاب دهخدا هم آمده است )
✅موسیقی را درست بشنویم...
🔘ڪانالــ اهــورا
https://telegram.me/Ahurn60
#فولکلوریک(محلی)
حکایت ترانه ی گل گیس
گل گیس داستان چوپان و دختر کدخدایی است که عاشق یکدیگر هستند . ولی کدخدا به چوپان بها نمی دهد و با حقارت به او نگاه می کند. چوپان هر روز در صحرا برای گوسفندان نی می زده و دختر هم در خانه عاشقانه به نی چوپان گوش می داده تا اینکه یک روز دزد به گله میزند و دست و پای چوپان را می بندند و نی را هم می شکنند . ولی هر کار می کنند نمی توانند گله را حرکت دهند . چوپان می گوید گله فقط با صدای نی من حرکت میکند . دزدها مجبور می شوند دست های چوپان را باز کنند و چوپان با همان نی شکسته شروع به نواختن میکند .و به وسیله نی با گل گیس صحبت می کند :
گل گیس بووت خبر کن گل گیس مینا به سر کن گل گیس گله نه بردن . . .
و گل گیس هم از بس روزها به نی چوپان گوش داده بود زبان او را یاد گرفته بوده پیام چوپان را میفهمد و به مردم آبادی خبر می دهد و گله نجات پیدا میکند و بعد از این ماجرا پدر گل گیس با ازدواج موافقت میکند.
( نام داستان گل گیس در کتاب دهخدا هم آمده است )
✅موسیقی را درست بشنویم...
🔘ڪانالــ اهــورا
https://telegram.me/Ahurn60