رویای ایرانی - جوادی یگانه
1.1K subscribers
176 photos
52 videos
26 files
248 links
نوشته‌های محمدرضا جوادی یگانه
Download Telegram
‏نظام با تلاش برای حل مساله حجاب به هر قیمت، در حال اطمینان خاطر دادن به وفاداران خود است که هیچ چیز تغییر نکرده و همه چیز تحت کنترل است.

اما همزمان، در حال هماهنگ کردن و متحد کردن معترضین هم هست، و البته آنها را لبالب از کینه هم می‌کند.

‏با تشدید وضعیت ⁧ دوجامعه‌ای⁩ شدن ایران، همین فیلم قم، می‌توانست جرقه جنگ داخلی را بزند. وقتی خشم مردم فوران کرد، کسی منتظر روشن شدن حقیقت ماجرا نمی‌ماند.
👍18👎3
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
‏مراسم اسکار و سخنرانی کارگردان The Zone of Interest، فیلمی درباره هولوکاست بعنوان برنده بهترین فیلم خارجی

"فیلم ما بدترین نتایج انسانیت زدایی را به تصویر می‌کشد. ما اینک بعنوان مردانی اینجا ایستاده ایم که مصادره یهودی بودن خود و مصادره هولوکاست توسط نیروئی اشغالگر را نفی میکنیم"

https://twitter.com/BBCArdalan/status/1767063536155361453
👍4
‏از همان سیاهی طولانی و ساکت شروع فیلم، مشخص بود که «منطقه تحت نظر» (The Zone of Interest ) فیلمی در باره ندیدن‌ها و دیده‌نشدن‌ها و خود را به ندیدن زدن‌ها است.
👍2
‏خویشتنداری قابل تقدیر قوه قضاییه باعث شد تا ماجرای قم، در حد یک دوقطبی اجتماعی باقی بماند، و به یک بحران سیاسی تبدیل نشود. بی‌طرفی عدلیه و نظمیه در مواردی که جامعه به دو دسته بزرگ تبدیل شده‌، و واگذاری موضوعات اجتماعی به نهادهای اجتماعی، گامی در مسیر ترمیم جامعه آسیب‌دیده است.
👍7👎1
‏نظام خود را فدای وفادارانش کرده و می‌کند.

‏ظاهرا وفادار کسی نیست که برای تثییت و بقا و کارآمدی نظام تلاش کرده و میکند، بلکه کسی است که خطاها و ضعف‌های نظام را توجیه می‌کند و همه چیز را «همانگونه که باید، و درست در جای خود» می‌نمایاند!

‏و تقریبا همه خطاهای نظام هم یا ناکارآمدی همین وفاداران است یا فسادشان.
👍22👎1
‏انگار در دوران حافظ زندگی می‌کنیم؛ همان مال اوقاف در دست فقیه شهر، همان زاهد ریایی؛ و در مقابلشان، اینهمه رند!

‏فقط در شعر حافظ اشاره‌ای به ترکیب «تخرخر و تحمیق» نشده است؛ اینکه همزمان هم خود را نفهمیدن بزنند، هم مخاطب را احمق فرض کنند!
👍18
دلایل سکوت سیستمی به افشاگری تخلف ادعایی باغ ازگل

محمدرضا جوادی یگانه

🔘در ده روز اخیر دو افشاگری در باره حجت‌الاسلام کاظم صدیقی شده است، یکی اینکه باغ چهارهزار و دویست‌متری در ازگل به نام موسسه شخصی خود و فرزندان و نزدیکانش درآمده بوده و دیگری واریز ماهانه یک میلیاردی اجاره هتلی در مشهد به حساب شخصی آنها. در باره اولی، مسئولان موسسه، کلیت ماجرا را طی چند بیانیه و مصاحبه قبول کرده‌اند و اعلام کرده‌اند در صدد رفع هستند، و در باره دومی هیچ تکذیبی هم نشده است.

بر اساس شواهد موجود، و اطلاعات در دسترس، و بیانیه های منتشره موسسه، ظاهرا تخلفی رخ داده، آگاهانه یا بدون اطلاع. اما مساله اینجاست که چرا با حجت‌الاسلام صدیقی برخوردی نمی‌شود؟ منظور از برخورد دستگیری یا عزل نیست، بلکه ارسال نشانه‌های علنی نارضایتی نظام از این رفتار به جامعه است. چرا هم به نماز جمعه می‌رود و هم به مراسم‌های مهمتر دعوت می‌شود؟

◾️پرسش دقیق‌تر اینکه حجت‌الاسلام صدیقی چه می‌کرد چنین برخوردی با او می‌شد؟ به نظرم این تخلف ادعایی دو ویژگی باید می‌داشت تا برخورد سریعی با او صورت گیرد.
اول، اگر از بیعت و وفاداری خارج می‌شد یا شده بود، یعنی عمل او به گونه‌ای بود که خروج از بیعت با نظام تلقی می‌شد یا خودش از ابتدا در حلقه بیعت‌کنندگان و وفاداران نبود و تنها کارگزار نظام بود.

دوم، اگر تخلفش فردی بود و ممکن بود که با خودش برخورد کرد بدون اینکه این برخورد، نشانه وجود یک فساد سیستمی یا تغییر جریان تلقی شود. شخصی کردن املاک خالصه و دولتی سابقه دیرینه‌ای در تاریخ ایران دارد و در زمانه ضعف حکومت مرکزی صورت می‌گرفته است. اما در مورد حجت‌الاسلام صدیقی، اگر بنا باشد چنین پرونده‌ای مورد رسیدگی قرار گیرد و با او برخورد شود، قاعدتا «ماهیت زنجیره‌ای عمل» ایجاب می‌کند که با سایر افرادی هم که چنین سوء‌استفاده‌ای کرده‌اند، هم برخورد شود و این ماجرا سر دراز دارد. زمین‌های واگذارشده و تسهیلات صادرشده و شرکت‌های خصولتی‌شده، زیاد هستند و نمی‌شود با امام جمعه موقت تهران برخورد کرد و بقیه را رها کرد. و چون رویه امتیاز دادن به وفاداران، رویه رایجی است، برخورد با مورد حجت‌الاسلام صدیقی، انتظار برخوردهای بعدی را به دنبال خواهد شد.
یعنی مورد حجت‌الاسلام صدیقی، پیوند خورده به سیاست نظام در نگاه‌داری وفاداری وابستگان. منظورم این نیست که سایر امتیازات، از حالت نهادی به شخصی تبدیل شده و تخلفی چون تخلف ادعاشده در مورد حجت‌الاسلام صدیقی در آن رخ داده، بلکه منظور رویه‌ای است که امتیاز به وفاداران، مجاز و بلکه مقبول است. و پیگیری علنی و سریع این تخلف ادعایی، تنها به حجت‌الاسلام صدیقی محدود نخواهد ماند.

◾️اما چنانچه در این ده روز مشاهده کردیم، پاسخ‌های ایشان و موسسه تحت نظرشان، مشکلاتشان را بیشتر کرده است و بر ابهامات افزوده است. اگر ایشان تیم رسانه‌ای و مشاوره آگاه! از حساسیت‌ها و فضای رسانه‌ای داشتند،‌ به او مشورت می‌دادند که کلمه‌ای توضیح به «افکار عمومی‌» ندهند! چون افکار عمومی نیست که مبنای توجه و عمل مسئولان است. نگاه کنید به افشاگری‌های پیشین که افشاشده‌ها ترجیح دادند هیچ واکنش علنی و عمومی نشان دهند و منتظر بمانند تا افشاگری بعدی و بحران بعدی، مساله را از تب و تاب بیندازد. بماند که یک تفاوت افشاگری با شفافیت در همین نکات است.

◾️در شرایط نزدیک به دوجامعه‌‌ای‌شده ایران، افکار عمومی یا منتقدان، گروه مرجع تصمیم‌گیری نظام برای برخورد با حجت‌الاسلام صدیقی نیست. گروه مرجع برخورد، شخصیت‌های موثر و رسانه‌های مهم نواصول‌گرایان است. تا وقتی آنها به این نتیجه نرسند که لازم است رابطه فساد ادعایی در باره حجت‌الاسلام صدیقی با نظام قطع شود، هیچ برخوردی با حجت‌الاسلام صدیقی اتفاق نخواهد افتاد.

🔘رابطه میان دو جامعه موجود در ایران قطع شده است. جامعه وفاداران، هر چند از تخلف ادعایی نگران و ناراضی هستند، اما امیدوار هستند که ماجرا فیصله پیدا کند و وجهه نظام بیش از این خدشه‌دار نشود و البته نمی‌خواهند با هم‌صدا شدن با افشاگران و منتقدان، نظام را تحت فشار بگذارند.

برای نظام سیاسی هم، مدتی است که نظرات جامعه معترضان هیچ اهمیتی ندارد و نظام سیاسی دریافته که معترضان، از نظام سیاسی دل کنده‌اند و نفرتشان از نظام بیش از این نمی‌شود. و لذا جلب نظر آنها فایده‌ای ندارد.

منتقدان و دلسوزان هم، جایگاهی در تصمیم‌گیری معترضان و نظام ندارند. معترضان از همه میانجی‌ها و گروه‌های مرزی گذر کرده‌اند و لذاست که اهمیت دادن به این میانجی‌ها، سودی برای بهبود وضعیت از نظر نظام ندارد. البته خطای نظام در بند آخر است. برای بازگشت به وفاق اجتماعی، نظام سیاسی باید پیش‌قدم شود. اعتماد سلب‌شده طرفینی، به تدریج برخواهد گشت.
@javadimr
👍13
مدیریت سازگار عید و عزا در جامعه ایرانی

محمدرضا جوادی یگانه

جامعه ایران قرن‌هاست توانسته میان اسلامیت و ایرانیت سازگاری ایجاد کند و همین سازگاری علت «دوام» ایران شده است.

در زمان غزنویان، بودند کسانی که سلاطین را از دنبال کردن جشن‌های ملی منع می‌کردند. عنصری بلخی در مدح سلطان محمود غزنوی، او را از جشن سده پرهیز می‌دارد: «خدایگان بزرگ، آفتاب ملک زمن/ امام عصر، خداوند خسرو ذوالمن.... تو مرد دینی و این رسم ، رسم گبرانست/ روا نداری بر رسم گبرکان رفتن.»

در مقابل، اسدالله علم، وزیر دربار محمدرضا پهلوی در یادداشت‌هایش آورده که: «اول فروردین ۱۳۴۸ مصادف با دوم محرم بوده است و عده‌ای از شاه خواسته بودند «چون دهه عاشورا است، خوب است سلام منعقد نشود». و علم به شاه گفته بود «البته چنین اجازه‌ای نخواهید فرمود. مراسم ملی را که نمی‌توان فدای این حرف‌ها کرد.»‌ فرمودند «درست می‌گویی». آخوندها را هم دعوت کردیم، آمدند و اول صبح آنها تهنیت عرض کردند.» در یادداشت ۱۳ فرودین ۱۳۴۹ هم ناخرسند است که «چون سلام عید را به علت تصادف با چهارده محرم موقوف کردیم، که هیچ دلیلی نداشت -و حتی من عقیده داشتم که اگر در روز عاشورا هم بود باید مراسم ملی را ترک نمی‌کردیم- آخوندها چسبیدند که امروز مصادف با رحلت امام زین‌العابدین است، باید موسیقی رادیو موقوف باشد!»

غزنویان به توصیه امثال عنصری گوش ندادند و تمدن ایرانی-اسلامی را رونق بخشیدند، جشن سده را هم برگزار کردند ولی نه به آداب گبرکان!
اما محمدرضا پهلوی به توصیه امثال علم گوش داد و تقویم هجری شمسی را هم تغییر داد و حکومتش یک دهه نشده بود که ساقط شد.

ایرانیان سده‌هاست که توانسته‌اند غم و شادی، عید و عزا، و اسلامیت و ایرانیت را با هم مدیریت کنند. علم‌ها و عنصری‌ها را رها کنید و نترسید از چند اظهارنظر و رفتار در فضای مجازی و واقعی.

جامعه ایران بزرگ است و عاقل. تجربه تاریخی می‌گوید در مواردی از این دست، اعتماد به تجربه و عقلانیت تاریخی جامعه ایرانی، کم‌هزینه‌ترین راه است. «دستکاری» جامعه نه به این سادگی ممکن است و نه مطلوب. لذا بهتر آن است که حوزه اجتماع به خانواده و مسجد و هیات و نهادهای مدنی سپرده شود.

@javadimr
👍13👎2
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
📌پیام نوروزی چهره‌ها و اقتصاددانان - قسمت نهم

📹 محمدرضا جوادی یگانه، جامعه‌شناس از امیدوارکننده‌ترین اتفاقی که ایران در سال 1402 تجربه کرد و همچنین آرزوی خود برای محیط‌زیست ایران در سال جدید می‌گوید.

🔗ویژه‌برنامه‌ نوروزی گروه شبکه‌های اجتماعی دنیای اقتصاد، مجموعه گفت‌وگوهای تصویری کوتاهی از «روایت خبرنگاران تحریریه درباره سالی که گذشت» و همچنین «آرزوی چهره‌های اقتصادی و سیاسی و اجتماعی برای ایران و ایرانیان در سال جدید» است که در تعطیلات نوروز از تلگرام و اینستاگرام «دنیای اقتصاد» منتشر می‌شود.

#ویژه_برنامه_نوروز #دنیای_اقتصاد

کانال رسمی روزنامه دنیای اقتصاد👇
@den_ir
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
👍4
جامعه‌ آداب و نگرانی‌های بی‌وجه
به بهانه نگرانی‌های دولت از همزمانی عید و عزا

محمدرضا جوادی یگانه

جامعه ایران جامعه آداب است. و در جامعه‌ای که «مناسک عزای همزمان شده با عید و عروسی» این‌همه پیچیده و پرمقررات است، ابلهانه است اگر تصور شود مردم بلد نیستند حرمت عزا را ایام عید نگه‌ دارند و باید برایشان مقررات گذاشت و بهشان یادآوری کرد.

در بیش از ۴۰۰ سفرنامه‌ای که سیاحان از سده‌های گذشته تاکنون در باره ویژگی‌های جامعه ایرانی نوشته‌اند، مودب بودن بیشترین ویژگی مثبتی است که تکرار شده است و تقریبا در همه زمان‌ها هم این ادب مشاهده شده است و مورد توجه سیاحان قرار گرفته است.
مودب بودن ، حرمت دیگران را داشتن و رعایت آداب و ظواهر و جزییات را کردن، یکی از مهمترین ویژگی‌های جامعه ایران است. تحلیل ویلیام بی‌من بر اساس زبان‌شناسی اجتماعی از جامعه ایران نشان می‌دهد که الگوهاي بنيادي جامعۀ ايراني به مفهوم ساختاري چندان پيچيده نيستند، اما امکانات فراواني براي کنش‎هاي زباني فراهم مي‎آورند. به نظر او، در جامعۀ ایران، کارایی بیش از تناسب اهمیت دارد و اصولاً هرکس مهارت زبانی بیشتری دارد، قدرت بیشتری هم دارد.

این مهارت، تنها در روابط کلامی و گفتار نیست، بلکه در تعاملات اجتماعی هم وجود دارد. یکی از مهمترین و پیچیده‌ترین ابعاد رفتاری و گفتاری در ایران، در مدیریت عزا است. یک رسم رایج در ایران، این است که صاحبان عزا، حرمت متوفای خود را نگاه می‌دارند، سیاه می‌پوشند و مردان، ریش خود را نمی‌زنند، و بعد از چهلم، عده‌ای آنها را از عزا درمی‌آورند. اینکه چه کسانی سیاه‌پوشی را تا چهلم ادامه می‌دهند، و چه کسانی آنها را از عزا در‌می‌‌آورند، بخشی از این پیچیدگی‌هاست. یکی دیگر از این آٔداب‌دانی و دقت در جزییات، در ترتیب نام صاحبان عزا در اعلامیه‌های فوت و ترتیب ایستادن آنها جلوی درب هنگام ختم و هفتم و چهلم و سال است.

اینها همه مناسک اجتماعی عزا و آداب آن است. بخش دیگر، مهارت‌های اجتماعی در مدیریت همزمان عید و عزا است. معمولا صاحبان عزا عید اول را در خانه می‌نشینند و دیگران برای تسلیت گفتن به خانه آنها می‌آیند. منظور از عید اول، اولین عید مذهبی و نیز اولین عید نوروز بعد از مرگ متوفی است. صاحبان عزا بسته به نزدیکی یا دوری زمان مرگ متوفی و نیز خویشاوند درجه اول متوفی بودن یا نبودن، و همچنین جوانی یا سالخوردگی متوفی، و البته نحوه مرگ او، سیاه می‌پوشند یا نمی‌پوشند. مرگ‌های بسیار نابهنگام هیچ‌گاه عید ندارند.

باز هم پیچیده‌تر، اگر از قبل، مراسم عروسی‌ای برنامه‌ریزی شده باشد و مرگی در این میانه رخ دهد، عروسی برگزار می‌شود یا خیر؟ چگونه و چه کسانی باید اجازه عروسی را از صاحبان عزا بگیرند؟ صاحبان عزا نسبت به این اجازه، چه واکنشی باید نشان بدهند؟ اگر عروسی نزدیکان متوفی باشد و عروسی ناگزیر باشد، آیا صاحبان عزا باید به عروسی بروند یا نه؟ اگر رفتن آنها به عروسی ضرورت داشته باشد،‌با چه ادبیاتی باید دعوتشان کرد؟ آیا باید به آنها کارت داد یا خیر؟ اگر صاحبان عزا به عروسی می‌روند باید سیاه بپوشند یا خیر و چقدر باید درعروسی بمانند؟

پاسخ این سئوالات را از بزرگ‌ترهای فامیل بپرسید، برای همه‌اش جواب دارند. زندگی در جامعه پیچیده ایران، مهارت‌های رفتاری و گفتاری فراوان می‌خواهد و افراد بتدریج در فرایند جامعه‌پذیری، این مهارت‌ها را فرا می‌گیرند و اصولا «بزرگتری»، مستلزم کسب این مهارت‌ها است.

حال تصور کنید در جامعه‌ای به غایت پیچیده که در مناسک عزا و همزمانی آن با مراسم عید یا شادی، اینهمه جزییات و آداب و دقت وجود دارد، برخی «تازه به قدرت‌رسیده»ها، نگران هستند که مردم چگونه همزمانی عید ملی و عزای مذهبی را مدیریت می‌کنند. و برای مردم دستورالعمل و بخش‌نامه صادر می‌کنند که چه کنند یا نکنند.
البته که تغییرات در دینداری را نمی‌شود انکار کرد، اما حتی در همین جامعه‌ی بسیار تغییرکرده هم، حرمت ماه رمضان و حرمت حضرت علی نگاه داشته می شود. جایگاه شهادت امام حسین و حضرت علی در میان مردم، مقدس‌تر و محترم‌تر از آن است که با طغیان چند جوان در فضای مجازی و واقعی شکسته شود، مگر آنکه طغیان‌ها برنامه‌ریزی‌شده و هدایت‌شده باشد.
مردم اگر هم مشکلی دارند، که دارند، با دین نیست،‌ با سیاست است. نگران امور دیگر زندگی مردم باشید و از سیاست دوقطبی‌ساز پرهیز کنید و منافع و ملاحظات «همه مردم» را در تصمیمات خود لحاظ کنید، وضع بهتر خواهد شد.
@javadimr
👍18👎4
سیاستگذار از جامعه جا ماند
🎙سیاستگذار از جامعه جا ماند

سال 1402 با تمام اتفاقاتی که برای جامعه و محیط‌زیست کشور داشت به پایان رسید. مشکل حق‌آبه، کم‌بارشی و کمبود جدی آب،‌ بحران آلودگی هوا و فرونشست تنها بخشی از مشکلات زیست‌محیطی بودند که در سال گذشته تشدید شد.

سالی که وضعیت محیط زیستی با اینکه نسبت به سال قبلش بهتر نشد، اما اتفاقات خوبی هم در آن افتاد. اتفاقاتی که محمد درویش،‌ فعال زیست‌محیطی بهترینش را تغییر در رویکرد سیاستگذار می‌داند.

او در میزگردی که به همراه محمدرضا جوادی‌ یگانه، جامعه‌شناس برگزار شد،‌ از وضعیت جامعه ایران در یک سالی که گذشت سخن گفت.

در آن طرف میز،‌ جوادی یگانه معتقد است همه ما نیاز به یک بازاندیشی در وضعیت خود داریم و می‌گوید در سالهای اخیر مردم اعتراض سیاسی را به دلیل پرهزینه و کم فایده بودن رها کرده و بیشتر به سمت اعتراضات اجتماعی رفته‌اند.

مشروح کامل این میزگرد را در «اکو ایران» مشاهده کنید و در تجارت فردا بخوانید.

📺 @eco_voice
👍5
Forwarded from اکوایران
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
📹 سیاستگذار از جامعه جا ماند

نسخه صوتی

▫️سال 1402 با تمام اتفاقاتی که برای جامعه و محیط‌زیست کشور داشت به پایان رسید. مشکل حق‌آبه، کم‌بارشی و کمبود جدی آب،‌ بحران آلودگی هوا و فرونشست تنها بخشی از مشکلات زیست‌محیطی بودند که در سال گذشته تشدید شد.

▫️سالی که وضعیت محیط زیستی با اینکه نسبت به سال قبلش بهتر نشد، اما اتفاقات خوبی هم در آن افتاد. اتفاقاتی که محمد درویش،‌ فعال زیست‌محیطی بهترینش را تغییر در رویکرد سیاستگذار می‌داند.

▫️او در میزگردی که به همراه محمدرضا جوادی‌ یگانه، جامعه‌شناس برگزار شد،‌ از وضعیت جامعه ایران در یک سالی که گذشت سخن گفت.

▫️در آن طرف میز،‌ جوادی یگانه معتقد است همه ما نیاز به یک بازاندیشی در وضعیت خود داریم و می‌گوید در سالهای اخیر مردم اعتراض سیاسی را به دلیل پرهزینه و کم فایده بودن رها کرده و بیشتر به سمت اعتراضات اجتماعی رفته‌اند.

▫️مشروح کامل این میزگرد را در «اکو ایران» مشاهده کنید و در تجارت فردا بخوانید.

نسخه کامل در سایت

نسخه کامل در یوتیوب

📺 @ecoiran_webtv
👍4
‏پیامبر (ص) و علی(ع)، قاطع بودند، نه در برابر مردم، بلکه قاطع در صیانت از بیت المال و در برابر فساد منسوبان بودند.

مردم، علی‌الاصول فاسد نیستند و لذا از برخورد با مفسدین ناراضی نیستند.

اما نواصولگرایانی که در مقابل فساد رفقا، سکوت و توجیه را پیشه کرده‌اند، قاطعیت در برخورد با فساد را گوشت‌تلخی می‌دانند و از آن هراسانند.
👍23
عید است، اما خانواده‌های زیادی در همین یک هفته داغدار عزیزانشان شدند که برای حفظ امنیت ایران، غریبانه و ناجوانمردانه به دست تروریست‌های جیش العدل به شهادت رسیدند.
مقصر و مسئول هر تروری، تنها تروریست‌ها هستند‌ و در هیچ تحلیلی نباید عامل اصلی ترور را کنار گذاشت.
👍24👎1
‏پاسخ علنی و شجاعانه ایران به حمله اسراییل، افتخارآفرین و در چندسده اخیر کم‌نظیر است. شجاعت، به معنای اقدام لازم و ناگزیر، با علم به مخاطراتش است.

‏البته امیدوارم که آیندگان که این بخش تاریخ ایران را با سربلندی برای فرزندانشان می‌خوانند، اخبار داخلی این روزها را برایشان نخوانند!
👍36👎9
🔻 یک خاطره، یک پیشنهاد
ای که دستت می‌رسد کاری نکن

✍️ علی ربیعی

یکی از یکشنبه‌های اواخر سال ۹۲ بود. صندوق بازنشستگان فولاد را تازه تحویل گرفته بودیم. از صبح زود درگیر حقوق بازنشستگان این صندوق بودم. از طلوع آفتاب در خیابان، به دنبال دریافت حقوق عقب مانده‌شان تجمع کرده بودند. عصر آن‌روز به دولت رفتم و با کلی حرص و جوش برای تامین حقوق این افراد، تقلا کردم. حدود ساعت ده شب، خسته و کوفته به خانه رسیدم. در یخچال غذای آماده‌ شده‌ای نبود. ناچارا یک سیب‌زمینی آب‌پز کردم و بساط نان و نیمرو هم آماده کردم تا با یک چای شیرین، غذایی به سبک دوران کودکی بخورم. کتری که روی گاز به جوش آمد، چای را در قوری یادگار مادرم دم کردم. تا آمدم قدری زنجبیل از طبقه بالای کابینت برداشته و به داخل قوری بریزم، شیشه زنجبیل از دستم رها شد. رها شدن شیشه همان و شکستن قوری و ریختن آب جوش بر روی بدنم همان..‌. غرغرکنان خم شدم تا تکه‌های شکسته شده قوری و شیشه زنجبیل را از زمین جمع کنم، زمانی که قد راست کردم کله‌ام محکم به در باز کابینت خورد. بی‌اختیار با بغضی در گلو سرم را در دست گرفتم و بر زمین نشستم. نشستن همان و فرو رفتن تکه‌های شکسته باقی مانده بر زمین در بدنم همان...
در آن حالت، تصمیم گرفتم دیگر هیچ حرکتی نکنم چون هرکاری می‌کردم اوضاع خراب‌تر می‌شد....

و اما.... امروز در وانفسای بی‌اعتمادی جامعه، تعارض‌های ارزشی این روزها، به طور مرتب با مصوبات و اقدامات جدید روبه‌رو می‌شویم به مثابه «هردم از این باغ بری می‌رسد...» به بدتر کردن اوضاع نابسامان جامعه دامن می‌زنند.
از این دسته از تصمیم گیران و تصمیم‌سازان، خواهش می‌کنم مدتی تصمیم نگیرید!
گاهی بهتر است فقط بر سر جای خود بنشینید و کاری نکنید که اوضاع خراب‌تر نشود. شاید به این ترتیب جامعه به آرامش برسد!
آنانی که دست‌تان می‌رسد! کاری نکنید، امروز بسیاری از دلسوزان، همگی از عمق جان، پر از دلشوره‌ و نگرانی هستند.
نگاهی حتی سطحی به جامعه، تنش و ناامنی روانی، به خصوص در جامعه شهری را به خوبی نشان می‌دهد. معیشت به کنار، ذهن‌ها، سخت ناآرام است. این‌قدر با مداخلات مداوم، روال زندگی مردم را دستکاری نکنید.
اصلا فکر می‌کنم لازم نیست زیادحرف بزنیدو کاری بکنید. لطفا کاری نکنید؛ کلاهمان را به احترام‌تان برخواهیم داشت. جامعه را رها کنید.

@alirabiei_ir
👎4👍3
‏عاشورا، خاطره ازلی، همبستگی‌بخش و مقوّم جامعه ایرانی (در کنار نوروز) است. هیچ واقعه و فرد دیگری برای ایرانیان، قابل قیاس با عاشورا نیست.

برای اعلام برائت از انقلاب! از تشبیهات دیگر استفاده کنید.
👍11👎1
Forwarded from javad kashi (Javad Kashi)
نیروی موسس مردم و قانون اساسی
---
امروز نهم اردیبهشت در نشست رونمایی از کتاب «مفهوم سیاسی قانون» اثر مارتین لاگلین با ترجمه دکتر محمد راسخ که در خانه اندیشمندان علوم انسانی برگزار شد، شرکت کردم. متن زیر چکیده سخنرانی اینجانب در آن نشست است:
سه دهه است قانون اساسی به یک مساله در عرصه عمومی ایران تبدیل شده است. کسانی «حفظ» وضع موجود را بر مبنای قانون اساسی جمهوری اسلامی مصوب آذرماه سال 1358 موجه و منتقدان و مخالفین را با استناد به مفاد قانون محکوم می‌کنند. بخشی از نیروهای مخالف، «تغییر»کلی قانون یا دستکم اصلاحات ساختاری در متن قانون اساسی را طلب می‌‌کنند. کسانی هم در این میان مساله را در «تفسیر» قانون می‌جویند و از امکان تغییرات در چارچوب همین قانون موجود دفاع می‌کنند. در این میان تنها گروه اول یعنی «حفظ» کنندگان وضع موجود نظام، مدعای خود را به کرسی نشانده. خود را حافظ قانون اساسی می‌داند و هر نقد موثری را با استناد به قانون خارج از موضوع تلقی می‌کنند.
کتاب «مفهوم سیاسی قانون» اثر مارتین لاگلین و با ترجمه دکتر محمد راسخ، حوزه بحث را اساساً به جای دیگری می‌برد. نویسنده سوالاتی در میان می‌نهد که هر سه گروه یاد شده به آن بی‌توجهند: متنی که نامش قانون اساسی است، به خود وابسته است؟ یکباره از آسمان نازل شده یا یک خالق و آفرینشگر روی همین زمین داشته است؟ پاسخ به این پرسش‌ها از نظر نویسنده روشن است: آنکه این متن را خلق کرده مردم‌اند. آیا مردم در یک وضع عادی به وضع این قانون همت گماشته‌اند؟ پاسخ این است که نه، مردم در یک وضعیت که همانا وضعیت انقلابی بود، به فاعلیت جمعی رسیدند و قدرت وضع و خلق این متن را پیدا کردند. مردم در یک وضعیت استئنایی احساس کردند می‌توانند خود مرجع عالی وضع و تاسیس دولت باشند. سوال بعدی آن است که آیا در نوع و نحو تاسیس همه اجماع داشتند یا در آن سال‌ها مساله تاسیس خود یک مساله مورد منازعه بود؟ مطالعه تاریخ آن دوران روایت «مکتب مفهوم سیاسی قانون» را تصدیق می‌کند که تاسیس یک مساله تنازعی است. صداهای گوناگونی در میدان بود و تصویرها و آمال متعددی پیرامون نظم مطلوب وجود داشت. آنگاه سوال بعدی را باید در میان نهاد: متن مصوبی که نامش قانون اساسی است، آیا نقطه پایانی بر این میدان منازعه بود یا برای پیشبرد مطلوب این منازعه یک نقطه آغاز محسوب می‌شود؟
بر مبنای مکتبی که لاگلین متعلق به آن است، نقطه آغاز داستان «اراده سیاسی» است. فاعلان آن مردم‌اند. خواست آنان بنانهادن دولت به مثابه تجلی اراده عمومی است. اما تحقق این اراده در یک زمان تاریخی مشخص انجام شدنی نبوده و نیست چرا که موضوع محل منازعه بوده است. تدوین متن قانون وجاهتی جز آن نداشته که روند به نتیجه رساندن منازعه را قانونمند کند. در واقع قانون قرار نبوده و نیست که مردم را به خانه بازگرداند و متولیان امور، خود را غایت آمال محقق شده مردم بپندارند. قانون بی‌پشتوانه و حضور مدام مردم در صحنه پرمنازعه سیاست، طریقیت خود را فراموش می‌کند. موضوعیت پیدا می‌کند. هنگامی که قانون موضوعیت پیدا کرد، تبدیل به ابزاری در دست حکومت می‌شود تا مردم هوس روز آغازین را از سر بدر کنند.
بنابراین مساله پیش روی ما، حفط یا تغییر یا تفسیر قانون اساسی نیست، مساله «بازگردان» قانون اساسی به جایگاه راستین آن است. قانون اساسی اگر بستر مولد خود را نادیده بگیرد، تنها بی‌اثر نمی‌شود بلکه به یک سد و مانع بزرگ برای قلمرو عمومی و تحقق اراده مردمان تبدیل می‌شود. به عاملی در تولید بیگانگی عمیق در حیات سیاسی.
در تاریخ معاصرمان، دوبار دست به تدوین قانون اساسی زدیم. با زبان لاگلین دوبار در مرجعیت بخشی به امر سیاسی با زبان قانون ناکام مانده‌ایم. دلیل آن چیست؟ آیا باید کس یا کسانی را در این میان متهم کنیم یا کسری‌هایی در اساس داشته‌ایم. آیا حقیقتاً مردمانی که در صحنه انقلاب‌های مشروطه و انقلاب اسلامی حاضر شدند، اراده ناب به تاسیس بودند؟
اراده به تاسیس اتفاقی است که از نظر نویسنده در سرآغاز مدرنیته ضمن جدال با استیلای کلیسای مسیحی ظهور کرد. مردم در کشورهای اروپایی خود را رویاروی تفسیری از دین می‌دیدند که خداوند را قاهر مطلق، روحانیون را متولیان رسمی دین و تک تک افراد را بندگان تسلیم خداوند می‌خواستند. چندانکه گویی جهان انسانی قرار است یک کلیسای جامع و بزرگ باشد. سقف بلند کلیسا نشانه آسمان بود که بر فراز جغرافیای عالم ساخته شده است. خداوند پشت این سقف نشسته و احکام و اسرار مگوی خود را به شمار محدود روحانیون کلیسایی گفته است. حال تک تک آدمیان روی زمین باید از زاویه نصایح و احکام متولیان کلیسا، خود را و ارتباط خود با دیگران را تنظیم کنند. حیات کلیسا وابسته به اولویت بخشی به یک قاعده عمودی بر همه مناسبات افقی و چهره به چهره مردم وابسته بود. ادامه 👇🏼👇🏼👇🏼