This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
گزارشی از #سیاوش_اردلان:
سالهاست که حرف از برچیده شدن بازار پرندگان #فریدون_کنار و شکار بی رویه پرندگان مهاجر در این بخش از #ایران است. اما نه نابودی نسل این پرندهها، نه یکه تازی مافیای قدرتمند شکار و نه تهدیدات صیادان بر کشاورزی و سلامت مردم توانسته مانع از ادامه این روند شود.
#فریدون_کنار_قتلگاه_پرندگان_زیبای_مهاجر
پایگاه ایران دوستان مازندران
@jolgeshomali
سالهاست که حرف از برچیده شدن بازار پرندگان #فریدون_کنار و شکار بی رویه پرندگان مهاجر در این بخش از #ایران است. اما نه نابودی نسل این پرندهها، نه یکه تازی مافیای قدرتمند شکار و نه تهدیدات صیادان بر کشاورزی و سلامت مردم توانسته مانع از ادامه این روند شود.
#فریدون_کنار_قتلگاه_پرندگان_زیبای_مهاجر
پایگاه ایران دوستان مازندران
@jolgeshomali
یادی از #فریدون_آدمیت؛ کسی که #امیر_کبیر را زنده کرد
۱۰ فروردین سالروز درگذشت برجستهترین تاریخنگار دوره جدید ایران است: فریدون آدمیت.
او در سال ۱۳۲۱ از دانشکده حقوق و علوم سیاسی تهران فارغ التحصیل شد. پایاننامه او درباره امیرکبیر نوشت که دو سال بعد (سال ۱۳۲۳) با عنوان «امیرکبیر و ایران» با مقدمه استادش محمود محمود به چاپ رسید. او با این کار یاد و خدمات امیر کبیر را که قاجارها پنهان کرده بودند را زنده کرد۰
او چند سال بعد در رشته تاریخ دیپلماسی و حقوق بینالملل دانشگاه لندن ثبت نام کرد و از رساله خود تحت عنوان «روابط دیپلماتیک ایران با انگلیس، روسیه و ترکیه عثمانی ۱۸۱۵–۱۸۳۰» دفاع کرد.
متاسفانه در بعد از انقلاب به واسطه تنگنظری از کار اخراج و تا آخر عمر خانهنشین شد. یادش گرامی باد!
آدمیت از منتقدان سرسخت روشنفکران پرمدعا و بیاعتنا به ایران هم بود:
«اساسا این حضرات روشنفکر نیستند. روشنفکرى خصوصیتى دارد و تعهداتى را به همراه مىآورد… اینان از نظر دانش و تفکر جدید نماینده تاریکفکرى هستند و از نظر فضیلت و اخلاق انسانى در زمره فرومایهترین ناکسان…»
پایگاه ایران دوستان مازندران
@jolgeshoma
۱۰ فروردین سالروز درگذشت برجستهترین تاریخنگار دوره جدید ایران است: فریدون آدمیت.
او در سال ۱۳۲۱ از دانشکده حقوق و علوم سیاسی تهران فارغ التحصیل شد. پایاننامه او درباره امیرکبیر نوشت که دو سال بعد (سال ۱۳۲۳) با عنوان «امیرکبیر و ایران» با مقدمه استادش محمود محمود به چاپ رسید. او با این کار یاد و خدمات امیر کبیر را که قاجارها پنهان کرده بودند را زنده کرد۰
او چند سال بعد در رشته تاریخ دیپلماسی و حقوق بینالملل دانشگاه لندن ثبت نام کرد و از رساله خود تحت عنوان «روابط دیپلماتیک ایران با انگلیس، روسیه و ترکیه عثمانی ۱۸۱۵–۱۸۳۰» دفاع کرد.
متاسفانه در بعد از انقلاب به واسطه تنگنظری از کار اخراج و تا آخر عمر خانهنشین شد. یادش گرامی باد!
آدمیت از منتقدان سرسخت روشنفکران پرمدعا و بیاعتنا به ایران هم بود:
«اساسا این حضرات روشنفکر نیستند. روشنفکرى خصوصیتى دارد و تعهداتى را به همراه مىآورد… اینان از نظر دانش و تفکر جدید نماینده تاریکفکرى هستند و از نظر فضیلت و اخلاق انسانى در زمره فرومایهترین ناکسان…»
پایگاه ایران دوستان مازندران
@jolgeshoma
Forwarded from عاشقان ایران
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
نگر(نظر) استاد #فریدون_جنیدی
درباره #فردوسی_بزرگ
استاد فریدون جنیدی، #شاهنامه پژوه، محقق زبان های باستانی، اوستاشناس، و مدیر "بنیاد نیشابور" که زندگی خود را وقف ایران کرده است.
@LoversofIRAN
درباره #فردوسی_بزرگ
استاد فریدون جنیدی، #شاهنامه پژوه، محقق زبان های باستانی، اوستاشناس، و مدیر "بنیاد نیشابور" که زندگی خود را وقف ایران کرده است.
@LoversofIRAN
Forwarded from عاشقان ایران
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🔅الله لله!
خدا را سپاس، که بیشه ایران از شیران بی ادعا تهی نشده است...
ایران با ستونهای سترگ مهر و میهن پرستی چنین بزرگان و مردمانی که پیرو آنها هستند، پابرجاست برخلاف همه کین خواهی و دشمنی هایی که از داخل و خارج در حقش روا می دارند.
بغض گلو و اشک چشم استاد #فریدون_جنیدی هنگامیکه از مادرش #ایران می گوید و دلیل آنکه در زمان جنگ تحمیلی (۱۳۶۶)، پس از انتشار کتاب "نامه پهلوانی" و دعوت دانشگاه ناپل #ایتالیا از ایشان برای تدریس زبان #پهلوی را نپذیرفت.
اگر روزی بخواهم از ایران بروم نخست باید به خاک بخارا و سمرقند بروم (بال خاوری ایران کهن)، و پس از آن نیز نمی توانم مادر پیرم (ایران) را در این جایگاه تنها بگذارم، مادر پیر من نیاز به مراقبت دارد.
بی وفا مردا که در هنگام تب و ناخوشی مادر،
او را ترک کند ...!
استاد فریدون جنیدی بنیانگذار #بنیاد_نیشابور است که اموزش های بی نظیر و کاملا رایگان در زمینه زبان های باستانی ایران و #شاهنامه خوانی دارد. به نشانی @bonyad_neyshaboor
#ایران_زمین_کهن #بخارا #سمرقند #فرارود #خراسان_بزرگ #میهن_پرستی #زبانهای_باستانی #نامه_پهلوانی #زبان_پهلوی
عاشقان ایران💌
@LoversofIRAN
خدا را سپاس، که بیشه ایران از شیران بی ادعا تهی نشده است...
ایران با ستونهای سترگ مهر و میهن پرستی چنین بزرگان و مردمانی که پیرو آنها هستند، پابرجاست برخلاف همه کین خواهی و دشمنی هایی که از داخل و خارج در حقش روا می دارند.
بغض گلو و اشک چشم استاد #فریدون_جنیدی هنگامیکه از مادرش #ایران می گوید و دلیل آنکه در زمان جنگ تحمیلی (۱۳۶۶)، پس از انتشار کتاب "نامه پهلوانی" و دعوت دانشگاه ناپل #ایتالیا از ایشان برای تدریس زبان #پهلوی را نپذیرفت.
اگر روزی بخواهم از ایران بروم نخست باید به خاک بخارا و سمرقند بروم (بال خاوری ایران کهن)، و پس از آن نیز نمی توانم مادر پیرم (ایران) را در این جایگاه تنها بگذارم، مادر پیر من نیاز به مراقبت دارد.
بی وفا مردا که در هنگام تب و ناخوشی مادر،
او را ترک کند ...!
استاد فریدون جنیدی بنیانگذار #بنیاد_نیشابور است که اموزش های بی نظیر و کاملا رایگان در زمینه زبان های باستانی ایران و #شاهنامه خوانی دارد. به نشانی @bonyad_neyshaboor
#ایران_زمین_کهن #بخارا #سمرقند #فرارود #خراسان_بزرگ #میهن_پرستی #زبانهای_باستانی #نامه_پهلوانی #زبان_پهلوی
عاشقان ایران💌
@LoversofIRAN
Forwarded from کانال خبری پانايرانيست
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
بخشی از فیلم «پسر ایران از مادرش بی اطلاع است»به مناسبت زادروز فریدون رهنما
این فیلم از ساخته های #فریدون_رهنما بمانند سایر آثار او جستجوی گمشده ای در میان اسطوره و تاریخ است.رهنما در دهه چهل شمسی از معدود روشنفکرانی بود که بر فراز هیجانات روشنفکری چپ و یا تجددستیز آن دوران فعالیت میکرد.او نه آنجا که مارکسیستهایی مانند سلطانپور به دشنام او را بورژوا میخواندند تسلیم شد و نه آن جایی که مدرنیسم او را تجددستیزان بر نمی تافتند،رنجید.
زندگی در فرانسه و شناخت او از فضای روشنفکری آن،ارتباطات او با شاعران فرانسوی و کانون فیلم فرانسه،نگاه مدرن و آوانگارد را در آثارش بر جای گذاشته بود. شیفتگی اش به اسطوره و تاریخ و گمگشتگی او بین مدرنیسم و سنت پس از بازگشت به ایران مضمون بسیاری از آثارش را شکل داد.فیلم«پسر ایران از مادرش بی اطلاع است» بمانند فیلم«سیاوش در تخت جمشید»نه گزارش یک روایت تاریخی و اساطیری که بر هم ریختن ساختار زمان و مکان برای روبرو نمودن ایران کهن با ایران مدرن و جستجوی پاسخی درباره هویت است.هویت گمشده انسان ایرانی که نه از تقابل با مدرنیسم بدست خواهد آمد و نه از مرثیه بر شکست های تاریخ.
@paniranist
این فیلم از ساخته های #فریدون_رهنما بمانند سایر آثار او جستجوی گمشده ای در میان اسطوره و تاریخ است.رهنما در دهه چهل شمسی از معدود روشنفکرانی بود که بر فراز هیجانات روشنفکری چپ و یا تجددستیز آن دوران فعالیت میکرد.او نه آنجا که مارکسیستهایی مانند سلطانپور به دشنام او را بورژوا میخواندند تسلیم شد و نه آن جایی که مدرنیسم او را تجددستیزان بر نمی تافتند،رنجید.
زندگی در فرانسه و شناخت او از فضای روشنفکری آن،ارتباطات او با شاعران فرانسوی و کانون فیلم فرانسه،نگاه مدرن و آوانگارد را در آثارش بر جای گذاشته بود. شیفتگی اش به اسطوره و تاریخ و گمگشتگی او بین مدرنیسم و سنت پس از بازگشت به ایران مضمون بسیاری از آثارش را شکل داد.فیلم«پسر ایران از مادرش بی اطلاع است» بمانند فیلم«سیاوش در تخت جمشید»نه گزارش یک روایت تاریخی و اساطیری که بر هم ریختن ساختار زمان و مکان برای روبرو نمودن ایران کهن با ایران مدرن و جستجوی پاسخی درباره هویت است.هویت گمشده انسان ایرانی که نه از تقابل با مدرنیسم بدست خواهد آمد و نه از مرثیه بر شکست های تاریخ.
@paniranist
✍ استاد نصرالله هومند پژوهشگر گاهشمار ایرانی_محلی
برای -عید ماه -(آغاز سال نو تبری)
بادرود و شادباش به پیشگاه
همه ی مازندرانیان وگیلانیان
ارجمند ( البرز نشینان کهن - گیلماز )
روز شنبه 28 تیرماه 1399 همزمان
است با پاسداشت جشن کهن 26
نوروز ماه ( معروف به عید ماه )
سال 1531 باستانی (خراجی )
مازندرانی .
آغاز و مبدا این جشن باستانی منسوب به پیروزی #فریدون اسفیان است که با
یاری و خیزش کاوه اسپهانی و فرزندش
کارن (قارن ) بر ضحاک بابِلی
( فرمان روای سرزمین اکد) شوریدند.
به گواهی آنچه در شاهنامه حکیم
فردوسی توسی و نیز در تاریخ
طبرستان نوشته محمد ابن حسن
ابن کاتب اسفندیار آملی آمده است :
فریدون فرمانروای سرزمین منوشان
( البرز مرکزی ) پس از نبردی سنگین
و پیروزی بر بابِلیان ودستگیری
فرمانروای بابِل (معروف به ضحاک )
وی را در بن چاهی در دماوند کوه
انداخت .
از آن زمان ( در آغاز هزار دهم ایرانی
= برابر 2767 پیش از میلاد )
تا به این روزگار ، هرساله #کوه_نشینان_البرز به یادمان پیروزی #فریدون بر
نیرومند ترین قدرت سیاسی آن روزگار
( نزدیک به 4800 سال پیش ) در دامنه
وفراز کوه ها آتش افروخته و با برگزاری
کشتی های پهلوانی به جشن و پایکوبی
پرداخته و نغمه خوانی کنند.
فریدون اسفیان ( اسپیان :
پاک . صفی . درخشان . زرین )
سر سلسله پادشاهان مهری بود.
مهر یعنی : اشا / راستی / حق.
دردوران کهن ایاران (عیاران ) یعنی
یاریگران . همگی مهری بودند.
هنوز پیران سرسخن شان «حق »
است.
مهر نام پیامبر یا شخص خاصی
نیست .
« حق » پاژ نام حضرت باری تعالی
است.
عده «حق 108 »است. هم اندازه ی
عدد « میزان 108 » حق و میزان
بنیاد و اساس کار جهان است.
جز این چیزی جز تباهی نیست./
یاحق .
پایگاه ایران دوستان مازندران
@jolgeshomali
برای -عید ماه -(آغاز سال نو تبری)
بادرود و شادباش به پیشگاه
همه ی مازندرانیان وگیلانیان
ارجمند ( البرز نشینان کهن - گیلماز )
روز شنبه 28 تیرماه 1399 همزمان
است با پاسداشت جشن کهن 26
نوروز ماه ( معروف به عید ماه )
سال 1531 باستانی (خراجی )
مازندرانی .
آغاز و مبدا این جشن باستانی منسوب به پیروزی #فریدون اسفیان است که با
یاری و خیزش کاوه اسپهانی و فرزندش
کارن (قارن ) بر ضحاک بابِلی
( فرمان روای سرزمین اکد) شوریدند.
به گواهی آنچه در شاهنامه حکیم
فردوسی توسی و نیز در تاریخ
طبرستان نوشته محمد ابن حسن
ابن کاتب اسفندیار آملی آمده است :
فریدون فرمانروای سرزمین منوشان
( البرز مرکزی ) پس از نبردی سنگین
و پیروزی بر بابِلیان ودستگیری
فرمانروای بابِل (معروف به ضحاک )
وی را در بن چاهی در دماوند کوه
انداخت .
از آن زمان ( در آغاز هزار دهم ایرانی
= برابر 2767 پیش از میلاد )
تا به این روزگار ، هرساله #کوه_نشینان_البرز به یادمان پیروزی #فریدون بر
نیرومند ترین قدرت سیاسی آن روزگار
( نزدیک به 4800 سال پیش ) در دامنه
وفراز کوه ها آتش افروخته و با برگزاری
کشتی های پهلوانی به جشن و پایکوبی
پرداخته و نغمه خوانی کنند.
فریدون اسفیان ( اسپیان :
پاک . صفی . درخشان . زرین )
سر سلسله پادشاهان مهری بود.
مهر یعنی : اشا / راستی / حق.
دردوران کهن ایاران (عیاران ) یعنی
یاریگران . همگی مهری بودند.
هنوز پیران سرسخن شان «حق »
است.
مهر نام پیامبر یا شخص خاصی
نیست .
« حق » پاژ نام حضرت باری تعالی
است.
عده «حق 108 »است. هم اندازه ی
عدد « میزان 108 » حق و میزان
بنیاد و اساس کار جهان است.
جز این چیزی جز تباهی نیست./
یاحق .
پایگاه ایران دوستان مازندران
@jolgeshomali
🔴 در سالروز قتل میرزاتقیخان امیرکبیر
امیر کبیر و تکیه بر ملت
شادروان پرویز ورجاوند
باستانشناس، وزیر فرهنگ و هنر در دولت موقت و از هموندان شورای رهبری جبههی ملی ایران
🔸 امیر برای اینکه ملت و دولت را به هم پیوند دهد و پشتیبانی خودخواستۀ مردم را جانشین ترس و وحشت و نفرت از حکومت سازد دست به یک رشته اقدامات اساسی در زمینه استقرار عدالت اجتماعی زد و با تشویق مردم به کار وتولید، موجبات به گردش درآوردن چرخ های اقتصاد کشور و در نتیجه کاستن از فقری که اکثریت جامعه را زیر فشار قرار داده بود فراهم ساخت.
🔸 او در حالیکه آگاهانه لبۀ تیز تیغ حمله را متوجه قطع نفوذ همهجانبه استعمارگران روس و انگلیس ساخته بود، با سرسختی و جرأت فراوان به کوتاه ساختن دست ناپاکان و سودجویان قدرتمند و سرسپردگان خارجی و آنهایی که جامعه را از حرکت آگاهانه و سازنده بازمیداشتند پرداخت. او اجازه نمیداد تا شاهزادگان و درباریان و ملایان سودجو و حکمرانان و دستگاه ستمگر آنان ملت را چون گذشته مورد تجاوز و بهرهبرداری قرار دهند و دچار سرخوردگی و ناامیدی سازند. او میکوشید تا شادی و امید و قدرت مقاومت کردن در برابر تجاوزگران خارجی و داخلی را به مردم بازگرداند.
🔸امیر با وجود شناختی که از میزان پیشرفتهای مغرب زمین داشت هیچگاه دچار یأس و خودباختگی نگردید و رمز نجات کشور را از فقر و عقبماندگی در آن میدید که ملت را توانایی ببخشد و هرچه بیشتر آنها را به آینده امیدوار سازد و به تلاش وادارد. او معتقد بود که باید به نیروی مردم تکیه کرد و از اینرو باید که بر هویت و فرهنگ ملی ارج نهاد. امیر با وجود حرکتهای تند و بنیادیش، هیچ گاه میان خود و مردم فاصلهای ایجاد نکرد.
🔸حرکت او برای از میان بردن برخی سنتهای ناروا، که ادامهاش به ضرر مصالح و منافع ملت تمام میشد، چنان بود که با وجود بیسابقه بودن و غیر قابل تصور بودنش، به جای آنکه مردم را تکان دهد، دشمنان و بدخواهان را تکان میداد و حمایت مردم را از او برمیانگیخت. چنین بود اقدام او در زمینۀ از میان برداشتن «بست نشستن» که وسیلهای بود برای فرار مجرمان و متجاوزان از دست قانون. او دریافته بود که در آن اوضاع و احوال این مردم بی پشت و پناه نیستند که بتوانند از «بست نشستن» سودی ببرند. بنابراین مردم این حرکت را، با وجود ریشههای عمیقی که در جامعه دارد، پذیرا خواهند گشت.
🔸امیر تکیه کردن بر حکومت قانون و ضابطه را، به عنوان اصلی که میتواند حقوق مردم را حفظ کند و آنها را از گزند تجاوز قدرتمندان در امان نگاه دارد، مورد توجه قرار داد و چون اساس آن ریشه در فرهنگ جامعه داشت و ملت آن را ضامن سعادت خود میدانستند از آن پشتیبانی کردند.
🔸امیر با نهادهای جامعه برخوردی آگاهانه داشت و با درک درست از شرایط زندگی و اعتقادات جامعه در تقویت برخی و از توان انداختن برخی دیگر و ایجاد دگرگونی در تعدادی از آنها، حمایت وسیع مردم را بهدست آورد و آنهایی که با او به ستیز پرداختند، اقلیتی بیش نبودند که تاریخ به روشنی چهرۀ کریهشان را مینمایاند.
برگرفته از کتاب پیشرفت و توسعه بر بنیاد هویت فرهنگی، ص ۷۳-۷۰
متن کامل در تارنمای ایرانبوم
سخنی از فریدون آدمیت دربارهی امیرکبیر و اندیشهی مشروطه کردن؛ مشروطیت
منبع روایتِ گریه کردن امیر بر مرگ کودکی که به خاطر نزدن واکسن آبله مُرد؛ سهند ایرانمهر
#پرویز_ورجاوند
#فریدون_آدمیت
#تاریخی
#یاد
#امیرکبیر
پایگاه ایران دوستان مازندران
@jolgeshomali
امیر کبیر و تکیه بر ملت
شادروان پرویز ورجاوند
باستانشناس، وزیر فرهنگ و هنر در دولت موقت و از هموندان شورای رهبری جبههی ملی ایران
🔸 امیر برای اینکه ملت و دولت را به هم پیوند دهد و پشتیبانی خودخواستۀ مردم را جانشین ترس و وحشت و نفرت از حکومت سازد دست به یک رشته اقدامات اساسی در زمینه استقرار عدالت اجتماعی زد و با تشویق مردم به کار وتولید، موجبات به گردش درآوردن چرخ های اقتصاد کشور و در نتیجه کاستن از فقری که اکثریت جامعه را زیر فشار قرار داده بود فراهم ساخت.
🔸 او در حالیکه آگاهانه لبۀ تیز تیغ حمله را متوجه قطع نفوذ همهجانبه استعمارگران روس و انگلیس ساخته بود، با سرسختی و جرأت فراوان به کوتاه ساختن دست ناپاکان و سودجویان قدرتمند و سرسپردگان خارجی و آنهایی که جامعه را از حرکت آگاهانه و سازنده بازمیداشتند پرداخت. او اجازه نمیداد تا شاهزادگان و درباریان و ملایان سودجو و حکمرانان و دستگاه ستمگر آنان ملت را چون گذشته مورد تجاوز و بهرهبرداری قرار دهند و دچار سرخوردگی و ناامیدی سازند. او میکوشید تا شادی و امید و قدرت مقاومت کردن در برابر تجاوزگران خارجی و داخلی را به مردم بازگرداند.
🔸امیر با وجود شناختی که از میزان پیشرفتهای مغرب زمین داشت هیچگاه دچار یأس و خودباختگی نگردید و رمز نجات کشور را از فقر و عقبماندگی در آن میدید که ملت را توانایی ببخشد و هرچه بیشتر آنها را به آینده امیدوار سازد و به تلاش وادارد. او معتقد بود که باید به نیروی مردم تکیه کرد و از اینرو باید که بر هویت و فرهنگ ملی ارج نهاد. امیر با وجود حرکتهای تند و بنیادیش، هیچ گاه میان خود و مردم فاصلهای ایجاد نکرد.
🔸حرکت او برای از میان بردن برخی سنتهای ناروا، که ادامهاش به ضرر مصالح و منافع ملت تمام میشد، چنان بود که با وجود بیسابقه بودن و غیر قابل تصور بودنش، به جای آنکه مردم را تکان دهد، دشمنان و بدخواهان را تکان میداد و حمایت مردم را از او برمیانگیخت. چنین بود اقدام او در زمینۀ از میان برداشتن «بست نشستن» که وسیلهای بود برای فرار مجرمان و متجاوزان از دست قانون. او دریافته بود که در آن اوضاع و احوال این مردم بی پشت و پناه نیستند که بتوانند از «بست نشستن» سودی ببرند. بنابراین مردم این حرکت را، با وجود ریشههای عمیقی که در جامعه دارد، پذیرا خواهند گشت.
🔸امیر تکیه کردن بر حکومت قانون و ضابطه را، به عنوان اصلی که میتواند حقوق مردم را حفظ کند و آنها را از گزند تجاوز قدرتمندان در امان نگاه دارد، مورد توجه قرار داد و چون اساس آن ریشه در فرهنگ جامعه داشت و ملت آن را ضامن سعادت خود میدانستند از آن پشتیبانی کردند.
🔸امیر با نهادهای جامعه برخوردی آگاهانه داشت و با درک درست از شرایط زندگی و اعتقادات جامعه در تقویت برخی و از توان انداختن برخی دیگر و ایجاد دگرگونی در تعدادی از آنها، حمایت وسیع مردم را بهدست آورد و آنهایی که با او به ستیز پرداختند، اقلیتی بیش نبودند که تاریخ به روشنی چهرۀ کریهشان را مینمایاند.
برگرفته از کتاب پیشرفت و توسعه بر بنیاد هویت فرهنگی، ص ۷۳-۷۰
متن کامل در تارنمای ایرانبوم
سخنی از فریدون آدمیت دربارهی امیرکبیر و اندیشهی مشروطه کردن؛ مشروطیت
منبع روایتِ گریه کردن امیر بر مرگ کودکی که به خاطر نزدن واکسن آبله مُرد؛ سهند ایرانمهر
#پرویز_ورجاوند
#فریدون_آدمیت
#تاریخی
#یاد
#امیرکبیر
پایگاه ایران دوستان مازندران
@jolgeshomali
🔴 دریای زیبای مازندران
🔸 کناره های ساحل ماسه ای و زیبای #فریدون_کنار
بهمن ۱۳۹۹
ژاله غلامی
پایگاه ایران دوستان مازندران
@jolgeshomali
🔸 کناره های ساحل ماسه ای و زیبای #فریدون_کنار
بهمن ۱۳۹۹
ژاله غلامی
پایگاه ایران دوستان مازندران
@jolgeshomali
Forwarded from عاشقان ایران
👈مهرگان، جشن پیروزی قهرمانان ایران زمین بر اهریمن زمان👉
@LoversofIRAN
〰〰〰〰〰〰〰〰〰〰〰〰
⬅️ چرایی و پیدایش جشن مهرگان:
#مهرگان یا جشن #مهر،
یکی از بزرگترین جشنهای ایران است که در مهر روز از ماه مهر برگزار میشود.
«مهرگان» پس از #نوروز بزرگترین جشن ایرانیان باستان بودهاست. این جشن در جوامع ایرانی خارج از ایران نیز به گستردگی برگزار میشود.
امروزه ۱۰ مهرماه آغاز جشن مهرگان است و بخاطر دگرگونی های تقویم ایران پس از اسلام و هم رای نبودن کارشناسان در این باره، تا ۱۶ مهرماه را هفته جشن مهرگان در نظر می گیریم.
#ضحاک، هزار سال بر ایران اهورایی فرمانروایی کرد و ستم بسیار نمود.
هر شب دو جوان را می کشتند و مغزشان را تهی میکردند تا خوراک ماران ضحاک شود (استعاره از مغز شویی جوانان)!
اما روزی #کاوه که یک آهنگر بود، که ۱۸ پسرش بدست ضحاک کشته شده بودند، بر او خروشید و دادخواهی کرد و همان چرم آهنگری اش را به نماد دادخواهی بلند کرد.
مردم کوچه و بازار نیز با او همراه شدند و به نزد #فریدون_شاه که پنهانی در کوه برای خود ارتشی تدارک دیده بود رفتند.
قیامها با پیروزی فریدون بر ضحاک و به بند کشیده شدن ضحاک در کوه #دماوند پایان یافت.
فریدون فرخ فرشته نبود
ز مشک و ز عنبر سرشته نبود
به داد و دهش داشت این فرهی
تو داد و دهش کن، فریدون تویی
آن روز شکست ضحاک، که در آغاز مهر ماه بود، جشن #مهرگان برپا کردند و فریدون شاه تاجگذاری کرد و جشن مهرگان را پایه گذاری نمود.
چرم آهنگری کاوه نیز از آن پس #درفش_کاویانی خوانده شد و هر شاهی که در ایران به تخت مینشست بر آن زر و گوهر می افزود و سپاه ایران آن را در همه ی جنگها به نماد پیروزی به همراه خود می بردند.... تا پس از یورش اعراب و زمان جنگ #قادسیه که این درفش گرانبها بدست اعراب تازی افتاد و سپس از بین رفت.
⬅️ سرچشمه ها (منابع) :
درباره جشن مهرگان اینجا را بخوانید👈yon.ir/r1tgG
درباره ضحاک در #شاهنامه، #اوستا، نوشته های #پهلوی و فارسی_میانه این جا را بخوانید و به بخش منابع هم توجه کنید 👈 yon.ir/O1x63
درباره کاوه آهنگر، قهرمان مردمی ایران زمین، این جا را بخوانید و به بخش منابع هم توجه کنید 👈yon.ir/S6VkP
درباره فریدون شاه پاک نهاد ایران زمین هم اینجا را بخوانید و توجه کنید به منابع 👈 yon.ir/czPZz
درباره درفش کاویانی، اینجا را بخوانید 👈yon.ir/gEQlA
(بخشی از نوشته، از کانال زرتشتیان ایران است. @zartoshtianIran)
〰〰〰〰〰〰〰〰〰〰〰〰
بخشی از آیین های جشن مهرگان:
■چیدن خوان(سفره) ویژه جشن مهرگان،
■خواندن #شاهنامه بخش پیروزی فریدون بر ضحاک،
■سرایش اوستای #مهر_یشت
■برافراشتن #درفش_کاویانی
@LoversofIRAN
@LoversofIRAN
〰〰〰〰〰〰〰〰〰〰〰〰
⬅️ چرایی و پیدایش جشن مهرگان:
#مهرگان یا جشن #مهر،
یکی از بزرگترین جشنهای ایران است که در مهر روز از ماه مهر برگزار میشود.
«مهرگان» پس از #نوروز بزرگترین جشن ایرانیان باستان بودهاست. این جشن در جوامع ایرانی خارج از ایران نیز به گستردگی برگزار میشود.
امروزه ۱۰ مهرماه آغاز جشن مهرگان است و بخاطر دگرگونی های تقویم ایران پس از اسلام و هم رای نبودن کارشناسان در این باره، تا ۱۶ مهرماه را هفته جشن مهرگان در نظر می گیریم.
#ضحاک، هزار سال بر ایران اهورایی فرمانروایی کرد و ستم بسیار نمود.
هر شب دو جوان را می کشتند و مغزشان را تهی میکردند تا خوراک ماران ضحاک شود (استعاره از مغز شویی جوانان)!
اما روزی #کاوه که یک آهنگر بود، که ۱۸ پسرش بدست ضحاک کشته شده بودند، بر او خروشید و دادخواهی کرد و همان چرم آهنگری اش را به نماد دادخواهی بلند کرد.
مردم کوچه و بازار نیز با او همراه شدند و به نزد #فریدون_شاه که پنهانی در کوه برای خود ارتشی تدارک دیده بود رفتند.
قیامها با پیروزی فریدون بر ضحاک و به بند کشیده شدن ضحاک در کوه #دماوند پایان یافت.
فریدون فرخ فرشته نبود
ز مشک و ز عنبر سرشته نبود
به داد و دهش داشت این فرهی
تو داد و دهش کن، فریدون تویی
آن روز شکست ضحاک، که در آغاز مهر ماه بود، جشن #مهرگان برپا کردند و فریدون شاه تاجگذاری کرد و جشن مهرگان را پایه گذاری نمود.
چرم آهنگری کاوه نیز از آن پس #درفش_کاویانی خوانده شد و هر شاهی که در ایران به تخت مینشست بر آن زر و گوهر می افزود و سپاه ایران آن را در همه ی جنگها به نماد پیروزی به همراه خود می بردند.... تا پس از یورش اعراب و زمان جنگ #قادسیه که این درفش گرانبها بدست اعراب تازی افتاد و سپس از بین رفت.
⬅️ سرچشمه ها (منابع) :
درباره جشن مهرگان اینجا را بخوانید👈yon.ir/r1tgG
درباره ضحاک در #شاهنامه، #اوستا، نوشته های #پهلوی و فارسی_میانه این جا را بخوانید و به بخش منابع هم توجه کنید 👈 yon.ir/O1x63
درباره کاوه آهنگر، قهرمان مردمی ایران زمین، این جا را بخوانید و به بخش منابع هم توجه کنید 👈yon.ir/S6VkP
درباره فریدون شاه پاک نهاد ایران زمین هم اینجا را بخوانید و توجه کنید به منابع 👈 yon.ir/czPZz
درباره درفش کاویانی، اینجا را بخوانید 👈yon.ir/gEQlA
(بخشی از نوشته، از کانال زرتشتیان ایران است. @zartoshtianIran)
〰〰〰〰〰〰〰〰〰〰〰〰
بخشی از آیین های جشن مهرگان:
■چیدن خوان(سفره) ویژه جشن مهرگان،
■خواندن #شاهنامه بخش پیروزی فریدون بر ضحاک،
■سرایش اوستای #مهر_یشت
■برافراشتن #درفش_کاویانی
@LoversofIRAN
Forwarded from عاشقان ایران
👈 توضیح استاد #فریدون_جنیدی درباره دیوهای #مازندران در شاهنامه 👉
🏔منظور از مازندران در شاهنامه کجاست؟
⬅️از کانال شاهنامه شناسی
ابیات مربوط به مازندران در شاهنامه بدون افزوده های جعلی(الحاقیات)
چو #کاووس بگرفت گاه پدر
مر او را جهان، بنده شد سربسر
چنان بُد که در کاخ زرین نگار
همی خوَرد روزی، مَی خوشگُوار
اَبا پهلوانانِ اِیران به هم
همی رای زد، شاد، بر بِیش و کم
برفت از برِ پرده، سالارِ بار
خرامان بیامد برِ شهریار
بگفتا که: ”رامشگری بر در است
ابا بَربَت و نغز رامشگر است“
بفرمود تا پِیش او خواندند
برِ خوشنوازانْشْ بنشاندند
به بربت چو بایست، برساخت رود
برآورد مازندرانی سرود:
ز #مازندران، شهر ما، یاد باد
همیشه بر و بومش آباد باد
که در بوستانش همیشه گل است
به کوه اندرون، لاله و سنبل است
نوازنده، بلبل، به باغ اندرون
گُرازنده، آهو، به راغ اندرون
همیشه نیاساید از جُفتجوی
همه ساله، هر جای، رنگ است و بوی
گلاب است گویی به جویش روان
همی شاد گردد ز بویش، روان
دی و بهمن و آذَر و فروَدین
همیشه پر از لاله بینی زمین
همه ساله خندان لب جویبار
به هر جای، بازِ شکاری به کار
چو کاووس بشنید ازو این سَخُن
یکی تازه اندیشه افکند بُن
دل رزمجو را ببست اندر آن
که لشکر کشد سوی #مازندران
چنین گفت با سرفرازان رزم
که: ”ما سر نهادیم یکسر به بزم
اگر کاهلی پیشه گیرد دلِیر
نگردد ز آسایش و کام سِیر“
سخن چون به گوش بزرگان رسید
ازیشان، کس آن رای، فرّخ ندید
همه زرد گشتند و پُر چین بُروی
کسی جنگ دیوان نکرد آرزوی
کسی راست، پاسخ، نیارَست کرد
نهانی، روانْشان پر از باد سرد
به آواز گفتند: ما کِهتریم
زمین جز به فرمان تو نَسپَریم
⬅️ گروهی را گمان این است که «مازندران» در #شاهنامه جایگاه دیوان است، همانجاست که امروز مازندرانش خوانیم. در شاهنامه و کتابهای هم زمان با شاهنامه و پیش از آن، ظاهراً لفظ مازندران به معنی #طبرستان/ #تبرستان به کار نرفته است، مگر آن که به ندرت شعری یا عبارتی را بتوان چنان تفسیر کرد.
اغلب «مازندر» و «مازندران» بر سرزمینی در حدود مغرب و بسیار دور از ایران اطلاق میشد. در مقدمه #شاهنامه_ابومنصوری آمده:
” #شام و #یمن را مازندران خوانند و #مصر گویند از مازندران است“!
برخی از نویسندگان امروزی نیز جایگاه مازندران را در غرب، شام، یمن و برخی نیز در #هندوستان دانسته اند.
اما این گمانها درباره «مازندران» شاهنامه درست نیست. مازندران امروزی در گذشته «تبرستان» نامیده میشد، و چنان که در شاهنامه در داستان «زال و رودابه» میخوانیم، منوچهر پادشاه ایران پایتخت خویش را در آن مرز برگزیده بود: شهر #آمل
هنگامی که منوچهر از عشق زال و رودابه باخبر میشود و میخواهد به #کابل سپاه بکشد، پدرش سام به منوچهر نامه میفرستد و از زبان زال، چنین شِکوِه میکند:
«مرا» گفت «بَر دارِ آمل کنی
سَزاتر که آهنگ کابل کنی!»
(اگر مرا در آمل، پایتخت منوچهر، بر دار کنی، بهتر از آن است که به زابل لشکرکشی)
پس سرزمینی را که پایتخت ایران در آن باشد نشاید جایگاه دیوان نامیدن.
⬅️دیدگاه متفاوت استادجنیدی درباره نام مازندران و دیوسپید
«ماز» در زبانهای ایرانی، چین و شکن و برآمدگی و فرورفتگی است، و «مازاندر» جایگاهی است که چین و شکن و برجستگی در آن باشد، و همین رشته کوه البرز است. در زبان #فارسی_دری و زبان #تبرستان_باستان، «دوین» به معنای برجستگی و بلندی است. در زبان تبری، واژه دوین چند بار به معنی برجستگی و تپه و کوه آمده است؛ با افتادن «ین» پایانی، بگونه «دِو» dēv و آنگاه «دیو» درآمد
جایی که کاووس از آن سخن میراند، کوهستان #البرز بود که بایستی از ستیغهای بلند و دره های ژرف بگذرند. گذرندگان البرز کوه را، ابرهای همیشگی، بارانهای سخت، جنگلها و تیغزارها در پیش بود و بیشه های پر از دَدان و جانوران، شاخ و برگ فراوان پرتو آفتاب را گذر نمیداد
پیروزی بر دیوان مازندران، همان گشودن مازهای تبرستان و کوههای البرز است که به دست تبرستانیان و گیلانیان (اهالی #مازندران و #گیلان امروز) و ایرانیان دشت مرکزی انجام گرفت
چون یکایک این دوین ها به دست ایرانیان می افتاد و بر چراگاهها افزوده میشد، بزرگترین آنها «دوین سپید» یا «دیو سپید» بود که همانا کوه دماوند است. دماوند آن زمانها خاموش بود، اما گویا باز فعالیت مختصری کرد و بر ایرانیان آتش و سنگهای تیز بارید:
ز گردون بسی سنگ بارید و خَشت
پراکنده گشتند، اِیران، به دشت
گشودن البرزکوه و پیروزی بر دوین های مازندران، کار سیستانیان نبود، اما چون کاری بس بزرگ بود، پیروزی بر دیوسپید را شاهنامه به «رستم» نسبت دادند که جهان پهلوان (نماد ایران) بود
ایران: ایرانیان. جمعِ «اِیر» است و ایر یعنی فروتن، که صفت ایرانیان بوده است. در اینجا، «ان» علامت جمع است، یعنی ایرانیان. اما «ان» در نام کشور ایران، علامت نسبت است، یعنی جایگاه ایرانیان
💌عاشقان ایران
@LoversofIRAN
🏔منظور از مازندران در شاهنامه کجاست؟
⬅️از کانال شاهنامه شناسی
ابیات مربوط به مازندران در شاهنامه بدون افزوده های جعلی(الحاقیات)
چو #کاووس بگرفت گاه پدر
مر او را جهان، بنده شد سربسر
چنان بُد که در کاخ زرین نگار
همی خوَرد روزی، مَی خوشگُوار
اَبا پهلوانانِ اِیران به هم
همی رای زد، شاد، بر بِیش و کم
برفت از برِ پرده، سالارِ بار
خرامان بیامد برِ شهریار
بگفتا که: ”رامشگری بر در است
ابا بَربَت و نغز رامشگر است“
بفرمود تا پِیش او خواندند
برِ خوشنوازانْشْ بنشاندند
به بربت چو بایست، برساخت رود
برآورد مازندرانی سرود:
ز #مازندران، شهر ما، یاد باد
همیشه بر و بومش آباد باد
که در بوستانش همیشه گل است
به کوه اندرون، لاله و سنبل است
نوازنده، بلبل، به باغ اندرون
گُرازنده، آهو، به راغ اندرون
همیشه نیاساید از جُفتجوی
همه ساله، هر جای، رنگ است و بوی
گلاب است گویی به جویش روان
همی شاد گردد ز بویش، روان
دی و بهمن و آذَر و فروَدین
همیشه پر از لاله بینی زمین
همه ساله خندان لب جویبار
به هر جای، بازِ شکاری به کار
چو کاووس بشنید ازو این سَخُن
یکی تازه اندیشه افکند بُن
دل رزمجو را ببست اندر آن
که لشکر کشد سوی #مازندران
چنین گفت با سرفرازان رزم
که: ”ما سر نهادیم یکسر به بزم
اگر کاهلی پیشه گیرد دلِیر
نگردد ز آسایش و کام سِیر“
سخن چون به گوش بزرگان رسید
ازیشان، کس آن رای، فرّخ ندید
همه زرد گشتند و پُر چین بُروی
کسی جنگ دیوان نکرد آرزوی
کسی راست، پاسخ، نیارَست کرد
نهانی، روانْشان پر از باد سرد
به آواز گفتند: ما کِهتریم
زمین جز به فرمان تو نَسپَریم
⬅️ گروهی را گمان این است که «مازندران» در #شاهنامه جایگاه دیوان است، همانجاست که امروز مازندرانش خوانیم. در شاهنامه و کتابهای هم زمان با شاهنامه و پیش از آن، ظاهراً لفظ مازندران به معنی #طبرستان/ #تبرستان به کار نرفته است، مگر آن که به ندرت شعری یا عبارتی را بتوان چنان تفسیر کرد.
اغلب «مازندر» و «مازندران» بر سرزمینی در حدود مغرب و بسیار دور از ایران اطلاق میشد. در مقدمه #شاهنامه_ابومنصوری آمده:
” #شام و #یمن را مازندران خوانند و #مصر گویند از مازندران است“!
برخی از نویسندگان امروزی نیز جایگاه مازندران را در غرب، شام، یمن و برخی نیز در #هندوستان دانسته اند.
اما این گمانها درباره «مازندران» شاهنامه درست نیست. مازندران امروزی در گذشته «تبرستان» نامیده میشد، و چنان که در شاهنامه در داستان «زال و رودابه» میخوانیم، منوچهر پادشاه ایران پایتخت خویش را در آن مرز برگزیده بود: شهر #آمل
هنگامی که منوچهر از عشق زال و رودابه باخبر میشود و میخواهد به #کابل سپاه بکشد، پدرش سام به منوچهر نامه میفرستد و از زبان زال، چنین شِکوِه میکند:
«مرا» گفت «بَر دارِ آمل کنی
سَزاتر که آهنگ کابل کنی!»
(اگر مرا در آمل، پایتخت منوچهر، بر دار کنی، بهتر از آن است که به زابل لشکرکشی)
پس سرزمینی را که پایتخت ایران در آن باشد نشاید جایگاه دیوان نامیدن.
⬅️دیدگاه متفاوت استادجنیدی درباره نام مازندران و دیوسپید
«ماز» در زبانهای ایرانی، چین و شکن و برآمدگی و فرورفتگی است، و «مازاندر» جایگاهی است که چین و شکن و برجستگی در آن باشد، و همین رشته کوه البرز است. در زبان #فارسی_دری و زبان #تبرستان_باستان، «دوین» به معنای برجستگی و بلندی است. در زبان تبری، واژه دوین چند بار به معنی برجستگی و تپه و کوه آمده است؛ با افتادن «ین» پایانی، بگونه «دِو» dēv و آنگاه «دیو» درآمد
جایی که کاووس از آن سخن میراند، کوهستان #البرز بود که بایستی از ستیغهای بلند و دره های ژرف بگذرند. گذرندگان البرز کوه را، ابرهای همیشگی، بارانهای سخت، جنگلها و تیغزارها در پیش بود و بیشه های پر از دَدان و جانوران، شاخ و برگ فراوان پرتو آفتاب را گذر نمیداد
پیروزی بر دیوان مازندران، همان گشودن مازهای تبرستان و کوههای البرز است که به دست تبرستانیان و گیلانیان (اهالی #مازندران و #گیلان امروز) و ایرانیان دشت مرکزی انجام گرفت
چون یکایک این دوین ها به دست ایرانیان می افتاد و بر چراگاهها افزوده میشد، بزرگترین آنها «دوین سپید» یا «دیو سپید» بود که همانا کوه دماوند است. دماوند آن زمانها خاموش بود، اما گویا باز فعالیت مختصری کرد و بر ایرانیان آتش و سنگهای تیز بارید:
ز گردون بسی سنگ بارید و خَشت
پراکنده گشتند، اِیران، به دشت
گشودن البرزکوه و پیروزی بر دوین های مازندران، کار سیستانیان نبود، اما چون کاری بس بزرگ بود، پیروزی بر دیوسپید را شاهنامه به «رستم» نسبت دادند که جهان پهلوان (نماد ایران) بود
ایران: ایرانیان. جمعِ «اِیر» است و ایر یعنی فروتن، که صفت ایرانیان بوده است. در اینجا، «ان» علامت جمع است، یعنی ایرانیان. اما «ان» در نام کشور ایران، علامت نسبت است، یعنی جایگاه ایرانیان
💌عاشقان ایران
@LoversofIRAN
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🔴 به بهانه ۹ بهمن زادروز صدا بی تکرار #فریدون_فروغی
🔸فریدون فروغی ممنوعترین چهرهی موسیقی بود و آخرش هم تو خونهی تهرانپارساش دق کرد. فقط مجوزِ یه کنسرتِ کوچیک تو کیش بهش دادن. میگن شب تو سالن برق رفته بوده، فروغی گیتاربهشونه میآد پشتِ میکروفون و میگه چیزی که براتون میخونم کاملن جدیه: دیگه این قوزکِ پام یاریِ رفتن نداره
۹ بهمن ،زادروز صدایی بی تکرار "فریدون فروغی"
خواننده، نوازنده، آهنگساز و شاعر ایرانی و یکی از نوادر تاریخ موسیقی و ترانهی پاپ است.
او را فراموشی و خاموشی کُشت...
روانش شاد و یادش گرامی🌹🌹🌹
پایگاه ایران دوستان مازندران
@jolgeshomali
🔸فریدون فروغی ممنوعترین چهرهی موسیقی بود و آخرش هم تو خونهی تهرانپارساش دق کرد. فقط مجوزِ یه کنسرتِ کوچیک تو کیش بهش دادن. میگن شب تو سالن برق رفته بوده، فروغی گیتاربهشونه میآد پشتِ میکروفون و میگه چیزی که براتون میخونم کاملن جدیه: دیگه این قوزکِ پام یاریِ رفتن نداره
۹ بهمن ،زادروز صدایی بی تکرار "فریدون فروغی"
خواننده، نوازنده، آهنگساز و شاعر ایرانی و یکی از نوادر تاریخ موسیقی و ترانهی پاپ است.
او را فراموشی و خاموشی کُشت...
روانش شاد و یادش گرامی🌹🌹🌹
پایگاه ایران دوستان مازندران
@jolgeshomali
Yare Dabestanie Man
Fereydoun Foroughi
🍃موسیقی ایرانی
🍃 نام ترانه : یار دبستانی من
🍃با صدای بی تکرار #فریدون_فروغی
پایگاه ایران دوستان مازندران
@jolgeshomali
🍃 نام ترانه : یار دبستانی من
🍃با صدای بی تکرار #فریدون_فروغی
پایگاه ایران دوستان مازندران
@jolgeshomali
Forwarded from Eal Music
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
http://radio.iranseda.ir/timeArchivePart/?VALID=TRUE&ch=16&ti=19:30&d=2/25/2022
ایلبانگ 212 ث
از سری برنامههای مجلۀ موسیقی ایلبانگ رادیو فرهنگ
موضوع : گفتگوی #صادق_چراغی با بانو #یسنا_خوشفکر دربارۀ روند پیشرفت کارها برای نامگذاری روزی به نام موسیقی در گاهشمار ایرانی با نام #آواها_و_نواهای_ایرانی
پخش پیام استاد #محمدرضا_درویشی #کامبیز_روشن_روان #محمدعلی_کیانی_نژاد #فریدون_جنیدی #سیدرضا_طباطبایی به مناسبت نامگذاری روزی به نام موسیقی در گاهشمار ایرانی با نام #آواها و نواهای ایرانی
پخش این برنامه ساعت 19/30 شامگاه آدینه 1400.12.06
پس از فراز و نشیب بسیار در سال هایی که گذشت بالاخره موسیقی در گاهشمار ایرانی دارای روز شد، روزی با نام پارسی آوا و نواهای ایرانی. نامگذاری روز «آواها و نواهای ایرانی» یا همان «روز موسیقی» با نام و یاد صفیالدین ارموی موسیقیدان بزرگ انجام گرفته
iqna.ir/fa/news/ @mim.sajad.mim @abbas.karimi.abbasi @abbas.k.abbasi
instagram.com/cheraghi_sadegh telegram.me/cheraghieal Telegram.me/Ealmusic
Telegram.me/Ealmusic t.me/Iranmusicactivists
#رادیو_فرهنگ #ایل_بانگ #مجله_موسیقی #صادق_چراغی
ایلبانگ 212 ث
از سری برنامههای مجلۀ موسیقی ایلبانگ رادیو فرهنگ
موضوع : گفتگوی #صادق_چراغی با بانو #یسنا_خوشفکر دربارۀ روند پیشرفت کارها برای نامگذاری روزی به نام موسیقی در گاهشمار ایرانی با نام #آواها_و_نواهای_ایرانی
پخش پیام استاد #محمدرضا_درویشی #کامبیز_روشن_روان #محمدعلی_کیانی_نژاد #فریدون_جنیدی #سیدرضا_طباطبایی به مناسبت نامگذاری روزی به نام موسیقی در گاهشمار ایرانی با نام #آواها و نواهای ایرانی
پخش این برنامه ساعت 19/30 شامگاه آدینه 1400.12.06
پس از فراز و نشیب بسیار در سال هایی که گذشت بالاخره موسیقی در گاهشمار ایرانی دارای روز شد، روزی با نام پارسی آوا و نواهای ایرانی. نامگذاری روز «آواها و نواهای ایرانی» یا همان «روز موسیقی» با نام و یاد صفیالدین ارموی موسیقیدان بزرگ انجام گرفته
iqna.ir/fa/news/ @mim.sajad.mim @abbas.karimi.abbasi @abbas.k.abbasi
instagram.com/cheraghi_sadegh telegram.me/cheraghieal Telegram.me/Ealmusic
Telegram.me/Ealmusic t.me/Iranmusicactivists
#رادیو_فرهنگ #ایل_بانگ #مجله_موسیقی #صادق_چراغی
Forwarded from کانال رسمی بنیاد نیشابور
#آذربایجان_جان_ایران!
#فریدون_جنیدی
در دل و جان همۀ «ایرانیان» جز مهر به «آذربایجان» گرامی نیست و آنان که به گذشتههای دور زندگی نیاکان خود چشم دوختهاند، این سرزمین پرارج را «قبلهگاه ایرانیان» میشناسند؛ از آن هنگام که «کیخسرو کیانی»، آتشکدۀ «آذرگشسپ» را در آن گستره بنیاد نهاد؛ تا یکی دو سده پس از «اسلام»!
هیچ «ایرانی» نیست که آن مرز پرگهر را که بیگمان، با کوشش و تلاش مردمان آن به چنین پایگاه بلند رسیده است، به بدی و دشمنی یاد کند. ما «ایرانیان» با مهر «آذربایجان» چنانکه با مهر «بلوچستان» و «خوزستان» و ... زندگی میکنیم، همه با هم پیوستهایم و «آذربایجانیان» نژاده و فرهیخته نیز همین اندیشه و مهر را به جایجای این کشور کهنسال و مردمان آن دارند و این ستیزهها در این 75 سال از سوی آن کسان روی میدهد که مهر را از پدر و مادر و نیاکان گسستهاند و به بیگانگان پیوستهاند.
سرودهای از «خاقانی شروانی»، یکی از بزرگترین سرایندگان سخن «پارسی»:
چه سبب سوی خراسان شدنم نگذراند // عندلیبم به گلستان شدنم نگذراند
و در ستایش «سپاهان» سرودهای بلند دارد:
نکهت حور است یا صفای صفاهان // جبهت جوز است یا لقای صفاهان
و در همین سروده هفت گفتار در برتری «سپاهان» بر «بغداد» و چهار گفتار در برتری آن بر «مصر» آورده است!
پیوند «آذربایجان» با «ایران» و «ایرانیان» روشن است. گواهی تاریخ:
1) بخشی از یک دفتر، نوشتۀ «مولانا روحی انارجانی» در آغاز سدۀ یازدهم نشان میدهد که زبان مردمان «آذربایجان» یک گونۀ زیبا و شیرین از زبانهای «ایرانی»، میان «فارسی» امروز و زبان «پهلوی» بوده است.
2) یک هنگام پیشتر از آن گواه بزرگ «صفوۃ الصفا» از «ابن بزاز اردبیلی» را در دست داریم که در آن هرگاه سخنان «شیخ صفی الدین اردبیلی» را آورده همه «فارسی»، یا نزدیک به «پهلوی» است.
3) یک هنگام پیشتر از آن، هنگام درخشش دو موسیقیدان بزرگ «ایرانی»، «عبدالقادر مراغی» و «صفی الدین ارموی»، است که کتابهای آنان، همه داستان از «ایرانی» بودن آنان میگوید و این دو موسیقیدان بزرگ در شمار بزرگترین موسیقیدانان جهاناند.
4) یک هنگام پیشتر از آن، درخشش سخنسرایان بزرگ «آذربایجان»، «خاقانی شروانی»، «نظامی گنجوی»، و پیشتر از آنان «قطران تبریزی» است که همۀ آنان به «فارسی» روشن و شیرین سخن سرودهاند و نه به زبانی دیگر.
5) یک هنگام پیشتر از آن، «آذربایجان» هنگام «اشکانی» و «ساسانی» است که نشانها و مهرهای به دست آمده از آتشکدۀ «آذرگشسپ» همگی به خط و زبان «پهلوی» است.
6) یک هنگام پیشتر از آن، زمان پایانی «هخامنشیان»، آغاز کار «اسکندر» و «سلوکیان» است و «آتورپات» (نگهبان آذر) با کاردانی خویش آن بخش از «ایران» را از یورش «یونانیان» برکنار داشت و نام خویش را بر آن مرز نهاد: «آتورپانکان»: خانۀ «آتورپات»، که همین نام، از آن پس، بر آن استان «ایرانی» ماند و در گذر روزگار دگرگون به «آذربادگان»، «آذربایگان» و «آذربایجان» شد و علمیترین گفتار در این باره در کتاب «تاریخ آتورپاتکان» نوشتۀ آکادمیسین روانشاد پرفسور «اقرار علیاف» است که رئیس بخش تاریخ آکادمی علوم «آذربایجانِ باکو» بود. این کتاب به زبان «پارسی» ترجمه شد و در «بنیاد نیشابور» به چاپ رسید.
7) یک هنگام پیش از آن، هنگام «ماد» است که همۀ نویسندگان «یونانی» و «رومی» و «ایرانی» آنان را یکی از سه تیرۀ «ایرانی» در شمار میآورند و خوشبختانه تاریخ آنان و فرمانروایی آنان در دست هست و «ماد بزرگ» سرزمینهای «آذربایجان» تا «همدان» تا شمال «لرستان» و «کردستان» در «عراق» و «ترکیۀ» امروزی و بخشهایی از «اَران» و «قفقاز» را در برمیگرفت و بهروشنی پیوند نژادی و ملی «کردان» و «آذربایجانیان» و «قفقازیان» را نشان میدهد.
8) یک هنگام پیشتر از آن، به نامهای «منوا» و «اورارتو» و درخشش فرهنگ «ایرانی» آنان در این سرزمین برمیخوریم که امروز چون آفتاب بر همگان روشن است.
9) یک هنگام پیش از آن، هنگام پادشاهی «کیخسرو کیانی» است که همۀ نوشتههای «اوستایی»، جایگاه و پایتخت وی را در کنار دریاچۀ «چیچست» (اورمیه) یاد میکنند که در سنگنبشتۀ «شلمنصر»، پادشاه خونریز «آشور» از وی و ایل و دودمان او با نام «پارسوا» یاد میکند! و بدین سان نخستین «پارسیان» جهان که از نام و نشان آنان در 2852 سال پیش (834 سال پیش از میلاد مسیح) یاد میشود، نیاکان همین «آذربایجانیان» گرامی هستند.
آذربایجان جان ایران بود!
آذربایجان جان ایران است!
بنیاد نیشابور
۲۱ آذر ۱۳۹۸ خیامی
بنیاد نیشابور
https://t.me/bonyad_neyshaboor
#فریدون_جنیدی
در دل و جان همۀ «ایرانیان» جز مهر به «آذربایجان» گرامی نیست و آنان که به گذشتههای دور زندگی نیاکان خود چشم دوختهاند، این سرزمین پرارج را «قبلهگاه ایرانیان» میشناسند؛ از آن هنگام که «کیخسرو کیانی»، آتشکدۀ «آذرگشسپ» را در آن گستره بنیاد نهاد؛ تا یکی دو سده پس از «اسلام»!
هیچ «ایرانی» نیست که آن مرز پرگهر را که بیگمان، با کوشش و تلاش مردمان آن به چنین پایگاه بلند رسیده است، به بدی و دشمنی یاد کند. ما «ایرانیان» با مهر «آذربایجان» چنانکه با مهر «بلوچستان» و «خوزستان» و ... زندگی میکنیم، همه با هم پیوستهایم و «آذربایجانیان» نژاده و فرهیخته نیز همین اندیشه و مهر را به جایجای این کشور کهنسال و مردمان آن دارند و این ستیزهها در این 75 سال از سوی آن کسان روی میدهد که مهر را از پدر و مادر و نیاکان گسستهاند و به بیگانگان پیوستهاند.
سرودهای از «خاقانی شروانی»، یکی از بزرگترین سرایندگان سخن «پارسی»:
چه سبب سوی خراسان شدنم نگذراند // عندلیبم به گلستان شدنم نگذراند
و در ستایش «سپاهان» سرودهای بلند دارد:
نکهت حور است یا صفای صفاهان // جبهت جوز است یا لقای صفاهان
و در همین سروده هفت گفتار در برتری «سپاهان» بر «بغداد» و چهار گفتار در برتری آن بر «مصر» آورده است!
پیوند «آذربایجان» با «ایران» و «ایرانیان» روشن است. گواهی تاریخ:
1) بخشی از یک دفتر، نوشتۀ «مولانا روحی انارجانی» در آغاز سدۀ یازدهم نشان میدهد که زبان مردمان «آذربایجان» یک گونۀ زیبا و شیرین از زبانهای «ایرانی»، میان «فارسی» امروز و زبان «پهلوی» بوده است.
2) یک هنگام پیشتر از آن گواه بزرگ «صفوۃ الصفا» از «ابن بزاز اردبیلی» را در دست داریم که در آن هرگاه سخنان «شیخ صفی الدین اردبیلی» را آورده همه «فارسی»، یا نزدیک به «پهلوی» است.
3) یک هنگام پیشتر از آن، هنگام درخشش دو موسیقیدان بزرگ «ایرانی»، «عبدالقادر مراغی» و «صفی الدین ارموی»، است که کتابهای آنان، همه داستان از «ایرانی» بودن آنان میگوید و این دو موسیقیدان بزرگ در شمار بزرگترین موسیقیدانان جهاناند.
4) یک هنگام پیشتر از آن، درخشش سخنسرایان بزرگ «آذربایجان»، «خاقانی شروانی»، «نظامی گنجوی»، و پیشتر از آنان «قطران تبریزی» است که همۀ آنان به «فارسی» روشن و شیرین سخن سرودهاند و نه به زبانی دیگر.
5) یک هنگام پیشتر از آن، «آذربایجان» هنگام «اشکانی» و «ساسانی» است که نشانها و مهرهای به دست آمده از آتشکدۀ «آذرگشسپ» همگی به خط و زبان «پهلوی» است.
6) یک هنگام پیشتر از آن، زمان پایانی «هخامنشیان»، آغاز کار «اسکندر» و «سلوکیان» است و «آتورپات» (نگهبان آذر) با کاردانی خویش آن بخش از «ایران» را از یورش «یونانیان» برکنار داشت و نام خویش را بر آن مرز نهاد: «آتورپانکان»: خانۀ «آتورپات»، که همین نام، از آن پس، بر آن استان «ایرانی» ماند و در گذر روزگار دگرگون به «آذربادگان»، «آذربایگان» و «آذربایجان» شد و علمیترین گفتار در این باره در کتاب «تاریخ آتورپاتکان» نوشتۀ آکادمیسین روانشاد پرفسور «اقرار علیاف» است که رئیس بخش تاریخ آکادمی علوم «آذربایجانِ باکو» بود. این کتاب به زبان «پارسی» ترجمه شد و در «بنیاد نیشابور» به چاپ رسید.
7) یک هنگام پیش از آن، هنگام «ماد» است که همۀ نویسندگان «یونانی» و «رومی» و «ایرانی» آنان را یکی از سه تیرۀ «ایرانی» در شمار میآورند و خوشبختانه تاریخ آنان و فرمانروایی آنان در دست هست و «ماد بزرگ» سرزمینهای «آذربایجان» تا «همدان» تا شمال «لرستان» و «کردستان» در «عراق» و «ترکیۀ» امروزی و بخشهایی از «اَران» و «قفقاز» را در برمیگرفت و بهروشنی پیوند نژادی و ملی «کردان» و «آذربایجانیان» و «قفقازیان» را نشان میدهد.
8) یک هنگام پیشتر از آن، به نامهای «منوا» و «اورارتو» و درخشش فرهنگ «ایرانی» آنان در این سرزمین برمیخوریم که امروز چون آفتاب بر همگان روشن است.
9) یک هنگام پیش از آن، هنگام پادشاهی «کیخسرو کیانی» است که همۀ نوشتههای «اوستایی»، جایگاه و پایتخت وی را در کنار دریاچۀ «چیچست» (اورمیه) یاد میکنند که در سنگنبشتۀ «شلمنصر»، پادشاه خونریز «آشور» از وی و ایل و دودمان او با نام «پارسوا» یاد میکند! و بدین سان نخستین «پارسیان» جهان که از نام و نشان آنان در 2852 سال پیش (834 سال پیش از میلاد مسیح) یاد میشود، نیاکان همین «آذربایجانیان» گرامی هستند.
آذربایجان جان ایران بود!
آذربایجان جان ایران است!
بنیاد نیشابور
۲۱ آذر ۱۳۹۸ خیامی
بنیاد نیشابور
https://t.me/bonyad_neyshaboor
Telegram
کانال رسمی بنیاد نیشابور
#بنیاد_نیشابور
راه ارتباط مجازی با ما bonyadeneyshaboor.ir@gmail.com
برای تهیه کتاب
شنبه تا چهارشنبه، جز روزهای تعطیل رسمی، ساعت ۱۱-۱۴ و ۱۶-۱۸
با شماره تلفن
۸۸۹۶۲۷۸۴
تماس بگیرید.
راه ارتباط مجازی با ما bonyadeneyshaboor.ir@gmail.com
برای تهیه کتاب
شنبه تا چهارشنبه، جز روزهای تعطیل رسمی، ساعت ۱۱-۱۴ و ۱۶-۱۸
با شماره تلفن
۸۸۹۶۲۷۸۴
تماس بگیرید.
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
#یاد_مشاهیر
🟦 ۸۳ سال با استاد #همایون_خرم
🔸️موسیقیدان، آهنگساز، نوازنده ی #ویلون
از سال ۱۳۰۹ در بوشهر تا ۲۸ دیماه ۱۳۹۱ در تهران
⭕این ویدئو بلافاصله پس از فوت استاد تهیه شده است.
🔹️ #همایون_خرم؛ خاطرهسازِ نسلها یکی از مهمترین آهنگسازان تاریخ معاصر ایران بود. هنرمندی که از ۱۴ سالگی وارد رادیو شد و طی سه دهه تعداد زیادی از آثار پرطرفدار موسیقی ایرانی را آهنگسازی کرد. او از اعضای شورای عالی خانهموسیقی ایران بود.
وی هارمونی را با #فریدون_فرزانه و با شیوه "سارلی" فراگرفته و در سازبندی از #کورساکف متأثر بود.
خرم با خوانندگان دو دهه طلایی موسیقی ایران همکاری داشتهاست. #حسین_قوامی، ایزدبانو، #مرضیه، گلوریا روحانی، #دلکش، گلپا، ایرج و #محمدرضا_شجریان، از آن جملهاند. البته #پروین_نوریوند تا چندین سال خواننده انحصاری آثار خرم محسوب میشد.
آهنگهایی چون #رسوای_زمانه، #طاقتم_ده #غوغای_ستارگان، #پیک_سحری و #تو_ای_پری_کجایی که بخشی از حافظهٔ شنیداری ایرانیان هستند، از جمله آثار بیادماندنی #همایون_خرم است.
روانش شاد و یادش مانا.
از کانال جامعه شناسی گروهها
پایگاه ایران دوستان مازندران
@jolgeshomali
🟦 ۸۳ سال با استاد #همایون_خرم
🔸️موسیقیدان، آهنگساز، نوازنده ی #ویلون
از سال ۱۳۰۹ در بوشهر تا ۲۸ دیماه ۱۳۹۱ در تهران
⭕این ویدئو بلافاصله پس از فوت استاد تهیه شده است.
🔹️ #همایون_خرم؛ خاطرهسازِ نسلها یکی از مهمترین آهنگسازان تاریخ معاصر ایران بود. هنرمندی که از ۱۴ سالگی وارد رادیو شد و طی سه دهه تعداد زیادی از آثار پرطرفدار موسیقی ایرانی را آهنگسازی کرد. او از اعضای شورای عالی خانهموسیقی ایران بود.
وی هارمونی را با #فریدون_فرزانه و با شیوه "سارلی" فراگرفته و در سازبندی از #کورساکف متأثر بود.
خرم با خوانندگان دو دهه طلایی موسیقی ایران همکاری داشتهاست. #حسین_قوامی، ایزدبانو، #مرضیه، گلوریا روحانی، #دلکش، گلپا، ایرج و #محمدرضا_شجریان، از آن جملهاند. البته #پروین_نوریوند تا چندین سال خواننده انحصاری آثار خرم محسوب میشد.
آهنگهایی چون #رسوای_زمانه، #طاقتم_ده #غوغای_ستارگان، #پیک_سحری و #تو_ای_پری_کجایی که بخشی از حافظهٔ شنیداری ایرانیان هستند، از جمله آثار بیادماندنی #همایون_خرم است.
روانش شاد و یادش مانا.
از کانال جامعه شناسی گروهها
پایگاه ایران دوستان مازندران
@jolgeshomali
🔴 ۳۰ شهریور زاد روز #فریدون_مشیری شاعر عاشقانه ها🥀
"صحبت از پژمردن یک برگ نیست
وای جنگل را بیابان می کنند
دست خون آلود را
در پیش چشم خلق پنهان می کنند."
#فریدون_مشیری
پایگاه ایران دوستان مازندران
@jolgeshomali
"صحبت از پژمردن یک برگ نیست
وای جنگل را بیابان می کنند
دست خون آلود را
در پیش چشم خلق پنهان می کنند."
#فریدون_مشیری
پایگاه ایران دوستان مازندران
@jolgeshomali
Forwarded from مجله خبری دانشمند📡
به مناسبت #جشن_مهرگان داستان ضحاک رو باهم مرور کنیم
به روایت #فردوسی،
۱۶ مهر روز کشته شدن ضحاک است
ضحاک عرب است ولی بر ایران زمین سلطهدارد ، چه رویای عجیبی است این کابوس فردوسی .
شیطان در هیأت یک آشپز به استخدام دربار درمیآید و برای نخستینبار به ضحاک گوشت میخوراند .
طعم پرندگان بریان به مذاق ضحاک خوش میآید و تصمیم به تشویق آشپز جدید میگیرد .
ضحاک ، آشپز را بهحضور میطلبد و از او تمجید میکند و بهاو میگوید چه دستمزدی برای این غذای لذیذ طلبمیکند ، آشپز که همان شیطان است میگوید بوسه بر شانههای شاه بهترین پاداش برای من است .
شاه از این تملق خوشش میآید و اجازه بوسه میدهد !
روز بعد شانههای شاه زخم میشود و پس از مدتی زخمها باز میشوند و دو مار سیاه از زخمها بیرونمیآیند ، مارها تمایلدارند از گوشهای ضحاک بهداخل روند و مغز سر او را بخورند !
شیطان اینبار به هیأت حکیم ظاهر میشود و میگوید تنها راه بقای شاه این است که هر روز دو جوان را قربانیکند و مغز سر آنان را به مارها بدهد تا سیر شوند و اشتهایی برای خوردن مغز شاه نداشتهباشند !
هر روز دو پسر جوان ایرانی به قید قرعه دستگیر میشوند و به آشپزخانه دربار آورده میشوند ، ظاهرا عدالت برقرار است و بهکسی ظلمنمیشود .
ولی روزانه مغز سر دو جوان ، غذای مارها می شود ، باشد که مغز شاه سالم بماند .
قیمت مغز شاه سالانه بیش از هفتصد مغز جوان است!
هیچکس جرأت مقاومت ندارد و ایرانیان کماکان دچار این گفتمان هستند که :
بگذار همسایه فریاد بزند ، چرا من ؟؟
و خشنودی هر خانواده ایرانی ایناست که امروز نوبت جوان آنها نشدهاست
به اصطلاح از ستون به ستون فرج است!
«ارمایل» و «گرمایل» که ادارهکننده آشپزخانه دربار هستند تصمیم به اقدام میگیرند ،
البته نه اقدامی رادیکال بلکه اقدامی میاندارانه
آنها فکر میکنند که اگر هر روز یک جوان را قربانیکنند و مغز سر آن جوان را با مغز سر یک گوسفند مخلوط کنند ، مارها تغییر طعم مغز را متوجه نمیشوند و با اینحساب آنها میتوانند در طول یک سال ، سیصد و شصت و پنج جوان را نجاتدهند!
نکته #جالب #حکایت اینجاست که مارها «مغز» میخواهند ، مغز !
نه قلب ، نه جگر ، نه ران ، نه دست ، فقط مغز!
هرکس که مغز ندارد خوشبگذراند ، مارها فقط مغز طلبمیکنند .
اقدام میان دارانه دو آشپز جواب میدهد ! مارها طعم مغز مخلوط را تشخیص نمیدهند و هر روز از دو جوان که به آشپزخانه سلطنتی سپرده میشوند یکی آزاد میشود !
ارمایل و گرمایل خشنودند که درسال ۳۶۵ نفر را نجات دادهاند ،
در این کارشان نیمه پر لیوان را میبینند
ارمایل و گرمایل هر روز یک جوان را آزاد میکنند و بهاو میگویند سر به بیابان بگذارد و در شهرها آفتابی نشود که اگر معلوم شود او از آشپزخانه حکومتی گریخته ، هم او خوراک مارها میشود و هم سر ارمایل و گرمایل...
« #کاوه_آهنگر » آهنگر بود
و سه جوانش خوراک مارهای حکومتی شدهبودند ،
کاوه رادیکال بود ، اگر ارمایل و گرمایل هم سهجوان داده بودند شاید رادیکال شده بودند .
#ضحاک_ماردوش تصمیم میگیرد
از رعایا نامهای بگیرد مبنی بر اینکه سلطانی دادگر است !!!
رعایا اطاعت میکنند و به صف میایستند تا طوماری را امضاکنند بهنفع دادگری #ضحاک !!!
در صف میایستند و امضاء میکنند ، در صف میایستند و ....
تا نوبت به کاوه میرسد ،
او امضا نمیکند،
طومار را پارهمیکند ،
و فریاد میزند که تو دادگری ؟؟؟!!!
تو بیدادگری...
کاوه نمیترسد!
فریاد کاوه ، ضحاک و درباریان را وحشتزده میکند
و این فریاد دلیرانه شمارش معکوس سقوط ضحاک است.
کاوه آهنگر پیشبند چرمی که هنگام کار بر تن میپوشید را بر سر نیزه میکند
و این پرچم نماد قیامش میشود،
#درفش_کاویانی.
با پیوستن جوانان آزاد شده از مسلخ ضحاک به کاوه آهنگر ،
قیام علیه ضحاک آغاز میشود...
و سرانجام ضحاک بدست #فریدون اسیر میشود
در شاهنامه آمده است که هنگامی که فریدون می خواهد ضحاک را بکشد،
سروش(پیک آسمانی) پدیدار می شود
و با گفتن رازی در گوش فریدون،
از او می خواست که دست از کشتن ضحاک بکشد:
«همان گه بیامد خجسته سروش به چربی یکی راز گفتش به گوش؛
که این بسته را تا دماوند ببر همچنین تازنان بی گروه».
سروش می گوید که زمان کشته شدن ضحاک فرار نرسیده است و سرنوشت او در این زمان نیست.
فریدون نیز ضحاک را به کوه دماوند می برد و در آنجا به بند می کشد.
تا وقتی که زمان آن فرار رسد و به دست گرشاسب کشته شود
#داستان #شاهنامه
#جشن #مهرگان خجسته باد
📡https://t.me/srstaj
Majaleh khabari danshmand
به روایت #فردوسی،
۱۶ مهر روز کشته شدن ضحاک است
ضحاک عرب است ولی بر ایران زمین سلطهدارد ، چه رویای عجیبی است این کابوس فردوسی .
شیطان در هیأت یک آشپز به استخدام دربار درمیآید و برای نخستینبار به ضحاک گوشت میخوراند .
طعم پرندگان بریان به مذاق ضحاک خوش میآید و تصمیم به تشویق آشپز جدید میگیرد .
ضحاک ، آشپز را بهحضور میطلبد و از او تمجید میکند و بهاو میگوید چه دستمزدی برای این غذای لذیذ طلبمیکند ، آشپز که همان شیطان است میگوید بوسه بر شانههای شاه بهترین پاداش برای من است .
شاه از این تملق خوشش میآید و اجازه بوسه میدهد !
روز بعد شانههای شاه زخم میشود و پس از مدتی زخمها باز میشوند و دو مار سیاه از زخمها بیرونمیآیند ، مارها تمایلدارند از گوشهای ضحاک بهداخل روند و مغز سر او را بخورند !
شیطان اینبار به هیأت حکیم ظاهر میشود و میگوید تنها راه بقای شاه این است که هر روز دو جوان را قربانیکند و مغز سر آنان را به مارها بدهد تا سیر شوند و اشتهایی برای خوردن مغز شاه نداشتهباشند !
هر روز دو پسر جوان ایرانی به قید قرعه دستگیر میشوند و به آشپزخانه دربار آورده میشوند ، ظاهرا عدالت برقرار است و بهکسی ظلمنمیشود .
ولی روزانه مغز سر دو جوان ، غذای مارها می شود ، باشد که مغز شاه سالم بماند .
قیمت مغز شاه سالانه بیش از هفتصد مغز جوان است!
هیچکس جرأت مقاومت ندارد و ایرانیان کماکان دچار این گفتمان هستند که :
بگذار همسایه فریاد بزند ، چرا من ؟؟
و خشنودی هر خانواده ایرانی ایناست که امروز نوبت جوان آنها نشدهاست
به اصطلاح از ستون به ستون فرج است!
«ارمایل» و «گرمایل» که ادارهکننده آشپزخانه دربار هستند تصمیم به اقدام میگیرند ،
البته نه اقدامی رادیکال بلکه اقدامی میاندارانه
آنها فکر میکنند که اگر هر روز یک جوان را قربانیکنند و مغز سر آن جوان را با مغز سر یک گوسفند مخلوط کنند ، مارها تغییر طعم مغز را متوجه نمیشوند و با اینحساب آنها میتوانند در طول یک سال ، سیصد و شصت و پنج جوان را نجاتدهند!
نکته #جالب #حکایت اینجاست که مارها «مغز» میخواهند ، مغز !
نه قلب ، نه جگر ، نه ران ، نه دست ، فقط مغز!
هرکس که مغز ندارد خوشبگذراند ، مارها فقط مغز طلبمیکنند .
اقدام میان دارانه دو آشپز جواب میدهد ! مارها طعم مغز مخلوط را تشخیص نمیدهند و هر روز از دو جوان که به آشپزخانه سلطنتی سپرده میشوند یکی آزاد میشود !
ارمایل و گرمایل خشنودند که درسال ۳۶۵ نفر را نجات دادهاند ،
در این کارشان نیمه پر لیوان را میبینند
ارمایل و گرمایل هر روز یک جوان را آزاد میکنند و بهاو میگویند سر به بیابان بگذارد و در شهرها آفتابی نشود که اگر معلوم شود او از آشپزخانه حکومتی گریخته ، هم او خوراک مارها میشود و هم سر ارمایل و گرمایل...
« #کاوه_آهنگر » آهنگر بود
و سه جوانش خوراک مارهای حکومتی شدهبودند ،
کاوه رادیکال بود ، اگر ارمایل و گرمایل هم سهجوان داده بودند شاید رادیکال شده بودند .
#ضحاک_ماردوش تصمیم میگیرد
از رعایا نامهای بگیرد مبنی بر اینکه سلطانی دادگر است !!!
رعایا اطاعت میکنند و به صف میایستند تا طوماری را امضاکنند بهنفع دادگری #ضحاک !!!
در صف میایستند و امضاء میکنند ، در صف میایستند و ....
تا نوبت به کاوه میرسد ،
او امضا نمیکند،
طومار را پارهمیکند ،
و فریاد میزند که تو دادگری ؟؟؟!!!
تو بیدادگری...
کاوه نمیترسد!
فریاد کاوه ، ضحاک و درباریان را وحشتزده میکند
و این فریاد دلیرانه شمارش معکوس سقوط ضحاک است.
کاوه آهنگر پیشبند چرمی که هنگام کار بر تن میپوشید را بر سر نیزه میکند
و این پرچم نماد قیامش میشود،
#درفش_کاویانی.
با پیوستن جوانان آزاد شده از مسلخ ضحاک به کاوه آهنگر ،
قیام علیه ضحاک آغاز میشود...
و سرانجام ضحاک بدست #فریدون اسیر میشود
در شاهنامه آمده است که هنگامی که فریدون می خواهد ضحاک را بکشد،
سروش(پیک آسمانی) پدیدار می شود
و با گفتن رازی در گوش فریدون،
از او می خواست که دست از کشتن ضحاک بکشد:
«همان گه بیامد خجسته سروش به چربی یکی راز گفتش به گوش؛
که این بسته را تا دماوند ببر همچنین تازنان بی گروه».
سروش می گوید که زمان کشته شدن ضحاک فرار نرسیده است و سرنوشت او در این زمان نیست.
فریدون نیز ضحاک را به کوه دماوند می برد و در آنجا به بند می کشد.
تا وقتی که زمان آن فرار رسد و به دست گرشاسب کشته شود
#داستان #شاهنامه
#جشن #مهرگان خجسته باد
📡https://t.me/srstaj
Majaleh khabari danshmand
🔴 ۲۶ تا ۳۱ تیرما و#عید_مردگان یا همان #خاک_سر_عید در #مازندران است.
پیروزی یلی از #تبرستان بنام #فریدون
,
بر #ضحاک_مار_بدوش.
🔸عید مردگان در مازندران از ۲۶ تا ۳۱ #تیرماه برگزارمیشود دراین روزها بری مردگان خوراکیهای گوناگون آماده میکنند و به مزارشان میبرند.
پایگاه ایراندوستان مازندران
@jolgeshomali
پیروزی یلی از #تبرستان بنام #فریدون
,
بر #ضحاک_مار_بدوش.
🔸عید مردگان در مازندران از ۲۶ تا ۳۱ #تیرماه برگزارمیشود دراین روزها بری مردگان خوراکیهای گوناگون آماده میکنند و به مزارشان میبرند.
پایگاه ایراندوستان مازندران
@jolgeshomali
یاران
صدیق تعریف
🍃 موسیقی ایرانی(تصنیف بیات ترک، آهنگ محلی کردی)
🍃نام آواز : #یاران
🍃باصدای : #صدیق_تعریف
🍃تنظیم : #جلال_ذوالفنون
🍃 شعر : #فریدون_مشیری
🍃 اجرا 1369
پیشکش به مردان بی ادعای جنگ که خالصانه از سرزمینمان دفاع کردند به ویژه آزادگان جنگ.
پایگاه ایران دوستان مازندران
@jolgeshomali
🍃نام آواز : #یاران
🍃باصدای : #صدیق_تعریف
🍃تنظیم : #جلال_ذوالفنون
🍃 شعر : #فریدون_مشیری
🍃 اجرا 1369
پیشکش به مردان بی ادعای جنگ که خالصانه از سرزمینمان دفاع کردند به ویژه آزادگان جنگ.
پایگاه ایران دوستان مازندران
@jolgeshomali