حذف طبقهی متوسط ضربه گیر
✍ رضا رضائی
تا چه زمانی طبقهی متوسط میتواند نقش حائل و ضربه گیر را ایفا کند؟
در مطالعات جدید، طبقات اجتماعی در ایران را بر اساس شاخصهای اقتصادی همچون متوسط درآمد ماهانه، به سه طبقه بالا (۱۰ درصد ثروتمند)، طبقه متوسط (۴۰ درصد بعدی) و طبقه پایین (۵۰ درصد پایین) تقسیمبندی کردهاند.
اما افرادی چون جناب آقای دکتر علی مرادی از منظر کنشکر اجتماعی آشنا به وسائل ارتباطجمعی، به قدرت اجتماعی حاصل از به دستگرفتن وسائل ارتباطی و اطلاعاتی نوین و سازماندهی نوین مردمی (رجوع شود به: https://t.me/lranazadabad/10727 )، به تعریف طبقهی متوسط پرداخته و اظهار میدارند که این طبقه ۵۰٪ کل جامعه بوده و از نظر فرهنگی شبیه به طبقهی بالا، از نظر درآمدی شبیه طبقهی پایین بوده و قادر است به لطف تکنولوژی از ابزار رسانه و فضای مجازی استفاده کرده، تولید محتوا کرده، مردم را سازماندهی کرده و با آگاهی در مقابل حکومت قدرت نمایی کند.
ایشان با یک نگاه ایستایی و ساکن، همهی تحولات تکنولوژیکی، رشد آگاهی مردم و مشکلات حاکمیتی را در میانمدت (۵ساله) قابلحل میدانند مشروط بر اینکه حاکمیت بهوسیلهی قدرت و کنش طبقهی متوسط تغییر رویه دهد و در غیر این صورت با شورش تهیدستان دستوپنجه نرم خواهد کرد.
فارغ از نگاه علمی، دیالکتیکی، ایستایی و یا حتی مطمع نظر قرار دادن تحولات سریع تکنولوژی و تاثیر آن بر جنبش های مردمی، این سوالات مطرح است که آیا جنبش #مهسا به رهبری طبقهی متوسط انجام شد؟ آیا پیروزی #هشتاددرصدیها در انتخابات ۰۲ مدیون حضور یا انفعال طبقهی متوسط بود؟ و آیا فقط طبقهی متوسط با تکنولوژیهای نوین بخصوص در حوزهی رسانهها قادر به ایجاد تحولات اجتماعی هستند؟ نقش #زنان، #دختران و بخصوص #جوانان در #نهضتهای مردمی مربوط به تعلق آنان به طبقهی متوسط است؟
به نظر میرسد که حوزهی جامعهشناسی یا نزدیک به آن، با چالش دگردیسیهای نوینی مواجه بوده و قادر به درک وضعیت کنونی طبقات اجتماعی نشده و با نگاه تک ساحتی، سایر مولفههای قدرت مردمی مثل #اتحاد، #همبستگی، درد مشترک فقر فراگیر، بیاعتمادی و ناامیدی را فراموش کرده و طبق فرمولها و نظریات خود، وضعیت کشور را ارزیابی میکند.
درحالیکه شتاب تحولات نشانگر جاخالیدادن طبقهی متوسط از نقش ضربهگیری و حائل بودن بین طبقهی بالا و پایین است و با گرویدن به طبقهی پایین و بخش مردمی طبقهی بالا، شاهد تشکیل جبههی هشتاددرصدیها هستیم که مطالبات و نوع کنشگری آنها فراتر از خواستههای طبقاتی است و کشور شاهد شکلگیری طبقات جدید مطالبهگر و آزادیخواه از تمامی طبقات اجتماعی است و این مهم، نوید پیروزی خیلی زودتر از پیشبینی ۵ساله ی ایشان را میدهد.
پاینده باد ایران آزاد، آباد، شاد و خردمند
#پایگاه_خبری_جانبازان_جنگ_تحمیلی
@janbazanesabz
✍ رضا رضائی
تا چه زمانی طبقهی متوسط میتواند نقش حائل و ضربه گیر را ایفا کند؟
در مطالعات جدید، طبقات اجتماعی در ایران را بر اساس شاخصهای اقتصادی همچون متوسط درآمد ماهانه، به سه طبقه بالا (۱۰ درصد ثروتمند)، طبقه متوسط (۴۰ درصد بعدی) و طبقه پایین (۵۰ درصد پایین) تقسیمبندی کردهاند.
اما افرادی چون جناب آقای دکتر علی مرادی از منظر کنشکر اجتماعی آشنا به وسائل ارتباطجمعی، به قدرت اجتماعی حاصل از به دستگرفتن وسائل ارتباطی و اطلاعاتی نوین و سازماندهی نوین مردمی (رجوع شود به: https://t.me/lranazadabad/10727 )، به تعریف طبقهی متوسط پرداخته و اظهار میدارند که این طبقه ۵۰٪ کل جامعه بوده و از نظر فرهنگی شبیه به طبقهی بالا، از نظر درآمدی شبیه طبقهی پایین بوده و قادر است به لطف تکنولوژی از ابزار رسانه و فضای مجازی استفاده کرده، تولید محتوا کرده، مردم را سازماندهی کرده و با آگاهی در مقابل حکومت قدرت نمایی کند.
ایشان با یک نگاه ایستایی و ساکن، همهی تحولات تکنولوژیکی، رشد آگاهی مردم و مشکلات حاکمیتی را در میانمدت (۵ساله) قابلحل میدانند مشروط بر اینکه حاکمیت بهوسیلهی قدرت و کنش طبقهی متوسط تغییر رویه دهد و در غیر این صورت با شورش تهیدستان دستوپنجه نرم خواهد کرد.
فارغ از نگاه علمی، دیالکتیکی، ایستایی و یا حتی مطمع نظر قرار دادن تحولات سریع تکنولوژی و تاثیر آن بر جنبش های مردمی، این سوالات مطرح است که آیا جنبش #مهسا به رهبری طبقهی متوسط انجام شد؟ آیا پیروزی #هشتاددرصدیها در انتخابات ۰۲ مدیون حضور یا انفعال طبقهی متوسط بود؟ و آیا فقط طبقهی متوسط با تکنولوژیهای نوین بخصوص در حوزهی رسانهها قادر به ایجاد تحولات اجتماعی هستند؟ نقش #زنان، #دختران و بخصوص #جوانان در #نهضتهای مردمی مربوط به تعلق آنان به طبقهی متوسط است؟
به نظر میرسد که حوزهی جامعهشناسی یا نزدیک به آن، با چالش دگردیسیهای نوینی مواجه بوده و قادر به درک وضعیت کنونی طبقات اجتماعی نشده و با نگاه تک ساحتی، سایر مولفههای قدرت مردمی مثل #اتحاد، #همبستگی، درد مشترک فقر فراگیر، بیاعتمادی و ناامیدی را فراموش کرده و طبق فرمولها و نظریات خود، وضعیت کشور را ارزیابی میکند.
درحالیکه شتاب تحولات نشانگر جاخالیدادن طبقهی متوسط از نقش ضربهگیری و حائل بودن بین طبقهی بالا و پایین است و با گرویدن به طبقهی پایین و بخش مردمی طبقهی بالا، شاهد تشکیل جبههی هشتاددرصدیها هستیم که مطالبات و نوع کنشگری آنها فراتر از خواستههای طبقاتی است و کشور شاهد شکلگیری طبقات جدید مطالبهگر و آزادیخواه از تمامی طبقات اجتماعی است و این مهم، نوید پیروزی خیلی زودتر از پیشبینی ۵ساله ی ایشان را میدهد.
پاینده باد ایران آزاد، آباد، شاد و خردمند
#پایگاه_خبری_جانبازان_جنگ_تحمیلی
@janbazanesabz
آیا بدون انشقاق نمیتوان به وحدت رسید؟
ظاهراً یک رسم و عادت دیرینه وجود دارد که باید در همه چیز، به چنددستگی برسیم و این مهم اخیراً دامان "#گفتمان_ملی" را گرفته و درحالیکه عدهای شرایط را، همراستایی و اعتقادات مشترک حول محور #جمهوریخواهی سکولاریزهی دموکراتیک برای انجام گفتمان ملی میدانند.
عدهای پیشینهی افراد یا گروهها و عدهای اهداف آنها برای ایران فردا را ملاک ها و شاخص های مورد نظر برای انجام گفتمان ملی می دانند.
گرچه این اختلافنظرها و این انشقاقها برای انجام گفتمان ملی در راستای رسیدن به اهداف ملی از طریق راهحلهای ملی، طبیعی است و حتماً کسانی که معتقد به موضوع گفتمان هستند (آقای مهدی نصیری و یا سیصد کنشگر سیاسی که اخیرا بیانیه داده اند)، چارهای برای آن خواهند یافت.
اما به نظر میرسد که این سکه روی دیگری هم دارد و عدهی زیادی از مردم، نه گفتمان و نه کنشگران گفتمانی و نه اشتراکات و نه اهداف گفتمانها را قبول ندارند و فکر میکنند که این مسائل فرعی، حاشیهای، گمراهکننده و فقط تلاش برای بهدستآوردن قدرت تامه یا بخشی از قدرت در #ایران_فردا است.
در واقع، آنها بر این اعتقاد هستند که فقط عامهی مردم ذیحق تصمیمگیری برای ایران فردا هستند و این مهم فقط از طریق #رفراندوم و صندوق رأی مشخص خواهد شد.
آنها ضمن احترام به دغدغهمندی گروههای مخالف برای دوران گذار، شیوههای انتقال قدرت، نوع حکومت پسا ج.ا.ا و چگونگی و شکل ساختار حکومت، این مطلب را بیان میکنند که با استناد به نتایج #انتخابات اخیر که منجر به شکلگیری اکثریت #هشتاددرصدیها شد و نقش یا تأثیر افراد یا گروهایی که تبلیغ گفتمان ملی را میکنند در آن بسیار کم یا ناچیز بود.
بنابراین، مهمترین مسئله و یا حلقهی مفقودهی گفتمان ملی، گفتمان با اکثریت هشتاددرصدیها است که نه تشکیلات دارند و نه رهبر و نه راهبر.
در حالی که گفتگوی مؤثر با آحاد مردم یک کشور در داخل و خارج نیازمند داشتن وسائل ارتباطی فراگیر، گفتگوکنندگان متبحر و امین، موضوعات اولویتدار، قدرت بیان و استدلال است که عملاً در شرایط کنونی، منتفی است، اما شاید نیاز به هیچکدام نباشد.
کافی است که هر فرد یا جریان فکری یا گروه سیاسی، موضع خودش را مثل میرحسین موسوی محصور که گفت "عبور، همهپرسی، تدوین قانون اساسی جدید"، بیان و معلوم کنند که کدام سمت تاریخ ایستاده اند.
پس برای مثال، چنانچه هرکسی ارتباط خود با این چارچوب را مشخص کند، وارد گفتمان ملی با مردم شده و بدون هیچ حرفی، نهتنها حلقهی مفقوده را یافته، بلکه در مسیر نهضت و جنبش نوین مردمی، قرار گرفته و میتواند به رفع مشکلات دوران گذار و انتقال قدرت و استقرار حکومت بعدی کمک بدهد و مردم هم همراهی میکنند.
در غیر این صورت مردم به گفتمان ملی که افراد غیر همسو با منافع ملی در آن حضور دارند، بیتوجهی کرده و چهبسا آنها را بایکوت کنند.
به امید گفتمان سازی ملی با مردم، تا پیش از ثبت نام کاندیداها و پیش از برگزاری <<انتخابات >> تیرماه.
پاینده باد ایران آزاد، آباد، شاد و متحد
#پایگاه_خبری_جانبازان_جنگ_تحمیلی
@janbazanesabz
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM