🔹️جَواهِر‌ الکَلام🔹️
944 subscribers
648 photos
155 videos
14 files
570 links
🌹بسم‌الله‌الرحمن‌الرحیم🌹
هدف از تاسیس کانال:
بیان ادله قرآنی و روایی ولایت و امامت بلافصل امیرالمومنین حضرت علی (علیه‌السلام) [ با تاکید بر کتب آیت‌الله‌میلانی حفظه‌الله]
پاسخ به شبهات وهابیت
🔸️ارسال شبهات به : @Sajjad74z1

@javaheralklam
Download Telegram
📌آمِر به مُنکَر و ناهی از مَعروف (معاویه اولین تارک سنت تلبیه در ایام موسم حج و لعن صریح او توسط حبر الأمة ابن عباس)

در مسند احمد (٣/٣٦٤) از مطبعهٔ «الرسالة»، از قول سعید بن جُبیر وارد شده است:
«... أَتَيْتُ عَلَى ابْنِ عَبَّاسٍ بِعَرَفَةَ وَهُوَ يَأْكُلُ رُمَّاناً، فَقَالَ: أَفْطَرَ رَسُولُ اللهِ صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ بِعَرَفَةَ، وَبَعَثَتِ الَيْهِ أُمُّ الْفَضْلِ بِلَبَنٍ، فَشَرِبَهُ وَقَالَ: "لَعَنَ اللهُ فُلاناً" عَمَدُوا إِلَى أَعْظَمِ أَيَّامِ الْحَجِّ، فَمَحَوْا زِينَتَهُ، وَإِنَّمَا زِينَةُ الْحَجِّ التَّلْبِيَةُ
ترجمهٔ فارسی: در روز عرفه نزد ابن عباس آمدم، و در حال‌ خوردن انار بود. گفت پیامبر اعظم -صلی الله علیه وآله وسلم- در عرفه افطار کرد و ام فضل برای ایشان شیر فرستاد و نوشید. و اضافهٔ بر آن گفت: خدا فلان شخص را لعنت کند تعمداً عظیم‌ترین روزهای حج را هدف قرار داده و آراستگی و شکوهش را از بین بردند، و مایهٔ زینت و شکوه حج گفتن «لبیك اللهم لبیك» است.

- شعیب ارنؤوط و جمعی از محدثین برجستهٔ وهابیه در «ذیل حدیث» فرموده‌اند: (حديث صحيح).

أبو بکر ابن خزیمه در صحیح (٢/١٣٣٤) برای ما بیان می‌کند آن فرد معکوس کنندهٔ سنت نبوی که در روایت احمد نام او را مخفی و مبهم کرده بودند، معاویه بوده است: «... كُنَّا مَعَ ابْنِ عَبَّاسٍ بِعَرَفَةَ، فَقَالَ لِي: يَا سَعِيدُ! مَا لِي لَا أَسْمَعُ النَّاسَ يُلَبُّونَ؟ فَقُلْتُ: يَخَافُونَ مِنْ مُعَاوِيَةَ. قَالَ: فَخَرَجَ ابْنُ عَبَّاسٍ مِنْ فُسْطَاطِهِ، فَقَالَ: لَبَّيْكَ اللَّهُمَّ لَبَّيْكَ، فَإِنَّهُمْ قَدْ تَرَكُوا السُّنَّةَ مِنْ بُغْضِ عَلِيٍّ
ترجمهٔ فارسی: ابن عباس از من پرسید ای سعید چرا نمی‌شنوم که مردم تلبیه بگویند؟ گفتم از معاویه می‌ترسند. ابن عباس از چادرش بیرون آمد و گفت: «لبیك اللهم لبیك»، آن‌ها از سر دشمنی با علی -علیه سلام رب العالمین- سُنَن را ترک کردند و به جا نیاوردند.

- د. محمد مصطفی اعظمی در تعلیقاتی که بر کتاب مذکور دارد، ذیل حدیث می‌فرماید: (إسناده صحیح).

سندی (1138 هـ) در حاشیهٔ خود بر سنن نسائی اعتراف می‌کند که امام متعبد و مقید بر سنت‌های پیامبر -صلی الله علیه وآله وسلم- بود، و معاویه به‌خاطر بغض ایشان مردم را از انجام این سنت صحیح می‌ترساند تا به آن عمل نکنند و جزئی از دین را متروک بگذارند: «... من بغض عَليّ أَي لأجل بغضه أَي وَهُوَ كَانَ يتَقَيَّد بالسنن فَهَؤُلَاءِ تركوها بغضاً لَهُ!»
(حاشیة السندي علی سنن النسائي، الناشر: مکتب المطبوعات الإسلامية، ج ٥، ص ٢٥٣)

شیخ سعید حوی در الأساس في السنة وفقهها (3045) ضمن بیان سنت‌بودن تلبیه در عرفات گفته است اموی‌ها به‌خاطر خصومتی که با امام داشتند مردم را به ترک این سنت نبوی ترغیب می‌دادند و ابن‌عباس بر افعال آن‌ها با تلبیه علنی انکار کرد!

و در نتیجهٔ این جنایت معاویه به سنت اسلام که در حقیقت دشمنی با پیامبر -صلی الله علیه وآله وسلم- است، مردم آن را ترک کردند و با حالت اعتراضی به عبد الله بن مسعود می‌گویند که امروز، روز تلبیه نیست و تنها باید تکبیر بگوئی؛ ابن مسعود تعجب می‌کند که آیا مردم نمی‌دانند این سنت نبوی است یا از یادشان رفته است؟!
«... أَجَهِلَ النَّاسُ أَمْ نَسُوا وَالَّذِي بَعَثَ مُحَمَّدًا صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ بِالْحَقِّ، لَقَدْ خَرَجْتُ مَعَ رَسُولِ اللهِ صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ، " فَمَا تَرَكَ التَّلْبِيَةَ حَتَّى رَمَى جَمْرَةَ الْعَقَبَةِ، إِلَّا أَنْ يَخْلِطَهَا بِتَكْبِيرٍ أَوْ تَهْلِيلٍ
(مسند أحمد ، الناشر: مؤسسة الرسالة، ج ٧، ص ٧٢)

ولنعم ما أفاد ☀️ العلامة عبد الحسین الأميني ☀️ - یرفع الله شأنه - :
«این خط مشی کسی است که بعضی خلیفه مسلمانانش شمرده‌اند، و این است مقدار بهره‌ مندی‌اش از دین و پایبندی‌اش به سنت پیامبر صلی الله علیه وآله وسلم. وای بر مسلمانان که چنین موجود پلیدی به نام خلافت به زور و تغلب بر آن‌ها چیره و مسلط گردد؛ نمی‌دانم برای ابن عباس جائز و روا بوده که در حال احرام و در چنان مقام بزرگی و در روز عرفه - آن روز مشهور - معاویه را چون دشمن علی -علیه سلام رب العالمین- بوده و سنت نبوی را ترک گفته لعنت کند؟ آیا دانشمند امت نمی‌دانسته که اصحاب همگی عادل و راست‌رو هستند؟ یا این را نمی‌دانسته که صحابی را - هر که باشد - نمی‌توان دشنام داد، و این را که معاویه مجتهد بوده و مجتهد اگر اشتباه کند یک اجر دارد؟ من فقط این را می‌دانم که ابن عباس حرف ناروا نمی‌زند، و خرافه و نظر باطل نمی‌‌پذیرد!» (الغدیر ١٠/٢٠٩)

و در آخر دست دعا بر می‌داریم و می‌گوئیم خداوندا! تو خود فرمودی {إن المنافقين في الدرك الأسفل من النار ولن تجد له نصیراً} [نساء: ١٤٥].

🆔 https://t.me/mataen_Muawiyah
#فوائد_رجالیه (7)
#پاسخ_به_نقد (3)

🔹 اصحاب اجماع به تعدادی از راویان حدیث گفته میشود که جناب کشی در اختیار معرفه الرجال میگویند :
بر فقاهت و راستگویی‌ این تعداد از راویان بین شیعه اجماع وجود دارد .

▫️ اجمعت العصابة علی تصحیح ما یصح عنهم و تصدیقهم فیما یقولون و اقروا لهم بالفقه
📚 إختيار معرفة الرجال ج1، ص375

🔸 معروف بن خربوذ‌‌؛ راوی حدیث غدیر خم یکی از اصحاب اجماع است و به همین دلیل قطعا ثقه میباشد .

⁉️ وهابی ادعا دارد که کلام جناب کشی اصلا حجت نیست و چهار اشکال به این اجماع نقل شده توسط جناب کشی کرده است و سپس نتیجه گرفته نمیتوان به آن استدلال کرد بنابراین معروف بن خربوذ ثقه نیست !
مبنای اصلی سه اشکال اول ایشان این است که :

👈 همچین اجماعی بین قدماء منعقد نشده است و قدماء قائل به این اجماع نبودند به همین دلیل در وثاقت برخی از افراد مذکور در اجماع اختلاف نظر وجود دارد !

پاسخ این است که این اشکال در صورتی به استدلال ما وارد است که ما در پی اثبات دلالت مطابقی کلام‌ جناب کشی باشیم یعنی بخواهیم اجماع تمام قدماء بر وثاقت این افراد مذکور توسط جناب کشی را ثابت کنیم و محور اصلی استدلال ما #اثبات_اجماع قدما باشد .

🔹 در صورتی که ما هیچ تاکید و اصراری برای #اثبات_اجماع‌ مذکور نداریم و احتمال میدهیم که همچین اجماعی بین قدماء نبوده است و این اجماع مذکور صرفا استنباط و اجتهاد جناب کشی است اما از این اجماع مذکور برای ما اطمینان حاصل میشود که حداقل سه نفر از قدماء قائل وثاقت این جماعت بودند که جناب کشی ادعای اجماع کرده است 👈 شهادت همین چند نفر از قدماء بر وثاقت و فقاهت این عده برای ما کفایت میکند .

🔸 رجالی معاصر جناب ایت الله شبیری (حفظه‌الله) نکته‌ی بالا را با بیانی بهتر و دقیقتر توضیح میدهند :
👈 حتی اگر دو نفر هم قائل به تصحیح ما یصح عنهم باشند برای ما کافی است. بله اجماع کشی که منقول است برای ما حتی ظن به اجماع هم ایجاد نمی کند (زیرا مواردی که دیده ایم اجماع شده بود و بعد خلاف آن ظاهر شده است بسیار زیاد است.) ولی از کلام کشی این مقدار ظن برای ما حاصل می شود که لا اقل دو نفر به تصحیح ما یصح عن هولاء قائل شده اند و فقاهت و علمیت این عده را قبول داشته اند و بسیار بعید است که حتی دو نفر داخل در اجماع مزبور نباشد. حتی اگر یک نفر هم که عدل واحد است این گونه عمل کرده باشد باید کافی باشد. این مضمون تضمنی به کار ما می آید و لازم نیست که مدلول مطابقی کلام کشی را ثابت کنیم .... نتیجه این می شود که یا عدل واحد یا عدلین به تصحیح ما یصح عنهم قائل شده اند .

بنابراین برای اثبات وثاقت افراد مذکور در کلام جناب کشی نیازی به اثبات اجماع نداریم و هر سه اشکال وهابی سالبه به انتفاء موضوع است .

⁉️ اشکال چهارم وهابی این است که کلام جناب کشی بر وثاقت دلالت نمیکند بلکه فقط فقاهت این جماعت مذکور را بیان میکند !

پاسخ این است که جناب کشی فقط فقاهت این افراد را بیان نمیکند بلکه صراحتا صدق گفتار آنها را نیز بیان میکند (تصدیقهم فی ما یقولون)
👈 بنابراین کلام ایشان صریح در توثیق است .


🆔 @javaheralklam
👍71👎1
#فوائد_رجالیه (8)
#پاسخ_به_نقد (4)

⁉️ در خصوص روایت دوم وهابی اشکال کرده است ابان بن عثمان از فرقه‌ی ناووسیه است .
[ فرقه‌ی ناووسیه هفت امامی هستند و اعتقاد دارند امام صادق علیه‌السلام زنده میباشند.]

👈 منشاء اصلی این موضوع کلام منتسب به جناب کشی است .

🔹 اصل انتساب این کلام به کشی قطعی نیست زیرا در برخی از نسخه‌های کتاب معرفه الرجال ناووسیه آماده است و در برخی نسخ دیگر قادسیه آمده است . [قادسیه شهری نزدیک کوفه است]
👈 در کتاب چاپ شده هم بین دو نسخه جمع کرده است و هر دو لفظ قادسیه و ناووسیه را آورده است .

▫️ حضرت آیت‌الله شبیری زنجانی (حفظه‌الله) که تحقیقات او در رجال معروف و مشهور است اینگونه توضیح میدهد : ابان بن عثمان؛ رجال کشّی در مورد او می گوید که او ناووسی بوده است.
به طور محقق ذکر ناووسی در مورد ابان صحیح نیست. در بعضی از نسخ به جای آن قادسیة آمده است مثلا محقق اردبیلی در مجمع البرهان در کتاب کفالت این گونه تعبیر کرده است.

▫️ مرحوم سید خویی نیز به این اختلاف نسخ اشاره میکند و ناووسی بودن ابان بن عثمان را قبول نمیکند :
هكذا في النسخة المطبوعة. و في مجمع الرجال للشيخ عناية الله القهبائي: و كان من الناووسية. و عن بعض النسخ: و كان من القادسية. و الظاهر أن الصحيح هو الأخير، و قد حرف و كتب و كان من الناووسية، و زيد في التحريف، فجمع بين الأمرين في النسخة المطبوعة من الإختيار. و يدل علي ما ذكرناه شهادة النجاشي و الشيخ علي أن أبان روي عن أبي الحسن ع، و معه كيف يمكن أن يكون من الناووسية؟
📚معجم رجال الحديث، ج ۱، ص: ۱۴۷

▫️ آیت الله سبحانی در این خصوص بیان جامع‌تری دارند : مشکل دیگر این است که می‌گویند ابان بن عثمان من الناووسیة، یک فرقه‌ای در کوفه و غیر کوفه است که به آنان ناووسیه می‌گویند، این خیلی حرف عجیب است،‌چون ابان بن عثمان از اصحاب اجماع است و گل سر سبد اصحاب ائمه است، اینکه او بشود ناووسیه، خودش از عجائبات است، مرحوم کشی می‌گوید: کان من الناووسیة، ولی بعداً محققین کار کرده‌اند و گفته‌اند نسخه کشی غلط است،کان من الناووسیه غلط است، بلکه کان من القادسیة است، قادسیة بوده و شده ناووسیة، حتی مرحوم قهپائی می گوید من نسخه کشی را دیدم و در آنجا «کان من القادسیة» بود، مرحوم اردبیلی هم می‌گوید که نسخه‌ی کشی که پیش من است،« کان من القادسیة » نه «کان من الناووسیة»،‌معلوم می‌شود این نسخه‌هایی که الآن از کشی است و در آنها «کان من الناووسیه» است، تصحیف شده. 👈 قادسیه نزدیک کوفه است، آنچه که مطلب را تایید می‌کند این است که جناب ابان هم کوفی بوده، بعداً ساکن بصره شده.

بنابراین با وجود اختلاف نسخ؛ در این خصوص نمیتوان به کلام جناب کشی استناد کرد؛ اگر چه نسخه‌ی صحیح همان گونه آیت الله سبحانی توضیح دادند قادسیه آمده است .

🆔 @javaheralklam
👍62
📌آیا امیر المؤمنين علی بن ابی طالب -علیهما السلام- فرمودند: کشته‌شدگان ما و کشته‌شدگان سپاه معاویه در بهشت هستند؟!


بعضی از دروغ‌پردازان از زبان امیر مؤمنان -علیه السلام- حدیثی جعل کرده‌‌اند: «قتلاي وقتلى معاوية في الجنة» المعجم الکبیر (19/307).
و مشابه حدیث مذکور را ابن ابی شیبه در مصنف (7/552) آورده است.

حسین بن أبي السري العسقلاني واقع در سند «کذاب» است چنان‌که شیخ أبو عبد الرحمن المصری الأثري در پاورقی کتاب «تطهیر الجنان» نوشتهٔ ابن‌حجر هیتمی گفته است: «... قلت: الخبر لا یصح أصلا فإنه من رواية الحسين بن أبي السري العسقلاني وقد رموه بالكذب!! ففي «المیزان» (1/536): ضعّفه أبو داود، و کذبه أخوه محمد وقال أبو عروبة: هو کذاب... و ما أدرى كيف فات الذهبي -رحمه الله- أن ینبه علی ضعف الحسین بن أبي السيري وقد أورد الخبر في «السير»؟! وترجمته معروفة عنده في «المیزان»!»
یعنی: این خبر از اساس صحیح نیست، و ذهبی در میزان گفته است که او دروغ‌پرداز می‌باشد اما با این‌حال در کتاب سِیَر به آن اشاره نکرده است!!

و «یزید بن الأصم» تابعی که مدار سند بر او می‌باشد معرکهٔ صفین را درک نکرده است، و روایت او از امام مشهور و مقبول نیست چنان‌که ذهبی در سیر أعلام النبلاء (4/517) می‌گوید: «... لم تصح روایته عن علي»؛ و ابن‌کثیر در البدایة والنهاية (1/388) حدیثش را انکار کرده است: «لم یدرك علیاً».
و شیخ أبو محمد أسامة بن إبراهیم معلِّق مصنف ابن ابی شیبه (13/443) تصریح کرده است: «إسناده مرسل، یزید بن الأصم لم یدرك أن يشهد صفين».

از مُقوِّیات انقطاع این سند گفته‌ی محققین کتاب «صحیح أخبار صفين والنهروان وعام الجامعة» می‌باشد که معتقد هستند سن او در زمان شهادت امام تنها 10 سال بوده است وطبعاً در زمان صفین باید 7سال باشد؛ پس مجرد معاصرت راوی و مروی عنه در این‌جا کافی نیست...

و مزید بر این همه، «زید بن أبي الزرقاء» هر چند صدوق است اما ابن‌حبان می‌گوید غرائب‌گویی می‌کرد: «کان یُغرِب».

بعضی از دل‌دادگان معاویه بنابر {ظلمات بعضها فوق بعض} ادعا کرده‌اند در تاریخ مدینهٔ دمشق (1/343) حدیث معتبری با همین مضمون وارد شده است که امام برای کشته‌شدگان سپاه معاویه استغفار کرده‌اند: «فجعل علي يستغفر لهم حتى بلغ قتلى أهل الشام...».
اما «علي بن الحسن بن أيوب» واقع در سند مجهول‌الحال است!

گفتم: چنان‌که در ما سَبَق شنیدی امام آن‌ها را نه اهل قرآن می‌دانست و نه اهل دین، و مؤالف و مخالف نقل کرده‌اند امام در نماز و خُطَب و غیر اینها معاویه و پیروان او را تخطئه و لعنت کرده است و هیچ‌گاه خلاف این موضع از ایشان دیده نشد، پس چگونه ممکن است که امام اهل بهشت را همچون نفرین پیامبر صلی الله علیه وآله وسلم در خصوص مشرکان لعنت کرده باشند؟!
حذیفة بن الیمان صحابی جلیل‌القدر و صاحب سرّ رسول خدا صلی الله علیه وآله وسلم به روایت ابن ابی شیبه در مصنف (268-5/267) و با شواهد صحت زیاد فرمود کسی که در مخیله‌اش بگنجد برای خدا می‌جنگد و بر حق و مصیب نباشد در آتش جهنم است و ابو موسی اشعری آن را تأئید می‌کند!!
هر کس که ذره‌ای عقل و دین داشته باشد نمی‌گوید معاویه بر حق بود، و این‌که اهل خلاف می‌گویند معاویه خطاء کرد و ثواب هم می‌برد سخنی است که مو بر تَن انسان با ایمان سیخ می‌کند!!!

آیا این‌ها نخوانده‌اند که در صحیح بخاری (447) از پیامبر صلی الله علیه وآله وسلم روایت شده است: «... یدعوهم إلى الجنة ويدعونه إلى النار»، یعنی: عمار آنان را به بهشت فرا می‌خواند، و آنان عمار را به جهنم!!
چگونه دعوتگران به جهنم می‌توانند بر حق و یا حتی نزدیک به حق و مأجور باشند؟! و می‌بینیم ظلم آن گروه بی‌دین بنابر خبر غیبی نبوی در حق عمار واقع شد!
و خداوند بزرگ در کتابش فرمود: {ذلك جزیناهم ببغیهم}! [انعام: 64].

🌸 سبحان ربك رب العزة عما یصفون وسلام علی المرسلین والحمدلله رب العالمین.. 🌸

🆔 https://t.me/mataen_Muawiyah
👍7
‼️ یک بام و دو هوای وهابیت !

🔹 وهابی برای اثبات اینکه علم کلام مورد نهی ائمه علیهم‌السلام واقع شده است به روایت زیر در توحید شیخ صدوق استناد کرده و تصریح میکند که روایت #صحیح است !

حَدَّثَنَا أَبِي وَ عَبْدُ اَلْوَاحِدِ بْنُ مُحَمَّدِ بْنِ عُبْدُوسٍ اَلْعَطَّارُ رَحِمَهُمَا اَللَّهُ قَالاَ حَدَّثَنَا عَلِيُّ بْنُ مُحَمَّدِ بْنِ قُتَيْبَةَ عَنِ اَلْفَضْلِ بْنِ شَاذَانَ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ أَبِي عُمَيْرٍ قَالَ :
دَخَلْتُ عَلَى سَيِّدِي مُوسَى بْنِ جَعْفَرٍ عَلَيْهِمَا السَّلاَمُ فَقُلْتُ لَهُ يَا اِبْنَ رَسُولِ اَللَّهِ عَلِّمْنِي اَلتَّوْحِيدَ فَقَالَ يَا أَبَا أَحْمَدَ  لاَ  تَتَجَاوَزْ  فِي  اَلتَّوْحِيدِ مَا ذَكَرَهُ اَللَّهُ تَعَالَى ذِكْرُهُ فِي كِتَابِهِ فَتَهْلِكَ
📚 التوحيد ج ۱، ص ۷۶

❗️در صورتی در کانال دیگرشان یکی از راویان موجود در روایت بالا را تضعیف کرده‌اند و برخی روایات را به دلیل وجود این شخص در سند رد کردند!

این جماعت هر جا به صلاحشان باشد روایت را تصحیح میکنند و هر جا به ضررشان باشد روایت را تضعیف میکنند؛ این است منهج و انصاف کسانی که ادعای نقد شیعه را دارند !

🆔 https://t.me/Tawhid_shia
👍10
#پیشنهاد_مطالعه

❗️در ایام اخیر شاهد بودیم کانال وهابی برای سرپوش گذاشتن بر
#تدلیس محمد بن بن اسماعیل بخاری؛ شبهاتی را در خصوص شیخ صدوق رحمه‌الله‌علیه بیان کرده است !

🔹 در کانال زیر تمام شبهات به صورت تفصیلی و مستدل پاسخ داده شده است .

فهرست مطالب 1⃣

🆔
https://t.me/saduogh313/374

فهرست مطالب 2⃣
🆔
https://t.me/saduogh313/376

🔹 پس از‌ روزها کپی کاری کانال وهابی اکنون تمام شبهات آنها که همانند کف روی آب هستند با مطالب بالا از بین رفت .

و الحمد الله رب العالمین
👍71
#فوائد_رجالیه (9)
#پاسخ_به_نقد (5) (قسمت اول)

🔹 در خصوص روایت دوم وهابی دو اشکال #رجالی به سند کرده بود :
اشکال اول : ابان بن عثمان ناووسی است؛ بنابراین ایشان فاسد المذهب است 👈 که پاسخ ایشان مفصل بیان شد .

⁉️ اشکالی که وهابی به پاسخ کرده است این میباشد که علامه حلی که نسخه‌ی کتاب کشی را داشته است گفته است ابان بن عثمان ناووسی است!

پاسخ این اشکال این است که قول علامه حلی رحمه‌الله‌علیه در خصوص ابان بن عثمان مضطرب است.
👈 یک بار او را واقفی میداند!
👈 بار دیگر او را فطحی میگوید!
👈 و بار دیگری او را از ناووسیه میداند!

▫️قال العلامة- في الفائدة الثامنة من خاتمة الخلاصة في بيان طريق الصدوق إلي أبي مريم الأنصاري- إن أبان بن عثمان فطحي أقول: لم يعلم منشأ ذلك، و قد أخذ ذلك عن العلامة من تأخر عنه، كالشهيد الثاني في الدراية في أوائل الباب الأول في أقسام الحديث. و من المطمأن به أن هذا سهو من العلامة، فإنه لم يسبقه في ذلك غيره، و هو- قدس سره- في محكي المنتهي نسب إليه: أنه واقفي و في محكي المختلف: أنه من الناووسية
📚 معجم رجال الحديث، ج ۱، ص: ۱۴۷

▫️همچنین در بعضی کتب گفته روایت ایشان مورد قبول است و در بعضی کتب دیگر گفته روایت ایشان مورد قبول نیست!

🔹 پس با وجود این اضطراب کلام علامه در این خصوص نمیتوان به کلام او درباره‌ی ابان بن عثمان استناد کرد؛ 👈 بنابراین استدلال قبلی ما به قوت خودش باقیست .

اشکال دوم: احمد بن محمد بن یحیی العطار مجهول است زیرا صرف ایکنه یک شخص از مشایخ اجازه باشد دلیلی بر وثاقت او نیست !

🔹 در ابتدا جا دارد به جناب وهابی برای جمع‌اوری قول فقها در خصوص عدم‌ دلالت مشایخ اجازه بر وثاقت؛ یک #خسته_نباشید عرض کنیم❗️
👈 اما اشکال او هیچ ربطی به پاسخ ما نداشت!

🔸 استدلال ما برای اثبات وثاقت احمد بن محمد بن یحیی اعطار از طریق جمع قرائن بود و شیخ اجازه بودن ایشان احد القرائن است نه #دلیلِ اصلی!
🔹 در صورتی که ایشان دلالت شیخ اجازه بودن به عنوان یک دلیل تمام برای وثاقت را مورد برسی قرار داده است !
👈 بنابراین اشکال ایشان اجنبی از پاسخ ماست!

🔗 جمع قرائن مهمترین روش توثیق روای
🔗 قرائن مختلف برای توثیق احمد بن محمد بن یحیی العطار در کلام استاد محمد جواد فاضل لنکرانی
🔗 قرینه‌ی دیگری بر وثاقت احمد بن محمد بن یحیی العطار در کلام آیت الله محمد باقر صدر

▫️پس تا الان‌ هر دو اشکال #رجالی وهابی به سند روایت را پاسخ دادیم .
👈 وهابی یک اشکال
#فهرستی هم کرده است که در پست بعد به آن میپردازیم ان‌شاءالله

🆔 @javaheralklam
👍71👎1
#فوائد_رجالیه (9)
#پاسخ_به_نقد (5) (قسمت دوم)

🔹 روایت دوم را به روش فهرستی نیز برسی کردیم و صحت آن را اثبات کردیم؛ در بحثی که داشتیم به قول شیخ آصف محسنی استناد کردیم .

⁉️ اکنون وهابی ادعا کرده است که ما قول جناب اصف محسنی را درست متوجه نشدیم!

🔹کلام‌ آقای آصف محسنی را این بار‌ مبسوط‌تر بیان میکنیم که خوانندگان قضاوت کنند چه کسی کلام ایشان‌ را دقیق متوجه نشده است .

🔸آقای اصف محسنی ابتدا مباحث مختلفی را در خصوص مشایخ اجازه بیان میکند؛ سپس میگوید :

▫️و أمّا القول بأنّ جهالتهم غير مضرّة بصحّة الرّواية لمعلومية الكتب و الاصول، فهو فتوى بلا دليل إن أراد العموم و الدوام
📚بحوث في علم الرجال جلد اول صفحه 105

👈 اما اینکه به صورت کلی و تحت هر شرایطی بگوییم ضعف و یا جهالت مشایخ اجازه به صحت روایت ضرری نمیرساند؛ سخنی است بدون دلیل!

🔹سپس ایشان مقصود خود را صریح‌تر بیان میکند :

▫️و التحقيق أنّ جهالة شيخ الإجازة حتّى ضعفه، لا تضرّ بالسند إذا كانت كتب المجاز بروايتها، من زمان مؤلّفيها إلى زمان المجاز له، مشهورة مأمونة من التّحريف
📚بحوث في علم الرجال جلد اول صفحه 107

👈 جهالت و یا ضعف شیخ اجازه در صورتی به صحت روایت ضرری نمیرساند که کتابی که از او روایت میشود در زمان مولف معروف و مشهور و تحریف نشده باشد .

🔹 و در نهایت به صورت مصداقی بحث را بیان میکند :

▫️لأجل هذا بنينا أخيرا في تعليقتنا على تمييز الرّوايات المعتبرة من جامع أحاديث الشّيعة على اعتبار روايات الكافي الّتي في أسانيدها محمّد بن إسماعيل شيخ الكليني مع أنّه لم يوثّق في الكتب الرجاليّة، و ذلك لشهرة كتب الفضل بن شاذان في عصر الكليني رحمه اللّه ظاهرا

👈 طبق همین تصحیح #فهرستی ما روایات فضل ابن شاذان که شیخ کلینی از طریق محمد بن اسماعیل نقل میکند را معتبر میدانیم با وجود اینکه محمد بن اسماعیل در کتب رجال توثیق نشده است .
دلیل این امر این است که کتب فضل ابن شاذان در زمان کلینی معروف و مشهور بوده است ( و جهالت راویِ کتابِ مشهور به صحت آن ضرری نمیرساند۰ )

⁉️ اکنون سوال اصلی این است که آیا این شروطی که آقای اصف محسنی برای مهم‌ نبودن جهالت و یا ضعف مشایخ اجازه بیان کردند بر روایت احمد بن محمد بن یحیی العطار منطبق‌ میشود ؟!

1⃣ گفتیم که احمد بن محمد بن یحیی العطار روایات کتاب پدرش را نقل میکند؛ رجالی معاصر جناب ایت الله شبیری زنجانی (حفظه‌الله) در این خصوص اینگونه توضیح میدهد : در کتب رجالی نسبت به احمد بن محمد بن یحیی کتابی ثبت نشده و جزو مولفین به شمار نرفته است. با این حال او از پدرش( محمد بن یحیی العطار) و نیز از سعد بن عبد الله روایات بسیار زیادی نقل نموده، که نشان می‌دهد او از کتاب آنها نقل حدیث کرده است.

2⃣ در روایت دوم نیز احمد بن محمد بن یحیی العطار روایت را از کتاب پدرش نقل میکند؛ و کتب پدرش یعنی محمد بن یحیی العطار تا زمان شیخ طوسی معروف و مشهور بودند پس به طریق اولی در زمان شیخ صدوق معروف‌تر و مشهورتر بودند .

▫️لأنّ الکتاب من الکتب المشهورة والمعروفة، ونعلم بانتسابه إلی صاحبه کما نعلم أنتساب کتاب الکافی إلی الشیخ الکلینی، فلا نحتاج إلی ذکر طریقٍ إلی صاحب الکتاب، فالشیخ الطوسی (قدّس سرّه) بالنسبة إلی کتاب محمد بن یحیی العطّار هکذا کان حاله
📚 خارج اصول شیخ هادی آل راضی صفحه‌ی 10

بنابراین طبق کلام شیخ آصف محسنی که مبنای برخی از بزرگان رجالیون هست با فرض جهالت احمد بن محمد بن یحیی العطار نیز روایت صحیح است .

🆔 @javaheralklam
👍62👎1
#فوائد_رجالیه (10)
#پاسخ_به_نقد (6) ( قسمت اول )

🔹 در خصوص روایت سوم وهابی چند اشکال مطرح کرده است :

اشکال اول : طبقه‌ی اول راویان بعد از شیخ صدوق همگی‌ مجهول هستند !

پاسخ این اشکال را قبلا بیان کرده بودیم و در ذیل روایت نیز پاسخ این اشکال احتمالی را داده بودیم؛ لکن وهابی یا این پاسخ را ندیده است و یا اینکه نخواسته که ببیند !

▫️در هر صورت پاسخ را بار دیگر تکرار میکنیم :

🔸 شیخ صدوق این روایت را از چهار نفر از مشایخ خودش نقل میکند؛ یعنی در طبقه‌ی اول سند بعد از شیخ صدوق چهار راوی در عرض هم وجود دارند که نهایتا میتوان قائل به #مجهول بودن آنها شویم زیرا هیچ کدام متهم به#کذب و #تدلیس نیستند 👈 در این صورت اعتبار این طبقه از سند حدیث به مجموع این چهار نفر است نه هر نفر از آنها .

👈 مرحوم سید خویی در مباحث فقهی خود قائل به اعتبار روایتی شده است که شیخ صدوق از چهار نفر از مشایخ خودش که هر کدام از آنها مجهول هستند؛ شده است (‌‌ چرا که اعتبار این طبقه به #مجموع هر چهار راوی است ) :

▫️ ثم ان هذه الرواية و ان لم تكن صحيحة - على الاصطلاح - لعدم توثيق كل واحد من مشايخة الذين قد أطبقوا على نقل الرواية، الا أن رواية كل من مشايخه الاربعة الرواية التي رواها الآخر تستتبع تعاضد بعضها ببعض وقد رواها في اكمال الدين واتمام النعمة عن محمد بن احمد السنائي وعلي بن أحمد بن محمد الدقاق، والحسين بن ابراهيم المؤدب، وعلي بن عبد الله الوراق، ورجحها على الرواية الناهية. ومن البعيد جدا ان تكون رواياتهم مخالفة للواقع بأجمعها بأن يكذب جميعهم
📚 كتاب الصلاة جلد اول صفحه 539

👈 همچنین شیخ آصف محسنی نیز روایتی را که شیخ صدوق از سه نفر از مشایخ خودش که توثیق نشده‌اند؛ معتبر میداند زیرا در یک طبقه از سند سه راوی در عرض هم قرار دارند :

▫️يبعد جدا كذب المشائخ الثلاثة في نقلهم للصدوق رحمة الله علي ان الطالقاني و هو محمد بن إبراهيم بن اسحاق حسن.
📚 مشرعة بحار الأنوار جلد اول صفحه 49

در روایت سوم نیز در طبقه‌ی اول چهار راوی در عرض هم قرار دادند بنابراین این طبقه از سند به علت تعدد راوی معتبر خواهد بود .

🆔 @javaheralklam
👍6👎1
#فوائد_رجالیه (10)
#پاسخ_به_نقد (6) ( قسمت دوم )

⁉️اشکال دوم : شیخ صدوق این‌ روایت را علی بن حسن بن علی بن فضال از پدرش نقل میکند؛ اما نجاشی گفته است که علی بن حسن بن علی بن فضال از پدرش روایتی نقل نکرده است!

برای پاسخ به این سوال ابتدا کلام نجاشی را بیان میکنیم تا اشکال وهابی درست تقریر شود :

🔹 مرحوم نجاشی ابتدا وثاقت علی بن حسن بن فضال را بیان میکند :

▫️بن فضال بن عمر بن أيمن مولي عكرمة بن ربعي الفياض أبو الحسن، كان فقيه أصحابنا بالكوفة، ووجههم، وثقتهم، وعارفهم بالحديث، والمسموع قوله فيه. سمع منه شيئا كثيرا، و لم يعثر له علي زلة فيه و لا مايشينه، وقل ماروي عن ضعيف و كان فطحيا

🔸 سپس‌ دو نکته را بیان میکند :

1⃣ بن فضال از پدرش نقل روایت نمیکند!

▫️و لم يرو عن أبيه شيئا و قال كنت أقابله وسني ثمان عشرة سنة بكتبه و لاأفهم إذ ذاك الروايات و لاأستحل أن أرويها عنه

2⃣ شیخ صدوق با طریق خودش کتابی را از بن فضال نقل میکند اما این طریق مختص شیخ صدوق است و کوفی ها نیز این کتاب را نمیشناسند!

▫️و لايعرف الكوفيون هذه النسخة و لارويت من غير هذا الطريق

👈 وهابی میگوید در طریقی که شیخ صدوق بیان میکند بن فضال از پدرش نقل حدیث میکند اما نجاشی میگوید بن فضال هیچ حدیثی از پدرش ندارد پس حدیث موضوع است !

👈 سپس وهابی کلام سید خویی را نقل میکند که قبول کلام نجاشی اولی بر قبول این روایات است

▫️پاسخ شبهه در پست بعدی ان‌شاءالله

🆔 @javaheralklam
👍6👎1
#فوائد_رجالیه (10)
#پاسخ_به_نقد (6) ( قسمت سوم)

🔹 در خصوص کلام نجاشی که بیان میکند بن فضال از پدرش نقل حدیث نمیکند این کلام ایشان تا زمانی قابل قبول است که خالی از معارض باشد؛ اما در ما نحن فیه این کلام نجاشی معارض قوی دارد :

1⃣ ابن قولویه در کامل الزیارات به طریق بن فضال از پدرش اعتماد کرده است :

حَدَّثَنِي مُحَمَّدُ بْنُ أَحْمَدَ بْنِ عَلِيِّ بْنِ يَعْقُوبَ عَنْ عَلِيِّ بْنِ اَلْحَسَنِ بْنِ عَلِيِّ بْنِ  فَضَّالٍ عَنْ  أَبِيهِ عَنِ اَلْحَسَنِ بْنِ اَلْجَهْمِ بْنِ بُكَيْرٍ قَالَ
📚 کامل الزيارات ج ۱، ص ۳۵

2⃣ شیخ صدوق رحمه‌الله علیه در کتاب مختلف خود خصوصا کتاب عیون اخبار الرضا به همین طریق روایات مختلفی را بیان میکند که نشان از اعتماد شیخ صدوق به این طریق دارد .

3⃣ شیخ مفید روایت ابن قولویه را در کتابش نقل میکند که نشان میدهد شیخ مفید این طریق را جعلی نمیدانسه است:

حَدَّثَنِي أَبُو اَلْقَاسِمِ جَعْفَرُ بْنُ مُحَمَّدٍ قَالَ حَدَّثَنِي أَبُو عَبْدِ اَللَّهِ مُحَمَّدُ بْنُ أَحْمَدَ بْنِ يَعْقُوبَ عَنْ عَلِيِّ بْنِ اَلْحَسَنِ بْنِ عَلِيِّ بْنِ  فَضَّالٍ عَنْ  أَبِيهِ عَنْ بَعْضِ أَصْحَابِهِ عَنْ أَحَدِهِمَا عَلَيْهِمَا السَّلاَمُ قَالَ:
📚 کتاب المزار (مناسک المزار) ج ۱، ص ۱۴۶

4⃣ شیخ طوسی نیز در کتب مختلف خود از جمله کتاب تهذیب به این طریق اعتماد کرده است :

وَ عَنْهُ عَنْ أَبِي عَبْدِ اَللَّهِ مُحَمَّدِ بْنِ أَحْمَدَ بْنِ يَعْقُوبَ عَنْ عَلِيِّ بْنِ اَلْحَسَنِ بْنِ  فَضَّالٍ عَنْ  أَبِيهِ عَنْ بَعْضِ أَصْحَابِهِ عَنْ أَحَدِهِمَا عَلَيْهِمَا اَلسَّلاَمُ قَالَ
📚 تهذيب الأحکام ج ۶، ص ۷۴

بنابراین این قسمت از کلام نجاشی مخالف سیره‌ی عملی فقهای امامیه است .

🔸 و اما قسمت دوم کلام نجاشی که میگوید روایت بن فضال از پدرش را فقط شیخ صدوق به آن طریق دارد #قطعا صحیح نیست؛ چرا ابن قولویه با طریقی دیگر روایات بن فضال را از پدرش نقل میکند که در بالا اشاره کردیم؛ به همین دلیل شیخ اصف محسنی این قسمت از کلام‌نجاشی را قطعا باطل میداند :

▫️ومنه يظهر ضعف الجملة الاخيرة من كلام النجاشي (و لا رويت من غير هذا الطريق) بل نقل عن كامل الزيارات ان ابن قولويه روى عن محمد بن أحمد بن علي بن يعقوب عن علي عن أبيه الحسن ايضا
📚 معجم الأحاديث المعتبرة جلد دوم صفحه 64

🔹 و اما در خصوص کلام سید خویی که قول نجاشی را بر سند مورد بحث ترجیح میدهد ظاهرا این قول ایشان کلام دقیقی نیست؛ زیرا
👈 اولا. نکته‌ی اول در کلام نجاشی با سیره‌ی عملی اصحاب تعارض دارد.
👈 ثانیا. فقره‌ی دوم کلام نجاشی قطعا باطل است
👈 ثالثا . طریق این نسخه به لحاظ رجالی نیز معتبر است.

به همین دلیل جناب اصف محسنی کلام سید خویی را این گونه رد میکند :

▫️ما اختاره الاستاذ ضعيف لضعف دليله فاذا كان الواسطة بين الصدوق وابن عقدة ثقة أو حسنا لابد من الأخذ بالرواية كما في المقام
📚 معجم الأحاديث المعتبرة جلد دوم صفحه 65

بنابراین این اشکال وهابی به روایت هم وارد نیست .

🆔 @javaheralklam
👍9👎1
#فوائد_رجالیه (11)
#پاسخ_به_نقد (7) ( قسمت اول)

🔹 در خصوص روایت چهارم وهابی چند اشکال را مطرح کرده است :

⁉️ اشکال اول : علی بن حکم مشترک بین ثقه و غیر ثقه میباشد و در این روایت معلوم نیست منظور از علی بن حکم کدام میباشد پس روایت ضعیف است !

پاسخ : علی بن حکم عند التحقیق مشترک بین ثقه و غیر ثقه نیست؛ بلکه یک شخص است که در کتب رجال با تعابیر مختلف معرفی شده است :

1⃣ محدث و فقیه بزرگوار شیخ حر عاملی در این خصوص مبحث مفصلی دارند و مطلب فوق را کاملا اثبات میکنند .
📚الفوائد الطوسيّة جلد اول صفحه 311

2⃣ آیت‌الله شبیری زنجانی که تحقیقات او در علم رجال زبان زد است نیز همین نکته را بیان میکند :
«علي بن حكم»، طبق تحقيق يك نفر بيشتر نبوده و آن هم ثقه مي‌باشد.


3⃣ مرحوم سید خویی نیز همین مطلب را تایید میکند :
أقول: علي بن الحكم هذا متحد مع من بعده

📚 معجم رجال الحديث ، ج ۱۲، ص: ۴۲۶


🔹 اگر هم‌ فرضا اتحاد این عناوین را قبول نکنیم و بگوییم علی بن حکم مشترک بین ثقه و غیر ثقه است در این روایت منظور علی بن حکم‌ کوفی است که ثقه میباشد به قرینه‌ی روایت احمد بن محمد از او

1⃣ ایت الله مکارم شیرازی : علي بن حکم سه نفرند، آن که معتبر است علی بن حکم کوفی است، به قرينه احمد بن محمد که قبل از او روايت کرده است.

2⃣ استاد علیرضا اعرافی مطلب بالا را تایید میکند .

بنابراین طبق مبنای تحقیقی اول اصلا اشکال وهابی سالبه به انتفاء موضوع است و طبق مبنای دوم نیز ایشان همان علی بن حکم‌ کوفی است که ثقه و جلیل القدر است .

⁉️ اشکال دوم : سلیمان بن خالد که در سند روایت واقع شده است در کتب رجال توثیق نشده است!

پاسخ این اشکال را قبلا بیان کرده بودیم اما وهابی به تکرار اشکالات بی اساس خود عادت دارد❗️

🆔 https://t.me/javaheralklam/1170

🆔 @javaheralklam
👍6👎1
#فوائد_رجالیه (11)
#پاسخ_به_نقد (7) (قسمت دوم)

⁉️ اشکال دیگری که وهابی در خصوص روایت چهارم مطرح کرده است عدم اعتبار کتاب امالی میباشد! ( انتساب کتاب امالی به شیخ مفید قطعی نیست)

پاسخ : اینکه شیخ مفید کتابی تحت عنوان کتاب امالی یا مجالس (عنوان دیگر کتاب امالی) داشته‌اند قطعی میباشد .

▫️ نجاشی وقتی کتب شیخ مفید را معرفی میکند کتاب امالی را نیز نام میبرد .
📚 نجاشی صفحه ۴۰۱

👈 بنابراین اینکه بگوییم شیخ مفید کتاب امالی نداشته و بعد از رحلت ایشان کتاب به او نسبت داده شده است قطعا باطل است؛ اما یک سوال دیگر این است که آیا کتاب امالی شیخ مفید بعد او تحریف شد؟

🔹 کتاب امالی به کتبی گفته میشود که شیخ مطالب را در مجلسی املاء میکند و شاگردان مینویسند؛ در گذشته این شیوه بسیار مرسوم‌ بوده است .

🔸 کتاب امالی شیخ مفید نیز از این قبیل بوده است یعنی شیخ مفید احادیث را میخوانده و شاگردان مینوشند .

👈 بنابراین مطالب کتاب امالی مشهور و معروف بوده است و قاعدتا باید نسخ متعددی از این کتاب در آن زمان موجود بود چرا که تعداد زیادی از شاگردان مطالب را مینوشتند .

👈 همچنین شیخ مفید در کتب خود به کتاب امالی ارجاع میداد (‌ مثلا تصحيح اعتقادات جلد اول صفحه 146) لازمه‌ی این امر این است که نسخ متعدد از این کتاب حداقل در میان اهل علم موجود باشد و گرنه ارجاع به کتابی که صرفا چند نسخه از آن موجود دست معنا ندارد .

👈 علاوه بر آن شیخ مفید مرجعیت عامه شیعیان را بر عهده داشته است؛ شیخ طوسی میگوید :
▫️انتهت إليه رئاسة الإمامية في وقته
📚 فهرست شیخ طوسی صفحه‌ی ۱۵۹

و حسب قاعده کتب همچین شخصی بین اهل علم موجود است .

🔸 بنابراین آنچه که روشن است این کتاب به دلیل شیوه‌ی نگارش آن (امالی) و جایگاه شیخ مفید کتاب معروف و مشهوری بوده و امکان تحریف و تدلیس در آن حداقل تا یک الی دو قرن بعد از شیخ مفید‌‌ ممکن‌ نیست .

🔹 از طرفی علامه مجلسی رحمه‌الله علیه در خصوص امالی شیخ مفید میگوید :
▫️و كتاب المجالس وجدنا منه نسخاً عتيقة و القرائن تدلّ على صحّته
📚 بحار الأنوار جلد اول  صفحه 27

👈 علامه مجلسی میگوید نسخه‌ی بسیار قدیمی از کتاب امالی به دست من رسیده است با توجه به اینکه فاصله‌ی زمانی علامه مجلسی با شیخ مفید پنج قرن است؛ بسیار قدیمی نسبت به او حداقل باید چند قرن باشد؛ بنابراین این نسخه احتمالا مربوط به زمان مشهور بودن این کتاب بعد از شیخ مفید است خصوصا اینکه علامه مجلسی تاکید میکند قرائن مختلف بر صحت آن دلالت میکند .

🔸 آنچه کلام‌ علامه مجلسی را تقویت میکند کلام شیخ حر عاملی رحمه‌الله‌علیه میباشد ایشان در معرفی منابعی که از آنها برای تالیف کتاب وسائل الشیعه از آنها استفاده کرده است میگوید :

▫️فی ذکر الکتب المعتمدة التی نقلت منها أحادیث هذا الکتاب، و شهد بصحتها مؤلفوها و غیرهم، و قامت القرائن علی ثبوتها، و تواترت عن مؤلفیها، أو علمت صحة نسبتها إلیهم، بحیث لم یبق فیها شکّ و لا ریب
کوجودها بخطوط أکابر العلماء.
و تکرر ذکرها فی مصنفاتهم.
و شهادتهم بنسبتها.
و موافقة مضامینها لروایات الکتب المتواترة.
أو نقلها بخبر واحد محفوف بالقرینة

👈 ایشان میگویند که کتبی که از آنها نقل حدیث کردم بدون هیچ شک و شبهه‌ی به انتسابشان به مولف قطعی است؛ سپس کتاب امالی را جزء‌ منابع خود معرفی میکند .

بنابراین با توجه به مطالبی که بیان شد میتوان به کتاب امالی اعتماد کرد .

🆔 @javaheralklam
👍9👎2
در سایت «إسلام سؤال وجواب» تحت اشراف شیخ محمد صالح المنجد وصیت معاویه به کشتار مردم اهل مدینه این‌گونه با گذاشتن (...) تحریف می‌شود!

آقای نویسنده بزرگان اهل مدینه از چه چیزی صحبت کرده‌اند که این‌گونه تو را وادار به تحریف کرده است؟! ☺️

شما که مفصل از قبل و بعد فاجعه‌ی حره در جواب پرسشگر نوشتی، تنها همین فقره «یک‌بندی» اجابه‌‌اتونو طولانی می‌کرد؟! ولله الحمد قوّت این نقل با استشهاد شما بیشتر معلوم شد وکفی بنفسك الیوم علیك حسیبا! 🙂
👍7👎1
#کتاب_الامامه (17)
باب سوم :
#النص_علی_الائمه_الاثنی_عشر

🔹 در این باب ان‌شاءالله با روایات صحیح و معتبر امامت ائمه‌ی اثنی عشر را اثبات خواهیم کرد .

🔸روایت معرفی ائمه‌ی اثنی عشر از زبان حضرت محمد (صلی‌الله‌علیه‌وآله) در منابع شیعه طرق بسیار متعدد دارد‌‌ برای آشنایی با بخشی از این روایات میتوانید به این کتاب از شیخ احمد ماحوزی رجوع کنید؛ ایشان در این کتاب 40 روایت را بیان‌ کرده است .

⁉️ بیان شبهه‌ی معرفی ائمه‌ی اثنی‌عشر توسط پیامبر و پاسخ آن

این روایات اثبات امامت مولا امیرالمومنین علی علیه‌السلام را نیز میرساند بنابراین به روایات قبلی که بیان کردیم ضمیمه میشود .

🔹 در این باب میخواهیم به شکل دیگری امامت ائمه‌ی اثنی عشر را ثابت کنیم ان‌شاءالله

در این شیوه حتی اگر فرضا هیچ نصی از جانب رسول ‌الله (صلی‌الله‌علیه‌وآله) در این خصوص به ما نرسیده باشد نیز امامت ائمه اثنی عشر ثابت خواهد شد!

🔸 مقدمه‌ی مهم در این بحث این است که طبق روایت متواتر بین فریقین پیامبر از وجود دوازده خلیفه بعد از خودشان خبر دادند برای نمونه یک روایت از منابع اهلسنت و یک روایت از منابع شیعه نقل میکنیم :

▫️عَنْ جَابِرِ بْنِ سَمُرَةَ قَالَ دَخَلْتُ مَعَ أَبِي عَلَى النَّبِيِّ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ ، فَسَمِعْتُهُ يَقُولُ :
إِنَّ هَذَا الْأَمْرَ لَا يَنْقَضِي حَتَّى يَمْضِيَ فِيهِمْ اثْنَا عَشَرَ خَلِيفَةً . قَالَ : ثُمَّ تَكَلَّمَ بِكَلَامٍ خَفِيَ عَلَيَّ . قَالَ : فَقُلْتُ لِأَبِي : مَا قَالَ ؟ قَالَ : كُلُّهُمْ مِنْ قُرَيْشٍ
📚 رواه البخاري (رقم/7222)

▫️روایت با این مضمون را قبلا در بحث تواتر امامت امیرالمومنین علی علیه‌السلام از کتب شیعه مطرح کرده بودیم .

⁉️ اینکه بعد از پیامبر 12 خلیفه خواهند آمد متفق بین فریقین است اما سوال اصلی این است که چگونه این دوازده خلیفه را بشناسیم ؟!

👈 ان‌شاءالله در پست‌های بعدی به این سوال پاسخ خواهیم داد .
👍71
أربعون_حديثا_معتبرا_في_النص_على_الأئمة_الاثني_عشر_بأسمائهم_الشيخ.pdf
7.8 MB
🔹 جناب شیخ احمد ماحوزی در این کتاب 40 روایت از پیامبر صلی‌الله‌علیه‌وآله در خصوص امامت ائمه‌ی اثنی‌عشر بیان میکند .

🔸 ایشان در ذیل هر روایت بحث مختصری را در خصوص سند روایت نیز بیان میکنند .

👈 دقت کنید که اعتبار سند برای ما شرط نیست زیرا قصد ما اثبات تعدد طرق و تواتر این روایت است نه صحت سندی روایات

👈 این 40 روایت در خصوص امامت ائمه‌ی اثنی عشر به طریق اولی در ابتدا امامت امیرالمومنین علی علیه‌السلام را نیز ثابت میکند؛ بنابراین با 11 سندی که قبلا بیان کرده بودیم جمع میشود و روی هم رفته 51 روایت میشود .

پنجاه و یک روایت اگر تماما ضعیف السند باشند باز هم به صورت کامل از حجیت ساقط نمیشوند بلکه اخذ به قدر متیقن بین این روایات میشود ( یعنی آنچه بین تمام این روایات مشترک است را اخذ میکنیم )

▫️این نکته را جمع کثیری از رجالیون بیان کردند از جمله شیخ اصف محسنی که این گونه بیان میکند:
وان كانت الروايات لها أسانيد عشرة او ثمانية بمختلف الالفاظ يمكن الاعتماد عليها
يؤخذ القدر المشترك من متون مختلفة الالفاظ والمعانى المروية بعشرة أسانيد مختلفة الرواة، كما فعلته في بعض المقامات

📚معجم الأحاديث المعتبرة جلد 1 صفحه 40
🤩122👍2👎2
#فوائد_رجالیه (12) (قسمت اول)

⁉️ آیا کثرت ترضی شیخ صدوق بر مشایخ خود؛ دلیل توثیق است ؟!

🔹 از جمله مباحثی که در علم رجال مورد بحث و تحقیق واقع شده است این میباشد که ترحم و ترضی اعلامی همانند شیخ کلینی و شیخ صدوق در حق راویان؛ آیا دلیلی بر وثاقت آنان میباشد ؟!

جمعی از فقهاء و رجالیون #اکثار ترحم و ترضی امثال شیخ صدوق در حق راویان را دلیل و یا قرینه بر وثاقت یا حسن ظاهر میدانند؛ برای مثال :

▫️شیخ اصف محسنیترحّم واحد من الأجلّاء العلماء على أحد، أو ترضى عن أحد، لا في مورد و موردين، بل في موارد كثيرة، يكشف ذلك عن حسنه، فنعتمد على رواياته
📚بحوث في علم الرجال جلد اول صفحه 96

▫️شیخ محمد سند : نعم لا يخفى أنّ غرضنا من الاعتماد على هذه القرينة ليس هو الاعتماد عليها منفردة مستقلّة، كما في سابقاتها، بل الغرض هو التدليل على وجود نسبة من الكاشفية و الظن الحاصل منها كجزء من مجموع قرائن حُسن الظاهر
📚بحوث في مباني علم الرجال جلد اول صفحه 176

▫️آیت‌الله سیفی مازندرانی : نعم ترضّي أحد المعصومين عليهم السلام عن شخصٍ أو كثرة ترضّى أحد أعاظم الأصحاب و أعيانهم في حق أحدٍ من المشايخ، لا إشكال في دلالته على التوثيق، بل في بعض الموارد على جلالة الشيخ المترضّى‌ عنه
📚 مقياس الرواة في كليات علم الرجال جلد اول صفحه 150

🔸 دقت کنید که صرف ترضی اعلام بر شخصی دلالتی بر وثاقت و یا حسن ظاهر ندارد بلکه #کثرت_ترضی کاشفیت از وثاقت و یا حداقل حسن ظاهر دارد کما اینکه فقهایی که در بالا اشاره کردیم تاکید بر #کثرت_ترضی دارند؛ استاد شهیدی از برجسته‌ترین مدرسین دروس خارج این نکته را به خوبی توضیح میدهد :

▫️ کثرت ترضی صدوق نسبت به مشایخ خود، انصافا ظهور عرفی دارد که لاأقل این شخص نزد وی حسن ظاهر داشته است. ما نمی گوییم که صرف مشایخ صدوق بودن کافی در وثاقت است تا محقق خویی نقض کنند به شخصی که صدوق می گوید من از وی احادیث زیادی شنیده ام و «و ما لقيت أنصب منه، و بلغ من نصبه انه كان يقول: اللهم صل على محمد فردا، و يمتنع من الصلاة على آله» ولی تعبیر رضی الله عنه را صدوق برای وی به کار نبرده است، در حالی که برای شخص محل بحث، مکررا رضی الله عنه گفته است و کثرت ترضی ظاهر در این است که او را قبول داشته است. برخی اوقات وقتی می گویند «خدا از او راضی باشد» یعنی خیلی وضع وی خراب است، ولی وقتی شیخ صدوق کثرت ترضی می کند ظهور در توثیق یا لاأقل حسن ظاهر است. بنابراین به نظر ما سند قابل تصحیح است.

🔹همچنین استاد شب زنده دار نیز با بیانی دیگر این قاعده را بیان میکند :
▫️مرحوم صدوق در بیشتر موارد، نام محمد بن موسی بن المتوکل به همراه ترضّی و «رضی الله عنه» برده است و این ترضّی اگر یک یا چند بار اندک یا برای همه ی راویان به لفظ «رضی الله عنهم» بود، دلالتی بر جلالت قدر نمی کرد اما با توجه به کثرت آن باید گفت که این ترضّی از طرف مرحوم صدوق؛ همانند «اعلی الله مقامه» دلالت بر جلالت قدر و ثاقت می کند.

همان گونه که از کلام فقها و رجالیون نشان دادیم کثرت ترضی بر شخصی ظهور عرفی دارد بر وثاقت و یا حداقل حسن ظاهر آن شخص چرا که بسیار بعید است فقهاء‌ی بزرگی همچون شیخ کلینی و شیخ صدوق ( اعلی‌الله‌مقامهم‌الشریف) از شخص کذاب و یا فاسق به دفعات بسیار زیاد تجلیل و اکرام کنند بلکه حتی از افراد عادی جامعه نیز از شخص کذاب و فاسق به دفعات بسیار زیاد تجلیل و اکرام نمیکنند .

شیخ صدوق رحمه‌الله‌علیه در خصوص برخی از اساتید خود ملتزم است که هر وقت اسامی آنان را ذکر میکند با تعبیر رضی‌الله‌عنه باشد اما در خصوص سایر اساتید خود اینگونه عمل نمیکند؛ این موضوع نشان میدهد که شیخ صدوق التزامی نداشته که نسبت به همه‌ی اساتید خود ترضی کند؛ پس آن دسته از اساتید خود که دائما بر آنها ترضی میکند یک ویژگی خاصی داشتند که حاکی از جلالت قدر و عظمت آنها دارد .

▫️با اینکه تعداد زیادی فقهاء کثرت ترضی را #دلیلی بر وثاقت میدانند؛ اما ما کثرت ترضی را یک #قرینه بر وثاقت میدانیم که در کنار سایر قرائن دلالت بر وثاقت و یا حسن ظاهر دارد .

در پست بعد اشکالات مرحوم سید خویی را نسبت به قاعده‌ی بالا بیان میکنیم ان‌شاء‌الله

🆔 @javaheralklam
👍8👎1
#فوائد_رجالیه (12) (قسمت دوم)
قسمت اول

⁉️ آیا کثرت ترضی شیخ صدوق بر مشایخ خود؛ دلیل توثیق است ؟!

🔹در پست قبل به صورت مفصل در این خصوص صحبت کردیم و بیان کردیم که #کثرت ترضی اعلام بر شخصی کاشفیت نسبی از وثاقت و یا حسن ظاهر دارد بنابراین به عنوان یکی از #قرائن توثیق است .

🔸 مرحوم سید خویی ترحم و ترضی را #دلیل بر وثاقت نمیداند؛ که در این پست ان‌شاءالله به بیان نظر ایشان میپردازیم .

👈 قبل از اینکه نظر ایشان را بیان کنیم لازم به ذکر است که استدلال ایشان هیچ گونه خدشه‌ای به نظر ما نیست؛ چرا که ایشان ترحم و ترضی اعلام را به عنوان یک دلیل مستقل برای وثاقت شخص نمیپذیرد در صورتی که ما ترحم و ترضی را یک قرینه بر وثاقت قرار دادیم نه دلیل؛ بنابراین رد مرحوم سید خویی شامل مبنایی که ما بیان کردیم نمیشود .

🔹 مرحوم سید خویی در جلد اول معجم رجال الحدیث صفحه‌ی 75 دو دلیل برای رد این قاعده بیان میکند :

1⃣ أن الترحم هو طلب الرحمة من الله تعالي، فهو دعاء مطلوب و مستحب في حق كل مؤمن، و قد أمرنا بطلب المغفرة لجميع المؤمنين و للوالدين بخصوصهما
👈 ایشان بیان میکند که ترحم برای شخصی دلالتی بر وثاقت ندارد زیرا ترحم بر همه‌ی مومنین جایز است چه ثقه و عادل باشد چه نباشد !

این کلام ایشان فی حد ذاته کاملا صحیح است و برای شخص گناهکار میتوان طلب رحمت کرد؛ اما کلام ایشان اجنبی از بحث است 👈 زیرا که شیوه‌ی علماء و فقهاء ترضی و ترحم بر راویان کذاب و فاسق نیست اگر چه ممکن است ترحم و ترضی بر آنها مجاز نیز باشد .
ثانیا.‌ استدلال ما به #کثرت ترحم و ترضی است نه صرف یک یا چند بار ترضی

2⃣ النجاشي قد ترحم علي محمد بن عبد الله بن محمد بن عبيد الله بن البهلول، بعد ما ذكر أنه رأي شيوخه يضعفونه و أنه لأجل ذلك لم يرو عنه شيئا و تجنبه
👈 اشکال دوم مرحوم سید خویی این است که نجاشی در معرفی یکی از راویان به نام محمد بن عبد‌الله بن محمد میگوید ضعیف است اما هم زمان در مورد او ترحم هم میکند !

بر خلاف آنچه که مرحوم سید خویی میگوید؛ نجاشی برای محمد بن عبدالله بن محمد ترحم نمیکند؛ بلکه نجاشی أحمد بن محمد بن عبيد الله را ضعیف میداند سپس بر او ترحم میکند و هذا سهو من قلمه الشریف

ثانیا. کلام‌ نجاشی دلیل برای اثبات مدعای ماست زیرا نجاشی بعد از آنکه احمد بن محمد بن عبید‌الله را تضعیف میکند در خصوص او میگوید : رحمه‌الله و سامحه ( خدا او را رحمت کند و ببخشد )
👈 همان گونه که واضح است نجاشی پس از طلب رحمت برای شخص مذکور طلب مغفرت میکند و این نشان میدهد که سیره‌ی قدماء صرف ترحم بر راویان ضعیف نیست .
ثالثا . استدلال ما به #کثرت ترحم‌ و ترضی است نه صرف یک یا چند بار گفتن

☑️ بنابراین همانگونه که در ابتدا توضیح دادیم اصولا مبنای مرحوم سید خویی که ترضی اعلام بر شخصی را دال بر وثاقت نمیداند اجنبی از استدلال ماست؛ زیرا ما این قاعده را #قرینه بر وثاقت میدانیم .
👈 علاوه بر آنکه هر دو اشکال مرحوم سید خویی دلالتی بر مدعای ایشان نیز نداشت .


🆔 @javaheralklam
👍6
🌼➼‌┅═۞═┅┅───┄

      -«بسم‌ِالله‌الرَّحمٰنِ‌اݪرَّحیمْ»-

         
            📖مسابقه‌ کتابخوانی📖


┄┄┅━⊹📚🖊📚⊹━┅┄┄

🔰 بر اساس کتاب:
غدیر در بیان صاحب غدیر | علی اصغر رضوانی

با محوریت
آشنایی با فضائل امیرالمؤمنین علیه السلام


🔻دانلود کتاب از طریق لینک زیر:

🔺غدیر در بیان صاحب غدیر

┄┄┅━⊹📚🖊📚⊹━┅┄┄


📅دوستان فرهیخته فرصت دارند تا *روز عید غدیر* کتاب را مطالعه و در آزمون [ به صورت ۵ سوال تشریحی ] شرکت داشته باشند.

🎁 به ۵ نفر برتر، به صورت قرعه کشی کتابهای "گزیده ای جامع از الغدیر" و "نصرة الشیعة در استنصار مذهب شیعة" همچنین جوایز نقدی تقدیم خواهد شد.

📌تذکر: حضور دوستانی که در آزمون کتابخوانی شرکت میکنند در مجموعه • تصحیح الاعتقاد • الزامی میباشد


┄┄┅━⊹📚🖊📚⊹━┅┄┄

♦️ مجموعه علمی تصحیح الاعتقاد

💫
@tashiholetiqad

♦️ کانال تصحیح الاعتقاد

💫
@Arshvetashih
3👍1
#فوائد_رجالیه (13) (قسمت اول)

⁉️ آیا شیخ اجازه بودن دلیل بر وثاقت است ؟

🔹 در این پست گفتیم که منظور از شیخ اجازه چیست به عبارت دیگر معنای شیخ الاجازه این است که شخصی خودش روایتی را برای دیگری نقل نمی‌کند، بلکه نقل روایاتی را به دیگری اجازه می‌دهد؛ مثلاً نقل روایات کتب مشهوره را به شاگردش اجازه می‌دهد .

🔸 به صورت کلی مشایخ اجازه به دو دسته تقسیم میشود :
1⃣ افرادی که مرجع و مشهور برای اجازه دادن به سایر فقهاء بودند .
2⃣ مشایخ اجازه‌ی که به صورت معدود طریق کتاب واقع میشوند و ممکن است مجهول نیز باشند .

مبنای تحقیقی ما این است که اگر کسی جزء دسته‌ی اول باشند؛ شیخ اجازه بودن در این صورت کاشف از وثاقت و یا حسن ظاهر او دارد.

👈 مشهور فقهاء نیز شیخ اجازه بودن به معنای بالا را دلیل توثیق میدانند؛ مرحوم سید خویی با اینکه دلالت شیخ اجازه بر وثاقت را قبول نمیکند اما شهرت این مبنا بین فقها را میپذیرد :

▫️ فقد اشتهر أن مشايخ الإجازة مستغنون عن التوثيق
📚 معجم رجال الحديث، ج ۱، ص: ۷۳

🔹 برخی از فقهایی که دلالت شیخ اجازه بودن بر وثاقت را پذیرفتند؛ عبارتند از :

▫️و قد ذهب إلى ذلك الشهيد الثاني قدس سره في الدراية و الرعاية، و ابنه صاحب المعالم قدس سره في منتقى الجمان، و الوحيد البهبهاني قدس سره‌ و السيد ميرداماد قدس سره، و السيد بحرالعلوم قدس سره في فوائده، و الشيخ البهائي قدس سره في مشرق الشمسين. بل صرّح المحدّث البحراني قدس سره بأنّ مشايخ الاجازات في أعلى درجات الوثاقة إلى غير ذلك من علماء الرجال و الدراية و فحول الفقهاء و المحدّثين .
📚 مقياس الرواة في كليات علم الرجال جلد اول صفحه 139

🔸 در اینکه چرا شیخ اجازه بودن دلالت بر وثاقت دارد آیت‌الله محمد‌جواد فاضل لنکرانی بیان شیوایی دارد :
مثل اینکه در زمان ما اگر کسی مسلم الاجتهاد باشد، دیگر نیاز نیست به اینکه کسی بیاید اجتهادش را تأیید کند؛ و اساساً انسان در زندگی‌نامه بزرگان و مجتهدین نامدار و طراز اول نمی‌بیند که بروند از چند نفر اجازه بگیرند؛ مگر اینکه استادشان برای آنها نوشته باشد؛ مثل آنچه که مرحوم آخوند خراسانی(قدس سره) برای مرحوم آقای بروجردی وقتی از نجف می‌خواستند به بروجرد برگردند، نوشتند. ایشان اجازه اجتهاد بسیار مفصلی برای مرحوم آقای بروجردی نوشتند که مهمتر از آن شاید نباشد.! در آن زمان نیز وقتی شیخ طوسی از یک نفر استجازه می‌کرده، معنایش این بوده که در وثاقت و ضبط و ورع او تردیدی نبود. این تقریباً یک بیان و دلیل می‌شود بر اینکه شیخ الاجازه بودن در وثاقت کافی است.

🔹 ایت الله سیفی مازندرانی پس از برسی اقوال مختلف در خصوص دلالت شیخ الاجازه بودن بر وثاقت نتیجه میگرد که اگر شیخ اجازه از افراد مشهور برای اجازه گرفتن باشد وثاقتش قطعی است :

▫️مقتضى التحقيق؛ أنّ مشايخ الإجازات إذا كانوا ممّن اشتهر بين أجلّاء المحدّثين و فحول المححققين، لا ريب في وثاقتهم، بل جلالتهم
📚 مقياس الرواة في كليات علم الرجال جلد اول صفحه 145

بنابراین دلالت مشایخ اجازه اگر از دسته‌ی اول باشند؛ #قرینه‌ای قوی بر وثاقت است .

در پست بعد اشکالات مرحوم سید خویی را بیان میکنیم ان‌شاءالله

🆔 @javaheralklam
👍51