🔴 برای نخستين سالروز در گذشت محمود خيامی؛
ما به خيامیها و ايرانناسيونال چند قسط پوزش و تعظيم بدهكاريم!
✍ قاسم خرمی
مدیرمسئول نشریه کارخانهدار
اگر روزی در اين مملكت پای حساب و كتاب به ميان آمد، ما و بهويژه نسل من از خيلیها طلبكاريم؛ طلبكاريم از همه كسانی كه با تزريق هيجان و دستكاری احساسات و كلی گويی های بی مصداق، قدرت تأمل و تفكر را از ما گرفتند. نه تأمل و تفكر به كائنات، فلسفه و حكمت، بلكه قدرت انديشيدن در باره مصيبتی كه دستكم در حوزه اقتصاد و صنعت، به دست خود، به روز خود آورديم. فاجعهای كه قابل پيشگيری بود و دخلی به جنبش و انقلاب سياسی و فرهنگی ما نداشت.
ما طلبكاريم از همه كسانی كه درباره غرب، صنعت و مدرنيته معرفتی معيوب را به ما غالب كردند و هر آنچه را میتوانست به بهروزی نسبی اين مردم و اين آب و خاك كمك كند با چپ انديشی های كودكانه، مونتاژكاری و توسعه وابسته و خدمت به امپرياليسم جهانی لقب دادند و ستايش گر فقر و سیهروزی شدند و سرانجام برای كسب تابعيت و اقامت برای فرزندان خود در همان خاستگاه امپرياليسم جهانی، روزها پشت درِ سفارتخانههای غربی صف كشيدند!
ما «يك زندگی» طلب داريم از همه روشنفكران ايرانی دهه چهل و پنجاه شمسی كه در غرب تحصيل كردند و باليدند و عواقب رفاهی و بهداشتی پيشرفتهای صنعتی و تكنولوژيك آن ديار را به چشم خود ديدند، اما ديگران را از آن ترساندند و جامعه فقير و دچار سوءتغذيه ايران را، كه سمبل صنعتش «پيكان» خيامی و آرزوی كشاورزش تراكتور رومانی بود، به «غربزدگی»، «مصرفگرایی» و «سلطه ماشينيزم» متهم كردند! و با روخوانی نوشتههای فانون و فرانك و سمير امين و رژي دبره، معدود سرمايهگذاران صنعتی كشورشان را «بورژوازی پليد»، «موش سكه پرست» و «گرگ خوانخوار» ناميدند!
دست همه پيكارگران با استبداد و خودكامگی را می بوسيم، اما طلب كاريم از همه آنهايی كه در نخستين سال پيروزی انقلاب، به جای بهرهگيری از سرمايه و توان جامعه در مسير رشد و توسعه اقتصادی و صنعتی، مصيبت بزرگ مصادره ها و الغای مالكيت خصوصی و راندن صاحبان صنايع بزرگ و تعطيلی كارخانهها و افول اقتصاد ايران را سبب شدند و امثال خيامی ها و لاجوردی ها و برخوردارها را «سرمايهدار رانتی» خواندند و از ايران بيرون كردند. بی آنكه بدانند عرصه توليد و صنعت جای خون دل خوردن است و هيچ انسان منفعت طلبی حاضر به بند كردن حيثيت و سرمايه در بيابان های تهران و باج دادن به دربار و كفتار نمیشود.
درباره خيامیها گفتنیها بسيار است، اما باز اگر روزی پای و حساب و كتاب به ميان آمد، ما به خيامی ها بدهكاريم؛ نه تنها به خاطر پايه گذاری صنعت ساخت پيكان و اتوبوس در ايران و خاورميانه و ايجاد هزار شغل و خانه سازمانی و ورزشگاه و خلق ميلياردها ثروت، بلكه به خاطر همه تصورات غلطی كه از آنها و ديگر سرمايه داران صنعتی هم عصر آنها داشتيم و هيچگاه در صدد اصلاح اين ذهنيت های مجعول برنيامديم.
روز جمعه ۹ اسفند ۹۸ محمود خيامی درگذشت. چندسال پيش برادرش احمد خيامی در تنهايی و بيماری از دنيا رفت. خيامی ها فرشته نبودند و حتی در استمرار همکاری و شراکت برادرانه نیز الگوی موفقی ارائه نکردند، اما در مقابل سرمايه داران و كاسبان رانتی كه این روزها از محل مابه تفاوت قیمت ارز زنده ماندهاند و در عوض، با احتكار دارو و مواد غذایی، حق زنده ماندن را از هموطنان خود دريغ میكنند، بدون تعارف بايد گفت كه خيامیها قابل ستايشاند.
بايد ستايش كرد كسانی را كه دلشكسته و مغموم از ايران رفتند و با آنكه در سالهای بعد از انقلاب، جايی به وسعت يك گور در ايران نداشتند، بيش از يكصد مدرسه و خيريه در خراسان ساختند و صدايش را هم در نياوردند.
اين روزها كه همه داشتههای ما قسطی است ما به برادران خيامی و شركت ايرانناسيونال چند قسط «پوزش» و «تعظيم» بدهكاريم. خيامی ها بیآنکه مجسمهای داشته باشند، تجسم شرافت، انساندوستی و وطنپرستی بودند. كاش به خاطر احترام به انسانيت، اكنون از آنها اعاده حيثيت كنيم.
روحشان شاد!
خاطرهی دکتر رضا نیازمند ( تکنوکراسی و سیاستگذاری اقتصادی در ایران، ص ۱۴۸)، که خود از کارآفرینان است، از خیامی و دیگر صنعتگران دوران شاه، که بی شباهت به بخشش بزرگانی مانند بیل گیتس و رئیس شبکه توئیتر و فیسبوک در این دوره و زمانه نیست 👈 دیپلماسی
#اقتصادی
#صنعتی
#یاد
#احمد_خیامی
#محمود_خیامی
#پیکان
پایگاه ایران دوستان مازندران
@jolgeshomali
ما به خيامیها و ايرانناسيونال چند قسط پوزش و تعظيم بدهكاريم!
✍ قاسم خرمی
مدیرمسئول نشریه کارخانهدار
اگر روزی در اين مملكت پای حساب و كتاب به ميان آمد، ما و بهويژه نسل من از خيلیها طلبكاريم؛ طلبكاريم از همه كسانی كه با تزريق هيجان و دستكاری احساسات و كلی گويی های بی مصداق، قدرت تأمل و تفكر را از ما گرفتند. نه تأمل و تفكر به كائنات، فلسفه و حكمت، بلكه قدرت انديشيدن در باره مصيبتی كه دستكم در حوزه اقتصاد و صنعت، به دست خود، به روز خود آورديم. فاجعهای كه قابل پيشگيری بود و دخلی به جنبش و انقلاب سياسی و فرهنگی ما نداشت.
ما طلبكاريم از همه كسانی كه درباره غرب، صنعت و مدرنيته معرفتی معيوب را به ما غالب كردند و هر آنچه را میتوانست به بهروزی نسبی اين مردم و اين آب و خاك كمك كند با چپ انديشی های كودكانه، مونتاژكاری و توسعه وابسته و خدمت به امپرياليسم جهانی لقب دادند و ستايش گر فقر و سیهروزی شدند و سرانجام برای كسب تابعيت و اقامت برای فرزندان خود در همان خاستگاه امپرياليسم جهانی، روزها پشت درِ سفارتخانههای غربی صف كشيدند!
ما «يك زندگی» طلب داريم از همه روشنفكران ايرانی دهه چهل و پنجاه شمسی كه در غرب تحصيل كردند و باليدند و عواقب رفاهی و بهداشتی پيشرفتهای صنعتی و تكنولوژيك آن ديار را به چشم خود ديدند، اما ديگران را از آن ترساندند و جامعه فقير و دچار سوءتغذيه ايران را، كه سمبل صنعتش «پيكان» خيامی و آرزوی كشاورزش تراكتور رومانی بود، به «غربزدگی»، «مصرفگرایی» و «سلطه ماشينيزم» متهم كردند! و با روخوانی نوشتههای فانون و فرانك و سمير امين و رژي دبره، معدود سرمايهگذاران صنعتی كشورشان را «بورژوازی پليد»، «موش سكه پرست» و «گرگ خوانخوار» ناميدند!
دست همه پيكارگران با استبداد و خودكامگی را می بوسيم، اما طلب كاريم از همه آنهايی كه در نخستين سال پيروزی انقلاب، به جای بهرهگيری از سرمايه و توان جامعه در مسير رشد و توسعه اقتصادی و صنعتی، مصيبت بزرگ مصادره ها و الغای مالكيت خصوصی و راندن صاحبان صنايع بزرگ و تعطيلی كارخانهها و افول اقتصاد ايران را سبب شدند و امثال خيامی ها و لاجوردی ها و برخوردارها را «سرمايهدار رانتی» خواندند و از ايران بيرون كردند. بی آنكه بدانند عرصه توليد و صنعت جای خون دل خوردن است و هيچ انسان منفعت طلبی حاضر به بند كردن حيثيت و سرمايه در بيابان های تهران و باج دادن به دربار و كفتار نمیشود.
درباره خيامیها گفتنیها بسيار است، اما باز اگر روزی پای و حساب و كتاب به ميان آمد، ما به خيامی ها بدهكاريم؛ نه تنها به خاطر پايه گذاری صنعت ساخت پيكان و اتوبوس در ايران و خاورميانه و ايجاد هزار شغل و خانه سازمانی و ورزشگاه و خلق ميلياردها ثروت، بلكه به خاطر همه تصورات غلطی كه از آنها و ديگر سرمايه داران صنعتی هم عصر آنها داشتيم و هيچگاه در صدد اصلاح اين ذهنيت های مجعول برنيامديم.
روز جمعه ۹ اسفند ۹۸ محمود خيامی درگذشت. چندسال پيش برادرش احمد خيامی در تنهايی و بيماری از دنيا رفت. خيامی ها فرشته نبودند و حتی در استمرار همکاری و شراکت برادرانه نیز الگوی موفقی ارائه نکردند، اما در مقابل سرمايه داران و كاسبان رانتی كه این روزها از محل مابه تفاوت قیمت ارز زنده ماندهاند و در عوض، با احتكار دارو و مواد غذایی، حق زنده ماندن را از هموطنان خود دريغ میكنند، بدون تعارف بايد گفت كه خيامیها قابل ستايشاند.
بايد ستايش كرد كسانی را كه دلشكسته و مغموم از ايران رفتند و با آنكه در سالهای بعد از انقلاب، جايی به وسعت يك گور در ايران نداشتند، بيش از يكصد مدرسه و خيريه در خراسان ساختند و صدايش را هم در نياوردند.
اين روزها كه همه داشتههای ما قسطی است ما به برادران خيامی و شركت ايرانناسيونال چند قسط «پوزش» و «تعظيم» بدهكاريم. خيامی ها بیآنکه مجسمهای داشته باشند، تجسم شرافت، انساندوستی و وطنپرستی بودند. كاش به خاطر احترام به انسانيت، اكنون از آنها اعاده حيثيت كنيم.
روحشان شاد!
خاطرهی دکتر رضا نیازمند ( تکنوکراسی و سیاستگذاری اقتصادی در ایران، ص ۱۴۸)، که خود از کارآفرینان است، از خیامی و دیگر صنعتگران دوران شاه، که بی شباهت به بخشش بزرگانی مانند بیل گیتس و رئیس شبکه توئیتر و فیسبوک در این دوره و زمانه نیست 👈 دیپلماسی
#اقتصادی
#صنعتی
#یاد
#احمد_خیامی
#محمود_خیامی
#پیکان
پایگاه ایران دوستان مازندران
@jolgeshomali