Forwarded from اتچ بات
#قهرمان_ملی
مازیار و تلاش نافرجام آزادی ایران
✅بخش دوم
❇️قیام مازیار
#مازیار با ورود به #تبرستان درصدد متحد کردن تبرستان برآمد و در آغاز شاپور باوند فرزند شهریار را به قتل رساند شهریارکوه پریم را تسخیر کرد و دیگر خاندان ها را نیز مطیع نمود و رستم کلاری را شکست داد و سپس (عمربن علاء) فرماندار عرب جلگه تبرستان را تحت فشار قرار داده و اخراج کرد و خود حاکم مطلق العنان تبرستان شد و خراج خویش را به خلیفه تحویل میداد.
از آنجایی که در شهرهای #ساری و #آمل و #رویان بخشی از مردم مسلمان شده بودند برای این شهرها قاضی مسلمان تعیین شده بود. اولین کسانی که از بابت مازیار احساس خطر کردند قضات این شهرها و همچنین عبدالله بن طاهر امیر قلمرو شرقی خلافت بودند.
پس از مرگ خلیفه #مأمون مازیار دیگر دینی به او نداشت پس قیام خود را علنی کرد و به سوی غرب لشکر کشید تا با بابک خرمدین ارتباط پیدا کند.
با روی کار آمدن خلیفه ترکزاد معتصم افشین اشروسنی که برخی او را ترک و برخی ایرانی میدانند حملات خود را علیه بابک از سر گرفت و شکست های بسیاری بر مردی وارد کرد که طی ۲۰ سال
تمام لشکرهای خلافت را نابود کرده بود.
پیروزی های افشین در مصر و آناتولی و آذربایجان موجب محبوبیت زیاد و اقتدار بیش از پیش او شده بود و این موضوع سبب رشک عبدالله بن طاهر شده بود چراکه افشین همانطور که بعدها مشخص شد برای دستگاه خلافت و امارت طاهری خطرناک شده بود.
عبدالله بن طاهر که برای جلب توجه خلیفه به پیروزی نیاز داشت اعمال اسپهبد ایرانخواه تبرستان را زیر نظر گرفت و با قضات مسلمان تبرستان وارد رابطه شد.
عبدالله بن طاهر در زمان مأمون نیز بارها از مازیار شکایت کرده بود که مازیار باید خراج خود را به نیشابور بفرستد نه به بغداد چرا که قلمرو او جزو امارت طاهریان بود. اما مازیار که خود را از تبار اشرافی و عبدالله بن طاهر را دون پایه میدانست هربار محبت مأمون رو جلب میکرد. اینبار قضات آمل و ساری و رویان به بغداد احضار شدند تا گزارش کار مازیار را به خلیفه دهند. قضات گزارش عادی دادند و رفتند اما قاضی آمل شبانه به دربار خلیفه رفت و مازیار را متهم به کفر و الحاد کرد.
از این زمان فشارهای خلیفه بر مازیار افزایش یافت و همزمان بابک نیز شکست خورده و اسیر شد مازیار راهی برای پنهان کاری نیافت. پس شروع کرد به تقویت استحکامات و جمع آوری خراج ناگهانی از فئودال های مسلمان. وی فئودال های مسلمان را در مقر خویش هرمزآباد جمع کرده و خراج سه سال را از ایشان خواست و همه را زندانی کرد. پی خلیفه فرمان سرکوب مازیار را داد و تبرستان در عین حال از شرق و جنوب مورد حمله خلافت قرار گرفت و در داخل با خائنین تبرستانی و دیلمی مواجه شد.
سپاه (حسن بن حسین) عموی عبدالله بن طاهر از شرق راهی تمیشه شد.
❇️انجمن میهن پرستان ایرانبان
@anjoman_iranban
❇️ پایگاه ایراندوستان مازندران
@jolgeshomali
مازیار و تلاش نافرجام آزادی ایران
✅بخش دوم
❇️قیام مازیار
#مازیار با ورود به #تبرستان درصدد متحد کردن تبرستان برآمد و در آغاز شاپور باوند فرزند شهریار را به قتل رساند شهریارکوه پریم را تسخیر کرد و دیگر خاندان ها را نیز مطیع نمود و رستم کلاری را شکست داد و سپس (عمربن علاء) فرماندار عرب جلگه تبرستان را تحت فشار قرار داده و اخراج کرد و خود حاکم مطلق العنان تبرستان شد و خراج خویش را به خلیفه تحویل میداد.
از آنجایی که در شهرهای #ساری و #آمل و #رویان بخشی از مردم مسلمان شده بودند برای این شهرها قاضی مسلمان تعیین شده بود. اولین کسانی که از بابت مازیار احساس خطر کردند قضات این شهرها و همچنین عبدالله بن طاهر امیر قلمرو شرقی خلافت بودند.
پس از مرگ خلیفه #مأمون مازیار دیگر دینی به او نداشت پس قیام خود را علنی کرد و به سوی غرب لشکر کشید تا با بابک خرمدین ارتباط پیدا کند.
با روی کار آمدن خلیفه ترکزاد معتصم افشین اشروسنی که برخی او را ترک و برخی ایرانی میدانند حملات خود را علیه بابک از سر گرفت و شکست های بسیاری بر مردی وارد کرد که طی ۲۰ سال
تمام لشکرهای خلافت را نابود کرده بود.
پیروزی های افشین در مصر و آناتولی و آذربایجان موجب محبوبیت زیاد و اقتدار بیش از پیش او شده بود و این موضوع سبب رشک عبدالله بن طاهر شده بود چراکه افشین همانطور که بعدها مشخص شد برای دستگاه خلافت و امارت طاهری خطرناک شده بود.
عبدالله بن طاهر که برای جلب توجه خلیفه به پیروزی نیاز داشت اعمال اسپهبد ایرانخواه تبرستان را زیر نظر گرفت و با قضات مسلمان تبرستان وارد رابطه شد.
عبدالله بن طاهر در زمان مأمون نیز بارها از مازیار شکایت کرده بود که مازیار باید خراج خود را به نیشابور بفرستد نه به بغداد چرا که قلمرو او جزو امارت طاهریان بود. اما مازیار که خود را از تبار اشرافی و عبدالله بن طاهر را دون پایه میدانست هربار محبت مأمون رو جلب میکرد. اینبار قضات آمل و ساری و رویان به بغداد احضار شدند تا گزارش کار مازیار را به خلیفه دهند. قضات گزارش عادی دادند و رفتند اما قاضی آمل شبانه به دربار خلیفه رفت و مازیار را متهم به کفر و الحاد کرد.
از این زمان فشارهای خلیفه بر مازیار افزایش یافت و همزمان بابک نیز شکست خورده و اسیر شد مازیار راهی برای پنهان کاری نیافت. پس شروع کرد به تقویت استحکامات و جمع آوری خراج ناگهانی از فئودال های مسلمان. وی فئودال های مسلمان را در مقر خویش هرمزآباد جمع کرده و خراج سه سال را از ایشان خواست و همه را زندانی کرد. پی خلیفه فرمان سرکوب مازیار را داد و تبرستان در عین حال از شرق و جنوب مورد حمله خلافت قرار گرفت و در داخل با خائنین تبرستانی و دیلمی مواجه شد.
سپاه (حسن بن حسین) عموی عبدالله بن طاهر از شرق راهی تمیشه شد.
❇️انجمن میهن پرستان ایرانبان
@anjoman_iranban
❇️ پایگاه ایراندوستان مازندران
@jolgeshomali
Telegram
Forwarded from مازندرانگیلان آریایی
حکومت #پادوسپانیان در #مازندران:
#پادوسپانیان که #آل_پادوسبان نیز نامیده شدهاست، سلسلهای #ساسانیتبار بودند که نسب ایشان به #جاماسب ساسانی بیست و یکمین پادشاه دودمان #ساسانی میرسیدهاست. این دودمان که #پادوسبان پسر گاوباره آن را تأسیس کرد و پادشاهی منطقه بر خاندانش موروثی شد. این سلسله پس از دودمان #یاماتو در #ژاپن طولانیترین سلسله جهان است که از ۲۲ تا ۱۰۰۶ هجری قمری (در حدود هزار سال) در #رویان و اطراف آن حکومت کردند.
پادوسبانیان
قلمرو پادوسبانیان در محدوده تبرستان بود پایتخت آنان #رویان زبان(ها)فارسی و تبری
دینشان #زرتشت بود و در سالهای پایانی حکومت دینشان اسلام بود
پایه گذار حکومت #پادوسبانیان
#ابن_اسفندیار در مورد حکومت پادوسبان یکم میگوید: «پادوسبان بر خلاف برادرش دابویه، تند و عصبی نبود. وی در سال ۴۰هجری (یعنی ۲۲ سال پیش از مرگ گاوباره) به خلافت رویان رسید و پس از مرگ پدر در همانجا به حکومتش ادامه داد.» ابن اسفندیار همچنین دربارهٔ اخلاق و رفتار پادوسبان پسر گاوباره میگوید: «گویند، پادوسبان روزی ششصد نفر را طعام میداده. وی همچنین به پناهندگانی که از عباسیان گریختهاند بخشایش بسیار میکرد، مثلاً به عبدالله فضلویه ثروت و املاکی اعطا کرد و همچنین به فرزندان او از لحاظ مالی کمک مینمود.» سرانجام پادوسبان در۷۵ هجری و همزمان با سیو پنجمین سال حکومتش، وفات کرد و حکومتش به دست خورزاد افتاد.
مخالفت با عباسیان
۷۰سال پس از مرگ پادوسبان یکی از نوادگانش به نام شهریار یکم در حالیکه پدرش زنده بود، فرمانرواییاش را آغاز کرد. مهمترین اتفاق در زمان وی این بود که تمام پادشاهان مازندران با درخواست مردمان به ستوه درآمده مازندران باهم متحد شدند. شاهان وقت طبرستان چنین بودند:
مسمغان ولاش «در مرکز طبرستان»ونداد هرمز سوخرائی (پدر مازیار) «شاه سلسله آلقارنوند، در ساری»اسپهبدشروین باوندی «شاه سلسله باوندیان، درشهریارکوه»شهریار یکم پادوسبانی «شاه سلسله پادوسبانیان، دررویان (نور)»
این شاهان تصمیم گرفتند تا با سربازان عباسی به مبارزه بپردازند. ایشان به مردم ابلاغ کردند تا هر کسی که عربی را دید بدون هیچ درنگی وی را بکشد. تا جایی رسید که زنان مازندران شوهران عرب خود را تحویل ارتش متحد مازندران میدادند تا سپاهیان مرد عرب را بکشند. سپس مقرهایی را که عباسیان برای جمع خراج بود به آتش کشیدند و کشتند و عدهای نیز فرار کردند.
اسلام در دستگاه پادوسبانی
پس از مرگ شهریار یکم پادوسبانی پسرش ونداامید به دستگاه پدر رسید. در زمان وی مردم رویان و گیلان و دیلمستان علیه هارونالرشید قیام کردند؛ ولی سودی نداشت در زمان پسر ونداامید، که عبدالله نام داشت، مردمانی که تحت فرمان سلسله پادوسبانیان بودند توسط عبدالله بن ونداامید مسلمان شدند سپس عبدالله به درخواست مردم به حسن بن زید، که از فرزندان علی بود، درخواست رهبری مازندرانیها را برای جنگ با عباسیان داد؛ و این قضیه که موجب تأسیس سلسله علویان طبرستانشد.
تابعیت #پادوسبانیان از دودمانهای دیگر
پس از این حکام #پادوسبانی، که مسلمان بودند، با علویان متحد شدند و مدت بسیاری تحت فرمان ایشان بودند؛ که البته بسیاری از شاهان پادوسبانی تاب نیاوردند که تحت نظر دیگران باشند و با لشکرشان به علویان هجوم بردند.
سلسله #پادوسبانیان در زمان ظهور سلسلههای #آلبویه و#آلزیار نیز از فرزندان #دابویه تبعیت کرد و با ایشان وصلتهای خانوادگی بسیار کرد. در زمان قیام #سربداران در #سبزوار و تأسیس مرعشیان نیز به آنان گروید و همه این تبعیتها به خاطر کوچک بودن این سلسله و محدود بودن مردم منطقه بود.
تجزیه و فروپاشی
در سال۸۵۷ هجری قمری با مرگ #ملک_کیومرث یکم پسران وی که هشت تن بودند بر سر جانشینی اختلاف داشتند. در میان این برادران نام دو تن #ملک_کاووس و #ملک_اسکندر بود که بر سر جانشینی اختلاف بسیار داشتند. #ملککاووس با حکام #قرهقویونلو ارتباط بسیار نزدیکی داشت و از این طریق مردم #نور را تابع خود ساخت؛ ولی ملک اسکندر با کمک چند تن از برادرانش به حکومت #لاریجان و اطراف آن رسید. سپس میان دو برادر جنگی درگرفت که #ملک_کاووس به کمک زمامداران گیلان در آن جنگ پیروز شد. ملک اسکندر نیز در زندان کاووس اسیر شد.
@tap0restan_ariyaea
#پادوسپانیان که #آل_پادوسبان نیز نامیده شدهاست، سلسلهای #ساسانیتبار بودند که نسب ایشان به #جاماسب ساسانی بیست و یکمین پادشاه دودمان #ساسانی میرسیدهاست. این دودمان که #پادوسبان پسر گاوباره آن را تأسیس کرد و پادشاهی منطقه بر خاندانش موروثی شد. این سلسله پس از دودمان #یاماتو در #ژاپن طولانیترین سلسله جهان است که از ۲۲ تا ۱۰۰۶ هجری قمری (در حدود هزار سال) در #رویان و اطراف آن حکومت کردند.
پادوسبانیان
قلمرو پادوسبانیان در محدوده تبرستان بود پایتخت آنان #رویان زبان(ها)فارسی و تبری
دینشان #زرتشت بود و در سالهای پایانی حکومت دینشان اسلام بود
پایه گذار حکومت #پادوسبانیان
#ابن_اسفندیار در مورد حکومت پادوسبان یکم میگوید: «پادوسبان بر خلاف برادرش دابویه، تند و عصبی نبود. وی در سال ۴۰هجری (یعنی ۲۲ سال پیش از مرگ گاوباره) به خلافت رویان رسید و پس از مرگ پدر در همانجا به حکومتش ادامه داد.» ابن اسفندیار همچنین دربارهٔ اخلاق و رفتار پادوسبان پسر گاوباره میگوید: «گویند، پادوسبان روزی ششصد نفر را طعام میداده. وی همچنین به پناهندگانی که از عباسیان گریختهاند بخشایش بسیار میکرد، مثلاً به عبدالله فضلویه ثروت و املاکی اعطا کرد و همچنین به فرزندان او از لحاظ مالی کمک مینمود.» سرانجام پادوسبان در۷۵ هجری و همزمان با سیو پنجمین سال حکومتش، وفات کرد و حکومتش به دست خورزاد افتاد.
مخالفت با عباسیان
۷۰سال پس از مرگ پادوسبان یکی از نوادگانش به نام شهریار یکم در حالیکه پدرش زنده بود، فرمانرواییاش را آغاز کرد. مهمترین اتفاق در زمان وی این بود که تمام پادشاهان مازندران با درخواست مردمان به ستوه درآمده مازندران باهم متحد شدند. شاهان وقت طبرستان چنین بودند:
مسمغان ولاش «در مرکز طبرستان»ونداد هرمز سوخرائی (پدر مازیار) «شاه سلسله آلقارنوند، در ساری»اسپهبدشروین باوندی «شاه سلسله باوندیان، درشهریارکوه»شهریار یکم پادوسبانی «شاه سلسله پادوسبانیان، دررویان (نور)»
این شاهان تصمیم گرفتند تا با سربازان عباسی به مبارزه بپردازند. ایشان به مردم ابلاغ کردند تا هر کسی که عربی را دید بدون هیچ درنگی وی را بکشد. تا جایی رسید که زنان مازندران شوهران عرب خود را تحویل ارتش متحد مازندران میدادند تا سپاهیان مرد عرب را بکشند. سپس مقرهایی را که عباسیان برای جمع خراج بود به آتش کشیدند و کشتند و عدهای نیز فرار کردند.
اسلام در دستگاه پادوسبانی
پس از مرگ شهریار یکم پادوسبانی پسرش ونداامید به دستگاه پدر رسید. در زمان وی مردم رویان و گیلان و دیلمستان علیه هارونالرشید قیام کردند؛ ولی سودی نداشت در زمان پسر ونداامید، که عبدالله نام داشت، مردمانی که تحت فرمان سلسله پادوسبانیان بودند توسط عبدالله بن ونداامید مسلمان شدند سپس عبدالله به درخواست مردم به حسن بن زید، که از فرزندان علی بود، درخواست رهبری مازندرانیها را برای جنگ با عباسیان داد؛ و این قضیه که موجب تأسیس سلسله علویان طبرستانشد.
تابعیت #پادوسبانیان از دودمانهای دیگر
پس از این حکام #پادوسبانی، که مسلمان بودند، با علویان متحد شدند و مدت بسیاری تحت فرمان ایشان بودند؛ که البته بسیاری از شاهان پادوسبانی تاب نیاوردند که تحت نظر دیگران باشند و با لشکرشان به علویان هجوم بردند.
سلسله #پادوسبانیان در زمان ظهور سلسلههای #آلبویه و#آلزیار نیز از فرزندان #دابویه تبعیت کرد و با ایشان وصلتهای خانوادگی بسیار کرد. در زمان قیام #سربداران در #سبزوار و تأسیس مرعشیان نیز به آنان گروید و همه این تبعیتها به خاطر کوچک بودن این سلسله و محدود بودن مردم منطقه بود.
تجزیه و فروپاشی
در سال۸۵۷ هجری قمری با مرگ #ملک_کیومرث یکم پسران وی که هشت تن بودند بر سر جانشینی اختلاف داشتند. در میان این برادران نام دو تن #ملک_کاووس و #ملک_اسکندر بود که بر سر جانشینی اختلاف بسیار داشتند. #ملککاووس با حکام #قرهقویونلو ارتباط بسیار نزدیکی داشت و از این طریق مردم #نور را تابع خود ساخت؛ ولی ملک اسکندر با کمک چند تن از برادرانش به حکومت #لاریجان و اطراف آن رسید. سپس میان دو برادر جنگی درگرفت که #ملک_کاووس به کمک زمامداران گیلان در آن جنگ پیروز شد. ملک اسکندر نیز در زندان کاووس اسیر شد.
@tap0restan_ariyaea