نگاهی به کتاب کودتاهای ایران
کتاب کودتاهای ایران، نوشته سهراب یزدانی، متخصص جامعهشناسی سیاسی و استاد بازنشسته تاریخ دانشگاه خوارزمی است که توسط انتشارات ماهی در سال ۱۳۹۵ منتشر شده و در آن چهار کودتا در تاریخ معاصر ایران: به توپ بستن مجلس اول، انحلال مجلس دوم، کودتای سوم اسفند و کودتای ۲۸ مرداد بررسی شده است. کودتای اول: حمله لیاخوف فرمانده نظامی تهران به دستور محمدعلیشاه علیه مجلس اول مشروطه و به توپ بستن مجلس در تیرماه ۱۲۸۷ شمسی بود. کودتای دوم، انحلال مجلس دوم مشروطه در پی اولتیماتوم روسیه به ایران مبنی بر اخراج مورگان شوستر در ۱۲۹۰ توسط ناصرالملک، نایبالسلطنه ایران بود، که وقتی مجلس با اخراج شوستر موافقت نکرد، مجلس را منحل کرد و شوستر را اخراج کرد. کودتای سوم، کودتای رضاخان قزاق در سوم اسفند ۱۲۹۹ بود و کودتای چهارم، کودتای سپهبد زاهدی به دستور محمدرضای پهلوی علیه دکتر مصدق نخست وزیر وقت در سال ۱۳۳۲ بود.
یزدانی در فصل آخر کتاب، با عنوان «الگوی کوتای ایران»، تلاش کرده تا به یک الگو از کودتاهای ایران برسد. خلاصه نظر او در این فصل عبارت است از: کودتاهای ایران درونحکومتی بودند، روسای حکومت، بخشی از حکومت را که با آنها ناهمساز بودند (مجلس و نخست وزیر) و رقیبشان شده بودند، حذف کردند (هر چند در کودتای سوم اسفند هم که درونحکومتی نبود، کودتاگران وفاداری خود را به شاه نشان دادند و تلاش کردند کودتا را درونحکومتی نشان بدهند). اصولا کودتاکننده در سلطنت مشروطه، همیشه درباری است. اصول مبهم قانون اساسی و دو دیدگاه متعارض در قانون اساسی مشروطه در باره حقوق شاه در مقابل وظایف مجلس/نخست وزیر که هرگز حل نشد، عامل کودتا بوده است.
در هر چهار مورد، کودتاچیان از حمایت بیرونی برخوردار بودند، روسیه در کودتا علیه مجلس اول، اولتیماتوم روسیه و حمایت انگلیس در کودتا علیه مجلس دوم، انگلیس در کودتای سوم اسفند، و انگلیس و آمریکا درکودتای ۲۸ مرداد. دلیل این حمایت خارجی، یکی عدم پایگاه اجتماعی کودتاگران بود و دیگری رابطه نزدیک بین کودتاگران و بیگانگان.
هر چهار کودتا نظامی بودند (ولی دیکتاتوری نظامی پس از آن ایجاد نشد) و از پشتیبانی عاطفی رئیس حکومت برخوردار بودند. در هر چهار کودتا، آنها که به اسم مردم در حمایت از کودتا بیرون آمدند، اوباش و نیروهای مزدور بودند. هر چهار کودتا به سرعت به نتیجه رسیدند، چون اولا بخش هایی از جامعه و دولت حامی آنها بودند ثانیا کودتاگران بر بیکفایتی و فساد و قانونشکنی دولت یا مجلس انگشت گذاشته بودند و از حمایت تبلیغاتی هم برخوردار بودند و ثالثا روسای کشور این اقدام را قانونی میدانستند.
در هر چهار مورد در نتیجه کودتا، بخش بزرگی از حقوق اجتماعی و مدنی ایرانیان پایمال شد و مطبوعات توقیف شدند و از مجلس جز پوستهای باقی نماند.
کودتاهای ایران پیشرو نبودند و به دنبال حفظ موقعیت اجتماعی طبقات کهن و تقویت نظام پیشین بود و عملا کودتاها به حرکتهای مردمی آزادیخواهانه و ضداستعماری و ضداستبدادی پایان بخشید. یعنی کودتاها واپسگرای اجتماعی و سیاسی بود، مشروطه را تضعیف کرد و حکومتهایی خودکامه بر سر کار آورد.
ایکاش یزدانی در فصل آخر الگوی کودتای ایرانی را منظمتر میکرد و مدل طراحی میکرد. استفاده از روش تطبیقی-تاریخی جان استوارت میل که اسکاچپول و دیگران آن را بکار بستهاند، میتواند در این مورد بخوبی بکار بیاید.
@javadimr
کتاب کودتاهای ایران، نوشته سهراب یزدانی، متخصص جامعهشناسی سیاسی و استاد بازنشسته تاریخ دانشگاه خوارزمی است که توسط انتشارات ماهی در سال ۱۳۹۵ منتشر شده و در آن چهار کودتا در تاریخ معاصر ایران: به توپ بستن مجلس اول، انحلال مجلس دوم، کودتای سوم اسفند و کودتای ۲۸ مرداد بررسی شده است. کودتای اول: حمله لیاخوف فرمانده نظامی تهران به دستور محمدعلیشاه علیه مجلس اول مشروطه و به توپ بستن مجلس در تیرماه ۱۲۸۷ شمسی بود. کودتای دوم، انحلال مجلس دوم مشروطه در پی اولتیماتوم روسیه به ایران مبنی بر اخراج مورگان شوستر در ۱۲۹۰ توسط ناصرالملک، نایبالسلطنه ایران بود، که وقتی مجلس با اخراج شوستر موافقت نکرد، مجلس را منحل کرد و شوستر را اخراج کرد. کودتای سوم، کودتای رضاخان قزاق در سوم اسفند ۱۲۹۹ بود و کودتای چهارم، کودتای سپهبد زاهدی به دستور محمدرضای پهلوی علیه دکتر مصدق نخست وزیر وقت در سال ۱۳۳۲ بود.
یزدانی در فصل آخر کتاب، با عنوان «الگوی کوتای ایران»، تلاش کرده تا به یک الگو از کودتاهای ایران برسد. خلاصه نظر او در این فصل عبارت است از: کودتاهای ایران درونحکومتی بودند، روسای حکومت، بخشی از حکومت را که با آنها ناهمساز بودند (مجلس و نخست وزیر) و رقیبشان شده بودند، حذف کردند (هر چند در کودتای سوم اسفند هم که درونحکومتی نبود، کودتاگران وفاداری خود را به شاه نشان دادند و تلاش کردند کودتا را درونحکومتی نشان بدهند). اصولا کودتاکننده در سلطنت مشروطه، همیشه درباری است. اصول مبهم قانون اساسی و دو دیدگاه متعارض در قانون اساسی مشروطه در باره حقوق شاه در مقابل وظایف مجلس/نخست وزیر که هرگز حل نشد، عامل کودتا بوده است.
در هر چهار مورد، کودتاچیان از حمایت بیرونی برخوردار بودند، روسیه در کودتا علیه مجلس اول، اولتیماتوم روسیه و حمایت انگلیس در کودتا علیه مجلس دوم، انگلیس در کودتای سوم اسفند، و انگلیس و آمریکا درکودتای ۲۸ مرداد. دلیل این حمایت خارجی، یکی عدم پایگاه اجتماعی کودتاگران بود و دیگری رابطه نزدیک بین کودتاگران و بیگانگان.
هر چهار کودتا نظامی بودند (ولی دیکتاتوری نظامی پس از آن ایجاد نشد) و از پشتیبانی عاطفی رئیس حکومت برخوردار بودند. در هر چهار کودتا، آنها که به اسم مردم در حمایت از کودتا بیرون آمدند، اوباش و نیروهای مزدور بودند. هر چهار کودتا به سرعت به نتیجه رسیدند، چون اولا بخش هایی از جامعه و دولت حامی آنها بودند ثانیا کودتاگران بر بیکفایتی و فساد و قانونشکنی دولت یا مجلس انگشت گذاشته بودند و از حمایت تبلیغاتی هم برخوردار بودند و ثالثا روسای کشور این اقدام را قانونی میدانستند.
در هر چهار مورد در نتیجه کودتا، بخش بزرگی از حقوق اجتماعی و مدنی ایرانیان پایمال شد و مطبوعات توقیف شدند و از مجلس جز پوستهای باقی نماند.
کودتاهای ایران پیشرو نبودند و به دنبال حفظ موقعیت اجتماعی طبقات کهن و تقویت نظام پیشین بود و عملا کودتاها به حرکتهای مردمی آزادیخواهانه و ضداستعماری و ضداستبدادی پایان بخشید. یعنی کودتاها واپسگرای اجتماعی و سیاسی بود، مشروطه را تضعیف کرد و حکومتهایی خودکامه بر سر کار آورد.
ایکاش یزدانی در فصل آخر الگوی کودتای ایرانی را منظمتر میکرد و مدل طراحی میکرد. استفاده از روش تطبیقی-تاریخی جان استوارت میل که اسکاچپول و دیگران آن را بکار بستهاند، میتواند در این مورد بخوبی بکار بیاید.
@javadimr
👍3
جمعه تا چهارشنبه، اوج تا سقوط
الف) بخشی از راز محبوبیت شگرف قاسم سلیمانی نقش عملی او در قدرتمند کردن ایران در خارج از مرزهای آن، پس از قرنها شکست بود. ایران پس از اسلام هرگز به مرزهای مدیترانه نرسید و از نادر به بعد، در همه جنگها شکست خورد و تحقیر شد. در جنگ تحمیلی هم،، هر چند زمین نداد، اما در نهایت با اجبار صلح را پذیرفت. اما سلیمانی دامنه نفوذ نظامی ایران را برد تا مدیترانه، یعنی عراق و سوریه و لبنان همزمان تحت اشراف نظامی او بود.
ب) شباهتش با شخصیت ملی آرمانی ایرانیان یعنی لوطیدرویش بود که حضرت علی برجستهترین نمونه آن است، که شام یتمیان عرب را نیمهشب ناشناس میبرده است. و پس از آن، حضرت اباالفضل. سقایت معمولا کار آنها بوده که توان جنگیدن نداشتند، اما سپهسالار که سقا میشود و بجای علم، مشک بر میدارد، و سر و دست میدهد پای سقایت، میشود اباالفضل العباس، که شخصیت ملی آرمانی ایرانیان است؛ ترکییب همزمان پهلوانِ جوانمرد-زاهدِ متواضع، یا علمدار-سقا.
پهلوان متواضع، شخصیت ملی آرمانی ایران است. خوشهچین حضرت علی و پسرش، پوریای ولی است و تختی و سردار سلیمانی. قاسم سلیمانی، بزرگترین سردار ایران، برای فرزندان شهدا پدری میکند و از آنها خواهش میکند غذا بخورند. سرداری که نظیرش چند قرن است نیامده، خود را سرباز میداند. (پیش از این در مصاحبهای با شفقنا، ابعاد این موضع را توضیح داده بودم. اینجا را ببینید).
ج) اما «چه میشد اگر» بعد شهادت سردار سلیمانی، هواپیمای اوکراینی را نمیزدند. وقایع جمعه تا سهشنبه، پیش از آن چهارشنبه شوم، آغاز یک رستاخیز بزرگ ایرانی بود، آکنده از خون بزرگترین سردار ایرانی قرون اخیر. اما شاید باد بینیازی خداوند بود که از چهارشنبه وزیدن گرفت، مزاج دهر تبه شد پس از آن.
الف) بخشی از راز محبوبیت شگرف قاسم سلیمانی نقش عملی او در قدرتمند کردن ایران در خارج از مرزهای آن، پس از قرنها شکست بود. ایران پس از اسلام هرگز به مرزهای مدیترانه نرسید و از نادر به بعد، در همه جنگها شکست خورد و تحقیر شد. در جنگ تحمیلی هم،، هر چند زمین نداد، اما در نهایت با اجبار صلح را پذیرفت. اما سلیمانی دامنه نفوذ نظامی ایران را برد تا مدیترانه، یعنی عراق و سوریه و لبنان همزمان تحت اشراف نظامی او بود.
ب) شباهتش با شخصیت ملی آرمانی ایرانیان یعنی لوطیدرویش بود که حضرت علی برجستهترین نمونه آن است، که شام یتمیان عرب را نیمهشب ناشناس میبرده است. و پس از آن، حضرت اباالفضل. سقایت معمولا کار آنها بوده که توان جنگیدن نداشتند، اما سپهسالار که سقا میشود و بجای علم، مشک بر میدارد، و سر و دست میدهد پای سقایت، میشود اباالفضل العباس، که شخصیت ملی آرمانی ایرانیان است؛ ترکییب همزمان پهلوانِ جوانمرد-زاهدِ متواضع، یا علمدار-سقا.
پهلوان متواضع، شخصیت ملی آرمانی ایران است. خوشهچین حضرت علی و پسرش، پوریای ولی است و تختی و سردار سلیمانی. قاسم سلیمانی، بزرگترین سردار ایران، برای فرزندان شهدا پدری میکند و از آنها خواهش میکند غذا بخورند. سرداری که نظیرش چند قرن است نیامده، خود را سرباز میداند. (پیش از این در مصاحبهای با شفقنا، ابعاد این موضع را توضیح داده بودم. اینجا را ببینید).
ج) اما «چه میشد اگر» بعد شهادت سردار سلیمانی، هواپیمای اوکراینی را نمیزدند. وقایع جمعه تا سهشنبه، پیش از آن چهارشنبه شوم، آغاز یک رستاخیز بزرگ ایرانی بود، آکنده از خون بزرگترین سردار ایرانی قرون اخیر. اما شاید باد بینیازی خداوند بود که از چهارشنبه وزیدن گرفت، مزاج دهر تبه شد پس از آن.
Shafaqna
علمدار-سقا، و شخصیت ملی آرمانی ایرانیان: نوشته دکتر جوادی یگانه | خبرگزاری بین المللی شفقنا
آزار جنسی در ایران، از ادعا تا واقعیت
خانم دکتر فرشته روحافزا ، که از دانشگاه منچستر انگلستان دکترا گرفته، در یک برنامه خبری تلویزیونی در باره جایگاه زن در کشورهای غربی گفته در غرب اگر زنی بخواهد رشد کند، به او تعرض میشود اما در ایران چنین مسئلهای اصلا وجود خارجی ندارد (اینجا را ببیند).
در پاسخ به این مساله و به استناد پیمایش ملی «وضعیت اجتماعی، فرهنگی و اخلاقی جامعه ایران» که در سال ۱۳۹۵ با ۸۲ هزار نمونه از ۴۲۶ شهر مرکز شهرستان انجام شده و گزارش آن توسط شورای اجتماعی کشور منتشر شده، پاسخ زنان به تجربه مزاحمت در سطح ملی در ادامه آمده است.
بر اساس این پیمایش، بیش از نیمی از زنان جامعه ایران تجربه صور خفیف #آزار_جنسی داشتهاند. این میزان در باره موارد شدیدتر، به یکششم زنان میرسد. اما باید پذیرفت که در جامعه ایران، بیان آزار جنسی دشوار است ولذا احتمالا این آمار، کف میزان آزار جنسی را بیان میکند.
بر خلاف نظر خانم روحافزا، معتقدم تصویر هیولایی از جامعه غربی ساختن (که اتفاقا خلاف واقع است)، و ندیدن مشکلات واقعی زنان ایرانی، کارکردی جز غرقه شدن در توهم ندارد.
مقدمه اصلاح، پذیرش واقعیتهای تلخ است.
خانم دکتر فرشته روحافزا ، که از دانشگاه منچستر انگلستان دکترا گرفته، در یک برنامه خبری تلویزیونی در باره جایگاه زن در کشورهای غربی گفته در غرب اگر زنی بخواهد رشد کند، به او تعرض میشود اما در ایران چنین مسئلهای اصلا وجود خارجی ندارد (اینجا را ببیند).
در پاسخ به این مساله و به استناد پیمایش ملی «وضعیت اجتماعی، فرهنگی و اخلاقی جامعه ایران» که در سال ۱۳۹۵ با ۸۲ هزار نمونه از ۴۲۶ شهر مرکز شهرستان انجام شده و گزارش آن توسط شورای اجتماعی کشور منتشر شده، پاسخ زنان به تجربه مزاحمت در سطح ملی در ادامه آمده است.
بر اساس این پیمایش، بیش از نیمی از زنان جامعه ایران تجربه صور خفیف #آزار_جنسی داشتهاند. این میزان در باره موارد شدیدتر، به یکششم زنان میرسد. اما باید پذیرفت که در جامعه ایران، بیان آزار جنسی دشوار است ولذا احتمالا این آمار، کف میزان آزار جنسی را بیان میکند.
بر خلاف نظر خانم روحافزا، معتقدم تصویر هیولایی از جامعه غربی ساختن (که اتفاقا خلاف واقع است)، و ندیدن مشکلات واقعی زنان ایرانی، کارکردی جز غرقه شدن در توهم ندارد.
مقدمه اصلاح، پذیرش واقعیتهای تلخ است.
👍7
سه ساله امیرکبیر و سی ساله ما
به مناسبت ۲۰ دی، سالگرد قتل امیرکبیر
از همان عهد ناصری هم، امیر شد غبطه ایرانیان و اینکه اگر کشته نشده بود، ایران، میشد رشک جهان. میتوان مانند منتقدان داخلی و خارجی امیر در عهد ناصری، میرزا ابوالقاسم و حاجبالدوله و آقاخان نوری و سفرای خارجی و ژنرال فریه، امیر را متهم کرد به خیانت و قصد پادشاهی، یا مانند عباس امانت اسناد تقاضای تحتالحمایگی او از کلنل شیل را رو کرد؛ و میتوان مانند همه ستایندگان امیر، او را تقدیس کرد و دیگران را مقصر عزل و قتل امیر دانست (بازخوانی دقیقتر رفتار امیر در دوره دهروزه عزل تا تبعید، میتواند تصویر واقعیتری از امیرکبیر را ارائه کند). و میتوان در مورد اصلاحات امیرکبیر هم بازبینی کرد که آیا بهتر از این ممکن نبود؟ آیا این بیاعتنایی مطلق امیر به سنت، تعارض میان دوگانه سنت/مدرن را در ایران آغاز نکرد؟
ولی مساله امروز ما، بر حق بودن یا نبودن امیر نیست. اصلاحات امیر که انکارکردنی نیست. فهرست بلندبالایی که آدمیت (و دیگران، به تبع او) از اصلاحات امیر میدهند، تقریبا همه حوزههای اجتماعی و اقتصادی و فرهنگی و سیاسی و مذهبی را در سرتاسر ایران در بر میگیرد. حتی اگر «خیال کنسطیطوسیون» هم نداشت، باز هم اصلاحات او در این دوره کوتاه، در تاریخ معاصر ایران بینظیر است و تنها با اقدامات 20 ساله رضاشاه قابل مقایسه است، اما بیست سال کجا و سه سال کجا. پرسشی که به کار امروز میآید این است که امیر چگونه این انقلاب واقعی در همه ابعاد را، تنها در سه سال انجام داد و با کمک چه کارگزارانی. این کارگزاران، کجا بودند قبل از امیر و کجا رفتند پس از امیر؟ پاسخ من این است که آنها بودند، هم قبل از امیر و هم بعد از امیر، در اینجا و آنجا، ولی امیر نبود. آنچه دوران امیر را متمایز میکند، شخص امیرکبیر است. اصلاحات در گستره و با سرعتی که در آن سه سال انجام شد، بدون امیر محقق نمیشد (و همین شباهت امیرکبیر با رضاشاه است).
میتوان نظریههای متعددی در باره علل موفقیت کوتاهمدت امیر و علل عدم تداوم آن گفت، حتی میتوان تاثیر میزان تکاثف (pollution) فضا و تعدد راههای محتمل توسعه و تاثیر تجربههای ناکام قبلی بر موفقیت اقدامات بعدی را سنجید و از این نظر دوران امیر را با روزگار فعلی متمایز کرد، ولی در هر حال، امیر یکتنه ایستاد پای اقداماتی که میخواست انجام بدهد و پایمردی او، دیگران را هم به حرکت واداشت. نمیشود سودای ترقی داشت ولی این سودا، گاه باشد و گاه نباشد، در سخنرانی باشد و در عمل نباشد، و انواع استثنائات را شامل شود. اگر حتی دیوار خانههای عباسآباد هم برای امیر خبر میبردند، برای این بود که امیر، خود میخواست از وضع مملکت خبردار باشد، و مستقیما و شخصا پیگیری می کرد.
راهی که امیر رفت و موفق شد، دشوار هست ولی پیچیده و ناشناخته نیست.
@javadimr
به مناسبت ۲۰ دی، سالگرد قتل امیرکبیر
از همان عهد ناصری هم، امیر شد غبطه ایرانیان و اینکه اگر کشته نشده بود، ایران، میشد رشک جهان. میتوان مانند منتقدان داخلی و خارجی امیر در عهد ناصری، میرزا ابوالقاسم و حاجبالدوله و آقاخان نوری و سفرای خارجی و ژنرال فریه، امیر را متهم کرد به خیانت و قصد پادشاهی، یا مانند عباس امانت اسناد تقاضای تحتالحمایگی او از کلنل شیل را رو کرد؛ و میتوان مانند همه ستایندگان امیر، او را تقدیس کرد و دیگران را مقصر عزل و قتل امیر دانست (بازخوانی دقیقتر رفتار امیر در دوره دهروزه عزل تا تبعید، میتواند تصویر واقعیتری از امیرکبیر را ارائه کند). و میتوان در مورد اصلاحات امیرکبیر هم بازبینی کرد که آیا بهتر از این ممکن نبود؟ آیا این بیاعتنایی مطلق امیر به سنت، تعارض میان دوگانه سنت/مدرن را در ایران آغاز نکرد؟
ولی مساله امروز ما، بر حق بودن یا نبودن امیر نیست. اصلاحات امیر که انکارکردنی نیست. فهرست بلندبالایی که آدمیت (و دیگران، به تبع او) از اصلاحات امیر میدهند، تقریبا همه حوزههای اجتماعی و اقتصادی و فرهنگی و سیاسی و مذهبی را در سرتاسر ایران در بر میگیرد. حتی اگر «خیال کنسطیطوسیون» هم نداشت، باز هم اصلاحات او در این دوره کوتاه، در تاریخ معاصر ایران بینظیر است و تنها با اقدامات 20 ساله رضاشاه قابل مقایسه است، اما بیست سال کجا و سه سال کجا. پرسشی که به کار امروز میآید این است که امیر چگونه این انقلاب واقعی در همه ابعاد را، تنها در سه سال انجام داد و با کمک چه کارگزارانی. این کارگزاران، کجا بودند قبل از امیر و کجا رفتند پس از امیر؟ پاسخ من این است که آنها بودند، هم قبل از امیر و هم بعد از امیر، در اینجا و آنجا، ولی امیر نبود. آنچه دوران امیر را متمایز میکند، شخص امیرکبیر است. اصلاحات در گستره و با سرعتی که در آن سه سال انجام شد، بدون امیر محقق نمیشد (و همین شباهت امیرکبیر با رضاشاه است).
میتوان نظریههای متعددی در باره علل موفقیت کوتاهمدت امیر و علل عدم تداوم آن گفت، حتی میتوان تاثیر میزان تکاثف (pollution) فضا و تعدد راههای محتمل توسعه و تاثیر تجربههای ناکام قبلی بر موفقیت اقدامات بعدی را سنجید و از این نظر دوران امیر را با روزگار فعلی متمایز کرد، ولی در هر حال، امیر یکتنه ایستاد پای اقداماتی که میخواست انجام بدهد و پایمردی او، دیگران را هم به حرکت واداشت. نمیشود سودای ترقی داشت ولی این سودا، گاه باشد و گاه نباشد، در سخنرانی باشد و در عمل نباشد، و انواع استثنائات را شامل شود. اگر حتی دیوار خانههای عباسآباد هم برای امیر خبر میبردند، برای این بود که امیر، خود میخواست از وضع مملکت خبردار باشد، و مستقیما و شخصا پیگیری می کرد.
راهی که امیر رفت و موفق شد، دشوار هست ولی پیچیده و ناشناخته نیست.
@javadimr
👍1
Forwarded from انجمن جامعه شناسی ایران
#فایل_تصویری
هشتمین نشست «اعتراضات ۱۴۰۱: ماهیت، چیستی و چرایی»
با موضوع "کیفیت حکمرانی و اعتراضات"
انجمن جامعهشناسی ایران
۲۱ دی ۱۴۰۱
دبیر نشست: دکتر سمیه توحیدلو
سخنرانی آقای دکتر پویا علاءالدینی
سخنرانی خانم دکتر کوثر یوسفی
سخنرانی آقای دکتر محمدرضا جوادی یگانه
سخنرانی آقای دکتر محمد فاضلی
گفتگوهای پایانی نشست هشتم
#انجمن_جامعه_شناسی_ایران
هشتمین نشست «اعتراضات ۱۴۰۱: ماهیت، چیستی و چرایی»
با موضوع "کیفیت حکمرانی و اعتراضات"
انجمن جامعهشناسی ایران
۲۱ دی ۱۴۰۱
دبیر نشست: دکتر سمیه توحیدلو
سخنرانی آقای دکتر پویا علاءالدینی
سخنرانی خانم دکتر کوثر یوسفی
سخنرانی آقای دکتر محمدرضا جوادی یگانه
سخنرانی آقای دکتر محمد فاضلی
گفتگوهای پایانی نشست هشتم
#انجمن_جامعه_شناسی_ایران
آپارات - سرویس اشتراک ویدیو
سخنرانی آقای دکتر پویا علاءالدینی
هشتمین نشست از سلسله نشست های اعتراضات 1401، چیستی و چگونگی، با عنوان «کیفیت حکمرانی و اعتراضات»> انجمن جامعه شناسی، 21 دی ماه 1401
Forwarded from انجمن جامعه شناسی ایران
#فایل_صوتی
فایل های صوتی هشتمین نشست انجمن جامعه شناسی ایران درباره «اعتراضات 1401، ماهیت، چیستی و چرایی» در تاریخ چهارشنبه ۲۱ دیماه با موضوع "کیفیت حکمرانی و اعتراضات" و با حضور :
پویا علاءالدینی
کوثر یوسفی
محمدرضا جوادی یگانه
محمد فاضلی
دبیر نشست: سمیه توحیدلو
#انجمن_جامعه_شناسی_ایران
فایل های صوتی هشتمین نشست انجمن جامعه شناسی ایران درباره «اعتراضات 1401، ماهیت، چیستی و چرایی» در تاریخ چهارشنبه ۲۱ دیماه با موضوع "کیفیت حکمرانی و اعتراضات" و با حضور :
پویا علاءالدینی
کوثر یوسفی
محمدرضا جوادی یگانه
محمد فاضلی
دبیر نشست: سمیه توحیدلو
#انجمن_جامعه_شناسی_ایران
👍1
نه اروپا در این زمستان بدون مشکل است و نه تاثیر تحریم بر وضعیت فعلی قابل چشمپوشی؛
اما مردم،
امروزِ ایران را با رویای ایران میسنجند، با جایگاهی که همین امروز، با توان تخصصی و منابع موجود کشور، و استفاده از فرصت رقابتها و همکاریهای بینالمللی،
میتوانستیم داشته باشیم،
ولی نداریم.
اما مردم،
امروزِ ایران را با رویای ایران میسنجند، با جایگاهی که همین امروز، با توان تخصصی و منابع موجود کشور، و استفاده از فرصت رقابتها و همکاریهای بینالمللی،
میتوانستیم داشته باشیم،
ولی نداریم.
👍2
نقدی بر نقد غیرمنصفانه اندیشه و عملکرد مهندس بازرگان
سی دی سالگرد درگذشت مهندس مهدی بازرگان است. چهار سال پیش در نقد مستند «راه طیشده» (که ساخته علی ملاقلیپور و در نقد مهندس بازرگان بود) مطلبی را در سایت عصر ایران نوشتم.
مقدمه آن چنین بود: «این متن قصد دارد با نگاهی به مستند «راه طی شده» و تطبیق آن با وقایع دهه شصت، ضمن نشان دادن برخی کاستی ها و مغایرت های تاریخی مستند، اولا نشان دهد که برخلاف آنچه مستند بر آن اصرار دارد، مرحوم مهندس بازرگان، علیرغم فقدان مرزبندی روشن با مجاهدین خلق، در منش و در عملکرد با آنها همراه نبوده و لذا نمی توان عملکرد مجاهدین را به پای بازرگان نوشت و ثانیا دو مدعای مهم مستند، یعنی نه ملی نه مذهبی بودن بازرگان و شائبه پیام آوری وی، دو نکته منفی و غیرمنصفانه مستند است.»
این مطلب را در ادامه بخوانید.
@javadimr
https://www.asriran.com/fa/news/644185
سی دی سالگرد درگذشت مهندس مهدی بازرگان است. چهار سال پیش در نقد مستند «راه طیشده» (که ساخته علی ملاقلیپور و در نقد مهندس بازرگان بود) مطلبی را در سایت عصر ایران نوشتم.
مقدمه آن چنین بود: «این متن قصد دارد با نگاهی به مستند «راه طی شده» و تطبیق آن با وقایع دهه شصت، ضمن نشان دادن برخی کاستی ها و مغایرت های تاریخی مستند، اولا نشان دهد که برخلاف آنچه مستند بر آن اصرار دارد، مرحوم مهندس بازرگان، علیرغم فقدان مرزبندی روشن با مجاهدین خلق، در منش و در عملکرد با آنها همراه نبوده و لذا نمی توان عملکرد مجاهدین را به پای بازرگان نوشت و ثانیا دو مدعای مهم مستند، یعنی نه ملی نه مذهبی بودن بازرگان و شائبه پیام آوری وی، دو نکته منفی و غیرمنصفانه مستند است.»
این مطلب را در ادامه بخوانید.
@javadimr
https://www.asriran.com/fa/news/644185
عصر ايران
«بازرگان»ی که نه «مجاهد» بود نه «فراماسون»
فیلم مستند «راه طی شده» ساخته علی ملاقلیپور درباره مهندس بازرگان با نقدهای متفاوتی روبه رو شده است. نقد دکتر جوادی یگانه با نگاهی فرهنگیتر و تاریخیتر نوشته شده است.
❤2
رفع رذیلتهای نهادی، نقطه شروع اصلاح در نظام
یادداشت محمدرضا جوادی یگانه در روزنامه اعتماد. ۱ بهمن ۱۴۰۱
اصلاحات مورد انتظار در نظام، در چگونگی برخورد با اعتراضها نیست، بلکه در رفع رذیلتهای نهادی و فسادهای ساختاریای است که در درازمدت منجر به ناکارآمدی، نارضایتی و اعتراض گسترده شده است. چهار مورد از این رذیلتهای نهادی در این یادداشت شرح داده شده: سختگیریهای فراقانونی در مناصب دولتی و نمایندگی مجلس، گزینش برای كارمندان دولت، سهمیه در ورود به دانشگاهها و رانت. ریشه تمام این رذیلتها هم نبودن حق برابر ایرانیان در برخورداری از فرصتها و موقعیتها و امكاناتی است كه در اختیار نظام است.
@javadimr
https://www.etemadnewspaper.ir/fa/main/detail/196591
یادداشت محمدرضا جوادی یگانه در روزنامه اعتماد. ۱ بهمن ۱۴۰۱
اصلاحات مورد انتظار در نظام، در چگونگی برخورد با اعتراضها نیست، بلکه در رفع رذیلتهای نهادی و فسادهای ساختاریای است که در درازمدت منجر به ناکارآمدی، نارضایتی و اعتراض گسترده شده است. چهار مورد از این رذیلتهای نهادی در این یادداشت شرح داده شده: سختگیریهای فراقانونی در مناصب دولتی و نمایندگی مجلس، گزینش برای كارمندان دولت، سهمیه در ورود به دانشگاهها و رانت. ریشه تمام این رذیلتها هم نبودن حق برابر ایرانیان در برخورداری از فرصتها و موقعیتها و امكاناتی است كه در اختیار نظام است.
@javadimr
https://www.etemadnewspaper.ir/fa/main/detail/196591
روزنامه اعتماد
رفع رذيلتهاي نهادي نقطه شروع اصلاح در نظام
محمد جوادي يگانه
👍3
در بررسی اعتراضات اخیر، جامعهشناسان و روزنامهنگاران نقش زیادی داشتند و به بازگشت مرجعیت رسانهای و تحلیلی داخل کشور کمک کردند. روزنامهنگاران زندانی مورد حمایت اصحاب رسانه هستند، اما جامعهشناسان جوان هیات علمی، با آنکه در چارچوب تحلیل میکنند، در معرض اخراج خاموش و عدم تمدید قرارداد هستند.
👍7
Forwarded from جامعه و فرهنگ | پیمان اسحاقی
🇩🇪 سادهزیستی آلمانی: زنگ یک خانه سهطبقه در محله ثروتمندنشین دالم در برلین، آلمان
👈 اگر با خانواده شونتایت کاری دارید، یک بار زنگ را بزنید، با خانواده بالدت کاری دارید، دو بار و با خانواده بارتنینگ سه بار.
👈 چرا مردم آلمان که تولید کننده و صادرکننده شماری از بهترین آیفونهای تصویری جهان هستند، خود لزوماً به کنار گذاشتن سیستمهای کارای پیشین و استفاده از آخرین فناوری، اصراری ندارند؟
#توسعه #آلمان #برلین
کانال جامعه و فرهنگ | پیمان اسحاقی
https://t.me/peymaneshaghi110
👈 اگر با خانواده شونتایت کاری دارید، یک بار زنگ را بزنید، با خانواده بالدت کاری دارید، دو بار و با خانواده بارتنینگ سه بار.
👈 چرا مردم آلمان که تولید کننده و صادرکننده شماری از بهترین آیفونهای تصویری جهان هستند، خود لزوماً به کنار گذاشتن سیستمهای کارای پیشین و استفاده از آخرین فناوری، اصراری ندارند؟
#توسعه #آلمان #برلین
کانال جامعه و فرهنگ | پیمان اسحاقی
https://t.me/peymaneshaghi110
روزمره و پیشپاافتادهشدن آلودگی هوا، به مراتب ترسناکتر است از آلودگی هوا.
سالخوردگی و فرسودگی یک حکومت زمانی است که تن میدهد به نتوانستن و برای بهبود تلاش نکردن. این را بگذارید کنار شوقی که همسایگان به آینده نشان میدهند.
@javadimr
سالخوردگی و فرسودگی یک حکومت زمانی است که تن میدهد به نتوانستن و برای بهبود تلاش نکردن. این را بگذارید کنار شوقی که همسایگان به آینده نشان میدهند.
@javadimr
👍4
در غیاب شفافیت و رسانه مستقل، و بیتوجهی مطلق به تعارض منافع،
تنها چیزی که میتواند مصوبه #مولدسازی را از فساد سیستماتیک و غارت ملی نجات دهد، تفکیک قواست: قوه قضاییه و مقننه در این هیات نباشند و از بیرون نظارت کنند.
مراقبت بر مصوبه، با مشارکت ناظران و مصونیت مجریان ممکن نیست.
تنها چیزی که میتواند مصوبه #مولدسازی را از فساد سیستماتیک و غارت ملی نجات دهد، تفکیک قواست: قوه قضاییه و مقننه در این هیات نباشند و از بیرون نظارت کنند.
مراقبت بر مصوبه، با مشارکت ناظران و مصونیت مجریان ممکن نیست.
👍2👏1
مشکل صدا و سیما، پلتفرمها نیست، انحصار و بیاعتنایی به مخاطب است.
محمدرضا جوادی یگانه
▪️اصل موضوع در مخالفت صدا و سیما با پلتفرمها، تلاش صدا و سیما برای ادامه انحصار است بیتوجه به نارضایتی مخاطب. و چون مخاطبان، به شبکه نمایش خانگی رو آوردهاند صدا و سیما تلاش دارد یا شبکه نمایش خانگی را به یک شبکه تلویزیونی تبدیل کند (همانقدر عبوس و سختگیر و بیمخاطب) یا آن را تعطیل کند.
اخیرا رئیس سازمان صدا و سیما نامهای به رئیس جمهور نوشته و به بهانه آنکه سریال در حال پخش سقوط از پلتفرم فیلیمو، مجوز ساترا را نداشته، تقاضای فیلتر کردن فیلیمو و حذف این سریال از تمامی پلتفرمها را کرده است (اینجا). شهاب اسفندیاری، رئیس دانشگاه صدا و سیما در توییتر، از نامه جبلی دفاع کرده است (اینجا). این متن کوتاه، پاسخ به استدلالهای آقای اسفندیاری است.
🔘 مساله اصلی مقابله ساترا با پلتفرمها، تلاش صدا و سیما برای ادامه انحصار است بیتوجه به نارضایتی مخاطب و چون مخاطبان، به شبکه نمایش خانگی رو آوردهاند صدا و سیما تلاش دارد تا یا شبکه نمایش خانگی را به یک شبکه تلویزیونی تبدیل کند (همانقدر عبوس و سختگیر و بیمخاطب) و یا آن را تعطیل کند.
🔘 مساله استاندارد دوگانه مساله مهمی است، ولی آنکه باید استاندارد بپذیرد، صدا و سیما است. مقررات خودساخته و سختگیرانهای که صدا و سیما اعمال میکند و روز به روز هم شدیدتر میشود، باعث راندن همزمان مخاطب و هنرمندان شده است و پیامدهای مرگبار آن را در چند ماه اخیر دیدیم. صدا و سیمایی که باید میانجی مردم و نظام باشد، اکنون مردم را کامل رها کرده و دیگر کاهش مخاطب مسالهاش نیست، چه در خبر، چه در فیلم و سریال و چه در برنامههای سرگرمکننده دیگر. (آمار مخاطبان سیما در سه دهه اخیر را مرور کنید.)
سازمان باید به مخاطب برگردد نه اینکه مخاطب را به زور انحصار و فیلتر پای تلویزیون بنشاند. و شایسته آن است که سازمان باید از هر برنامه داخلی که مخاطب را به جای شبکههای ماهواره، پای برنامههای ساخت ایران بنشاند، استقبال کند و مشوق و مبلغ آنها باشد، نه رقیب آنها.
🔘 شبکه نمایش خانگی، دست از هدایت «صرف» مردم برداشته و سرگرمی هم برایش مهم است. موضوعات سریالهای شبکه نمایش خانگی را با سریالهای تلویزیون مقایسه کنید. در همین یک سال اخیر، خاتون، پوست شیر و شبکه مخفی زنان را بگذارید کنار سریال در حال ساخت حضرت موسی. شناخت بهتر حضرت موسی، کدام مساله جامعه ایران را حل میکند و به قیمتی، و چرا باید هزینه گزاف سریالسازی بجای عباس میرزا و شاهعباس، صرف حضرت موسی شود؟
🔘 در باره هزینههای سریالهای شبکه نمایش خانگی هم هر چند نگرانی آقای اسفندیاری، قابل تامل و مهم است، اما هر وقت صدا و سیما هزینههای برنامهسازی خود را شفاف اعلام کرد، میتواند در باره پول کثیف دیگران معترض باشد.
@javadimr
محمدرضا جوادی یگانه
▪️اصل موضوع در مخالفت صدا و سیما با پلتفرمها، تلاش صدا و سیما برای ادامه انحصار است بیتوجه به نارضایتی مخاطب. و چون مخاطبان، به شبکه نمایش خانگی رو آوردهاند صدا و سیما تلاش دارد یا شبکه نمایش خانگی را به یک شبکه تلویزیونی تبدیل کند (همانقدر عبوس و سختگیر و بیمخاطب) یا آن را تعطیل کند.
اخیرا رئیس سازمان صدا و سیما نامهای به رئیس جمهور نوشته و به بهانه آنکه سریال در حال پخش سقوط از پلتفرم فیلیمو، مجوز ساترا را نداشته، تقاضای فیلتر کردن فیلیمو و حذف این سریال از تمامی پلتفرمها را کرده است (اینجا). شهاب اسفندیاری، رئیس دانشگاه صدا و سیما در توییتر، از نامه جبلی دفاع کرده است (اینجا). این متن کوتاه، پاسخ به استدلالهای آقای اسفندیاری است.
🔘 مساله اصلی مقابله ساترا با پلتفرمها، تلاش صدا و سیما برای ادامه انحصار است بیتوجه به نارضایتی مخاطب و چون مخاطبان، به شبکه نمایش خانگی رو آوردهاند صدا و سیما تلاش دارد تا یا شبکه نمایش خانگی را به یک شبکه تلویزیونی تبدیل کند (همانقدر عبوس و سختگیر و بیمخاطب) و یا آن را تعطیل کند.
🔘 مساله استاندارد دوگانه مساله مهمی است، ولی آنکه باید استاندارد بپذیرد، صدا و سیما است. مقررات خودساخته و سختگیرانهای که صدا و سیما اعمال میکند و روز به روز هم شدیدتر میشود، باعث راندن همزمان مخاطب و هنرمندان شده است و پیامدهای مرگبار آن را در چند ماه اخیر دیدیم. صدا و سیمایی که باید میانجی مردم و نظام باشد، اکنون مردم را کامل رها کرده و دیگر کاهش مخاطب مسالهاش نیست، چه در خبر، چه در فیلم و سریال و چه در برنامههای سرگرمکننده دیگر. (آمار مخاطبان سیما در سه دهه اخیر را مرور کنید.)
سازمان باید به مخاطب برگردد نه اینکه مخاطب را به زور انحصار و فیلتر پای تلویزیون بنشاند. و شایسته آن است که سازمان باید از هر برنامه داخلی که مخاطب را به جای شبکههای ماهواره، پای برنامههای ساخت ایران بنشاند، استقبال کند و مشوق و مبلغ آنها باشد، نه رقیب آنها.
🔘 شبکه نمایش خانگی، دست از هدایت «صرف» مردم برداشته و سرگرمی هم برایش مهم است. موضوعات سریالهای شبکه نمایش خانگی را با سریالهای تلویزیون مقایسه کنید. در همین یک سال اخیر، خاتون، پوست شیر و شبکه مخفی زنان را بگذارید کنار سریال در حال ساخت حضرت موسی. شناخت بهتر حضرت موسی، کدام مساله جامعه ایران را حل میکند و به قیمتی، و چرا باید هزینه گزاف سریالسازی بجای عباس میرزا و شاهعباس، صرف حضرت موسی شود؟
🔘 در باره هزینههای سریالهای شبکه نمایش خانگی هم هر چند نگرانی آقای اسفندیاری، قابل تامل و مهم است، اما هر وقت صدا و سیما هزینههای برنامهسازی خود را شفاف اعلام کرد، میتواند در باره پول کثیف دیگران معترض باشد.
@javadimr
Twitter
نامهی رئیس صدا و سیما به رییس شورای عالی فضای مجازی، نامهی یک دستگاه فرهنگی علیه یک شرکت خصوصی نیست. بحث «بخش خصوصی» در این ماجرا اساسأ شوخی است. این نامه اعتراض بخشی از حاکمیت علیه بخش دیگری از حاکمیت است. موضوع هم روشن است: نمیتوان در حکمرانی فرهنگی…
👍5