Forwarded from شناخت
🔸 یاریگری و کار خیر در ایران و جهان
✍️ یاریرساندن به دیگران یکی از جلوههای سلامت اجتماعی و اعتماد و همدلی است. همچنین رفتار یاریگرانه نشان از تعهد اجتماعی افراد یک جامعه نسبت به دیگر همنوعانشان است.
در گزارش جهانی بنیاد کمکهای خیریه در سال 2023، یاریگری در میان مردم با سه گزاره کمک مالی به موسسه خیریه، یاری رساندن به فردناشناس هنگام نیاز و فعالیت داوطلبانه در یک سازمان سنجیده شده است.
براساس دادههای این گزارش 72 درصد از جمعیت بزرگسال جهان در سال 2022 به یکی از شکلهای ذکر شده اقدام خیرخواهانه انجام دادهاند.
میانمار، اندونزی و بریتانیا سه کشور نخست در کمک مالی به یک موسسه خیریه بودهاند. همچنین در مراکش، یمن و یونان، مردم کمترین میزان کمکهای مالی را داشتهاند.
نکته جالب توجه اینکه به طور کلی مهاجران در دنیا بیش از افراد بومی کنش حمایتی انجام دادهاند.
ایران با نمره 45 رتبه 40 را در بین کشورهای جهان داشته و بالاتر از عربستان و روسیه در شاخص یاریگری ایستاده است.
🔅 میتوان شناخت!
| اینستاگرام | توییتر | ایتا |
➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖
@shenaakht_center
✍️ یاریرساندن به دیگران یکی از جلوههای سلامت اجتماعی و اعتماد و همدلی است. همچنین رفتار یاریگرانه نشان از تعهد اجتماعی افراد یک جامعه نسبت به دیگر همنوعانشان است.
در گزارش جهانی بنیاد کمکهای خیریه در سال 2023، یاریگری در میان مردم با سه گزاره کمک مالی به موسسه خیریه، یاری رساندن به فردناشناس هنگام نیاز و فعالیت داوطلبانه در یک سازمان سنجیده شده است.
براساس دادههای این گزارش 72 درصد از جمعیت بزرگسال جهان در سال 2022 به یکی از شکلهای ذکر شده اقدام خیرخواهانه انجام دادهاند.
میانمار، اندونزی و بریتانیا سه کشور نخست در کمک مالی به یک موسسه خیریه بودهاند. همچنین در مراکش، یمن و یونان، مردم کمترین میزان کمکهای مالی را داشتهاند.
نکته جالب توجه اینکه به طور کلی مهاجران در دنیا بیش از افراد بومی کنش حمایتی انجام دادهاند.
ایران با نمره 45 رتبه 40 را در بین کشورهای جهان داشته و بالاتر از عربستان و روسیه در شاخص یاریگری ایستاده است.
🔅 میتوان شناخت!
| اینستاگرام | توییتر | ایتا |
➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖
@shenaakht_center
👍2
تمایز میان شخصیت ملی آرمانی و شخصیت ملی شایع در ایران
یادی از مرحوم دکتر سیدمهدی ثریا
محمدرضا جوادی یگانه
دکتر سیدمهدی ثریا، استاد پیشکسوت مردمشناسی ایران در ۹۵سالگی، از دنیا رفت. روحش شاد.
🔘یکی از مهمترین آثار ثریا و یکی از بهترین پژوهشها در شناخت شخصیت ایرانی، مقاله «صفای باطن؛ مطالعه ای در روابط متقابل بین چند صفت» (اینجا) است. که در سال ۱۳۷۲ در مجله پژوهشهای ارتباطی و در سال ۱۳۸۴ در کتاب او با نام «فرهنگ و شخصیت» منتشر شد. من در مقاله «خلقیات منفی ایرانیان: خصلت ملی یا وضعیت اجتماعی؟» (اینجا) خلاصهای از این پژوهش آوردهام، که به یاد آن مرحوم اینجا ذکر میکنم.
◾ماری کاترین باتسن، مردمشناس فرهنگی امریکایی، و همکاران او (شامل مردمشناسان امریکایی و ایرانی، از جمله سیدمهدی ثریا) در پژوهشی در حدود سالهای دهۀ پنجاه میلادی، به بررسی شخصیت ملّی آرمانی ایرانی پرداختهاند و روش تحقیق آنها مبتنی بر مباحثه، مصاحبه و تحلیل و نقد آثار ادبی و هنری معاصر ایران بود. مقاله «صفای باطن...» گزارشی از این پژوهش است.
به بیان آنها، شخصیت شایع یا نمایی ایرانیان عمدتاً مبتنی بر «مجموعهای از ویژگیهای منفی دربارۀ سیاستمداران و تجار» است که «به طبقات متوسط و متوسط بالای تهرانیها و اصفهانیها» منتسب میشود. این ویژگیها عبارتاند از: زرنگ، حسابگر، فرصتطلب، متظاهر، زدوبندچی، چربزبان، پشتهمانداز یا چاخان.
◾در عین حال، ایرانیان ویژگیهای مثبتی را به خود نسبت میدهند و معتقدند بعضاً خارجیها فاقد آن هستند. در اینجا با شخصی مواجه هستیم که مهربان، فروتن و متواضع است. او حساس، باعاطفه، دلسوز و خونگرم، دستودلباز، وفادار، و معتقد به عالم روحانی است. آنها، در تحلیل رفتارهای پسندیده در ایران مشاهده کردند که از نظر مردم «حضرت علی جامع تمام فضایل و سجایا در حد اعلی، یعنی دربرگیرندۀ دو قطب رفتارها و کردارهای پسندیده» یعنی «فضایل قهرمانی و روحانی» است و عنصر مشترک آن نیز «صفای باطن» است. برای بُعد روحانی، «درویشی» یا «صوفیگری» را ذکر ميکنند و برای بُعد قهرمانی «لوطیگری» یا «جوانمردی» را. به نظر باتسن، «عنصر اصلی و مشترک بین لوطیگری و درویشی، فقدان دورویی و ریاست. این همان عنصر همسانی احساس و رفتار است که باعث فارغبودن شخص از تضاد درونی میشود». بروز «صفای باطن» یعنی هستۀ اصلی هر دو مجموع فضیلتهای لوطیگری و درویشی، در جامعۀ ایران صور گوناگونی دارد.
◾هر ایرانی یک «درویش درون» دارد، اما آنها «خویشتن را دارای باطنی نیکو و یکرنگ میدانند که ضرورتهای زندگی، چندرنگی را به آنها تحمیل کرده است» و در موقعیتهای خاصی میتوان تقیه داشت و صداقت را زیر پا گذاشت. علاوه بر آنها، هر فرد باید «لوطی برای دیگران» باشد. فرد باید «برای برآوردن توقعات دیگران همیشه آماده باشد و چنانچه از کمک و یاری امتناع ورزید یا با شک و دودلی کار خویش را انجام داد، باید در انتظار ناراحتی و رنجش طرف مقابل باشد». تعارف نیز نوعی از این لوطیگری است: «در روابط روزمره اکثر تعارفات صادقانه و صمیمانه است، زیرا در این رابطۀ دوستانه، خودداری از قبول موضوع تعارف نیز ارزش اخلاقی است».
بخشی دیگری از این رفتار «شکست ظاهر» است؛ یعنی، گاهی باید احساسی بود. «در این گونه موارد، از دیگران انتظار میرود که شخص را آرام کنند و نگذارند دست به اعمالی بزند که برایش ندامت به بار میآورد». انتقامگیری در برابر «ظلمها و بیناموسیها» ذکرشده در بسیاری از فیلمهای ایرانی (مانند بلوچ و قیصر) نمونهای از این مورد است. همزمانی صفای باطن با حسابگری و زرنگی حالتی متناقض ایجاد ميکند که باتسن از آن به «تعمیق ابهام» یاد ميکند که گاه ممکن است «تظاهر به صفای باطن خود نوعی رفتار و کردار اجتماعی بشود، زیرا ممکن است تظاهر به درویشی و لوطیگری منافع سیاسی و اجتماعی در بر داشته باشد».
◾آنها در انتها نتیجه میگیرند که جایگاه بالای صداقت در ایران و وجود ناراستی گسترده در جامعه، ناامیدی گسترده ایجاد ميکند.
@javadimr
یادی از مرحوم دکتر سیدمهدی ثریا
محمدرضا جوادی یگانه
دکتر سیدمهدی ثریا، استاد پیشکسوت مردمشناسی ایران در ۹۵سالگی، از دنیا رفت. روحش شاد.
🔘یکی از مهمترین آثار ثریا و یکی از بهترین پژوهشها در شناخت شخصیت ایرانی، مقاله «صفای باطن؛ مطالعه ای در روابط متقابل بین چند صفت» (اینجا) است. که در سال ۱۳۷۲ در مجله پژوهشهای ارتباطی و در سال ۱۳۸۴ در کتاب او با نام «فرهنگ و شخصیت» منتشر شد. من در مقاله «خلقیات منفی ایرانیان: خصلت ملی یا وضعیت اجتماعی؟» (اینجا) خلاصهای از این پژوهش آوردهام، که به یاد آن مرحوم اینجا ذکر میکنم.
◾ماری کاترین باتسن، مردمشناس فرهنگی امریکایی، و همکاران او (شامل مردمشناسان امریکایی و ایرانی، از جمله سیدمهدی ثریا) در پژوهشی در حدود سالهای دهۀ پنجاه میلادی، به بررسی شخصیت ملّی آرمانی ایرانی پرداختهاند و روش تحقیق آنها مبتنی بر مباحثه، مصاحبه و تحلیل و نقد آثار ادبی و هنری معاصر ایران بود. مقاله «صفای باطن...» گزارشی از این پژوهش است.
به بیان آنها، شخصیت شایع یا نمایی ایرانیان عمدتاً مبتنی بر «مجموعهای از ویژگیهای منفی دربارۀ سیاستمداران و تجار» است که «به طبقات متوسط و متوسط بالای تهرانیها و اصفهانیها» منتسب میشود. این ویژگیها عبارتاند از: زرنگ، حسابگر، فرصتطلب، متظاهر، زدوبندچی، چربزبان، پشتهمانداز یا چاخان.
◾در عین حال، ایرانیان ویژگیهای مثبتی را به خود نسبت میدهند و معتقدند بعضاً خارجیها فاقد آن هستند. در اینجا با شخصی مواجه هستیم که مهربان، فروتن و متواضع است. او حساس، باعاطفه، دلسوز و خونگرم، دستودلباز، وفادار، و معتقد به عالم روحانی است. آنها، در تحلیل رفتارهای پسندیده در ایران مشاهده کردند که از نظر مردم «حضرت علی جامع تمام فضایل و سجایا در حد اعلی، یعنی دربرگیرندۀ دو قطب رفتارها و کردارهای پسندیده» یعنی «فضایل قهرمانی و روحانی» است و عنصر مشترک آن نیز «صفای باطن» است. برای بُعد روحانی، «درویشی» یا «صوفیگری» را ذکر ميکنند و برای بُعد قهرمانی «لوطیگری» یا «جوانمردی» را. به نظر باتسن، «عنصر اصلی و مشترک بین لوطیگری و درویشی، فقدان دورویی و ریاست. این همان عنصر همسانی احساس و رفتار است که باعث فارغبودن شخص از تضاد درونی میشود». بروز «صفای باطن» یعنی هستۀ اصلی هر دو مجموع فضیلتهای لوطیگری و درویشی، در جامعۀ ایران صور گوناگونی دارد.
◾هر ایرانی یک «درویش درون» دارد، اما آنها «خویشتن را دارای باطنی نیکو و یکرنگ میدانند که ضرورتهای زندگی، چندرنگی را به آنها تحمیل کرده است» و در موقعیتهای خاصی میتوان تقیه داشت و صداقت را زیر پا گذاشت. علاوه بر آنها، هر فرد باید «لوطی برای دیگران» باشد. فرد باید «برای برآوردن توقعات دیگران همیشه آماده باشد و چنانچه از کمک و یاری امتناع ورزید یا با شک و دودلی کار خویش را انجام داد، باید در انتظار ناراحتی و رنجش طرف مقابل باشد». تعارف نیز نوعی از این لوطیگری است: «در روابط روزمره اکثر تعارفات صادقانه و صمیمانه است، زیرا در این رابطۀ دوستانه، خودداری از قبول موضوع تعارف نیز ارزش اخلاقی است».
بخشی دیگری از این رفتار «شکست ظاهر» است؛ یعنی، گاهی باید احساسی بود. «در این گونه موارد، از دیگران انتظار میرود که شخص را آرام کنند و نگذارند دست به اعمالی بزند که برایش ندامت به بار میآورد». انتقامگیری در برابر «ظلمها و بیناموسیها» ذکرشده در بسیاری از فیلمهای ایرانی (مانند بلوچ و قیصر) نمونهای از این مورد است. همزمانی صفای باطن با حسابگری و زرنگی حالتی متناقض ایجاد ميکند که باتسن از آن به «تعمیق ابهام» یاد ميکند که گاه ممکن است «تظاهر به صفای باطن خود نوعی رفتار و کردار اجتماعی بشود، زیرا ممکن است تظاهر به درویشی و لوطیگری منافع سیاسی و اجتماعی در بر داشته باشد».
◾آنها در انتها نتیجه میگیرند که جایگاه بالای صداقت در ایران و وجود ناراستی گسترده در جامعه، ناامیدی گسترده ایجاد ميکند.
@javadimr
👍8
علی میرسپاسی:
امروز گفتگوی تازهای را با یرواند آبراهامیان معرفی میکنم. آقای کمالی و من از وی خواستیم که در باره تز دوره دکترایشان صحبت کنند. تحقیق ایشان در باره زمینه های اجتماعی حزب توده بود. این موضوع اساس کتاب ایشان است که سالهای بعد تحت عنوان «ایران بین دو انقلاب» منتشر شد. شاید بتوان گفت که نمونهای برجسته در تاریخ مطالعات تاریخ اجتماعی ایران. اگر وقت کردید این ویدیو را ببینید.
https://youtu.be/TRhZOiZGlus?si=iO7-ggAABjSatKlI
امروز گفتگوی تازهای را با یرواند آبراهامیان معرفی میکنم. آقای کمالی و من از وی خواستیم که در باره تز دوره دکترایشان صحبت کنند. تحقیق ایشان در باره زمینه های اجتماعی حزب توده بود. این موضوع اساس کتاب ایشان است که سالهای بعد تحت عنوان «ایران بین دو انقلاب» منتشر شد. شاید بتوان گفت که نمونهای برجسته در تاریخ مطالعات تاریخ اجتماعی ایران. اگر وقت کردید این ویدیو را ببینید.
https://youtu.be/TRhZOiZGlus?si=iO7-ggAABjSatKlI
YouTube
Ervand Abrahamian - Toudeh Party And Iran Between Two Revolutions
Discourses on Iranian History and Culture
Ervand Abrahamian
Professor of History, Brauch College City University of New York
Conversation Date: June 13, 2023
In Collaboration with Ali Mirsepassi and Hossein Kamaly
Supported by NYU, Iranian Studies Initiative
Ervand Abrahamian
Professor of History, Brauch College City University of New York
Conversation Date: June 13, 2023
In Collaboration with Ali Mirsepassi and Hossein Kamaly
Supported by NYU, Iranian Studies Initiative
👍4
Forwarded from آینده (عباس عبدی)
🔴در رثای مردمشناسی انسانمدار
🔺اعتماد ۲۷ آذر ۱۴۰۲
✍️عباس عبدی
🔘چهارشنبه گذشته مشغول انجام کارهای خانه بودم که یاد گفته چند روز پیش دوستی افتادم که از همنسلیهای خودم است. گفت در مراسم ختم مادرم، یادداشت تو را خواندیم. یادداشت «مادران طلایی» که نوشتن آن بدون پیشزمینه ذهنی بود. روزی پس از گذشت مدتی از فوت مادرم فکر میکردم که اگر من یادداشتنویس هستم چرا درباره مادرم ننوشتهام؟
🔘قدری به خانواده، خودم و دیگران فکر کردم و از خلال آن موضوع مناسب را برای نوشتن یافتم. اینکه ارزش افزوده فراوان نسل بزرگسال کنونی عموماً از ذره ذره وجود و از خودگذشتگی مادران ما بوده است و آن را به دقت توضیح دادم که چگونه مادرانی بیسواد توانستند چنین ارزش افزودهای را فقط با درکی غریزی و تاریخی ایجاد کنند. آن یادداشت خیلی دیده و استقبال شد و خیلیها هم، مستقیماً تشکر کردند.
🔘در فکر این بودم که بخش دوم آن را بنویسم که قولش را داده بودم؛ که دوستی اطلاع داد؛ دکتر سیدمهدی ثریا صبح سهشنبه فوت کرده است. خبر تاثر آوری بود ولی غیر منتظره نبود. چون از آخرین باری که با ایشان تلفنی صحبت کردم حس نمودم که این باید آخرین گفتوگوها باشد.
🔘به ذهنم رسید که اکنون نوبت نوشتن درباره «استادان طلایی» است. استادان نسل اول و دوم که ترویجکننده علوم گوناگون و قوام دهنده دانشگاه در این جامعه بودند. دکتر ثریا از خانوادههای اصیل طالقان است. او استاد مردمشناسی دانشگاه تهران بود که سالها پیش بازنشسته شد.
🔘بنده افتخار آشنایی با آن مرحوم را از حدود 37 سال پیش دارم. هیچ یک از اعیاد ملی و مذهبی نبود که اول وقت زنگ تلفن من یا ایشان برای تبریک گفتن شنیده نشود. او را میتوان الگوی استادان محترم، متواضع، خیرخواه، وطنپرست و با سوادی دانست که هیچگاه از همنشینی و همصحبتی با او خسته نمیشدید. گمان ندارم که زیانش به کسی رسیده باشد.
🔘او عاشق فرهنگ و ادبیات و شعر بود و خودش هم شعر میگفت. ولی در عین حال خیلی صریح ایرادات فرهنگ استبدادی در ایران را نقد میکرد. یکی از کتابهای خوبی که دکتر ثریا ترجمه کرد «جوامع سنتی و تغییرات فنی» جرج فاستر مردمشناس مشهور است که نکات جالبی هم در باره ایران دارد.
🔘دکتر ثریا به صفت علاقه و نیز حوزه تخصصی خودش به شعر و ادبیات و سنت ایرانی تسلط کافی داشت همچنین با فرهنگ جوامع گوناگون بهویژه جوامع اولیه بخوبی آشنا بود. مقالات و کتابهایش که حدود ۵۰ عنوان است، معرف این ویژگیهای اوست.
🔘منزلش محل تجمع بسیاری از اهل فرهنگ و اندیشه حتی در حوزههای دیگر بود. مرحوم دکتر ثریا درویشمسلکی واقعی و اخلاقگرا بود که فروتنی بی اندازه و صداقت و صمیمیت او موجب علاقه هر کسی میشد، بویژه اگر برای اولین بار وی را ملاقات میکرد.
🔘در خیرخواهی و علاقه اش به فرهنگ همین بس که املاک ارثی خود در طالقان را برای تاسیس کتابخانهای مجهز در نظر گرفته است. امیدواریم با کوشش وصی ایشان و همکاری علاقهمندان بتوان در این منطقه زیبا و خوش آب و هوا و مشرف به سد طالقان اثر ماندگاری از استاد ساخت تا فرزندان این کشور از آن بهرهمند شود.
🔘او کتابخانه بینظیری از حیث کتابهای علمی در حوزه تخصصی خود دارد و برای این کتابخانه در نظر گرفته است که میتواند محلی برای پژوهشگران و حتی سکونت موقت آنان باشد. امیدواریم که در چهلمین روز درگذشت استاد برنامهای شایسته و در خور و با مشارکت فعال انجمنهای علمی جامعهشناسی و مردمشناسی برگزار شود.
🔘چرا این نسل به رغم دانش و تخصصی که داشتند برای نسل جدید علوم اجتماعی کمتر شناخته شدهاند؟ این نکته را میشود به نقش نهادهای علمی ربط داد که یکی از کارهای آنها برقراری چنین ارتباطی است. برای مثال، جایی در دانشگاه برای حضور منظم هفتگی یا ماهانه داشته باشند.
https://telegra.ph/در-رثای-مردمشناسی-انسان%E2%80%8Cمدار-12-17
🔺اعتماد ۲۷ آذر ۱۴۰۲
✍️عباس عبدی
🔘چهارشنبه گذشته مشغول انجام کارهای خانه بودم که یاد گفته چند روز پیش دوستی افتادم که از همنسلیهای خودم است. گفت در مراسم ختم مادرم، یادداشت تو را خواندیم. یادداشت «مادران طلایی» که نوشتن آن بدون پیشزمینه ذهنی بود. روزی پس از گذشت مدتی از فوت مادرم فکر میکردم که اگر من یادداشتنویس هستم چرا درباره مادرم ننوشتهام؟
🔘قدری به خانواده، خودم و دیگران فکر کردم و از خلال آن موضوع مناسب را برای نوشتن یافتم. اینکه ارزش افزوده فراوان نسل بزرگسال کنونی عموماً از ذره ذره وجود و از خودگذشتگی مادران ما بوده است و آن را به دقت توضیح دادم که چگونه مادرانی بیسواد توانستند چنین ارزش افزودهای را فقط با درکی غریزی و تاریخی ایجاد کنند. آن یادداشت خیلی دیده و استقبال شد و خیلیها هم، مستقیماً تشکر کردند.
🔘در فکر این بودم که بخش دوم آن را بنویسم که قولش را داده بودم؛ که دوستی اطلاع داد؛ دکتر سیدمهدی ثریا صبح سهشنبه فوت کرده است. خبر تاثر آوری بود ولی غیر منتظره نبود. چون از آخرین باری که با ایشان تلفنی صحبت کردم حس نمودم که این باید آخرین گفتوگوها باشد.
🔘به ذهنم رسید که اکنون نوبت نوشتن درباره «استادان طلایی» است. استادان نسل اول و دوم که ترویجکننده علوم گوناگون و قوام دهنده دانشگاه در این جامعه بودند. دکتر ثریا از خانوادههای اصیل طالقان است. او استاد مردمشناسی دانشگاه تهران بود که سالها پیش بازنشسته شد.
🔘بنده افتخار آشنایی با آن مرحوم را از حدود 37 سال پیش دارم. هیچ یک از اعیاد ملی و مذهبی نبود که اول وقت زنگ تلفن من یا ایشان برای تبریک گفتن شنیده نشود. او را میتوان الگوی استادان محترم، متواضع، خیرخواه، وطنپرست و با سوادی دانست که هیچگاه از همنشینی و همصحبتی با او خسته نمیشدید. گمان ندارم که زیانش به کسی رسیده باشد.
🔘او عاشق فرهنگ و ادبیات و شعر بود و خودش هم شعر میگفت. ولی در عین حال خیلی صریح ایرادات فرهنگ استبدادی در ایران را نقد میکرد. یکی از کتابهای خوبی که دکتر ثریا ترجمه کرد «جوامع سنتی و تغییرات فنی» جرج فاستر مردمشناس مشهور است که نکات جالبی هم در باره ایران دارد.
🔘دکتر ثریا به صفت علاقه و نیز حوزه تخصصی خودش به شعر و ادبیات و سنت ایرانی تسلط کافی داشت همچنین با فرهنگ جوامع گوناگون بهویژه جوامع اولیه بخوبی آشنا بود. مقالات و کتابهایش که حدود ۵۰ عنوان است، معرف این ویژگیهای اوست.
🔘منزلش محل تجمع بسیاری از اهل فرهنگ و اندیشه حتی در حوزههای دیگر بود. مرحوم دکتر ثریا درویشمسلکی واقعی و اخلاقگرا بود که فروتنی بی اندازه و صداقت و صمیمیت او موجب علاقه هر کسی میشد، بویژه اگر برای اولین بار وی را ملاقات میکرد.
🔘در خیرخواهی و علاقه اش به فرهنگ همین بس که املاک ارثی خود در طالقان را برای تاسیس کتابخانهای مجهز در نظر گرفته است. امیدواریم با کوشش وصی ایشان و همکاری علاقهمندان بتوان در این منطقه زیبا و خوش آب و هوا و مشرف به سد طالقان اثر ماندگاری از استاد ساخت تا فرزندان این کشور از آن بهرهمند شود.
🔘او کتابخانه بینظیری از حیث کتابهای علمی در حوزه تخصصی خود دارد و برای این کتابخانه در نظر گرفته است که میتواند محلی برای پژوهشگران و حتی سکونت موقت آنان باشد. امیدواریم که در چهلمین روز درگذشت استاد برنامهای شایسته و در خور و با مشارکت فعال انجمنهای علمی جامعهشناسی و مردمشناسی برگزار شود.
🔘چرا این نسل به رغم دانش و تخصصی که داشتند برای نسل جدید علوم اجتماعی کمتر شناخته شدهاند؟ این نکته را میشود به نقش نهادهای علمی ربط داد که یکی از کارهای آنها برقراری چنین ارتباطی است. برای مثال، جایی در دانشگاه برای حضور منظم هفتگی یا ماهانه داشته باشند.
https://telegra.ph/در-رثای-مردمشناسی-انسان%E2%80%8Cمدار-12-17
Telegraph
در رثای مردمشناسی انسانمدار
🔺اعتماد ۲۷ آذر ۱۴۰۲ ✍️عباس عبدی 🔘چهارشنبه گذشته مشغول انجام کارهای خانه بودم که یاد گفته چند روز پیش دوستی افتادم که از همنسلیهای خودم است. گفت در مراسم ختم مادرم، یادداشت تو را خواندیم. یادداشت «مادران طلایی» که نوشتن آن بدون پیشزمینه ذهنی بود. روزی پس…
👍3
ویسِ خویشتن، نه ویس رامین و شهرو
بازخوانی شخصیت ویس در منظومه ویس و رامین
محمدرضا جوادی یگانه
سخنرانی در انجمن علمی جامعهشناسی دانشگاه تهران
۲۹ آذر ۱۴۰۲
🔘محورهای کلی بحث در باره ویس و رامین (صوت سخنرانی، ضمیمه است)
◾الف) کلیاتی در باره ویس و رامین
- خلاصه کوتاه داستان
- رواج داستان ویس و رامین: دستنوشته فارسی در ژاپن در سال ۶۱۴ ق. با بیتی از ویس و رامین
- چرا ویس و رامین؟ ویس، انسانیترین انسان و واقعیترین شخصیت زن در ادبیات داستانی ایران است.
- دلایل بی توجهی به ویس و رامین در ادبیات ایران، و نیز نگاه منفی به ویس در ادبیات ایران
- مختصری از کتاب ویس و رامین و تصحیحهای آن، مقالات و پژوهشهای مهم در باره آن
- جغرافیا و تاریخ داستان، اصل باستانی داستان و اضافات آن. زبان اصلی داستان
- نمونه های مشابه: خسرو و شیرین، تریستان و ایزوت، ورقه و گلشاه
- تاریخ اجتماعی ایران در دوره اشکانیان بر اساس کتاب: تشکیلات حکومتی، اوضاع اجتماعی، عقاید زرتشتی (ازدواج محارم)، عقاید اسلامی
- منطقی بودن سیر حوادث در داستان و عدم اتکا به وقایع غیرعادی
- تنکامگی در ویس و رامین: کامجویی رامین و دایه و علل بررسی آن، چشمچرانی شاعر در ابتدای فصل ۲۳ (جواب دادن ویس رسول شاه موبد را)
◾ب) مساله اخلاقی در داستان
- آیا داستان اخلاقی است؟ ایا شخصیتها اخلاقی رفتار کردهاند؟ آیا رفتار ویس اخلاقی است؟
- نحوه تغییر شخصیت ها (بد شدنها) به تدریج و مطابق با تجربه انسانی است، و نه با معجون و دام و جادو و فسانه.
- خوانش داستان از شروع تا وصال (فصل ۴۵) . پس از آن داستان، یک داستان عاشقانه معمولی است و تفاوت جدی تنها در پایانبندی آن است.
- وضعیت اخلاقی جامعه در زمان وقوع داستان در مرو و در همدان
- بزنگاههای اخلاقی مهم داستان
- تحلیل اخلاقی رفتار شخصیتهای داستان: موبد، شهرو، رامین، ویرو، مادر موبد
- تعریف دایه به عنوان دلیله محتاله
- آیا عمل ویس، خیانت بود؟
◾ج) نتیجه: ویس، زنی «انسانی و بسیار انسانی» است.
🔘فایلهای تکمیلی در فرسته بعدی آمده است.
@javadimr
بازخوانی شخصیت ویس در منظومه ویس و رامین
محمدرضا جوادی یگانه
سخنرانی در انجمن علمی جامعهشناسی دانشگاه تهران
۲۹ آذر ۱۴۰۲
🔘محورهای کلی بحث در باره ویس و رامین (صوت سخنرانی، ضمیمه است)
◾الف) کلیاتی در باره ویس و رامین
- خلاصه کوتاه داستان
- رواج داستان ویس و رامین: دستنوشته فارسی در ژاپن در سال ۶۱۴ ق. با بیتی از ویس و رامین
- چرا ویس و رامین؟ ویس، انسانیترین انسان و واقعیترین شخصیت زن در ادبیات داستانی ایران است.
- دلایل بی توجهی به ویس و رامین در ادبیات ایران، و نیز نگاه منفی به ویس در ادبیات ایران
- مختصری از کتاب ویس و رامین و تصحیحهای آن، مقالات و پژوهشهای مهم در باره آن
- جغرافیا و تاریخ داستان، اصل باستانی داستان و اضافات آن. زبان اصلی داستان
- نمونه های مشابه: خسرو و شیرین، تریستان و ایزوت، ورقه و گلشاه
- تاریخ اجتماعی ایران در دوره اشکانیان بر اساس کتاب: تشکیلات حکومتی، اوضاع اجتماعی، عقاید زرتشتی (ازدواج محارم)، عقاید اسلامی
- منطقی بودن سیر حوادث در داستان و عدم اتکا به وقایع غیرعادی
- تنکامگی در ویس و رامین: کامجویی رامین و دایه و علل بررسی آن، چشمچرانی شاعر در ابتدای فصل ۲۳ (جواب دادن ویس رسول شاه موبد را)
◾ب) مساله اخلاقی در داستان
- آیا داستان اخلاقی است؟ ایا شخصیتها اخلاقی رفتار کردهاند؟ آیا رفتار ویس اخلاقی است؟
- نحوه تغییر شخصیت ها (بد شدنها) به تدریج و مطابق با تجربه انسانی است، و نه با معجون و دام و جادو و فسانه.
- خوانش داستان از شروع تا وصال (فصل ۴۵) . پس از آن داستان، یک داستان عاشقانه معمولی است و تفاوت جدی تنها در پایانبندی آن است.
- وضعیت اخلاقی جامعه در زمان وقوع داستان در مرو و در همدان
- بزنگاههای اخلاقی مهم داستان
- تحلیل اخلاقی رفتار شخصیتهای داستان: موبد، شهرو، رامین، ویرو، مادر موبد
- تعریف دایه به عنوان دلیله محتاله
- آیا عمل ویس، خیانت بود؟
◾ج) نتیجه: ویس، زنی «انسانی و بسیار انسانی» است.
🔘فایلهای تکمیلی در فرسته بعدی آمده است.
@javadimr
Telegram
attach 📎
👍1
مقاله صادق هدایت با عنوان «چند نکته در باره ویس و رامین» (منتشرشده در سال ۱۳۲۴) و مقاله ولادیمیر مینورسکی با عنوان «ویس و رامین: داستان عاشقانه پارتی» با ترجمه مصطفی مقربی (منتشرشده در سالهای ۱۳۲۶ و ۱۳۳۳) را در ضمیمه تصحیح محمد روشن از ویس و رامین در اینجا بخوانید.
Telegram
کتابخانهٔ ادب و فرهنگ
ویس و رامین-فخرالدین اسعد گرگانی-تصحیح محمد روشن-با دو گفتار از صادق هدایت و مینورسکی
@divaanha
@divaanha
👍2
محجوب. دلیله محتاله. ۱۳۷۴.pdf
628.6 KB
محجوب، محمدجعفر (۱۳۷۴) «دلیله محتاله» .ایرانشناسی. سال هفتم. شماره ۲۷. صص ۵۰۰-۵۳۰.
Forwarded from انجمن علمی جامعهشناسی دانشگاه تهران
🟣 #گزارش_تصویری
علوماجتماعی در ادبیات
⚪️ اولین جلسهی کارگاه ویس و رامین
باحضور دکتر محمدرضا جوادییگانه
@tehransociology
علوماجتماعی در ادبیات
⚪️ اولین جلسهی کارگاه ویس و رامین
باحضور دکتر محمدرضا جوادییگانه
@tehransociology
Forwarded from نشر بوم | Boom Publication
فرهنگ، داستان ما.pdf
30.9 MB
▫️فرهنگِ گذشته، زمینی است که فرهنگهای جدید در آن رشد میکنند – بیهوده کلمۀ «فرهنگ» از کشاورزی وام گرفته نشده است. فرهنگ باید از طریق پیونددادن انسانهایی در حال زیست امروزه با اجداد دور ما و با یکدیگر مورد توجه قرار گیرد تا کار معناسازی ادامه یابد. ما برای رویارویی با آیندۀ مبهم خود به همۀ منابع فرهنگی نیاز داریم که شامل اختلالات عظیم ناشی از جنگ، مهاجرت و تغییرات آب و هوایی است.
▪️مارتین پوکنر(١٩۶٩) منتقد ادبی و فیلسوف، قبل از دریافت دکترای خود در دانشگاه هاروارد، در دانشگاههای کنستانز، بولونیا و کالیفرنیا(سانتا باربارا) تحصیل کرد. تا سال ٢٠٠٩ کرسی اچ. گوردون گاربدیان را در دانشگاه کلمبیا داشت و در آنجا به عنوان رئیس مشترک دکترای تئاتر نیز تدریس میکرد.
Boompub
#فرهنگ #مارتین_پوکنر #احسان_زیورعالم #نظریه #فرهنگ #تاریخ #جامعهشناسی #هنر #انسانشناسی #فرهگ_پاپ
▪️مارتین پوکنر(١٩۶٩) منتقد ادبی و فیلسوف، قبل از دریافت دکترای خود در دانشگاه هاروارد، در دانشگاههای کنستانز، بولونیا و کالیفرنیا(سانتا باربارا) تحصیل کرد. تا سال ٢٠٠٩ کرسی اچ. گوردون گاربدیان را در دانشگاه کلمبیا داشت و در آنجا به عنوان رئیس مشترک دکترای تئاتر نیز تدریس میکرد.
Boompub
#فرهنگ #مارتین_پوکنر #احسان_زیورعالم #نظریه #فرهنگ #تاریخ #جامعهشناسی #هنر #انسانشناسی #فرهگ_پاپ
ناصرالدینشاه، دماوند، تراموا و دارالفنون
در باره سفرنامه سفر دوم سون هدین،
جغرافیدان سوئدی به ایران در سال ۱۸۹۰
محمدرضا جوادی یگانه
🔘سفرنامه سفر دوم سون هدین به ایران، اخیرا منتشر شده است. (گزارشی از سفرنامه اول اینجا داده بودم). سفر دوم سوین هدین، جغرافیدان، محقق و کاشف سوئدی به ایران در سال ۱۸۹۰ (۱۲۶۹ شمسی)، شش سال پیش از قتل ناصرالدینشاه، انجام شده است. هیات آنها شامل کارل اریک فون گهیر وزیر دربار پادشاهی سوئد، کلاس لونهایت سرهنگ ارتش سوئد، و سون هدین بوده و نشان عالی صرافیم، بالاترین نشان پادشاهی سوئد را به ناصرالدینشاه اهدا میکنند.
◾سفر هیات سوئدی و نروژی به ایران، از طریق استانبول، طرابوزان، تفلیس، باکو بوده و در تهران، دو بار، یک بار هنگام ورود و یک بار هنگام خداحافظی به حضور ناصرالدینشاه میرسند. در این دو دیدار، هدین مخاطب شاه نبوده است.
◾اما وقتی هیات سوئدی همراه شاه در تیرماه ۱۲۶۹ به لشکرگ و دره لار میروند، و هدین به تنهایی همراه دو نفر راهنمای ایرانی، قله دماوند را فتح میکند، شاه او را احضار میکند و سئوالات دقیقی درباره صعودش از او میپرسد (صص ۴۰۸-۴۱۱). شاه نقاشیهای او را هم میبیند و از او در باره سفرنامهاش هم میپرسد و در آخر جملهای به فرانسه به او میگوید.
شاه پیش از صعود هدین، به یکی از همراهان هدین گفته بوده که چندین سال قبل، یک بار، با اسب از دره لار تا نیمه راه قله دماوند رفته بوده ولی نتوانسته تا بالا برود. (ص ۳۳۱). هدین در ادامه از سیاحانی که موفق به فتح قله دماوند شده بودند نام میبرد که اولین آنها سر تایلور تامسون وزیر مختار انگلیس، در ۱۸۳۷ بوده است.
◾هدین بعد از آن به شهرستانک میرود و پس از آن از دخمه زرتشتان در نزدیکی هاشم آباد و دولت آباد هم دیدن میکند.
هیات سوئدی-نروژی در عمارت سپهسالار (که بعدا مجلس شورای ملی می شود) ساکن می شود و توصیف مشبعی در باره این بنا می دهد. از موزه واصطبل شاه هم دیدار می کنند. یک مراسم رژه هم به افتخار هیات ترتیب می دهند. یک بار هم از دارالفنون بازدید میکند (ص ۳۱۱) و شرح مفصلی از ساختمان آن، کلاسهایی که برگزار میشود، مدرسان و دانشجویان و نیز از سالن تئاتر سیصد نفره جنب آن میدهد.
◾سفرنامه هدین، شامل اطلاعاتی از تهران و ری در سال ۱۸۹۰ است، از جمله یک بار با تراموا به شاه عبدالعظیم میرود. قطار روزانه سه بار با ۵ واگن رفت و آمد میکند و مسیر را بیست دقیقهای طی میکند. او توضیح میدهد که یک بار که با تراموا به سبزه میدان رفته بود، راننده تراموا را نگه داشته بود که خیار بخرد و میل کند. در باره سیدی هم میگوید که بیبلیط سوار شده بوده و راننده پیادهاش کرده و زیر تراموا افتاده و کشته شده. (ص ۲۸۴)
یک بخش جالب کتاب هم در باره سرقت است و اینکه به کسانی که مالشان دزدیده شده و مبلغ دزدی را زیاد اعلام میکنند چوب میزنند تا فرضا از ۱۰۰ تومان به پنج تومان میرسند.(ص ۲۸۹)
◾کتاب شامل اطلاعات تاریخی بویژه از سفرنامههای سیاحان دیگر در باره سفیران دربار شاه ایران پیش از اسلام و دوره صفوی و نیز گزارشی از فرزندان شاه و نیز جایگاه ویژه ملیجک دوم نزد شاه (ص ۳۱۵) است.
◾نویسنده معتقد است که ایران کشوری است که در آینده نزدیک ممکن است مضمحل شود، اما دارای جذابیت و کششی است که برای کسی که یک بار آنجا را دیده باشد نمیتواند در برابر آن مقاومت گند. و نمونههای متعددی مثال میآورد از ایرانیانی که سالها در ایران ماندهاند. و راز این علاقه عجیب به ایران را هم غیرقابل توضیح میداند. (ص ۳۰۳)
🔘هدین، سوین (۱۴۰۲) .ایران عصر ناصری، جلد دوم: سفرنامهی دوم مستشرق سوئدی سون هدین به ایران، هیات سیاسی پادشاه اسکار دوم نزد شاه ایران (حاوی سه صورت مذاکرات مهم و ناب تاریخی با ناصرالدینشاه). ترجمه وحید صابری مقدم. تهران: پیام آزادی. ۴۷۸ صفحه.
@javadimr
در باره سفرنامه سفر دوم سون هدین،
جغرافیدان سوئدی به ایران در سال ۱۸۹۰
محمدرضا جوادی یگانه
🔘سفرنامه سفر دوم سون هدین به ایران، اخیرا منتشر شده است. (گزارشی از سفرنامه اول اینجا داده بودم). سفر دوم سوین هدین، جغرافیدان، محقق و کاشف سوئدی به ایران در سال ۱۸۹۰ (۱۲۶۹ شمسی)، شش سال پیش از قتل ناصرالدینشاه، انجام شده است. هیات آنها شامل کارل اریک فون گهیر وزیر دربار پادشاهی سوئد، کلاس لونهایت سرهنگ ارتش سوئد، و سون هدین بوده و نشان عالی صرافیم، بالاترین نشان پادشاهی سوئد را به ناصرالدینشاه اهدا میکنند.
◾سفر هیات سوئدی و نروژی به ایران، از طریق استانبول، طرابوزان، تفلیس، باکو بوده و در تهران، دو بار، یک بار هنگام ورود و یک بار هنگام خداحافظی به حضور ناصرالدینشاه میرسند. در این دو دیدار، هدین مخاطب شاه نبوده است.
◾اما وقتی هیات سوئدی همراه شاه در تیرماه ۱۲۶۹ به لشکرگ و دره لار میروند، و هدین به تنهایی همراه دو نفر راهنمای ایرانی، قله دماوند را فتح میکند، شاه او را احضار میکند و سئوالات دقیقی درباره صعودش از او میپرسد (صص ۴۰۸-۴۱۱). شاه نقاشیهای او را هم میبیند و از او در باره سفرنامهاش هم میپرسد و در آخر جملهای به فرانسه به او میگوید.
شاه پیش از صعود هدین، به یکی از همراهان هدین گفته بوده که چندین سال قبل، یک بار، با اسب از دره لار تا نیمه راه قله دماوند رفته بوده ولی نتوانسته تا بالا برود. (ص ۳۳۱). هدین در ادامه از سیاحانی که موفق به فتح قله دماوند شده بودند نام میبرد که اولین آنها سر تایلور تامسون وزیر مختار انگلیس، در ۱۸۳۷ بوده است.
◾هدین بعد از آن به شهرستانک میرود و پس از آن از دخمه زرتشتان در نزدیکی هاشم آباد و دولت آباد هم دیدن میکند.
هیات سوئدی-نروژی در عمارت سپهسالار (که بعدا مجلس شورای ملی می شود) ساکن می شود و توصیف مشبعی در باره این بنا می دهد. از موزه واصطبل شاه هم دیدار می کنند. یک مراسم رژه هم به افتخار هیات ترتیب می دهند. یک بار هم از دارالفنون بازدید میکند (ص ۳۱۱) و شرح مفصلی از ساختمان آن، کلاسهایی که برگزار میشود، مدرسان و دانشجویان و نیز از سالن تئاتر سیصد نفره جنب آن میدهد.
◾سفرنامه هدین، شامل اطلاعاتی از تهران و ری در سال ۱۸۹۰ است، از جمله یک بار با تراموا به شاه عبدالعظیم میرود. قطار روزانه سه بار با ۵ واگن رفت و آمد میکند و مسیر را بیست دقیقهای طی میکند. او توضیح میدهد که یک بار که با تراموا به سبزه میدان رفته بود، راننده تراموا را نگه داشته بود که خیار بخرد و میل کند. در باره سیدی هم میگوید که بیبلیط سوار شده بوده و راننده پیادهاش کرده و زیر تراموا افتاده و کشته شده. (ص ۲۸۴)
یک بخش جالب کتاب هم در باره سرقت است و اینکه به کسانی که مالشان دزدیده شده و مبلغ دزدی را زیاد اعلام میکنند چوب میزنند تا فرضا از ۱۰۰ تومان به پنج تومان میرسند.(ص ۲۸۹)
◾کتاب شامل اطلاعات تاریخی بویژه از سفرنامههای سیاحان دیگر در باره سفیران دربار شاه ایران پیش از اسلام و دوره صفوی و نیز گزارشی از فرزندان شاه و نیز جایگاه ویژه ملیجک دوم نزد شاه (ص ۳۱۵) است.
◾نویسنده معتقد است که ایران کشوری است که در آینده نزدیک ممکن است مضمحل شود، اما دارای جذابیت و کششی است که برای کسی که یک بار آنجا را دیده باشد نمیتواند در برابر آن مقاومت گند. و نمونههای متعددی مثال میآورد از ایرانیانی که سالها در ایران ماندهاند. و راز این علاقه عجیب به ایران را هم غیرقابل توضیح میداند. (ص ۳۰۳)
🔘هدین، سوین (۱۴۰۲) .ایران عصر ناصری، جلد دوم: سفرنامهی دوم مستشرق سوئدی سون هدین به ایران، هیات سیاسی پادشاه اسکار دوم نزد شاه ایران (حاوی سه صورت مذاکرات مهم و ناب تاریخی با ناصرالدینشاه). ترجمه وحید صابری مقدم. تهران: پیام آزادی. ۴۷۸ صفحه.
@javadimr
👍2