پایگاه ایران دوستان مازندران
677 subscribers
9.72K photos
4.64K videos
138 files
2.22K links
هر آنچه که درباره ی ایران ،شکوه تمدن و فرهنگ ایران و ایرانی است در این کانال ببینید.
Download Telegram
‍ ‍ #شناور_شدن_واژ‌ه‌_هأ و رابطه آن با #دموکراسی_و_استبداد

استاد شفیعی کدکنی

اگر به محیط زندگی مردم جامعه و رسانه‌های کشور انگلستان دقت کنید مُحال است کسی را که «دکتر» نیست در خطاب -خواه کتباً و خواه شفاهاً- «دکتر» بخوانند یا کسی را که «مهندس» نیست مهندس بنامند.
غرض یادآوری این نکته است که در جامعۀ برخوردار از دموکراسی، کلمات را به‌راحتی نمی‌توان شناور کرد. کلمات مانند انسان‌ها حیثیتِ خاص خود را دارند و کل،ّ جامعه است که می‌تواند در باب سرنوشتِ مفهومی کلمات تصمیم بگیرد.
بنابراین اگر کسی «کشیش» است شما در چنان جامعه‌ای نمی‌توانید به‌راحتی او را «اسقُفِ اعظم» یا بالاتر خطاب کنید. هم او ناراحت می‌شود و هم جامعه شما را از بابتِ تجاوُز به حدود کلمات مورد شماتت قرار خواهد داد. بر همین قیاس کلماتی از نوع «استاد» و «دانشمند» و «فیلسوف» و امثال آن. امّا در جامعۀ استبدادی مسائل برعکس جریان دارد.
شما جای هر کلمه را با همسایه‌های آن و با مدارجِ بالای آن به‌راحتی می‌توانید عوض کنید. نه مخاطب شما از این بابت احساس شرمساری خواهد کرد و نه جامعه شما را مورد انتقاد قرار خواهد داد که این کسی را که تو مثلاً فلان عنوان را به او داده‌ای، او دارای چنین مقامی نیست.
تجاوز در حریمِ کلمات در جامعۀ استبدادی چنان راحت انجام می‌شود که خیلی به‌آسانی می‌توان کلمۀ «پاپ» را _که مفهومی منحصر به فرد و هیچ‌گاه در تاریخ دو تا نبوده است- اندک‌اندک بر هر دربان و کشیشی، اطلاق کرد و این تجاوز به حدود کلمات را تا آن‌جا گسترش داد که در هر روستایی چندین پاپ در عرض هم وجود داشته باشند...
همان‌طور که در جامعۀ استبدادی می‌توان به حقوق افراد تجاوز کرد به حدود کلمات هم می‌توان تجاوز کرد، و همان‌طور که در جامعۀ برخوردار از آزادی و قانون به حقوق افراد نمی‌توان تجاوز کرد، به حدود کلمات هم نمی‌توان تجاوز کرد.
از این روی زبان قلمروی است که از مطالعۀ در آن می‌توان به حدود رعایت حقوق و آزادی‌های فردی و اجتماعی موجود در آن جامعه پی بُرد. اکنون به یاد ندارم که در کجا خوانده‌ام ولی یقین دارم گفتار یکی از حکیمان بزرگ چین است که گفته است : «روزی اگر زمامِ اصلاح جامعه را به من بسپارند، نخست زبانِ ایشان را اصلاح می‌کنم.» گویا مقصود او نشان دادن همین رابطۀ استبداد اجتماعی و شناور شدن زبان است... هرقدر جوامع برخوردار از اندیشۀ دمکراسی باشند زبانشان از شناوری‌های تند بر کنار است و هرقدر استبدادی باشند به همان میزان زبان‌هاشان شناور است.
هرکس با شعر فارسی کوچک‌ترین آشنایی داشته باشد و مدایحِ رودکی را با مدایح فرّخی و مدایح فرّخی را با مدایح انوری سنجیده باشد، شناور شدن کلمات را از حوزۀ قاموسی آن‌ها در مسیر این سه دورۀ تاریخی آشکارا مشاهده خواهد کرد : در شعر رودکی تجاوز به حدودِ کلمات بسیار اندک است، زیرا جامعۀ سامانی جامعه‌ای است تا حدِّ زیادی برخوردار از قانون و آزادی...
در تاریخ اجتماعی ایران، عصر سامانی و به ویژه در قلمروِ فرمانروایی سامانیان کمتر نشانه‌ای از زورگویی‌های اجتماعی دورۀ غزنوی وجود دارد و با همۀ استبداد غزنویان استبداد مذهبی سلاجقه بسی بی‌رحمانه‌تر از استبداد غزنویان است... . می‌توان با آمار نشان داد که شناوریِ کلمات در فاصلۀ عصر سامانی تا سلجوقی به اوج خود می‌رسد.
شناور بودن زبان هیچ ربطی به زایندگی زبان ندارد، شک نیست که زبان انگلیسی در عصر حاضر -به دلیل هزار عامل فرهنگی و سیاسی و اقتصادی- زاینده‌ترین زبان جهان است، ولی ممکن است به اعتبار عارضۀ «شناور بودن» با زبان فلان کشور عقب‌ماندۀ نیمه‌مُرده در زنجیر استبداد در اعماق قارۀ سیاه قابل مقایسه نباشد؛ یعنی زبان آن کشور از زبان انگلیسی شناورتر باشد. شناور شدن زبان اصلاً شاید یکی از دلایل نازایی زبان باشد. زیرا زایایی از خواص رشد اجتماعی و فرهنگی است و شناور شدن از لوازم عقب‌گرد و فروماندگی.
وقتی زبانی حرفی برای گفتن ندارد، با شناور کردنِ کلمات خود، خودش را گول می‌زند که من حرف تازه‌ای دارم می‌زنم در صورتی که هیچ حرف تازه‌ای ندارد.
شناور شدن نشانۀ فقدانِ اندیشه‌های فلسفی و عقلانی در زیربنای جامعه است و جامعه‌ای که در آن اندیشۀ حکیمان و فرزانگان نقشی نداشته باشد، به‌ناگزیر بازیچۀ خودکامگان و عوام‌فریبان است.
@maghzeroshanبا اندکی ویرایش از کانال



پایگاه ایران دوستان مازندران

@jolgeshomali
📌پاسخ به هواداران متعصب ج.ا.


قرار نیست مساله #حفظ_مرزها را بهانه‌ای برای #سرکوب_مردم کنید و با خواسته‌های به‌حق مردم ایران گره بزنید و مدام پالس غلط #ضدملت بفرستید.

قبلا هم از احتمال بالای #انباشت_بحران‌ها در نیمه دوم ۱۴۰۱ نوشتم(همزمانی بحران‌های داخلی و خارجی). اما این حکومت بود که باید چاره‌اندیشی امروز را می‌کرد و کار را به اینجا نمی‌کشاند

اینکه سیستم حکومتی، ملت را می‌شنود اما سالهاست این صدای مسالمت‌آمیز تغییر و تحول‌خواهی را عمدا بایکوت و مسکوت و محدود می‌کند و هیچ ترتیب‌اثری نمی‌دهد،

وقتی همه تریبون‌های #دموکراسی و #جمهوری را می‌بندد، اجازه فعالیت احزاب واقعی مردم و مطبوعات منتقد و مخالفان سیاسی مستقل از حکومت را نمی‌دهد، وقتی #صداسیما خفه‌خان مرگ گرفته و هیچ صدای واقعی‌ای از اکثریت ملت نیست، وقتی اجازه ورود نمایندگان سیاسی واقعی ملت را به #مجلس و #دولت نمی‌دهد،

حق ندارید از مردم بخواهید خفه شوند چون #مرزها در خطر است.
پیکان انتقاد و چاقوی برشتان باید به سمت نیروی قدرت و ثروت و سرکوب باشد نه به سمت مردم، که از کارگر، معلم، کارمند، کاسب، دانشجو، استاد، و پزشک و مهندس و هنرمند و سیاسی، همه ناراضی هستن، حتی اکثریت خاموشی که سکوت کرده‌اند و در خیابان فریاد نمی‌زنند هم ناراضی‌اند از اوضاع کلی کشور، اگرچه هنوز جرات یا قدرت فریاد ندارند.

حکومت، یعنی منبع قدرت و ثروت و قانون و اتوریتی، وظیفه دارد عدالت و تعادل و آزادی را بگستراند تا اینجور همه آحاد ملت ناراضی و خشمگین نباشند.

اگر شبکه‌های مزدور سعودی، تل‌آویو، لندن، نیویورک، ترکیه، بر موج اعتراضات مردم ایران سوار شده‌اند هرکدام پیام و خواست خودشان را به این خیزش پیوند می‌دهند، از کوتاهی و ناتوانی حکومت داخل است، وگرنه مزدور و فرصت‌طلب و بیگانه که وظیفه خودش و‌منافع خودش را پیش میبرد و از هر فرصتی برای اهدافش سود می‌برد و سوءاستفاده می‌کند

تویی که داخل کشور همه چیز را در دست داشتی و داری باید ببینی چه مسیر غلطی را آمدی که امروزت به این سیاهی کشیده است.


⛔️کمپین تحریم پان‌ترکیسم
@ban_Turkey