پایگاه ایران دوستان مازندران
698 subscribers
10.3K photos
4.93K videos
140 files
2.42K links
هر آنچه که درباره ی ایران ،شکوه تمدن و فرهنگ ایران و ایرانی است در این کانال ببینید.
Download Telegram
«رادیکالیسم سکولاریستی»

نقدی بر صحبت‌های یوسف اباذری در مورد دریافت تاریخی مردم


در فضای مجازی فایلی از صحبت‌های یوسف اباذری پخش شده که در آن دلایل برخی شعارهای رضاشاه‌دوستانه را توضیح می‌دهد. خلاصۀ صحبت‌های او را در تصویر پیوست‌شده می‌توانید بخوانید. برای من حیرت‌انگیز است که چطور فردی که کار نظری می‌کند و به عنوان جامعه‌شناس شناخته می‌شود، تا این حد می‌تواند شلخته و بی‌حساب و کتاب سخن بگوید.

بیایید نگاهی به برخی از جملات او بیندازیم:

اباذری می‌گوید جمهوری اسلامی کاری کرد که دهشت ساواک از بین برود، دورۀ شاه به کارتن تبدیل شود و نشان ‌داد بچه‌ها در کوچه ساواکی را دست می‌انداختند.

شاید جناب اباذری از صداوسیمای دیگری سخن می‌گوید، زیرا تا جایی که من به یاد دارم، اساساً فیلم‌ها، سریال‌ها و مستندهایی که تاکنون پس از انقلاب ساخته شده تنها یک هدف دارد: نشان دادن خشونت، ستمگری و سرکوب بی‌رحمانۀ زمان شاه! و اتفاقاً همیشه ساواکی‌ها انسان‌های پلید، خونخوار و بی‌رحمی تصویر شده‌اند.

اباذری می‌گوید رژیم شاه جلاد، کثافت، آدمکش بود و در دورۀ خودش دهشتناک‌ترین رژیم بود.

من هم شک ندارم که رژیم شاه سرکوبگر و ستمگر بود، اما کم‌ترین انتظارم این است که کسی چون اباذری دست‌کم به اندازۀ دانشجویان تاریخ بداند. رژیم پهلوی از رژیم پول‌ پوت در کامبوج دهشتناک‌تر بود؟ در در دیکتاتوری پول پوت در همان سال‌های انقلاب ایران 750 هزار تا 2 میلیون نفر اعدام شدند یا در ارودگاه کار اجباری مردند یا بر اثر گرسنگی جان باختند. رژیم پهلوی سرکوبگرتر بود یا همسایۀ شمالی ما، شوروی با مخوف‌ترین نظام اردوگاهی، که در دهۀ 1970 نیز تفاوت چندانی با دوران استالین نکرده بود. چین مائو چه؟ رومانی چائوشسکو؟ کرۀ شمالی؟ البته پرسشم غلط است، زیرا در بهشت‌های کمونیستی هیچ جنایتی رخ نمی‌داد! این سطح از جزم‌اندیشی حیرت‌انگیز است!

اباذری قصد دارد تحلیل کند که چرا شعارهایی به اسم رضاشاه سر داده شده است و تمام تحلیلش هم در این خلاصه می‌شود: «جوانان ما هیچ تجربه و آگاهی تاریخی ندارند و ستمگری زمان شاه را ندیده‌اند.» همین! به گمانم این تحلیل به حدی پیش‌پاافتاده و دم‌دستی است که هر فرد بی‌سواد و درس‌نخوانده‌ای هم می‌تواند آن را حدس بزند، و احتمالاً با همین ادبیاتِ این «استاد جامعه‌شناسی» هم بیانش خواهد کرد. نباید میان «استاد جامعه‎شناسی» و غیرفرهیختگانِ جامعه‌نشناس فرقی باشد؟!

اساساً چپ‌اندیشانی چون اباذری وقتی واژۀ «تاریخ» را به کار می‌برند، منظورشان آن «تاریخی» نیست که من و شما می‌شناسیم. از نظر آن‌ها «تاریخ» یعنی «جمعِ همۀ چیزهای بدی که دیگر نباید تکرار شود». اصلاً برای آن‌ها «تاریخ»، «تاریخِ ستم و سرکوب» است و کلاً تاریخ «سیاهیِ محضی» در پشت سر است که فقط باید علیه آن سخن گفت. دیگر این‌که آن‌ها به رغم پُز «جامعه‌شناسانه»، از «تاریخ اجتماعی» غافلند و تاریخ را فقط تاریخِ سیاسی می‌دانند و به گمانشان «فرهنگ» نیز دروغی است که طبقۀ حاکمه به خورد مردم داده است. برای همین، وقتی اباذری می‌گوید «مردم تجربۀ تاریخی ندارند»، یعنی «مردم آن سیاهی‌ها را که در سیاست بوده تجربه نکردند». از نظر امثال اباذری، تاریخ «پلی دوزخی» است که باید با سرعت از آن عبور کرد، زیرا همه‌اش رنج، سرکوب، تباهی و آدمکشی است.

اما به گمانم عوام هم دریافت عمیق‌تری از تاریخ دارند تا ایدئولوگ‌هایی چون اباذری. به این دلیل که عوام این نگرش جزم‌اندیشانه و رادیکال و این تاریخ‌ستیزی را ندارند، به همین دلیل سبک‌بارتر و غیرمغرضانه‌تر می‌توانند در مورد تاریخ بیندیشند. از نظر من، همان افرادی که اباذری در مورد ناآگاهی‌شان صحبت می‌کند، درک تاریخی‌شان از او دقیق‌تر است. اتفاقاً اگر مردم ما دچار «تاریخ‌پریشی» شده‌اند و نوستالژی نادرستی نسبت به گذشته دارند، مقصر آن همین نگرشی است که در حرف‌های اباذری پیداست: «افراط‌گری در سیاهنمایی گذشته باعث شده کسانی رؤیای گذشته را بپرورانند.»

اما مشکل چیست؟ چرا نام رضاشاه سر زبان‌ها می‌افتد؟ به گمانم مسئله «سلطنت‌طلبی» نیست، و این آدرس غلطی است. جواب در «سکولاریزه شدن جامعه» است. نوعی «رادیکالیسمِ سکولاریستی» در جامعه شیوع یافته که واکنشی به وضع موجود است. معترضان از رضاشاه نام می‌برند چون او شاخص‌ترین نمایندۀ «رادیکالیسم سکولاریستی» در تاریخ ایران است. رضاشاه همان کسی بود که «به زور» کشف حجاب کرد و روحانیان را سرکوب کرد؛ یعنی او نمایندۀ رادیکالِ سکولاریسم بود، و حالا که متأسفانه «رادیکایسمی سکولاریستی» در جامعه پدید آمده، برای دهنکجی اسم رضاشاه را صدا می‎زند. برای حل هر بحرانی، ابتدا باید فهم درستی از آن داشت و چالش امروز جامعۀ ما شیوع «رادیکالیسم سکولاریستی» است.

مهدی تدینی

#نقد، #پاره_نوشته، #رضاشاه
@tarikhandishi
Forwarded from آریابوم
استان های ایران ساسانی

بنابر سنگ نوشته شاپور یکم در بن خانک (کعبه زرتشت) در کنار نقش رستم شاهنشاهی ساسانی به چندین استان بخش بندی میشد که نام آن ها در زیر آمده است:

1. پارس
2. پهلو (لرستان)
3. هوزستان (خوزستان)
4. میشان (بصره و کویت)
5. آسورستان (سوریه)
6. نود اردخشیرگان (کردستان)
7. اربایستان (اربستان)
8. آدوربادگان (آذرپادگان)
9. آرمین (ارمنستان)
10. ویروزان (گرجستان)

11. آران (بادکوبه)
12. سگان (کرانه دریای سیاه)
13. بالاسگان (داغستان)
14. کف کوف (کوه قاف، قفقاز)
15. پادیش خوارگر (گیلان و مازندران)
16. ماد (همدان)
17. گورگان (گرگان)
18. مرو
19. هری (هرات)
20. ابرشهر (خوراسان)

21. کرمان
22. سکستان (سیستان)
23. تورگیستان (توران)
24. مکوران (مکران)
25. پردان (بلوچستان)
26. هیند (پیرامون رود سند)
27. کوشان شهر (کاشغر چین)
28. سغدیانا (تاجیکستان)
29. چاچ (تاشکند)
30. مازون شهر (عمان)

#شاهنشاهی_ساسانی #ساسانی #ساسانیان #کعبه_زرتشت #نقش_رستم #شیراز #تخت_جمشید #هخامنشی #هخامنشیان #کوروش #کوروش_بزرگ #داریوش #خشایارشا #اردشیر #بابک #شاپور #انوشیروان #خسرو #پرویز #زرتشت #زررتشتی #اهورامزدا #شیروخورشید #خلیج_پارس #جاویدشاه #شاهزاده #رضاشاه_روحت_شاد #ایران #آریایی #آریابوم
خانه روستايي زادگاه #رضاشاه_پهلوي در #آلاشت_سوادكوه_مازندران كه در ٢٤ اسفند١٢٥٦خورشيدي ( ١٤٠ سال پيش ) در آن به دنيا آمد و هم اكنون به #موزه_مردم_شناسي شهر سردسیری #آلاشت تبديل شده است.
#رضاشاه_پهلوی در سفرنامه #مازندران خود ، احساسات درونی خود را چنین نشان داد :
تنها ایستاده‌ام . به‌جانب ناحیه #سوادکوه و مناظر دلپذیر آن را نگاه می‌کنم. #سوادکوه مسقط‌ الرأس من است . اینجا را از صمیم قلب دوست دارم. به‌ وطن خود مجذوبم . وطن خود را می ‌پرستم....... ای خاک #سوادکوه! ای مرقد اسلاف و اجداد و نیاکان من!‌ ای قطعة عبیر و بیز و عنبرآمیزی که بهشت برین در مقابل تو برای من به ‌پشیزی نیرزد!‌ ای آرامگاه شجاعان و دلیران که هنوز هیچ سم ‌ستور بیگانه سینة تو را نخراشیده است ! ای مسقط ‌الرأس عزیزی که در طی هزاران سال و صدها نهضت و جنبش ، همیشه دست رد به ‌سینه نامحرم نواخته ، و هنوز اجازه و رخصت نداده ‌ای که کوچکترین تجاوزی از طرف بیگانگان و اقوام خارجی به ‌جانب تو ظاهر گردد!
ای مهد خون بی‌آلایش! ای گهواره حقیقی ایرانیت و........


پایگاه ایران دوستان مازندران

@jolgeshomali
ترجمه دو بیت از #شاهنامه که الهام‌بخش و مورد ستایش نویسنده مصری عبدالوهاب عزام استاد دانشگاه قاهره ۱۳۵۰ ق، ۱۹۲۱ م بوده و در ابتدای کتاب خود آورده است. که به خوبی نشان‌ می دهد حتی قبل از روی کار آمدن #رضاشاه در #ایران، شاهنامه مورد ستایش جهان عرب و الهام بخش نویسندگان #عرب بوده است.


@iran_khouzestan
#رضاشاه_و_جمهوری_‌خواهی:

تیرداد بنکدار

چهارم امرداد امسال هفتاد و ششمین سالگرد درگذشت رضاشاه پهلوی و روز پس از آن هم چهلمین سالمرگ شاه پسین و آخرین پهلوی و ایران است. به این مناسبت می‌خواهم به نکته‌ای که مدتهاست به آن میاندیشم اشاره کنم.
رضاخان سردارسپه اگر نه نخستین که مهم‌ترین جنبش جمهوری‌خواهی را در ایران روزگار خود رهبری کرد.این جنبش با مخالفت نیرومند لایه‌های محافظه‌کار جامعه آن روز ایران مواجه گردید. در مقابل از میان ترقی‌خواهان حامی سردار سپه تنها علی‌اکبر داور بود که ایران را فاقد آمادگی برای جمهوری می‌دانست و درست هم می‌گفت. رضاخان هم سرانجام در مقابل این مقاومت‌ها عقب‌نشینی کرد و به شرط انتقال پادشاهی از خاندان قاجار به خود و خانواده‌اش، از سودای جمهوری‌خواهی دست کشید. اما این تنها وجه شکلی ماجرا بود که با یک انتقال سلطنت، موقتا به سود تداوم پادشاهی در ایران به پایان رسید. اما در وجه محتوایی شاید نتوان موضوع را چنین تفسیر کرد.
به باور من پادشاهی رضاشاه پرده نخستین جمهوری ایرانی بود. اگرچه در دوران حکومت پهلوی تلاشی در جهت احیای پادشاهی ناب ایرانی که با سقوط ساسانیان منهدم شده بود باز هم به لحاظ شکلی صورت گرفت، اما فقدان چنین سنت نابی در آن زمان عملا چنین تلاشی را بیهوده می‌کرد. سنت سلطنتی واقعا موجود در ایران ترکیبی از پادشاهی ایرانی (میراث ساسانیان) با سلطانیسم(میراث سلجوقیان) بود که از دوره صفویان به بعد در شکل سلطنت‌های خاندانی تداوم یافته بود. اما رضاشاه با براندازی سلطنت خاندانی، عملا گام نخستین را در انهدام سلطنت در ایران برداشت. سپس حکومت رضاشاهی که محروم از مشروعیت سنتی منطبق با مختصات سنتی جامعه بود، مبنای عمده مشروعیت خود را بر تحقق خیر عمومی که مهمترین مشخصه نظام‌های جمهوری است قرار داد. در اینجا لازم به تذکر است که داعیه تحقق خیر عمومی ارتباطی با شیوه استبدادی یا دموکراتیک حکمرانی ندارد. بلکه هدف و کارکردی است که یک جمهوری تاسیسی برای خود تعین می‌کند.
باری در بیشتر طول دوره پادشاهی خانواده پهلوی، تامین خیر عمومی عمده‌ترین مدعا و کارکرد مشروعیت بخش حکومت بود. جز در کمی بیش از دهه پایانی حکومت این خانواده که جشن‌های فکاهی تاجگذاری و شاهنشاهی گویا اراده مستبدانه شاه وقت برای دگرگون کردن مبنای مشروعیت از تامین خیر عمومی به سنتی جعل شده و ناموجود بود که پیامد نهایی آن نیز وقوع انقلاب شد.
به هرروی اکنون طرفداران سلطنت خود را میراث‌دار رضاشاه و طرفداران جمهوری اغلب خود را در تقابل با او می‌یابند. به لحاظ شکلی البته حق با هردوی آنهاست، ولی به لحاظ محتوایی قطعا تامل و تفکر بیشتری بر اینکه کدام‌یک بیشتر وامدار رضاشاه پهلوی هستند، ضروریست.


پایگاه ایران دوستان مازندران

@jolgeshomali
(☝️پست ریپلای) هشدار پارسال
#تنش_آبی علیه ایران

از دید نگارنده همزمانی آن از طرف #افغانستان #ترکیه اتفاقی نیست و در امتداد پروژه خفه‌کردن تمدنی ایران (بستن #مسیرهای_ترانزیتی و حذف ایران جاده ابریشم)، بستن #مسیرهای_آبی مشترک است

⬅️ ردیف دوم_اسلاید چپ
حدس دقیق آقای ظهره‌وند:
واگذاری جنوب #آرارات و #دشت_ناامید در دوره #رضاشاه احتمالا با هدایت دست پنهان انگستان، چون هیچ منطقی پشت این خطای بزرگ نبود!

📌شاید امروز هم درسیاست مصالحه با طالبان و همزمان بازگذاشتن سیل مهاجران غیرقانونی در ایران، احتمالا دستهای پشت‌پرده باشد

📌از هفته پیش، زنگ خطر بلندتر:
هشدار نماینده‌های سیستان بلوچستان در #مجلس و اشاره به همزمانی تهدید آبی از طرف افغانستان و ترکیه، تا هشدار سفیر سابق ایران در افغانستان(اقای ظهره‌وند باوجود نداشتن سمت، اما مدتها متعهدانه درحال اطلاع‌رسانی وضعیت اسفبار #حق‌آبه_سیستان و طالبان است)

هفته پیش درخواست نماینده سیستان برای #استیضاح_وزیرخارجه بخاطر دیپلماسی بسیار ضعیف در تامین منافع ایران، یکسال و نیم پس از استقرار قهری طالبان


📌استیضاح امیرعبداللهیان یکی از معدود کارهای درست این مجلس ناکارامد و هیأتی
.
.