🔴 روزهای روشن ایرانگرایی...
✍ رضا کدخدازاده
🔸 برخی از ایراندوستان را میبینم ناراحت و نگرانند. البته نگرانی برای هر فرد ایراندوستی، از اموریست که ساحتش «ز گهواره تا گور» است و باید هم باشد! اما امروز -دستکم در نیم قرن اخیر- بهترین روزهای جنبش #ایران_خواهی است. ظواهر را خیلی نباید جدی گرفت. عمیقتر باید نگریست. به قول مولوی «برون را ننگریم و قال را» بلکه باید «درون را بنگریم و حال را». به این باید اندیشید که جریانهای داخلی و خارجیِ مخالفِ #ایرانگرایی با وجود چندین دهه در اختیار داشتن تمامی منابع مادی و معنوی ممکن، امروز کمترین «ماهیِ» ممکن را از «مُرداب» بازیهای سیاسی خود صید میکنند.
🔸 پس، این روزها را باید روزهای روشنِ «آستانۀ» #وطن_خواهی دانست. کافیست چند دهه به عقب بازگردیم و از خود این سوال را بپرسیم: آیا یک درصد هم میشود احتمال داد که چندی بعد، همزمان، هم فردی با ذاتِ «#امت_گرایی» و هم فردی با ذات «#قومیت_گرایی» شعار انتخاباتیشان حول محور «ایران» باشد؟! آن زمان به احتمال بسیار فراوان پاسخ به این سوال منفی بود. اما امروز میبینیم که این امر فرخنده رخ داده؛ یکی با شعار «#یک_جهان_فرصت_یک_ایران_جهش» و یکی با شعار «#برای_ایران» در نظام «جمهوری اسلامی» روبروی هم صف کشیدند. این یعنی دستکم در ظاهر مجبور بودند که در برابر «نام ایران» قامت خم کنند. گویی این سرنوشتِ محتوم تمام افراد و جریانهایی است که به حق یا ناحق میخواهند در این مُلکِ گران، سری در سرها داشته باشند.
🔸 ایران و فرهنگ والا و ناب آن، مغولانِ بدوی را نیز سربراه کرد. همانها که با نام تیموچین و قوبلای از بیابانها به ایران سرازیر شدند و دیری نپایید که پس از چند سال غارت و خونخواری و پُشته از کُشته ساختن، در برابر نام و عظمت ایران قامت خم کردند و در نهایت از ایرانیان عصر خود ایرانیتر شدند و دستآخر خود را نیز انوشیروان نامیدند! پس اگر دشمنان ایرانزمین سالهاست که با حداکثر قوا و سلاحهای لبالب از تیغهای «زر و زور و تزویر» در برابر وطنخواهی صفآرایی کردهاند، «نام ایران» به تنهایی برای ایستادگی در برابر آنها کافیست. باری همین است که ایران را نباید یک نام، که واقعیتی نامبخش و هویتبخش دانست؛ حتی برای آنهایی که «ذاتاً» با ایران مشکل دارند!
#پاینده_ایران
پایگاه ایران دوستان مازندران
@jolgeshomali
✍ رضا کدخدازاده
🔸 برخی از ایراندوستان را میبینم ناراحت و نگرانند. البته نگرانی برای هر فرد ایراندوستی، از اموریست که ساحتش «ز گهواره تا گور» است و باید هم باشد! اما امروز -دستکم در نیم قرن اخیر- بهترین روزهای جنبش #ایران_خواهی است. ظواهر را خیلی نباید جدی گرفت. عمیقتر باید نگریست. به قول مولوی «برون را ننگریم و قال را» بلکه باید «درون را بنگریم و حال را». به این باید اندیشید که جریانهای داخلی و خارجیِ مخالفِ #ایرانگرایی با وجود چندین دهه در اختیار داشتن تمامی منابع مادی و معنوی ممکن، امروز کمترین «ماهیِ» ممکن را از «مُرداب» بازیهای سیاسی خود صید میکنند.
🔸 پس، این روزها را باید روزهای روشنِ «آستانۀ» #وطن_خواهی دانست. کافیست چند دهه به عقب بازگردیم و از خود این سوال را بپرسیم: آیا یک درصد هم میشود احتمال داد که چندی بعد، همزمان، هم فردی با ذاتِ «#امت_گرایی» و هم فردی با ذات «#قومیت_گرایی» شعار انتخاباتیشان حول محور «ایران» باشد؟! آن زمان به احتمال بسیار فراوان پاسخ به این سوال منفی بود. اما امروز میبینیم که این امر فرخنده رخ داده؛ یکی با شعار «#یک_جهان_فرصت_یک_ایران_جهش» و یکی با شعار «#برای_ایران» در نظام «جمهوری اسلامی» روبروی هم صف کشیدند. این یعنی دستکم در ظاهر مجبور بودند که در برابر «نام ایران» قامت خم کنند. گویی این سرنوشتِ محتوم تمام افراد و جریانهایی است که به حق یا ناحق میخواهند در این مُلکِ گران، سری در سرها داشته باشند.
🔸 ایران و فرهنگ والا و ناب آن، مغولانِ بدوی را نیز سربراه کرد. همانها که با نام تیموچین و قوبلای از بیابانها به ایران سرازیر شدند و دیری نپایید که پس از چند سال غارت و خونخواری و پُشته از کُشته ساختن، در برابر نام و عظمت ایران قامت خم کردند و در نهایت از ایرانیان عصر خود ایرانیتر شدند و دستآخر خود را نیز انوشیروان نامیدند! پس اگر دشمنان ایرانزمین سالهاست که با حداکثر قوا و سلاحهای لبالب از تیغهای «زر و زور و تزویر» در برابر وطنخواهی صفآرایی کردهاند، «نام ایران» به تنهایی برای ایستادگی در برابر آنها کافیست. باری همین است که ایران را نباید یک نام، که واقعیتی نامبخش و هویتبخش دانست؛ حتی برای آنهایی که «ذاتاً» با ایران مشکل دارند!
#پاینده_ایران
پایگاه ایران دوستان مازندران
@jolgeshomali