Forwarded from نوروز | nowruz
📌زبان فارسی تنها زبان فارسی زبانان ایران نیست، بلکه در طول تاریخ ایران زبان همه مردم ایران و حتی بخشها و گروههایی از مردم غیر ایرانی بوده است. زبان فارسی زبانی در میان دیگر زبانهای ایرانی و همه زبانهایی که به آن تکلّم میشود نیست، بلکه همه مردم ایران جان فرهنگ و روح قومی خود را در آن دمیدهاند. به این اعتبار، فارسی زبان تکوین ملت ایران و تداوم ملی این ملت است. افزون بر این فارسی حتی صرف یک زبان نیست، بلکه زبان یک فرهنگ است و این فرهنگ – که میتوان آن را بیان همان اندیشۀ ایرانشهری دانست – تنها در زبان فارسی بیان نمیشود بلکه ایرانیان به هر زبانی وجهی از این فرهنگ را بیان میکنند. مهمترین آثاری که ایرانیان ایالتهای غیر فارسی زبان ایران در زبانهای مهمی مانند کردی، آذری، و زبانهای استانهای ساحل دریای خزر… آفریدهاند همه بخشی از تاریخ ادب ایرانی ـ یعنی ایرانشهری ـ است.
#جواد_طباطبایی
#نوروز
@nowruzmediair
#جواد_طباطبایی
#نوروز
@nowruzmediair
Forwarded from خوزستان پاره تن ایران زمین است
💠 دکتر #جواد_طباطبایی
🔹هر بهایی که برای تأمین منافع ملّی بپردازیم ارزان خریدهایم
«ناسيوناليسم به معناى تأمين منافع ملّى به هر قيمت از لحاظ اخلاقى قابل دفاع نيست. اين تعريف از ناسيوناليسم همان نظرى است که هيتلر و موسيلينى داشتند. متاسفانه در سال هاى اخير اين معنا به وسيلۀ متفکرانى در داخل ايران در حال ترويج است.» از دیدگاه صوری، این عبارت انباشته از مفاهیمی است که گویندۀ دربارۀ آنها هیچ نمیداند و بهتر بود به همان رسوایی «ایران وجود ندارد» قناعت میکرد. ناسیونالیسم، چنان که پائین تر توضیح خواهم داد یکی از جدیدترین ناسزاهایی است که علمای کشور نثار مخالفان خود میکنند. استاد اخلاق ما نیز مانند دیگر علما به واقع نمی داند که منظور از ناسیونالیسم چیست! اما بیشتر از این او نمی داند منافع چیست، یعنی نمیتواند بداند، زیرا منافع در مورد ملّتی مصداق پیدا میکند که پیشتر آن ملّت وجود داشته باشد. اگر کسی ادعا کرد که ایرانی وجود نداشته و حدود و ثغور ملّت ایران نیز معلوم نیست کجا بوده است، چگونه میتواند منافع آن ملّت را تعریف کند و برای دفاع از آن قیمتی تعیین کند. از اینرو، علمای چپ، و پیروان اخلاقمدار و عارف مسلک آنان نیز که اعتقادی به ملّیت ندارند نمیتوانند تصوری از مفهوم منافع ملّی داشته باشند. گزارۀ بالا، به رغم ظاهر معقول و بسیار انسانی آن، از دیدگاه علم سیاست، نه تنها یکسره بیمعناست، بلکه مضرّ به مصالح کشور نیز هست. میتوان گاندیوار گفت: «ناسيوناليسم به معناى تأمين منافع ملّى ... از لحاظ اخلاقى قابل دفاع نيست». این سخن را به لحاظ آزادی بیان میتوان شنید، و البته کسی که اندکی از دانش سیاست بداند به هیچ وجه نمیتواند آن را جدّی بگیرد. معلمان اخلاق پیوسته در تاریخ –– بویژه تاریخ ایران –– بودهاند و، به قول میرزا فتح علی آخوندزاده، اگر قرار بود موعظۀ اخلاقی اثری داشته باشد بعد از شیخ مصلح الدین سعدی دنیا می بایست گلستان میشد و نه این گلخنی که بشریت در آن گیر کرده است. گویندۀ آن سخن، چون اهل علم و آشنای با همۀ مباحث است و دربارۀ آن مباحث نظری صائب دارد، با افزودن «به هر قيمت»، ظاهری عالمانه به سخن خود داده است. غیر علمیترین جزءِ این عبارت همین «به هر قيمت» است که در ظاهر بسیار هم علمی مینماید. به عنوان مثال، در پاسخ مشورت کسی که میخواهد کفشی بخرد و بهای آن را نمیداند، کسی که سررشتهای از بهای کفش ندارد، میتواند بگوید نخر چون گران است، اما این توصیه مشکل خریدار را حلّ نمیکند، زیرا مشکل این است که آن کفش چند میارزد؟ بدیهی است که این را کفششناس میداند! موعظۀ اخلاقی استاد بر مبنای این ابهام در «به هر قيمت» بنا شده است که هم توهّم خبره بودن در امر ناسیونالسیم در شنونده ایجاد می کند و هم قیمتی را تعیین نکرده است تا در بازار منافع ملّی سخن بیربط نگفته باشد. پرسش این است این «هر» در قید «به هر قيمت» ناظر بر چه قیمتی است؟ چون مشورت کسی اعتباری دارد که، چنان که در مورد کفش گفتم، قیمت واقعی را بداند، اما اگر استاد این قیمت را تعیین نکرد «متفکرانی که در داخل فکر منافع ایران ملّی ترویج» میکنند از کجا میتوانند بدانند که «از لحاظ اخلاقی» به چه قیمتی میتوانند از منافع ملّی دفاع کنند! در این صورت، این توصیۀ استاد اخلاق، مانند بسیاری از احکام اخلاقی در قلمرو سیاست، حکمی تهی از معنا و بیمصرف خواهد بود، که البته از چنین موعظههایی نانی برای واعظ پخته میشود، اما آبی برای اهل سیاست فراهم نمیآید! من، که یکی از ترویج کنندگان تأمین منافع ملّی هستم، بر آنم که هر بهایی که برای تأمین منافع ملّی بپردازیم ارزان خریدهایم، زیرا اگر کشور از دست رفت، «به هیچ قیمت» هم نمیتوان حتیٰ جزءِ کوچکی از آن را باز پس گرفت.
🔸جهل جامعه شناسانه. سیاست نامه 7. شهریور 1396
@iran_khouzestan
🔹هر بهایی که برای تأمین منافع ملّی بپردازیم ارزان خریدهایم
«ناسيوناليسم به معناى تأمين منافع ملّى به هر قيمت از لحاظ اخلاقى قابل دفاع نيست. اين تعريف از ناسيوناليسم همان نظرى است که هيتلر و موسيلينى داشتند. متاسفانه در سال هاى اخير اين معنا به وسيلۀ متفکرانى در داخل ايران در حال ترويج است.» از دیدگاه صوری، این عبارت انباشته از مفاهیمی است که گویندۀ دربارۀ آنها هیچ نمیداند و بهتر بود به همان رسوایی «ایران وجود ندارد» قناعت میکرد. ناسیونالیسم، چنان که پائین تر توضیح خواهم داد یکی از جدیدترین ناسزاهایی است که علمای کشور نثار مخالفان خود میکنند. استاد اخلاق ما نیز مانند دیگر علما به واقع نمی داند که منظور از ناسیونالیسم چیست! اما بیشتر از این او نمی داند منافع چیست، یعنی نمیتواند بداند، زیرا منافع در مورد ملّتی مصداق پیدا میکند که پیشتر آن ملّت وجود داشته باشد. اگر کسی ادعا کرد که ایرانی وجود نداشته و حدود و ثغور ملّت ایران نیز معلوم نیست کجا بوده است، چگونه میتواند منافع آن ملّت را تعریف کند و برای دفاع از آن قیمتی تعیین کند. از اینرو، علمای چپ، و پیروان اخلاقمدار و عارف مسلک آنان نیز که اعتقادی به ملّیت ندارند نمیتوانند تصوری از مفهوم منافع ملّی داشته باشند. گزارۀ بالا، به رغم ظاهر معقول و بسیار انسانی آن، از دیدگاه علم سیاست، نه تنها یکسره بیمعناست، بلکه مضرّ به مصالح کشور نیز هست. میتوان گاندیوار گفت: «ناسيوناليسم به معناى تأمين منافع ملّى ... از لحاظ اخلاقى قابل دفاع نيست». این سخن را به لحاظ آزادی بیان میتوان شنید، و البته کسی که اندکی از دانش سیاست بداند به هیچ وجه نمیتواند آن را جدّی بگیرد. معلمان اخلاق پیوسته در تاریخ –– بویژه تاریخ ایران –– بودهاند و، به قول میرزا فتح علی آخوندزاده، اگر قرار بود موعظۀ اخلاقی اثری داشته باشد بعد از شیخ مصلح الدین سعدی دنیا می بایست گلستان میشد و نه این گلخنی که بشریت در آن گیر کرده است. گویندۀ آن سخن، چون اهل علم و آشنای با همۀ مباحث است و دربارۀ آن مباحث نظری صائب دارد، با افزودن «به هر قيمت»، ظاهری عالمانه به سخن خود داده است. غیر علمیترین جزءِ این عبارت همین «به هر قيمت» است که در ظاهر بسیار هم علمی مینماید. به عنوان مثال، در پاسخ مشورت کسی که میخواهد کفشی بخرد و بهای آن را نمیداند، کسی که سررشتهای از بهای کفش ندارد، میتواند بگوید نخر چون گران است، اما این توصیه مشکل خریدار را حلّ نمیکند، زیرا مشکل این است که آن کفش چند میارزد؟ بدیهی است که این را کفششناس میداند! موعظۀ اخلاقی استاد بر مبنای این ابهام در «به هر قيمت» بنا شده است که هم توهّم خبره بودن در امر ناسیونالسیم در شنونده ایجاد می کند و هم قیمتی را تعیین نکرده است تا در بازار منافع ملّی سخن بیربط نگفته باشد. پرسش این است این «هر» در قید «به هر قيمت» ناظر بر چه قیمتی است؟ چون مشورت کسی اعتباری دارد که، چنان که در مورد کفش گفتم، قیمت واقعی را بداند، اما اگر استاد این قیمت را تعیین نکرد «متفکرانی که در داخل فکر منافع ایران ملّی ترویج» میکنند از کجا میتوانند بدانند که «از لحاظ اخلاقی» به چه قیمتی میتوانند از منافع ملّی دفاع کنند! در این صورت، این توصیۀ استاد اخلاق، مانند بسیاری از احکام اخلاقی در قلمرو سیاست، حکمی تهی از معنا و بیمصرف خواهد بود، که البته از چنین موعظههایی نانی برای واعظ پخته میشود، اما آبی برای اهل سیاست فراهم نمیآید! من، که یکی از ترویج کنندگان تأمین منافع ملّی هستم، بر آنم که هر بهایی که برای تأمین منافع ملّی بپردازیم ارزان خریدهایم، زیرا اگر کشور از دست رفت، «به هیچ قیمت» هم نمیتوان حتیٰ جزءِ کوچکی از آن را باز پس گرفت.
🔸جهل جامعه شناسانه. سیاست نامه 7. شهریور 1396
@iran_khouzestan
Forwarded from نوروز | nowruz
🔹ایران را اندیشه ایرانشهری حفظ کرد،نه زبان فارسی
🔸 تا حدود سی سال پیش، کلمه ایران را نمیتوانستیم زیاد بهکار ببریم و من برای یک متن باید مجوز میگرفتم و ناچار شدم برخی ایرانزمینها را حذف کنم در حالی که ایران یک مقوله تاریخی بسیار مشخص است و نمیتوانید آن را حذف کنید. کلماتی هستند که در حدود 1400 سالی که زبان فارسی، زبان ما و زبان ملی ما است، همه جا به کار رفتهاند و نمیتوانیم آنها را سانسور کنیم. بعدا که بحران بهتدریج عمیقتر و عمیقتر میشد، من بعضی از آن ایرانزمین ها را دوباره برگرداندم و دوباره وارد متن کردم. اینها جزو واقعیتها است و به قول یک اقتصاددان، واقعیتها سمج اند.در ایران، دین اسلام سه چهار قرن قبل از نظامالملک، دین رسمی شده بود اما بهخلاف بسیاری کشورهای دیگر که به جهان اسلام پیوستند و امروز به آنها میگوییم کشورهای اسلامی، نظام اندیشه سیاسی در ایران، از ورای اسلام، حفظ شد و به دوره بعد از اسلام نیز انتقال یافت. این تداوم اندیشه ایرانِ پیش از اسلام در دوران اسلامی را «اندیشه ایرانشهری» نامیدم.اروپاییها گفته بودند که ایران ادامه پیدا کرد و ضمن این که وارد دنیای اسلام شد، در بیرون دنیای اسلام ماند و بنابراین، ایران متفاوت است با کشورهای عربی. ایران جایی است که زبان فارسی در آن تداوم پیدا کرده است یعنی ایرانیان زبانشان را حفظ کردهاند در حالی که کشورهای دیگر در قلمرو دنیای اسلام، زبانشان را از دست دادهاند. چیزی که من افزودم و سی سال است میکوشم توضیح دهم این است که: آری! زبان فارسی یعنی زبان فارسی جدید که حدود 1300 تا 1400 سال است به آن حرف میزنیم، زبان ملی ماست و مهم است که این زبان را حفظ کردهایم ولی زبان اگر صرفِ زبان بود و اگر با خودش یک چیز متراکمتر و اساسیتری بار نمیآورد که آن زبان را حفظ کند، باقی نمیماند. زبان چیزی است که با آن، مطلب و آنچه در ضمیر است را بیان میکنیم اما زبان باید چیزی را بگوید. اگر زبان چیزی را نگوید، نمیماند و زبانهای مهم، زبانهایی هستند که چیز مهمی میگویند. و زبان فارسی به این اعتبار، زبان مهمی است، چون حداقل این است که در سه دوره یعنی زبان فارسی باستان، چند شاخه زبان پهلوی و زبان فارسی جدید، توانسته است چیزهای مهمی را بیان کند. برای نمونه، نهتنها فردوسی بلکه دیگران همچون حافظ هم اشارههایشان به جمشید و جام و... تمامش متوجه ادبیات ایران باستان است و تداوم فکر ایرانی است آنچه که از ایران باستان مانده بود و بهرغم اسلام یا ورای اسلام (تردید دارم که کدامیک از این دو بهتر است) ماند و به دوره اسلامی منتقل شد، این را بهتر است بگوییم اندیشه ایرانشهری. آن چیزی که تداوم ایران را درست کرد و آن چیزی که پایه و اساس تداوم ایران است، زبان فارسی نیست بلکه اندیشه ایرانشهری است که زبانش فارسی است. اندیشه ایرانشهری در زبانهای دیگری هم بیان شد و زبانهای دیگر غیرعلمی و غیرملی را هم، همین وارد شدن اندیشه ایرانشهری و بیان اندیشه ایرانشهری، تبدیل به زبان علمی و ملی کرد و در نتیجه آنها هم بخشی از میراث بزرگ ایرانشهری هستند که به ایران سیاسی کنونی تعلق ندارند، بلکه به ایران بزرگ فرهنگی متعلق هستند و ما میراث دار بخش کوچکی از آن در مرزهای کنونی ایران هستیم اما ایران فرهنگی بزرگ فقط این ایران نیست.زمانی که خواستند ترکیه را به ترکیه جدید تبدیل کنند، آتاتورک کار اصلی را انجام داد و بند ناف ترکیه را از زبان قبل از خودش قطع کرد. دلیلش این بود که اگر همچنان آن زبان ترکی عثمانی را صحبت میکردند و آن زبان را مینوشتند، ناچار میبایست فرهنگ ایرانی را مینوشتند و در این صورت، فرهنگ جدید ترکیه میشد ادامه فرهنگ ایرانی. او این ارتباط زبانی را قطع کرد. کلمات جعلی بسیاری برایش درست کردند، همینطور که اکنون میبینید، این زبان ربطی به ترکی عثمانی ندارد. این کارها برای این بود که ملتسازی جدید نیازمند است به زبان و ایجاد یک فرهنگ جدید که ارتباطش با گذشته قطع باشد.
🔸قسمتی از سخنرانی دکتر #جواد_طباطبایی در نخستین نشست از رشته نشست های ایرانشهری -مشهد بیست ویکم تیرماه 1396
#نوروز
@nowruzmediair
🔸 تا حدود سی سال پیش، کلمه ایران را نمیتوانستیم زیاد بهکار ببریم و من برای یک متن باید مجوز میگرفتم و ناچار شدم برخی ایرانزمینها را حذف کنم در حالی که ایران یک مقوله تاریخی بسیار مشخص است و نمیتوانید آن را حذف کنید. کلماتی هستند که در حدود 1400 سالی که زبان فارسی، زبان ما و زبان ملی ما است، همه جا به کار رفتهاند و نمیتوانیم آنها را سانسور کنیم. بعدا که بحران بهتدریج عمیقتر و عمیقتر میشد، من بعضی از آن ایرانزمین ها را دوباره برگرداندم و دوباره وارد متن کردم. اینها جزو واقعیتها است و به قول یک اقتصاددان، واقعیتها سمج اند.در ایران، دین اسلام سه چهار قرن قبل از نظامالملک، دین رسمی شده بود اما بهخلاف بسیاری کشورهای دیگر که به جهان اسلام پیوستند و امروز به آنها میگوییم کشورهای اسلامی، نظام اندیشه سیاسی در ایران، از ورای اسلام، حفظ شد و به دوره بعد از اسلام نیز انتقال یافت. این تداوم اندیشه ایرانِ پیش از اسلام در دوران اسلامی را «اندیشه ایرانشهری» نامیدم.اروپاییها گفته بودند که ایران ادامه پیدا کرد و ضمن این که وارد دنیای اسلام شد، در بیرون دنیای اسلام ماند و بنابراین، ایران متفاوت است با کشورهای عربی. ایران جایی است که زبان فارسی در آن تداوم پیدا کرده است یعنی ایرانیان زبانشان را حفظ کردهاند در حالی که کشورهای دیگر در قلمرو دنیای اسلام، زبانشان را از دست دادهاند. چیزی که من افزودم و سی سال است میکوشم توضیح دهم این است که: آری! زبان فارسی یعنی زبان فارسی جدید که حدود 1300 تا 1400 سال است به آن حرف میزنیم، زبان ملی ماست و مهم است که این زبان را حفظ کردهایم ولی زبان اگر صرفِ زبان بود و اگر با خودش یک چیز متراکمتر و اساسیتری بار نمیآورد که آن زبان را حفظ کند، باقی نمیماند. زبان چیزی است که با آن، مطلب و آنچه در ضمیر است را بیان میکنیم اما زبان باید چیزی را بگوید. اگر زبان چیزی را نگوید، نمیماند و زبانهای مهم، زبانهایی هستند که چیز مهمی میگویند. و زبان فارسی به این اعتبار، زبان مهمی است، چون حداقل این است که در سه دوره یعنی زبان فارسی باستان، چند شاخه زبان پهلوی و زبان فارسی جدید، توانسته است چیزهای مهمی را بیان کند. برای نمونه، نهتنها فردوسی بلکه دیگران همچون حافظ هم اشارههایشان به جمشید و جام و... تمامش متوجه ادبیات ایران باستان است و تداوم فکر ایرانی است آنچه که از ایران باستان مانده بود و بهرغم اسلام یا ورای اسلام (تردید دارم که کدامیک از این دو بهتر است) ماند و به دوره اسلامی منتقل شد، این را بهتر است بگوییم اندیشه ایرانشهری. آن چیزی که تداوم ایران را درست کرد و آن چیزی که پایه و اساس تداوم ایران است، زبان فارسی نیست بلکه اندیشه ایرانشهری است که زبانش فارسی است. اندیشه ایرانشهری در زبانهای دیگری هم بیان شد و زبانهای دیگر غیرعلمی و غیرملی را هم، همین وارد شدن اندیشه ایرانشهری و بیان اندیشه ایرانشهری، تبدیل به زبان علمی و ملی کرد و در نتیجه آنها هم بخشی از میراث بزرگ ایرانشهری هستند که به ایران سیاسی کنونی تعلق ندارند، بلکه به ایران بزرگ فرهنگی متعلق هستند و ما میراث دار بخش کوچکی از آن در مرزهای کنونی ایران هستیم اما ایران فرهنگی بزرگ فقط این ایران نیست.زمانی که خواستند ترکیه را به ترکیه جدید تبدیل کنند، آتاتورک کار اصلی را انجام داد و بند ناف ترکیه را از زبان قبل از خودش قطع کرد. دلیلش این بود که اگر همچنان آن زبان ترکی عثمانی را صحبت میکردند و آن زبان را مینوشتند، ناچار میبایست فرهنگ ایرانی را مینوشتند و در این صورت، فرهنگ جدید ترکیه میشد ادامه فرهنگ ایرانی. او این ارتباط زبانی را قطع کرد. کلمات جعلی بسیاری برایش درست کردند، همینطور که اکنون میبینید، این زبان ربطی به ترکی عثمانی ندارد. این کارها برای این بود که ملتسازی جدید نیازمند است به زبان و ایجاد یک فرهنگ جدید که ارتباطش با گذشته قطع باشد.
🔸قسمتی از سخنرانی دکتر #جواد_طباطبایی در نخستین نشست از رشته نشست های ایرانشهری -مشهد بیست ویکم تیرماه 1396
#نوروز
@nowruzmediair
Forwarded from اتچ بات
✅ قطعهای از شعرخوانیِ شاعر #ارومیه ای جناب آقای #شهریار_قربانی پیشکش به تمامی هموطنان عزیز.
🔻 علاوه بر لذت بردن از شعر، در این نکتۀ نغز و جالب نیز تامل بفرمایید که هر ایرانی میتواند بدون نیاز به ترجمه، بخش عمدۀ آن را متوجه شود. اما یک تُرکیزبان آناتولی و اویغور و...، در صورت فرهیخته بودن و به زور شاید کمتر از ده درصدش را متوجه شود! این نشان میدهد در #ایران_عزیز و به ویژه با نگاه مبتنی بر #اندیشه_ایرانشهری، #زبان_فارسی و زبانهای محلی نه تنها تضاد و تباینی با هم ندارند بلکه بخشی از پیکر یکدیگرند.
🔸 در این زمینه استاد دکتر سید #جواد_طباطبایی میگوید: «ایرانیان در در مرزهای سیاسی کنونی به هر زبانی که سخن بگویند، درون مایههای ادب و #فرهنگ_ایرانی را بیان میکنند. #ادب_کردی به همان اندازه شعبهای از #ادب_ایرانی است که ادب ترکی #آذری و سایر زبانهای اقوام موجود در ایران و به طور کلی زبانهای محلی اعم از ایرانی و غیر ایرانی، جملگی بخشی از ادب و #فرهنگ_ایران هستند.»
🔻 دشمنان ایرانزمین که با راه انداختن کارزارهایی برای القای دعوای میان #زبان_ملی و #زبانهای_محلی در ایران از هیچ تلاشی فروگذار نمیکنند، این را نیز بدانند که با این کارها، صرفاً عِرض خود میبرند و زحمت ما میدارند! حتی گاهی مصداقِ زبانزدِ «عدو شود سبب خیر» نیز میشوند؛ چنانچه آخرین کارزار ضدّ ایرانیشان، با عنوان #منوفارسی که قرار بود منادی جدایی باشد، دیری نپایید که «من»اش به «ما» تبدیل گشت و باعث شد لزوم توجهِ هر چه بیشتر به ارکان #وحدت_ملی در ایران، نقل محافل ایرانیانی با زبانهای بومی و محلی گوناگون شود!
🔸 باری امر زبان در ایران، اساساً امر پیوند است، نه گسست. بیش باد... ❤🇮🇷❤
🆔 @Ir_Azarmehr
🔻 علاوه بر لذت بردن از شعر، در این نکتۀ نغز و جالب نیز تامل بفرمایید که هر ایرانی میتواند بدون نیاز به ترجمه، بخش عمدۀ آن را متوجه شود. اما یک تُرکیزبان آناتولی و اویغور و...، در صورت فرهیخته بودن و به زور شاید کمتر از ده درصدش را متوجه شود! این نشان میدهد در #ایران_عزیز و به ویژه با نگاه مبتنی بر #اندیشه_ایرانشهری، #زبان_فارسی و زبانهای محلی نه تنها تضاد و تباینی با هم ندارند بلکه بخشی از پیکر یکدیگرند.
🔸 در این زمینه استاد دکتر سید #جواد_طباطبایی میگوید: «ایرانیان در در مرزهای سیاسی کنونی به هر زبانی که سخن بگویند، درون مایههای ادب و #فرهنگ_ایرانی را بیان میکنند. #ادب_کردی به همان اندازه شعبهای از #ادب_ایرانی است که ادب ترکی #آذری و سایر زبانهای اقوام موجود در ایران و به طور کلی زبانهای محلی اعم از ایرانی و غیر ایرانی، جملگی بخشی از ادب و #فرهنگ_ایران هستند.»
🔻 دشمنان ایرانزمین که با راه انداختن کارزارهایی برای القای دعوای میان #زبان_ملی و #زبانهای_محلی در ایران از هیچ تلاشی فروگذار نمیکنند، این را نیز بدانند که با این کارها، صرفاً عِرض خود میبرند و زحمت ما میدارند! حتی گاهی مصداقِ زبانزدِ «عدو شود سبب خیر» نیز میشوند؛ چنانچه آخرین کارزار ضدّ ایرانیشان، با عنوان #منوفارسی که قرار بود منادی جدایی باشد، دیری نپایید که «من»اش به «ما» تبدیل گشت و باعث شد لزوم توجهِ هر چه بیشتر به ارکان #وحدت_ملی در ایران، نقل محافل ایرانیانی با زبانهای بومی و محلی گوناگون شود!
🔸 باری امر زبان در ایران، اساساً امر پیوند است، نه گسست. بیش باد... ❤🇮🇷❤
🆔 @Ir_Azarmehr
Telegram
attach 📎
Forwarded from خوزستان پاره تن ایران زمین است
دکتر #جواد_طباطبایی:
سقوط ایران در حملۀ #اسکندر_مقدونی نخستین تجربۀ شکست نظامی تاریخ #شاهنشاهی_ایران بود، که گسست آئینی مهمی را نیز در پی داشت، اما حتیٰ این شکست مهم نیز نتوانست گُسلِ ژرفی در تاریخ فرهنگی ایران ایجاد کند، چنان که با برآمدن #پارتیان همۀ فرهنگ ایرانی بار دیگر احیا شد. نکتۀ جالب توجه دیگر تداوم فرهنگی ایران دورۀ ساسانی است. برحسب معمول، گفته می شود که #ساسانیان بخشی از بقایای پارتیان را از میان بردند تا گسستی میان خود و تاریخ پیش از آن ایجاد کنند، اما آنچه در این کوشش برای ایجاد گسست دارای اهمیت است این است که این کوشش برای ایجاد گسست، در واقع، خود ایجاد تداوم متفاوتی بود، زیرا ساسانیان، حتیٰ آنجا که به تصریح نمی گفتند، فرمانروایی خود را ادامۀ ایران #هخامنشی تا پارتی می دانستند و اطلاق نام #ایرانشهر به کشور خود، که صورت فارسی میانۀ اوستایی و فارسی باستان است، گواه این مدعاست. این تداوم ایران در دوران باستان، بیشتر از آنکه تداوم سیاسیـ آئینی باشد، تداوم فرهنگی بود. وضعِ متفاوتِ ایران در دورۀ #اسلامی، در میان کشورهایی که در امپراتوری اسلامی ادغام شدند، به همین تداوم فرهنگی مربوط می شود، به گونهای که وارد شدن دیانتی جدید در نظامِ فرهنگ ترکیبِ نوآئینی را ایجاد کرد، اما نتوانست گسستی تاریخی در پی داشته باشد. سرشت این ترکیبِ فرهنگیِ نوآئین بویژه در دورۀ اسلامی اهمیت دارد که در نُه سدۀ تاریخ ایران، از آغاز این دوره تا برآمدن #صفویان، ایران دستکم دو مذهب اسلامی را پذیرفته که هر یک از آنها در دورههایی مذهب اکثریت بوده است، اما هر یک از این دو مذهب جایی در فرهنگ فراگیر داشتهاند و اکثریت پیدا کردن یک مذهب پیآمدهای ناگوار چندانی نداشته است. با صفویان اگرچه تشیع به دیانت رسمی کشور تبدیل شد، و در دورۀ #شاه_سلطان_حسین نیز در مواردی رفتار بدی با #مسیحیان صورت گرفت، اما حتیٰ الزامات تقویت بنیان دولت «ملّی» در برابر تهدیدهای #عثمانی نیز موجب نشد که تنشهای دینی به فاجعهای منجر شود. با این همه، حتیٰ رفتار ناشایست شاه سلطان حسین با مسیحیان ایران را نمی توان با کشتار جمعی یک میلیون و نیم تن از ارمنیان در عثمانی آغاز سدۀ بیستم مقایسه کرد. ایران، به خلاف دیگر کشورهای اسلامی، و نیز کشورهای اروپایی تا آغاز دوران جدید و آلمان تا شکست این کشور در پایان جنگ دوم جهانی، کشور فرهنگ فراگیر بود و دیانت در ترکیب همین فرهنگ وارد میشد و همین فرهنگ فراگیر موجب تداوم ایران از دوران باستان تا دهه های اخیر بود. با ایدئولوژیکی شدن دیانت، و استقلالی که دیانت نسبت به دیگر عناصر این فرهنگ فراگیر در دهههای اخیر پیدا کرده، شالودۀ استوار ملّیت ایرانی و تداوم تاریخی آن نیز دستخوش سستی بی سابقهای شده است. میتوان گفت که تا دهه های اخیر، که ایران ایرانشهری فهمیده می شد، مفردات فرهنگ فراگیر آن در ترکیب بدیعی وارد میشد و همین ترکیب موجب استواری شالودۀ آن بود، در حالیکه هر اخلالی در آن ترکیب، که ایدئولوژیکی شدن دیانت و چربیدن آن بر دیگر مفردات فرهنگ فراگیر یکی از مهم ترین نمونههای آن است، بنیان و تداوم آن را خدشه دار کرد.
@jtjostarha
@iran_khouzestan
سقوط ایران در حملۀ #اسکندر_مقدونی نخستین تجربۀ شکست نظامی تاریخ #شاهنشاهی_ایران بود، که گسست آئینی مهمی را نیز در پی داشت، اما حتیٰ این شکست مهم نیز نتوانست گُسلِ ژرفی در تاریخ فرهنگی ایران ایجاد کند، چنان که با برآمدن #پارتیان همۀ فرهنگ ایرانی بار دیگر احیا شد. نکتۀ جالب توجه دیگر تداوم فرهنگی ایران دورۀ ساسانی است. برحسب معمول، گفته می شود که #ساسانیان بخشی از بقایای پارتیان را از میان بردند تا گسستی میان خود و تاریخ پیش از آن ایجاد کنند، اما آنچه در این کوشش برای ایجاد گسست دارای اهمیت است این است که این کوشش برای ایجاد گسست، در واقع، خود ایجاد تداوم متفاوتی بود، زیرا ساسانیان، حتیٰ آنجا که به تصریح نمی گفتند، فرمانروایی خود را ادامۀ ایران #هخامنشی تا پارتی می دانستند و اطلاق نام #ایرانشهر به کشور خود، که صورت فارسی میانۀ اوستایی و فارسی باستان است، گواه این مدعاست. این تداوم ایران در دوران باستان، بیشتر از آنکه تداوم سیاسیـ آئینی باشد، تداوم فرهنگی بود. وضعِ متفاوتِ ایران در دورۀ #اسلامی، در میان کشورهایی که در امپراتوری اسلامی ادغام شدند، به همین تداوم فرهنگی مربوط می شود، به گونهای که وارد شدن دیانتی جدید در نظامِ فرهنگ ترکیبِ نوآئینی را ایجاد کرد، اما نتوانست گسستی تاریخی در پی داشته باشد. سرشت این ترکیبِ فرهنگیِ نوآئین بویژه در دورۀ اسلامی اهمیت دارد که در نُه سدۀ تاریخ ایران، از آغاز این دوره تا برآمدن #صفویان، ایران دستکم دو مذهب اسلامی را پذیرفته که هر یک از آنها در دورههایی مذهب اکثریت بوده است، اما هر یک از این دو مذهب جایی در فرهنگ فراگیر داشتهاند و اکثریت پیدا کردن یک مذهب پیآمدهای ناگوار چندانی نداشته است. با صفویان اگرچه تشیع به دیانت رسمی کشور تبدیل شد، و در دورۀ #شاه_سلطان_حسین نیز در مواردی رفتار بدی با #مسیحیان صورت گرفت، اما حتیٰ الزامات تقویت بنیان دولت «ملّی» در برابر تهدیدهای #عثمانی نیز موجب نشد که تنشهای دینی به فاجعهای منجر شود. با این همه، حتیٰ رفتار ناشایست شاه سلطان حسین با مسیحیان ایران را نمی توان با کشتار جمعی یک میلیون و نیم تن از ارمنیان در عثمانی آغاز سدۀ بیستم مقایسه کرد. ایران، به خلاف دیگر کشورهای اسلامی، و نیز کشورهای اروپایی تا آغاز دوران جدید و آلمان تا شکست این کشور در پایان جنگ دوم جهانی، کشور فرهنگ فراگیر بود و دیانت در ترکیب همین فرهنگ وارد میشد و همین فرهنگ فراگیر موجب تداوم ایران از دوران باستان تا دهه های اخیر بود. با ایدئولوژیکی شدن دیانت، و استقلالی که دیانت نسبت به دیگر عناصر این فرهنگ فراگیر در دهههای اخیر پیدا کرده، شالودۀ استوار ملّیت ایرانی و تداوم تاریخی آن نیز دستخوش سستی بی سابقهای شده است. میتوان گفت که تا دهه های اخیر، که ایران ایرانشهری فهمیده می شد، مفردات فرهنگ فراگیر آن در ترکیب بدیعی وارد میشد و همین ترکیب موجب استواری شالودۀ آن بود، در حالیکه هر اخلالی در آن ترکیب، که ایدئولوژیکی شدن دیانت و چربیدن آن بر دیگر مفردات فرهنگ فراگیر یکی از مهم ترین نمونههای آن است، بنیان و تداوم آن را خدشه دار کرد.
@jtjostarha
@iran_khouzestan
Audio
.
نام دکتر #جواد_طباطبایی، با نام ایران گره خورده است. او بیش از سی سال است که بر روی پروژهای تحت عنوان #ایرانشهری کار کرده، مشغول تبیین شاخصههای آن است.
این فایل شنیداری نایاب، سخنرانی مهمی از ایشان است، که در جمع اهالی فرهنگ و دوستداران تاریخ در شهرستان #بابل انجام گرفته است.
در ابتدا، جمال طاهری از شاهنامه پژوهان، ضمن خوشامدگویی به ایشان و همسرشان (خانم دکتر گیتی خرسند)به طرح پرسشی پرداخت و محور سخنرانی طباطبایی بر اساس این پرسش شکل گرفت:
✔️آیا اندیشه ایرانشهری، #خردعربی را به انحطاط کشانده است؟
دکتر طباطبایی در همان ابتدای سخن، ماهیت خرد عربی را به چالش گرفت و نقدی به اندیشههای #عابدالجابری وارد کرد. وی آنگاه به اندیشههای #ابن_رشد پرداخت و اورا در حد شارح تفکرات #بوعلی_سینا تنزل داد و اذعان داشت، تقدم ِ عقل به شرع در اندیشه های فیض و فیاض(منسوبان ملاصدرا) نیز قابل رصد است.
در پایان جلسه، طباطبایی در پاسخ به نقد پرسشگری که او را به مدارا با منتقدان فرا میخواند، با قید شروطی و با وامگیری از سخنِ #ماکیاولی تاکید کرد:《چه به نام و چه به ننگ از ایران دفاع خواهم کرد.》
تحلیل و رصد
@tahlilvarasad
نام دکتر #جواد_طباطبایی، با نام ایران گره خورده است. او بیش از سی سال است که بر روی پروژهای تحت عنوان #ایرانشهری کار کرده، مشغول تبیین شاخصههای آن است.
این فایل شنیداری نایاب، سخنرانی مهمی از ایشان است، که در جمع اهالی فرهنگ و دوستداران تاریخ در شهرستان #بابل انجام گرفته است.
در ابتدا، جمال طاهری از شاهنامه پژوهان، ضمن خوشامدگویی به ایشان و همسرشان (خانم دکتر گیتی خرسند)به طرح پرسشی پرداخت و محور سخنرانی طباطبایی بر اساس این پرسش شکل گرفت:
✔️آیا اندیشه ایرانشهری، #خردعربی را به انحطاط کشانده است؟
دکتر طباطبایی در همان ابتدای سخن، ماهیت خرد عربی را به چالش گرفت و نقدی به اندیشههای #عابدالجابری وارد کرد. وی آنگاه به اندیشههای #ابن_رشد پرداخت و اورا در حد شارح تفکرات #بوعلی_سینا تنزل داد و اذعان داشت، تقدم ِ عقل به شرع در اندیشه های فیض و فیاض(منسوبان ملاصدرا) نیز قابل رصد است.
در پایان جلسه، طباطبایی در پاسخ به نقد پرسشگری که او را به مدارا با منتقدان فرا میخواند، با قید شروطی و با وامگیری از سخنِ #ماکیاولی تاکید کرد:《چه به نام و چه به ننگ از ایران دفاع خواهم کرد.》
تحلیل و رصد
@tahlilvarasad
Forwarded from ایراندل | IranDel
⚫️ در سوگ سرو ایران؛ استاد سید جواد طباطبایی
با حضور و سخنرانی استادان برجسته کشور و جمعی از دانشجویان و علاقه مندان به دکتر #جواد_طباطبایی:
احمد نقیبزاده
موسی غنینژاد
ژاله آموزگار
حمید احمدی
اصغر دادبه
صادق سجادی
بهروز غریبپور
محمدجواد کاشی
احسان هوشمند
قدیر نصری
ناصر سلطانی
اسماعیل خلیلی
الهه ابوالحسنی
حامد زارع
مصطفی نصیری
اشکان زارع
امین مرئی
همراه با هنرنمایی:
سهراب پورناظری
اجرای برنامه:
سید نوید کلهرودی
🗓 سهشنبه ۱۶ اسفند ۱۴۰۱ خورشیدی، ساعت ۱۶
🏡 تهران، خانه اندیشمندان علوم انسانی، سالن فردوسی
🔹برنامه به صورت حضوری برگزار می شود.
🔹ورود برای عموم آزاد و رایگان است.
@iranianhht
@IranDel_Channel
💢
با حضور و سخنرانی استادان برجسته کشور و جمعی از دانشجویان و علاقه مندان به دکتر #جواد_طباطبایی:
احمد نقیبزاده
موسی غنینژاد
ژاله آموزگار
حمید احمدی
اصغر دادبه
صادق سجادی
بهروز غریبپور
محمدجواد کاشی
احسان هوشمند
قدیر نصری
ناصر سلطانی
اسماعیل خلیلی
الهه ابوالحسنی
حامد زارع
مصطفی نصیری
اشکان زارع
امین مرئی
همراه با هنرنمایی:
سهراب پورناظری
اجرای برنامه:
سید نوید کلهرودی
🗓 سهشنبه ۱۶ اسفند ۱۴۰۱ خورشیدی، ساعت ۱۶
🏡 تهران، خانه اندیشمندان علوم انسانی، سالن فردوسی
🔹برنامه به صورت حضوری برگزار می شود.
🔹ورود برای عموم آزاد و رایگان است.
@iranianhht
@IranDel_Channel
💢
Forwarded from ایراندل | IranDel
.
🔴 فیلسوف تبریز؛ نظریهپرداز ایران
✍️ #موسی_غنی_نژاد اهری، دانشآموخته دکتری اقتصاد
گردش روزگار چنین بود که بنیانگذار مهمترین نظریه ایرانشهری از خطه آذربایجان برخیزد. سید #جواد_طباطبایی، فیلسوف برجسته زاده تبریز، کاخی از اندیشه درباره فرهنگ، تمدن و ملیت ایران بنا نهاد که مانند کاخ بلند فردوسی طوسی، از باد و باران گزندی به آن نخواهد رسید و فرزندان فرهیخته ایرانزمین با گذر روزگار به تکمیل گذرگاهها و تالارهای زیبای آن خواهند پرداخت.
هدف اصلی برنامه پژوهشی طباطبایی، شناخت ایران در تمام ابعاد سیاسی و فرهنگی بود و در تلاش خود برای رسیدن به این هدف به نظریه بدیعی دست یافت که مطابق آن امر ملی یا ملت در ایران قدمتی بسیار دیرینهتر از ظهور ملت-دولتها در دنیای جدید غربی دارد. طبق این نظریه درست است که در ایران قدیمِ پیش و پس از اسلام، مفهوم «ملت» تحت همین عنوان مطرح نبود و مورد استفاده اهل قلم قرار نمیگرفت؛ اما به جای آن مفهوم «ایران» به کار میرفت.
فیلسوف تبریزی در این خصوص از «جدید در قدیم» سخن میگوید و اینکه ریشه برخی جدیدها را باید در قدیم جستوجو کرد. به عقیده وی جنبش مشروطهخواهی با تاسیس حکومت قانون، ایران را به دوران جدید وارد کرد و با این کار همه شئون کهن ایران نوآیین شد..
🔴 متن کاملِ یادداشت را در قسمتِ "مشاهده فوری" بخوانید:
@IranDel_Channel
💢
🔴 فیلسوف تبریز؛ نظریهپرداز ایران
✍️ #موسی_غنی_نژاد اهری، دانشآموخته دکتری اقتصاد
گردش روزگار چنین بود که بنیانگذار مهمترین نظریه ایرانشهری از خطه آذربایجان برخیزد. سید #جواد_طباطبایی، فیلسوف برجسته زاده تبریز، کاخی از اندیشه درباره فرهنگ، تمدن و ملیت ایران بنا نهاد که مانند کاخ بلند فردوسی طوسی، از باد و باران گزندی به آن نخواهد رسید و فرزندان فرهیخته ایرانزمین با گذر روزگار به تکمیل گذرگاهها و تالارهای زیبای آن خواهند پرداخت.
هدف اصلی برنامه پژوهشی طباطبایی، شناخت ایران در تمام ابعاد سیاسی و فرهنگی بود و در تلاش خود برای رسیدن به این هدف به نظریه بدیعی دست یافت که مطابق آن امر ملی یا ملت در ایران قدمتی بسیار دیرینهتر از ظهور ملت-دولتها در دنیای جدید غربی دارد. طبق این نظریه درست است که در ایران قدیمِ پیش و پس از اسلام، مفهوم «ملت» تحت همین عنوان مطرح نبود و مورد استفاده اهل قلم قرار نمیگرفت؛ اما به جای آن مفهوم «ایران» به کار میرفت.
فیلسوف تبریزی در این خصوص از «جدید در قدیم» سخن میگوید و اینکه ریشه برخی جدیدها را باید در قدیم جستوجو کرد. به عقیده وی جنبش مشروطهخواهی با تاسیس حکومت قانون، ایران را به دوران جدید وارد کرد و با این کار همه شئون کهن ایران نوآیین شد..
🔴 متن کاملِ یادداشت را در قسمتِ "مشاهده فوری" بخوانید:
@IranDel_Channel
💢
Telegraph
فیلسوف تبریز؛ نظریهپردازِ ایران
گردش روزگار چنین بود که بنیانگذار مهمترین نظریه ایرانشهری از خطه آذربایجان برخیزد. سیدجواد طباطبایی، فیلسوف برجسته زاده تبریز، کاخی از اندیشه درباره فرهنگ، تمدن و ملیت ایران بنا نهاد که مانند کاخ بلند فردوسی طوسی، از باد و باران گزندی به آن نخواهد رسید…
Forwarded from ایراندل | IranDel
🔴 درسگفتار ماکیاولی از دکتر #جواد_طباطبایی، فیلسوف سیاسی ایران
درسگفتارهای ماکیاولّی که استاد سید جواد طباطبایی در اواخر دهه ۱۳۸۰ خورشیدی به تدریس آن پرداختهاند یکی از مهمترین درسگفتارهایی است که علاوه بر به چالش کشاندن بسیاری از ناراستیهای سیاست و فرهنگ علوم سیاسی کشور در بردارنده مطالعه و بررسی تطبیقی آرای این عالم علم سیاست (ماکیاولّی) است.
🔴 در ذیل میتوانید صوتِ درسگفتار ماکیاولّی را در شش بخش بشنوید:
بخش یکم
بخش دوم
بخش سوم
بخش چهارم
بخش پنجم
بخش ششم و پایانی
@IranDel_Channel
💢
🔴 درسگفتار ماکیاولی از دکتر #جواد_طباطبایی، فیلسوف سیاسی ایران
درسگفتارهای ماکیاولّی که استاد سید جواد طباطبایی در اواخر دهه ۱۳۸۰ خورشیدی به تدریس آن پرداختهاند یکی از مهمترین درسگفتارهایی است که علاوه بر به چالش کشاندن بسیاری از ناراستیهای سیاست و فرهنگ علوم سیاسی کشور در بردارنده مطالعه و بررسی تطبیقی آرای این عالم علم سیاست (ماکیاولّی) است.
🔴 در ذیل میتوانید صوتِ درسگفتار ماکیاولّی را در شش بخش بشنوید:
بخش یکم
بخش دوم
بخش سوم
بخش چهارم
بخش پنجم
بخش ششم و پایانی
@IranDel_Channel
💢
Telegram
ایراندل | IranDel
🎙 درسگفتار ماکیاولی از دکتر #جواد_طباطبایی، فیلسوف سیاسی ایران
بخش یکم
@IranDel_Channel
💢
بخش یکم
@IranDel_Channel
💢
Forwarded from باشگاه شاهنامه پژوهان
#جواد_طباطبایی :
حفظ وحدت سرزمینی ایران ، یک وظیفه است اما بالاتر از آن ما یک رسالتی هم داریم که آن حفظ ایران فرهنگی است، چون ما جزیی از آن واحد بزرگ هستیم. ایران فرهنگی بزرگ این رسالت را بردوش ما گذاشته است تا ما بتوانیم از کیان آن در مقابل داعش، القاعده، عربستان سعودی-ترکستان بزرگ ترکیه محافظت کند.
بنابراین ما نباید فضایی را باز کنیم تا اتفاقی که ما با آن در تاریخ خودمان آشنا هستیم رخ دهد. این ائتلاف «وحدت غلامان تُرک و دستگاه خلافت» است که در گذشته هم ایران را تهدید کرده بود و این اتفاق ممکن است که دوباره بیفتد یعنی همان ترکستان بزرگ،خلافت داعش و عربستان تهدید بزرگی برای ما و حیات ما بیش از هر چیز دیگری به حساب می آید.
@shahnamehpajohan
https://shahnamehpajohan.ir
حفظ وحدت سرزمینی ایران ، یک وظیفه است اما بالاتر از آن ما یک رسالتی هم داریم که آن حفظ ایران فرهنگی است، چون ما جزیی از آن واحد بزرگ هستیم. ایران فرهنگی بزرگ این رسالت را بردوش ما گذاشته است تا ما بتوانیم از کیان آن در مقابل داعش، القاعده، عربستان سعودی-ترکستان بزرگ ترکیه محافظت کند.
بنابراین ما نباید فضایی را باز کنیم تا اتفاقی که ما با آن در تاریخ خودمان آشنا هستیم رخ دهد. این ائتلاف «وحدت غلامان تُرک و دستگاه خلافت» است که در گذشته هم ایران را تهدید کرده بود و این اتفاق ممکن است که دوباره بیفتد یعنی همان ترکستان بزرگ،خلافت داعش و عربستان تهدید بزرگی برای ما و حیات ما بیش از هر چیز دیگری به حساب می آید.
@shahnamehpajohan
https://shahnamehpajohan.ir