Forwarded from سهند ایرانمهر
✔️پنجدی #زادروز استاد #بهرام_بیضایی کارگردان،نمایشنامهنویس و پژوهشگر ایرانی است و چه چیزی بهتر از مرور لمحاتی قلم سحر انگیز او در نمایشنامه ها و آثارش:
✔️روزی باشد که دروغها راست به نظر آید، راستها دروغ
روزی باشد که فنا بیاید
روزی باشد که دیوارها نایستد
روزی باشد که پاکی آماج تهمت شود
چشمه اشک شما خشک نشود
و تشویش قلب شما کاستی نگیرد
روزی باشد که راستی به هزار دست بمیرد
روزی باشد که راستی خود را به آتش بیفکند
روزی ـ که آن ـ امروز است!
🔸نمایشنامه #ندبه
✔️زن: بزکشان را ببین. بلندتبارانی چون شما از گرده ی ما تسمه ها کشیده اید. شما و همه ی آن نوجامگان نوکیسه. شما دمار از روزگار ما درآورده اید. فرق من و تو یک شمشیر است که تو بر کمر بسته ای.
سردار: زبانت ببرد!
زن: و تو شمشیر را برای همین بسته ای!
🔸#مرگ_یزدگرد
✔️ بپرساش شمار تازيان چند است؟ چه در سر دارند؟ سوارهاند يا پياده؟ دور میشوند يا نزديک؟
درکار گذشتناند يا ماندن؟ پيک است يا خبرچين يا پيشآهنگ؟
بپرساش ويرانه چرا ميسازند؟!آتش چرا میزنند؟!سياه چرا میپوشند؟! و اين خدای که میگويند چرا چنين خشمگين است؟!
🔸نمایشنامه #مرگ_یزدگرد
✔️آسیابان: ما هرچه داریم از پادشاه است.
زن: چه میگویی مرد؛ ما که چیزی نداریم.
آسیابان: آن نیز از پادشاه است!
🔸#مرگ_یزدگرد
✔️رستم : تو كه بدين خردی رستم را می آزمايی بگو نام چهاربن را شنيده ای؟
سياوش: آب و باد و خاك و آتش!
رستم : كدام چيره ترند؟
سياوش: هر دم يكى؛ چون تشنه اى آب، چون خونت بريزند خاك، چون درگذرى باد، و چون دلت بسوزد آتش...
🔸#نمایشنامه سياوش_خواني
✔️این آخرالزمان است و نشان آن کوتاهیِ دست حقیقت!
دبیر:سلطان در خواب اشخاصی نورانی را دیده بود روی خراشیده، مویها پریشان و کالیده و جامه های سیاه برمثال سوگواران پوشیده، بر سر زنان نوحه می کردند، زرا ایشان پرسید شما کیستید؟ گفتند ما مملکت ایرانیم!
🔸نمایشنامه تاریخ سری سلطان در آبسْکون
✔️من یک بار اورا دیدهام که با اسیران نصرانی عیسی مسیح را به شفاعت گرفت که آشفتگی نکنند و بند از پای ایشان برداشت هنوزم این سخن در گوش است که فرمود:ما برای برداشتن بند آمده ایم نه بند نهادن.ما آمدهایم با ظلم بجنگیم نه آنکه خود ظالم باشیم...
“خودستایان تکیه بر اریکهها زدهاند؛ کتاب خدا را چنان میخوانند که سود ایشان است. آنان که طیلسان زهد پوشیدهاند تک پیرهنان را پیرهن بر تن میدرند؛ آنان که دستار بر سر نهادهاند سر از گردن خداترسان میاندازند؛ و آنان که آب بر مردمان می بندند مردمان را آب از لبه تیغ میدهند. این نیست آنچه ما میگفتیم. اینان سپاه آز میآرایند و دیوار غرور میافرازند و کوشکهای خودپرستی میسازند و انبانشان را از انباشتن پایانی نیست.”
🔸 روز واقعه
✔️«آنها سه تناند که میمیرند. یکی برای ظلمش، یکی برای مکرش و یکی برای عدالتش. ولی نه، حالا پس از قرنها میدانیم واقعا چه شد. در عمل، ظالم و مکار جان به در بردند و تنها سومی بود که فرقش شکافت. بلی؛ عدالت میمیرد و ظلم و مکر میماند. این شروع خوبی است؟»
🔸نمایشنامه مجلس ضربت زدن!
✔️بزرگان همه عددند، و سلطان و سالاران برتر شمارهاند. سلطان نُه است و وزیران و چاکران و سالاران و دیوانیان، هشت و هفت و شش و پنج و چهار و سه و دو و یکاند و رعیت صفر است. با این همه، بهای هر سلطان به رعیت است، و هیچ عدد بیصفر بزرگ نشود، چنان که هزار بیصفرهاش بیش از یک نیست. بدان که رعیت هیچ مینماید و بیش از همه است
🔸 طومار شیخ شرزین
#بهرام_بیضایی
عکس: مریم زندی
#متن_شب
@sahandiranmehr
✔️روزی باشد که دروغها راست به نظر آید، راستها دروغ
روزی باشد که فنا بیاید
روزی باشد که دیوارها نایستد
روزی باشد که پاکی آماج تهمت شود
چشمه اشک شما خشک نشود
و تشویش قلب شما کاستی نگیرد
روزی باشد که راستی به هزار دست بمیرد
روزی باشد که راستی خود را به آتش بیفکند
روزی ـ که آن ـ امروز است!
🔸نمایشنامه #ندبه
✔️زن: بزکشان را ببین. بلندتبارانی چون شما از گرده ی ما تسمه ها کشیده اید. شما و همه ی آن نوجامگان نوکیسه. شما دمار از روزگار ما درآورده اید. فرق من و تو یک شمشیر است که تو بر کمر بسته ای.
سردار: زبانت ببرد!
زن: و تو شمشیر را برای همین بسته ای!
🔸#مرگ_یزدگرد
✔️ بپرساش شمار تازيان چند است؟ چه در سر دارند؟ سوارهاند يا پياده؟ دور میشوند يا نزديک؟
درکار گذشتناند يا ماندن؟ پيک است يا خبرچين يا پيشآهنگ؟
بپرساش ويرانه چرا ميسازند؟!آتش چرا میزنند؟!سياه چرا میپوشند؟! و اين خدای که میگويند چرا چنين خشمگين است؟!
🔸نمایشنامه #مرگ_یزدگرد
✔️آسیابان: ما هرچه داریم از پادشاه است.
زن: چه میگویی مرد؛ ما که چیزی نداریم.
آسیابان: آن نیز از پادشاه است!
🔸#مرگ_یزدگرد
✔️رستم : تو كه بدين خردی رستم را می آزمايی بگو نام چهاربن را شنيده ای؟
سياوش: آب و باد و خاك و آتش!
رستم : كدام چيره ترند؟
سياوش: هر دم يكى؛ چون تشنه اى آب، چون خونت بريزند خاك، چون درگذرى باد، و چون دلت بسوزد آتش...
🔸#نمایشنامه سياوش_خواني
✔️این آخرالزمان است و نشان آن کوتاهیِ دست حقیقت!
دبیر:سلطان در خواب اشخاصی نورانی را دیده بود روی خراشیده، مویها پریشان و کالیده و جامه های سیاه برمثال سوگواران پوشیده، بر سر زنان نوحه می کردند، زرا ایشان پرسید شما کیستید؟ گفتند ما مملکت ایرانیم!
🔸نمایشنامه تاریخ سری سلطان در آبسْکون
✔️من یک بار اورا دیدهام که با اسیران نصرانی عیسی مسیح را به شفاعت گرفت که آشفتگی نکنند و بند از پای ایشان برداشت هنوزم این سخن در گوش است که فرمود:ما برای برداشتن بند آمده ایم نه بند نهادن.ما آمدهایم با ظلم بجنگیم نه آنکه خود ظالم باشیم...
“خودستایان تکیه بر اریکهها زدهاند؛ کتاب خدا را چنان میخوانند که سود ایشان است. آنان که طیلسان زهد پوشیدهاند تک پیرهنان را پیرهن بر تن میدرند؛ آنان که دستار بر سر نهادهاند سر از گردن خداترسان میاندازند؛ و آنان که آب بر مردمان می بندند مردمان را آب از لبه تیغ میدهند. این نیست آنچه ما میگفتیم. اینان سپاه آز میآرایند و دیوار غرور میافرازند و کوشکهای خودپرستی میسازند و انبانشان را از انباشتن پایانی نیست.”
🔸 روز واقعه
✔️«آنها سه تناند که میمیرند. یکی برای ظلمش، یکی برای مکرش و یکی برای عدالتش. ولی نه، حالا پس از قرنها میدانیم واقعا چه شد. در عمل، ظالم و مکار جان به در بردند و تنها سومی بود که فرقش شکافت. بلی؛ عدالت میمیرد و ظلم و مکر میماند. این شروع خوبی است؟»
🔸نمایشنامه مجلس ضربت زدن!
✔️بزرگان همه عددند، و سلطان و سالاران برتر شمارهاند. سلطان نُه است و وزیران و چاکران و سالاران و دیوانیان، هشت و هفت و شش و پنج و چهار و سه و دو و یکاند و رعیت صفر است. با این همه، بهای هر سلطان به رعیت است، و هیچ عدد بیصفر بزرگ نشود، چنان که هزار بیصفرهاش بیش از یک نیست. بدان که رعیت هیچ مینماید و بیش از همه است
🔸 طومار شیخ شرزین
#بهرام_بیضایی
عکس: مریم زندی
#متن_شب
@sahandiranmehr
Telegram
attach 📎