پایگاه ایران دوستان مازندران
698 subscribers
10.3K photos
4.93K videos
140 files
2.42K links
هر آنچه که درباره ی ایران ،شکوه تمدن و فرهنگ ایران و ایرانی است در این کانال ببینید.
Download Telegram
AudioTrack 01
khodaee-ali
🍃در رثای #فردوسی
آفریدگار : #شاهنامه
🍃 با صدای: #علی_خدایی

پایگاه ایران دوستان مازندران
@jolgeshomali
#یاد_مفاخر
۲۵ اردیبهشت، روز بزرگداشت
#فردوسی

🌿بگیر این سیه‌گیسو از یک سُواَم
زِ بَهرِ تو باید همی گیسوام


🔶برآمد سیه‌چشمِ گُلرخ به بام
چو سروِ سَهی، بر سرش ماهِ تام
چو از دور دستان سام سوار
پدید آمد آن دختر نامدار
دو بیجاده بگشاد و آواز داد
که شاد آمدی، ای جوانمرد شاد

چُنین داد پاسخ که ای ماه‌چهر
دُرودَت زِ من؛ آفرین از سپهر
چه مایه شَبان دیده اندر سماک
خروشان بُدَم پیشِ یزدانِ پاک
همی خواستم تا خدایِ جهان
نماید مرا رویت اندر نهان
کنون شاد گشتم به آواز تو
بدین خوب‌ْگفتارِ با نازِ تو
یکی چارهٔ راهِ دیدار جوی
چه پُرسی، تو بر باره و من به کوی؟

پَری‌روی گفتِ سپهبَد شنود؛
زِ سَر، شَعرِ گُلنار بگشاد زود

«بگیر این سیه‌گیسو از یک سُواَم
زِ بَهرِ تو باید همی گیسوام.»

نگه کرد زال اندر آن ماهروی
شگفتی بمانْد، اندران روی و موی...


📖شاهنامهٔ فردوسی، پادشاهی منوچهر
بر اساس چاپ مسکو
🖍️به کوشش دکتر سعید حمیدیان
✏️تصویر‌گر: فیروزه ایمانی
سَماک: نام ستاره‌ای و آن منزل چهاردهم قمر است.
شَعر: موی

#شاهنامه
#فردوسی
#زال_و_رودابه


https://t.me/shafiei_kadkani
https://t.me/Sociologyofsocialgroups
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🔴 پارسی در دوره #ساسانیان

🔸زبان پارسی دوره ساسانیان ( ۱۵۰۰ سال پیش)
چقدر نزدیک هست به زبان امروزی ایرانیان این ماندگاری زبان را مدیون #فردوسی بزرگ هستیم.


پایگاه ایران دوستان مازندران
@jolgeshomali
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🔴ایران ،شاهنامه و فردوسی


🔸 درک ارزش #شاهنامه و کار #فردوسی
از زبان دکتر #علیرضا_قیامتی
استاد ادبیات و زبان فارسی دانشگاه فرهنگیان مشهد/انجمن زبان فارسی


پایگاه ایران دوستان مازندران
@jolgeshomali
به مناسبت #جشن_مهرگان داستان ضحاک رو باهم مرور کنیم
به روایت #فردوسی،
۱۶ مهر روز کشته شدن ضحاک است


ضحاک عرب است ولی بر ایران ‌زمین سلطه‌دارد ، چه رویای عجیبی است این کابوس فردوسی .
شیطان در هیأت یک آشپز به‌ استخدام دربار در‌می‌آید و برای نخستین‌بار به ضحاک گوشت می‌خوراند .
طعم پرندگان بریان به ‌مذاق ضحاک خوش ‌می‌آید و تصمیم به تشویق آشپز جدید می‌گیرد .
ضحاک ، آشپز را به‌حضور ‌می‌طلبد و از او تمجید می‌کند و به‌او می‌گوید چه دستمزدی برای این غذای لذیذ طلب‌می‌کند ، آشپز که همان شیطان است می‌گوید بوسه بر شانه‌های شاه بهترین پاداش برای من است .
شاه از این تملق خوشش ‌می‌آید و اجازه بوسه می‌دهد !
روز بعد شانه‌های شاه زخم‌ می‌شود و پس از مدتی ‌زخم‌ها باز می‌شوند و دو مار سیاه از زخم‌ها بیرون‌می‌آیند ، مارها تمایل‌دارند از گوش‌های ضحاک به‌داخل روند و مغز سر او را بخورند !
شیطان اینبار به هیأت حکیم ظاهر‌ می‌شود و می‌گوید تنها ‌‌راه بقای شاه این ‌است که هر‌ روز دو‌ جوان را قربانی‌کند و مغز سر آنان را به‌ مارها بدهد تا سیر شوند و اشتهایی برای خوردن مغز شاه نداشته‌باشند !
هر‌ روز دو پسر جوان ایرانی به قید قرعه دستگیر ‌می‌شوند و به آشپزخانه دربار آورده‌ می‌شوند ، ظاهرا عدالت برقرار است و به‌کسی ظلم‌نمی‌شود .
ولی روزانه مغز سر دو‌ جوان ، غذای مارها می شود ، باشد که مغز شاه سالم ‌بماند .
قیمت مغز شاه سالانه بیش از هفتصد‌ مغز جوان است!
هیچکس جرأت مقاومت ندارد و ایرانیان کماکان دچار این گفتمان هستند که :
بگذار همسایه فریاد بزند ، چرا من ؟؟
و خشنودی هر خانواده ایرانی این‌است که امروز نوبت جوان آن‌ها نشده‌است
به اصطلاح از ستون ‌به ‌ستون فرج است!

«ارمایل» و «گرمایل» که اداره‌کننده آشپزخانه دربار هستند تصمیم‌ به‌ اقدام می‌گیرند ،
البته نه اقدامی رادیکال بلکه اقدامی میان‌دارانه

آن‌ها فکر می‌کنند که اگر هر روز یک ‌جوان را قربانی‌کنند و مغز سر آن ‌جوان را با مغز سر یک‌ گوسفند مخلوط ‌کنند ، مارها تغییر طعم مغز را متوجه نمی‌شوند و با ‌این‌حساب آن‌ها می‌توانند در طول یک سال ، سیصد و شصت و پنج جوان را نجات‌دهند!

نکته #جالب #حکایت اینجاست که مارها «مغز» می‌خواهند ، مغز !
نه قلب ، نه جگر ، نه ران ، نه دست ، فقط مغز!

هرکس که مغز ندارد خوش‌بگذراند ، مارها فقط مغز طلب‌می‌کنند .

اقدام میان دارانه دو آشپز جواب ‌می‌دهد ! مارها طعم مغز مخلوط را تشخیص‌ نمی‌دهند و هر روز از دو ‌جوان که به آشپزخانه سلطنتی سپرده‌ می‌شوند یکی آزاد می‌شود !
ارمایل و گرمایل خشنودند که در‌سال ۳۶۵ نفر را نجات داده‌اند ،
در این کارشان نیمه پر لیوان را می‌بینند

ارمایل و گرمایل هر روز یک جوان را آزاد‌ می‌کنند و به‌او می‌گویند سر ‌به‌ بیابان بگذارد و در شهرها آفتابی‌ نشود که اگر معلوم ‌شود او از آشپزخانه حکومتی گریخته ، هم او خوراک مارها می‌شود و هم سر ارمایل و گرمایل...

« #کاوه_آهنگر » آهنگر بود
و سه‌ جوانش خوراک مارهای حکومتی شده‌بودند ،
کاوه رادیکال بود ، اگر ارمایل و گرمایل هم سه‌جوان داده بودند شاید رادیکال شده بودند .

#ضحاک_مار‌‌دوش تصمیم‌ می‌گیرد
از رعایا نامه‌ای بگیرد مبنی ‌بر این‌که سلطانی دادگر است !!!

رعایا اطاعت ‌می‌کنند و به‌ صف می‌ایستند تا طوماری را امضا‌کنند به‌نفع دادگری #ضحاک !!!

در صف می‌ایستند و امضاء می‌کنند ، در صف می‌ایستند و ....

تا نوبت به کاوه می‌رسد ،
او امضا‌ نمی‌کند،
طومار را پاره‌می‌کند ،
و فریاد‌ می‌زند که تو دادگری ؟؟؟!!!
تو بیدادگری...
کاوه نمی‌ترسد!
فریاد کاوه ، ضحاک و درباریان را وحشت‌زده می‌کند
و این فریاد دلیرانه شمارش معکوس سقوط ضحاک است.
کاوه آهنگر پیشبند چرمی که هنگام کار بر تن می‌پوشید را بر سر نیزه میکند
و این پرچم نماد قیامش میشود،
#درفش_کاویانی.
با پیوستن جوانان آزاد شده از مسلخ ضحاک به کاوه آهنگر ،
قیام علیه ضحاک آغاز می‌شود...
و سرانجام ضحاک بدست #فریدون اسیر میشود
 در شاهنامه آمده است که هنگامی که فریدون می خواهد ضحاک را بکشد،
سروش(پیک آسمانی) پدیدار می شود
و با گفتن رازی در گوش فریدون،
از او می خواست که دست از کشتن ضحاک بکشد:
«همان گه بیامد خجسته سروش به چربی یکی راز گفتش به گوش؛
که این بسته را تا دماوند ببر همچنین تازنان بی گروه».
سروش می گوید که زمان کشته شدن ضحاک فرار نرسیده است و سرنوشت او در این زمان نیست.
فریدون نیز ضحاک را به کوه دماوند می برد و در آنجا به بند می کشد.
تا وقتی که زمان آن فرار رسد و به دست گرشاسب کشته شود
#داستان #شاهنامه
#جشن #مهرگان خجسته باد

📡https://t.me/srstaj
Majaleh khabari danshmand
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
بانوان آریایی ایرانشهریگ ♥️ #AryanIranshahrigWomen
سوم آذرماه، جشن نیک #آذرگان🔥 آیین بزرگداشت نور و روشنی برهمه‌ پارسی زبانها خجسته باد🔥
🔥#جشن_آذرگان = #آذرخش ازجشن‌های دوازده‌گانه سال از جشن‌های آتش است که در ستایش #ایزد_آذر در روز نهم از ماه آذرماه برگزار می‌شود.
❤️ #ابوریحان_بیرونی درنسک "آثارالباقیه" :
#زرتشت امر کرده در اين روز#آتشکده‌ها را زيارت کنند و در کارهای جهان مشورت نمايند.
❤️ #مولوی در سرآغاز دفتر اول مثنوی:
آتش است این بانگ نای و نیست باد، هر که این آتش ندارد نیست باد،
❤️ #حافظ : از آن به دیر مغانم عزیز می دارند، که آتشی که نمیرد همیشه در دل ماست
❤️ #فردوسی_بزرگ : نگویی که #آتش_پرستان بُدند، پرستنده پاک یزدان بُدند
@iranshahrigwomen
#پاپک_خرمدین💚🤍❤️
آیا پاپک خرمدین ایرانی‌ست یا ترک (نژاد اغوز انیرانی)؟

پانترکیسم در روند استوره‌سازی برای هویت ساختگی خود #بابک_خرمدین سردار بزرگ ایرانی را یک قهرمان ترک می‌شناساند و کشنده پاپک را پارس؟!(افشین اسروشنه).

شگفتا که وقاحت این شریران و کرپنان را پایانی نیست، دریغ از یک سند مستند!!!
این در حالی‌ست که جریان گسترده ورود زبان ترکی به آذربایجان و ترکیزه کردن مردمان آذری از «نیمه دوم سده پنجم ه.ق» آغاز می‌شود و #بابک پیش از این جریان یعنی در «نیمه دوم سده دوم ه.ق» زاده شده است. یعنی زمانی که مردمان آذری پیوند چندانی با زبان و مردمان ترک نداشته‌اند، درست ۳۰۰سال پیش از روند ترکیزه شدن آذربایجان.

در زیر ریشه‌شناسی علمی واژه «بابک» را نشان خواهیم داد. اما اگر قرار است که بگوییم بابک نامی ترکی است، پس باید بگوییم ساسانیان و نیای بزرگ آنها یعنی «بابک ساسانی، موبد آتشکده آناهیتا و پدر اردشیر هم ترک بوده‌اند و یا بابک وزیر #خسرو_انوشیروان، یا بابک پدر مانی پیامبر مانوییت، و شخصیت‌های بزرگ دیگری در تاریخ پیش از تازش اسلام، ایران که نام‌شان بابک بوده است. گذشته از اینها در تاریخ پیش از میلاد مردمان آلتایی چه کسانی را می‌توان یافت که نام‌شان بابک بوده؟ ترکی دانستن واژه بابک همچون روز دانستن شب است.
.
ریشه‌یابی واژه #بابک:

واژه #بابک در زبان امروزی پارسی، معرب واژه #پاپک است،که برگرفته از زبان «پارسی میانه» است. این نام هم در پارسی میانه کتیبه‌ای (در کتیبه‌های ساسانیان) و هم در پارسی میانه زرتشتی (یعنی متون بجامانده از زرتشتیان) به صورت «pāpak» و «pābag» بکار رفته است.

نمونه‌های کاربرد واژه پاپک در متون پارسی میانه = کتیبه شاپور یکم در کعبه زرتشت: نام بابک چندین بار در این کتیبه آمده است، مانند «من شاپور، پسر اردشیر، نوه بابک» که واژه بابک در این متن بصورت pābāg خوانده شده است.
در کتیبه پایکولی، نوشته نرسی هفتمین پادشاه ساسانی در اوایل ۳۰۰میلادی: واژه بابک بصورت pābag به کار رفته است.
یک ظرف زینتی با نوشته‌ی پهلوی از پایتخت باستانی گرجستان در پیوند با اواخر سده سوم میلادی که واژه بابک بگونه pābag در آن به کار رفته است.
در کارنامه اردشیر بابکان که بارها واژه بابک و بابکان در آن با خوانش pāpak بکار رفته است. برای نمونه در جمله: پاپَک مرزپان او شَتردآر ای پارس بوت.
و نمونه‌های بسیار دیگر از کاربرد واژه بابک یا همان پاپک. افزون‌بر این پاپک به عنوان یک نام مردانه و هم به چم و معنی پدر در نوشته‌های سایر زبان‌های ایرانی میانه هم به کار رفته است. برای نمونه در سکایی ختنی از زبان‌های ایرانی‌شرقی، بگونه pāba آمده است.

واژه پاپک pāpak در ایرانی میانه خود از ایرانی باستان آمده است. زبان پارسی باستان (هخامنشی) یکی از زبان‌های ایرانی باستان است که واژه پاپک با خوانش pāpaka در متون آن بکار رفته است. در حقیقت «اَک» در بابک پارسی‌نو و «اَک ، اَگ» در پاپَک، پابَگ پارسی‌میانه و «اَکَ» در پاپَکَ پارسی‌باستان، یک پسوند است و ریشه اصلی واژه بابک (( باب )) است که به چم بابا و پدر است و در پارسی نو و میانه تنها آن را در واژه بابک می‌بینیم، اما در پارسی باستان در چند واژه دیگر هم آمده است. در پارسی باستان «pāpa» بمعنای «پدر» است که افزون‌بر واژه pāpaka در واژگان pāpaya pāpēna و pāpainaka هم به کار رفته است.

واژه «بابا و باب» در زبان پارسی‌نو هم بازمانده همین pāpa در زبان پارسی‌باستان است (نیبرگ ص ۱۵۰). پس چکیده سخن آن که واژه «بابک» به عنوان یک نام مردان ‌ایرانی بازمانده pāpaka در پارسی باستان و واژه «باب و بابا» به عنوان لقبی خودمانی برای پدر، بازمانده pāpa در پارسی باستان هستند.
گذشته از اینکه واژه «بابک» در پارسی نو به عنوان یک «نام مردانه» کاربرد داشته، برای اشاره به «پدر» هم به کار رفته است که واژه همراه آن در اشعار پارسی #مامک است. به کاربردهای «بابک، باب، بابا» به چم پدر در اشعار پارسی توجه کنید. (حتا خود واژه پاپا هم امروزه در برخی گویش‌های ایرانی برای اشاره به پدربزرگ به کار می‌رود).

ﻫﺮ ﺩﻭ ﺭﺍ ﺩﺭ ﺟﻬﺎﻥ ﻋﺸﻖ ﻃﻠﺐ
ﭘﺎﺭﺳﯽ ﺑﺎﺏ ﺩﺍﻥ ﻭ ﺗﺎﺯﯼ ﺍَﺏ
✍️ #ﻓﺮﻫﻨﮓ_ﺟﻬﺎﻧﮕﯿﺮﯼ

ﺑﭙﺮﺳﯿﺪ ﺍﺯ اﻭ ﺭﺍﻩ ﻓﺮﺯﻧﺪ ﺧﺮﺩ
ﺳﻮﯼ ﺑﺎﺑﮏﺵ ﺭﺍﻩ ﺑﻨﻤﻮﺩ ﮔﺮﺩ
✍️ #فردوسی_توسی

ﺑﺎﺑﮑﺖ ﺑﺎﺩ ﻗﺪﺱ ﺷﺪ ﭼﻪ ﻋﺠﺐ
ﻋﯿﺴا ﻗﺪﺱ ﺑﺎﺩ ﺑﺎﺑﮏ ﺗوﺴﺖ
✍️ #ﺧﺎﻗﺎﻧﯽ

ﯾﮑﺒﺎﺭ ﻃﺒﻊ ﺁﺩﻣﯿﺎﻥ ﮔﯿﺮ ﻭ ﻣﺮﺩﻣﺎﻥ
ﮔﺮ ﺁﺩﻣﺴﺖ ﺑﺎﺑﺖ ﻭ ﻓﺮﺯﻧﺪ ﺑﺎﺑﮑﯽ
✍️ #ﻓﺮﻫﻨﮓ_ﺍﺳﺪﯼ‏ ‏

ﭘﺴﺮ ﮔﻔﺘﺶ ﺍﯼ ﺑﺎﺑﮏ ﻧﺎﻡ ﺟﻮﯼ
ﯾﮑﯽ ﻣﺸﮑﻠﺖ ﻣﯽﭘﺮﺳﻢ ﺑﮕﻮﯼ ‏
✍️ #ﺳﻌﺪﯼ_شیرازی

ﻭﺯ ﺑﺎﺏ ﻭ ﺯ ﻣﺎﻡ ﺧﻮﯾﺶ ﺑﺮﺑﻮﺩﺵ
ﺗﺎ ﺯﻭ ﺑﺮﺑﻮﺩ ﺑﺎﺏ ﻭ ﻣﺎﻣﺶ
✍️ #ﻧﺎﺻﺮ_ﺧﺴﺮﻭ

ﭼﻮ ﮐﻬﺘﺮ ﭘﺴﺮ ﺳﻮﯼ ﺑﺎﺑﮏ ﺭﺳﯿﺪ
ﺑﻪ ﺩﺷﺖ ﺍﻧﺪﺭﻭﻥ ﺳﺮ ﺷﺒﺎﻥ ﺭﺍ ﺑﺪﯾﺪ
✍️ #فردوسی

ﺳﺮ ﻣﺎﻣﮏ ﻏﻔﻠﺖ ﻧﺒﺎﺯﯾﺪﻡ ﭼﻮ ﻃﻔﻞ
ﺯﺍﻧﮑﻪ ﻫﻢ ﻣﺎﻣﮏ ﺭﻗﯿﺒﻢ ﺑﻮﺩ ﻭ ﻫﻢ ﺑﺎﺑﺎﯼ ﻣﻦ
✍️ #ﺧﺎﻗﺎﻧﯽ

ﻣﻦ ﺍﺯ ﺷﻔﻘﺖ ﭘﯿﺮﺑﺎﺑﺎﯼ ﺧﻮﯾﺶ
ﻓﺮﺍﻣﻮﺵ ﮐﺮﺩﻡ ﻣﺤﺎﺑﺎﯼ ﺧﻮﯾﺶ
✍️ #ﻧﻈﺎﻣﯽ

👇ادامه👇
📢میرجلال الدین کزازی : به درستی نمی دانم چرا یکم بهمن زادروز #فردوسی شمرده شده است

@shahnamehpajohan

#میر_جلال_الدین_کزازی در سخنان خود با اشاره به یکم بهمن ماه گفت : به درستی نمی دانم که چرا این روز زادروز فردوسی شمرده شده است اما در آن چند و چون و مگر هست. این زمینه ای است ادبی و تاریخی که همواره باید بدان اندیشید و در آن کاوید اما از این دید که روزی را ما روز فردوسی بشماریم و آن روز را گرامی بداریم ، این زمینه چندان ارجی نمی تواند داشت. این شاهنامه پژوه و استاد زبان و ادب فارسی همچنین افزود : مشخص نبودن زادروز فردوسی بهانه ای بهینه در بیش اندیشیدن و پرداختن به فردوسی و شاهنامه او خواهد بود. از نگاهی بسیار فراخ، هر روز که ما در آن به ابرمرد فرهنگ و ادب ایران بیندیشیم و به شاهکار ورجامند و بی مانند او، آن روز ، خجسته روز فردوسی و شاهنامه خواهد بود.


🔗برای خواندن ادامه متن اینجا بزنید
💠 مردمان بلوچ

آغاز #بلوچ ها به قرن ششم قبل از میلاد برمی گردد یعنی زمانی که #کوروش_بزرگ بنیانگذار امپراتوری هخامنشی، آنها را تشویق کرد تا در ایالات شمالی ایران ساکن شوند. بلوچ ها مدت یک هزار سال در آن مناطق کوهستانی اقامت داشتند و به عنوان نخبگان سپاه امپراتوری هخامنشی و ساسانی خدمت کردند. در عهد #هخامنشیان، #کیانیان و #ساسانیان بلوچ ها ستون فقرات نیروهای نظامی پادشاهان باستانی ایرانی بودند. در اواخر عهد ساسانی و مقارن ظهور اسلام، بلوچ ها از شمال و شمال غرب به جنوب ایران در #کرمان مهاجرت کردند و تا حمله #مغول در آنجا اقامت کردند و پس از آن بار دیگر به جانب شرق مهاجرت کردند و در مناطق کنونی ساکن شدند. 
 #فردوسی در #شاهنامه، بلوچ ها را ستون فقرات سپاه #ایران در جنگ علیه تورانیان در دوران کیکاووس و کیخسرو می داند و می گوید؛ «در بسیاری از موارد که دشمنان عرصه را بر ایران زمین تنگ کرده اند در آن حساس ترین شرایط مرزداران بلوچ در نهایت وفاداری و میهن دوستی از دادن سر خویش دریغ نورزیدند و نیز بلوچ ها بخشی از نیروهای نظامی انوشیروان بودند و در هنگام استقبال سپاه او از سفیر چین در میان گارد سلطنتی جنگجویان #گیلان، #آلان و بلوچ با سپرهای طلایی حضور داشتند.
مردم بلوچ و کوچ دوبار در روزگار اساطیری شاهنامه جزو لشکریان سیاوش و کیخسرو در حمله به سرزمین #توران و سه بار در روزگار کسری انوشیروان حضور فعال دارند و همراه دیگر اقوام ایرانی همچون #پارس، #گیلان، #دیلمان و مبارزان دشت سروچ به عنوان مدافعان مرزهای ایران زمین از ایشان یاد شده است.
فردوسی در شاهنامه در مورد بلوچ ها چنین سروده است:


گزین کرد ازان نامداران سوار
دلیران جنگی ده و دو هزار

هم از پهلو و پارس و کوچ و بلوچ
ز گیلان جنگی و دشت سروچ

سپرور پیاده ده و دو هزار
گزین کرد شاه از در کارزار

از ایران هرآنکس که گوزاده بود
دلیر و خردمند و آزاده بود

به بالا و سال سیاوش بدند
خردمند و بیدار و خامش بدند

ز گردان جنگی و نام‌آوران
چو بهرام و چون زنگهٔ شاوران

همان پنج موبد از ایرانیان
برافراختند اختر کاویان

بفرمود تا جمله بیرون شدند
ز پهلو سوی دشت و هامون شدند


♦️زبان بلوچی
زبان بلوچی از دسته زبان های هندواروپایی شاخه آریایی از زبان‌های ایرانی شمال غربی است و با زبان‌های تاتی، کردی، گیلکی و تالشی نزدیکی زیادی دارد. زبان بلوچی بیشتر رابطه نزدیکی با زبان پارتی(پهلوی اشکانی) دارد.

@khouzestan_iran1