پایگاه ایران دوستان مازندران
696 subscribers
10.2K photos
4.9K videos
140 files
2.41K links
هر آنچه که درباره ی ایران ،شکوه تمدن و فرهنگ ایران و ایرانی است در این کانال ببینید.
Download Telegram
تجزیه و فروپاشی #پادوسپانان
دنباله نوشته پیشین:

در سال۸۵۷ هجری قمری با مرگ ملک کیومرث یکم پسران وی که هشت تن بودند بر سر جانشینی اختلاف داشتند. در میان این برادران نام دو تن ملک کاووس و ملک اسکندر بود که بر سر جانشینی اختلاف بسیار داشتند. ملک کاووس با حکام قره‌قویونلو ارتباط بسیار نزدیکی داشت و از این طریق مردم نور را تابع خود ساخت؛ ولی ملک اسکندر با کمک چند تن از برادرانش به حکومت لاریجان و اطراف آن رسید. سپس میان دو برادر جنگی درگرفت که ملک کاووس به کمک زمامداران #گیلان در آن جنگ پیروز شد. #ملک_اسکندر نیز در زندان #کاووس اسیر شد. کاووس نیز با این شرط که اسکندر هیچ وقت به سرزمینش تجاوز نکند، او را بخشید و آزاد کرد. مدتی گذشت و دوستداران ملک اسکندر با این بهانه که از خشم ملک کاووس می‌ترسند و مردم منطقه از وی تنفر دارند، از زمامداران گیلان درخواست کمک کردند و قول همکاری گرفتند؛ ولی ملک کاووس حاضر نبود که رستمدار را تحویل ملک اسکندر دهد؛ بنابراین چون نمی‌توانست با ملک اسکندر مقابله کند فرار کرد و اسکندر رستمدار را برگرفت. مدتی اینگونه گذشت و دوباره ملک کاووس علیه برادرش لشکرکشی نمود. این بار ملک اسکندر تصمیم گرفت با آشتی کار را به اتمام به پایان رساند ملک کاووس باز هم علیه اسکندر شورید ولی نتیجه‌ای نداشت زیرا ملک اسکندر حامیان بسیاری داشت. سرانجام در محرم سنه ۸۷۱ هجری دو برادر بار دیگر صلح نمودند ولی نه ماه و چهارده روز بعد ملک کاووس وفات یافت. از این به بعد حکام پادوسبانی در دو شاخه نور و کُجور حکومت کردند. اما این پادشاهان اقتدار کافی را نداشتند و این باعث شد از مرگ کاووس تا پایان انقراض پادوسبانیان ۱۳۵سال حکومت پادوسبانیان بسیار کوچک و بی‌تاثیر باشد. در آخر سلسله #پادوسبانیان در سال ۱۰۰۶ هجری قمری از سوی #شاه‌عباس_صفوی نابود شد.

#خاندان_پادوسبانی_پس_از_فروپاشی

پس از فروپاشی سلسله پادوسبانیان خاندان پادوسبانی گوشه‌نشین شدند و در سرزمینشان مثل دیگر عوام به دامپروری و کشاورزی پرداختند ولی هیچگاه اصالت خود را فراموش نکردند و هنوز هم مردم این خاندان شجره‌نامه پدرانشان را در دست دارند و فرزندان خود را به نام شاهان پادوسبانی می‌نامند یکی از معروفترین افراد این خاندان که پس از فروپاشی سلسله پادوسبانیان مطرح گردید، نیما یوشیج بود. وی در ابتدا علی نام داشت ولی سپس نامش را به اسم یکی از شاهان #پادوسبانی #نیما گذاشت.

منابع

۱)تاریخ طبرستان، ابن اسفندیار

۲)ایرانیکا (انگلیسی)




@taporestangilak_ariyaea
۲۱ آبان
زادروز #نیما_یوشیج پدر #شعر_نو_فارسی خجسته باد.

پایگاه ایران دوستان مازندران

@jolgeshomali
توییت دکتر #ربیعی، سخنگوی دولت در خصوص زادروز #نیما_یوشیج

پایگاه ایران دوستان مازندران

@jolgeshomali
گرامیداشت شصتمین سالروز درگذشت #نیما_یوشیج
جمعه سیزدهم دی ماه ۹۸
ساعت ۱۰
شهرستان #نور، #بلده، خانه موزه #نیما


پایگاه ایران دوستان مازندران


@jolgeshomali
نکوداشت قله ی بلند پهن دشت شعر و ادب #ایران #نیما_یوشیج

سخنران: #محمدعظیمی
شعر: #محمود_جوادیان و #سارا_شجاعی

#ساری_فرح_آباد مجتمع #دنیای_آرزو

پنجشنبه ۱۸ دی #فرهنگان_ساری


پایگاه ایران دوستان مازندران

@jolgeshomali
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
⛔️ #بحران_زیستی
#پرهام_ایران ( #طبیعت_ایران)

من دلم سخت گرفته است از این
میهمانخانه‌ی مهمان کُشِ روزش تاریک/#نیما_یوشیج

ویدئوی اول تصاویر زیبایی از فلامینگوها در #تالاب_میانکاله که نزدیک به یک ماه پیش توسط دکتر خشایار لهراسبی گرفته شد. ‌‌
ویدئوی دوم و سوم، که تماشای آن ممکن است برای بسیاری ناراحت کننده باشد، تالاب #میانکاله و مرگ هزاران پرنده از جمله همین فلامینگوها را در روز‌های گذشته نشان می‌دهد. فیلم را محمد مهیمنی گرفته است.‌

در چند روز گذشته بیش از ۱۰ هزار پرنده‌ مهاجر که برای گذران زمستان به تالاب میانکاله، شرق استان #مازندران،‌ آمده بودند، به کام مرگ فرو رفتند!
‌پرندگانِ تلف شده از ۲۰ گونه مختلف هستند اما ۹۰ درصد آنها را #فلامینگو و #چنگر تشکیل می‌دهد.
چگونگی مسمویت این پرندگان مشخص نشده است و مرگ پرندگان همچنان ادامه دارد...!
/از کانال مجله دانشمند با ویرایش/


به نظر می آید، 2020 برای جانداران سراسر جهان سالی سخت و سیاه است. از کشته شدن هزاران گونه گیاهی و جانوری در آتش سوزی جنگل های استرالیا تا کشته شدن ناگهانی وگروهی جانداران در کشورهای مختلف جهان!

پایگاه ایران دوستان مازندران

@jolgeshomali
#نیما_یوشیج شاعر نوگرای #ایرانی درجشن یک سالگی پسرش #شراگیم نوشت :
پسرم ! یک #بهار ، یک #تابستان ، یک #پاییز و یک #زمستان را دیدی ! از این پس همه چیز تکراریست جز ...


پایگاه ایران دوستان مازندران

@jolgeshomali
🔶 فراخوان دومین جشنواره داروگ به مناسبت بزرگداشت نیما یوشیج، منتشر شد.


معاون میراث فرهنگی مازندران:

🔸فراخوان دومین جشنواره #داروگ برای بزرگداشت #نیما_یوشیج پدر "شعر نو فارسی" به نشانی https://nimahouse.ir در اختیار علاقه‌مندان به حوزه‌های فرهنگی و هنری قرار گرفت.

🔸موضوع دومین جشنواره داروگ ترویج و تحکیم شعر #تبری_نیمایی و تقدیر از شاعران نیمایی و دستگاه‌ها و نهاد‌های حامی فرهنگ و هنر خواهد بود.

🔸شرکت‌کنندگان تا دی‌ماه امسال فرصت دارند تا آثار خود را به دبیرخانه جشنواره ارسال کنند.


پایگاه ایران دوستان مازندران


@jolgeshomali
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🔴 موزه بانو مُکَرَمِه قَنبَری

#نیما_ایرانگرد

#روستای_دریکنده

شهرستان بابُل _استان مازندران

خانم مکرمه قنبری معروف به ننه مکرمه در سال ۱۳۰۷ ش در روستای دریکنده بابل به دنیا آمد . به اقرار خودش ، جوشش درونی وی برای خلق طرح ها وتصاویر از همان زمان کودکی و به صورت بازی با گل و خاک خود را آشکار میساخت . وی که از ده سالگی شروع به کار کرد و روزگاری پر فراز و نشیبی راپیموده بود ، تا ۶۷ سالگی تصمیمی برای نقاشی کردن نداشت . در اثر یک حادثه ، شور و جوشش درونی وی نمود بیرونی یافت . مکرمه قنبری ، گاوی داشت که برای چرای آن مجبور بود روزانه مسافت طولانی راه بپیماید . پس از مدتی بیمار شد و فرزندانش که نگران سلامتی مادر بودند بدون اطلاع قبلی وی ،اقدام به فروش حیوان کردند . پس از آن ، مکرمه بسیار غمگین شد و برای غلبه بر احساساتش به نقاشی پناه برد . وی که تحصیلات دانشگاهی و حتی سوادخواندن و نوشتن نداشت ، بدون هیچ گونه آموزش رسمی ، دست به خلق تصاویری فوق العاده زد.اولین کارش ، تصویری از یک حیوان بود که روی سنگ نقاشی کرد.

پایگاه ایران دوستان مازندران

@jolgeshomali
🔴 نیما یوشیج


چه زیبا گفت:
فکر را پَر بدهید
و نترسید که از سقف عقیده برود بالاتر
فکر باید بپرد
برسد تا سر کوه تردید
و ببیند که میان افق باورها
کفر و ایمان چه به هم نزدیکند
"فکر اگر پَر بکشد"
جای این توپ و تفنگ، این همه جنگ
سینه ها دشت محبت گردد
دست ها مزرع گل های قشنگ
"فکر اگر پر بکشد"
هیچ کس کافر و ننگ و نجس و مشرک نیست
همه پاکیم و رها...


۲۱ آبان ، زادروز پدر شعر نو پارسی #نیما_یوشیج گرامی باد.


پایگاه ایران دوستان مازندران

@jolgeshomali
🔴 به بهانه‌ی بیست و یک آبان، زادروز پدر چامه‌ی نو پارسی, #نیما_یوشیج:

حسینعلی مهجوری (مجموعه مقالات فرهنگی و پژوهشی)

شعر و شاعر:
نویسندگان و شاعران پیش از آنکه معماران روح بشر باشند 'پاسداران زبان خویش‌اند. تعهد شاعر در مقابل زبانش 'نیمی از تعهدات اجتماعیِ اوست. تعهد در مقابل ادبیات 'از تعهدات اجتماعی اوست.
کسی که زبان خودش را بلد نیست و ادبیات خودش را نمی‌شناسد 'به صرف تقلید از این و آن' شاعر نمی‌شود. اول باید این درد را حس کند' درد زبان را'
شعر یک حادثه است. حادثه‌ای که زمان و مکان 'سبب‌سازش هست. اما شکل‌بندی‌اش در زبان صورت می‌گیرد.
/ #شاملو/


پایگاه ایران‌دوستان مازندران
@jolgeshomali
Eftekhar Keme Ironime {WwW.Shomal-Music.CoM}
سـایت بـزرگ شـمال مـوزیک
🍃موسیقی زیبای #ایرانی
🍃ترانه #مازندرانی
🍃 نام ترانه : افتخار کمه ایرونیمه(افتخار میکنم ایرانی ام)
🍃 با صدای : #بهزاد_صفایی
🍃 کاری از : #حسن_رهگویی
🍃 ترانه سرا : #نیما_مهدوی

پایگاه ایران دوستان مازندران
@jolgeshomali
🔴 سیزدهم دی ماه خاکسپاری دوباره ی #نیما_یوشیج

"خانه ام ابریست
اما در خیال
روزهای روشنم"

#نیما_یوشیج

🔸 #نیما در ۱۶ دی ماه ۱۳۳۸ شمسی در #تهران درگذشت و با اینکه وصیت کرده بود در زادگاهش روستای #یوش_مازندران دفن شود، در امامزاده عبدالله تهران بخاک سپرده شد. پس از گذشت ۳۴ سال در ۱۳ دی سال ۱۳۷۲ برای اجابت وصیتش پیکر وی را از تهران به زادگاهش #یوش انتقال و در حیاط خانه اش بخاک سپرده شد.


پایگاه ایران دوستان مازندران

@jolgeshomali
.
🔴 در تبریز، سربازِ هخامنشی و شیردال را از اِلمانِ نوروزی «پاساژ اطلس» حذف کردند!

🔴 "تهدیدی که تبدیل به فرصت شد."

✍️ #نیما_عظیمی، کنشگر فرهنگی تبریزی

از بی‌لیاقتی و کم شهامتی مسئولی که به چنین عمل مشمئزکننده‌ای تَن داده و لگام خود را به دست چند تَن قبیله‌گرا و چند رسانه‌ی زرد داده است، هرچه بگویم کم است! اما به میزانی بسیار بالاتر، باید از حماقت و بی‌سوادی و بی‌شعوری مسببین این اتفاق سپاسگزار بود. تعجب نکنید! باید سپاسگزاربود. هم از آن مسئول ترسو و هم از آن رسانه و همه‌ی افرادی که در جایگزین کردن نمادِ مقبره‌الشعرا کوشیدند و اکنون مشغول رقص و پایکوبی‌اند و برطبل شادانه می‌کوبند و در مالیخولیای خود سرود فتح می‌خوانند که ما فاتحیم.

به هر روی، تبریزِِ عزیز چند روز با سرباز هخامنشی و شیردال به استقبال هموطنان‌مان رفت و در ادامه نیز، بقیه‌ی نمادهای تخت جمشید - منهای مواردمذکور‌ - نگه داشته شد.
اما سپاسگزاریم که به برکت حماقت شما، نمادی از «مقبره‌الشعرا» نیز به آن المان افزوده شد. مقبره‌الشعرا، آرامگاه ایرانی‌ترین شاعران پارسی‌گوی و ایران‌پرست‌ترین مبارزانی ست که برای حفظ خاک میهن، غیورانه برای ایران جانسپاری کرده‌اند. از بلاهت شما در معرفی آرامگاه «ثقه‌الاسلام تبریزی» سپاسگزاریم. او از مبارزین مشروطه‌خواه و ملّی ایران به شمار می‌آید که بین علما دارای بیشترین رای در انتخابات دوره‌ی اول مجلس ملی ایران بود. فراموش نکنید: «مجلس ملی ایران».
از بی‌سوادی شما سپاسی ویژه را داریم که علی‌رغم این رفتار ابلهانه‌ی خود، سودمند بودید و «اسدی توسی»، شاعر پارسی‌گو و سراینده‌ی اثر حماسی «گرشاسپ‌نامه» را معرفی نمودید. آرامگاه این شاعر ملی ایران نیز در مقبره‌الشعراست.

اما... چرا دعواهای قبیله‌ای و جنگ‌های نژادی را کنار نمی‌گذارید؟! و از جانِ ایران چه می‌خواهید؟!؟!
جنگ‌های نژادی در عصر حاضر، شایسته‌ی هیچ انسانی نیست! نگارنده‌ی این سطور نیز، ستیزی با هیچ نژادی ندارد! اما در ستیز با لاطائلات شماهاست که ما شمشیرِ تیز و برنده‌ی «استناد» را از نیامِ تاریخ و دانش بیرون می‌کشیم و روی شاهرگِ جعلیات و گزافه‌گویی‌های شما می‌گذاریم! شمایی که با زبان فارسی و تاریخ ایران و ملیت ایرانی، سرستیز دارید! شمایانی که به نظامی گنجوی، "تورکی" یاد می دهید! و با شاهنامه و فردوسی، سرستیز دارید! چرا که فردوسی از ایران دفاع می‌کند و شاهنامه از «آذرآبادگان» می‌گوید! شاهنامه از خِرَد می‌گوید! پس پُر واضح است که با آن دشمنی کنید! شمایانی که عمله‌ها و پس‌مانده‌های اربابان ریز و درشت‌تان هستید و با پیروی از تمام اهداف ایران‌ستیزانه، قصد دارید «همبستگی ملی ایرانیان» را تخریب و تکوینِ «دولت ملی ایران» را به تاخیر بیندازید! چرا که از این دو مفهومِ ایران‌ساز، بسیار هراسانید! پس با غرض و برای ایجادِ فاصله و شکاف در تار و پود «ملت ایران»، دست به دامان دروغید و با هدفی مشخص، مردمِ آذربایجان را جدای از ایران و «تورک میلتی» می‌نامید! اما کام‌تان تلخ خواهد شد اگر بخوانید از شاعر ایرانی، «قطران تبریزی» که از قضا آرامگاهش در همین مقبره‌الشعرای تبریزاست و هزار سال پیش، پاسخی به این حجم از بلاهت و شناعت شماها داده است:
«اگرچه داد ایران را، بلای تُرک ویرانی
شود از عدلش آبادان، چو یزدانش کند یاری»!

همچنین می‌دانم که نام ارجمند «جواد آذر» به گوشِ نامبارک شما بی‌خردانِ قبیله‌گرا نخورده است که این چنین قرارگرفتنِ نمادِ مقبره‌الشعرا در آن اِلمان را فتح‌الفتوحِ «تورک میلتی» می‌پندارید! اما با همین نام، خواب‌تان را بیشتر خواهم آشفت! «جواد آذر» که در مقبره‌الشعرا آرمیده است، از کوشاترین و موثرترین شاعران پارسی‌گوست که استادان بزرگی همچون «محمدرضا شجریان»، خسرو آوازِ ایران؛ و «شهرام ناظری» شوالیه‌ی آواز ایران، از مصاحبت و معاشرت با این شاعرِ معاصر و استفاده از اشعار او، در معرفی فرهنگ و هنر والای ایران زمین، بسیار از ایشان یاری گرفته‌اند.

باری! صحبت و جنگ ما بر سر نژاد نیست! البته تاکید این نکته نه برای شما، بلکه به احترام مخاطبان این یادداشت بود. چرا که پاسخ شما را باید به سان و به زبانِ دیگر شاعرِ آرمیده در مقبره‌الشعرا داد؛ «خاقانی» هفتصد و پنجاه سال پیش، نه در مذمت نژادِ ترک، بلکه در پاسخ به اهرمن خویان زبان نفهمی چون شما، سروده است :
«نانِ تُرکان مخور و بر سرِخوان
به ادب نان خور و تُرکانه مخور»


🔴 ادامه یادداشت را در قسمتِ "مشاهده فوری" بخوانید:


@IranDel_Channel

💢
Forwarded from نیما عظیمی
.

📌گزارشم در روزنامه ی «شرق»
@sharghdaily1
📎(شنبه، دهم تیرماهِ هزار و چهارصد و دو)

✔️ اشتیاق مردمی عاشق؛
«شب های بخارا» با پاسداشت #مهری_باقری و استقبال بی نظیر از استاد #شفیعی_کدکنی در تبریز گزارشد.

📌گزیده گزارش:
ساعت نزدیک به «شانزده و سی» بود که استاد «محمدرضا شفیعی‌کدکنی» به سالن محل گردهمایی آمدند و من در آن لحظه، معنای حقیقی «شکوه» را به چشم دیدم. آری! «من خود به چشم خویشتن دیدم» شکوه در استقبال را. دیدم شکوه و فَره‌مندی در پیشواز را! دیدم ابهت و بزرگی را؛ و دیدم هرآنچه را که در این قاموس نمی‌گنجید! چه‌ اینکه سرچشمه این شکوه، «اشتیاق» مردمی عاشق بود؛ مردمی از دیارِ آذربایجان که عاشقِ فرهنگ ایران و ستونِ ستبرِ آن، زبان و ادب پارسی و هر آن کس که خادم آن است، هستند. باری این شیفتگی و شور تبریزیان از برای ورود «ستاره تابناک زبان و ادب پارسی در روزگار ما» یعنی حضرت استاد شفیعی‌کدکنی به سالن بود که نقشی ماندگار را رقم زد.

اما خود را نخواهم بخشید اگر کوتاهی کنم از نگارش گزارش بخشی دیگر از زیباترین جلوه‌های این «همبستگی ملی» در تبریز.

برای تکمیل گزارشم، قصد کردم تا تمام محوطه را رصد کنم که این‌ بار «شکوه در شکوه» را دیدم! چه‌ اینکه پیش‌ از آغاز رسمی این نشست، نه‌تنها تالار اصلی بنیاد شهریار، بلکه راهرو، راه‌پله‌ها، طبقه پایین و حیاط و حتی بخشی از محوطه بیرون از حیاط این مجتمع، سرشار بود از استقبال مردم ایران‌دوست تبریز. ازاین‌رو، به‌راستی این گردهمایی شیفتگان فرهنگ و ادب پارسی در تبریز را عنوانی جز «غرور ملی» نباید داد. چه‌ اینکه بی‌گمان تک‌تک شهروندانی که خود را با اشتیاق به پیشواز استادان بزرگ این مرکز رسانیده بودند، نگهبانان بلندمرتبه و نجیب هویت تمام ایرانیِ آذربایجان هستند؛ که دیگر بار با صدایی رسا و با لهجه عزیز و گرامی آذری، پیامی ماندگار را در برگی از برگ‌های تاریخ ایران‌زمین ثبت کردند و نگاشتند: «آذربایجان، خود ایران است».

📍دریافت گزارشِ کامل : روزنامه ی شرق، سایت جار و کانال های تلگرامیِ مرتبط.

#ایران#ایرانشهر#آذربایجان#تبریز#شرق#بنیاد_شهریار#شفیعی_کدکنی#بخارا#احسان_هوشمند#روزنامه_شرق#نیما_عظیمی
https://www.instagram.com/p/CuJyBtDO8o6/?igshid=MTc4MmM1YmI2Ng==