Forwarded from فرهنگ و منش پارسی
🔶رویکرد اساطیری آتش در داستان جشن #سده
🔷 دکتر #آرش_اکبری_مفاخر
🔸در روايت گورانی و روايت افزودهی شاهنامه به نكتهی نغزی اشاره شده كه در نوع خود يگانه است. در روايت فارسی شاعر تأكيد میكند كه هوشنگ كيش پرستش ايزدي با محراب آتش خوبرنگ داشت و نيای او (كيومرث) نيز همين آيين را داشته است:
💥 پرستيدن ايزدی بود كيش
💥نيا را همين بود آيين پيش
💥چو تازيان راست محراب سنگ
💥بدانگه بدی آتش خوبرنگ
🔸در سرود گوراني نيز نكتهای آمده است كه هوشنگ به آتش زردِ درخشان پرتو میبخشيد؛ يعنی آتشی وجود داشته كه تابندگیاش را از هوشنگ (شايد از فرّه او) دريافت میكرده است:
شاهم همانا هوشنگ بود، دارای فر و هنگ / آتش زردِ تابان را، او پرتو میبخشيد
🔸بنابر اين دو گزارش میتوان به اين نكته پی برد كه پيش از پيدايش آتش گيتيايی، در زمان هوشنگ آتشی وجود داشته كه مردم آن را میشناخته و به عنوان محراب و نوری مقدس مينگريستهاند، اما اين آتش در كارهای روزانه كاربرد نداشته و تنها جنبهی آيينی داشته است. به عبارتي ما در سرود گورانی و فارسی با يك آتش بدون تن يعنی آتشی مينوی كه تنها داراي پرتو و روشنی است، روبهروييم كه با آتش زمينی - كه با دود و گرما همراه است - تفاوت دارد. اين دريافت از اين دو آتش ما را به آتش «بلندسود» در اساطير مزديسنايی راهنمايی میكند.
آتش بلندسود نام يكي از آتشهای پنجگانه است كه در اوستا با نام bәrәzī-sauuaŋha، در پهلوی burzišwang و در فارسي زردشتي برزشونكه/ برزسونكه آمده است. اين آتش در آسمان و در پيشگاه اهورامزداست و فرّه و شعلهی آن در آتش بهرام است. اين نكته نيز بيانگر مينوي بودن آتش بلندسود است كه در تن آتش بهرام ميهمان و جايگزين شده است؛ بنابراين در روزگار هوشنگ و پيش از آن آتشی مينوی همانند آتش بلندسود يا خود اين آتش وجود داشته و مردم او را ستايش ميكردهاند و هوشنگ به ياری اين آتش كارهاي مردم را اداره ميكرده است. در دستنويس م.او29 از گنجينهی دستنويسهاي پهلوی دربارهی آتش بلندسود آمده است:
1) پرسيد از دادار اورمزد: چونان كه مانترسپند ديني و كلام [مقدس گويد] از كي [و كدامين زمان]، آتش را پاسداري [و نگهباني] جهان، [و] چه آن را نخستين [خويشكاري] بود؟
2) [پاسخ اين كه:] [هستی و پيدايی اين ᐸآتشها> در گيتی، بيشتر در شهرياري هوشنگ بود، كه مردمان] [و كار ايشان] را آراست با ياري آتش بلندسود [بود].
🔸اين قطعه از دستنويس م. او29 پيوند نزديكي با روايت گوراني و روايت افزودهی شاهنامه دربارهی آتش مينوی دوران هوشنگ دارد كه میتواند راهنمايی به حضور آتش مينوي بلندسود در دوران هوشنگ باشد.
🔥 آتش بلندسود برای آمدن به گيتی بايستي در تن آتش گيتی قرارگيرد؛ زيرا او همانند روان است و آتش گيتي همانند تن. اهورامزدا آتش گيتيايی را همانند اخگري میآفريند و درخشش از روشنی بيكران در آن ميپيوندد؛ پس آتش مينوی روزگار هوشنگ نيز براي كارا شدن نياز به تنی دارد تا در آن قرار گيرد. اين تن همان آتش گيتي است كه از برخورد دو سنگ به وجود آمده تا آتش مينوی هوشنگی در آن قرار گيرد. به عبارتي ديگر آتش هوشنگی بنابر روايت گوراني با دود درهم آميخته میشود تا گرما توليد كند. اين همآميزي با دود كه عنصري اهريمنی است، شايد يكي از دلايل نيامدن آتش به زمين باشد. اين آتش گيتی هم میتواند نمادی از آتش اسپنيشت باشد كه «بركت بخشنده» معنا میشود و در گيتي به كار میآيد. ويژگی برجستهی آن در روايات داراب هرمزديار اين است كه «آتش اسپنست در سنگ است» و در روزگار هوشنگ نيز از درون سنگ نمايان ميشود.
🔸 با توجه به آنچه آمد میتوان گفت: برپايهی روايت گورانی و روايت افزودهی شاهنامه آتش مينوی در زمان هوشنگ و پيش از آن در روی زمين وجـود داشته، اما اين آتش برای كارا شدن نيـاز به آتشي گيتيـايی (به عنوان تن) داشته تا با قرار گرفتن در آن در اختيار مردم درآيد. پس از برخورد سنگها و زايش آتش گيتی، آتش مينو با اين آتش تركيب شده، هستی يافته و به زندگي خود در اين دنيا برای هميشه ادامه ميدهد.
🔸در کوی آرشان، آرش اکبری مفاخر، تهران: انتشارات دکتر محمود افشار، ۱۳۹۷، ص ۲۶۲-۲۶۵.
💎
🆔 @maneshparsi
🔷 دکتر #آرش_اکبری_مفاخر
🔸در روايت گورانی و روايت افزودهی شاهنامه به نكتهی نغزی اشاره شده كه در نوع خود يگانه است. در روايت فارسی شاعر تأكيد میكند كه هوشنگ كيش پرستش ايزدي با محراب آتش خوبرنگ داشت و نيای او (كيومرث) نيز همين آيين را داشته است:
💥 پرستيدن ايزدی بود كيش
💥نيا را همين بود آيين پيش
💥چو تازيان راست محراب سنگ
💥بدانگه بدی آتش خوبرنگ
🔸در سرود گوراني نيز نكتهای آمده است كه هوشنگ به آتش زردِ درخشان پرتو میبخشيد؛ يعنی آتشی وجود داشته كه تابندگیاش را از هوشنگ (شايد از فرّه او) دريافت میكرده است:
شاهم همانا هوشنگ بود، دارای فر و هنگ / آتش زردِ تابان را، او پرتو میبخشيد
🔸بنابر اين دو گزارش میتوان به اين نكته پی برد كه پيش از پيدايش آتش گيتيايی، در زمان هوشنگ آتشی وجود داشته كه مردم آن را میشناخته و به عنوان محراب و نوری مقدس مينگريستهاند، اما اين آتش در كارهای روزانه كاربرد نداشته و تنها جنبهی آيينی داشته است. به عبارتي ما در سرود گورانی و فارسی با يك آتش بدون تن يعنی آتشی مينوی كه تنها داراي پرتو و روشنی است، روبهروييم كه با آتش زمينی - كه با دود و گرما همراه است - تفاوت دارد. اين دريافت از اين دو آتش ما را به آتش «بلندسود» در اساطير مزديسنايی راهنمايی میكند.
آتش بلندسود نام يكي از آتشهای پنجگانه است كه در اوستا با نام bәrәzī-sauuaŋha، در پهلوی burzišwang و در فارسي زردشتي برزشونكه/ برزسونكه آمده است. اين آتش در آسمان و در پيشگاه اهورامزداست و فرّه و شعلهی آن در آتش بهرام است. اين نكته نيز بيانگر مينوي بودن آتش بلندسود است كه در تن آتش بهرام ميهمان و جايگزين شده است؛ بنابراين در روزگار هوشنگ و پيش از آن آتشی مينوی همانند آتش بلندسود يا خود اين آتش وجود داشته و مردم او را ستايش ميكردهاند و هوشنگ به ياری اين آتش كارهاي مردم را اداره ميكرده است. در دستنويس م.او29 از گنجينهی دستنويسهاي پهلوی دربارهی آتش بلندسود آمده است:
1) پرسيد از دادار اورمزد: چونان كه مانترسپند ديني و كلام [مقدس گويد] از كي [و كدامين زمان]، آتش را پاسداري [و نگهباني] جهان، [و] چه آن را نخستين [خويشكاري] بود؟
2) [پاسخ اين كه:] [هستی و پيدايی اين ᐸآتشها> در گيتی، بيشتر در شهرياري هوشنگ بود، كه مردمان] [و كار ايشان] را آراست با ياري آتش بلندسود [بود].
🔸اين قطعه از دستنويس م. او29 پيوند نزديكي با روايت گوراني و روايت افزودهی شاهنامه دربارهی آتش مينوی دوران هوشنگ دارد كه میتواند راهنمايی به حضور آتش مينوي بلندسود در دوران هوشنگ باشد.
🔥 آتش بلندسود برای آمدن به گيتی بايستي در تن آتش گيتی قرارگيرد؛ زيرا او همانند روان است و آتش گيتي همانند تن. اهورامزدا آتش گيتيايی را همانند اخگري میآفريند و درخشش از روشنی بيكران در آن ميپيوندد؛ پس آتش مينوی روزگار هوشنگ نيز براي كارا شدن نياز به تنی دارد تا در آن قرار گيرد. اين تن همان آتش گيتي است كه از برخورد دو سنگ به وجود آمده تا آتش مينوی هوشنگی در آن قرار گيرد. به عبارتي ديگر آتش هوشنگی بنابر روايت گوراني با دود درهم آميخته میشود تا گرما توليد كند. اين همآميزي با دود كه عنصري اهريمنی است، شايد يكي از دلايل نيامدن آتش به زمين باشد. اين آتش گيتی هم میتواند نمادی از آتش اسپنيشت باشد كه «بركت بخشنده» معنا میشود و در گيتي به كار میآيد. ويژگی برجستهی آن در روايات داراب هرمزديار اين است كه «آتش اسپنست در سنگ است» و در روزگار هوشنگ نيز از درون سنگ نمايان ميشود.
🔸 با توجه به آنچه آمد میتوان گفت: برپايهی روايت گورانی و روايت افزودهی شاهنامه آتش مينوی در زمان هوشنگ و پيش از آن در روی زمين وجـود داشته، اما اين آتش برای كارا شدن نيـاز به آتشي گيتيـايی (به عنوان تن) داشته تا با قرار گرفتن در آن در اختيار مردم درآيد. پس از برخورد سنگها و زايش آتش گيتی، آتش مينو با اين آتش تركيب شده، هستی يافته و به زندگي خود در اين دنيا برای هميشه ادامه ميدهد.
🔸در کوی آرشان، آرش اکبری مفاخر، تهران: انتشارات دکتر محمود افشار، ۱۳۹۷، ص ۲۶۲-۲۶۵.
💎
🆔 @maneshparsi