Track 4
Unknown Artist
جشن #اسفندگان
سراینده #هما_ارژنگی
با صدای مخملین بانو هما ارژنگی
زاده ی ۱۳۲۲ تهران،
پژوهشگر تاریخ ایران زمین و سراینده ملی و میهنی
فرزند #رسام_ارژنگی نگارگر نامی و میهن پرست #آذربایجان #تبریز
@LoversofIRAN
سراینده #هما_ارژنگی
با صدای مخملین بانو هما ارژنگی
زاده ی ۱۳۲۲ تهران،
پژوهشگر تاریخ ایران زمین و سراینده ملی و میهنی
فرزند #رسام_ارژنگی نگارگر نامی و میهن پرست #آذربایجان #تبریز
@LoversofIRAN
ای جوانان فدا گشته به راه میهن
یادتان شاد، همه زنده جاویدان اید
روح فردوسی و پژواک شکوه نادر
نره شیران به خون خفته این میدان اید
آتش عشق وطن در تن و در سنگر خون
تا جهان است به پا، رقص کنان می مانید
یاد روز شکوه مند آزاد سازی #خرمشهر شاد باد
بانو #هما_ارژنگی
پایگاه ایران دوستان مازندران
@jolgeshomali
یادتان شاد، همه زنده جاویدان اید
روح فردوسی و پژواک شکوه نادر
نره شیران به خون خفته این میدان اید
آتش عشق وطن در تن و در سنگر خون
تا جهان است به پا، رقص کنان می مانید
یاد روز شکوه مند آزاد سازی #خرمشهر شاد باد
بانو #هما_ارژنگی
پایگاه ایران دوستان مازندران
@jolgeshomali
سروده جشن سده
استاد هما ارژنگی
سروده زیبای "جشن #سده"
سراینده و اجرا از مهربانوی شاعر و هنرمند #تبریز : استاد #هما_ارژنگی_تبریزی
# ۱۰ بهمن، جشن سده، پیشاپیش همایون
پایگاه ایران دوستان مازندران
@jolgeshomali
سراینده و اجرا از مهربانوی شاعر و هنرمند #تبریز : استاد #هما_ارژنگی_تبریزی
# ۱۰ بهمن، جشن سده، پیشاپیش همایون
پایگاه ایران دوستان مازندران
@jolgeshomali
Zartosht Paymabar
<unknown>
❇️ چکامه « زرتشت پیامبر» سروده #هما_ارژنگی به مناسبت ششم فروردین زادروز زرتشت تقدیم می شود .
#زرتشت
@paniranist
#زرتشت
@paniranist
من ایرانم - هما ارژنگی
<unknown>
🔴 من ایرانم
🔸سُراینده و گوینده بانوی هنرمند تبریز بانو #هما_ارژنگی
پایگاه ایران دوستان مازندران
@jolgeshomali
🔸سُراینده و گوینده بانوی هنرمند تبریز بانو #هما_ارژنگی
پایگاه ایران دوستان مازندران
@jolgeshomali
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🔴 شعر #ایران از بانوی هنرمند و شاعر تبریزی
🔸 مهربانو #هما_ارژنگی تبریزی و شعر ایران
پایگاه ایران دوستان مازندران
@jolgeshomali
🔸 مهربانو #هما_ارژنگی تبریزی و شعر ایران
پایگاه ایران دوستان مازندران
@jolgeshomali
🔴 جشن چهار شنبه سوری
✍ سروده ی هما ارژنگی
جشن آتش جشن شادی جشن نور گاه آتش بازی و شام سرور
آتش زرتشت و نور ایزدی پرتوی از بارگاه سرمدی
از اهو رایی که شادی آفرید در پناهش مهر و نیکی شد پدید
رمز آتش پاکی و روشنگری سرخی و گرما و شادی پروری
یادگاری از کهن آیین ما روزگاران خوش و شیرین ما
آری امشب جشن سوروآتش است جشن رقص شعله های سرکش است
هموطن ای یار هم پیمان من زنده کن این جشن و آیین کهن
خیز و از آتش تو سرخی وام گیر کام دل از گردش ایام گیر
باید امشب از غم و زردی گذشت همچو شاخی در بهاران سبز گشت
کم کمک چاووشی شاد بهار دامن افشان میرسد از کوهسار
چشم تا بر هم زنی عید آمده روز خوب جشن جمشید آمده
ای درخت سرفراز آریا ای به درد مام میهن آشنا
هر کجای این جهان داری سرا گوش کن با جان و دل پند مرا
ما همه از یک تبار و ریشه ایم پیروان نیکی اندیشه ایم
مهد ایران ریشه و ما شاخه سار بهر ماندن ریشه باید استوار
ور نه در توفانسرای روزگار شاخه ساران را نمی ماند قرار
لیک اگر روزی من و تو ما شویم جنگلی سبز و گشن می پروریم
مهر میهن در سرشت و جان ما تا ابد پاینده باد ایران ما
هفدهم اسفند هزار و سیصد و هشتاد و هشت
#هما_ارژنگی شاعر #تبریزی
پایگاه ایران دوستان مازندران
@jolgeshomali
✍ سروده ی هما ارژنگی
جشن آتش جشن شادی جشن نور گاه آتش بازی و شام سرور
آتش زرتشت و نور ایزدی پرتوی از بارگاه سرمدی
از اهو رایی که شادی آفرید در پناهش مهر و نیکی شد پدید
رمز آتش پاکی و روشنگری سرخی و گرما و شادی پروری
یادگاری از کهن آیین ما روزگاران خوش و شیرین ما
آری امشب جشن سوروآتش است جشن رقص شعله های سرکش است
هموطن ای یار هم پیمان من زنده کن این جشن و آیین کهن
خیز و از آتش تو سرخی وام گیر کام دل از گردش ایام گیر
باید امشب از غم و زردی گذشت همچو شاخی در بهاران سبز گشت
کم کمک چاووشی شاد بهار دامن افشان میرسد از کوهسار
چشم تا بر هم زنی عید آمده روز خوب جشن جمشید آمده
ای درخت سرفراز آریا ای به درد مام میهن آشنا
هر کجای این جهان داری سرا گوش کن با جان و دل پند مرا
ما همه از یک تبار و ریشه ایم پیروان نیکی اندیشه ایم
مهد ایران ریشه و ما شاخه سار بهر ماندن ریشه باید استوار
ور نه در توفانسرای روزگار شاخه ساران را نمی ماند قرار
لیک اگر روزی من و تو ما شویم جنگلی سبز و گشن می پروریم
مهر میهن در سرشت و جان ما تا ابد پاینده باد ایران ما
هفدهم اسفند هزار و سیصد و هشتاد و هشت
#هما_ارژنگی شاعر #تبریزی
پایگاه ایران دوستان مازندران
@jolgeshomali
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
🔴چهارشنبه سوری
🔸سراینده و گوینده : مهربانو #هما_ارژنگی شاعر #تبریزی
پایگاه ایران دوستان مازندران
@jolgeshomali
🔸سراینده و گوینده : مهربانو #هما_ارژنگی شاعر #تبریزی
پایگاه ایران دوستان مازندران
@jolgeshomali
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
🔴 برای #احمد_مسعود سردار آزادگان ❤️
🍀سرایش و خوانش : #هما_ارژنگی شاعر #تبریزی
پایگاه ایران دوستان مازندران
@jolgeshomali
🍀سرایش و خوانش : #هما_ارژنگی شاعر #تبریزی
پایگاه ایران دوستان مازندران
@jolgeshomali
🔴 من ترا بار دگر میسازم – سرودۀ بانو #هما_ارژنگی_ تبریزی
به بهانهٔ ۵ دی زمین لرزهٔ #بم
🔸اشاره: پنجم دیماه یادآور خاطرهای بسیار تلخ در ذهن ایرانیان است. زمین لرزهای در ۵ دیماه ۱۳۸۲ بم در ساعت ۵:۲۶ در شهر تاریخی بم در استان کرمان رخ داد. آن هنگام که ساکنان بم و روستاهای اطراف آن در خواب بودند، ناگهان زلزلهای به قدرت 7/6 درجه ریشتر رخ داد و شهری با 90هزار نفر ساکن زیرورو شد. خرابی این زلزله تا شعاع بیش از 50 کیلومتر را دربر گرفت و باعث ویرانی بسیاری از خانهها، ادارات و مزارع و طرحهای عمرانی، کشاورزی، فرهنگی و ورزشی شد. این زمینلرزه هولآسا، 30 هزار کشته داشت و شهر بم و روستاهای اطراف آن را به تلی از خاک تبدیل کرد. در زلزله بم، دهها هزار تن از هممیهنان، جان خود را از دست دادند و 92درصد شهر تخریب شد.
شهر بم با ارگ تاریخی بم با بیش از ۲۰۰۰ سال قدمت شناخته میشود. ارگ بم بزرگترین مجموعه خشتی – گلی در جهان است که در اثر یک زمین لرزه آسیبهای زیادی به آن وارد شد.
ضمن همدردی با بازماندگان زمین لرزه سال 82، یاد و خاطر درگذشتگان آن حادثه را گرامی میداریم.
بانو هما ارژنگی شعر «من ترا بار دگر میسازم» را سیزده سال پیش در غربت و در اندوه زمین لرزه بم سرودهاند. آن شعر به فرانسه نیز ترجمه شده و در چند برنامه که از سوی انجمنهای نیکوکار و صلیب سرخ در دانشگاه ها برگزار گردیده بود به پارسی و فرانسه اجرا گردید و منافع حاصل از آن به صلیب سرخ رسید تا یاریای برای مردم زلزلهزده باشد.
گفتنی است که ارگ بم و بناهای مربوط به آن از تاریخی کهنسال و بسیار ارجمند و افتخار آفرین سخنها دارند و ایشان در لوح فشرده «فلات آریان» اندک اشارهای بر آن داشتهاند.
من ترا بار دگر میسازم – سرودۀ بانو هما ارژنگی
به انگیزۀ زمین لرزۀ بم
در سحرگاهی سرد که فلق از خط زیرین افق سر میزد سینۀ خاک به ناگاه گشود
در سحرگاهی سرد دیو غرید و زمین از نفس دیو تپید
لرزه افتاد به خاک وحشت مرگ به هر گوشه دوید
در سحرگاهی سرد کودکان خفته به ناز اولین مرغ هوا در پرواز
لرزه افتاد به دشت لرزه افتاد به جان و تن آن ارگ بلند
جان به در برده ز بیداد زمان همچو گنجی به دل خشک کویر
قرنها مانده به پا با وقار و زیبا قصه پرداز شکوهی دیرین
سینه سایید به خاک تن به آوار ستمکارۀ دیوانه سپرد
اینک ای مام وطن ای که سرمایۀ بودم بود از بودن تو
اندر این ماتم و اندوه و بلا داغدار توام ای مادر پیر
ماتمم را بپذیر
داغدارتوام ای هموطن خانه خراب خانه ویرانی تست خانه ویرانی من
رنج آوارگیت درد پنهانی من ای ز هستی شده سیر
ماتمم را بپذیر
لیکن ای یار بلا دیده بدان گر چه امروز از این درد گران همچو نی ناله کنان میمویم
یا در این وحشت هنگامۀ مرگ من ز بیداد زمان میگویم
قصۀ غصه و این مویه و آه قصهی پایان نیست
در پی این شب اندوه فزای سحر روشن و زیبایی هست
تا امیدی به دلی میروید در سر اندیشۀ فردایی هست
و تو ای ارگ در افتاده به خاک
ای ستم دیدۀ پاک از خرابیت چه باک!
من در این کورۀ دل با گل دشت کویر با سرشکی که به مژگان دارم
با لهیبی که به دامان دارم خشتها خواهم پخت
من ترا از سر شوق من ترا با دل و جان من ترا از ره عشق و ایمان
عاقبت خواهم ساخت
برجهایی به بلندای امید دشتهایی سر سبز خانههایی آباد مردمانی دلشاد
ای بم ای مهد کهنسال سترگ
من ترا بار دگر میسازم
دیماه سال هزار و سیصد و هشتاد و دو ( لیون فرانسه) هما ارژنگی
ایران و ایرانی سرفراز بماند.
پایگاه ایران دوستان مازندران
@jolgeshomali
به بهانهٔ ۵ دی زمین لرزهٔ #بم
🔸اشاره: پنجم دیماه یادآور خاطرهای بسیار تلخ در ذهن ایرانیان است. زمین لرزهای در ۵ دیماه ۱۳۸۲ بم در ساعت ۵:۲۶ در شهر تاریخی بم در استان کرمان رخ داد. آن هنگام که ساکنان بم و روستاهای اطراف آن در خواب بودند، ناگهان زلزلهای به قدرت 7/6 درجه ریشتر رخ داد و شهری با 90هزار نفر ساکن زیرورو شد. خرابی این زلزله تا شعاع بیش از 50 کیلومتر را دربر گرفت و باعث ویرانی بسیاری از خانهها، ادارات و مزارع و طرحهای عمرانی، کشاورزی، فرهنگی و ورزشی شد. این زمینلرزه هولآسا، 30 هزار کشته داشت و شهر بم و روستاهای اطراف آن را به تلی از خاک تبدیل کرد. در زلزله بم، دهها هزار تن از هممیهنان، جان خود را از دست دادند و 92درصد شهر تخریب شد.
شهر بم با ارگ تاریخی بم با بیش از ۲۰۰۰ سال قدمت شناخته میشود. ارگ بم بزرگترین مجموعه خشتی – گلی در جهان است که در اثر یک زمین لرزه آسیبهای زیادی به آن وارد شد.
ضمن همدردی با بازماندگان زمین لرزه سال 82، یاد و خاطر درگذشتگان آن حادثه را گرامی میداریم.
بانو هما ارژنگی شعر «من ترا بار دگر میسازم» را سیزده سال پیش در غربت و در اندوه زمین لرزه بم سرودهاند. آن شعر به فرانسه نیز ترجمه شده و در چند برنامه که از سوی انجمنهای نیکوکار و صلیب سرخ در دانشگاه ها برگزار گردیده بود به پارسی و فرانسه اجرا گردید و منافع حاصل از آن به صلیب سرخ رسید تا یاریای برای مردم زلزلهزده باشد.
گفتنی است که ارگ بم و بناهای مربوط به آن از تاریخی کهنسال و بسیار ارجمند و افتخار آفرین سخنها دارند و ایشان در لوح فشرده «فلات آریان» اندک اشارهای بر آن داشتهاند.
من ترا بار دگر میسازم – سرودۀ بانو هما ارژنگی
به انگیزۀ زمین لرزۀ بم
در سحرگاهی سرد که فلق از خط زیرین افق سر میزد سینۀ خاک به ناگاه گشود
در سحرگاهی سرد دیو غرید و زمین از نفس دیو تپید
لرزه افتاد به خاک وحشت مرگ به هر گوشه دوید
در سحرگاهی سرد کودکان خفته به ناز اولین مرغ هوا در پرواز
لرزه افتاد به دشت لرزه افتاد به جان و تن آن ارگ بلند
جان به در برده ز بیداد زمان همچو گنجی به دل خشک کویر
قرنها مانده به پا با وقار و زیبا قصه پرداز شکوهی دیرین
سینه سایید به خاک تن به آوار ستمکارۀ دیوانه سپرد
اینک ای مام وطن ای که سرمایۀ بودم بود از بودن تو
اندر این ماتم و اندوه و بلا داغدار توام ای مادر پیر
ماتمم را بپذیر
داغدارتوام ای هموطن خانه خراب خانه ویرانی تست خانه ویرانی من
رنج آوارگیت درد پنهانی من ای ز هستی شده سیر
ماتمم را بپذیر
لیکن ای یار بلا دیده بدان گر چه امروز از این درد گران همچو نی ناله کنان میمویم
یا در این وحشت هنگامۀ مرگ من ز بیداد زمان میگویم
قصۀ غصه و این مویه و آه قصهی پایان نیست
در پی این شب اندوه فزای سحر روشن و زیبایی هست
تا امیدی به دلی میروید در سر اندیشۀ فردایی هست
و تو ای ارگ در افتاده به خاک
ای ستم دیدۀ پاک از خرابیت چه باک!
من در این کورۀ دل با گل دشت کویر با سرشکی که به مژگان دارم
با لهیبی که به دامان دارم خشتها خواهم پخت
من ترا از سر شوق من ترا با دل و جان من ترا از ره عشق و ایمان
عاقبت خواهم ساخت
برجهایی به بلندای امید دشتهایی سر سبز خانههایی آباد مردمانی دلشاد
ای بم ای مهد کهنسال سترگ
من ترا بار دگر میسازم
دیماه سال هزار و سیصد و هشتاد و دو ( لیون فرانسه) هما ارژنگی
ایران و ایرانی سرفراز بماند.
پایگاه ایران دوستان مازندران
@jolgeshomali
🔴 شعر مازندران
🔸 سروده بانو #هما_ارژنگی شاعر #تبریزی
به انگیزهی پاس داشت مرز های #ایران_زمین
💥💥💥
"مازندران این دلگشا بحر فرح زا
این سبز پر غوغا هزاران ساله دریا
افسانه ساز دیر سال میهن ما
دارد نشان از زاد و رود کاسپین ها
این قصه گوی رفته های تلخ و شیرین
گنجینه ی پر گوهر زیبا و رنگین
💥💥💥
بر تارک این سرزمین چون جان نشسته
چون تاج زرین بر سر ایران نشسته
بشنو کنون در موجهای پر شتابش
فریاد اندوه و تمنا و عتابش
گوید ترا ای مهربان فرزانه فرزند
ای چشمه ی پوینده ای پور فرهمند
💥💥💥
ای پاسدار سرفراز مهد ایران
ای یادمان سربداران و دلیران
گنجینه های این سرا را پاسبان باش
بر آب و خاک میهنت حکم امان باش
ایران تو با خون سربازان سرشته است
منشور آزادی در این سامان نبشته است
💥💥💥
اینجا سرای کورش و مهد کیان است
این سرزمین نادر و نوشیروان است
اینجا حدیث آرش و تیرو کمان است
سیمرغ را بر قاف مهرش آشیان است
آری وطن گنجینه ای گوهر نشان است
مزدای پاک این سرزمین راپاسبان است
💥💥💥
از قله ی پر هیبت البرز بشکوه
تا برف پوش سرفراز اشترانکوه
از سند و الوند و ارس تا رود کارون
از کوهسار و جلگه و دریا و هامون
در هر وجب خاکش حدیثی خفته بینی
بر سنگهایش شوکت بنهفته بینی
💥💥💥
در راه او یعقوب جان پر بها داد
بابک ز مهرش زندگی را بر فنا داد
از بهر نابودیش هر جا فتنه بر خاست
آزاده گردی جان به کف لشکر بیاراست
فرهاد وش از جان شیرینش جدا شد
جان داد تا ایران پاکش بی بلا شد
💥💥💥
اینک نظر کن سوی من ای مهربانم
من کهنه بحر میهنم مازندرانم
پیر هزاران ساله بحر کاسپیانم
کز جور جمعی خلق نادان در فغانم
گر بنگری در پیچ و تاب پر صدایم
بس قصه ی نا گفته خوانی از نوایم
💥💥💥
اکنون ترا میخوانم ای مهر شب افروز
ای همچو آتش پر فروغ و تیرگی سوز
با داده های سرزمینت آشنا شو
داد مرا بستان و بر دردم دوا شو
پایگاه ایران دوستان مازندران
@jolgeshomali
🔸 سروده بانو #هما_ارژنگی شاعر #تبریزی
به انگیزهی پاس داشت مرز های #ایران_زمین
💥💥💥
"مازندران این دلگشا بحر فرح زا
این سبز پر غوغا هزاران ساله دریا
افسانه ساز دیر سال میهن ما
دارد نشان از زاد و رود کاسپین ها
این قصه گوی رفته های تلخ و شیرین
گنجینه ی پر گوهر زیبا و رنگین
💥💥💥
بر تارک این سرزمین چون جان نشسته
چون تاج زرین بر سر ایران نشسته
بشنو کنون در موجهای پر شتابش
فریاد اندوه و تمنا و عتابش
گوید ترا ای مهربان فرزانه فرزند
ای چشمه ی پوینده ای پور فرهمند
💥💥💥
ای پاسدار سرفراز مهد ایران
ای یادمان سربداران و دلیران
گنجینه های این سرا را پاسبان باش
بر آب و خاک میهنت حکم امان باش
ایران تو با خون سربازان سرشته است
منشور آزادی در این سامان نبشته است
💥💥💥
اینجا سرای کورش و مهد کیان است
این سرزمین نادر و نوشیروان است
اینجا حدیث آرش و تیرو کمان است
سیمرغ را بر قاف مهرش آشیان است
آری وطن گنجینه ای گوهر نشان است
مزدای پاک این سرزمین راپاسبان است
💥💥💥
از قله ی پر هیبت البرز بشکوه
تا برف پوش سرفراز اشترانکوه
از سند و الوند و ارس تا رود کارون
از کوهسار و جلگه و دریا و هامون
در هر وجب خاکش حدیثی خفته بینی
بر سنگهایش شوکت بنهفته بینی
💥💥💥
در راه او یعقوب جان پر بها داد
بابک ز مهرش زندگی را بر فنا داد
از بهر نابودیش هر جا فتنه بر خاست
آزاده گردی جان به کف لشکر بیاراست
فرهاد وش از جان شیرینش جدا شد
جان داد تا ایران پاکش بی بلا شد
💥💥💥
اینک نظر کن سوی من ای مهربانم
من کهنه بحر میهنم مازندرانم
پیر هزاران ساله بحر کاسپیانم
کز جور جمعی خلق نادان در فغانم
گر بنگری در پیچ و تاب پر صدایم
بس قصه ی نا گفته خوانی از نوایم
💥💥💥
اکنون ترا میخوانم ای مهر شب افروز
ای همچو آتش پر فروغ و تیرگی سوز
با داده های سرزمینت آشنا شو
داد مرا بستان و بر دردم دوا شو
پایگاه ایران دوستان مازندران
@jolgeshomali