پایگاه ایران دوستان مازندران
697 subscribers
10.3K photos
4.91K videos
140 files
2.41K links
هر آنچه که درباره ی ایران ،شکوه تمدن و فرهنگ ایران و ایرانی است در این کانال ببینید.
Download Telegram
۱۴ امرداد سالگرد پیروزی نهضت #مشروطیت و #حکومت_قانون، 《تاجگذاری ملت》 و تبدیل #امت و رعیت به #ملت گرامی باد.

#بازگشت_به_مشروطه



پآیگاه ایران دوستان مازندران


@jolgeshomali
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
📽 سخنان کوبنده #حجت_کلاشی در برنامه زنده علیرضا میبدی از کانال پارس در مخالفت با #شورای_مدیریت_گذار به دبیرکلی #حسن_شریعتمداری
۸مهرماه ۱۳۹۸ - ۳۰سپتامبر۲۰۱۹

🔸تناقض بزرگ #شورای_مدیریت_گذار حضور چریک‌هایی از گروه های مسلح تروریستی و ادعای دموکراسی، مبارزه مسالمت آمیز و کپی برداری از انقلاب‌های رنگی و مخملی است‌!

آنچه این شورا پیش می برد نه عدم خشونت است و نه انقلاب مخملی بلکه #جمهوری_وحشت است. این افراد هنوز اسلحه های خود را زمین نگذاشتند و گروه های چریکی های آنها در کوه‌ها می‌جنگند.

👈راه نجات ایران نه از #شورای_گذار_از_ایران بلکه از #بازگشت_به_مشروطه می‌گذرد.
@paniranist
«جایگاه و نقش شاه در شاهنامه»

❇️ شاهنامه جامعه را با تن آدمی می‌سنجد که در آن، شاه همچون سر و طبقه‌های اجتماعی همچون اندام‌های گوناگون هستند و این بخش به ویژه اهمیت بسیاری دارد، زیرا گزارشگر سراسر فلسفه و برداشت‌های ایران کهن از جایگاه و نقش شاه از یک سو و رده‌ها و افراد جامعه از سوی دیگر است.

🔻 شاپور دوم هنگام اندرز به جانشین خود در توصیف پادشاه بد گوید:

دل و مغز مردم دو شاه تنند / دگر آلت تن سپاه تنند
چو مغز و دل مردم آلوده گشت / به نومیدی از رای پالوده گشت
بدان تن، سراسیمه گردد روان / سپه چون زید شاه بی‌پهلوان
چو روشن نباشد، بپرّاکند / تن بی‌روان را به خاک افکند
چنین همچو شد، شاه بیدادگر / جهان زو شود زود زیر و زبر
بدو بر، پس از مرگ نفرین بود / همان نام او شاه بی‌دین بود

🔻 و فردوسی در آن هنگام پرآشوب پایان کار ساسانیان که جامعه ایران دربه‌در در پی شاهی فرهمند است و هر چه می‌جوید کمتر می‌یابد و طی دو سال حدود ۱۲ شاه بر تخت می‌نشینند و سرنگون می‌شوند، می‌سراید:

چگونه بود زندگی در برش / تنی را کزو دور باشد سرش؟

🔻 از این آشکارتر، هنگامی است که بزرگان ایران به شهریاری فرزندان نوذر (توس و گستهم) که شاهی ناشایست بوده است تن نمی‌دهند و جویای شاهی شایسته هستند و پهلوان بزرگ ایران می گوید:

شهی باید اکنون ز تخم کیان / به تخت کیی بر، کمر بر میان
شهی کو به اورنگ دارد ز می / که بی‌سر نباشد تن آدمی

🔻 و یا زمانی که بزرگان ایران پس از یک سخنرانی دراز سرشار از خودآگاهی تاریخی در ستایش پادشاهی خسرو انوشیروان می‌گویند:

بماناد تا جاودان این براوی / جهان سر به سر چون تن و چون سر اوی

🔻 و برای آن که نپنداریم این گونه جامعه شناسی تنها برداشت فردوسی است نمونه ای هم از نامه تنسر یاد می‌کنیم آنگاه که گوید:

«بدان که مردم در دین چهار اعضایند و در بسیار جای در کتاب دین بی‌جدال و تفسیر و خلاف و اقاویل، مکتوب و مبین است که آن را اعضای اربعه می‌گویند و سر آن اعضا پادشاه است»

🔻 بنابراین هنگامی که فردوسی باور دارد که تنی اگر دو سر داشته باشد زنده نخواهد ماند و می سراید:

خردمند گوید که در یک سرای / چو فرمان دو گردد، نماند به جای

بی گمان هم این اندیشه را بازمی‌تابد.

🔻 چنان که می‌بینیم جامعه‌شناسی ایران باستان، جامعه را همچون تنی می‌داند که هموندان و طبقه‌های آن همچون اندام‌ها هستند و شاه همچون سر. بنابراین، این طبقه‌های اجتماعی نیستند که شاه را همچون نمایندگی سودهای طبقه ویژه خویش برمی‌گزینند و به خدمت خود می‌گیرند، بلکه این شاه است که مانند نیروی برتر و فراتر از طبقه‌های ویژه، بر فراز آنها جای دارد، می‌تواند و باید بر سودهای طبقه‌ها و آز ایشان کرانه نهد، و در نقش یک نیروی هماهنگ‌کننده میان سودهای جزئی با سود کلی که همان جامعه است همسنگی یا تعادل برقرار سازد. همانگونه که در تن، اگر اندامی و یا حتی یاخته‌ای از خویشکاری خویش سر بپیچد تن را بیمار می‌سازد و از این رو، یا باید آن اندام درمان شود یا در راه غایت کلی که همان ادامه حیات ارگانیزم است از میان برود و نابود گردد چرا که اگر جز این شد، سراسر تن را نابود خواهد ساخت، به همان سان در جامعه نیز، این شاه است که همچون فرمانده نیرویی برتر این حق را دارد که به درمان عضو بیمار بپردازد و آن را از میان بردارد.

🔻 در این حال شهریار خویشکاری سنگینی بر دوش دارد که به یک رو نگهبانی و نگهداری از جامعه، و به رویی دیگر، رهبری آن به سوی غایت خویش یعنی رشد و بالش است. چنانکه دیدیم، ژرفا و درونه چیستی و چگونگی این رشد و بالش را نیز مجموعه دستگاه مینوی جامعه یعنی دین تعیین کرده است. مزدیسنا، از یک سو خواهان خوشی و شادی و آسایش انجمن از سوی دیگر خواهان رهبری آن به سوی پیشرفت و آبادانی هرچه بیشتر است. در اینجاست که خویشکاری شاه نقشی بنیادی می‌یابد.

📓 سرچشمه: مرتضی ثاقب‌فر، شاهنامه فردوسی و فلسفه تاریخ ایران، نشر قطره، ۱۳۷۷

#بازگشت_به_مشروطه

کانال خبری پان‌ایرانیست

@Paniranist