پایگاه ایران دوستان مازندران
680 subscribers
9.71K photos
4.63K videos
138 files
2.22K links
هر آنچه که درباره ی ایران ،شکوه تمدن و فرهنگ ایران و ایرانی است در این کانال ببینید.
Download Telegram
Forwarded from دغدغه ایران
حاکمیت، دختر آبی و زنان سیاه‌سرنوشت

محمد فاضلی – عضو هیئت علمی دانشگاه شهید بهشتی

⭕️ این یادداشت با اندکی تغییر در روزنامه ایران، 21 شهریور 98 با عنوان «جامعه، حاکمیت و مسأله زن» منتشر شده است.

توجیهات درباره تلخی حادثه خودسوزی یک دختر جوان، ازضرورت تحلیل و ریشه‌یابی و الزام به گفت‌وگو درباره آن تا روشن شدن مسأله و تلاش برای راهکار نمی‌کاهند. «مسأله زن» در پس این حادثه نهفته است و آن‌چه اکنون مطرح است، نوک کوه یخ «مسأله زن» در ایران امروز است که من سعی می‌کنم به اختصار دو وجه آن ‌را تشریح کنم.

اول، زنان به‌مثابه نیروی اجتماعی قدرتمندی پا در راه تغییر اجتماعی گذاشته‌اند – از کلاس درس گرفته تا سبک زندگی، ارزش‌های اخلاقی، فرصت‌های شغلی، ظرفیت‌های سیاسی و کردار جنسی – و این‌را «تغییر اجتماعی زن‌محور» می‌خوانم. مجموعه سیاسی کشور اما نشانه‌ای از درک عظمت این تغییر بروز نداده و دستگاه نظری لازم برای تحلیل و راهکاریابی برای آن را ندارد و از ظرفیت پذیرش این تغییر نیز نشانه‌ جدی بروز نمی‌دهد.

شاهد اینکه تقریباً هر پویایی مهمی از سوی جامعه زنان به مسأله بدل می‌شود. مطالبه وزیر زن، قاضی زن، دوچرخه‌سواری زنان، رفتن زنان به ورزشگاه، حضور زنان در مسابقات خارجی، اشتغال زنان، به‌کارگیری مدیران زن، حضانت فرزند، پخش تصاویر تماشاچیان زن، حق طلاق، فعالیت‌های سیاسی طرفداری از حقوق زنان، حضور اجتماعی سلبریتی‌های زن و همین‌طور مسائلی از این دست هر یک به نوعی مسأله می‌شوند.

دوم، جامعه و حاکمیت در موضوع «تغییر اجتماعی زن‌محور» تحت فشار دو لبه یک قیچی قرار دارد. یک لبه این قیچی، زنانی از جنس دختری هستند که خودسوزی کرده است (#دختر_آبی). جنس این گونه مطالبات با خواسته‌های طبقه متوسط، تحصیلکرده و جوان بیشتر سازگاری دارد.

گروه دوم اما دختران و زنانی را دربر می‌گیرد که در حاشیه فقیر شهرها؛ در خانواده‌های بدسرپرست یا بی‌سرپرست کم‌بضاعت؛ بدون تحصیل و اشتغال کافی؛ دارای پدران، شوهران و برادران معتاد یا مستعد آسیب‌های اجتماعی؛ مطلّقه و کم‌بضاعتِ بدون حمایت اجتماعی، مشغول به کارهای پاره‌وقت، بدون بیمه و بازنشستگی با حقوق اندک؛ ناتوان از تأمین زندگی و در معرض آسیب اجتماعی زندگی می‌کنند و موتور محرکه «زنانه‌شدن جرائم و آسیب‌های اجتماعی» نیز هستند. این گروه را با تلخی تمام «#زنان_سیاه‌سرنوشت» می‌نامم.

اگر در گذشته مردان اکثریت قاطع سارقان، معتادان و سایر عاملان جرایم و آسیب‌های اجتماعی بودند، امروز «زنانه‌شدن جرایم و آسیب‌های اجتماعی» رخ داده است. بحران اقتصادی خانوارها، رشد اعتیاد و فروپاشی خانواده‌ها بر اثر طلاق و انواع خشونت، مخاطرات و آسیب‌های جنسی علیه زنان، بر شمار این دسته از زنان می‌افزاید.

رفتن به ورزشگاه یا دوچرخه‌سواری زنان و انتخاب وزیر زن، اولویت این دسته از زنان نیست و بدتر اینکه این گروه از گروه اول نیز بی‌ پشت ‌و پناه‌ترند و صدایی درخور در طبقه متوسط تحصیلکرده و فعال در فضای مجازی ندارند.

حاکمیت نه ظرفیت نظری و سیاسی درک و برآوردن مطالبه گروه اول را بروز داده و نه از پس فرآیندهای اقتصادی، فضایی و اجتماعی مولد سیاه‌سرنوشتی برای این گروه برمی‌آید.

دستگاه فهم اجتماعی سنتی در شناخت و تحلیل «مسأله زن» در ایران امروز، ناکارآمد و وامانده شده و با تأکید بر الگوی زن سنتی راه به جای مهمی نبرده است و بحران در فاصله میان مطالبه زنان امروز و آن الگوی سنتی و چالش‌برانگیز شدن متوالی مسائل زنان، همین ناکارآمدی و واماندگی را نشان می‌دهد. نکته مهم اینکه الگوی سنتی الزاماً دینی – یا سازگار با همه قرائت‌های دینی و فقهی - هم نیست.

اصلاح‌طلبان و اقشار متوسط و مدرن‌تر جامعه هم سخنگوی گروه اول و مطالبات‌شان شده‌اند اما نتوانسته‌اند همین مطالبات را نیز برآورده سازند. زنان گروه دوم هم صدای حاشیه‌ای شده‌اند و غالباً بی‌سخنگو مانده‌اند. این وضعیت، دو قشر مهم زنان را از جامعه و بالاخص حکومت سرخورده، بیگانه و ناامید می‌سازد.

اگرچه برخی می‌کوشند مسائل گروه اول را در مقابل مطالبات گروه دوم کوچک جلوه داده و به قولی آن‌ها را مطالبات لوکس تلقی کنند، اما هیچ یک از دو گروه را نمی‌توان نادیده گرفت.

سؤال بزرگ در برابر حاکمیت و جامعه ایران در «مسأله زن» این است که برای این دو قشر و برآوردن مطالبات‌شان چه راهکاری دارد؟ حاکمیت نمی‌تواند جمع کثیر نیمی از جمعیت ایران را نادیده بگیرد یا با همان روش‌های سنتی با آن‌ها مواجه شود.

(اگر می‌پسندید، به اشتراک بگذارید.) @fazeli_mohammad

⭕️ دغدغه ایران در اینستاگرام: 👇👇
https://www.instagram.com/p/B2Qpvt5hil6/?igshid=98cse4lkivd0
🔴ظرفیت حل مسأله و رفتن زنان به ورزشگاه

محمد فاضلی - جامعه‌شناس و استاد دانشگاه شهیدبهشتی

🔸 #رفتن_زنان_به_ورزشگاه برای صدمین بار در بازی ایران و لبنان مسأله شد. دهه‌هاست که رفتن زنان به ورزشگاه مسأله شده است. همین که جامعه و حکومتی با داشتن ده‌ها مسأله بزرگ نظیر پرونده هسته‌ای، رکود اقتصادی، تورم، نرخ بیکاری بالا، مسأله آب، فرسایش خاک، آسیب‌های اجتماعی و ... که هر کدام می‌توانند جامعه‌ای را از پا درآورند و اولویت مهمی روی میز سیاست‌گذار و حکمران باشند، دست به گریبان رفتن زنان به ورزشگاه است، خودش نشانه‌ای از مسأله در ظرفیت حکمرانی است.

🔸فرضیه بدبینانه می‌تواند این باشد که حکمرانان چنین مسائلی را رو نگه می‌دارند تا آن مسائل اصلی‌تر در معرض دید و توجه قرار نگیرند. شاید برخی این گونه فکر کنند اما من تصور می‌کنم خیلی نگاه بدبینانه‌ای است و قائل به فرضیه دوم هستم. فرضیه اندک بودن #ظرفیت_حکومت و به تبع آن #ظرفیت_حل_مسأله نگاه راهگشاتری است.

🔸 حل مسائلی نظیر رفتن زنان به ورزشگاه نیازمند مجموعه اقداماتی نظیر: یک. طرح دقیق مسأله از همه ابعاد (فقهی، سازمان‌های بین‌المللی ورزش، حقوق زنان، آسیب اجتماعی و ...)؛ دو. گفت‌وگوی میان همه گروه‌های دخیل در این مسأله و در نتیجه شفاف شدن نیروهای اثرگذار بر مسأله؛ سه. روشن کردن همه گزینه‌های ممکن؛ چهار. ارزیابی تأثیر اجتماعی، اقتصادی و سیاسی همه گزینه‌ها؛ پنج. اولویت‌بندی منافع گروه‌های اجتماعی و منافع ملی در قبال مسأله؛ شش. اجماع‌سازی؛ و هفت. اعمال قدرت حکمرانی برای انتخاب گزینه مناسب و ختم مسأله است.

🔸 اگر دقت کنید مشاهده می‌کنید که نظام تصمیم‌گیری و حکمرانی به هیچ کدام از این اقدامات تن نداده است. جامعه حتی به دقت نمی‌داند مخالفان رفتن زنان به ورزشگاه‌ها چه کسانی هستند و بر اساس چه مناسباتی اعمال قدرت می‌کنند و به مدت چند دهه یک مسأله را در جامعه ایرانی زنده نگه داشته‌اند.

🔸 این چنین حکمرانی‌ای فاقد ظرفیت حل مسأله است. مسأله این نیست که حکمرانی ظرفیت حل مسأله رفتن زنان به ورزشگاه و خاتمه دادن به آن‌را ندارد و بین تیغ دو دم تن ندادن به قواعد بین‌المللی ورزش و محروم شدن از صحنه‌های بین‌المللی فوتبال و عوارض اجتماعی آن، یا استخوان لای زخم نگه داشتن این مسأله و تحمل پی‌آمد آن گیر کرده است. مسأله این است که همان ظرفیت‌هایی که برای حل مسأله رفتن زنان به ورزشگاه لازم‌اند، با شدت و کیفیت بیشتری برای حل مسائل اقتصاد، سیاست خارجی، فرهنگی و اجتماعی هم لازم هستند.

🔸 کتاب #ایران_بر_لبه_تیغ را که برای ناشر می‌فرستادم اصرار داشتم کتاب با گفتار «ایران: جامعه مسائل حل نشده» شروع شود. آن گفتار به نظر خودم چهار عبارت کلیدی داشت:

یک. جامعه ایرانی از فقدان سرمایه اجتماعی و مرجعیتی برای خاتمه دادن به مسأله‌ها رنج می‌برد. (ص. ۲۷)

دو. کمتر نهادی از پس حل و فصل مسأله و ایجاد اطمینان از رفع علل موجبه مسأله یا معرفی عامل، و اطمینان دادن به جامعه برمی‌آید. (ص. ۲۸)

سه. باید مرجعیتی قادر باشد مسائل را ختم کند. این مسأله بیش و بزرگ‌تر از خود مسائلی است که برای جامعه به صورت دوره‌ای پیش می‌آیند. (ص. ۲۹)

چهار. در جوامع امروزی وقوع رویدادهای ناخوشایند طبیعی است. غیرطبیعی آن است که جامعه نتواند به حل مسأله اعتماد کند. (ص. ۳٠)

🔸 مسأله رفتن زنان به ورزشگاه و ده‌ها مسأله بزرگ‌تر و بسیار مهم‌تر ایران امروز درگیر فقدان یا اندک بودن ظرفیت حل مسأله و همین چهار خصیصه‌ای هستند که ایران را به #جامعه_مسائل_حل_نشده مبدل ساخته‌اند. تداوم این مسأله‌هاست که کار را به پاشیدن اسپری فلفل به چشم زنان این سرزمین می‌کشاند.

🔸پرسش بزرگ‌تر از رفتن یا نرفتن زنان به ورزشگاه، پرسش از ظرفیت حل مسأله در حکمرانی برای کاستن از دردهای جامعه مسائل حل نشده است. تمرین ساختن ظرفیت حل مسأله و ارتقای کیفیت حکمرانی از همین مسأله‌های کوچک‌تر شروع می‌شود.

پایگاه ایران دوستان مازندران

@jolgeshomali