پایگاه ایران دوستان مازندران
699 subscribers
10.3K photos
4.93K videos
140 files
2.42K links
هر آنچه که درباره ی ایران ،شکوه تمدن و فرهنگ ایران و ایرانی است در این کانال ببینید.
Download Telegram
🔴 راز یکپارچه ماندن ایران


یدالله کریمی

🔸 میل‌لنگ، دلکو، شاتون، فلایوبل، کارتر، پیستون، پمپ روغن، رینگ پیستون، واشر سر سیلندر، میل بادامک و هزاران قطعه دیگر اجزای خودرو را تشکیل می‌دهند ولی هیچکدام به «تنهایی» خودرو نمی‌شوند. چرا که مجزا از یکدیگر «قطعه‌ای» بیش نیستند ولی هنگامی که همگی در طرحی هدفمند، یکپارچه شوند به خودرو تبدیل می‌شوند.

🔸 ايران نیز بی‌شباهت به این نیست. چرا که در یکپارچگی همه اجزایش که در برگیرنده تات، ترکمن، آذربایجانی، خلج، گرایلی، قشقایی، افشار، مازنی، تپور، قزلباش، قزاق، کتولی، گرگانی، گیلک رشتی و لاهیجانی، تالشی و گالشی، آسوری ، ارمنی، کردهای سورانی، کرمانجی، اردلانی ، گورانی‌ (هورامی)، کلهر، زنگنه‌، سنجابی و جافی، لک، راجی‌، لر فیلی (پشتکوه و پیشکوه)‌، بختیاری، بویراحمد، کهگیلویه، بهمئی، چرام و ممسنی، شوشتری و دزفولی، بهبهانی‌، بندری و سر بندری، لارکی‌، لاری، بوشهری، بردستانی، دشتی، تنگستانی، کازرونی، اچمی، شبانکاره‌ای، بلوچی سرحدی، بلوچی مکرانی، سیستانی‌ (زرگری، ادبی، سیدی و عربی)‌، کرمانی (جبال بارزی، بحر آسمانی، سلیمانی، بچاقی، افشار و...)‌، یزدی، اصفهانی، کاشی، گرجی، کولی، سنگسری، سمنانی، اسیری، مرودشتی، خنجی، باصری، سیوندی، دوانی، اردکانی، کهمره‌ای (بککی)، شیرازی‌،الموتی، قزوینی، مراغی، رمانلویی و دهها زبان وگویش و گروه دیگر است‌ که تبدیل به ایران یکپارچه شده است.

🔸 این یکپارچگی درفرگشتی تاریخی و در یک قلمرو پیوسته و وابسته سرزمینی و با همزیستی فراهم آمده و در کلیتی به نام «ایران» و نه فارس یا پارس تجلی یافته است.پس ایران تنها «قطعه‌ای» خاک نیست که ایرانیان بخواهند یکپارچگی‌اش را پاسداری کنند. ایران کلیت و روحی فرهنگی است که بر فراز هرکدام از این قطعات سایه انداخته و از آن‌ها هستی یگانه و یکپارچه‌ای زاییده شده است.

🔸این گستره سرزمینی تنها از مادها تاکنون، ۲۳۲ حمله بزرگ را از برون تجربه کرده است. بارها اقوام مهاجم اندامش را پاره‌پاره کرده‌اند، شهروندانش را به چارمیخ کشیده و خیل‌خیل به اسارت برده‌اند ولی باز هم تا جایی که به خودشان بر می‌گردد، همچنان پایدارمانده است. بارها زمین خورده و به ویرانی‌اش کشانده‌اند، ولی بازهم روز از نو، دوباره و چندباره از جا برخاسته و خود را تجدید ساختار کرده است.

🔸به راستی چرا این قلمرو و ایران یکپارچه فرهنگی، برخلاف مردم عراق، سوریه، لبنان، مصر، لیبی، تونس، الجزایر و مراکش که عرب‌زبان شدند، تاریخ‌شان قمری شد و از گذشته خود دست کشیدند، هم‌چنان فرهنگ، زبان‌ها و تاریخش را پاس داشت؟ تا جایی که به خود بر می‌گشت یکپارچه باقی ماند؛ در حالی که صدها بار فرصت جدایی برای قطعاتش پیش آمد هرگز «درونزاد» آن را نپذیرفتند و به آن «نه» گفتند.

🔸ایران عصر مشروطه، چنان آشفته، پریشان و از هم‌پاشیده شده بود که هیچ چسب و بستی برای پیوند برگه‌هایش (ولایات و ایلات) کارساز نبود. نه راه آهنی، نه آرامش و امنیتی. مردم دارا، چنان‌چه عزم زیارت امام هشتم را داشتند به دلیل نبود راه و امنیت، ناگزیر به سفر به باکو در روسیه می‌شدند تا از آنجا با کشتی به بندر ترکمن‌باشی و عشق‌آباد رفته و از آن سوی به مشهد برسند. در واقع بیشرین حد نفوذ قاطع شاه قجر به چهارکوی گلوبندک، بازار و سنگلج، چاله میدون و دو سه محله و آبادی دیگر تهرون محدود می‌شد.

🔸چنین وضعی مناسب‌ترین زمینه برای بختیاری‌ها، گیلک‌ها، آذربایجانی‌ها، خراسانی‌ها و... برای جدایی و تجزیه «ممالک محروسه ایران» بود.

🔸جمعیت آن روزهای ایران به سختی از ۵ میلیون می‌گذشت؛ بیشترشان نیز در سیستم ایلی و طایفگی تعریف می‌شدند. این در حالی بود که احزاب، در کمال آزادی در این فضای بلبشو به نشر توفنده آرا و طرح و برنامه خود در کوچه و بازار و سیستم ایل و ایلیاتی مشغول بودند. رزمندگان محلی به ستوه آمده از دولت دزد، عیاش، کهنه و نخ‌نما شده قجر نیز، همه جا پرچم شورش برافراشته بودند؛ از خراسان تا خوزستان و از آذربایجان تا سیستان و بلوچستان.

🔸در۵۲۰ سال از تکوین ایران جدید (صفوی تاکنون) شاید هیچ دوره‌ای برای تجزیه این #مرز و بوم مناسب‌تر از دوره مشروطه نبوده است ولی چرا سرداراسعد بختیاری که نیمه جنوبی کشور در مشتش بود و می‌توانست به سادگی آن را ازپیکره ایران جدا سازد، نه تنها به تجزیه و استقلال نمی‌اندیشید که پیاپی برای یکپارچگی ایران سخن راندومی‌کوشید؟چرا سرداروسالار ملی (ستارخان وباقرخان) که با اشک و آه و خون به بیداد استبداد در آذربایجان پایان داده بودند به جای بر پا کردن جشن پیروزی، عرق‌شان خشک نشده، سوار بر اسب خود شده و راه دراز و البته بی‌بازگشت به تهران را در پیش گرفتند؟چراازهرسوی ایران، گروه‌گروه، باسردار و بی‌سردار،به مرکز آمدند، تا آینده این کهن‌دیار رادرتهران رقم زنند؟
#ایده_ایران
#ایران‌دوستی




پایگاه ایران دوستان مازندران

@jolgeshomali
منش #ایرانشهری چیست؟
#تورج_دریایی

درمتون پهلوی مدارکی وجود دارد که «منش ایرانی» را شرح داده است. درحقیقت در دوره #ساسانی #ایده_ایران ابداع شد که این ایده نه تنها ایده‌ای سیاسی که ایده‌ای جغرافیایی نیز بوده است. توجه داشته باشیم که موبدان زرتشتی در قرن سوم میلادی مرزهای «ایرانشهر» را مشخص می‌کردند. بنابراین نه تنها ایده‌ای جغرافیایی از ایرانشهر وجود داشت، ایده فرهنگی که یک ایرانی چه باورهای دینی دارد و چگونه باید باشد هم تعریف شده بود. همه اینها جزئی از منش ایرانشهری و ایرانی بودن است. در قرن پنجم شاهان ساسانی کاری کردند که این ایده فراتر از باورهای زرتشتیان باشد و هرکسی که قانون (داد) شاه را قبول دارد می‌تواند مرد یا زن شهر باشد و لازم نیست که حتما زرتشتی باشد. یک مثال برای درک بهتر می‌آورم. در قرن نهم میلادی مصادف با قرن دوم هجری که ساسانیان فروپاشیدند و دیگر موجودیتی به نام ایرانشهر وجود نداشت، یک مسیحی از فلات ایران به قسطنطنیه رفت و در آنجا فوت کرد. بر روی تابوت او نوشته شده بود «نام من فرخ گورنیو از دیار ایرانشهر آمده‌ام.»


@shahnamehpajohan
https://shahnamehpajohan.ir
@DrNematallahFazeli-نوروز و توسعه.mp3
نوروز به مثابهٔ توسعه
گفت‌وگوی دکتر #نعمت‌الله_فاضلی
با ماهنامه گفتگوی اجتماعی، ویژهٔ نوروز، اسفند ۱۴۰۲

• توسعه نمی‌تواند بیرون از #فرهنگ جامعه اتفاق بیفتد.
#نوروز یک منبع مهم معنا برای مواجههٔ خلاق با مسالهٔ #توسعه است.
• در طول تاریخ و بویژه در دورهٔ معاصر، نوروز نقش مهمی در انسجام و بهبود زندگی اجتماعی ایرانیان داشته است.
• نوروز از سویی ما را به دورترین نقطه‌های تاریخ پیوند می‌زند و از سویی یک راهبرد کلان فرهنگی رو به آینده است.
• نوروز به معنای پیروزی خیر بر شر و #امید به این پیروزی در کالبد معنایی انسان ایرانی و ناخودآگاه ایرانیان باقی‌مانده است.
• نوروز فضای #گفت_و_گو، ملاقات، باهم بودن، #شادی، نو شدن، و به رسمیت شناختن تفاوت‌ها است که می‌تواند بعنوان نظریه‌ای برای فهم ایران و مسالهٔ توسعه در نظر گرفته شود.

🔗 منبع: @goftegooye_ejtemaei
#ایده_ایران #رواداری #همبستگی
@Jaryaann
Forwarded from اشتادان Eshtadan
منش #ایرانشهری چیست؟
#تورج_دریایی

درمتون پهلوی مدارکی وجود دارد که «منش ایرانی» را شرح داده است. درحقیقت در دوره #ساسانی #ایده_ایران ابداع شد که این ایده نه تنها ایده‌ای سیاسی که ایده‌ای جغرافیایی نیز بوده است. توجه داشته باشیم که موبدان زرتشتی در قرن سوم میلادی مرزهای «ایرانشهر» را مشخص می‌کردند. بنابراین نه تنها ایده‌ای جغرافیایی از ایرانشهر وجود داشت، ایده فرهنگی که یک ایرانی چه باورهای دینی دارد و چگونه باید باشد هم تعریف شده بود. همه اینها جزئی از منش ایرانشهری و ایرانی بودن است. در قرن پنجم شاهان ساسانی کاری کردند که این ایده فراتر از باورهای زرتشتیان باشد و هرکسی که قانون (داد) شاه را قبول دارد می‌تواند مرد یا زن شهر باشد و لازم نیست که حتما زرتشتی باشد. یک مثال برای درک بهتر می‌آورم. در قرن نهم میلادی مصادف با قرن دوم هجری که ساسانیان فروپاشیدند و دیگر موجودیتی به نام ایرانشهر وجود نداشت، یک مسیحی از فلات ایران به قسطنطنیه رفت و در آنجا فوت کرد. بر روی تابوت او نوشته شده بود «نام من فرخ گورنیو از دیار ایرانشهر آمده‌ام.»

@shahnamehpajohan

🔸https://t.me/eshtadan