پایگاه ایران دوستان مازندران
699 subscribers
10.3K photos
4.93K videos
140 files
2.42K links
هر آنچه که درباره ی ایران ،شکوه تمدن و فرهنگ ایران و ایرانی است در این کانال ببینید.
Download Telegram
#ایرانشهر، یعنی #سرزمین_ایرانیان و به طور کلی، ایده‌ای است که همزمان با روی کار آمدن #ساسانیان آشکار شد. به نظر من، نخست، #ایرانی بودن و سرزمینی که آنها در آن زندگی می‌کردند ـ که از نظر دینی، عموما #زرتشتی بود ـ که #ایرانشهر نامیده می‌شد؛ در قرن ششم هجری این دیدگاه تغییر کرده بود و یک #یهودی، #مسیحی و یا #مسلمان_ایرانی، شهروند #ایرانشهر به حساب می‌آمد. این حقیقت را منابع قانونی آن زمان یعنی #مادیان هزار دادستان نشان می‌دهد که در مقابل قانون شاه (دادشاه) هر کسی که به آن اطاعت می‌کرد، می‌توانست قسمتی از این سرزمین و به معنای دیگر، #شهروند_ایرانشهر باشد. در حقیقت با عبور از عصر دیدگاه‌های مذهبی #ساسانیان و پا فراتر نهادن از دیدگاه #ایرانی به مثابه یک زرتشتی، توانستند #ایران و #ایده_ایرانشهر را نجات دهند و پس از فروپاشی این سلسله، همچنان مفهوم #ایرانشهر، توانست که پایدار بماند و به حیات خود تداوم فرهنگی و سیاسی ببخشد.



#تورج_دریایی


از کانال #نوروز با ویرایش

پایگاه ایران دوستان مازندران

@jolgeshomali
🔴 راز یکپارچه ماندن ایران


یدالله کریمی

🔸 میل‌لنگ، دلکو، شاتون، فلایوبل، کارتر، پیستون، پمپ روغن، رینگ پیستون، واشر سر سیلندر، میل بادامک و هزاران قطعه دیگر اجزای خودرو را تشکیل می‌دهند ولی هیچکدام به «تنهایی» خودرو نمی‌شوند. چرا که مجزا از یکدیگر «قطعه‌ای» بیش نیستند ولی هنگامی که همگی در طرحی هدفمند، یکپارچه شوند به خودرو تبدیل می‌شوند.

🔸 ايران نیز بی‌شباهت به این نیست. چرا که در یکپارچگی همه اجزایش که در برگیرنده تات، ترکمن، آذربایجانی، خلج، گرایلی، قشقایی، افشار، مازنی، تپور، قزلباش، قزاق، کتولی، گرگانی، گیلک رشتی و لاهیجانی، تالشی و گالشی، آسوری ، ارمنی، کردهای سورانی، کرمانجی، اردلانی ، گورانی‌ (هورامی)، کلهر، زنگنه‌، سنجابی و جافی، لک، راجی‌، لر فیلی (پشتکوه و پیشکوه)‌، بختیاری، بویراحمد، کهگیلویه، بهمئی، چرام و ممسنی، شوشتری و دزفولی، بهبهانی‌، بندری و سر بندری، لارکی‌، لاری، بوشهری، بردستانی، دشتی، تنگستانی، کازرونی، اچمی، شبانکاره‌ای، بلوچی سرحدی، بلوچی مکرانی، سیستانی‌ (زرگری، ادبی، سیدی و عربی)‌، کرمانی (جبال بارزی، بحر آسمانی، سلیمانی، بچاقی، افشار و...)‌، یزدی، اصفهانی، کاشی، گرجی، کولی، سنگسری، سمنانی، اسیری، مرودشتی، خنجی، باصری، سیوندی، دوانی، اردکانی، کهمره‌ای (بککی)، شیرازی‌،الموتی، قزوینی، مراغی، رمانلویی و دهها زبان وگویش و گروه دیگر است‌ که تبدیل به ایران یکپارچه شده است.

🔸 این یکپارچگی درفرگشتی تاریخی و در یک قلمرو پیوسته و وابسته سرزمینی و با همزیستی فراهم آمده و در کلیتی به نام «ایران» و نه فارس یا پارس تجلی یافته است.پس ایران تنها «قطعه‌ای» خاک نیست که ایرانیان بخواهند یکپارچگی‌اش را پاسداری کنند. ایران کلیت و روحی فرهنگی است که بر فراز هرکدام از این قطعات سایه انداخته و از آن‌ها هستی یگانه و یکپارچه‌ای زاییده شده است.

🔸این گستره سرزمینی تنها از مادها تاکنون، ۲۳۲ حمله بزرگ را از برون تجربه کرده است. بارها اقوام مهاجم اندامش را پاره‌پاره کرده‌اند، شهروندانش را به چارمیخ کشیده و خیل‌خیل به اسارت برده‌اند ولی باز هم تا جایی که به خودشان بر می‌گردد، همچنان پایدارمانده است. بارها زمین خورده و به ویرانی‌اش کشانده‌اند، ولی بازهم روز از نو، دوباره و چندباره از جا برخاسته و خود را تجدید ساختار کرده است.

🔸به راستی چرا این قلمرو و ایران یکپارچه فرهنگی، برخلاف مردم عراق، سوریه، لبنان، مصر، لیبی، تونس، الجزایر و مراکش که عرب‌زبان شدند، تاریخ‌شان قمری شد و از گذشته خود دست کشیدند، هم‌چنان فرهنگ، زبان‌ها و تاریخش را پاس داشت؟ تا جایی که به خود بر می‌گشت یکپارچه باقی ماند؛ در حالی که صدها بار فرصت جدایی برای قطعاتش پیش آمد هرگز «درونزاد» آن را نپذیرفتند و به آن «نه» گفتند.

🔸ایران عصر مشروطه، چنان آشفته، پریشان و از هم‌پاشیده شده بود که هیچ چسب و بستی برای پیوند برگه‌هایش (ولایات و ایلات) کارساز نبود. نه راه آهنی، نه آرامش و امنیتی. مردم دارا، چنان‌چه عزم زیارت امام هشتم را داشتند به دلیل نبود راه و امنیت، ناگزیر به سفر به باکو در روسیه می‌شدند تا از آنجا با کشتی به بندر ترکمن‌باشی و عشق‌آباد رفته و از آن سوی به مشهد برسند. در واقع بیشرین حد نفوذ قاطع شاه قجر به چهارکوی گلوبندک، بازار و سنگلج، چاله میدون و دو سه محله و آبادی دیگر تهرون محدود می‌شد.

🔸چنین وضعی مناسب‌ترین زمینه برای بختیاری‌ها، گیلک‌ها، آذربایجانی‌ها، خراسانی‌ها و... برای جدایی و تجزیه «ممالک محروسه ایران» بود.

🔸جمعیت آن روزهای ایران به سختی از ۵ میلیون می‌گذشت؛ بیشترشان نیز در سیستم ایلی و طایفگی تعریف می‌شدند. این در حالی بود که احزاب، در کمال آزادی در این فضای بلبشو به نشر توفنده آرا و طرح و برنامه خود در کوچه و بازار و سیستم ایل و ایلیاتی مشغول بودند. رزمندگان محلی به ستوه آمده از دولت دزد، عیاش، کهنه و نخ‌نما شده قجر نیز، همه جا پرچم شورش برافراشته بودند؛ از خراسان تا خوزستان و از آذربایجان تا سیستان و بلوچستان.

🔸در۵۲۰ سال از تکوین ایران جدید (صفوی تاکنون) شاید هیچ دوره‌ای برای تجزیه این #مرز و بوم مناسب‌تر از دوره مشروطه نبوده است ولی چرا سرداراسعد بختیاری که نیمه جنوبی کشور در مشتش بود و می‌توانست به سادگی آن را ازپیکره ایران جدا سازد، نه تنها به تجزیه و استقلال نمی‌اندیشید که پیاپی برای یکپارچگی ایران سخن راندومی‌کوشید؟چرا سرداروسالار ملی (ستارخان وباقرخان) که با اشک و آه و خون به بیداد استبداد در آذربایجان پایان داده بودند به جای بر پا کردن جشن پیروزی، عرق‌شان خشک نشده، سوار بر اسب خود شده و راه دراز و البته بی‌بازگشت به تهران را در پیش گرفتند؟چراازهرسوی ایران، گروه‌گروه، باسردار و بی‌سردار،به مرکز آمدند، تا آینده این کهن‌دیار رادرتهران رقم زنند؟
#ایده_ایران
#ایران‌دوستی




پایگاه ایران دوستان مازندران

@jolgeshomali
پاسخ به این مغلطه بزرگ👈 "قومی به نام فارس وجودندارد، پس ایران یک ملت نیست و متشکل از ملیت های مختلف و اقوام غیر فارس است که هویتشان توسط فارسها سرکوب شده!"


چند نفر از پانها این گزاره را چندین بار در گروه متصل به کانال درج کردند (و البته بخاطر اصرار و تکرار پیامهای غلط، حذف شدند).

❗️نوشته بودند؛
در فلان کتاب (نامعتبر) و فلان فصلنامه (جهت دار) نامی از قومیت فارس نیست بلکه از لر و کرد و بلوچ و ترکمن سخن گفته شده پس ما ملتی حول زبان فارسی نیستیم و باید حقوق خود را جداگانه مطالبه کنیم!!!!


📌پاسخ به این مغلطه که شعار اصلی پانهاست☝️و ۶ سال است یک-نفس تبلیغ گسترده شده!


1_ #قوم_پارس (نه فارس) قدمت و پیشینه ای حداقل برابر تاریخچه #هخامنشیان دارد که آنان خود را پارس می گفتند، در اتحاد با پارت و ماد دو قوم بزرگ دیگر فلات ایران. #ایران از وقتی #سرزمین_پارسیان نامیده شده که فرمانروایی #هخامنشی بر آن گسترانده شد و به پاس و احترام خدمات روشن و بی بدیل آنها به تمدن بشری (نه فقط تمدن ایرانی) نام ایران را پارس یا پارسه یا پرشیا گذاشتند.

2_پیش از هخامنشیان، "ایران" نامی بود که در #اوستا گفته شد، در دوره هخامنشی و پس از آن در شاهنشاهی های مختلف هم نام "ایران" در داخل کشور کاربردداشت، اما پارسه، پرشیا، سرزمین پارس/ملک الفارس را دیگر کشورها که ما را با "شاخص تمدنی پارس" می شناختند همچنان به کار می بردند. از دوره اشکانیان نام #ایران بر سکه های رسمی هم درج شد، اگرچه ایران را همچنان پارسه هم می گفتند به یاد نخستین فرمانروایی بزرگ جهانی و دیگر کشورها هم اکثرا پس از اشکانیان تا همین دوره #پهلوی و قرن کنونی(14 خ.) ایران را "پارس" می گفتند. حکومت های داخل ایران، نام "ایران" را در طول سده ها به کار میبردند اما می توان گفت تا پیش از دستور رضاشاه، ایران هم مانند آلمان و مصر و... کشوری با دونام بود(یکی نام داخلی، یکی خارجی)

3_ آن اقوام خوش نام #پارس #ماد #پارت امروز دیگر با آن دسته بندی و شمایل در ایران نیستند، و این تنها بخاطر آمیختگی و اختلاط بالای جمعیتی در ایران و جابجایی و کوچ آزادانه مردم میان اقلیم های مختلف ایران است. چنانکه به گواه پژوهشهای جمعیت شناسی (تبارشناسی) و تاریخی، قوم پارس امروز در سراسر ایران پراکندگی پیدا کرده است همانگوته که قوم ماد و پارت در کشور پراکنده شده است. به بیان روشن، می توان گفت امروز #همه_استانهای_ایران_پارس_هستند.

4_ برخلاف آنچه قومگرایان تلاش دارند جا بیندارند، اگر امروز قومی با نام #فارس یا #قوم_فارس وجود خارجی ندارد به معنای نبودن و عدم وجود "فارس" نیست، بلکه به معنای "خروج این هویت از آن شمایل بدوی #قومی به شمایل گستردگی کشوری و شمول سراسری سرزمینی است". یعنی معیار فارس بودن فقط شاخصه قومی نیست بلکه معیاری گسترده و همه شمول در سراسر فلات ایران و پیرامون آن پیدا کرده است که همان نماد #تمدن_ایرانی است

5_ امروز نه فقط کسانی که فارسی معیار و رسمی را سخن می گویند فارس هستند،
بلکه یزدی و اصفهانی و کاشانی و قمی و کرمانی و شیرازی و خراسانی و بوشهری و گویشهای مختلف فارسی و سیستانی و #بختیاری و #لری و #مازنی و #گیلکی و... حتی #کردی و #آذری و #بلوچی و #عرب که هدف پانها برای تبلیغ واگرایی هستند را هم باید #فارس نامید. صد البته #تاجیک ها و ایرانی تباران بیرون از مرزهای امروز هم فارس هستند

6_ فارس یا پارس یا Persian امروز اصلا محدود به مفهوم قومی آن در 25 قرن پیش (هخامنشیان) نیست بلکه معنایی کاملا تمدنی و نشانه و نماد یک تمدن همگون و همساز است که بر پهنکوه(فلات) ایران و پیرامون آن شامل کوهها، دشت ها، دره ها، رودهایی که تمدن ایرانی بر آن سایه گسترده، شده است

7_ بدون شک، خود پانها از #پان_عرب #پان_بلوچ #پان_ترک #پان_کرد همگی #پارس هستند اگرچه خود را دشمن فارس ها می دانند اما هم چهره هایشان همانند باقی مردم ایران است، هم فارسی می گویند و می نویسند، و هم آداب پارسیان/ایرانیان را رعایت می کنند. حتی زبان ارتباطی شان در فضای مجازی فارسی است🙂


💡 #ایده تبلیغی 1:
#امروز_همه_ایرانیان_فارس_هستند
#امروز_همه_ایرانیان_پارس_هستند
ترویج این شعار☝️بسیار مهم، فروپاشنده بسیاری از شعارهای قبیله ای است با سیستم تبلیغی جنگ نرمی که علیه نام فارس/فارسی راه انداخته اند

💡 #ایده تبلیغی 2:
شعار زیبای "شاهزادگان پارسی" برای پسران تیم ملی فوتبال ایران کار تبلیغی بسیار زیبا بود که با فشار برخی عوامل ایران-ستیز قطع شد! اما می توان دوباره با کمپین های مجازی، #شاهزادگان_پارسی یا #شاهدختهای_پارسی را برای تبلیغاتت تیمهای ملی زنان و مردان ایران درخواست کرد و سر زبان توده جامعه انداخت. بخصوص که این تیمها متشکل از ورزشکاران سراسر ایرانند و تکرار لقب "پارسی" بر آنها، معنای ملی این واژه را میان مردم رواج میدهد👍


⛔️کمپین تحریم پانترکیسم
@ban_Turkey
منش #ایرانشهری چیست؟
#تورج_دریایی

درمتون پهلوی مدارکی وجود دارد که «منش ایرانی» را شرح داده است. درحقیقت در دوره #ساسانی #ایده_ایران ابداع شد که این ایده نه تنها ایده‌ای سیاسی که ایده‌ای جغرافیایی نیز بوده است. توجه داشته باشیم که موبدان زرتشتی در قرن سوم میلادی مرزهای «ایرانشهر» را مشخص می‌کردند. بنابراین نه تنها ایده‌ای جغرافیایی از ایرانشهر وجود داشت، ایده فرهنگی که یک ایرانی چه باورهای دینی دارد و چگونه باید باشد هم تعریف شده بود. همه اینها جزئی از منش ایرانشهری و ایرانی بودن است. در قرن پنجم شاهان ساسانی کاری کردند که این ایده فراتر از باورهای زرتشتیان باشد و هرکسی که قانون (داد) شاه را قبول دارد می‌تواند مرد یا زن شهر باشد و لازم نیست که حتما زرتشتی باشد. یک مثال برای درک بهتر می‌آورم. در قرن نهم میلادی مصادف با قرن دوم هجری که ساسانیان فروپاشیدند و دیگر موجودیتی به نام ایرانشهر وجود نداشت، یک مسیحی از فلات ایران به قسطنطنیه رفت و در آنجا فوت کرد. بر روی تابوت او نوشته شده بود «نام من فرخ گورنیو از دیار ایرانشهر آمده‌ام.»


@shahnamehpajohan
https://shahnamehpajohan.ir
@DrNematallahFazeli-نوروز و توسعه.mp3
نوروز به مثابهٔ توسعه
گفت‌وگوی دکتر #نعمت‌الله_فاضلی
با ماهنامه گفتگوی اجتماعی، ویژهٔ نوروز، اسفند ۱۴۰۲

• توسعه نمی‌تواند بیرون از #فرهنگ جامعه اتفاق بیفتد.
#نوروز یک منبع مهم معنا برای مواجههٔ خلاق با مسالهٔ #توسعه است.
• در طول تاریخ و بویژه در دورهٔ معاصر، نوروز نقش مهمی در انسجام و بهبود زندگی اجتماعی ایرانیان داشته است.
• نوروز از سویی ما را به دورترین نقطه‌های تاریخ پیوند می‌زند و از سویی یک راهبرد کلان فرهنگی رو به آینده است.
• نوروز به معنای پیروزی خیر بر شر و #امید به این پیروزی در کالبد معنایی انسان ایرانی و ناخودآگاه ایرانیان باقی‌مانده است.
• نوروز فضای #گفت_و_گو، ملاقات، باهم بودن، #شادی، نو شدن، و به رسمیت شناختن تفاوت‌ها است که می‌تواند بعنوان نظریه‌ای برای فهم ایران و مسالهٔ توسعه در نظر گرفته شود.

🔗 منبع: @goftegooye_ejtemaei
#ایده_ایران #رواداری #همبستگی
@Jaryaann
Forwarded from اشتادان Eshtadan
منش #ایرانشهری چیست؟
#تورج_دریایی

درمتون پهلوی مدارکی وجود دارد که «منش ایرانی» را شرح داده است. درحقیقت در دوره #ساسانی #ایده_ایران ابداع شد که این ایده نه تنها ایده‌ای سیاسی که ایده‌ای جغرافیایی نیز بوده است. توجه داشته باشیم که موبدان زرتشتی در قرن سوم میلادی مرزهای «ایرانشهر» را مشخص می‌کردند. بنابراین نه تنها ایده‌ای جغرافیایی از ایرانشهر وجود داشت، ایده فرهنگی که یک ایرانی چه باورهای دینی دارد و چگونه باید باشد هم تعریف شده بود. همه اینها جزئی از منش ایرانشهری و ایرانی بودن است. در قرن پنجم شاهان ساسانی کاری کردند که این ایده فراتر از باورهای زرتشتیان باشد و هرکسی که قانون (داد) شاه را قبول دارد می‌تواند مرد یا زن شهر باشد و لازم نیست که حتما زرتشتی باشد. یک مثال برای درک بهتر می‌آورم. در قرن نهم میلادی مصادف با قرن دوم هجری که ساسانیان فروپاشیدند و دیگر موجودیتی به نام ایرانشهر وجود نداشت، یک مسیحی از فلات ایران به قسطنطنیه رفت و در آنجا فوت کرد. بر روی تابوت او نوشته شده بود «نام من فرخ گورنیو از دیار ایرانشهر آمده‌ام.»

@shahnamehpajohan

🔸https://t.me/eshtadan