Forwarded from بامهای کاهگلی
🟥 کوثری مثل باران بود
✍ قاسم خرمی
🔶 مثل غريبهاي ناشناس و بيصدا وارد شهر ما شد و روزي كه از دنيا رفت، آشناترين چهره و پرآوازهترين نام تمام آن ديار بود.
🔷 دكتر محمد كوثري فقط يك پزشك انسان دوست و فداكار نبود. انسان دوستي و فداكاري، در مقابل او و در برابر آنچه او مقابل چشمان مبهوت ما انجام داد، واژگان کم معنایی هستند. علم پزشكي هم از درك عظمت روحي و رفتاري او عاجر بود. دانش و دانشگاه هم، به تنهايي قدرت پرورش چنين اسطوره ای را نداشت.
🔶 اگر چه، از اهالي امروز بود و «با تمام افقهای باز نسبت داشت...» اما از جنس آدمهاي عادی عصر ما نبود. يك انسان اسیر زمین نميتوانست به اين بزرگي باشد. بزرگ بودن و خوب بودن حدي دارد؛ او همه مقياسها و اندازههاي انساني را به هم زده بود. جايي ايستاد كه ديگر، هيچ كسي نمي توانست هم قد و اندازه او شود.
🔷 آمدن او به ميان ما هم يك اتفاق معمولي نبود. به گمان من، محمد كوثري مامور خدا بود. يك روز كه همه درگير غرور و سرور روزمره خودمان بوديم، به شهر ما آمد و در دياري كه پر است از گلدسته مساجد و ذكر خدا و بانگ اذان و عزا، خداييترين كار ممكن را در حق بندگان خدا انجام داد و رفت؛ بدون آنكه يك كلمه از خدا حرفي زده باشد.
🔶 آمدن كوثري مثل قطرات باراني بود كه بر صورت ما باريد، ما را تكان داد و به خود آورد و رفت.
🔹یاد كوثري را بايد زنده نگه داشت. ما بايد به فرزندانمان از كوثري بيش از اينها بگوييم! اجازه دهيم باور كنند كه روزي روزگاري و در در زمانه ای که ما هم نفس می کشیدیم، يك پزشك و روشنفكر تحصيلكرده و فرهيخته اي وجود داشته است كه همه خوشيهاي زندگي در تهران و مشهد را رها كرد و 34 سال از عمرش را صرف مداواي رايگان دردمندترين مردم روزگار خود در دورافتاده ترین نقاط این سرزمین کرد.
🌿گر طبیبانه بیایی به سر بالینم
🌿 به دو عالم ندهم لذت بیماری را
💫يادش گرامي باد!
#بامهای_کاهگلی
https://t.me/malinebakharz
✍ قاسم خرمی
🔶 مثل غريبهاي ناشناس و بيصدا وارد شهر ما شد و روزي كه از دنيا رفت، آشناترين چهره و پرآوازهترين نام تمام آن ديار بود.
🔷 دكتر محمد كوثري فقط يك پزشك انسان دوست و فداكار نبود. انسان دوستي و فداكاري، در مقابل او و در برابر آنچه او مقابل چشمان مبهوت ما انجام داد، واژگان کم معنایی هستند. علم پزشكي هم از درك عظمت روحي و رفتاري او عاجر بود. دانش و دانشگاه هم، به تنهايي قدرت پرورش چنين اسطوره ای را نداشت.
🔶 اگر چه، از اهالي امروز بود و «با تمام افقهای باز نسبت داشت...» اما از جنس آدمهاي عادی عصر ما نبود. يك انسان اسیر زمین نميتوانست به اين بزرگي باشد. بزرگ بودن و خوب بودن حدي دارد؛ او همه مقياسها و اندازههاي انساني را به هم زده بود. جايي ايستاد كه ديگر، هيچ كسي نمي توانست هم قد و اندازه او شود.
🔷 آمدن او به ميان ما هم يك اتفاق معمولي نبود. به گمان من، محمد كوثري مامور خدا بود. يك روز كه همه درگير غرور و سرور روزمره خودمان بوديم، به شهر ما آمد و در دياري كه پر است از گلدسته مساجد و ذكر خدا و بانگ اذان و عزا، خداييترين كار ممكن را در حق بندگان خدا انجام داد و رفت؛ بدون آنكه يك كلمه از خدا حرفي زده باشد.
🔶 آمدن كوثري مثل قطرات باراني بود كه بر صورت ما باريد، ما را تكان داد و به خود آورد و رفت.
🔹یاد كوثري را بايد زنده نگه داشت. ما بايد به فرزندانمان از كوثري بيش از اينها بگوييم! اجازه دهيم باور كنند كه روزي روزگاري و در در زمانه ای که ما هم نفس می کشیدیم، يك پزشك و روشنفكر تحصيلكرده و فرهيخته اي وجود داشته است كه همه خوشيهاي زندگي در تهران و مشهد را رها كرد و 34 سال از عمرش را صرف مداواي رايگان دردمندترين مردم روزگار خود در دورافتاده ترین نقاط این سرزمین کرد.
🌿گر طبیبانه بیایی به سر بالینم
🌿 به دو عالم ندهم لذت بیماری را
💫يادش گرامي باد!
#بامهای_کاهگلی
https://t.me/malinebakharz
Telegram
بامهای کاهگلی
نوشته ها و دلنوشته هایي در باره تاریخ و فرهنگ شرق خراسان: باخرز، تايباد، جام، صالح آباد، خواف و فریمان