رویای ایرانی - جوادی یگانه
1.1K subscribers
176 photos
52 videos
26 files
248 links
نوشته‌های محمدرضا جوادی یگانه
Download Telegram
جوان ایرانی، گوشت دم توپ براندازان

چند روز پیش‌تر (اینجا)، نظرم را در باره محاکمه خشونت معترضین نوشته بودم و اینکه علاوه بر مراعات قواعد محاکمه عادلانه، بررسی علل اعتراضات و محاکمه آنها که با گفته‌ها و اعمالشان مردم را تحقیر و عصبانی کردند اولویت دارد. از نظر من، مردم حق اعتراض دارند و کسی نباید با مردم معترض، برخورد خشن داشته باشد.
اما در اعتراضات اخیر، براندازان اصرار بر خشونت کور و خرابکاری شرافتمندانه! دارند و در حالی که خود در خارج از کشور، بر ساحل آرامش نشسته‌اند، مردم ایران را به باتلاق خشونت بیشتر تهییج می‌کنند: به مردم آموزش می‌دهند در خیابان و اتوبان میخ بریزند تا لاستیک کامیون‌هایی که به اعتصاب نپیوسته‌اند پنچر شود، مغازه‌هایی را که اعتصاب نمی‌کنند تهدید به آتش زدن می‌کنند، و نیز مردم را به برخورد خشن با ماموران و لباس‌ شخصی‌ها تشویق می‌کنند. (البته نحوه برخورد ماموران با معترضین از ابتدا درست نبوده است و من آن را تایید نمی‌کنم.)
این تحریک مردم از طریق رسانه‌های اجتماعی و شبکه‌های ماهواره‌ای، منجر شده به چند مورد قتل دسته‌جمعی، از جمله قتل دسته‌جمعی مرحوم روح‌االله عجمیان در کرج. اکنون که محاکمه عاملان آن قتل در جریان است، رسانه‌های برانداز، عمل متهمان را به قتل را با توصیفاتی ساده‌ای چون: مرگ مامور بسیجی، کتک زدن پروژه بسیجی یا حتی تعبیر عامی چون حوادث چهلم مرحوم حدیث نجفی بیان می‌کنند، و این امر نشان از آن دارد که براندازان نمی‌خواهند مخاطبانشان در ایران متوجه پیامدهای کاری که می‌کنند بشوند.
گوشت دم توپ (Cannon fodder)، واژه ای است برای نامیدن افراد و سربازان بی‌ارزش که در صف نخست حمله در جنگ‌ها استفاده  و بنوعی به عنوان سرباز یک بار مصرف شناخته می‌شدند. در این روش سربازان بی‌ارزش تر و کم‌تجربه‌تر که خرج کمتری برای آموزش آنها نسبت به سربازان حرفه‌ای شده است، آگاهانه توسط فرماندهان خود در صف اول حمله قرار میگیرند، با قبول شانس اینکه تلفات زیادی متحمل خواهند شد تا آتش و انرژی دشمن را مصروف خویش سازند، تا زمانی که سربازان حرفه‌ای تر و با‌ارزش‌تر از راه برسند و دشمن خسته را از پای درآورند. (انجمن میلیتاری)
رسانه‌های برانداز برای پیشبرد پروژه خود، که برانداختن نظام جمهوری اسلامی «به هر قیمتی» است، و از جوانان ایرانی به عنوان گوشت دم توپ یا سرباز یک‌بار مصرف استفاده می‌کنند.
👎6👍5
⭕️این معارضان، محارب نیستند

🔻حرکتهای اعتراضی در نظام اسلامی که به خشونت می‌انجامد، دو گونه است:
الف) خشونت هایی که توسط گروهها و سازمانهای مسلح انجام می‌شود. سازمانهایی که به هدف براندازی حکومت و یا ضربه زدن به آن از راه به قتل رساندن افراد موثر حکومت تشکیل می‌شود.
ب) خشونت هایی که توسط افراد معترض پراکنده-- که چه بسا در اثر فقدان فضای اعتراض مسالمت آمیز و یا کم تحملی حکومتها-- انجام می‌شود. افرادی که وابستگی به یک سازمان عملیات مسلحانه ندارند و صرفا در جریان حرکت اعتراضی مردمی، دست به خشونت زده و موجب قتل و یا آسیب برخی عناصر حکومتی می‌شوند.

🔻نوع اول در فقه "فئه باغیه" نامیده می‌شود و حکومت موظف است با آنها قتال نموده و سازمانشان را منهدم سازد.
ولی نوع دوم مشمول حکم باغی نیستند و برخورد با آنها متفاوت است.
شیخ طوسی و به تبع او فقهای دیگری، حکم "بغی" را به گروه اول اختصاص داده اند: یعتبر فی جریان حکم البغاه کونهم فی منعه و کثره لایمکن کفهم و تفریق جمعهم الا بالاتفاق و تجهیز الجیوش و القتال، فاما ان کانوا نفرا یسیرا کالواحد و الاثنین و العشره و کیدهم ضعیف لم یجر علیهم حکم اهل البغی. صاحب جواهر همین نظر را تایید می‌کند.

🔻برای تبیین این تفاوت استناد شده به ماجرای اقدام ابن ملجم در ترور امیرالمومنین که حضرت در زمان جراحت، توصیه به احسان به ابن ملجم نمودند و سفارش کردند که در صورت مرگ، فرزندان، او را عفو کنند!
إِنْ أَبْقَ فَأَنَا وَلِيُّ دَمِي وَ إِنْ أَفْنَ فَالْفَنَاءُ مِيعَادِي وَ إِنْ أَعْفُ فَالْعَفْوُ لِي قُرْبَةٌ وَ هُوَ لَكُمْ حَسَنَةٌ فَاعْفُوا أَ لاٰ تُحِبُّونَ أَنْ يَغْفِرَ اَللّٰهُ لَكُمْ (نامه ۲۳ نهج البلاغه)
این سخن امیرالمومنین گویای آن است که اگر معترضی دست به سلاح هم ببرد و شخص امام معصوم را هم به قتل برساند مشمول حکم بغاه ( ویا محاربان) نیست و:
اولا: جنایت او در حوزه حقوق خصوصی مطرح می‌شود و مجازات او به عنوان قصاص بوده و در اختیار اولیای دم می‌باشد و نباید آن را مصداق محاربه تلقی نموده و کیفر را وظیفه حکومت دانست.
ثانیا: در برابر همین افراد جنایتکار و قاتل هم عفو و گذشت از سوی اولیای دم، پسندیده بوده و بر قصاص ترجیح دارد.

🔻از سوی دیگر باید توجه داشت که بلحاظ مبانی فقهی به هر کسی که علنا مبادرت به قتل دیگری می‌کند "محارب" اطلاق نمی‌شود. در قرآن کریم  قبل از آنکه مجازات محارب بیان شود "فساد فی الارض" به موضوع آن افزوده شده، یعنی "محاربی که مفسد فی الارض" است دارای آن مجازات است:
«إِنَّمَا جَزَ ٰ⁠ۤؤُا۟ ٱلَّذِینَ یُحَارِبُونَ ٱللَّهَ وَرَسُولَهُۥ وَیَسۡعَوۡنَ فِی ٱلۡأَرۡضِ فَسَادًا أَن یُقَتَّلُوۤا۟ أَوۡ ....»[سوره مائده/٣٣]
از این رو فقهای بزرگ به قید "فساد فی الارض" در تفسیر محاربه توجه داشته اند مثلا صاحب جواهر پس از آنکه محاربه را به سلاح کشیدن برای ایجاد رعب و خوف در مردم می‌داند، این قید را اضافه می‌کند که: بگونه ای که "قصد فساد فی الارض" تحقق داشته باشد: علی وجه یتحقق به صدق اراده الفساد فی الارض. وی در ادامه تاکید می‌کند که در صدق محاربه قصد رعب و وحشتی ملاک است که موجب فساد فی الارض باشد: و المدار علی قصد الاخافه الذی یتحقق به الفساد فی الارض(جواهرالکلام/ج۴۱/ص۵۶۴ و ۵۶۶)
همین نکته مورد توجه علامه طباطبایی نیز بوده است، او می‌گوید: "سعی برای فساد در زمین" معنای محاربه را مشخص می‌کند از قبیل راهزنانی که امنیت عمومی را مختل می‌سازند، پس صرفا  محاربه کافی نیست، چه اینکه هرگز رسول خدا با کفاری که می‌جنگیدند، پس از پیروزی چنین رفتاری نداشت و آنها را اینگونه مجازات نمی‌کرد.(المیزان/ج۵/ص۳۲۶)

🔻اینک باید تامل نمود و پاسخ داد: آیا کسانی که قصد اخلال در امنیت عمومی نداشته و صرفا در اعتراض به حکومت، دست به رفتارهای خشن می‌زنند و یا مرتکب قتل یا جرح نسبت بخصوص ماموران حکومتی می‌شوند، کارشان مصداق "یسعون فی الارض فسادا" بوده مستحق مجازات محارب هستند و یا تحت عناوین دیگری مجازات شده و کیفرشان متفاوت از محارب است؟
فراموش نکنیم که محارب و مفسد فی الارض از جنس قطاع الطریق و اشرار خون آشام است که در صدد قتل و غارت مردم است، او با نظام سیاسی مشکل ندارد و در هرحکومتی بدنبال شرارت است ولی معترض قانون شکن در برابر حکومت موضع دارد و بدنبال استقرار نظم دیگری است و به این دلیل است که این دو کاملا از دو جنس متفاوتی هستند
او با مردم طرف است و این با یک نظم سیاسی خاص و یا با یک شخص در راس آن، طرف است.
در محاربه حاکم از "امنیت مردم" در برابر سلاح بدستان دفاع می‌کند ولی در اینجا به عکس، معترض در برابر مردم نیست بلکه با حاکم معارضه داشته و حاکم با مجازت وی، از "امنیت خود" دفاع می‌کند.
در فقه این جرائم تفکیک شده و مجازات آنها متفاوت است.

@mohammadsorooshmahallati
👍1
‏تعجیل در اعدام ⁧ #محسن_شکاری⁩ بدون ارائه دلایلی که افکار عمومی را قانع کند که هم اعدام ضرورت داشته و هم همه جوانب مساله دیده شده و محکوم از همه حقوق قانونی خود برخوردار بوده؛

‏در کنار عدم محاکمه عوامل شکل‌گیری اعتراضات و عوامل تشدیدکننده آن؛

‏و عدم بررسی فوری عوامل کشتن و نابینا کردن و جراحت تعداد زیادی از معترضین؛

‏تنها بر شدت خشم مردم افزوده.

‏لا یسرف فی القتل، در گرفتن جان مردم احتیاط کنید.
انجماد نظام سیاسی و خودمختاری دولت از جامعه

نوربرت الیاس، جامعه‌شناس آلمانی، در دو کتاب «جامعه‌ درباری» و «فرایندهای متمدن شدن»، به عدم انعطاف دربار پادشاهی فرانسه به عنوان یکی از علل انقلاب فرانسه اشاره می‌کند. او دربار لوئی چهاردهم (۱۶۴۳-۱۷۱۵) و لوئی شانزدهم (۱۷۷۴-۱۷۹۲) را با هم مقایسه می‌کند و می‌نویسد که در زمان لوئی چهاردهم «سازوکار پادشاهی» انعطاف‌پذیر بود. اما هر چند در زمان لوئی شانزدهم، ویژگی‌های اساسی ساختار سیاسی هنوز مانند زمان لوئی چهاردهم بود،‌ اما ساختار سیاسی «منجمد شده بود». به نظر او نخبگان حاکم، در دامی از امتیازات که به‌دقت‌پهن‌شده بود، گرفتار شده بودند و هر یک مراقب دیگری شده بود. از این دام به قفس طلایی (gilded cage) هم تعبیر می‌شود. از آنجا که در زمان لوئی شانزدهم، هر اصلاحی، ساختار امتیازات و قدرت موجود یک نخبه را در ارتباط با نخبگان دیگر تهدید می‌کرد، هیچ اصلاحی متصور و ممکن نبود. از نظر الیاس، در زمان لوئی شانزدهم، همه ارکان حکومت ناگزیر از تبعیت از تشریفات درباری و سازوکار پادشاهی بودند. در آن زمان،‌ هر اقدام و ژست، نمادی از امتیازات یک شخص یا خانواده بود و سرپیچی از رعایت تشریفاتی که آن اقدام و ژست بخشی از آن بود،‌ ممکن بود نارضایتی و مقاومت شدید سایر گروه‌ها و خانواده‌های صاحب امتیاز را برانگیزد.


با الهام از ایده کلی الیاس،‌ و بدون قصد مشابهت‌سازی سیاسی‌، و تنها با برجسته‌سازی فرایند انجماد نظام سیاسی به عنوان یکی از علل عدم تغییر، می‌توان در باره امکان یا عدم امکان تحول در نظام سیاسی ایران سخن گفت.  

آنچه امکان تغییر در یک نظام سیاسی را ممکن می‌کند، چرخش‌های منبعث از انتخاب مقامات و کارگزاران  توسط مردم در انتخابات سیاسی است که تامین‌کننده نظر مردم بر اساس درک آنها از منافع ملی،‌ جمعی،‌ مدنی و صنفی، و تغییرات درک آنها از این منافع است. تفکیک قوا برای کنترل قوا توسط یکدیگر طراحی شده، و با رسانه‌های آزاد و مستقل از حکومت به عنوان رکن چهارم دموکراسی تقویت شده است. همچنین ورود آزادانه و عادلانه متخصصان در پست‌های کارشناسی و تخصصی، نظام بوروکراسی را برای تصمیمات سنجیده یاری می‌رساند و بعلاوه نظام بوروکراسی را با تغییرات اجتماعی به آرامی همراه می‌کند.

به گمان من، در غیاب عناصر ذکرشده در بالا، نظام سیاسی ایران پس از انتخابات ۱۴۰۰، به بهترین تسهیمِ منافع برای همه وفاداران،‌ و تنها
برای وفاداران، رسیده و از این رو، صُلب شده است. هر بخش از اقدامات و آرمان‌های نظام، با خواست بخشی از این وفاداران پیوند خورده است. از این رو، هر تغییری در نظام سیاسی، این تعادل و موازنه میان وفاداران را بر هم می‌زند و لذا امکان تغییر در نظام سیاسی، متصور نیست. تحت چنین شرایطی، اختلال در نظام به چشم و نظر کارگزارانِ واردشده در سازوکار امتیازات، نمی‌آید و آن را بخشی از روند طبیعی عملکرد نظام یا ساخته بیگانگان تعریف می‌کنند.

اکنون در فقدان سازوکارهای متعادل‌کننده دولت بر اساس نظر مردم‌، یعنی در حالت خودمختاری دولت از جامعه، بین اکثریت ناراضی جامعه و نظام سیاسی، ارتباط نظام‌مند برقرار نیست،‌ و منافع و علائقشان و تعلقاتشان از هم جداست،‌ زبانشان نیز با هم تفاوت می‌کند. به همین دلیل است که نظام سیاسی نیازی به تغییر احساس نمی‌کند. اگر تغییری هم ایجاد کند، تغییر در افراد است و نه تغییر در سازوکارها و ساختارها، به‌گونه‌ای که نظر اکثریت ناراضی جامعه هم در آن لحاظ شود.
‏در باره شکل‌گیری و اوج‌گیری سریع اعتراضات، دلایل فراوانی مطرح شده، اما تداوم سه ماهه آن یک علت اصلی دارد: عملکرد نظام در برخورد با اعتراضات.

‏حامیان رسانه‌ای معترضین، «تنها» تصمیم‌ها،تحلیل‌ها و واکنش‌های مسئولین را برجسته می‌کنند و پخش می‌کنند؛تا مردم را عصبانی‌تر و مصمم‌تر کند.

‏روی واکنش‌های نظام (که تابحال چندان متفاوت از قبل نبوده) به دقت حساب کرده‌اند، و با برجسته‌ کردن و بزرگ‌نمایی و بیان بخشی از واقعیت، و‌ کمرنگ ‌کردن یا بی‌توجهی به وجوه دیگر، چنین نشان می‌دهند که اعتراض‌ها، صرفا واکنش مردم به عملکرد نظام است.
فیلم رهاسازی: تاریخ شرم و رویای رهایی

منتشرشده در روزنامه اعتماد. ۲۴ آذر

رمان کلبه عمو‌ تُم داستان رنج بردگی است و شرم از آن رنج و تلاش برای رهایی از آن شرم. و همه آن داستان تخیلی ، ده سال بعد (۱۸۶۳) در یک عکس واقعی خلاصه شد. تصویر پیتر گوردن، برده فراری، به نماد بردگی تبدیل شده بود، رمانی در قالب یک عکس، تخیلی که به واقعیت پیوسته بود. فیلم رهاسازی (۲۰۲۲)‌ روایت سینمایی این عکس است.
@javadimr


https://bit.ly/3UOribX
رویای چینی - تمدن چینی

نوشته محمدرضا اسلامی در خبرآنلاین

در تمام این سالهای اخیر از دل تمدن نوین چینی یک «رمانِ» ماندگار خارج نشده؛ یک فیلمنامه و اثر سینمایی عالمگیر تولید نشده؛ یک اثر موسیقایی که بین المللی شود تولید نگردیده است. یک «شبکه تلویزیونی» یا روزنامه فاخر که در عرصۀ فرهنگ/سیاست، تحلیگرانِ زبده و خبره داشته باشد شکل نگرفته است.

از هر آنچه که به جوششهای انسانی و خلاقیت انسانی مرتبط می شود هیچ «آثار جدی» ای از میان تمدن نوین چین بیرون نیامده است. هیچ تحلیلگرِ چینی در سطح فرید زکریا، یووال نوح هراری یا نویسنده ای در سطح هاروکی موراکامیِ ژاپنی بیرون نیامده است. از تمدن نوین چینی در این سالها تنها یک چیز بیرون آمده است و آن «کالا » است.

مدیرعامل سابق پاناسونیک، آقای ماتسوشیتا (که از شخصیتهای برجسته در اقتصاد و صنعت ژاپن بود) کتابی نوشت و نام آن کتاب را گذاشت «نخست انسان سپس کالا». پیرمردی که مجموعه معظم پاناسونیک را از یک کارگاه سیم کشی سه نفره بنیان نهاد، در کتابی که محصول تجربه عمرش بود بر اهمیت «انسان و منابع انسانی» تاکید کرد و به اصول بنیادی سرشت انسان اشاره کرد. در تمدن ژاپنی (به رغم آن نظم سخت پادگانی) اما احترام به انسان و پرداختن به «جوهره خلاقیت انسانی» امری فراموش شده نبود. اما در تمدن چینی، «اصالت» به کالاست و از همینجاست که شاهدیم ازدل تمدن نوین چین، نه موسیقی بیرون آمده، نه شعر، نه رمان، نه سینما، نه هر چیزی و هر امری که به نحوی از انحاء به جوهرۀ خلاقیت بشری مرتبط باشد. از دل تمدن چینی، فقط «کالا» بیرون آمده. کالا و کالا. کانتینر و کانتینر. کشتی و کشتی.

(بقیه متن را در لینک زیر بخوانید).
@javadimr

https://www.khabaronline.ir/amp/1706275/
👍2
مجازات فرهنگ و هنر و پیامدهای آتی آن
در باره واکنش‌های به اظهارنظر حمید فرخ‌نژاد

حمید فرخ‌نژاد پس از آنکه قسط آخر بازی‌اش در سریالی در شبکه خانگی را گرفت، از ایران رفت و ظاهرا با توجه به موضع‌گیری او، سریال هنوز تولیدنشده،‌ متوقف‌شده تلقی می‌شود.

در این سه‌ماهه، برخی هنرمندان حجاب خود را کنار گذاشتند یا در باره اعتراضات نظر دادند. واکنش نظام فرهنگی به این رفتارها، منع بود،‌ ممنوعیت پخش فیلم یا سریالی که آن هنرمند در آن نقش داشته است. اما به نظرم جدای از اینکه افراد حق اعتراض و اظهار نظر دارند و برای ممنوعیت‌های اجتماعی به دلیل اظهارنظرشان، دادگاه صالحه باید تصمیم بگیرد، دو نکته مهم است.

اول اینکه اثر متعلق به بازیگر یا کارگردان نیست، بلکه مالک اثر فرد دیگری است و تنبیه مالک اثر بخاطر رفتار فردی دیگر، منصفانه نیست.

دوم اینکه به نظرم این مساله دامی است که پیش پای مسئولان فرهنگی و هنری کشور پهن شده تا برخوردهای تندی با یک اثر، به دلیل رفتار یا گفتاری بیرون از خود اثر داشته باشند. فرق است بین کشف حجاب در فیلم و کشف حجاب بازیگر بیرون از فیلم، و این نظر من در باره رفتارها و سخنان بیرون از فیلم و سریال است.

نتیجه چنین رفتارهایی، تضعیف فرهنگ و هنر در ایران است که اتفاقا از موفق‌ترین بخش‌های جامعه ایران و باعث سربلندی ایران در جهان است. یادمان نرفته که با بیرون رفتن مرجعیت رسانه‌ای از داخل به خارج کشور،‌ چه زیان‌هایی وارد شد. این اقدام، ادامه همان رفتار است، ‌این بار به جای رسانه، هنر را نشانه گرفته است. متوجه تندروی‌هایی باشیم که پیامدهایی تاسف‌بار به دنبال خواهد داشت و از الان جلوی آن را بگیریم.

@javadimr
👍3
‏برنده اصلی جام شد قطر، با عبایی که به تن مسی کرد و در تمام تصاویر این قهرمانی، عبای مسی هم خواهد بود.
👌2👍1
رزمندگان جنگ ترکیبی بودند از عارفان و پهلوانان. پهلوانی در جنگ، ادامه سنت‌های لوتی‌گری و جوانمردی بودند و بهترین کتابی که من از خاطرات پهلوانان در جنگ به یاد دارم، کوچه نقاش‌ها است خاطرات سیدابوالفضل کاظمی،‌ فرمانده گردان میثم که امروز درگذشت.خدا رحمتش کند.

یک بخش از کوچه نقاش‌ها خیلی جالب است، خاطراتش از زمانی است که مجروح شده و در بیمارستانی در اصفهان بستری است. بخوانید:

یک روز یک بابایی از همان مریض‌های بیمارستان به عیادتم آمد. لباس فرم بیمارستان تنش بود. میان سال بود و می‌لنگید. گفت: «سلام. حاجی! کجا مجروح شدی؟» همین جوری گفتم: «فتح المبین.» «ای بابا، ما هم یک خورده این ورتر.» آن روز یک جوری ردش کردم و رفت طرف، از آن سریش‌ها بود. فردا دوباره آمد و گفت: «حاجی خیلی آشنایی». – یا علی. – کجا مجروح شدی؟ - یک جایی. چرا می‌پرسی؟ - جون من بگو کجا مجروح شدی؟ - من اصلا جبهه نبودم. – پس کجا بودی؟ - پریشب رفته بودم کافه‌ی افق طلایی، دعوام شد، یک نفر با قمه زد تو شکمم. – اِ... پس چرا تو رو آورده اند اینجا؟ اینجا جای جانبازان جنگه. – این بیمارستان مال فامیلمونه. شما هم قمه خورده‌ای؟ - نه حاجی، نه... قربونت... خداحافظ. (کاظمی، 1389: 250)


@javadimr
🔺از مارادونا تا مسی و از صدام تا آل ثانی

این تصویر سوررئال نمادی از جهان امروز است:
لیونل مسی ملبس به عبای عربی در کنار امیر قطر
هم نشینی جام جهانی و عبای " بشت "، جامە ی زربفت شترنشانی که در دربارهای سلطنتی عرب و مجالس ثروتمندان پوشیده می شود، گویای این است که قلب جهان عرب نه در قاهره و دمشق و بغداد، بلکه در دوحه و دبی و ریاض می تپد.
نماد جهان عرب دیگر نه رهبران انقلابی چون ناصر و صدام و قذافی، بلکه تاجران و مدیران مالی دشداشه پوشی هستند که دنیا را بهتر از اسلافشان می شناسند.
آن سوی معادله هم تغییر کرده:
مسی بر خلاف مارادونا "مسیح مرفه آمریکای لاتین " که با رهبران سوسیالیست نرد عشق می باخت، ابایی از زیر عبا رفتن ندارد.
همانگونه که تجربه حکمرانی انقلابی های عرب و آمریکای لاتین، تمثیلی از "خودویرانگری" مارادوناست، کسی که به تن خود رحم نکرد و جوانمرگ شد!
قطر و امارات نه مدینه فاضله، بلکه فعلا " کشوردارهای " خوبی هستند که به سرزمین شان رحم و یحتمل روزی می آید که به فضیلت آزادی و دمکراسی هم برسند!
کمتر کسی بدون سربازی و داشتن شغل و آتیه زن می گیرد، کشورداری خوب هم اینگونه است!
#صلاح_الدین_خدیو
@sharname1
زن، زندگی، آزادی: آشوب در خواب زمانه

محمدرضا کلاهی

محمدرضا کلاهی، جامعه‌شناس و عضو هیات علمی موسسه مطالعات فرهنگی و اجتماعی وزارت علوم است. او در یادداشتی که شنبه ۲۶ آذر در روزنامه اعتماد نوشته، نگاه متفاوتی به اعتراضات اخیر داشته است و آن را از منظر «اثر زمانه» period effect بررسی کرده است.

«نمادين‌ترين ايماژي كه در اين آشوب توليد شد، تصوير دختري است با موهاي آزاد كه روسري در هوا مي‌چرخاند. پوشش موي زن در اين سال‌ها نماد اصلي غلبه معنويت و روحانيت بر ماديت و جسمانيت بوده است و اكنون آزادي مو، نمادي است از آزادي جسم از روح به‌طور كلي. به اين ترتيب زن جديد با انسان جديد پيوند مي‌خورد و يكي مي‌شود؛ يا انسان جديد از بطن زن جديد است كه مي‌تواند متولد شود. اين آشوب، فغانِ همين زايمان است. زايمان انساني ديگر از بطن زني ديگر. گاهي اين آشوب را مسيري دانسته‌اند به سمت هرزگي و شهوت‌راني . اينها فريادِ هراس و اعتراض انسان قديم است از ترس چشم گشودن بر انسان جديدي كه او را غافلگير كرده است. آنچه در گفتمان رايج، هرزگي و شهوت‌راني‌اي دانسته مي‌شود كه معنويت و اخلاق را به زوال مي‌كشاند، از منظر «انسان جديدِ» در حال تولد، احساس و غريزه سركوب شده‌اي است كه سربرآورده تا حق خود را از عقلانيت و غير جسمانيت بگيرد. خيزشِ «زندگي» است عليه «زندگي پس از مرگ».»
ادامه یادداشت را این‌جا بخوانید.

@mohammadrezakolahi

لینک یادداشت در روزنامه اعتماد
👍3
‏هر کس هر قدر نفوذ و اعتبار دارد، باید بکار بندد تا خشونتی نباشد، خونی ریخته نشود (و صاحبان خون از حقشان بگذرند) و کسی در زندان نماند، به دلیل اعتراضات.

نامه دانشگاهیان و جامعه‌شناسان برای آزادی دکتر سعید مدنی و‌ محمدرضا جلایی‌پور، حضور سینماگران مقابل زندان اوین برای آزادی ترانه علیدوستی و نامه دکتر ولایتی برای جلوگیری از اعدام دکتر قره‌حسنلو از این دست است.
جنبشی به نام انسان

جامعه‌شناسی اعتراضات در میزگرد شماره اخیر مجله آگاهی نو، با حضور محمدرضا جوادی یگانه و عمادالدین باقی. مصاحبه از سرگه بارسقیان در تاریخ ۱۸ آبان ۱۴۰۱.


روحانیت مهیای این لحظه نبوده و به خاطر وسعت حادثه نمی‌تواند موضع‌گیری کند،‌به این دلیل که نشانه‌های تغییر، سرکوب شده و دیده نشده است.. آنچه رخ داده نسبت جامعه ایران را با دین تغییر می‌دهد و اتفاقا وقایع و مواضع سیاسی ذیل این تغییر تعریف خواهد شد. به عبارتی موضوع فراسیاسی است؛ اجتماع در سطح بالاتری از سیاست قرار می‌گیرد و سیاست از پیامدهای تغییرات اجتماعی متاثر می‌شود. به تعبیر بوردیو ، همه چیز اجتماعی است. جامعه امروز ایران در حال جوشیدن است که از درون آن چیز تازه‌ای خلق خواهد شد. اعتراض به مرگ مهسا امینی گرچه در لحظه اتفاق افتاد اما پیشینه و زمینه داشت و آنچه خلق کرد یک جامعه پویا بود که بویژه در روزهای اول شعار و نمادی جهانی داشت که کسی با آن مخالفت و مقابله نمی‌کرد. این شعار اصلا مقابله‌پذیر نیست. این آغاز تغییرات بزرگ خواهد بود که دیگر ساحت‌ها را هم دگرگون می‌کند. من البته به جامعه ایران امیدوارم. رخدادهای اخیر یک رویداد بزرگ اجتماعی است؛ و هدف از این جنبش زندگی است، لذا باید دوباره به سیاست زندگی رجوع کرد.


@javadimr

http://bit.ly/3Wvy1ZE
‏اگر قوه قضاییه مخالف تبصره ماده ۴۸ است، رسما بخشنامه کند «تمام وکلای پروانه‌دار»، از نظر رئیس قوه قضاییه، صلاحیت رسیدگی به پرونده‌ دستگیرشدگان اعتراضات اخیر را «در مرحله دادگاه» دارند. در اولین فرصت هم لایحه‌ای جدید برای حذف یا اصلاح تبصره، از طریق دولت ارسال
کند.

تشکیک در قانون، مقدمه تغییر قانون است.

پی‌نوشت: ماده ۴۸ قانون آیین دادرسی کیفری اشعار می دارد که: «با شروع تحت نظر قرار گرفتن، متهم می‌تواند تقاضای حضور وکیل نماید. وکیل باید با رعایت و توجه به محرمانه بودن تحقیقات و مذاکرات، با شخص تحت نظر ملاقات نماید و وکیل می‌تواند در پایان ملاقات با متهم که نباید بیش از یک ساعت باشد ملاحظات کتبی خود را برای درج در پرونده ارائه دهد.» در تبصره این قانون که مصوب سال ۱۳۹۲ است آمده: «تبصره - در جرائم علیه امنیت داخلی یا خارجی و همچنین جرائم سازمان‌یافته که مجازات آنها مشمول ماده ۳۰۲ این قانون است، در مرحله تحقیقات مقدماتی طرفین دعوی، وکیل یا وکلای خود را از بین وکلای رسمی دادگستری که مورد تایید رئیس قوه‌قضائیه باشد، انتخاب می‌نمایند. اسامی وکلای مزبور توسط رئیس قوه‌قضائیه اعلام می‌گردد.»

@javadimr
در ایامی که دلار افسار پاره کرده و شبح مجازات نیابتی جنگ اوکراین بر روان مردم سایه افکنده،
و پس از گذشت سه ماه از اعتراضات مردمی،که هیچ بخشی از آن نه شنیده شد،نه اصلاح شد، و نه جبران شد؛
فعالیت مجدد سیاست‌های گشت ارشاد و قرار دادن مردم در مقابل مردم، که نمونه‌ای از آن پلمب مجتمع مهر و ماه بود و نمونه‌ای دیگر این دستور معاون استاندار، آتش تهیه اعتراضات بعدی است.
اگر اعتراضات قبلی اجتماعی بود،‌ نارضایتی اقتصادی هم در این دوره افزوده خواهد شد، و لذا اعتراضات بعدی، هم گسترده خواهد بود و هم شدیدتر.
@javadimr

https://www.entekhab.ir/fa/news/708360
روان‌شناسی تاریخی ناسیونالیسم ایرانی از نظر گراهام فولر
شهرت اصلی گراهام فولر در ایران به دلیل کتاب قبله عالم است. دو فراز مهم از مصاحبه اخیر گراهام فولر با یورونیوز فارسی با عنوان «ایران و اسرائیل بدون جمهوری اسلامی هم روابط گرمی نخواهند داشت» در باره وضعیت این روزهای ایران (اینجا) را ابتدا بخوانید، پس از آن من گزارش مختصری از کتاب قبله عالم و احساس محاصره می‌دهم، تا روان‌شناسی تاریخی ناسیونالیسم ایرانی که در مصاحبه فولر با یورونیوز هم به آن اشاره شده، شرح بیشتری داده شود.

@javadimr

bit.ly/3YUiZ1x
با رعیت صلح کن وز جنگ خصم ایمن نشین


یکی را از ملوک عجم حکایت کنند که دست تطاول به مال رعیت دراز کرده بود و جور و اذیت آغاز کرده تا به جایی که خلق از مکاید فعلش به جهان برفتند و از کربت جورش راه غربت گرفتند چون رعیت کم شد ارتفاع ولایت نقصان پذیرفت و خزانه تهی ماند و دشمنان زور آوردند.

هر که فریادرس روز مصیبت خواهد
گو در ایام سلامت به جوانمردی کوش
بنده حلقه به گوش ار ننوازی برود
لطف کن لطف که بیگانه شود حلقه به گوش

باری به مجلس او در کتاب شاهنامه همی‌ خواندند در زوال مملکت ضحّاک و عهد فریدون وزیر ملک را پرسید هیچ توان دانستن که فریدون که گنج و ملک و حشم نداشت چگونه برو مملکت مقرر شد گفت آن چنان که شنیدی خلقی برو به تعصب گرد آمدند و تقویت کردند و پادشاهی یافت گفت ای ملک چو گرد آمدن خلقی موجب پادشاهیست تو مر خلق را پریشان برای چه می‌کنی مگر سر پادشاهی کردن نداری

همان به که لشکر به جان پروری
که سلطان به لشکر کند سروری

ملک گفت موجب گرد آمدن سپاه و رعیت چه باشد گفت پادشه را کرم باید تا برو گرد آیند و رحمت تا در پناه دولتش ایمن نشینند و ترا این هر دو نیست

نکند جور پیشه سلطانی
که نیاید ز گرگ چوپانی
پادشاهی که طرح ظلم افکند
پای دیوار ملک خویش بکند

ملک را پند وزیر ناصح موافق طبع مخالف نیامد روی از این سخن در هم کشید و به زندانش فرستاد. بسی بر نیامد که بنی عمّ سلطان به منازعت خاستند و ملک پدر خواستند، قومی که از دست تطاول او به جان آمده بودند و پریشان شده بر ایشان گرد آمدند و تقویت کردند تا ملک از تصرف این به در رفت و بر آنان مقرر شد.

پادشاهی کو روا دارد ستم بر زیر دست
دوستدارش روز سختی دشمن زور آورست
با رعیت صلح کن وز جنگ خصم ایمن نشین
زان که شاهنشاه عادل را رعیت لشکرست

گلستان سعدی. باب اول
3
🔴 مساله تغییر یا مصالحه؛ نگاهی به فیلم دو پاپ به بهانه درگذشت پاپ بندیکت شانزدهم / محمدرضا جوادی یگانه


⬅️این را باید زودتر می‌نوشتم، ولی با درک تفاوت تغییر و مصالحه است که می‌توان نکته اصلی فیلم را دوباره دید: فیلم در تمجید کلیسای کاتولیک است که توانسته یک پاپ فاسد را حذف کند و آبروی کلیسای را حفظ کند. هر چند پاپ باید تا آخر (تا زمان مرگ) ادامه بدهد و رنج بکشد تا شهید بشود (مسیح از روی صلیب پایین نیامد) و مقام پاپی یک مقام مادام العمر است. اما پاپ قدیم، هر چند یک چشمش نمی‌بیند (واقعا کم‌بیناست)، اما این اندازه می‌بیند که این مقام به چشمهایی نیاز دارد که بیشتر و دقیق‌تر ببیند. بندیکت که استعفا نمی‌داد مبادا فرانسیس انتخاب شود، اکنون با آرامش خاطر استعفا می‌دهد چون فرانسیس، خود تقاضای استعفا کرده و حرفش را شنیده. فرانسیس منصب را رها کرده و خواهان تغییر در خود است وقتی نتوانسته کلیسا را تغییر بدهد، ولی حالا بندیکت است تغییر می کند (استعفا می دهد) تا کلیسا با جهان مصالحه کند. فرانسیس خود را شایسته پاپی نمی داند، چون آن زمان که باید تغییر می‌ کرده و تغییر می‌داده، مصالحه کرده است، و بخاطر همین نقد خود و رنجی که کشیده، شایسته بالاترین مقام در دنیای مسیحی شده است.
نکته مهم در فیلم در نشان دادن آن است که  چه کسی باید تغییر کند و چه کسی باید مصالحه‌ کند (یعنی تغییر را بپذیرد). تغییر در جایگاه آنکه باید تغییر کند و آنکه مصالحه، هم، روند فیلم را توضیح می‌دهد.

👇👇👇

https://fa.shafaqna.com/news/1501673/
مساله تغییر یا مصالحه
نگاهی به فیلم دو پاپ به بهانه درگذشت پاپ بندیکت شانزدهم
منتشرشده در خبرگزاری بین‌المللی شفقنا. ۱۱ دی ۱۴۰۱ (اینجا)

مصالحه یا سازش (Compromise)، حل و فصل اختلافات از طریق داوری یا با رضایت حاصل از امتیازات متقابل است؛ توافقی که از طریق تعدیل ادعاها و اصول متضاد، یا اصلاح متقابل خواسته‌ها حاصل می‌شود. به طور معمول در یک مصالحه، دو طرف تقابل توافق می کنند که امتیازاتی را بدهند. اما تغییر (Change) تبدیل شدن به چیزی متفاوت است.
فرانسیس در زمان حکومت نظامیان، می‌توانست یکی از هزاران مردمی باشد که مقابل استبداد ایستاده و کشته شده است. اما او حفظ جان مردمانش را مهمتر دانست و بخاطر آن در برابر نظامیان حاکم سر خم کرد و خواسته‌هایشان را برآورده کرد، هر چند که آنها در مقابل، کشیشان زندانی را آزاد نکردند. فرانسیس به قیمت مرگ نامزد سابقش و شکنجه کشیشان‌اش و البته طرد و تحقیر، آموخت که استبداد، مصالحه نمی‌کند، اطاعت می‌طلبد: اطاعت تام، همانگونه که ویتفوگل گفته بود. و در حکومت دیکتاتوری، گزینه مقابل تغییر و مبارزه، مصالحه نیست، تسلیم است. مصالحه بیش از آنکه سازش باشد، سازگاری است یعنی آموخته‌شدن مغلوب در برابر غالب و به تعبیر دقیق‌تر، سازشکاری است، یعنی تن دادن به خواسته‌های لایتناهی مستبد. همان که مهندس بازرگان در کتاب سازگاری ایرانی به خوبی شرح داده و نگاه منفی خود به کلمه سازگاری را نشان داده است. در زمانه استبداد، آزادی انتخاب معنا ندارد.

@javadimr
bit.ly/3CfxByN