Forwarded from سیر در سفرنامه ها (نیما حسینی)
من و کریستینا پیاده به سوی حرم مقدس روانه شدیم. دوربینهای عکاسی مان را زیر بغل قایم کرده بودیم، چون که مجوز لازم برای عکس گرفتن نداشتیم و البته کار بیش از حد مقامات ذی صلاح در تهران مانع از این شده بود که به رغم دیدارهای متعدد به خواسته ما توجه نشان دهند. امیدوار بودم در صورت توقيف بتوانم مدرکی که حاوی تاریخ سفر قبلی ام باشد فراهم نموده و از ضبط وسایل جلوگیری به عمل آورم.خیابانهای عریض مشهد مرا به یاد تاشکند انداختند. زنان بی حال و مغموم، بدون کلاه و ملبس به مانتویی خاکستری، سبد در دست به بازار می رفتند. درشکه ها روسی بودند. و رنگ یال کاملا هماهنگ یال اسبها که اغلب حنایی بود به ریش سالمندانی شباهت داشت که حنا زده باشند، فیلمهای سینمایی ، زیرنویس ایرانی و روسی داشتند و در مغازه ها همیشه یک نفر که زبان روسی می دانست حضور داشت، تبلیغات جدید ضد مذهبی نیز که از سویی سطحی بود، به شعارهایی شباهت داشت که در کِیِف یا بخارا مشاهده می شد و باید گفت که هزینه ساختمان بیمارستان جدید را بنیادهای مذهبی پرداخت کرده بودند.
متن:سفرنامه الامایار
فیلم:بخش کوتاهی از مستند الامایار
@seirdarsafarnameha
متن:سفرنامه الامایار
فیلم:بخش کوتاهی از مستند الامایار
@seirdarsafarnameha
👍1
Forwarded from سیر در سفرنامه ها (نیما حسینی)
25 جولای 1939 میلادی از میان آتش جنگ جهانی دوم به همراه دوستش با یک ماشین سواری از راه افغانستان خودش را به ایران رسانده و با دوربینی که زیر لباسش پنهان کرده اولین فیلم رنگی از حرم امام رضا ع را ثبت کرده است.دیشب بعد از مدتها نامه نگاری مجموعه ای از عکسها و فیلم های این سفر را که تبدیل به یک مستند شده به لطف خانم لوینسکی کارگردان این مستند دریافت کردم.قول داده ام که بدون اجازه ایشان منتشر نکنم اما لینک فیلم را در اینجا میتوانید ببینید:yon.ir/N6keN
👍1
برخورد یکسان و جرمانگارانه با چهار مقولهی کاملا متفاوت، یعنی: «برهنگی، بیعفتی، بیحجابی و بدپوششی» در لایحه حجاب، منجر به شکست آن خواهد شد؛ چنانکه تاکنون هم، به همین دلیل، موفق نبوده است.
تصویر مکانیکی و همگون از یک جامعهی متکثر و در حال تغییر و امرناپذیر، منشا مشکلات است.
تصویر مکانیکی و همگون از یک جامعهی متکثر و در حال تغییر و امرناپذیر، منشا مشکلات است.
👍12👎1
Forwarded from یاسر عرب
شرارت امر خیر در ایران!
✍️یاسر عرب
✅زن و شوهری ثروتمند تصمیم می گیرند کار خیر کنند. بعد با خودشان می گویند «خوب حالا چه کار کنیم؟» آنگاه آلبوم خاطراتشان را ورق می زنند و با خود میگویند «چقدر در کودکی خیلی تنها بودیم!» این میشود که یکباره میروند جلوی در سازمان ویلچر نشینِ بهزیستی و 45 بچه را به سرپرستی قبول و به شکل اتوبوسی به خانه چهار طبقه شان منتقل مینمایند.
کار خیر از این پر سر و صدا تر؟ حالا از در و دیوار خبرنگار و رسانه ها و تشویق و تمجید حوالهشان میشود. به عنوان نیک اندیش قدر میبینند و بر صدر مینشینند. الگوی یتیمنوازی شده و حلقههای تازهای از حامیان به مریدانشان اضافه میشوند.
سورپرایز بابانولهای مشهدی ما برای این بچهها شب به شب شهربازی، کنسرت، چلوکبابی شاندیز و هر آنچه بزرگترها در آروزی اش هستند میباشد. یک زندگی نمايشی به تمام معنی. اینجاست که این زن و شوهر مهمان ویژه ی برنامه ماه عسل صدا و سیما میشوند تا این الگو ملی شود!
اما با درد زمان چه کنیم؟ پانزده سال می گذرد و بالاخره آخر پاییز میرسد. نتیجه؟
تعدادی از بچه ها در این مدت فرار کردهاند. برخی از پسران معتاد شدهاند و بعضی دختران بزهکار. برخی با یکدیگر ازدواج کرده و طلاق هم گرفتهاند و حالا هر کدام سر جنگ دارد با دیگری برای تصاحب فرزند!
بهزیستی چه می گوید؟ «هیچ!» چه دارد بگوید؟ بعد 15 سال میفرمایند «جواز اینها را باطل کردیم» (البته فقط جواز نوانخانه شان را) گزارشاتی از مسائل «اخلاقی» مرد سرپرست، از طرف کودکانِ حالا بزرگ شده، پرونده قضایی میسازد و نیازی به چهار شاهد عادل هم پیدا نمیشود! بچه ها بعد از مدتی یکی یکی شهادت و شکایت شان را پس میگیرند!
خیریه اما با همین سیستم فضاحت بار همچنان دایر میماند! (چون آن مجوز که باطل شده برای بهزیستی بوده و این مجوز که دایر است را نیروی انتظامی داده! شوخیاش هم بی مزه است نه؟)
✅یک سر به چم مهر بزنید! ( لرستان) مردمانی که قبل از سیل بالاترین همبستگی اجتماعی را داشته اند امروز به یک شکاف اجتماعی گسترده دچار شده اند. آنان که دیروز زیر تیغ آفتاب مهربانانه گندم درو می کردند امروز زیر سایه ی ابر نامهربانی کینه به سینه میریزند و برای هم دندان میسایند!
چرا؟ چون خیرین محترم بعد از سیل مداخلات بدون مطالعهای داشتهاند که موجب چشم و هم چشمی و احساس تبعیض بین خانوادههای نیازمند شده. قبل از سیل سطح زندگی مردم نزدیک به هم بود و هنگام سیل تقریبا همگی زندگی از دست داده بودند. خیرین محترم اما به این یکی یخچال داده اند و به آن یکی هیچ! برای آن یکی مبلمان برده اند و به این یکی زیلو هم نرسیده. آن برادر زندگی اش را با سلیقه ی فلان خیر مثل کاخ ساخته و این برادر همچنان خاکستر نشین است. حتی این کودک سه عروسک دارد و آن یکی در حسرت یک اسباب بازی مانده! ختم کلام اینکه بعد از سیلِ آب، حالا سیلِ کینه و شکاف طبقاتی روستا و مردماش را با خود برده.
✅دوست مستند سازی دارم که به دعوت انجمن حمایت از زندانیان سال گذشته برای توصیف وضعیت خانواده های زندانیان استانی (اکثرا بی بضاعت) مشغول فیلمسازی شده است. قرار تولید سی روایت از سی خانواده بوده اما با تولید داستان هفتم پروژه از سمت کار فرما متوقف می شود. چرا؟ چون فیلم ایشان (به عنوان یک مستند ساز اجتماعی که خود دانش آموخته علوم اجتماعی است) واکاوی دقیق ریشه های فقر در خانواده زندانیان و متمرکز بر ایدهی توانمند سازی ایشان بوده است. پس رسما به ایشان گفته می شود «یا فیلمهای گریه دار تولید بفرمایید یا از ادامه همکاری معذوریم! چرا که این اشک ریختن مخاطب است که او را دست به جیب میکند»
اینکه برگزار کننده «جشن های گلریزان» چه نفع یا نیتی از چرخهی استخراج «اشک و پول» دارد البته وظیفه ی دوست بنده بوده و حدس هایی نیز دارد اما اجمالا از این روند بوی خوبی به مشام نمیرسد.
✅فهم جامعهی ما از کار خیر و امور خیریه و تشکیل خیریهها و نگاه خیرین و ... در چه وضعیتی است؟ بعد از ماجرای غیزانیه خیریه ای با بنده تماس گرفته بود که «برای پروژه کشاورزی در خوزستان فلان میلیارد میخواهیم هزینه کنیم اما اطمینان نداریم و چون به تو اعتماد داریم اگر بگویی کار خوبی است ما انجام میدهیم!» یعنی فاجعه اینکه خیریه یک صدم آن هزینه (پول پاشی) را حاضر نیست صرف پژوهش کند و ببیند این رویکرد در دراز مدت چه عواقب و پیامدهایی دارد؟ بعد می خواهد با یک تماس سر و ته قصه را هم بیاورد!
✅به باز اندیشی در فرایند «خصوصی سازی سازمان بهزیستی» و رصد «منظومه خیرین و خیریه ها در ایران» نیازمندیم. چرا برخی پروژه های رفع محرومیت (مثلا در بشاگرد) بعد چهل سال تمام نمی شود؟
کاش نهادی، سازمانی، نیرویی، یا سرمایه ای نمادین برای بررسی «شرارت امر خیر در ایران» قدمی بردارد. من و دوستان برای کمک به او پای کار هستیم.
@yaser_arab57
✍️یاسر عرب
✅زن و شوهری ثروتمند تصمیم می گیرند کار خیر کنند. بعد با خودشان می گویند «خوب حالا چه کار کنیم؟» آنگاه آلبوم خاطراتشان را ورق می زنند و با خود میگویند «چقدر در کودکی خیلی تنها بودیم!» این میشود که یکباره میروند جلوی در سازمان ویلچر نشینِ بهزیستی و 45 بچه را به سرپرستی قبول و به شکل اتوبوسی به خانه چهار طبقه شان منتقل مینمایند.
کار خیر از این پر سر و صدا تر؟ حالا از در و دیوار خبرنگار و رسانه ها و تشویق و تمجید حوالهشان میشود. به عنوان نیک اندیش قدر میبینند و بر صدر مینشینند. الگوی یتیمنوازی شده و حلقههای تازهای از حامیان به مریدانشان اضافه میشوند.
سورپرایز بابانولهای مشهدی ما برای این بچهها شب به شب شهربازی، کنسرت، چلوکبابی شاندیز و هر آنچه بزرگترها در آروزی اش هستند میباشد. یک زندگی نمايشی به تمام معنی. اینجاست که این زن و شوهر مهمان ویژه ی برنامه ماه عسل صدا و سیما میشوند تا این الگو ملی شود!
اما با درد زمان چه کنیم؟ پانزده سال می گذرد و بالاخره آخر پاییز میرسد. نتیجه؟
تعدادی از بچه ها در این مدت فرار کردهاند. برخی از پسران معتاد شدهاند و بعضی دختران بزهکار. برخی با یکدیگر ازدواج کرده و طلاق هم گرفتهاند و حالا هر کدام سر جنگ دارد با دیگری برای تصاحب فرزند!
بهزیستی چه می گوید؟ «هیچ!» چه دارد بگوید؟ بعد 15 سال میفرمایند «جواز اینها را باطل کردیم» (البته فقط جواز نوانخانه شان را) گزارشاتی از مسائل «اخلاقی» مرد سرپرست، از طرف کودکانِ حالا بزرگ شده، پرونده قضایی میسازد و نیازی به چهار شاهد عادل هم پیدا نمیشود! بچه ها بعد از مدتی یکی یکی شهادت و شکایت شان را پس میگیرند!
خیریه اما با همین سیستم فضاحت بار همچنان دایر میماند! (چون آن مجوز که باطل شده برای بهزیستی بوده و این مجوز که دایر است را نیروی انتظامی داده! شوخیاش هم بی مزه است نه؟)
✅یک سر به چم مهر بزنید! ( لرستان) مردمانی که قبل از سیل بالاترین همبستگی اجتماعی را داشته اند امروز به یک شکاف اجتماعی گسترده دچار شده اند. آنان که دیروز زیر تیغ آفتاب مهربانانه گندم درو می کردند امروز زیر سایه ی ابر نامهربانی کینه به سینه میریزند و برای هم دندان میسایند!
چرا؟ چون خیرین محترم بعد از سیل مداخلات بدون مطالعهای داشتهاند که موجب چشم و هم چشمی و احساس تبعیض بین خانوادههای نیازمند شده. قبل از سیل سطح زندگی مردم نزدیک به هم بود و هنگام سیل تقریبا همگی زندگی از دست داده بودند. خیرین محترم اما به این یکی یخچال داده اند و به آن یکی هیچ! برای آن یکی مبلمان برده اند و به این یکی زیلو هم نرسیده. آن برادر زندگی اش را با سلیقه ی فلان خیر مثل کاخ ساخته و این برادر همچنان خاکستر نشین است. حتی این کودک سه عروسک دارد و آن یکی در حسرت یک اسباب بازی مانده! ختم کلام اینکه بعد از سیلِ آب، حالا سیلِ کینه و شکاف طبقاتی روستا و مردماش را با خود برده.
✅دوست مستند سازی دارم که به دعوت انجمن حمایت از زندانیان سال گذشته برای توصیف وضعیت خانواده های زندانیان استانی (اکثرا بی بضاعت) مشغول فیلمسازی شده است. قرار تولید سی روایت از سی خانواده بوده اما با تولید داستان هفتم پروژه از سمت کار فرما متوقف می شود. چرا؟ چون فیلم ایشان (به عنوان یک مستند ساز اجتماعی که خود دانش آموخته علوم اجتماعی است) واکاوی دقیق ریشه های فقر در خانواده زندانیان و متمرکز بر ایدهی توانمند سازی ایشان بوده است. پس رسما به ایشان گفته می شود «یا فیلمهای گریه دار تولید بفرمایید یا از ادامه همکاری معذوریم! چرا که این اشک ریختن مخاطب است که او را دست به جیب میکند»
اینکه برگزار کننده «جشن های گلریزان» چه نفع یا نیتی از چرخهی استخراج «اشک و پول» دارد البته وظیفه ی دوست بنده بوده و حدس هایی نیز دارد اما اجمالا از این روند بوی خوبی به مشام نمیرسد.
✅فهم جامعهی ما از کار خیر و امور خیریه و تشکیل خیریهها و نگاه خیرین و ... در چه وضعیتی است؟ بعد از ماجرای غیزانیه خیریه ای با بنده تماس گرفته بود که «برای پروژه کشاورزی در خوزستان فلان میلیارد میخواهیم هزینه کنیم اما اطمینان نداریم و چون به تو اعتماد داریم اگر بگویی کار خوبی است ما انجام میدهیم!» یعنی فاجعه اینکه خیریه یک صدم آن هزینه (پول پاشی) را حاضر نیست صرف پژوهش کند و ببیند این رویکرد در دراز مدت چه عواقب و پیامدهایی دارد؟ بعد می خواهد با یک تماس سر و ته قصه را هم بیاورد!
✅به باز اندیشی در فرایند «خصوصی سازی سازمان بهزیستی» و رصد «منظومه خیرین و خیریه ها در ایران» نیازمندیم. چرا برخی پروژه های رفع محرومیت (مثلا در بشاگرد) بعد چهل سال تمام نمی شود؟
کاش نهادی، سازمانی، نیرویی، یا سرمایه ای نمادین برای بررسی «شرارت امر خیر در ایران» قدمی بردارد. من و دوستان برای کمک به او پای کار هستیم.
@yaser_arab57
👍5
در هفته گذشته، یکی از دانشجویان دانشکده، در دفاع از پایاننامه کارشناسی ارشد خود، علیرغم توافق با استاد راهنما، هم یک بیانیه سیاسی در حمایت از تجزیهطلبان خواند، و هم خودمدارانه، متن پایاننامه بدون اصلاحات و تذکرات اساتید را منتشر کرد.
این موضوع، مشکلاتی را برای دو عضو هیات علمی دانشکده ایجاد کرد که ناخواسته درگیر اقدامات آن دانشجو شده بودند.
برای حل مشکل همکارانمان، توصیه شد که متنی را اعضای هیات علمی دانشکده امضا کنند که اهتمام و دغدغه دانشکده را در حمایت از ایران و هویت ملی و وحدت ملی و یکپارچگی سرزمینی نشان دهد؛ و هم مانع از عمل فرصتطلبانی که به دنبال انتقام از علوم اجتماعی هستند و اکنون فرصت مناسبی پیدا کرده بودند، شود؛ و هم مشکل همکاران ما رفع شود.
علیرغم برخی مطالبی که در متن بود و مورد تایید ما نبود، اما پس از اینکه این دو همکار ما، نامه را امضا کردند، ما هم آن را امضا کردیم و در مجموع ۵۵ عضو هیئت علمی دانشکده آن را امضا کردند.
اما پس از امضای نامهها، مشخص شد که متن منتشرشده در سایتهای تسنیم و فارس، فاقد اسم این دو همکار ما است و عملا بیانیه دفاع از علوم اجتماعی را به ادعانامهای علیه آن دو همکار تبدیل کرده است.
این موضوع، مشکلاتی را برای دو عضو هیات علمی دانشکده ایجاد کرد که ناخواسته درگیر اقدامات آن دانشجو شده بودند.
برای حل مشکل همکارانمان، توصیه شد که متنی را اعضای هیات علمی دانشکده امضا کنند که اهتمام و دغدغه دانشکده را در حمایت از ایران و هویت ملی و وحدت ملی و یکپارچگی سرزمینی نشان دهد؛ و هم مانع از عمل فرصتطلبانی که به دنبال انتقام از علوم اجتماعی هستند و اکنون فرصت مناسبی پیدا کرده بودند، شود؛ و هم مشکل همکاران ما رفع شود.
علیرغم برخی مطالبی که در متن بود و مورد تایید ما نبود، اما پس از اینکه این دو همکار ما، نامه را امضا کردند، ما هم آن را امضا کردیم و در مجموع ۵۵ عضو هیئت علمی دانشکده آن را امضا کردند.
اما پس از امضای نامهها، مشخص شد که متن منتشرشده در سایتهای تسنیم و فارس، فاقد اسم این دو همکار ما است و عملا بیانیه دفاع از علوم اجتماعی را به ادعانامهای علیه آن دو همکار تبدیل کرده است.
👍18👎13
Forwarded from باشگاه ادبیات
تروما، یک تئوری اجتماعی
جفری سی الکساندر
ترجمۀ فاطمه کریمخان
https://www.bashgaheadabiyat.com/product/trauma-theory-ejtamee/
ترجمه کتاب تروما یک تئوری اجتماعی در فروردین ماه سال 1401 به پایان رسید، در هجده ماه گذشته تلاش مترجم برای انتشار این کتاب از مبادی رسمی بی نتیجه باقی ماند. حکم « مغایر به مقررات نشر» که در شهریور سال 1401 در مورد کتاب صادر شد، مترجم را از ادامه تلاش برای انتشار متن از طریق ناشر در داخل کشور منصرف کرده است.
کتاب با اجازه مولف اصلی، جفری الکساندر، به صورت آنلاین منتشر شده است و چنان که مشی باشگاه ادبیات و خواست مترجم است به صورت رایگان در اختیار علاقمندان قرار گرفته است. در صورت تمایل می توانید قیمت یک جلد کتاب را برای حمایت از مترجم به شماره حساب 5022291044101713 واریز کنید
جفری سی الکساندر
ترجمۀ فاطمه کریمخان
https://www.bashgaheadabiyat.com/product/trauma-theory-ejtamee/
ترجمه کتاب تروما یک تئوری اجتماعی در فروردین ماه سال 1401 به پایان رسید، در هجده ماه گذشته تلاش مترجم برای انتشار این کتاب از مبادی رسمی بی نتیجه باقی ماند. حکم « مغایر به مقررات نشر» که در شهریور سال 1401 در مورد کتاب صادر شد، مترجم را از ادامه تلاش برای انتشار متن از طریق ناشر در داخل کشور منصرف کرده است.
کتاب با اجازه مولف اصلی، جفری الکساندر، به صورت آنلاین منتشر شده است و چنان که مشی باشگاه ادبیات و خواست مترجم است به صورت رایگان در اختیار علاقمندان قرار گرفته است. در صورت تمایل می توانید قیمت یک جلد کتاب را برای حمایت از مترجم به شماره حساب 5022291044101713 واریز کنید
👍1
طرح_درس_جامعه_شناسی_اخلاق_نسخه_چهارم_مهر_۱۴۰۲.docx
34 KB
طرح درس جامعهشناسی اخلاق اجتماعی
🔘نیمسال اول۱۴۰۲-۱۴۰۳
کارشناسی ارشد- گروه جامعهشناسی دانشگاه تهران
کلاس: یکشنبهها. ساعت ۱۰-۱۲. گروه جامعهشناسی
◾وضعیت اخلاق اجتماعی در ایران نگرانکننده است. پیمایشهای ملی، هشدارهای جامعهشناسان، توجه بیش از حد افکار عمومی به موضوع خلقیات، و تجربههای زیسته حاکی از وخامت موضوع است.
◾هر چند جامعهشناسان به موضوع اخلاق اجتماعی و خلقیات در ایران توجه داشتهاند، اما نبودن سرفصلی با این عنوان در درسهای دانشگاهی گروههای جامعهشناسی در ایران، یکی از علل پایینبودن توجه آکادمیک به این موضوع است.
◾با آنکه کتابهای مربوط به اخلاق اجتماعی و خلقیات، پرفروشترین کتابها در حوزه علوم اجتماعی هستند، اما دانش آکادمیک در باره اخلاق در علوم اجتماعی به طرز شگفتانگیزی اندک است. البته آرمین امیر (۱۳۹۶) نشان داده که بیشتر کتابهای پرفروش در باره اخلاق اجتماعی و خلقیات در ایران، روش علمی مناسبی را بکار نگرفته اند.
البته بیتوجهی به موضوع اخلاق در جامعهشناسی موضوعی جهانی است و نه فقط مختص ایران.
◾درس جامعهشناسی اخلاق، مقدمهای است بر طرح جدیتر موضوع اخلاق اجتماعی در ایران.
🔘نیمسال اول۱۴۰۲-۱۴۰۳
کارشناسی ارشد- گروه جامعهشناسی دانشگاه تهران
کلاس: یکشنبهها. ساعت ۱۰-۱۲. گروه جامعهشناسی
◾وضعیت اخلاق اجتماعی در ایران نگرانکننده است. پیمایشهای ملی، هشدارهای جامعهشناسان، توجه بیش از حد افکار عمومی به موضوع خلقیات، و تجربههای زیسته حاکی از وخامت موضوع است.
◾هر چند جامعهشناسان به موضوع اخلاق اجتماعی و خلقیات در ایران توجه داشتهاند، اما نبودن سرفصلی با این عنوان در درسهای دانشگاهی گروههای جامعهشناسی در ایران، یکی از علل پایینبودن توجه آکادمیک به این موضوع است.
◾با آنکه کتابهای مربوط به اخلاق اجتماعی و خلقیات، پرفروشترین کتابها در حوزه علوم اجتماعی هستند، اما دانش آکادمیک در باره اخلاق در علوم اجتماعی به طرز شگفتانگیزی اندک است. البته آرمین امیر (۱۳۹۶) نشان داده که بیشتر کتابهای پرفروش در باره اخلاق اجتماعی و خلقیات در ایران، روش علمی مناسبی را بکار نگرفته اند.
البته بیتوجهی به موضوع اخلاق در جامعهشناسی موضوعی جهانی است و نه فقط مختص ایران.
◾درس جامعهشناسی اخلاق، مقدمهای است بر طرح جدیتر موضوع اخلاق اجتماعی در ایران.
👍3
طرح_درس_جامعهشناسی_تاریخی_نیمسال_اول_۱۴۰۲.docx
30.4 KB
طرح درس جامعهشناسی تاریخی
🔘نیمسال اول ۱۴۰۲-۱۴۰۳
دکترا - گروه جامعهشناسی دانشگاه تهران
کلاس: شنبهها. ساعت ۱۶-۱۸. گروه جامعهشناسی
◾درس جامعهشناسی تاریخی در دوره دکترا، با هدف آشنایی دانشجویان با تاریخچه، نظریهها، روشهای رایج و صاحبنظران جامعهشناسی تاریخی و نیز کاربرد انتقادی آن در تحلیل تاریخ ایران برگزار میشود و در انتهای ترم، انتظار میرود که دانشجویان بتوانند بر اساس آن، مهمترین بزنگاههای تاریخ معاصر ایران را بر اساس نظریهها و روشهای جامعهشناسی تاریخی تحلیل کنند.
🔘نیمسال اول ۱۴۰۲-۱۴۰۳
دکترا - گروه جامعهشناسی دانشگاه تهران
کلاس: شنبهها. ساعت ۱۶-۱۸. گروه جامعهشناسی
◾درس جامعهشناسی تاریخی در دوره دکترا، با هدف آشنایی دانشجویان با تاریخچه، نظریهها، روشهای رایج و صاحبنظران جامعهشناسی تاریخی و نیز کاربرد انتقادی آن در تحلیل تاریخ ایران برگزار میشود و در انتهای ترم، انتظار میرود که دانشجویان بتوانند بر اساس آن، مهمترین بزنگاههای تاریخ معاصر ایران را بر اساس نظریهها و روشهای جامعهشناسی تاریخی تحلیل کنند.
👍5
طرح_درس_جامعهشناسی_ادبیات_۱۴۰۲.docx
22 KB
طرح درس جامعهشناسی ادبیات
کارشناسی ارشد جامعهشناسی. دانشگاه تهران
نیمسال اول ۱۴۰۲-۱۴۰۳
شنبهها ساعت ۱۴-۱۶
عمده مطالب این نیمسال، بجز نظریههای مهم جامعهشناسی ادبیات، بر پایه تحلیل مارشال برمن از سنپترزبورگ در ادبیات روسیه بنا شده است. برمن در این فصل طولانی (۱۳۷۹: ۲۱۰-۳۵۰)، پترزبورگ را با «سوارکار مفرغی» پوشکین، «بلوار نیفسکی» گوگول، «همزاد» و «یادداشتهای زیرزمینی» و «بیچارگان» داستایوسکی، «چه باید کرد؟» چرنیشفسکی، «پترزبورگ» بیهلی، «تمبر مصری» ماندلشتام و برخی اشعار او، تحلیل میکند و نظریه خود را با نام «مدرنیسم توسعهنیافتگی» شرح میدهد. فصل چهارم کتاب برمن و متون ذکرشده در بالا، متون الزامی این نیمسال است. همه مطالب و نیز آثار مهم ادبی روسیه را، که فهرستشان در ادامه آمده، در کانال «منابع جامعهشناسی ادبیات (اینجا)» میتوانید بیابید.
کارشناسی ارشد جامعهشناسی. دانشگاه تهران
نیمسال اول ۱۴۰۲-۱۴۰۳
شنبهها ساعت ۱۴-۱۶
عمده مطالب این نیمسال، بجز نظریههای مهم جامعهشناسی ادبیات، بر پایه تحلیل مارشال برمن از سنپترزبورگ در ادبیات روسیه بنا شده است. برمن در این فصل طولانی (۱۳۷۹: ۲۱۰-۳۵۰)، پترزبورگ را با «سوارکار مفرغی» پوشکین، «بلوار نیفسکی» گوگول، «همزاد» و «یادداشتهای زیرزمینی» و «بیچارگان» داستایوسکی، «چه باید کرد؟» چرنیشفسکی، «پترزبورگ» بیهلی، «تمبر مصری» ماندلشتام و برخی اشعار او، تحلیل میکند و نظریه خود را با نام «مدرنیسم توسعهنیافتگی» شرح میدهد. فصل چهارم کتاب برمن و متون ذکرشده در بالا، متون الزامی این نیمسال است. همه مطالب و نیز آثار مهم ادبی روسیه را، که فهرستشان در ادامه آمده، در کانال «منابع جامعهشناسی ادبیات (اینجا)» میتوانید بیابید.
👍1
Forwarded from انجمن جامعه شناسی ایران
#یادداشت_روز
🔸در دفاع از فلسطین، علیه فراموشی تاریخ و الهیات
آرمان ذاکری
«علی هذه الارض ان یستحق الحیاه
علی هذه الارض سیده الارض
ام البدایات، ام النهایات
کانت تسمی فلسطین
صارت تسمی فلسطین
سیدتی؛ استحق، لانک سیدتی، استحق الحیاه
در این سرزمین است آنچه سزاوار زیستن است.
در این سرزمین، بانوی سرزمینها
مادر بدایتها، مادر نهایتها
نامش فلسطین بود
نامش فلسطین شد
آه بانو، چون بانوی منی سزاوارم، سزاوار زیستنم
ادامه این یادداشت را روی وب سایت انجمن جامعه شناسی ایران بخوانید.
@iran_sociology
#انجمن_جامعه_شناسی_ایران
🔸در دفاع از فلسطین، علیه فراموشی تاریخ و الهیات
آرمان ذاکری
«علی هذه الارض ان یستحق الحیاه
علی هذه الارض سیده الارض
ام البدایات، ام النهایات
کانت تسمی فلسطین
صارت تسمی فلسطین
سیدتی؛ استحق، لانک سیدتی، استحق الحیاه
در این سرزمین است آنچه سزاوار زیستن است.
در این سرزمین، بانوی سرزمینها
مادر بدایتها، مادر نهایتها
نامش فلسطین بود
نامش فلسطین شد
آه بانو، چون بانوی منی سزاوارم، سزاوار زیستنم
ادامه این یادداشت را روی وب سایت انجمن جامعه شناسی ایران بخوانید.
@iran_sociology
#انجمن_جامعه_شناسی_ایران
www.isa.org.ir
انجمن جامعه شناسی ایران - در دفاع از فلسطین، علیه فراموشی تاریخ و الهیات
👍2
لزوم تفکیک قاتل از مقصر
در باره قتل مرحوم مهرجویی
محمدرضا جوادی یگانه
الف) قتل فجیع داریوش مهرجویی کارگردان شهیر ایرانی و همسرش، که در آن انگشت اتهام به سمت به کسی است که فارسی حرف میزد «ولی لهجه ایرانی نداشت»، بار دیگر مساله افغانستانیهای مهاجر در ایران را مهم کرده است. قاعدتا باید تا زمان پیدا شدن قاتل، از برچسب زدن به اقوام پرهیز کرد، اما چون افکار عمومی منتظر پیدا شدن قاتل نخواهد شد و تصمیم خود را خواهد گرفت، توجه به برخی نکات که مسالهای بر مسائل فعلی نیفزاید اهمیت دارد. به این دلیل، من بر مساله اخیرا برجستهشدهی مهاجران افغانستانی تمرکز میکنم.
ب) در این مساله، موضوع سیاسی را از موضوع اجتماعی باید تفکیک کرد. مهمترین مساله در موضوع مهاجران افغانستانی، یکی رها بودن مرزها و ورود غیرقانونی آنها به ایران است و دیگری عدم ساماندهی مهاجران ساکن در ایران. تفاوت چند میلیونی برآوردها از مهاجران افغانستانی در ایران نشاندهنده این رهاشدگی است. عدم کنترل مرزها و بیتوجهی به ساماندهی مهاجران ساکن ایران، مهمترین علتی است که «مساله» مهاجرین افغانستانی را ایجاد میکند، و البته در هر دو هم، تنها مقصر، دولت است.
رها شدن موضوع مهاجران باعث شده تا مهاجری که سالهاست ساکن ایران است با مهاجری که این یکی دو ساله وارد ایران شده، از هم تفکیک نشوند و به هر دو یک برچسب بخورد.
لذا انتظار عمومی و فوری باید ساماندهی وضعیت مهاجران باشد. بدیهی است که منظورم از ساماندهی، اخراج همه مهاجران نیست، بلکه شناسایی هر کسی است که در ایران ساکن است و اختصاص سند هویتی به او، تا اولا آماری از تعداد مهاجران و پراکنش آنها موجود باشد، ثانیا بعدا بتوان بر پایه اطلاعات دقیق و بهروز تصمیم مناسبی گرفت.
البته نباید از یاد برد که بسیاری از مهاجران دیرپا در ایران، با جامعه اخت شدهاند و برخی از آنها خدمات شایانی هم به فرهنگ ایرانی کردهاند.
ج) مساله دیگر مساله اجتماعی است. جامعه ایران، در طول تاریخ، بر پایه روابط چهرهبهچهره و آشنایی بنا شده است و لذا از هر کس که متفاوت باشد، پرهیز میکند و میترسد. نگاهی به مقوله شایع پارتیبازی بکنید، پارتیبازی کمک به دیگریای است که اندک شباهتی به ما دارد: بچه یک محلیم یا اهل یک شهریم، و همین پیوند ضعیف، ما را به هم مهربان میکند.
سیاست اجتماعی مبتنی بر تنوع فرهنگی و پذیرش تکثر اجتماعی و گونهگونی جامعه، میتواند افراد متفاوت را از دشمن به همسایه تبدیل کند و از دیگرهراسی بکاهد.
د) و نکته نهایی اینکه قاتل ممکن است افغانستانی باشد، ولی قاتل احتمالا یک صاحبویلا و همسرش را کشته نه یک کارگردان صاحبنام را. اینهمه قتل در ایران رخ میدهد و بر پایه یک قتل نمیتوان به یک قوم برچسب زد، ولی میتوان انتظار همیشگی از دولت داشت که سیاستهای مبتنی بر افزایش تعارضات اجتماعی (از جمله مساله حجاب) را رها کند و به وظیفه اصلی خویش که نظامدهی و هماهنگی است برگرد. و در این مورد مشخص، انتظار اصلی، سامان دادن وضعیت مهاجرین در ایران است. ترک فعل دولت، مقصر اصلی است، قاتل هر که باشد.
در باره قتل مرحوم مهرجویی
محمدرضا جوادی یگانه
الف) قتل فجیع داریوش مهرجویی کارگردان شهیر ایرانی و همسرش، که در آن انگشت اتهام به سمت به کسی است که فارسی حرف میزد «ولی لهجه ایرانی نداشت»، بار دیگر مساله افغانستانیهای مهاجر در ایران را مهم کرده است. قاعدتا باید تا زمان پیدا شدن قاتل، از برچسب زدن به اقوام پرهیز کرد، اما چون افکار عمومی منتظر پیدا شدن قاتل نخواهد شد و تصمیم خود را خواهد گرفت، توجه به برخی نکات که مسالهای بر مسائل فعلی نیفزاید اهمیت دارد. به این دلیل، من بر مساله اخیرا برجستهشدهی مهاجران افغانستانی تمرکز میکنم.
ب) در این مساله، موضوع سیاسی را از موضوع اجتماعی باید تفکیک کرد. مهمترین مساله در موضوع مهاجران افغانستانی، یکی رها بودن مرزها و ورود غیرقانونی آنها به ایران است و دیگری عدم ساماندهی مهاجران ساکن در ایران. تفاوت چند میلیونی برآوردها از مهاجران افغانستانی در ایران نشاندهنده این رهاشدگی است. عدم کنترل مرزها و بیتوجهی به ساماندهی مهاجران ساکن ایران، مهمترین علتی است که «مساله» مهاجرین افغانستانی را ایجاد میکند، و البته در هر دو هم، تنها مقصر، دولت است.
رها شدن موضوع مهاجران باعث شده تا مهاجری که سالهاست ساکن ایران است با مهاجری که این یکی دو ساله وارد ایران شده، از هم تفکیک نشوند و به هر دو یک برچسب بخورد.
لذا انتظار عمومی و فوری باید ساماندهی وضعیت مهاجران باشد. بدیهی است که منظورم از ساماندهی، اخراج همه مهاجران نیست، بلکه شناسایی هر کسی است که در ایران ساکن است و اختصاص سند هویتی به او، تا اولا آماری از تعداد مهاجران و پراکنش آنها موجود باشد، ثانیا بعدا بتوان بر پایه اطلاعات دقیق و بهروز تصمیم مناسبی گرفت.
البته نباید از یاد برد که بسیاری از مهاجران دیرپا در ایران، با جامعه اخت شدهاند و برخی از آنها خدمات شایانی هم به فرهنگ ایرانی کردهاند.
ج) مساله دیگر مساله اجتماعی است. جامعه ایران، در طول تاریخ، بر پایه روابط چهرهبهچهره و آشنایی بنا شده است و لذا از هر کس که متفاوت باشد، پرهیز میکند و میترسد. نگاهی به مقوله شایع پارتیبازی بکنید، پارتیبازی کمک به دیگریای است که اندک شباهتی به ما دارد: بچه یک محلیم یا اهل یک شهریم، و همین پیوند ضعیف، ما را به هم مهربان میکند.
سیاست اجتماعی مبتنی بر تنوع فرهنگی و پذیرش تکثر اجتماعی و گونهگونی جامعه، میتواند افراد متفاوت را از دشمن به همسایه تبدیل کند و از دیگرهراسی بکاهد.
د) و نکته نهایی اینکه قاتل ممکن است افغانستانی باشد، ولی قاتل احتمالا یک صاحبویلا و همسرش را کشته نه یک کارگردان صاحبنام را. اینهمه قتل در ایران رخ میدهد و بر پایه یک قتل نمیتوان به یک قوم برچسب زد، ولی میتوان انتظار همیشگی از دولت داشت که سیاستهای مبتنی بر افزایش تعارضات اجتماعی (از جمله مساله حجاب) را رها کند و به وظیفه اصلی خویش که نظامدهی و هماهنگی است برگرد. و در این مورد مشخص، انتظار اصلی، سامان دادن وضعیت مهاجرین در ایران است. ترک فعل دولت، مقصر اصلی است، قاتل هر که باشد.
👍6
#علیرضا_شجاعپور، امروز درگذشت؛
اما تا ابد نامش زنده است در دلهای ایرانیان،
کنار فردوسی و عارف و بهار و سیاوش کسرایی و همه سرایندگان وطنیه.
شجاعپور، سراینده شعر معروف وطن است:
وطن یعنی هویت، اصل، ریشه
وطن یعنی غم همسایه خوردن
وطن یعنی دل همسایه بردن
وطن یعنی سرای ترک با پارس
وطن یعنی خلیج تا ابد فارس
همچنین شعر رستم و سهراب او، که بازخوانی وطنپرستانهای از رستم و سهراب شاهنامه است، کنار منظومه آرش کمانگیر سیاوش کسرایی، ماندگار است.
پیوست این نویسه، رستم و سهراب مرحوم شجاعپور است.
@javadimr
اما تا ابد نامش زنده است در دلهای ایرانیان،
کنار فردوسی و عارف و بهار و سیاوش کسرایی و همه سرایندگان وطنیه.
شجاعپور، سراینده شعر معروف وطن است:
وطن یعنی هویت، اصل، ریشه
وطن یعنی غم همسایه خوردن
وطن یعنی دل همسایه بردن
وطن یعنی سرای ترک با پارس
وطن یعنی خلیج تا ابد فارس
همچنین شعر رستم و سهراب او، که بازخوانی وطنپرستانهای از رستم و سهراب شاهنامه است، کنار منظومه آرش کمانگیر سیاوش کسرایی، ماندگار است.
پیوست این نویسه، رستم و سهراب مرحوم شجاعپور است.
@javadimr
Telegram
attach 📎
👍2
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
این بیاعتنایی خشن به فاجعه غزه در میان بخشی از مردم، دلایل متعدد دارد:
الف) کشتار اولیه غیرقابلتوجیهِ غیرنظامیان توسط حماس؛
ب) مخالفت با جمهوری اسلامی؛
ج) گسترش گذر از اسلام،و بیاعتنایی به مسئلهای که اولا نزاع یهودی-اسلامی تعریف شده.
به مساله آخر کمتر توجه شده،ولی مهمتر است.
الف) کشتار اولیه غیرقابلتوجیهِ غیرنظامیان توسط حماس؛
ب) مخالفت با جمهوری اسلامی؛
ج) گسترش گذر از اسلام،و بیاعتنایی به مسئلهای که اولا نزاع یهودی-اسلامی تعریف شده.
به مساله آخر کمتر توجه شده،ولی مهمتر است.
👎16👍10
طرح درس جامعهشناسی مشروطه
گروه جامعهشناسی دانشگاه تهران
نیمسال اول ۱۴۰۲-۱۴۰۳
محمدرضا جوادی یگانه
◾انقلاب مشروطه یکی از مهمترین وقایع تاریخ ایران است که دارای ابعاد گوناگون اجتماعی، سیاسی، اقتصادی و فرهنگی است و برخی مباحث مطرح شده در آن نیز مسالهي امروز جامعهي ایرانی است.
◾منابع درباره انقلاب مشروطه گسترده است و نظرات درباره آن نیز متشتت و گاه متناقض. اما بررسی جامعهشناختی انقلاب مشروطه، از منظر جامعهشناسی انقلاب، جامعهشناسی تاریخی، تغییرات اجتماعی و تاریخ اجتماعی، امری است که کمتر در فضای جامعهشناسی به صورت نظاممند دنبال شده است.
◾درس «جامعهشناسی مشروطه» تلاش دارد از این مناظر به مشروطه بنگرد و نه بررسی بیشتر تاریخ مشروطه که تاریخنگاران بسیاری از ابعاد آن را کاویدهاند.
◾دستیار آموزشی کلاس، آقای علی راغب، دانشجوی دکترای جامعهشناسی دانشگاه تهران است. همچنین آقای رضا مختاری اصفهانی، خانم سمیه توحیدلو و خانم فاطمه علمدار هم در چند جلسه به من کمک میکنند.
◾در منابع معرفیشده در این طرح درس شانزده جلسهای، اولویت با منابع دست اول (فارسی) و اصلی بوده است البته در برخی موارد به علت کمبود منابع دست اول، منابع فرعی و دست دوم نیز افزوده شدهاند. در همه حال، توصیه ما، استفاده از منابع دست اول است.
🔘برخی از عناوین جلسات عبارت است از:
- روایتهای مشروطه
- مروری بر مهمترین منابع و اسناد مشروطه
- جنسیت، زنان و مشروطه
- اندیشههای اقلیت، رادیکالیسم پارلمانی و بابیازلی
- جغرافیای مشروطه
- بسیج مردم در انقلاب مشروطه
- حافظه جمعی مشروطه
- رضاشاه، کارگزاران دولتی و مشروطه
- ارزیابی کنشگران، صاحبنظران و سیاسیون از مشروطه
- دستاوردها و عبرتهای مشروطه برای امروز
◾این درس برای اولین بار در جامعهشناسی ایران ارائه میشود و با نقد و نظرات اصلاح و تکمیل میشود.
🔘 طرح درس را در پیوست ضمیمه ببینید.
@javadimr
گروه جامعهشناسی دانشگاه تهران
نیمسال اول ۱۴۰۲-۱۴۰۳
محمدرضا جوادی یگانه
◾انقلاب مشروطه یکی از مهمترین وقایع تاریخ ایران است که دارای ابعاد گوناگون اجتماعی، سیاسی، اقتصادی و فرهنگی است و برخی مباحث مطرح شده در آن نیز مسالهي امروز جامعهي ایرانی است.
◾منابع درباره انقلاب مشروطه گسترده است و نظرات درباره آن نیز متشتت و گاه متناقض. اما بررسی جامعهشناختی انقلاب مشروطه، از منظر جامعهشناسی انقلاب، جامعهشناسی تاریخی، تغییرات اجتماعی و تاریخ اجتماعی، امری است که کمتر در فضای جامعهشناسی به صورت نظاممند دنبال شده است.
◾درس «جامعهشناسی مشروطه» تلاش دارد از این مناظر به مشروطه بنگرد و نه بررسی بیشتر تاریخ مشروطه که تاریخنگاران بسیاری از ابعاد آن را کاویدهاند.
◾دستیار آموزشی کلاس، آقای علی راغب، دانشجوی دکترای جامعهشناسی دانشگاه تهران است. همچنین آقای رضا مختاری اصفهانی، خانم سمیه توحیدلو و خانم فاطمه علمدار هم در چند جلسه به من کمک میکنند.
◾در منابع معرفیشده در این طرح درس شانزده جلسهای، اولویت با منابع دست اول (فارسی) و اصلی بوده است البته در برخی موارد به علت کمبود منابع دست اول، منابع فرعی و دست دوم نیز افزوده شدهاند. در همه حال، توصیه ما، استفاده از منابع دست اول است.
🔘برخی از عناوین جلسات عبارت است از:
- روایتهای مشروطه
- مروری بر مهمترین منابع و اسناد مشروطه
- جنسیت، زنان و مشروطه
- اندیشههای اقلیت، رادیکالیسم پارلمانی و بابیازلی
- جغرافیای مشروطه
- بسیج مردم در انقلاب مشروطه
- حافظه جمعی مشروطه
- رضاشاه، کارگزاران دولتی و مشروطه
- ارزیابی کنشگران، صاحبنظران و سیاسیون از مشروطه
- دستاوردها و عبرتهای مشروطه برای امروز
◾این درس برای اولین بار در جامعهشناسی ایران ارائه میشود و با نقد و نظرات اصلاح و تکمیل میشود.
🔘 طرح درس را در پیوست ضمیمه ببینید.
@javadimr
Telegram
attach 📎
👍8
Forwarded from انجمن جامعه شناسی ایران
🔺تازه ها
💢بیانیه جامعه شناسان سراسر جهان در همبستگی با غزه و مردم فلسطین
شماری از جامعه شناسان سراسر جهان و اعضای انجمن بین المللی جامعه شناسی که در میان آنها اسامی افرادی همچون پرفسور مایکل بورووی، سری حنفی (روسای سابق انجمن بین المللی جامعه شناسی)، آصف بیات و ده ها استاد برجسته جامعه شناسی دانشگاه های سراسر جهان از آمریکا اروپا، آسیا و آفریقا به چشم می خورد، با امضای بیانیه ای که با رویکرد جامعه شناسی انتقادی ورهایی بخش نوشته شده است، خشونت های اخیر علیه مردم غزه و فلسطینان را محکوم کرده اند.
متن فارسی این بیانیه و لینک نسخه انگلیسی آن که حاوی اسامی امضاکنندگان و لینک امضای بیانیه است در اینجا منتشر می شود.
متن این بیانیه که در سایت انجمن جامعه شناسی ایران منتشر شده است را اینجا بخوانید.
#انجمن_جامعه_شناسی_ایران
💢بیانیه جامعه شناسان سراسر جهان در همبستگی با غزه و مردم فلسطین
شماری از جامعه شناسان سراسر جهان و اعضای انجمن بین المللی جامعه شناسی که در میان آنها اسامی افرادی همچون پرفسور مایکل بورووی، سری حنفی (روسای سابق انجمن بین المللی جامعه شناسی)، آصف بیات و ده ها استاد برجسته جامعه شناسی دانشگاه های سراسر جهان از آمریکا اروپا، آسیا و آفریقا به چشم می خورد، با امضای بیانیه ای که با رویکرد جامعه شناسی انتقادی ورهایی بخش نوشته شده است، خشونت های اخیر علیه مردم غزه و فلسطینان را محکوم کرده اند.
متن فارسی این بیانیه و لینک نسخه انگلیسی آن که حاوی اسامی امضاکنندگان و لینک امضای بیانیه است در اینجا منتشر می شود.
متن این بیانیه که در سایت انجمن جامعه شناسی ایران منتشر شده است را اینجا بخوانید.
#انجمن_جامعه_شناسی_ایران
isa.org.ir
انجمن جامعه شناسی ایران - بیانیه جامعه شناسان سراسر جهان در همبستگی با غزه و مردم فلسطین
👍6
نگاهی به دو سفر تودنهوفر، روزنامهنگار و سیاستمدار سابق آلمانی به ایران در سالهای ۱۳۸۷ و ۱۳۹۱
🔘یورگن تودنهوفر Todenhofer ، متولد ۱۹۴۰ آلمان، سیاستمدار، خبرنگار است و دکترای حقوق دارد. او از ۱۹۷۲ تا ۱۹۹۰ نماینده حزب دموکرات مسیحی در مجلس آلمان بود. او بارها به افغانستان، عراق، لیبی، مصر، ایران و سوریه سفر کرده و منتقد حمله آمریکا به افغانستان و عراق بود. (مقدمه کتاب) این کتاب با عنوان «تو نباید بکشی: صلح، رویای من» توسط حسین تهرانی به فارسی ترجمه شده است و در سال ۱۳۹۵ توسط انتشارات کولهپشتی در ۴۳۷ صفحه منتشر شده است.
شهرت تودنهوفر بیشتر به دلیل کتاب «ده روز با داعش» (۲۰۱۵) است که با گرفتن اماننامه از داعش، به مدت ده روز با پسر و یکی از دوستانش به قلمرو داعش در رقه سوریه و موصل عراق می رود.
◾فصل شش کتاب تو نباید بکشی، با عنوان «ایران از زاویهای دیگر» (صص ۳۰۰ تا ۳۳۷) در باره دو بازدیدش از ایران در سالهای ۲۰۰۸ و ۲۰۱۲ برای کمک به میانجیگری برای حل مساله اتمی ایران است.
تودنهوفر، در سال ۱۳۸۷ (۲۰۰۸) با کمک سفیر ایران در آلمان به تهران میآید و در حضور پنجاه سفیر و دیپلمات آتی ایرانی سخنرانی میکند، هم از غرب انتقاد میکند و هم از کنفرانس هولوکاست که دو سال پیش برگزار شده بود. البته سخنرانی او مورد انتقاد برخی از حاضرین هم واقع میشود. به قم می رود و با استادان دانشگاه باقرالعلوم و آیت الله جوادی آملی هم دیدار می کند.
◾در دیدار با آیت الله جوادی آملی، وقتی که در شروع صحبتش، نگرانیاش در باره سخنان احمدی نژاد را چنین ابراز میکند که «سیاستهای تحریکآمیز و هجومی احمدینژاد همانقدر به اسلام ضربه وارد میکند که عملیات تروریستی بنلادن»، آیتالله طوری به او نگاه میکند که انگار به او صاعقه وارد شده و «از آن جا بلند شد. به اطلاعم رساند که او اجازه نمیدهد گفتگویمان در این سطح پیش برود و اتاق را ترک کرد. گفتگویمان دو دقیقه هم طول نکشید.» (ص ۳۰۵)
◾او نزدیک اصفهان، با تاکسی به سمت نیروگاه اتمی میرود و بیترس از دستگیری، عکسهای زیادی میگیرد، از جمله عکسی از یکی از نگهبانان در ورودی نیروگاه، که «روی یک تیربار ضدهوایی قدیمی نشسته و خوابش برده بود. ....» (ص ۳۱۲)
◾در سفر دوم در سال ۱۳۹۱ (۲۰۱۲)، با آیتالله کعبی و دو معاون وزیر خارجه ایران دیدار میکند و از نیروگاه اتمی تهران هم بازدید میکند. با حضور در منزل شهید علیمحمدی با همسر او هم گفتگو میکند. او در این سفر، با سیامک مُرهصدق، «یک یهودی ایرانی که عاشق ایران است» (ص ۳۱۳)، پزشک و نماینده یهودیان در مجلس به اصفهان و قم میرود.
در تهران گشتی در بازار بزرگ تهران میزند و برای خرید کمربند، چانهزنی را کشف میکند، یعنی «استخراج قیمت عادلانه حین چانه زدن». تودنهوفر مینویسد: «در حین معامله و چانه زدن با مغازهداران وارد گفتگو شدم. بازاریها قدرت زیادی دارد. ایرانشناسان می گویند که آنها باعث سقوط شاه شدند.» در حوالی بازار، نوجوانی ایرانی میبیند که پولیورش به رنگ پرچم آمریکا بود و پاپ گوش میداد و با ریتم آهنگ میرقصید و نتیجه میگیرد: «سیاستمداران ما واقعا هیچ اطلاعی از این کشور ندارند.» (ص ۳۱۷)
◾او در اصفهان میبیند که «در هیچ شهر دیگری در دنیا، مردم چنین خوشمشرب نیستند که در اصفهان. به محض اینکه میشنوند ما آلمانی هستیم، چشمانشان بیش از پیش میدرخشد. ایرانیها، آلمانیها را دوست دارند.» (س ۳۲۲)
◾تودنهوفر در جشن و پایکوبی جوانان در یک پارک جنگلی اطراف اصفهان و در یک مراسم عروسی مختلط در یک پارکینگ زیرزمینی در مرکز تهران هم شرکت میکند. در مراسم شبات در کنیسه خیابان یوسفآباد هم شرکت میکند. با مردم آزادانه گفتگو می کند و به توچال صعود میکند. او حال و هوای تهران را چنین توصیف میکند: در تهران، «هوای پاییزی به شکل فوقالعادهای آفتابی و ملایم بود: تابستان ایرانی. و چون صمیمت و مهربانی مردم ایران مسری بود، به ندرت کسی داد میزد. حتی خودروها هم فقط در مواقع ضروری بوق میزدند. در ازای تقریبا ده سنت سوار متروی مدرن تهران میشدیم. همه ما را سوار میکردند. سوار تاکسی موتوری میشدیم که نرخش فقط چند سنت بود و وقتی رانندهاش متوجه میشد که ما آلمانی هستیم، اغلب هیچ پولی دریافت نمیکرد.» (ص ۳۱۹) او برای بازدید از راکتور اتمی تهران، چون دیرش شده بود سوار موتور میشود و «آنها به نحو هوشمندانهای ترافیک شهر را دور زدند. سفر درونشهری به مثابه یک خودکشی بود. به نظر میآمد که تابلوی «خیابان یکطرفه» توجه رانندگان را جلب نمیکرد.» (ص ۳۱۹)
#سفرنامه
@javadimr
🔘یورگن تودنهوفر Todenhofer ، متولد ۱۹۴۰ آلمان، سیاستمدار، خبرنگار است و دکترای حقوق دارد. او از ۱۹۷۲ تا ۱۹۹۰ نماینده حزب دموکرات مسیحی در مجلس آلمان بود. او بارها به افغانستان، عراق، لیبی، مصر، ایران و سوریه سفر کرده و منتقد حمله آمریکا به افغانستان و عراق بود. (مقدمه کتاب) این کتاب با عنوان «تو نباید بکشی: صلح، رویای من» توسط حسین تهرانی به فارسی ترجمه شده است و در سال ۱۳۹۵ توسط انتشارات کولهپشتی در ۴۳۷ صفحه منتشر شده است.
شهرت تودنهوفر بیشتر به دلیل کتاب «ده روز با داعش» (۲۰۱۵) است که با گرفتن اماننامه از داعش، به مدت ده روز با پسر و یکی از دوستانش به قلمرو داعش در رقه سوریه و موصل عراق می رود.
◾فصل شش کتاب تو نباید بکشی، با عنوان «ایران از زاویهای دیگر» (صص ۳۰۰ تا ۳۳۷) در باره دو بازدیدش از ایران در سالهای ۲۰۰۸ و ۲۰۱۲ برای کمک به میانجیگری برای حل مساله اتمی ایران است.
تودنهوفر، در سال ۱۳۸۷ (۲۰۰۸) با کمک سفیر ایران در آلمان به تهران میآید و در حضور پنجاه سفیر و دیپلمات آتی ایرانی سخنرانی میکند، هم از غرب انتقاد میکند و هم از کنفرانس هولوکاست که دو سال پیش برگزار شده بود. البته سخنرانی او مورد انتقاد برخی از حاضرین هم واقع میشود. به قم می رود و با استادان دانشگاه باقرالعلوم و آیت الله جوادی آملی هم دیدار می کند.
◾در دیدار با آیت الله جوادی آملی، وقتی که در شروع صحبتش، نگرانیاش در باره سخنان احمدی نژاد را چنین ابراز میکند که «سیاستهای تحریکآمیز و هجومی احمدینژاد همانقدر به اسلام ضربه وارد میکند که عملیات تروریستی بنلادن»، آیتالله طوری به او نگاه میکند که انگار به او صاعقه وارد شده و «از آن جا بلند شد. به اطلاعم رساند که او اجازه نمیدهد گفتگویمان در این سطح پیش برود و اتاق را ترک کرد. گفتگویمان دو دقیقه هم طول نکشید.» (ص ۳۰۵)
◾او نزدیک اصفهان، با تاکسی به سمت نیروگاه اتمی میرود و بیترس از دستگیری، عکسهای زیادی میگیرد، از جمله عکسی از یکی از نگهبانان در ورودی نیروگاه، که «روی یک تیربار ضدهوایی قدیمی نشسته و خوابش برده بود. ....» (ص ۳۱۲)
◾در سفر دوم در سال ۱۳۹۱ (۲۰۱۲)، با آیتالله کعبی و دو معاون وزیر خارجه ایران دیدار میکند و از نیروگاه اتمی تهران هم بازدید میکند. با حضور در منزل شهید علیمحمدی با همسر او هم گفتگو میکند. او در این سفر، با سیامک مُرهصدق، «یک یهودی ایرانی که عاشق ایران است» (ص ۳۱۳)، پزشک و نماینده یهودیان در مجلس به اصفهان و قم میرود.
در تهران گشتی در بازار بزرگ تهران میزند و برای خرید کمربند، چانهزنی را کشف میکند، یعنی «استخراج قیمت عادلانه حین چانه زدن». تودنهوفر مینویسد: «در حین معامله و چانه زدن با مغازهداران وارد گفتگو شدم. بازاریها قدرت زیادی دارد. ایرانشناسان می گویند که آنها باعث سقوط شاه شدند.» در حوالی بازار، نوجوانی ایرانی میبیند که پولیورش به رنگ پرچم آمریکا بود و پاپ گوش میداد و با ریتم آهنگ میرقصید و نتیجه میگیرد: «سیاستمداران ما واقعا هیچ اطلاعی از این کشور ندارند.» (ص ۳۱۷)
◾او در اصفهان میبیند که «در هیچ شهر دیگری در دنیا، مردم چنین خوشمشرب نیستند که در اصفهان. به محض اینکه میشنوند ما آلمانی هستیم، چشمانشان بیش از پیش میدرخشد. ایرانیها، آلمانیها را دوست دارند.» (س ۳۲۲)
◾تودنهوفر در جشن و پایکوبی جوانان در یک پارک جنگلی اطراف اصفهان و در یک مراسم عروسی مختلط در یک پارکینگ زیرزمینی در مرکز تهران هم شرکت میکند. در مراسم شبات در کنیسه خیابان یوسفآباد هم شرکت میکند. با مردم آزادانه گفتگو می کند و به توچال صعود میکند. او حال و هوای تهران را چنین توصیف میکند: در تهران، «هوای پاییزی به شکل فوقالعادهای آفتابی و ملایم بود: تابستان ایرانی. و چون صمیمت و مهربانی مردم ایران مسری بود، به ندرت کسی داد میزد. حتی خودروها هم فقط در مواقع ضروری بوق میزدند. در ازای تقریبا ده سنت سوار متروی مدرن تهران میشدیم. همه ما را سوار میکردند. سوار تاکسی موتوری میشدیم که نرخش فقط چند سنت بود و وقتی رانندهاش متوجه میشد که ما آلمانی هستیم، اغلب هیچ پولی دریافت نمیکرد.» (ص ۳۱۹) او برای بازدید از راکتور اتمی تهران، چون دیرش شده بود سوار موتور میشود و «آنها به نحو هوشمندانهای ترافیک شهر را دور زدند. سفر درونشهری به مثابه یک خودکشی بود. به نظر میآمد که تابلوی «خیابان یکطرفه» توجه رانندگان را جلب نمیکرد.» (ص ۳۱۹)
#سفرنامه
@javadimr
Telegram
attach 📎
👍5
Forwarded from جامعه و فرهنگ | پیمان اسحاقی
📷 ایران به روایت اسناد وینکوجین (۱): «جنگجو و فرمانده ایرانی»
👈 هنریک یاکوبیس وینکوجین (۱۸۴۳-۱۹۱۰)، پزشک هلند و علاقهمندی برجسته به مسائل شرقی بود. مجموعه اسناد جمعآوری شده توسط او که شامل ۳۲ هزار عکس میشد، یک سال بعد از مرگش، در اختیار کتابخانه عمومی نیویورک در آمریکا قرار گرفت.
👈 در مجموعه عکسهای وینکوجین، نمونههای بسیاری درباره ایران وجود دارد که آنها را به تدریج در اینجا منتشر میکنم.
👈 در زیر تصویر اولین فرد در سمت چپ نوشته شده «جنگجوی ایرانی» و در زیر دومین فرد «فرمانده ایرانی». سپس عبارت قرن پانزدهم آمده است. سپس «کماندار هندی» و در پایان «فرمانده هندو»
منبع تصویر
#ایران_شناسی #اسناد_وینکوجین
کانال جامعه و فرهنگ | پیمان اسحاقی
https://t.me/peymaneshaghi110
👈 هنریک یاکوبیس وینکوجین (۱۸۴۳-۱۹۱۰)، پزشک هلند و علاقهمندی برجسته به مسائل شرقی بود. مجموعه اسناد جمعآوری شده توسط او که شامل ۳۲ هزار عکس میشد، یک سال بعد از مرگش، در اختیار کتابخانه عمومی نیویورک در آمریکا قرار گرفت.
👈 در مجموعه عکسهای وینکوجین، نمونههای بسیاری درباره ایران وجود دارد که آنها را به تدریج در اینجا منتشر میکنم.
👈 در زیر تصویر اولین فرد در سمت چپ نوشته شده «جنگجوی ایرانی» و در زیر دومین فرد «فرمانده ایرانی». سپس عبارت قرن پانزدهم آمده است. سپس «کماندار هندی» و در پایان «فرمانده هندو»
منبع تصویر
#ایران_شناسی #اسناد_وینکوجین
کانال جامعه و فرهنگ | پیمان اسحاقی
https://t.me/peymaneshaghi110
👍2
در انتظار شگفتی
🔘مروری بر جامعه ایران در هفت ماه گذشته با حضور مریم زارعیان و محمدرضا جوادی یگانه
گفتگو با هفتهنامه تجارت فردا، شماره ۵۲۱. ۶ آبان ۱۴۰۲
🔘متن گفتگو را در لینک پیوست بخوانید.
بخشیهایی از گفتگو :
◾من معترضان را تقریبا در انفصال کامل از نهاد دولت و نظام حکمرانی میبینم. نظام حکمرانی خود را کاملا بینیاز از معترضین میبیند و برای او اساسا نظر آنها مهم نیست. متاسفانه از دو سو میانجیها حذف و طرد شدهاند، یعنی هم از سوی نهاد حکومت و هم از سوی مردم معترض. دیگر کسی به میانجیها اعتماد و اعتنایی ندارد.
◾آرایش وضعیت جامعه ایران اکنون چنین است: نوعی دوگانگی بین مردم معترض و دولت،در عین فرونشست سرزمینی و تمدنی و در عین تعمیق انزوای بینالمللی.
◾جامعه فرسوده شده است. این به در و دیوار خوردنها و تلوتلو خوردنها ناشی از فرسودگی و پیر شدن است. ما جامعهای داریم که در حال تقلا است. در تقلای دائمی میان جامعه و نظام، هر دو فرسوده شدهاند.
◾یک راه حل که بخشی از ایرانیان خارج کشور آن را مطرح میکنند و بخشی از جامعه داخل نیز با آن همراهی دارد و میگوید بالاتر از سیاهی رنگی نیست، راه حل نظامی است، از آمریکا تقا میکند که بزنید ویران کنید، ما از نو میسازیم. این تفکر بسیار خطرناک است و متوجه نیست که انواع سیاهیها بالای سیاهی است.
◾اگر تغییری در وضعیت جامعه ایران رخ بدهد، احتمالا از تغییر وضعیت بینالمللی ناشی خواهد شد. اینکه دولت نسبت به نگرانیهای مردم نگران نیست، باعث میشود مردم خود به فکر حل مشکلات خودشان باشند. محقق نشدن مداوم خواستهای جامعه و تداوم «جامعه بدون دولت»، در آینده شگفتزدگی ایجاد خواهد کرد. من آمار تازهای از میزان سرمایه اجتماعی و میزان دینداری در جامعه ایران را ندارم، اما به گمانم تغییرات در جامعه ایران در آینده، شگرف، ساختاری و بنیادی است و وقتی این تغییرات به سطح جامعه برسد، شگفتزدگی ایجاد خواهد کرد.
@javadimr
https://bit.ly/47aEQFk
🔘مروری بر جامعه ایران در هفت ماه گذشته با حضور مریم زارعیان و محمدرضا جوادی یگانه
گفتگو با هفتهنامه تجارت فردا، شماره ۵۲۱. ۶ آبان ۱۴۰۲
🔘متن گفتگو را در لینک پیوست بخوانید.
بخشیهایی از گفتگو :
◾من معترضان را تقریبا در انفصال کامل از نهاد دولت و نظام حکمرانی میبینم. نظام حکمرانی خود را کاملا بینیاز از معترضین میبیند و برای او اساسا نظر آنها مهم نیست. متاسفانه از دو سو میانجیها حذف و طرد شدهاند، یعنی هم از سوی نهاد حکومت و هم از سوی مردم معترض. دیگر کسی به میانجیها اعتماد و اعتنایی ندارد.
◾آرایش وضعیت جامعه ایران اکنون چنین است: نوعی دوگانگی بین مردم معترض و دولت،در عین فرونشست سرزمینی و تمدنی و در عین تعمیق انزوای بینالمللی.
◾جامعه فرسوده شده است. این به در و دیوار خوردنها و تلوتلو خوردنها ناشی از فرسودگی و پیر شدن است. ما جامعهای داریم که در حال تقلا است. در تقلای دائمی میان جامعه و نظام، هر دو فرسوده شدهاند.
◾یک راه حل که بخشی از ایرانیان خارج کشور آن را مطرح میکنند و بخشی از جامعه داخل نیز با آن همراهی دارد و میگوید بالاتر از سیاهی رنگی نیست، راه حل نظامی است، از آمریکا تقا میکند که بزنید ویران کنید، ما از نو میسازیم. این تفکر بسیار خطرناک است و متوجه نیست که انواع سیاهیها بالای سیاهی است.
◾اگر تغییری در وضعیت جامعه ایران رخ بدهد، احتمالا از تغییر وضعیت بینالمللی ناشی خواهد شد. اینکه دولت نسبت به نگرانیهای مردم نگران نیست، باعث میشود مردم خود به فکر حل مشکلات خودشان باشند. محقق نشدن مداوم خواستهای جامعه و تداوم «جامعه بدون دولت»، در آینده شگفتزدگی ایجاد خواهد کرد. من آمار تازهای از میزان سرمایه اجتماعی و میزان دینداری در جامعه ایران را ندارم، اما به گمانم تغییرات در جامعه ایران در آینده، شگرف، ساختاری و بنیادی است و وقتی این تغییرات به سطح جامعه برسد، شگفتزدگی ایجاد خواهد کرد.
@javadimr
https://bit.ly/47aEQFk
Telegraph
در انتظار شگفتی؛ گفتگو با تجارت فردا
در انتظار شگفتی مروری بر جامعه ایران در هفت ماه گذشته با حضور مریم زارعیان و محمدرضا جوادی یگانه هفتهنامه تجارت فردا، شماره ۵۲۱. ۶ آبان ۱۴۰۲. صص ۴۲-۴۵ جواد حیدریان: جامعه ایران این روزها را سخت و پرتنش طی می.کند از مسائل اقتصادی و معیشتی گرفته تا محدودیتهای…
👍6
روایت فرهاد نیلی از توسعهنیافتگی در ایران
بر اساس بازخوانی چهار رمان و نمایشنامه
🔘فرهاد نیلی در گفتگویی خواندنی در شماره ۵۲۱ هفتهنامه تجارت فردا (اینجا)، بر اساس «اقتصاد روایی» یا اقتصاد قصهگو، وضعیت فعلی ایران را بر اساس چهار متن ادبی قصر کافکا، طویلههای اوجیاس دورنمات، دشمن مردم ایبسن، و باغ آلبالوی چخوف شرح میدهد. (خلاصه علی بندری در پادکست بیپلاس در باره کتاب اقتصاد روایی رابرت شیلر را در اینجا بشنوید.)
◾بر اساس این گفتگو، قصه از ناکارآمدی نظام حکمرانی آغاز میشود که آن را با رمان قصر (قلعه) نوشته کافکا میتوان شرح داد که داستان تقلای بیحاصل آقای ک. برای ورود به قصری در دهکدهای است که مردم نه حق ورود به قصر را دارند و نه از درون آن خبری دارند.
در این قلعه حکمرانی در ایران است که حق شهروند نه به رسمیت شناخته میشود و نه بدون هزینه قابل استیفا است. ناکارآمدی نظام حکمرانی، باعث بالا رفتن هزینه نهایی انجام کار و نیز فساد گسترده شده است. نیلی با ارجاع به مقالهای از عجم اوغلو و وردیه (۲۰۰۰) نشان میدهد که با تشدید بازرسی نمیتوان فساد را از بین برد.
◾وضعیت فساد ناشی از ناکارآمدی را میتوان بر اساس نمایشنامه طویلههای اوجیاس نوشته دورنمات توصیف کرد. اوجیاس پادشاه الید از کشورهای یونان قدیم دارای چراگاههای زیادی بوده و رفتهرفته کشور زیر مدفوع دامها دفن می شود. اوجیاس از هرکول کمک میخواهد. هرکول راه حل را تغییر مجرای دو رودخانه میداند تا فضولات را از شهر به دریا بریزد. اما این راه حل در کمیسیونهای متعدد «مجلس شورای عالی» بررسی میشود و از لزوم تمایز میان «برنامه گهبراندازی و ازاله نجاست کلی و ازاله نجاست جزیی» بحث میشود و آنقدر این بررسیها طولانی و پیجیده میشود تا هرکول را خسته میکند و از شهر فراری میدهد و شهر در کثافت باقی میماند.
◾نیلی ، بر اساس نمایشنامه دشمن مردم ایبسن، نشان میدهد که اصلاح، مخالفت همگانی را برمیانگیزد. تعارض اصلی در این نمایشنامه، میان دکتر توماس استوکمان، ناظر بهداشتی حمامهای شهر با برادرش پیتر است که شهردار شهرو رئیس هیئت مدیره حمامهای شهر است. توماس متوجهمیشود که آب شهر آلوده است. شهردار حمام ها را «قلب تپنده شهر» و عامل توسعه شهر می داند و پزشک، همان حمامها را «مردهشویخانه بزکشده شهر» می داند. وقتی که توماس استوکمان، مردم را از این حقیقت آگاهمیکند، با مخالفت مسئولان و مردم شهر روبرو میشود و همه به او لقب دشمن مردم میدهند و چارهای جز جلای وطن برای او باقی نمیگذارند، اما او در انتها تصمیم میگیرد در شهر بماند و به تنهایی مبارزه کند، چون «قويترین انسان دنیا کسی است که بتواند تنها روي پاي خودش بایستد».
اما از نظر نیلی، در ایران، مصلحین مجبور میشوند اصلاحات را رها کنند. و سیستم هم راه حل را در تغییر مداوم مدیران و جستجوی مدیران پاکدست میبیند و اینکه همه امتیازات را به انقلابیون پاکدست بدهد. نتیجه این وضع، نظام توزیع رانت بین نزدیکان و انقلابیون است که یک بازی پرتنش سرجمع صفر ایجاد میکند. بر اساس مقاله عجماوغلو در سال ۱۹۹۵ (اینجا)، این نظام پاداش در یک کشور است که شیوه تخصیص استعدادها را مشخص میکند. در ایران، پیچیدگیهای متعدد برای رسیدن به امتیازات وجود دارد و با روزمره شدن شر، مردم ناچارند که با این شرور کنار بیایند. از جمله این شرور، دو شر بزرگ که منشا رذایل اخلاقی است، یکی تورم زیاد و دیگری رشد کم یا منفی است.
◾نتیجه این سه، میشود باغ آلبالو نوشته چخوف. باغ آلبالو، داستان یک خانواده اشرافی روس است که باغ زیبا و خاطرهانگیزشان در گرو بانک است و بانک، باغ را به حراج میگذارد. خانم رانوسکی مالک باغ هیچ تلاشی برای نجات باغ نمیکند و به انتظار تقدیر مینشیند. در انتها هم باغ نصیب لوپاخین، دهقانزاده دلالصفت و تازهپولدارشدهای میشود، که درختان باغ را قطع میکند تا در آن خانههای ییلاقی بسازد.
در کشوری که انبوهی از مسایل حلنشده وجود دارد و ظرفیت حل مساله هم نیست، یا باید مدیران را عوض کرد و اگر نشد، باید باغ آلبالو را فروخت تا امروز را به فردا رساند. در ایران منابع و ثروت زیاد است، اما مجبوریم آنها را بفروشیم. و امروز، همه باغهای آلبالویمان را فروختهایم و تنها باغ مانده، جوانان کشور هستند که آنهم در حال مهاجرت هستند.
@javadimr
بر اساس بازخوانی چهار رمان و نمایشنامه
🔘فرهاد نیلی در گفتگویی خواندنی در شماره ۵۲۱ هفتهنامه تجارت فردا (اینجا)، بر اساس «اقتصاد روایی» یا اقتصاد قصهگو، وضعیت فعلی ایران را بر اساس چهار متن ادبی قصر کافکا، طویلههای اوجیاس دورنمات، دشمن مردم ایبسن، و باغ آلبالوی چخوف شرح میدهد. (خلاصه علی بندری در پادکست بیپلاس در باره کتاب اقتصاد روایی رابرت شیلر را در اینجا بشنوید.)
◾بر اساس این گفتگو، قصه از ناکارآمدی نظام حکمرانی آغاز میشود که آن را با رمان قصر (قلعه) نوشته کافکا میتوان شرح داد که داستان تقلای بیحاصل آقای ک. برای ورود به قصری در دهکدهای است که مردم نه حق ورود به قصر را دارند و نه از درون آن خبری دارند.
در این قلعه حکمرانی در ایران است که حق شهروند نه به رسمیت شناخته میشود و نه بدون هزینه قابل استیفا است. ناکارآمدی نظام حکمرانی، باعث بالا رفتن هزینه نهایی انجام کار و نیز فساد گسترده شده است. نیلی با ارجاع به مقالهای از عجم اوغلو و وردیه (۲۰۰۰) نشان میدهد که با تشدید بازرسی نمیتوان فساد را از بین برد.
◾وضعیت فساد ناشی از ناکارآمدی را میتوان بر اساس نمایشنامه طویلههای اوجیاس نوشته دورنمات توصیف کرد. اوجیاس پادشاه الید از کشورهای یونان قدیم دارای چراگاههای زیادی بوده و رفتهرفته کشور زیر مدفوع دامها دفن می شود. اوجیاس از هرکول کمک میخواهد. هرکول راه حل را تغییر مجرای دو رودخانه میداند تا فضولات را از شهر به دریا بریزد. اما این راه حل در کمیسیونهای متعدد «مجلس شورای عالی» بررسی میشود و از لزوم تمایز میان «برنامه گهبراندازی و ازاله نجاست کلی و ازاله نجاست جزیی» بحث میشود و آنقدر این بررسیها طولانی و پیجیده میشود تا هرکول را خسته میکند و از شهر فراری میدهد و شهر در کثافت باقی میماند.
◾نیلی ، بر اساس نمایشنامه دشمن مردم ایبسن، نشان میدهد که اصلاح، مخالفت همگانی را برمیانگیزد. تعارض اصلی در این نمایشنامه، میان دکتر توماس استوکمان، ناظر بهداشتی حمامهای شهر با برادرش پیتر است که شهردار شهرو رئیس هیئت مدیره حمامهای شهر است. توماس متوجهمیشود که آب شهر آلوده است. شهردار حمام ها را «قلب تپنده شهر» و عامل توسعه شهر می داند و پزشک، همان حمامها را «مردهشویخانه بزکشده شهر» می داند. وقتی که توماس استوکمان، مردم را از این حقیقت آگاهمیکند، با مخالفت مسئولان و مردم شهر روبرو میشود و همه به او لقب دشمن مردم میدهند و چارهای جز جلای وطن برای او باقی نمیگذارند، اما او در انتها تصمیم میگیرد در شهر بماند و به تنهایی مبارزه کند، چون «قويترین انسان دنیا کسی است که بتواند تنها روي پاي خودش بایستد».
اما از نظر نیلی، در ایران، مصلحین مجبور میشوند اصلاحات را رها کنند. و سیستم هم راه حل را در تغییر مداوم مدیران و جستجوی مدیران پاکدست میبیند و اینکه همه امتیازات را به انقلابیون پاکدست بدهد. نتیجه این وضع، نظام توزیع رانت بین نزدیکان و انقلابیون است که یک بازی پرتنش سرجمع صفر ایجاد میکند. بر اساس مقاله عجماوغلو در سال ۱۹۹۵ (اینجا)، این نظام پاداش در یک کشور است که شیوه تخصیص استعدادها را مشخص میکند. در ایران، پیچیدگیهای متعدد برای رسیدن به امتیازات وجود دارد و با روزمره شدن شر، مردم ناچارند که با این شرور کنار بیایند. از جمله این شرور، دو شر بزرگ که منشا رذایل اخلاقی است، یکی تورم زیاد و دیگری رشد کم یا منفی است.
◾نتیجه این سه، میشود باغ آلبالو نوشته چخوف. باغ آلبالو، داستان یک خانواده اشرافی روس است که باغ زیبا و خاطرهانگیزشان در گرو بانک است و بانک، باغ را به حراج میگذارد. خانم رانوسکی مالک باغ هیچ تلاشی برای نجات باغ نمیکند و به انتظار تقدیر مینشیند. در انتها هم باغ نصیب لوپاخین، دهقانزاده دلالصفت و تازهپولدارشدهای میشود، که درختان باغ را قطع میکند تا در آن خانههای ییلاقی بسازد.
در کشوری که انبوهی از مسایل حلنشده وجود دارد و ظرفیت حل مساله هم نیست، یا باید مدیران را عوض کرد و اگر نشد، باید باغ آلبالو را فروخت تا امروز را به فردا رساند. در ایران منابع و ثروت زیاد است، اما مجبوریم آنها را بفروشیم. و امروز، همه باغهای آلبالویمان را فروختهایم و تنها باغ مانده، جوانان کشور هستند که آنهم در حال مهاجرت هستند.
@javadimr
هفته نامه تجارت فردا
باغ آلبالو
محمد طاهری: در میان اقتصاددانان ایرانی، فرهاد نیلی علاقه زیادی به مطالعه ادبیات و تاریخ دارد و این را میشود در
👍7