سه سال اول انقلاب در یک جلسه
نگاهی به جلسه اول خرداد ۱۳۵۸ اعضای شورای انقلاب و هیات دولت با امام خمینی در باره قانون اساسی
محمدرضا جوادی یگانه
🔘چکیده یادداشت:
◾بهترین متن معرف نحوه عمل انقلابیون در سه سال اول انقلاب، صورتجلسه اول خرداد ۱۳۵۸ شورای انقلاب و هیات دولت در حضور امام است که به بررسی مساله قانون اساسی میپردازند.
◾اهمیت جلسه، بجز محتوای آن، در نحوه تصمیمگیری رهبران انقلاب و استدلالها و دغدغهها و قلت و انقلتکردنهای اعضا است و همچنین نحوه استدلال کردن آنها با امام و شیوه پاسخ دادن امام به آنها است.
◾همچنین این جلسه از آن رو اهمیت دارد که همه رهبران انقلاب، بجز آیتالله مطهری (که ماه پیش از آن شهید شده) در آن حضور دارند و با امام وارد گفتگو و محاجه میشوند.
◾دغدغه امام تثبیت انقلاب است و تصویب قانون اساسی، متن آن برایش درجه دوم اهمیت را داشته. و نگرانیاش از هرجومرج و ناآرامی پس از انقلاب است، همانگونه که در مشروطه هم شد. لذاست که میخواهد به سرعت قانون اساسی تصویب شود و از طول کشیدن بررسی آن نگرانی دارد.
◾اما امام از رابطه خودش با مردم اطمینان دارد، و بارها میگوید که مردم با من، یعنی مردم حرف مرا گوش میدهند. البته اعضا نگرانیهای دیگری دارند.
🔘موضوع پیشنویسهای قانون اساسی و تغییرات آن پیش از مجلس خبرگان قانون اساسی، و در حین آن هم اهمیت بسیار دارد که جای دیگر باید به آن پرداخته شود.
@javadimr
https://bit.ly/486uXbO
نگاهی به جلسه اول خرداد ۱۳۵۸ اعضای شورای انقلاب و هیات دولت با امام خمینی در باره قانون اساسی
محمدرضا جوادی یگانه
🔘چکیده یادداشت:
◾بهترین متن معرف نحوه عمل انقلابیون در سه سال اول انقلاب، صورتجلسه اول خرداد ۱۳۵۸ شورای انقلاب و هیات دولت در حضور امام است که به بررسی مساله قانون اساسی میپردازند.
◾اهمیت جلسه، بجز محتوای آن، در نحوه تصمیمگیری رهبران انقلاب و استدلالها و دغدغهها و قلت و انقلتکردنهای اعضا است و همچنین نحوه استدلال کردن آنها با امام و شیوه پاسخ دادن امام به آنها است.
◾همچنین این جلسه از آن رو اهمیت دارد که همه رهبران انقلاب، بجز آیتالله مطهری (که ماه پیش از آن شهید شده) در آن حضور دارند و با امام وارد گفتگو و محاجه میشوند.
◾دغدغه امام تثبیت انقلاب است و تصویب قانون اساسی، متن آن برایش درجه دوم اهمیت را داشته. و نگرانیاش از هرجومرج و ناآرامی پس از انقلاب است، همانگونه که در مشروطه هم شد. لذاست که میخواهد به سرعت قانون اساسی تصویب شود و از طول کشیدن بررسی آن نگرانی دارد.
◾اما امام از رابطه خودش با مردم اطمینان دارد، و بارها میگوید که مردم با من، یعنی مردم حرف مرا گوش میدهند. البته اعضا نگرانیهای دیگری دارند.
🔘موضوع پیشنویسهای قانون اساسی و تغییرات آن پیش از مجلس خبرگان قانون اساسی، و در حین آن هم اهمیت بسیار دارد که جای دیگر باید به آن پرداخته شود.
@javadimr
https://bit.ly/486uXbO
Telegraph
سه سال اول انقلاب در یک جلسه
سه سال اول انقلاب در یک جلسه نگاهی به جلسه اول خرداد ۱۳۵۸ اعضای شورای انقلاب و هیات دولت با امام خمینی در باره قانون اساسی محمدرضا جوادی یگانه برای بررسی یک رخداد تاریخی، گاه یک متن کفایت میکند، متنی که بهترین معرف آن رخداد است. برای بررسی علل وقوع انقلاب…
👍4
رویای ایرانی - جوادی یگانه
فتوای آیتالله سیستانی، تفاوت دو تحلیل در سطح فرد و سیستم را نشان میدهد. در نظامی که آنقدر فاسد شده باشد که رسیدن به حق منوط به رشوه دادن باشد، رشوه دادن جایز است و فرد خطایی مرتکب نشده. اما مقصر اصلی سیستم بیتوجه به فساد است،با توجه به اینکه رشوهگیری…
«رشوهدهی جایز است یا حرام؟»
🖍بهروز مرادی؛ قرآنپژوه و جامعهشناس دین
فتوای آیتالله سیستانی در خصوص جایزبودن رشوهدهی برای رسیدن فرد به حق خود شایستهی ارزیابی است. ایشان در پاسخ به پرسشی فرموده: "رشوه شرعاً اختصاص به محدودهی قضاء دارد و دادن آن برای استحصال (رسیدن به) حق خود جایز است، گرچه گرفتن آن حرام است."
تردیدی وجود ندارد که جناب آیتالله از احادیث حضرت رسول ص در رابطه با رشوه مطلع است، ازجمله:
الرّاشی وَالْمُرتَشی فِیالنّار
"رشوهدهنده و رشوهگیرنده هر دو در آتش (دوزخ)اند". (نهجالفصاحه:۴١٨).
یا: لعنالله الرّاشی وَالْمُرتَشی وَالَّذی یَمْشی بَیْنَهُما.
"خداوند لعنت کند رشوهدهنده، رشوهگیرنده و آنکسی که میان آنها واسطهگری کند." (نهجالفصاحه:٢٣٨٩)
اما بعد؛
ضرورت است ماهیت رشوهدادن طبق گفتمان قرآنی مورد کنکاش دقیق قرار گیرد:
١. هرچه یک نظام اجتماعی-اقتصادی سالمتر باشد، عنصر رشوه در مناسبات آن کمتر حیات مییابد. متعاقباً؛ هرچه یک نظام ناسالمتر و فاسدتر باشد، رشوهخواری بیشتری در آن جریان پیدا میکند. فردی که رشوه میدهد، با چنین نظام فاسدی همکاری مینماید و همکاری با یک نظام فاسد، فسادکاری است و نمیتواند جایز باشد.
٢. اصلیترین هدف بعثت پیامبران در افق نهایی عبارت بود از تلاش برای ساختن فرد و جمع در راستای برپایی "قسط" توسط مردم، یعنی یک نظام سالم در جامعه در همهی حوزههای مختلف حیات جمعی اعم از: اقتصادی، قضایی، کسبوکاری، مالی، تجاری، درآمدی، سیاسی، فرهنگی و... .
اما رشوه چه دادن و چه گرفتن آن، مانعی بر سر راه برقراری چنین نظام سالمی میشود و بنابراین سدی است در مقابل بعثت پیامبران و خواست خداوند. کمک به تداوم وجود چنین مانعی، قرارگرفتن در مقابل خداوند و ستیز با هدف پیامبران است.
٣. در فتوای آیتالله بر حرامبودن فعل رشوهگیری تأکید گردیده است. رشوهدادن به فردی که با اخذ رشوه مرتکب فعلی حرام میگردد، مشارکت در اعمال حرام دیگران و تکثیر و انتشار آن در زندگی است. مشارکت در تکثیر و انتشار فعل حرام، حرام است و نه جایز.
۴. رشوهدادن هرچند به منظور احقاق حق، سبب میشود تا قبح زشتیِ عملِ رشوهخواری در جامعه ریخته شود و این عمل فسادبنیان به هنجاری عادی تبدیل گردد. عادیسازی یک عملِ فسادآمیز در جامعه در تضاد با گفتمان قرآنی است.
۵. جواز رشوهدادن مانعی اعتقادی و حتی فکری بر سر راه سالمسازی روابط اجتماعی و مناسبات اداری ایجاد میکند و باعث میشود که تلاش مصلحان اجتماعی در راستای سالمسازی نظام اجتماعی دچار بیسوژگی بشود و از موضوعیت بررسی و نقد و اصلاح برافتد.
۶. در گفتمان قرآنی؛ بهدستآوردن حق از هر راهی قابل پذیرش نمیباشد، چراکه هدف وسیله را توجیه نمیکند. طبق این گفتمان؛ سالمبودنِ وسیله به اندازهی سلامت هدف دارای اهمیت خدشهناپذیر است. رشوهدهی وسیلهای ناسالم و فسادبنیان برای رسیدن به حق است و بههمین خاطر از منظر قرآن؛ غیرقابل استفاده و مطرود است. برای رسیدن به حق باید از راههای صحیح و مشروع و سالم اقدام نمود.
٧. در گفتمان قرآنی، تنها به مصالح و منافع فرد توجه نگرديده، بلکه تأثیری که کنش فردی بر نظام اجتماعی از خود برجا میگذارد نیز در مشروعیت آن کنش بسیار مهم و تعیینکننده است. ازآنجا که رشوهدهی عملی ناسالم برای جامعه و عاملی پاداشگونه و تشویقی برای رشوهگیرنده است، این عمل فاکتوری برای ابقای نظام ناسالم اجتماعی میباشد و بههمین دلیل نمیتواند جایز باشد.
بنابراین رشوهدادن همچون رشوهگرفتن عملی فسادبنیان و فسادکارانه است و موجب تکثیر فساد و تداوم نظام فاسد اجتماعی میگردد و درنتيجه نمیتواند طبق گفتمان قرآنی جایز شمرده شود.
١٧ بهمن ۱۴۰۲
🌿@drBehrouzMoradi
🖍بهروز مرادی؛ قرآنپژوه و جامعهشناس دین
فتوای آیتالله سیستانی در خصوص جایزبودن رشوهدهی برای رسیدن فرد به حق خود شایستهی ارزیابی است. ایشان در پاسخ به پرسشی فرموده: "رشوه شرعاً اختصاص به محدودهی قضاء دارد و دادن آن برای استحصال (رسیدن به) حق خود جایز است، گرچه گرفتن آن حرام است."
تردیدی وجود ندارد که جناب آیتالله از احادیث حضرت رسول ص در رابطه با رشوه مطلع است، ازجمله:
الرّاشی وَالْمُرتَشی فِیالنّار
"رشوهدهنده و رشوهگیرنده هر دو در آتش (دوزخ)اند". (نهجالفصاحه:۴١٨).
یا: لعنالله الرّاشی وَالْمُرتَشی وَالَّذی یَمْشی بَیْنَهُما.
"خداوند لعنت کند رشوهدهنده، رشوهگیرنده و آنکسی که میان آنها واسطهگری کند." (نهجالفصاحه:٢٣٨٩)
اما بعد؛
ضرورت است ماهیت رشوهدادن طبق گفتمان قرآنی مورد کنکاش دقیق قرار گیرد:
١. هرچه یک نظام اجتماعی-اقتصادی سالمتر باشد، عنصر رشوه در مناسبات آن کمتر حیات مییابد. متعاقباً؛ هرچه یک نظام ناسالمتر و فاسدتر باشد، رشوهخواری بیشتری در آن جریان پیدا میکند. فردی که رشوه میدهد، با چنین نظام فاسدی همکاری مینماید و همکاری با یک نظام فاسد، فسادکاری است و نمیتواند جایز باشد.
٢. اصلیترین هدف بعثت پیامبران در افق نهایی عبارت بود از تلاش برای ساختن فرد و جمع در راستای برپایی "قسط" توسط مردم، یعنی یک نظام سالم در جامعه در همهی حوزههای مختلف حیات جمعی اعم از: اقتصادی، قضایی، کسبوکاری، مالی، تجاری، درآمدی، سیاسی، فرهنگی و... .
اما رشوه چه دادن و چه گرفتن آن، مانعی بر سر راه برقراری چنین نظام سالمی میشود و بنابراین سدی است در مقابل بعثت پیامبران و خواست خداوند. کمک به تداوم وجود چنین مانعی، قرارگرفتن در مقابل خداوند و ستیز با هدف پیامبران است.
٣. در فتوای آیتالله بر حرامبودن فعل رشوهگیری تأکید گردیده است. رشوهدادن به فردی که با اخذ رشوه مرتکب فعلی حرام میگردد، مشارکت در اعمال حرام دیگران و تکثیر و انتشار آن در زندگی است. مشارکت در تکثیر و انتشار فعل حرام، حرام است و نه جایز.
۴. رشوهدادن هرچند به منظور احقاق حق، سبب میشود تا قبح زشتیِ عملِ رشوهخواری در جامعه ریخته شود و این عمل فسادبنیان به هنجاری عادی تبدیل گردد. عادیسازی یک عملِ فسادآمیز در جامعه در تضاد با گفتمان قرآنی است.
۵. جواز رشوهدادن مانعی اعتقادی و حتی فکری بر سر راه سالمسازی روابط اجتماعی و مناسبات اداری ایجاد میکند و باعث میشود که تلاش مصلحان اجتماعی در راستای سالمسازی نظام اجتماعی دچار بیسوژگی بشود و از موضوعیت بررسی و نقد و اصلاح برافتد.
۶. در گفتمان قرآنی؛ بهدستآوردن حق از هر راهی قابل پذیرش نمیباشد، چراکه هدف وسیله را توجیه نمیکند. طبق این گفتمان؛ سالمبودنِ وسیله به اندازهی سلامت هدف دارای اهمیت خدشهناپذیر است. رشوهدهی وسیلهای ناسالم و فسادبنیان برای رسیدن به حق است و بههمین خاطر از منظر قرآن؛ غیرقابل استفاده و مطرود است. برای رسیدن به حق باید از راههای صحیح و مشروع و سالم اقدام نمود.
٧. در گفتمان قرآنی، تنها به مصالح و منافع فرد توجه نگرديده، بلکه تأثیری که کنش فردی بر نظام اجتماعی از خود برجا میگذارد نیز در مشروعیت آن کنش بسیار مهم و تعیینکننده است. ازآنجا که رشوهدهی عملی ناسالم برای جامعه و عاملی پاداشگونه و تشویقی برای رشوهگیرنده است، این عمل فاکتوری برای ابقای نظام ناسالم اجتماعی میباشد و بههمین دلیل نمیتواند جایز باشد.
بنابراین رشوهدادن همچون رشوهگرفتن عملی فسادبنیان و فسادکارانه است و موجب تکثیر فساد و تداوم نظام فاسد اجتماعی میگردد و درنتيجه نمیتواند طبق گفتمان قرآنی جایز شمرده شود.
١٧ بهمن ۱۴۰۲
🌿@drBehrouzMoradi
👍5
رویای ایرانی - جوادی یگانه
«رشوهدهی جایز است یا حرام؟» 🖍بهروز مرادی؛ قرآنپژوه و جامعهشناس دین فتوای آیتالله سیستانی در خصوص جایزبودن رشوهدهی برای رسیدن فرد به حق خود شایستهی ارزیابی است. ایشان در پاسخ به پرسشی فرموده: "رشوه شرعاً اختصاص به محدودهی قضاء دارد و دادن آن برای…
♦️فتوای فسادانگیز یا ضد فساد؟ دلالتهای اخلاقی و جامعهشناختیی یک فتوا
✍ حسن محدثی
۱۷ بهمن ۱۴۰۲
مخاطب عزیز و محترمی که آموزگار است و مایل است نام اش پنهان بماند، برای من دو متن فرستاده اند در بارهی فتوای آیتالله علیی سیستانی مرجع تقلیدی در عراق: یکی از دکتر محمدرضا جوادیی یگانه (https://t.me/javadimr/391) و دیگری دکتر بهروز مرادی (https://t.me/farhangi_e_kian/25821). اصل فتوا این است:
"پرسش: دادن رشوه در جایی که رسیدن به حق، متوقف بر دادن آن باشد، چه حکمی دارد؟
پاسخ: رشوه شرعا اختصاص به محدوده قضا دارد، و دادن آن برای رسیدن به حق خود جائز است، گر چه گرفتن آن حرام است."
این معلم عزیز پرسیده اند:
"استاد واقعا با دیدن این پیام تعجب کردم. من تخصص دینی ندارم اما به راستی آقای سیستانی به قول وبر به پیامدهای ناخواسته این کنش فکر کرده است؟ استاد محدثی شرمنده ام نظر شما چیست و این فتواها و روند نشانه چیست؟"
دکتر جوادی یگانه در بارهی این فتوا گفته اند:
"فتوای آیتالله سیستانی، تفاوت دو تحلیل در سطح فرد و سیستم را نشان میدهد. در نظامی که آنقدر فاسد شده باشد که رسیدن به حق منوط به رشوه دادن باشد، رشوه دادن جایز است و فرد خطایی مرتکب نشده. اما مقصر اصلی سیستم بیتوجه به فساد است، با توجه به اینکه رشوهگیری شبکهای است و نه فردی" (جوادیی یگانه، ۱۴۰۲، https://t.me/javadimr/391).
بهعنوان کسی که ده سال در حوزهی جامعهشناسیی فساد کار کرده است، عرض میکنم که فساد در ابتدا شبکهای و سازمانی نیست اما مستعد این هست که بهصورت سازمانی و شبکهای در آيد. در خود فتوا نیز دلالتی بر اینکه فقیه مورد نظر به تمایز بین سطح نظام و سطح فرد اِشعار داشته باشد، وجود ندارد بلکه بهنظر میرسد مفتی بین دو ارزش استیفای حق و عدم ارتکاب فساد، اولی را تفوق بخشیده است. من البته با منطق فقهیی آن آشنا نیستم و لازم است اهل فقاهت آن را برای ما توضیح بدهند.
اما دکتر بهروز مرادی نیز با ارجاع به چیزی به نام "گفتمان قرآنی" این فتوا را محکوم کرده اند و آن را فسادانگیز دانسته اند:
"رشوهدادن همچون رشوهگرفتن عملی فسادبنیان و فسادکارانه است و موجب تکثیر فساد و تداوم نظام فاسد اجتماعی میگردد و در نتيجه نمیتواند طبق گفتمان قرآنی جایز شمرده شود" (مرادی، ۱۴۰۲ https://t.me/farhangi_e_kian/25821).
اما این فتوا از نظر اخلاقی و جامعهشناختی چه معنایی دارد؟ معنای مشخص و لفظیی فتوا این است که فساد کن (رشوه بده) اما حق خود را بگیر! اما میتوان آن را به زبان اخلاقی و جامعهشناختی نیز ترجمه کرد.
دلالت اخلاقیی این فتوا از نظر من این است که وقتی قربانی موقعیت و وضعیت ناسالمی شدی که در آن تقصیری متوجه تو نیست، میتوانی از رویههای حاکم بر همان وضعيت و موقعیت ناسالم استفاده کنی و از خود دفاع کنی.
به عبارت دیگر، اخلاق امری انتزاعی نیست بلکه امری زمینهمند است. من شخصا از اخلاق زمینهمند دفاع میکنم و اخلاق انتزاعی و بیاعتنا به زمینه را ضد انسانی و ضد اخلاقی میدانم.
اما دلالت جامعهشناختیی این حکم فقهی چیست؟ از نظر من این فتوا برخلاف برداشت نادرست دکتر بهروز مرادی، دعوت به فساد در بادیی امر نمیکند، بلکه اقدام به فساد را وقتی جایز میداند که فرد خود قربانیی وضعیتی فاسدانه شده باشد.
در جای دیگری به تفصیل شرح داده ام که فساد (corruption) انواع و اقسامی دارد و به یک اعتبار میتوان فساد را به دو نوع کلیی فساد تعدیگرانه و فساد تدافعی یا جبرانی تقسیم کرد. فساد تعدیگرانه شکلی از فساد است که فرد یا افرادی برای دستیابی به شکلی از سود که مستحق آن نیستند، دست به فساد بزنند و به حقوق دیگران یا به منافع عمومی تجاوز و تعدی بکنند.
اما فساد تدافعی شکلی از فساد است که فرد یا افرادی که قربانی یک وضعیت و موقعیت ناسالم و مشکلدار هستند و چه بسا خود قربانیی فساد تعدیگرانه هستند، برای نجات خود از قربانی شدن و برونرفت از این موقعیت قربانیکننده، دست به فساد بزنند و از منافع و حقوق خود دفاع کنند. در اینجا فساد تدافعی به فرد تحمیل شده است.
از نظر من فساد تدافعی شبیه خشونت تدافعی است. در زمانی که فرد مورد خشونت فعال و تهاجمی قرار گرفته است، از نظر من حق دارد با بهکارگیریی خشونت از خود دفاع کند تا بتواند وضع را تغییر دهد و از خود حفاظت بکند. فساد تدافعی نیز از نظر من مثل خشونت تدافعی مشروع است.
از این رو، در پاسخ به معلم عزیز عرض میکنم که چنین فتوایی "نشانهی" خردمندیی مفتیی محترم است. پیشتر نیز سخنی خردمندانه از ایشان در بارهی عاشق شدن خوانده بودم که حاکی از همین خردمندی و دانایی بود. ایشان گفته بودند که عاشقی، غیر اختیاری است و "امر غیر اختیاری حکم ندارد."
#فتوا
#فساد
#آیتالله_سیستانی
#جامعهشناسی_فساد
#corruption
@NewHasanMohaddesi
✍ حسن محدثی
۱۷ بهمن ۱۴۰۲
مخاطب عزیز و محترمی که آموزگار است و مایل است نام اش پنهان بماند، برای من دو متن فرستاده اند در بارهی فتوای آیتالله علیی سیستانی مرجع تقلیدی در عراق: یکی از دکتر محمدرضا جوادیی یگانه (https://t.me/javadimr/391) و دیگری دکتر بهروز مرادی (https://t.me/farhangi_e_kian/25821). اصل فتوا این است:
"پرسش: دادن رشوه در جایی که رسیدن به حق، متوقف بر دادن آن باشد، چه حکمی دارد؟
پاسخ: رشوه شرعا اختصاص به محدوده قضا دارد، و دادن آن برای رسیدن به حق خود جائز است، گر چه گرفتن آن حرام است."
این معلم عزیز پرسیده اند:
"استاد واقعا با دیدن این پیام تعجب کردم. من تخصص دینی ندارم اما به راستی آقای سیستانی به قول وبر به پیامدهای ناخواسته این کنش فکر کرده است؟ استاد محدثی شرمنده ام نظر شما چیست و این فتواها و روند نشانه چیست؟"
دکتر جوادی یگانه در بارهی این فتوا گفته اند:
"فتوای آیتالله سیستانی، تفاوت دو تحلیل در سطح فرد و سیستم را نشان میدهد. در نظامی که آنقدر فاسد شده باشد که رسیدن به حق منوط به رشوه دادن باشد، رشوه دادن جایز است و فرد خطایی مرتکب نشده. اما مقصر اصلی سیستم بیتوجه به فساد است، با توجه به اینکه رشوهگیری شبکهای است و نه فردی" (جوادیی یگانه، ۱۴۰۲، https://t.me/javadimr/391).
بهعنوان کسی که ده سال در حوزهی جامعهشناسیی فساد کار کرده است، عرض میکنم که فساد در ابتدا شبکهای و سازمانی نیست اما مستعد این هست که بهصورت سازمانی و شبکهای در آيد. در خود فتوا نیز دلالتی بر اینکه فقیه مورد نظر به تمایز بین سطح نظام و سطح فرد اِشعار داشته باشد، وجود ندارد بلکه بهنظر میرسد مفتی بین دو ارزش استیفای حق و عدم ارتکاب فساد، اولی را تفوق بخشیده است. من البته با منطق فقهیی آن آشنا نیستم و لازم است اهل فقاهت آن را برای ما توضیح بدهند.
اما دکتر بهروز مرادی نیز با ارجاع به چیزی به نام "گفتمان قرآنی" این فتوا را محکوم کرده اند و آن را فسادانگیز دانسته اند:
"رشوهدادن همچون رشوهگرفتن عملی فسادبنیان و فسادکارانه است و موجب تکثیر فساد و تداوم نظام فاسد اجتماعی میگردد و در نتيجه نمیتواند طبق گفتمان قرآنی جایز شمرده شود" (مرادی، ۱۴۰۲ https://t.me/farhangi_e_kian/25821).
اما این فتوا از نظر اخلاقی و جامعهشناختی چه معنایی دارد؟ معنای مشخص و لفظیی فتوا این است که فساد کن (رشوه بده) اما حق خود را بگیر! اما میتوان آن را به زبان اخلاقی و جامعهشناختی نیز ترجمه کرد.
دلالت اخلاقیی این فتوا از نظر من این است که وقتی قربانی موقعیت و وضعیت ناسالمی شدی که در آن تقصیری متوجه تو نیست، میتوانی از رویههای حاکم بر همان وضعيت و موقعیت ناسالم استفاده کنی و از خود دفاع کنی.
به عبارت دیگر، اخلاق امری انتزاعی نیست بلکه امری زمینهمند است. من شخصا از اخلاق زمینهمند دفاع میکنم و اخلاق انتزاعی و بیاعتنا به زمینه را ضد انسانی و ضد اخلاقی میدانم.
اما دلالت جامعهشناختیی این حکم فقهی چیست؟ از نظر من این فتوا برخلاف برداشت نادرست دکتر بهروز مرادی، دعوت به فساد در بادیی امر نمیکند، بلکه اقدام به فساد را وقتی جایز میداند که فرد خود قربانیی وضعیتی فاسدانه شده باشد.
در جای دیگری به تفصیل شرح داده ام که فساد (corruption) انواع و اقسامی دارد و به یک اعتبار میتوان فساد را به دو نوع کلیی فساد تعدیگرانه و فساد تدافعی یا جبرانی تقسیم کرد. فساد تعدیگرانه شکلی از فساد است که فرد یا افرادی برای دستیابی به شکلی از سود که مستحق آن نیستند، دست به فساد بزنند و به حقوق دیگران یا به منافع عمومی تجاوز و تعدی بکنند.
اما فساد تدافعی شکلی از فساد است که فرد یا افرادی که قربانی یک وضعیت و موقعیت ناسالم و مشکلدار هستند و چه بسا خود قربانیی فساد تعدیگرانه هستند، برای نجات خود از قربانی شدن و برونرفت از این موقعیت قربانیکننده، دست به فساد بزنند و از منافع و حقوق خود دفاع کنند. در اینجا فساد تدافعی به فرد تحمیل شده است.
از نظر من فساد تدافعی شبیه خشونت تدافعی است. در زمانی که فرد مورد خشونت فعال و تهاجمی قرار گرفته است، از نظر من حق دارد با بهکارگیریی خشونت از خود دفاع کند تا بتواند وضع را تغییر دهد و از خود حفاظت بکند. فساد تدافعی نیز از نظر من مثل خشونت تدافعی مشروع است.
از این رو، در پاسخ به معلم عزیز عرض میکنم که چنین فتوایی "نشانهی" خردمندیی مفتیی محترم است. پیشتر نیز سخنی خردمندانه از ایشان در بارهی عاشق شدن خوانده بودم که حاکی از همین خردمندی و دانایی بود. ایشان گفته بودند که عاشقی، غیر اختیاری است و "امر غیر اختیاری حکم ندارد."
#فتوا
#فساد
#آیتالله_سیستانی
#جامعهشناسی_فساد
#corruption
@NewHasanMohaddesi
Telegram
رویای ایرانی (جوادی یگانه)
فتوای آیتالله سیستانی، تفاوت دو تحلیل در سطح فرد و سیستم را نشان میدهد.
در نظامی که آنقدر فاسد شده باشد که رسیدن به حق منوط به رشوه دادن باشد، رشوه دادن جایز است و فرد خطایی مرتکب نشده.
اما مقصر اصلی سیستم بیتوجه به فساد است،با توجه به اینکه رشوهگیری…
در نظامی که آنقدر فاسد شده باشد که رسیدن به حق منوط به رشوه دادن باشد، رشوه دادن جایز است و فرد خطایی مرتکب نشده.
اما مقصر اصلی سیستم بیتوجه به فساد است،با توجه به اینکه رشوهگیری…
👍2👎1
رویای ایرانی - جوادی یگانه
♦️فتوای فسادانگیز یا ضد فساد؟ دلالتهای اخلاقی و جامعهشناختیی یک فتوا ✍ حسن محدثی ۱۷ بهمن ۱۴۰۲ مخاطب عزیز و محترمی که آموزگار است و مایل است نام اش پنهان بماند، برای من دو متن فرستاده اند در بارهی فتوای آیتالله علیی سیستانی مرجع تقلیدی در عراق: یکی…
♦️با شر مبارزه کن وگر نه مسئولیت پیروزی شر با توست: در نقد توجیه فقهی شر (نمونه فتوای منتسب به جناب سیستانی) و توجیه جامعه شناختی آن (رای اظهاری جناب محدثی گیلوایی)
✍ دکتر سیدمحمود نجاتیی حسینی
۱۸ بهمن ۱۴۰۲
https://t.me/smnejatihosseini/7819
هر گونه عمل فرهنگی اجتماعی اقتصادی سیاسی حقوقی که منجر به تضعیف امرخیر و امر اخلاقی انتزاعی و انضمامی و نیز توسعه شر و فساد فردی گروهی جمعی و فساد سیاسی و عمومی از سوی افراد و گروهها و سازمانها و حکومت ها شود، خواه رندوم و تصادفی و مقطعی و موردی در وضعیت های مرزی باشد (مانند رشوه دادن و گرفتن) و خواه سیستمیک و سیستماتیک صورت گیرد (مانند اختلاس ها و دزدی ها و رانت های حکومتی و دولتی و سازمان های عمومی و غارت بین المال و خزانه اقتصادی جامعه و غنیمت گرفتن و باج و خراج ستانی غیر قانونی دولت از مردم و مصادره اموال مردمان و اجحاف و ستم و سرکوب و تضییع حق الناس و مانند آن)، مصداق امر شر و شرارت و مایه گسترش بی اخلاقی و تضعیف معنویت و دین گرایی و زوال اعتماد اجتماعی و سرمایه اجتماعی و امید اجتماعی و همبستگی اجتماعی و انسجام اجتماعی جامعه و فرهنگ و زندگی روزمره مردمان است.
انجام مبارزه با شر به شرح موصوف چه کلامی فقهی و چه الاهیاتی و فلسفی و چه جامعه شناختی و چه ایدئولوژیکی و چه استراتژیکی در فرم اعتراض و انتقاد و مخالفت و افشا
در هر زمان و هر مکان و بی هر گونه توجیهی، یک وظیفه مدنی معنوی اخلاقی انسانی همگانی حسب مسئولیت اجتماعی و اخلاق شهروندی و حقوق بشر است.
وفق تز *اخلاق مسئولیت مبارزه با شر برای گسترش خیر * که مورد تایید فلسفه اخلاق و جامعه شناسی اخلاق و الاهیات اخلاق است، این یک اصل بنیان گرایانه عقلانی مدنی اخلاقی معنوی فراشمول است و هیچ مقام دینی فقهی علمی سیاسی اجتماعی فرهنگی هم نباید به خود حق دهد نقض ان را توجیه کند.
Tegran
@smnejatihosseini
18 011 1402
🔹پی نوشت ها
رای جناب محدثی گیلوایی
به انضمام نظر جناب مرادی و جناب جوادی یگانه( همگی از همکاران علوم اجتماعی ام)
و الحاقیه فتوای منتسب به ایت ا...سید علی سیستانی (خراسانی) مرجع تقلید معظم شیعیان جهان
(که خود نیز هم سنتا و تاریخا به رسم خراسانیان و هم به دلایل عقلانی مدنی معنوی و از لحاظ فقهی از رساله فقهی ایشان و بسیاری از فتاوی ایشان متابعت دارم و برایشان احترام معنوی زیادی نیز همچنان قائلم .اما چه باید کرد چون به قول ارسطو :
*افلاتون را دوست میدارم اما حقیقت را دوست دار ترم *)
amicus platos sud magic veritas
#نجاتی_حسینی
👇👇👇
https://t.me/Vortrags/90848
👇
https://t.me/NewHasanMohaddesi/10141
#فتوا
#فساد
#آیتالله_سیستانی
#جامعهشناسی_فساد
#corruption
@NewHasanMohaddesi
✍ دکتر سیدمحمود نجاتیی حسینی
۱۸ بهمن ۱۴۰۲
https://t.me/smnejatihosseini/7819
هر گونه عمل فرهنگی اجتماعی اقتصادی سیاسی حقوقی که منجر به تضعیف امرخیر و امر اخلاقی انتزاعی و انضمامی و نیز توسعه شر و فساد فردی گروهی جمعی و فساد سیاسی و عمومی از سوی افراد و گروهها و سازمانها و حکومت ها شود، خواه رندوم و تصادفی و مقطعی و موردی در وضعیت های مرزی باشد (مانند رشوه دادن و گرفتن) و خواه سیستمیک و سیستماتیک صورت گیرد (مانند اختلاس ها و دزدی ها و رانت های حکومتی و دولتی و سازمان های عمومی و غارت بین المال و خزانه اقتصادی جامعه و غنیمت گرفتن و باج و خراج ستانی غیر قانونی دولت از مردم و مصادره اموال مردمان و اجحاف و ستم و سرکوب و تضییع حق الناس و مانند آن)، مصداق امر شر و شرارت و مایه گسترش بی اخلاقی و تضعیف معنویت و دین گرایی و زوال اعتماد اجتماعی و سرمایه اجتماعی و امید اجتماعی و همبستگی اجتماعی و انسجام اجتماعی جامعه و فرهنگ و زندگی روزمره مردمان است.
انجام مبارزه با شر به شرح موصوف چه کلامی فقهی و چه الاهیاتی و فلسفی و چه جامعه شناختی و چه ایدئولوژیکی و چه استراتژیکی در فرم اعتراض و انتقاد و مخالفت و افشا
در هر زمان و هر مکان و بی هر گونه توجیهی، یک وظیفه مدنی معنوی اخلاقی انسانی همگانی حسب مسئولیت اجتماعی و اخلاق شهروندی و حقوق بشر است.
وفق تز *اخلاق مسئولیت مبارزه با شر برای گسترش خیر * که مورد تایید فلسفه اخلاق و جامعه شناسی اخلاق و الاهیات اخلاق است، این یک اصل بنیان گرایانه عقلانی مدنی اخلاقی معنوی فراشمول است و هیچ مقام دینی فقهی علمی سیاسی اجتماعی فرهنگی هم نباید به خود حق دهد نقض ان را توجیه کند.
Tegran
@smnejatihosseini
18 011 1402
🔹پی نوشت ها
رای جناب محدثی گیلوایی
به انضمام نظر جناب مرادی و جناب جوادی یگانه( همگی از همکاران علوم اجتماعی ام)
و الحاقیه فتوای منتسب به ایت ا...سید علی سیستانی (خراسانی) مرجع تقلید معظم شیعیان جهان
(که خود نیز هم سنتا و تاریخا به رسم خراسانیان و هم به دلایل عقلانی مدنی معنوی و از لحاظ فقهی از رساله فقهی ایشان و بسیاری از فتاوی ایشان متابعت دارم و برایشان احترام معنوی زیادی نیز همچنان قائلم .اما چه باید کرد چون به قول ارسطو :
*افلاتون را دوست میدارم اما حقیقت را دوست دار ترم *)
amicus platos sud magic veritas
#نجاتی_حسینی
👇👇👇
https://t.me/Vortrags/90848
👇
https://t.me/NewHasanMohaddesi/10141
#فتوا
#فساد
#آیتالله_سیستانی
#جامعهشناسی_فساد
#corruption
@NewHasanMohaddesi
Telegram
فلسفه اجتماعی/ اندیشه خراسانی sm nejatihosseini
🔰با شر مبارزه کن وگر نه مسئولیت پیروزی شر با توست :
در نقد توجیه فقهی شر
(نمونه فتوای منتسب به جناب سیستانی)
و توجیه جامعه شناختی آن
( رای اظهاری جناب محدثی گیلوایی ) 🔰
@smnejatihosseini
هر گونه عمل فرهنگی اجتماعی اقتصادی سیاسی حقوقی که منجر به تضعیف…
در نقد توجیه فقهی شر
(نمونه فتوای منتسب به جناب سیستانی)
و توجیه جامعه شناختی آن
( رای اظهاری جناب محدثی گیلوایی ) 🔰
@smnejatihosseini
هر گونه عمل فرهنگی اجتماعی اقتصادی سیاسی حقوقی که منجر به تضعیف…
👍5
به نظر میرسد رقابت در انتخابات مجلس، بیش از آنکه سیاسی باشد، اجتماعی است.
رقابتهای اصولگرایان درونجناحی شده و اصلاحطلبان با غیبت تحمیلی و چالش گفتمانی درگیرند.
لذا در غیاب رقابتهای سیاسی، تصمیمگیری مردم در شهرستانها بر اساس ویژگیهای اجتماعی و محلی خواهد بود.
البته منطق رای تهران و کلانشهرها مقوله متفاوتی است.
رقابتهای اصولگرایان درونجناحی شده و اصلاحطلبان با غیبت تحمیلی و چالش گفتمانی درگیرند.
لذا در غیاب رقابتهای سیاسی، تصمیمگیری مردم در شهرستانها بر اساس ویژگیهای اجتماعی و محلی خواهد بود.
البته منطق رای تهران و کلانشهرها مقوله متفاوتی است.
👍10
تنها گزینه واقعگرایانه، انجام دادن آن چیزی است که در این سیستم ناممکن به نظر میرسد. اینگونه است که ناممکن، ممکن میشود.
باید مرزی را که میان ممکن و ناممکن کشیده شده، کمرنگ و آن را از نو تعریف کرد. به گمان من، این وظیفهی عظیم تفکر در زمانهی ماست: بازتعریف و بازاندیشی ِ حدود ِ ممکن و ناممکن.
اسلاوی ژیژک، خواست ناممکن. ترجمه کامران برادران
باید مرزی را که میان ممکن و ناممکن کشیده شده، کمرنگ و آن را از نو تعریف کرد. به گمان من، این وظیفهی عظیم تفکر در زمانهی ماست: بازتعریف و بازاندیشی ِ حدود ِ ممکن و ناممکن.
اسلاوی ژیژک، خواست ناممکن. ترجمه کامران برادران
👍5
مَنسِر اولسون، در کتاب فراز و فرود ملتها، تصلب اجتماعی social rigidity را شرح میدهد. از نظر او، تصلب اجتماعی عوامل سازمانی و ساختاریای است که مانع یا محدودکننده توانمندی جامعه برای سازگاری با تغییرات و پیشرفت اجتماعی میشود.
یکی از موانع نهادی که توسط گروههای ذینفع شکل میگیرد، مقررات دولتی پیچیده و دستوپاگیر است که توانایی جامعه در سازگاری با شرایط اقتصادی در حال تغییر را کاهش میدهد و نهایتا از پیشرفت اقتصادی جامعه جلوگیری میکند.
مقابله سازمانیافته نهادی با جامعه اطلاعاتی، نوعی تصلب اجتماعی است.
پ.ن.: کتاب اولسون که در سال ۱۹۸۲ نگاشته شده، به تازگی توسط محمد فاضلی و جعفر خیرخواهان ترجمه شده و توسط نشر روزنه منتشر شده است.
یکی از موانع نهادی که توسط گروههای ذینفع شکل میگیرد، مقررات دولتی پیچیده و دستوپاگیر است که توانایی جامعه در سازگاری با شرایط اقتصادی در حال تغییر را کاهش میدهد و نهایتا از پیشرفت اقتصادی جامعه جلوگیری میکند.
مقابله سازمانیافته نهادی با جامعه اطلاعاتی، نوعی تصلب اجتماعی است.
پ.ن.: کتاب اولسون که در سال ۱۹۸۲ نگاشته شده، به تازگی توسط محمد فاضلی و جعفر خیرخواهان ترجمه شده و توسط نشر روزنه منتشر شده است.
👍6👎1
هیچ راه سریع و سادهای برای توسعه در ایران وجود ندارد. انقلاب، مداخله خارجی یا براندازی هم کشور را دههها، عقب خواهد انداخت.
تنها راه پیشرو، تغییر نگرش مردم ایران است که پس از دو سده تکاپوی میانبرهای خلقالساعه که وعده بهبود ناگهانی میدهد، بالاخره تن به بهبود تدریجی بدهند.
تنها راه پیشرو، تغییر نگرش مردم ایران است که پس از دو سده تکاپوی میانبرهای خلقالساعه که وعده بهبود ناگهانی میدهد، بالاخره تن به بهبود تدریجی بدهند.
👍16👎13
Forwarded from شهرکتاب مرکزی| BookCityCentral
شهرکتاب مرکزی دوشنبه هفتم اسفندماه ۱۴۰۲ میزبان نشست بررسی و گفتوگو درباره کتاب «تاریخ مفهوم عدالت اجتماعی در دوران مشروطه» است. این نشست با حضور: مصطفی ملکیان، رسول جعفریان، محمدرضا جوادییگانه، مریم نصر اصفهانی و سمیه توحیدلو (مؤلف) برگزار میشود.
🆔 @bookcity_central
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
👍5👎1
همه مسئولیت اقدامات در یک دستگاه، بر عهده مسئول آن دستگاه است و اگر مدیر یا مسئولی، با قانون یا تصمیم مهمی در حوزه خودش، موافق نیست، میتواند و باید، استعفا دهد.
(زهرا عابدینی، نامزد میانهرو در انتخابات مجلس، در گفتوگو با انصاف نیوز ارتباطش با انحلال جمعیت امام علی را تکذیب کرد.
این عضو لیست میانهروها گفت: انحلال جمعیت امام علی مصوب شورای ملی بوده و ربطی به من نداشته است. بنده دبیر شورای ملی بودهام. پروندهی جمعیت در شورای ملی توسعه و حمایت از تشکلهای مردمنهاد بررسی شده و مصوبات شورا اجرا شده است. بنده هیچگونه اختیار قانونی در تصمیم گیری در مورد این انجمن نداشتهام….اساسا وزارت کشور و بنده به عنوان دبیر شورا هیچ نوع حق قانونی شخصی برای انحلال این جمعیت نداشتهایم. ما طبق قانون موظف بودیم مصوبات شورا را اجرا کنیم. )
(زهرا عابدینی، نامزد میانهرو در انتخابات مجلس، در گفتوگو با انصاف نیوز ارتباطش با انحلال جمعیت امام علی را تکذیب کرد.
این عضو لیست میانهروها گفت: انحلال جمعیت امام علی مصوب شورای ملی بوده و ربطی به من نداشته است. بنده دبیر شورای ملی بودهام. پروندهی جمعیت در شورای ملی توسعه و حمایت از تشکلهای مردمنهاد بررسی شده و مصوبات شورا اجرا شده است. بنده هیچگونه اختیار قانونی در تصمیم گیری در مورد این انجمن نداشتهام….اساسا وزارت کشور و بنده به عنوان دبیر شورا هیچ نوع حق قانونی شخصی برای انحلال این جمعیت نداشتهایم. ما طبق قانون موظف بودیم مصوبات شورا را اجرا کنیم. )
👍5
ایران دوجامعهایشده و منازعه در/بر صندوق رای
محمدرضا جوادی یگانه
مردم معترض با صندوق رای قهر نکردهاند، آن را رها کردهاند. کسی قهر میکند که امید آشتی یا انتظار اصلاح دارد. اما گاه، شدت تنفر به نادیده گرفتن مطلق منجر میشود.
متقابلا برای نظام سیاسی هم رای دادن یا ندادن معترضین، شرط گذاشتنهای آنها برای رای دادن، و تصمیمشان برای رای اعتراضی یا بایکوت صندوق رای، اهمیتی ندارد. نظام سیاسی، آنها و خواستهایشان را نادیده گرفته ، چون دریافته خواسته نهایی معترضین، حذف این نظام سیاسی است، و لذا تنها جلب طرفداران و وفاداران برای نظام سیاسی مهم است. به اندازه مورد نیاز هم طرفدار دارد که در روز جمعه در انتخابات شرکت کنند، تا شکست انتخابات رقم نخورد.
در شرایط دوجامعهای شده ایران، هر دو سمت ماجرا، یعنی معترضین و وفاداران، در سال گذشته، زورآزمایی کردند، ولی نتوانستند منازعه را فیصله دهند. هیچ کدام، علیرغم تصور خود، نمیتوانند مدعی باشند که اکثریت هستند، چون نتوانستهاند مردم ناراضی میانه را با خود همراه کنند و به آنها اطمینان بدهند که در صورت همراهی با آنها، وضعیت آتی، بهتر از وضع موجود میشود.
نتیجه کار، رقابت فرسایشی دو اقلیت قدرتمند در جامعه است که محصول آن، تمام شدن ظرفیت روانی و سیاسی جامعه، و بیعملی و درماندگی آموختهشده است. پیامد آنهم تمام شدن ایران است: حذف از صحنه انتفاعهای بینالمللی، و ناترازی و فرونشست در همه چیز.
چاره چیست؟ مردم معترض که روزنه امیدی نمیبیینند، بارها قدم برداشتهاند و همراهی کردهاند و بعد از همراهی، رها شدهاند و سرخوردهشدهاند. قدم اول برای تغییر این وضعیت را نظام سیاسی باید بردارد. هر چند معترضین هم باید واقعیت نظام سیاسی در ایران را بپذیرند و برای اعمال نظرات خود در چارچوب همین نظام سیاسی تلاش کنند.
وقتی ایران و امنیت ایران، تنها ارزش مورد وفاق بین معترضین و وفاداران و همه مردم ایران است، و وقتی دو طرف توانایی حذف یکدیگر را ندارند، پس چارهای جز گفتگو و پذیرش یکدیگر و حرکت به سمت ائتلاف اجتماعی نیست.
چشمانداز آینده در وضعیت دوجامعهایشده، تیره تر از آن است که تصور میشود.
@javadimr
محمدرضا جوادی یگانه
مردم معترض با صندوق رای قهر نکردهاند، آن را رها کردهاند. کسی قهر میکند که امید آشتی یا انتظار اصلاح دارد. اما گاه، شدت تنفر به نادیده گرفتن مطلق منجر میشود.
متقابلا برای نظام سیاسی هم رای دادن یا ندادن معترضین، شرط گذاشتنهای آنها برای رای دادن، و تصمیمشان برای رای اعتراضی یا بایکوت صندوق رای، اهمیتی ندارد. نظام سیاسی، آنها و خواستهایشان را نادیده گرفته ، چون دریافته خواسته نهایی معترضین، حذف این نظام سیاسی است، و لذا تنها جلب طرفداران و وفاداران برای نظام سیاسی مهم است. به اندازه مورد نیاز هم طرفدار دارد که در روز جمعه در انتخابات شرکت کنند، تا شکست انتخابات رقم نخورد.
در شرایط دوجامعهای شده ایران، هر دو سمت ماجرا، یعنی معترضین و وفاداران، در سال گذشته، زورآزمایی کردند، ولی نتوانستند منازعه را فیصله دهند. هیچ کدام، علیرغم تصور خود، نمیتوانند مدعی باشند که اکثریت هستند، چون نتوانستهاند مردم ناراضی میانه را با خود همراه کنند و به آنها اطمینان بدهند که در صورت همراهی با آنها، وضعیت آتی، بهتر از وضع موجود میشود.
نتیجه کار، رقابت فرسایشی دو اقلیت قدرتمند در جامعه است که محصول آن، تمام شدن ظرفیت روانی و سیاسی جامعه، و بیعملی و درماندگی آموختهشده است. پیامد آنهم تمام شدن ایران است: حذف از صحنه انتفاعهای بینالمللی، و ناترازی و فرونشست در همه چیز.
چاره چیست؟ مردم معترض که روزنه امیدی نمیبیینند، بارها قدم برداشتهاند و همراهی کردهاند و بعد از همراهی، رها شدهاند و سرخوردهشدهاند. قدم اول برای تغییر این وضعیت را نظام سیاسی باید بردارد. هر چند معترضین هم باید واقعیت نظام سیاسی در ایران را بپذیرند و برای اعمال نظرات خود در چارچوب همین نظام سیاسی تلاش کنند.
وقتی ایران و امنیت ایران، تنها ارزش مورد وفاق بین معترضین و وفاداران و همه مردم ایران است، و وقتی دو طرف توانایی حذف یکدیگر را ندارند، پس چارهای جز گفتگو و پذیرش یکدیگر و حرکت به سمت ائتلاف اجتماعی نیست.
چشمانداز آینده در وضعیت دوجامعهایشده، تیره تر از آن است که تصور میشود.
@javadimr
👍12👎3
Forwarded from عرصههای ارتباطی (Younes Shokrkhah)
🔸سواد تاریخی دانشجویان
درباره مسائل مهم تاریخی ایران
▫️#محمدرضا_جوادییگانه
▫️#زهراسادات_روحالامین
در جامعۀ جدید سواد نقش مهمی در تبدیل افراد به شهروندان فعال اجتماعی دارد. توانایی خواندن و نوشتن به این معناست که فرد بتواند با رویدادهای جاری همگام باشد، ارتباط مؤثر داشته باشد و مسائلی جهان را درک کند. با گذشت زمان و پیشرفت زندگی، دیگر سواد به معنای توانایی خواندن یک کلمه نیست، بلکه به معنای توانایی درک دنیاست. سواد تاریخی نهتنها یادگیری رخدادهای تاریخی را دربردارد، بلکه تقویت توانایی استدلالپذیری روایتهای تفسیری تاریخی را در اولویت قرار میدهد تا بتواند سواد علمی افراد جامعه را پرورش دهد. افراد برای آنکه بتوانند حال و آینده را در بستر گذشته ببینند، باید دو مهارت داشته باشند: درک تاریخ بهمنزلۀ علم و یافتن چارچوبی قابلاستفاده از گذشته. سواد تاریخی این چارچوب است، به کمک بازآموزی تاریخی میآید و با ایجاد توازنی عادلانه در روند آموزش تاریخی میان انتظارات جامعه از آموزش آن، با اطلاعات، توان و آگاهی افراد، بهمنزلۀ هدف نهایی به توسعۀ حافظۀ تاریخی افراد منجر میشود. در مقالۀ حاضر با استفاده از روش پانل طولی، موضوع سواد تاریخی دانشجویان یک کلاس دربارۀ مسائل مهم تاریخی ایران، شامل سقوط صفویه، عهدنامۀ ترکمنچای و تأسیس راهآهن سراسری جنوب به شمال، بررسی و تحلیل شده است. جامعۀ مورد بررسی این تحقیق دانشجویان درس مبانی تاریخ اجتماعی ایران دورۀ کارشناسی دانشکدۀ علوم اجتماعی دانشگاه تهران هستند... +
درباره مسائل مهم تاریخی ایران
▫️#محمدرضا_جوادییگانه
▫️#زهراسادات_روحالامین
در جامعۀ جدید سواد نقش مهمی در تبدیل افراد به شهروندان فعال اجتماعی دارد. توانایی خواندن و نوشتن به این معناست که فرد بتواند با رویدادهای جاری همگام باشد، ارتباط مؤثر داشته باشد و مسائلی جهان را درک کند. با گذشت زمان و پیشرفت زندگی، دیگر سواد به معنای توانایی خواندن یک کلمه نیست، بلکه به معنای توانایی درک دنیاست. سواد تاریخی نهتنها یادگیری رخدادهای تاریخی را دربردارد، بلکه تقویت توانایی استدلالپذیری روایتهای تفسیری تاریخی را در اولویت قرار میدهد تا بتواند سواد علمی افراد جامعه را پرورش دهد. افراد برای آنکه بتوانند حال و آینده را در بستر گذشته ببینند، باید دو مهارت داشته باشند: درک تاریخ بهمنزلۀ علم و یافتن چارچوبی قابلاستفاده از گذشته. سواد تاریخی این چارچوب است، به کمک بازآموزی تاریخی میآید و با ایجاد توازنی عادلانه در روند آموزش تاریخی میان انتظارات جامعه از آموزش آن، با اطلاعات، توان و آگاهی افراد، بهمنزلۀ هدف نهایی به توسعۀ حافظۀ تاریخی افراد منجر میشود. در مقالۀ حاضر با استفاده از روش پانل طولی، موضوع سواد تاریخی دانشجویان یک کلاس دربارۀ مسائل مهم تاریخی ایران، شامل سقوط صفویه، عهدنامۀ ترکمنچای و تأسیس راهآهن سراسری جنوب به شمال، بررسی و تحلیل شده است. جامعۀ مورد بررسی این تحقیق دانشجویان درس مبانی تاریخ اجتماعی ایران دورۀ کارشناسی دانشکدۀ علوم اجتماعی دانشگاه تهران هستند... +
👍3
Forwarded from عرصههای ارتباطی (Younes Shokrkhah)
مقاله کامل سواد تاریخی دانشجویان.pdf
518.9 KB
🔸سواد تاریخی دانشجویان
درباره مسائل مهم تاریخی ایران
نویسندگان: #محمدرضا_جوادییگانه، دانشیار گروه جامعهشناسی دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه تهران، #زهراسادات_روحالامین، دانشجوی دکتری جامعهشناسی دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه تهران، فصلنامه مطالعات و تحقیقات اجتماعی در ایران، دوره ١١، شماره ٣ - شماره پیاپی ۴٣، شماره پائیز ١۴٠١، نشر آنلاین، شهریور ١۴٠١ مهر ١۴٠١
🔹فایل پیوست را دانلود کنید.
درباره مسائل مهم تاریخی ایران
نویسندگان: #محمدرضا_جوادییگانه، دانشیار گروه جامعهشناسی دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه تهران، #زهراسادات_روحالامین، دانشجوی دکتری جامعهشناسی دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه تهران، فصلنامه مطالعات و تحقیقات اجتماعی در ایران، دوره ١١، شماره ٣ - شماره پیاپی ۴٣، شماره پائیز ١۴٠١، نشر آنلاین، شهریور ١۴٠١ مهر ١۴٠١
🔹فایل پیوست را دانلود کنید.
👍5
مشروطه مساله امروز ماست
سخنان ارائهشده در جلسه رونمايي و نقد كتاب تاريخ مفهوم عدالت اجتماعي در دوران مشروطه نوشته سميه توحيدلو
گزارش از محسن آزموده. روزنامه اعتماد. شنبه ۱۲ اسفند ۱۴۰۲ (اینجا)
مشروطه يك وجه تاريخي و يك وجه جامعهشناختي به معناي مدرن دارد. نهايت تلاشي كه به ويژه در قانون اساسي جمهوري اسلامي شد، تهيسازي از مشروطه است. يعني عامدانه و با اطلاع تلاش شد از هر عنصري از عناصر مشروطيت به معناي عام آن كه دستاورد جامعه ايراني در هفتاد، هشتاد سال بود، تهي باشد. انقلاب اسلامي اگرچه در ادامه مشروطه است و خواستش، خواست مشروطه است، اما مشروطه نيست و از آن تهی شده است. البته خواستهای مشروطه هم مبهم است. همين توصیفاتی كه براي آن به كار رفته، نشاندهنده اين ابهام است. مثلا مفهوم مشروطه ايراني كه نخستينبار در رساله لالان براي تمايزگذاري با مشروطه عثماني آمده يا مشروطه ناقص يا مشروطه مكتوم يا مشروطه پيچيده يا مشروطه زودهنگام كه ناصرالملك ميگويد و... اخيرا سفرنامهاي از بالفور منتشر شده كه مشروطه را رويايي يا فانتزي درنظر ميگيرد.
مهمتر از ابهام مشروطه، آن است كه مشروطه مساله امروز ما است، ما اگر از پرسش عباس ميرزايي پيشرفت شروع كنيم، قاعدتا هنوز از مشروطه رد نشدهايم. اگر دو معناي مشروطه را از هم متمايز كنيم و مشروطه مثبت را به معنايي كه از دهه 1980 ميلادي طرح شده، يعني دولتي مقتدر و قوي درنظر بگيريم آنگاه آنچه در زمان مشروطه رخ داده، مشروطه منفي است. يعني سه بعد امنيت، تحديد قدرت حاكمه و تفكيك قوا را اصلي درنظر ميگيرد و بعدهاي بعدي را بياهميت درنظر ميگيرد.
كار مهم نويسنده کتاب اين است كه تلاش كرده همه روايتهاي موجود از عدالت را بيان كند، اما تصور ميكنم مفهوم عدالت را اعم از عدالت، عدالت خانه و عدالت اجتماعي نميتوان از هم جدا كرد. در آن زمان كساني كه اين مفهوم را به كار ميبردند، يك بحث عام مدنظر داشتند. در آن زمان همه مفاهيم با هم ميآمد. يك فصل خوب كتاب گفتوگوي انتقادي راجع به مشروطه است. اين رسالهها هم با هم گفتوگوي انتقادي هستند. نميتوان تنبيهالامه را بیتوجه به لوايح شيخ فضلالله درنظر گرفت. مشروطه گفتوگوي اندیشهها بوده است. اين گفتوگو با انديشههاي غربي هم بوده است، خواه برابريخواهان انگليسي و خواه انديشه روشنگري در انگلستان. ماشاءالله آجوداني نشان ميدهد كه در كتاب مشروطه ايراني كه در مكاتباتي كه آخوندزاده و طالبوف با ملكم دارند، به ديدرو و دالامبر و ولتر اشاره ميكنند، اما در متنی که در روزنامههایشان منتشر میکنند، این اسامی را حذف ميكنند.
در 12-10 سال اخير، نوعي بابي زايي انقلاب مشروطه رخ داده است، يعني انقلاب مشروطه را به بابيها وصل ميكنند، خواه در داخل كه نمونه مشهورش كتاب «تاريخ مكتوم» است و نمونه خارجي آن كارهاي امثال تورج اميني و بهاييهاي خارج از كشور است. اینها سر و ته مطلب را ميزنند و مثلا نكتهاي راجع به ملکم خان و روزنامه قانون نقل كردهاند كه وقتي اصل مطلب را ميبينيد، درمييابيد كه گزارش خفيهنويسان بوده است.
اگر قرار است در جامعه ايران اصلاحي صورت بگيرد، خلأ و بينيازي كه ما ايجاد كرديم و آن اصرارمان بر بينيازي به مشروطه و اينكه نسبتي با آن نداريم، بخشي از مشكل است. هنوز مساله ما قانون، تفكيك قوا، كنترل قوا به وسيله يكديگر و نه بخش ديگري و... است، لذا مشروطه مساله امروز ما است و از اين حيث يك مساله جامعهشناختي ميشود و ما جامعهشناسان حق ورود به آن داريم. جامعه ايران بايد راجع به آن كار كند، به ويژه كه جامعه ايران راجع به مشروطه دچار انواع كژفهميها است.
اكنون در حال راهنمایی رساله دكترای خانم روحالامين راجع به سواد تاريخي در ايران هستم. بخشي از اين پاياننامه پرسشنامهاي است كه پاييز امسال از مردم پرسیده شده و یک جا از آنها پرسيده شده كه مکان های تاريخي مرتبط با مشروطه در تهران کدام است. ۱۱ درصد به خيابان ستارخان اشاره كردند. ۴۰درصد به بهارستان اشاره كردهاند. از آن جالبتر از مهمترين رهبر مشروطه پرسيده شده كه ۳۴درصد شيخ فضلالله را معرفي كردهاند و ۱۸درصد ستارخان را ذكر كردهاند و ۱۰درصد به رضاشاه اشاره كردهاند و ۵درصد به طباطبايي و ۴درصد به بهبهاني اشاره كردهاند. اين نگاهها مشخص ميكند كه اگر چه مشروطه به عنوان مساله امروز ما و راهحلي براي برونرفت از تصلب موجود است، اما اطلاع مردم از آن ناقص و نادرست است. اگر ما در همين گفتوگوهاي انتقادي، به تنبيهالامه برسيم و نشان دهيم كه استبداد حالتی نزديك به شرك است و تفكيك قوا نزديكترين شيوه به حكومت در زمان غيبت ائمه معصومين است، ميتوان راه برونرفتي را پيدا كرد. ياد مرحوم فيرحي به خير و خدا رحمتشان كند كه هم و غم خود را صرف اين مباحث كرده بود.
سخنان ارائهشده در جلسه رونمايي و نقد كتاب تاريخ مفهوم عدالت اجتماعي در دوران مشروطه نوشته سميه توحيدلو
گزارش از محسن آزموده. روزنامه اعتماد. شنبه ۱۲ اسفند ۱۴۰۲ (اینجا)
مشروطه يك وجه تاريخي و يك وجه جامعهشناختي به معناي مدرن دارد. نهايت تلاشي كه به ويژه در قانون اساسي جمهوري اسلامي شد، تهيسازي از مشروطه است. يعني عامدانه و با اطلاع تلاش شد از هر عنصري از عناصر مشروطيت به معناي عام آن كه دستاورد جامعه ايراني در هفتاد، هشتاد سال بود، تهي باشد. انقلاب اسلامي اگرچه در ادامه مشروطه است و خواستش، خواست مشروطه است، اما مشروطه نيست و از آن تهی شده است. البته خواستهای مشروطه هم مبهم است. همين توصیفاتی كه براي آن به كار رفته، نشاندهنده اين ابهام است. مثلا مفهوم مشروطه ايراني كه نخستينبار در رساله لالان براي تمايزگذاري با مشروطه عثماني آمده يا مشروطه ناقص يا مشروطه مكتوم يا مشروطه پيچيده يا مشروطه زودهنگام كه ناصرالملك ميگويد و... اخيرا سفرنامهاي از بالفور منتشر شده كه مشروطه را رويايي يا فانتزي درنظر ميگيرد.
مهمتر از ابهام مشروطه، آن است كه مشروطه مساله امروز ما است، ما اگر از پرسش عباس ميرزايي پيشرفت شروع كنيم، قاعدتا هنوز از مشروطه رد نشدهايم. اگر دو معناي مشروطه را از هم متمايز كنيم و مشروطه مثبت را به معنايي كه از دهه 1980 ميلادي طرح شده، يعني دولتي مقتدر و قوي درنظر بگيريم آنگاه آنچه در زمان مشروطه رخ داده، مشروطه منفي است. يعني سه بعد امنيت، تحديد قدرت حاكمه و تفكيك قوا را اصلي درنظر ميگيرد و بعدهاي بعدي را بياهميت درنظر ميگيرد.
كار مهم نويسنده کتاب اين است كه تلاش كرده همه روايتهاي موجود از عدالت را بيان كند، اما تصور ميكنم مفهوم عدالت را اعم از عدالت، عدالت خانه و عدالت اجتماعي نميتوان از هم جدا كرد. در آن زمان كساني كه اين مفهوم را به كار ميبردند، يك بحث عام مدنظر داشتند. در آن زمان همه مفاهيم با هم ميآمد. يك فصل خوب كتاب گفتوگوي انتقادي راجع به مشروطه است. اين رسالهها هم با هم گفتوگوي انتقادي هستند. نميتوان تنبيهالامه را بیتوجه به لوايح شيخ فضلالله درنظر گرفت. مشروطه گفتوگوي اندیشهها بوده است. اين گفتوگو با انديشههاي غربي هم بوده است، خواه برابريخواهان انگليسي و خواه انديشه روشنگري در انگلستان. ماشاءالله آجوداني نشان ميدهد كه در كتاب مشروطه ايراني كه در مكاتباتي كه آخوندزاده و طالبوف با ملكم دارند، به ديدرو و دالامبر و ولتر اشاره ميكنند، اما در متنی که در روزنامههایشان منتشر میکنند، این اسامی را حذف ميكنند.
در 12-10 سال اخير، نوعي بابي زايي انقلاب مشروطه رخ داده است، يعني انقلاب مشروطه را به بابيها وصل ميكنند، خواه در داخل كه نمونه مشهورش كتاب «تاريخ مكتوم» است و نمونه خارجي آن كارهاي امثال تورج اميني و بهاييهاي خارج از كشور است. اینها سر و ته مطلب را ميزنند و مثلا نكتهاي راجع به ملکم خان و روزنامه قانون نقل كردهاند كه وقتي اصل مطلب را ميبينيد، درمييابيد كه گزارش خفيهنويسان بوده است.
اگر قرار است در جامعه ايران اصلاحي صورت بگيرد، خلأ و بينيازي كه ما ايجاد كرديم و آن اصرارمان بر بينيازي به مشروطه و اينكه نسبتي با آن نداريم، بخشي از مشكل است. هنوز مساله ما قانون، تفكيك قوا، كنترل قوا به وسيله يكديگر و نه بخش ديگري و... است، لذا مشروطه مساله امروز ما است و از اين حيث يك مساله جامعهشناختي ميشود و ما جامعهشناسان حق ورود به آن داريم. جامعه ايران بايد راجع به آن كار كند، به ويژه كه جامعه ايران راجع به مشروطه دچار انواع كژفهميها است.
اكنون در حال راهنمایی رساله دكترای خانم روحالامين راجع به سواد تاريخي در ايران هستم. بخشي از اين پاياننامه پرسشنامهاي است كه پاييز امسال از مردم پرسیده شده و یک جا از آنها پرسيده شده كه مکان های تاريخي مرتبط با مشروطه در تهران کدام است. ۱۱ درصد به خيابان ستارخان اشاره كردند. ۴۰درصد به بهارستان اشاره كردهاند. از آن جالبتر از مهمترين رهبر مشروطه پرسيده شده كه ۳۴درصد شيخ فضلالله را معرفي كردهاند و ۱۸درصد ستارخان را ذكر كردهاند و ۱۰درصد به رضاشاه اشاره كردهاند و ۵درصد به طباطبايي و ۴درصد به بهبهاني اشاره كردهاند. اين نگاهها مشخص ميكند كه اگر چه مشروطه به عنوان مساله امروز ما و راهحلي براي برونرفت از تصلب موجود است، اما اطلاع مردم از آن ناقص و نادرست است. اگر ما در همين گفتوگوهاي انتقادي، به تنبيهالامه برسيم و نشان دهيم كه استبداد حالتی نزديك به شرك است و تفكيك قوا نزديكترين شيوه به حكومت در زمان غيبت ائمه معصومين است، ميتوان راه برونرفتي را پيدا كرد. ياد مرحوم فيرحي به خير و خدا رحمتشان كند كه هم و غم خود را صرف اين مباحث كرده بود.
روزنامه اعتماد
مشروطه مساله امروز ما است
محسن آزموده
👍1
تاملاتی در باره دوجامعهای شدن ایران
محمدرضا جوادی یگانه
سروش افخمی تابان
منتشرشده در روزنامه شرق. ۱۲ اسفند ۱۴۰۲. صص ۶ و ۷
متن کامل این یادداشت دوازده بندی را در لینک زیر ببینید. متن پیدیاف آنهم در پست بعدی آمده است.
یک: پس از اعتراضات آبان 98 و سرنگونی هواپیمای اوکراینی، به تدریج شکاف سیاسی و اجتماعی در جامعه ایران گسترده شد. گرچه همیشه حول مسائل گوناگونی چون دینداری، سیاست خارجی، عدالت، آزادیهای اجتماعی و فرهنگی، مسائل زنان و اقلیت ها، اجرای قوانین شرع و برداشتهای مختلف از قانون اساسی دوقطبیهایی شکل میگرفت، اما نمی توان زمانی را حداقل پس از پیروزی انقلاب اسلامی در سال ۱۳۵۷ متصور شد که فضای سیاسی و اجتماعی چنین متشتت و دوپاره باشد. گویا این چند اتفاق، باعث شد تا دورهای جدید در تاریخ ایران آغاز گردد که مشخصهی اجتماعی آن تشکیل دو جامعهی مجزا از هم است. این دو زیرجامعه ارزشها، نگرشها، گروههای مرجع، نمادها، رهبران، رسانهها،تاریخ و اساطیر متفاوتی را برای خود قائل هستند. در این مقاله تلاش شده تا تنهاحدسهای نظری برای صورتبندی از جامعه ایران و شرایط تازه آن ارائه شود؛ حدسهایی که آزمون تجربی آنها نیاز به شواهد و دادههای تجربی و تاریخی نظاممندی دارد.
چشمانداز آینده نگرانکننده است. دوپاره شدن جامعه ایران مخاطرات فراوانی برای ایران و ایرانیان ایجاد میکند، که در صورت تشدید و تثبیت، ترمیم آن سخت و چه بسا ناممکن خواهد شد. لذاست که باید بدون مجامله، زخم را شکافت و جراحت را عیان کرد تا درمان آن ممکن شود. مشخص است که روی سخن ما در این متن با سیاستگذاران است تا متوجه اهمیت موضوع و وخامت پیامدها بشوند. قرائن حاکی از آن است که گستردگی اعتراضات سالهای ۱۳۸۸ و ۱۳۹۶ که در اثر بیتدبیریها رخ داد، زمینهساز تشدید فشار خارجی به ایران شد و اکنون نیز اگر روند دوجامعهای شدن جامعه ایران افزایش یابد، در فقدان سرمایه اجتماعی کلان و میانی، مخاطرات دهشتباری گریبانگیر جامعه ایران خواهد شد.
https://bit.ly/3P2tdtz
@javadimr
محمدرضا جوادی یگانه
سروش افخمی تابان
منتشرشده در روزنامه شرق. ۱۲ اسفند ۱۴۰۲. صص ۶ و ۷
متن کامل این یادداشت دوازده بندی را در لینک زیر ببینید. متن پیدیاف آنهم در پست بعدی آمده است.
یک: پس از اعتراضات آبان 98 و سرنگونی هواپیمای اوکراینی، به تدریج شکاف سیاسی و اجتماعی در جامعه ایران گسترده شد. گرچه همیشه حول مسائل گوناگونی چون دینداری، سیاست خارجی، عدالت، آزادیهای اجتماعی و فرهنگی، مسائل زنان و اقلیت ها، اجرای قوانین شرع و برداشتهای مختلف از قانون اساسی دوقطبیهایی شکل میگرفت، اما نمی توان زمانی را حداقل پس از پیروزی انقلاب اسلامی در سال ۱۳۵۷ متصور شد که فضای سیاسی و اجتماعی چنین متشتت و دوپاره باشد. گویا این چند اتفاق، باعث شد تا دورهای جدید در تاریخ ایران آغاز گردد که مشخصهی اجتماعی آن تشکیل دو جامعهی مجزا از هم است. این دو زیرجامعه ارزشها، نگرشها، گروههای مرجع، نمادها، رهبران، رسانهها،تاریخ و اساطیر متفاوتی را برای خود قائل هستند. در این مقاله تلاش شده تا تنهاحدسهای نظری برای صورتبندی از جامعه ایران و شرایط تازه آن ارائه شود؛ حدسهایی که آزمون تجربی آنها نیاز به شواهد و دادههای تجربی و تاریخی نظاممندی دارد.
چشمانداز آینده نگرانکننده است. دوپاره شدن جامعه ایران مخاطرات فراوانی برای ایران و ایرانیان ایجاد میکند، که در صورت تشدید و تثبیت، ترمیم آن سخت و چه بسا ناممکن خواهد شد. لذاست که باید بدون مجامله، زخم را شکافت و جراحت را عیان کرد تا درمان آن ممکن شود. مشخص است که روی سخن ما در این متن با سیاستگذاران است تا متوجه اهمیت موضوع و وخامت پیامدها بشوند. قرائن حاکی از آن است که گستردگی اعتراضات سالهای ۱۳۸۸ و ۱۳۹۶ که در اثر بیتدبیریها رخ داد، زمینهساز تشدید فشار خارجی به ایران شد و اکنون نیز اگر روند دوجامعهای شدن جامعه ایران افزایش یابد، در فقدان سرمایه اجتماعی کلان و میانی، مخاطرات دهشتباری گریبانگیر جامعه ایران خواهد شد.
https://bit.ly/3P2tdtz
@javadimr
Telegraph
تاملاتی در باره دوجامعهای شدن ایران
تاملاتی در باره دوجامعهای شدن ایران محمدرضا جوادی یگانه سروش افخمی تابان منتشرشده در روزنامه شرق. ۱۲ اسفند ۱۴۰۲. صص ۶ و ۷ (اینجا) یک: پس از اعتراضات آبان 98 و سرنگونی هواپیمای اوکراینی، به تدریج شکاف سیاسی و اجتماعی در جامعه ایران گسترده شد. گرچه…
👍4
Forwarded from Bashgahe KetabKavi
با یاد خدا.
سومین نشست باشگاه کتاب کاوی دانشگاه تهران به نقد و بررسی کتاب «آموزش دین، و گفتمان اصلاح فرهنگی در دوران قاجار» اثر خانم مونیکا رینگر اختصاص یافته است. این کتاب با نگاهی تاریخی، بازه ای زمانی در حدود یک قرن از فرایند روبرو شدن ایرانیان با دنیای مدرن را، از زاویه ی آموزش و اصلاحات فرهنگی، مورد تحلیل قرار داده است. نویسنده در پیامی تصویری که برای همین نشست نقد کتاب ارسال نموده، به دیدگاه خویش، در کتاب جدیدتر خود* اشاره کرده است. رینگر دیدگاه خویش در کتاب محل بحث ما را «قدیمی» (outdated) دانسته و دیدگاه خویش در کتاب اخیر را «درست تر» (more accurate) دانسته است؛ ولی به هر روی، بهره مندی از یک خوانش انتقادی از کتاب پیشین ایشان، به درک بهتر کتاب جدیدتر نیز کمک خواهد کرد. اصولا به نظر می رسد امکان درک و فهم درست مسایل آموزش و پرورش ما، بدون داشتن یک نگاه انتقادیِ تاریخی از سیر روند تحول آموزش و پرورش ایران که از آغاز پدیده ای مدرن بوده است، امری نامحتمل است و از همین رو تحلیل کتاب های تاریخی که حوزه آموزش را مورد توجه قرار داده اند، مغتنم خواهد بود.
@ketebkavi
سومین نشست باشگاه کتاب کاوی دانشگاه تهران به نقد و بررسی کتاب «آموزش دین، و گفتمان اصلاح فرهنگی در دوران قاجار» اثر خانم مونیکا رینگر اختصاص یافته است. این کتاب با نگاهی تاریخی، بازه ای زمانی در حدود یک قرن از فرایند روبرو شدن ایرانیان با دنیای مدرن را، از زاویه ی آموزش و اصلاحات فرهنگی، مورد تحلیل قرار داده است. نویسنده در پیامی تصویری که برای همین نشست نقد کتاب ارسال نموده، به دیدگاه خویش، در کتاب جدیدتر خود* اشاره کرده است. رینگر دیدگاه خویش در کتاب محل بحث ما را «قدیمی» (outdated) دانسته و دیدگاه خویش در کتاب اخیر را «درست تر» (more accurate) دانسته است؛ ولی به هر روی، بهره مندی از یک خوانش انتقادی از کتاب پیشین ایشان، به درک بهتر کتاب جدیدتر نیز کمک خواهد کرد. اصولا به نظر می رسد امکان درک و فهم درست مسایل آموزش و پرورش ما، بدون داشتن یک نگاه انتقادیِ تاریخی از سیر روند تحول آموزش و پرورش ایران که از آغاز پدیده ای مدرن بوده است، امری نامحتمل است و از همین رو تحلیل کتاب های تاریخی که حوزه آموزش را مورد توجه قرار داده اند، مغتنم خواهد بود.
@ketebkavi
Forwarded from Bashgahe KetabKavi
این کتاب جدید مونیکا رینگر است.
*Ringer, M. R. (2020). Islamic Modernism and the Re-Enchantment of the Sacred in the Age of History. UK, EUP Press.
*Ringer, M. R. (2020). Islamic Modernism and the Re-Enchantment of the Sacred in the Age of History. UK, EUP Press.
Forwarded from خبرهای فوری مهم 🔖
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🎥 «کارت ملیام را نشان دادم و گفتم ایرانی هستم، اما باز گفتند نه، شما ایرانی نیستید!»
🔹 «فاروق» جوان ۲۲ ساله اهل روستای بیبانزهی در جنوب سیستان و بلوچستان است. میان گفتوگو با فاروق درباره شرایط سیل، حرف به تنها خاطره او از سفر به تهران کشیده میشود.
🔹 فاروق میگوید در پایتخت، برخی که گمان میکردهاند او و همسفرانش غیرایرانیاند، با او بدرفتاری کردهاند.
🔹 تمسخر و توهین به لباس و ظاهر فاروق او را رنجانده است. او مدام میگوید که ما ایرانی هستیم اما بدرفتاریهایی از مردم دیدهایم.
🔹 قوم بلوچ یکی از اقوام ایرانی است که جمعیت اصلی آنها در جنوب استان سیستان و بلوچستان سکونت دارند و این روزها با تبعات سیل دست و پنجه نرم میکنند.
✅ @Khabar_Fouri
🔹 «فاروق» جوان ۲۲ ساله اهل روستای بیبانزهی در جنوب سیستان و بلوچستان است. میان گفتوگو با فاروق درباره شرایط سیل، حرف به تنها خاطره او از سفر به تهران کشیده میشود.
🔹 فاروق میگوید در پایتخت، برخی که گمان میکردهاند او و همسفرانش غیرایرانیاند، با او بدرفتاری کردهاند.
🔹 تمسخر و توهین به لباس و ظاهر فاروق او را رنجانده است. او مدام میگوید که ما ایرانی هستیم اما بدرفتاریهایی از مردم دیدهایم.
🔹 قوم بلوچ یکی از اقوام ایرانی است که جمعیت اصلی آنها در جنوب استان سیستان و بلوچستان سکونت دارند و این روزها با تبعات سیل دست و پنجه نرم میکنند.
✅ @Khabar_Fouri
👍8👎1
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
ایستادگی وزارت ارشاد برای اجرای کنسرت علیرضا قربانی ستودنی است.
دهها است که خودمردمپنداران، ترسها و نگرانیهای خود را مساوی اصول اسلام و ارزشهای انقلاب معرفی کردهاند؛ و با حمایتهای پنهانی که داشتند،کمتر کسی توان مقابله با آنها را داشته است.
ایران ایالت خودمختار نباید داشته باشد.
دهها است که خودمردمپنداران، ترسها و نگرانیهای خود را مساوی اصول اسلام و ارزشهای انقلاب معرفی کردهاند؛ و با حمایتهای پنهانی که داشتند،کمتر کسی توان مقابله با آنها را داشته است.
ایران ایالت خودمختار نباید داشته باشد.
👍13