آشتی با ادبیات
46 subscribers
69 photos
16 videos
80 files
39 links
ادبیات در کنکور سراسری بالاترین ضریب را در کل درس های عمومی دارد.
با عضویت در این کانال به راحتی، به همه ی تکنیک ها و روش های تست زنی ادبیات احاطه ی کامل پیدا می کنید.
جمشید فرهمندمنش
مولف کتب کنکوری
ارتباط با ادمین jamshidfarahmandmanesh@
Download Telegram
#نکته_ها_ی_دستوری
#فعل_اسنادی_و_مسند

هر گاه فعل جمله ما یکی از فعل های اسنادی باشد ( یعنی : است – بود – شد – گشت و گردید ) آن گاه گزاره علاوه بر نهاد یک جزء اصلی دیگر نیز دارد ( یعنی فعل گذرا است ) و آن مسند است.

هوا دلپذیر شد. ( هوا: نهاد – دلپذیر : مسند – شد : فعل )
خرد چشمِ جان است اگر بنگری ( خرد : نهاد – چشمِ جان : مسند – است : فعل اسنادی )

برای پیدا کردن مسند در جمله نهاد را به همراه چگونه ؟ چطور؟ یا چه جور؟ به صورت جمله ای پرسشی از فعل می پرسیم و به جواب می رسیم.

هنر خوار شد جادُوی ارجمند ( هنر چگونه شد؟ خوار: مسند )
تا سیه روی شود هرکه در او غشّ باشد ( چطور شود؟ سیه روی : مسند )

نکات :

۱. فعل های گشتن و گردیدن اگر به معنای گشت و گذار یا چرخیدن باشند اسنادی نیستند.
این دو فعل باید هم معنی «شد» باشند.

همی بر شد آتش فرود آمد آب / همی گشت گرد زمین آفتاب ( چرخید – پس اسنادی نیست )
نهان گشت آیین فرزنگان ( گشت یعنی شد. )

۲- است و بود اگر به معنی وجود داشتن باشند اسنادی نیستند.

۳. فعل شد اگر به معنای رفت باشد اسنادی نیست.
خرامان بشد سوی آب روان ( بشُد : برفت )

اما در این مثال «شد» اسنادی است.
ساقی گل و سبزه بس طربناک شده است / دریاب که هفته دگر خاک شده است

۴. است ، بود ، شد تنها وتنها اگر خودشان به عنوان فعل به کار رفته باشند می توانند اسنادی باشند.

راه تشخیص:

اگر کلمه قبل از است ، بود ، شد ریشه فعلی داشت آن دو با هم فعل هستند. ( دیده بودم – گفته شد – خورده است )
اما اگر کلمه قبل اینها ریشه فعلی نداشته باشد خودشان فعل اسنادی هستند.

🆔 @jamshidfarahmand
💠🔸#تعريف متمم : ⬇️
هرگاه اسمي به كمك حرف اضافه وارد جمله شود متمم نام دارد. متمم مي تواند مربوط به اسم ،صفت ،فعل يا اجزاي ديگر باشد .

در اين جا به بررسي انواع متمم مي پ‍ردازيم :

  💠🔸متمم فعل : 👇
🔸1- متمم اجباري فعل : جزء اجزاي اصلي جمله است زيرا ساختار دستوري ومعناي جمله در صورتي كه فعل جمله جمله گذرا به متمم باشد ، بدون آن كامل نيست

🔸2- متمم اختياري فعل :👇
معناي جمله را كامل تر مي كند وحذف آن ساختار جمله را بر هم نمي زند .به همين دليل به آن متمم قيدي گفته مي شود . 

💠🔸تشخيص متمم : ⬇️
براي تشخيص متمم بايد حروف اضافه را خوب بشناسيم ، چون بسياري از آن ها به همراه متمم قيدي وبرخي از آن ها ميان متمم قيدي و متمم هاي اجباري مشتركند .
حرف هاي مشترك بين متمم قيدي و اجباري : به ، از ،با ، در ،بر ،يراي ( كه البته حروف در ،بر وبراي  كم تر كاربرد دارند .
 
🔸مثال : 👇
آن ها با كم ترين امكانات با همه ي مشكلات جنگيدند .

كم ترين امكانات : متمم قيدي               همه ي مشكلات : متمم فعلي 

  ساير حروف با متمم هاي قيدي همراه مي شوند .

💠🔸انواع حروف اضافه : ⬇️

🔸1- حرف اضافه ي ساده : به ،با ، از ، بدون ، جز( به جز ) ، تا ، مانند ، مثل ،چون ( = همچون ) در،، بر ، براي

🔸2- حرف اضافه ي مركب : پر كاربرد ترين ساخت  حرف هاي اين نوع حروف عبارتند از :

 🔸حرف اضافه ي ساده +اسم + _ :  به دنبال ِ، به علت ِ  ، به خاطر ِ به عنوان ِ ، به منظور ِ و.....                                      ِ

🔸مثال : 👇
از امروز آقاي كريمي به عنوان ِ خبر نگار به كا ر خواهند پرداخت . خبرنگار : متمم قيدي

🔸از +اسم + ____ : از نظر ِ ،از حيث ِ ،از سر ِ ، از جهت  ِ ،و.....
                         ِ
🔸 مثال : 👇
از نظر ظريب  هوشي از بقيه ي دانش آموزان بالاتر است .  ظريب هوشي : متمم قيدي

 🔸در + اسم +____ : درباره ي ، در مورد ، در باب ِ ، در خصوص ِ در حدود ِ  و....
                         
🔸مثال :  👇
در ظرف ِ چند روز آينده تصميم نهايي گرفته مي شود .

🔸  بر + اسم +    :  بر سر ِ ،بر پايه ي ، بر اثر ِ بر ضد ِ ، بر طبق ِ و...
                         ِ
🔸 مثال :👇
او بر اثر بيماري درگذشت .  بيماري متمم قيدي

🔸با + اسم + __ : با وجود ِ ، با احتساب ِ ، با حساب ِ  و...

                    ِ
🔸مثال : 👇
با وجود خستگي كار مي كرد.    خستگي : متمم قيدي

🔸 اسم / صفت  + حرف اضافه : غير از ، جدا از ، گذشته از ، نسبت به ، بنا به ، جدا از و.....

🔸 مثال : 👇
اين نمره ي شما نسبت به نمره ي قبلي بهتر شده است . نمره ي قبلي :
💠🔸متمم قيدي⬇️
 
💠حذف حرف اضافه :⬇️
 گاهي حرف اضافه از زنجيره ي كلام حذف مي شود كه بيشتر در گفتار صورت مي گيرد وبيشتر در شعر وادب و نوشتار هاي رسمي

مثال : من الان شيرازم    يعني   : من الان در شيرازم    يا : يكي تازي اي برنشسته سيا  ( بر تازي اي) 
💠 حذف حرف اضافه از ساختار حرف اضافه ي مركب :⬇️
در ضمن  ( ضمن ) ، به جاي ( جاي )

بر ضد ( ضد ) ،به غير ( غير ) ،ضمن درس به دانش آموزان نگاه مي كرد .

🚨🚨 نكته : هرگاه  حرف اضافه اي كه متمم قيدي را همراهي مي كند حذف شود ، متمم قيدي به تنهايي گروه قيدي به حساب مي آيد .

🔸مثال : 👇
به كجا مي روي ؟  : كجا مي روي ؟

 اوايل فصل بهار درخت خانه ي ما پر از شكوفه مي شود .  ( در اوايل فصل بهار )
 

💠متمم ها ي اجباري : ⬇️
به متمم ضروري وهميشگي فعل هاي گذرا به متمم كه به همراه حرف اضافه ي اختصاصي اين فعل ها مي آيد ؛ متمم اجباري مي گوييم .

💠🔸متمم اجباري جزء اجزاي اصلي جمله است .اما متمم هايي كه براي توضيح بيشتر در باره ي فعل وجمله وارد ساختار جمله مي شوند متمم اختياري يا قيدي مي گوييم ، كه در نمودار نمي آيند.
🔸مثال :👇
حدودا" در هر ساعت پنج كشتي از تنگه ي هرمز براي انتقال نفت مي گذرد .

هر ساعت ،  انتقال نفت : متمم هاي قيدي هستند . تنگه ي هرمز : متمم اجباري فعلي
🚨نكته : متمم بايد در ساختار جمله قرار بگيرد . وفعل است كه اجزاي جمله را مشخص مي كند .

🔸مثلا " : 👇
حسن به كار پرداخت :
3 جزيي با متمم  حسن قرضش را به بانك پرداخت :
4 جزيي با مفعول ومتمم 

  در اين جا مهم ترين فعل هاي گذرا به متمم را مرور مي كنيم

💠فعل هاي گذرا به متمم با حرف اختصاصي"  به"  :⬇️

🔸الف ) ساده : نازيدن ، باليدن ( به معني افتخار كردن ) پرداختن ، نگريستن ، خنديدن ( به معني مسخره كردن )  و..

🔸ب) پيش وندي : برخوردن ،برگشتن ، باز گشتن و...
  🔸پ )مركب : پي بردن ،سرزدن ، گوش كردن ، خوگرفتن ، دست زدن ( اقدام كردن ) و....

💠فعل هاي گذرا به متمم با حرف اختصاصی "از"⬇️

🔸الف ) و : ترسيدن ،پرهيزيدن ، گريختن ،ناليدن ( شكايت كردن )

🆔 @jamshidfarahmand
🔸🔸# برخی از اشکال آرایه حس آمیزی

🔺- به صورت ترکیب (اضافی یا وصفی): رنگ گفتار ، قیافه بانمک, روز سیاه


🔻- به صورت پراکنده در عبارت:

- ازصدای سخن عشق ندیدم خوشتر
صدا: شنوایی +ندیدم: بینایی


🔻- آمیختن حس عقلی + یکی از حواس پنجگانه

مرگ شیرین: مرگ که با هیچ کدام از حواس پنجگانه قابل دریافت نیست(حس عقلی یا معنوی )+ شیرین(حس چشایی )

🆔 @jamshidfarahmand
فرایند های واجی - زبان فارسی ۳

💠🔸نگاهی سریع به فرایند های واجی:⬇️⬇️

هرگاه صورت گفتارکلمات باصورت نوشتاری آن هامعادل=برابرنباشدکه این امربه دلیل ویژگی های آوایی زبان است و در طول زمان اتفاق می افتد،به این دگرگونی ها((فرایندواجی))می گویندویکی ازدلایل دوتلفظی های زبان نیزهمین است که البته فرایندهای واجی درهمه ی زبان هااتفاق می افتد.

#فرایندواجی به چهارشکل است : ⬇️⬇️ 🔸۱ -کاهش  
🔸 ۲-افزایش   
🔸 ۳-ابدال  
🔸 ۴-ادغام

💠🌺۱-کاهش:درطول عمریک زبان گاهی واج های کلمه اندک اندک حذف می شوند که این پدیده گاه در واژگان خود زبان و یا واژگان عاریتی(دخیل)اتفاق می افتدمانند:

💠🔸الف:حذف همزه پس ازمصوت بلند ((آ)درپایان واژه های عربی مثل:انشاء،املاء،و.......

💠🔸ب:حذف واج/ت/،/د/درزنجیره ی گفتار،زمانی که آخرین واج های یک هجای کشیده (چهارواجی)باشد.مانند:دست بند-->دس بند    
قندشکن-->قن شکن         
ویااین که واج های/ش وت/درکنارهم بیایند،واج/ت/تلفظ نمی شود.مثل:گوشت کوب--.>گوش کوب و........

💠🔸ج)حذف همزه آغازی برخی ازواژه هادرزنجیره ی گفتارمثل:برافتاد-->برفتاد        
بازآمد-->بازامد    
خوش آواز-->خوشاواز       
سرافرازی-->سرفرازی

💠🌺۲-افزایش: گاهی برای آسان شدن تلفظ میان دو مصوت یک صامت اضافه می شودکه به آن واج میانجی می گویندکه این میانجی گاه درنوشتار ظاهرمی شود مثل: سبزیجات(ج)  
  تشنگی (گ)     
موی کوتاه (ی)      
خانه ی دوست(ی)و....
گاهی در نوشتار ظاهر نمی شود مثل:کلمه ی(خیابان)که از (خ یابان-->خی یابان-->خیابان  )تشکیل شده است و یا کلمه ی(س یاست-->سی یاست-->سیاست)      ویاکلمه ی (پ یاز-->پی یاز-->پیاز)

💠🌺۳-ابدال:برخی ازواج هادرکنارهم قرارمی گیرندوبه دلیل هم نشینی ویژگی های همدیگررامی گیرندویکسان می شوندکه به این پدیده(ابدال)گویندواین رابطه درزبان عربی هم حاکم است.ابدال هم درمصوت هاوهم درصامت هاصورت می گیردوبه طورکلی به سه شکل دیده می شود:

💠🔸الف)-ابدال در مصوت ها:درفعل امر(ب)پیشین در واژه های(برو)و(بدو)به صورت(بو)به علت وجود مصوت(و) می باشد درحالی که(ب) پیشین معمولادرفعل های امر مانند(بنشین-بزن-بگیرو....)معمولا( مکسور)تلفظ می شود و درفعلهای منفی تلفظ(ن)پیشین درواژه های (نمی رفت-نمی آیدو....)به صورت(ن)به علت وجودمصوت "ای" ( مکسور) می باشد در صورتی که(ن)پیشین در سایر ساخت های فعل منفی به این صورت نمی باشد مثل. (نرفت-نیامد و......)

ب)-ابدال درصامت ها: هرگاه دو واج(ن-ب)بی فاصله درکنار هم قرار بگیرند واج (ن)به واج (م) تبدیل می شود مثل ( منبر------ممبر)،(سنبل-------سمبل)، (من بعد------مم بعد)و......

💠🔸ج)ابدال گاه نمود نوشتاری نیزمی یابد مثل: (سپید-----سفید) ،  (لکن------لیکن) ،(پلیته-----فتیله)

🚨🚨توجه: هرگاه واج/ج/قبل از واج/ت/در کنار هم بیایند واج/ج/ متمایل به/ش/تلفظ می شود بنابراین می شنویم/پنش تا/و می نویسیم((پنج تا))و یا کلماتی مثل (اجتماع----اشتماع،مجتمع-----مشتمع)

💠🌺 ۴-ادغام: گاهی دو حرف به دلیل نزدیکی به هم و واجگاه مشترک برای سهولت تلفظ در یکدیگر ادغام می شوند. مثل ((د))و((ت)) درکلمات (بدتر--->بتر/ زودتر--- <زوتر) و یا حرف((ب)) و ((پ)) در کلمات (شب پره--->شپره) و یا حرف ((ک))و((گ)) در کلمات (یک گانه--->یگانه) و یا آمدن دو حرف((د)) در کنار هم مثل (قنددان--->قندان/کبودده---.>کبوده/و.......

🚨🚨توجه:فرایند واجی ادغام بسیار شبیه فرایند کاهش است و در واقع ادغام نوعی کاهش است  با این تفاوت که در کاهش ،واجی که حذف می گردد به علت داشتن واجگاه مشترک یانزدیکی به هم نسبت به واج کناری نیست .مثل (املاء/انشاء/دست بند--->دس بندو......) ولی درادغام تنها دلیلی که باعث این فرآیند می شود ،اشتراک یا نزدیکی دو واج پشت سرهم می باشد.مثل (لب پریده-->  لپریده  )و...

🆔 @jamshidfarahmand
✳️ نثر دوره ی هندی :

🔆انواع نثر دراین دوره :

1⃣ نثرساده:

🔆 ویژگی ومشخصه این نثر:
نثرساده ی این دوره نثر مرسلی نیست که امثال بلعمی نوشته اند دراین نوع نثر لغات وترکیبات عربی واشاره به آیات واحادیث ودرآمیختگی شعر ونثر کم نیست.

✴️ کتب معروف این دوره که نثرساده داشته اند :

الف_ کتاب هایی که درخارج از ایران نوشته شده اند :

🔸کتب داراشکوه در هند.
🔸شرفنامه ی بدلیسی در عثمانی.
🔸بدایع الوقایع در ماوراءالنهر

ب_ کتاب هایی که در ایران نوشته شده اند :

💥در تاریخ :
🔸تذکره شاه طهماسب از شاه تهماسب صفوی.
🔸عالم آرای صفوی از اسکندر بیگ منشی

💥در عرفان :
🔸عین الحیات ازعلی بن حسین واعظ کاشفی.

💥در زندگی نامه :
🔸هفت اقلیم از امین احمد رازی.
🔸مجالس المؤمنین از قاضی نورالله شوشتری.

💥در فقه :
🔸جامع عباسی از شیخ بهایی.

2⃣ نثر مصنوع :

🔆کاربرد این نثر:
ازاین نوع نثر درفرمان ها و منشآت ودیباچه ی کتاب ها استفاده می شد مانند دیباچه ی شرفنامه ی بدلیسی وعیار دانش.

🔆 معروف ترین کتبی که به نثرمصنوع نوشته شده اند:
🔹عباس نامه ی وحید قزوینی
🔹محبوب القلوب میرزا برخوردار فراهی.

🔆ویژگی ومشخصه این نثر :
نثرمصنوع این دوره حلاوت وفخامت نثرفنی قرن های ششم وهفتم را نداردوهرچه هست، تکلف و بی ذوقی وغلط پردازی است.

3⃣ نثر بینابین :

🔆تعریف این نثر:
این نوع نثر نه چندان ساده ونه چندان دشواراست ومی توان گفت که قصدنویسنده دراصل ساده نویسی بوده است هرچند امروزه چندان روان وآسان به نظر نمی رسد.
✴️ نمونه های معروف نثر بینابین:

🔸کتاب حبیب السیر از خواندمیر.
🔸احسن التواریخ از از حسن بیگ روملو.
🆔 @jamshidfarahmand
انواع نثر در زبان فارسی

با توجه به شیوه کاربرد واژگان و نوع ابزارهای بیانی که نویسندگان در نوشتن مطالب خود دارند، شاید دقیقتر این باشد که نثر فارسی را به اقسام زیر تقسیم کنیم:

1- نثر مرسل یا ساده

نثرى را گویند که سجع نداشته باشد و کلمات آن آزاد و خالى ازقید خاص باشند. نوشته‏هاى معمولى و از جمله کتبى چون سفرنامه ناصرخسرو وکیمیاى سعادت و تاریخ بیهقى و اسرارالتوحید و تذکرةالاولیاء همه نثر مرسل‏اند.

نثر مرسل یا ساده نوشته ای است که از صنایع لفظی و معنوی و سجع عاری باشد. در این نوع از نثر، نویسنده مقاصد خود را در کمال سادگی و بی پیرایگی می نویسد و از استعمال کلمات و عبارات هماهنگ و واژه ها و اصطلاحات مهجور اجتناب می کند. نمونه های فراوانی از نثر مرسل و ساده را در آثار دوره اول نثر فارسی (قرن چهارم و نیمه اول قرن پنجم)، همچنین در اغلب نوشته های نویسندگان معاصر می توان یافت.

2- نثر مصنوع

که خود به دو نوع تقسیم می شود:

نثر مسجع یا موزون

نثر مسجع نثرى است که جمله‏ها و عباراتى قرینه در آن داراى‏سجع باشند. سجع در نثر به منزله قافیه در شعر است.
سجع نیز خود به‏سه نوع تقسیم مى‏شود، سجع متوازن، سجع مطرف و سجع متوازى.

در این نوع از نثر، نویسنده کلمات هموزنی را به نام سجع- نظیر قوافی اشعار- به کار می برد و جملات نوشته خویش را با قرینه سازی آهنگین می کند.

نظیر عبارات ذیل از مقدمه کنزالسالکین خواجه عبدالله انصاری.

"عقل گفت: گشاینده در فهمم، زداینده رنگ وهمم، پا بسته تکلیفاتم، شایسته تشریفاتم، گلزار خردمندانم، افزار هنرمندانم.....
عشق گفت: دیوانه جرعه ی ذوقم، بر آرورنده شوقم، زلف محبت را شانه ام و زرع مودت را دانه ام"

نمونه های زیبای نثر مسجع را در آثار خواجه عبدالله انصاری(396- 481هـ) و کتابهایی نظیر، تفسیر کشف الاسرار (سال تالیف 520 هـ) ترجمه ابوالفضل میبدی، اسرار التوحید فی مقامات ابوسعید ابوالخیر، تألیف محمد بن منور (بین 553 تا 559 هـ) کلیله و دمنه بهرامشاهی، ترجمه و تحریر: ابوالمعالی نصرالله بن محمد عبدالحمیدمنشی، تذکره الاولیا فرید الدین عطار نیشابوری، گلستان شیخ مصلح الدین سعدی و غیره، می توان یافت.

از میان کتابهای مزبور، گلستان سعدی از ویژگی خاصی برخوردار است زیرا در آن شیوه مختلطی از نثر مرسل با نثر موزون مسجع به کار رفته است و چون از لحاظ زیبایی و روانی و بلاغت در بیان ممتاز می باشد لذا پس از سعدی مورد تقلید عده ای از نویسندگان قرار می گیرد و آثار متعددی مشابه این کتاب نوشته می شود که مهمترین آنها بهارستان اثر عبدالرحمن جامی، روضه خلد (تألیف 737) نوشته مجد خوافی و پریشان، تألیف میرزا حبیب الله شیرازی متخلص به قاآنی و منشآت قائم مقام است.

نثر مرسل نثری است ساده و روشن با جملات کوتاه که از لغات مهجور عربی خالی است. در این نوع نثر از مترادفات استفاده نمی شود. توصیفات کلی و کوتاه است و بیشتر به امور بیرونی معطوف است. به نثر مرسل، نثر سبک خراسانی، نثر بلعمی و نثر دوره ی اول نیز می گویند.

نثر بینابین
نثر منشیان و دبیران عهد غزنوی است که در پایان دوره نثر مرسل و آغاز نثر فنی به فاصله ی نیم
قرن ظاهر می شود. این نوع نثر هم سادگی و استواری نثر مرسل را دارد و هم نشانه هایی از آمیختگی نظم و نثر و ورد لغات عربی و آیات و احادیث نثر فنی را به همراه دارد. تاریخ بیهقی، سیاست نامه ی نظام الملک، قابوس نامه ی عنصرالمعالی از این جمله اند.

🆔 @jamshidfarahmand
گِلِه گزاری
گِلِه گذاری

📚گِلِه گزاری: (📖)
گزاردن به معنای "ادا کردن و به جا آوردن" و توسّعا "بیان کردن" است و گذاشتن یعنی "قرار دادن" یا "وضع کردن" (چه به معنای حقیقی و چه به معنای مجازی).
بنابراین گله گزاری با حرف "ز" صحیح است و نه با حرف "ذ" ، زیرا مقصود از آن ادا کردن و بیان کردن گله است نه فرضا قراردادن و وضع کردن آن. غالبا این ترکیب را به صورت "گله گذاری" می نویسند که غلط است.

#غلط_ننویسیم
#ابوالحسن_نجفی
🆔 @jamshidfarahmand
گنجشک
گنجشگ

📚گنجشک:(📖)
حرف پایانی این واژه "ک" است و نه "گ". غالبا آن را به صورت گنجشگ مینویسند و غلط است.

#غلط_ننویسیم
#ابوالحسن_نجفی

🆔 @jamshidfarahmand
پسوندِ« ـَ ک»و انواع آن

یکی از پسوند های معروفی که به اسم می چسبد و واژه ی غیرساده می سازد، پسوندِ « ـَ ک» است که مفهوم هایِ مختلفی را در کلمه به وجود می آورد.

انواعِ ـَ ک در زبان فارسی :
در جزوه ٔ کافنامه ٔ کسروی مجموعاً هجده معنی برای کاف پسوند و هاء پسوند (هاء بدل از کاف) با هم آمده و بعضی از آن معانی را در اینجا می توان دید.

🔻۱ ـ نشانه ی تصغیر : مفهومِ کوچکی و خُردی را می رساند .

مانند :
پرید از شاخکی بر شاخساری
گذشت از بامکی بر جو کناری
شاخَک = شاخ + ـَ ک : شاخه ی کوچک بامَک = بام + ـَ ک: به معنی بامِ کوچک

ای مرغک خرد ز آشیانه
پرواز کن و پریدن آموز
مُرغَک = مرغ + ـَ ک: مرغِ کوچک

زاغکی قالب پنیری دید
زود به دهان برگرفت و پرید
زاغَک = زاغ + ـَ ک : زاغِ کوچک
اتاقَک = اتاق + ـَ ک : اتاقِ کوچک

شهرَک = شهر + ـَ ک : شهرِ کوچک
پایَک = پای + ـَ ک : پایِ کوچک
کمانَک = کمان + ـَ ک : کمانِ کوچک
پیامَک = پیام + ـَ ک : پیامِ کوچک


🔻۲ ـ ک تحبیب: مفهومِ دلسوزی را در بردارد:

طفلَک: به معنیِ طفلِ ترحُّم انگیز
بیندیش از آن طفلک بی پدر
سعدی


🔻۳ ـ نشانه ی شباهت: مفهومِ شباهت به چیزی را ،نشان می دهد:

پشمَک: به معنیِ نوعی خوراکی به شکلِ الیاف پشم
عروسک، پفک، کرمک، پستانک ، پشمک ، پولک ، جولاهک ، چشمک ، دستک ، ناخنک ، مخملک


🔻۴ ـ نشانه ی حالت : مفهومِ حالت و چگونگی را، بیان می کند:

نرمَک: به معنیِ به صورتِ نرم
چو موی از سر مرزبان باز کرد
بدو مرزبان نرمک آواز کرد
نظامی


🔻۵ ـ نشانه ی تحقیر و توهین: مفهومِ توهین و کوچکی باطنی را با خود دارد:

مردَک: به معنیِ مرد پَست و فرومایه
مردکی خشک مغز را دیدم
رفته در پوستین صاحب جاه
سعدی (گلستان)


🔻۶ - نشانه تحبیب : مفهوم دوست داشتن را می رساند:

پسرک: پسر دوست داشتنی – دخترک


🔻۷ - نشانه همراهی : مفهوم همراه بودن آن اسم را به چیزی می افزاید:

سنگک : نانی که به همراه سنگ پخته می شود.
باد بادک – لیسک


🔻۸ - نشانه تفخیم و تعظیم :گاهی معنی تعظیم و بزرگداشت و اعزاز و اظهار محبت می دهد:

بابک : پدر گرامی
پسر گفتش ای بابک نامجوی
یکی مشکلم را جوابی بگوی
سعدی (بوستان)

مامک : مادر عزیز
پس از گریه مرد پراکنده روز
بدو گفت کای مامک دلفروز
(گلستان)
در اینجا مامک مفهوم دلسوزی و ترحم یا تحقیر را نیز می رساند.
حسنک وزیر: حسن بزرگوار


🔻۹ - نشانه نسبی: منسوب بودن به صفت قبل از خود را بیان میکند و صفت را تبدیل به اسم می کند.

مانند: زردک: منسوب به زرد (هویج) – سفیدک – سیاهک – سرخک


🔻۱۰ - نشانه ٔ کمی و تقلیل و کوتاهی و اندکی باشد:

آبک : آب اندک
مرغ که آبکی خورد سر سوی آسمان کند
گویی اشارتیست این بهر دعای شاه را خاقانی

بهترک :
ریش فرهاد بهترک بودی
گر نه شیرین نمک پراکندی
سعدی

پیشترک :
پیشترک زین که کسی داشتم
شمع شب افروز بسی داشتم
نظامی
🆔 @jamshidfarahmand
#رابطه_ی_واژگان
#انواع_رابطه_واژه_ها_در_زبان_فارسی

دو کلمه در زبان فارسی می توانند نسبت های مختلفی با هم داشته باشند که معمولا این نسبت ها و تشخیص آن از موارد به کار رفته در آزمون های تشریحی و تستی بوده است.

انواع نسبت واژه ها:

1. هم خانواده : در عربی کلماتی که یک ریشه سه حرفی مشترک داشته باشند و البته ترتیب حروف ریشه و معنای ان نیز حفظ شود هم خانواده هستند. مثال : جلیل – تجلیل – مجلل
در فارسی کلماتی که از بن ماضی-بن مضارع مربوط به یک مصدر ساخته شده باشند هم خانواده هستند.
مثال: دیده – بینا – بینش – بیننده – دیدار

2. مترادف ( هم معنی ) : کلماتی که از نظر نوشتن و خواندن با هم فرق دارند اما از نظر معنی مشترک هستند؛ بعضی کلمات چند مترادف دارد.
مانند: عطوفت: مهربانی / مراد : خواسته / جمال : زیبایی

3. دو تلفظی : برخی از واژه ها در زبان فارسی به دو صورت تلفظ می شود.
مثال: باغبان و باغِبان / مهرَبان و مهربان / مستمند و مُستَمَند

4. مخفف : شاعران گاه کلمه ها را به شکل کوتاه شده یا مخفف در شعر می آورد.
مثال:
سحرگهان: سحرگاهان / برون : بیرون / نکو: نیکو / ار: اگر/ سپه : سپاه

5. هم آوا : کلماتی که تلفظ یکسانی دارند اما املا و معنایشان متفاوت است.
مثال: خار / خوار - اساس / اثاث - حیات /حیاط - خاست / خورد – خرد

6. متضاد : دو کلمه که از جهت معنا مخالف هم هستند.
درشت / ریز استوار / سست خنده / گریه کافر / مسلمان

7. تغییر معنا با تشدید : در زبان فارسی بعضی واژه ها شکل نوشتاری یکسانی دارند اما در تلفظ و معنا متفاوت هستند. ( یکی تشدید دارد و دیگری نه. )
مقدّم : برتر بودن / مَقدَم : قدم گذاشتن
مُسلم : مسلمان / مُسَلّم : قطعی

8. هم نویسه : واژه های دارای املای یکسان بدون ارتباط در تلفظ و معنی.
مثال: حُسن / حَسَن
شُکر / شِکَر

9. تضمّن : رابطه تضمن همان رابطه زیر مجموعه ای است. یعنی یک کلمه در معنا زیر مجموعه کلمه دیگر است.
فصل / پاییز
رنگ / آبی

10. نشانه های اختصاری : گاهی برای نوشتن برخی از عبارات و جملات از حروفی که مختصرِ آن کلمات است استفاده می شود.
مانند:
«رض» : رضی الله عنه
«س» : سلام الله علیه ( یا علیها )
ه. ش. : هجری شمسی
ه. ق. : هجری قمری
م. : میلادی
پ. م. : پیش از میلاد مسیح
🆔 @jamshidfarahmand
#دانش_افزایی_دبیران
#انواع_را

انواع را در متون ادبی همراه با شاهد مثال

بخش نخست:

1_در فارسی معیار را نشانه مفعول است.

2_ را برای سوگند:
_طریق خدمت و آیین بندگی کردن
خدای را که رها کن به ما و سلطان باش
_جایی که یار ما بشکرخنده دم زند
ای پسته کیستی تو؟خدا را بخود مخند

3_ را به معنی برای :
_ دل شکسته نباید داشت که چنین حالها مردان را پیش آید.
_ای شهنشاه بلند اختر خدا را همتی
تا ببوسم همچو اختر خاک ایوان شما

4_ را به معنی به :
_پیرمردی را گفتند :چرا زن نمی گیری؟
_ازخداوندان بندگان را فرمان باشد.

5_به معنی در برای ظرفیت:
_ تا نماز پیشین را آنجا رسید.
_شب را در بوستان با یکی از دوستان اتفاق مبیت افتاد.

6_را به معنی ازجهت و از نظر:
_ شتاب را چو کند پیر در ورع رغبت
درنگ را چو کند بر گنه جوان اصرار

7_به معنی بر:
_ پنجه با ساعد سیمین نه به عقل افکندم
غایت جهل بود مشت زدن سندان را
_ تن بی سرت را که خواهد گریست.

8_ را به معنی از:
_حکیمی را پرسیدند که دوست بهتر یا برادر؟
_ قضا را من و پیری از فاریاب
رسیدیم در خاک مغرب بر آب

9_را به معنی در برابر:
_ پیراهن صبر پوشیده ام که محنت را هیچ چیزی چون صبر نیست.

10_ را به معنی تا:
_ امیر نیز بر اثر مانیم شب برداشت. بامداد را منزلی رفته بودیم.

11_ را به معنی موافقت و مطابقت:
_ ازاعتماد خداوند که من یافته ام ،نصیحت را سخن باز نگیرد در هر بابی .
_ سعدی ،قلم بسختی رفتست و نیکبختی
پس هرچه پیشت آید گردن بنه قضا را

12_نشانه فک اضافه (اضافه گسسته):
در این صورت را پس از مضاف الیه می آید.
_ پادشاهی او راست زیبنده.
_یاد باد آن که سرکوی توام منزل بود
دیده را روشنی ازخاک درت حاصل بود.
در اینجا (را ) معنی کسره می دهد و فک اضافه است و دیگر نیازی به رای مفعولی نیست.
چون ،گرگ را بر کند سر آن سرفراز
را فک اضافه است که مضاف و مضاف الیه را جابجا کرده مثل بیت زیر:
گرگ را بر کند سر آن سرفراز
تا نباشد دو سری و امتیاز

13_نشانه مالکیت:
این را همیشه با فعل بودن و مشتقات آن می آید.
_ کافری را غلامی بود صاحب گوهر.
_ما به فلک می رویم عزم تماشا که راست.
_ گر مخیر بکنندم به قیامت که چه خواهی
دوست ما را و همه نعمت فردوس شما را

14_رای تخصیص و انحصار:
_منت خدای را عز و جل که طاعتش موجب قربت است.
_ سپاس و آفرین خدای راست.

15_ پس از مسندالیه که زاید است:
_ همی دانم که فریادم به گوشش می رسد لیکن ملولی را چه غم داردچه دانی حال شیدایی؟
_ اگر حسودان به غرض گویند شترست و گرفتار آیم که را غم تخلیص من دارد.

16_ پس ازمسندالیه فعل مجهول که زاید است:
_ از بهر تسکین وقت را امیر محمد را به غزنین خوانده آمد.
_تا بتدریج و ترتیب این نام زشت از تو بیفتد و کار را دریافته شود.

17 _ در معنی استعانت و واسطه :
_ رسولان را پیش باید آورد تا ما را دیده آید .(تا فرستادگان توسط ما یا بواسطه ما دیده شوند.)

18_ رای زاید بعد از (از برای و از بهر) که حکم حرف اضافه مضاعف را دارد.
_دنیا را بگیر از برای تن را و خدا را بگیر از برای دل را.
_ خدا را از بهر چه را می پرستی .(عطار)

19 _علامت وجه مصدری :
_ او را بر منظر باید نشست.

20_ گاهی مر همراه را می آوردند که در معنی، فقط را باقی می ماند ولی امروزه کاربرد ندارد.
بسوزند چوب درختان بی بر
سزا خود همین است مربی بری را

آقای جابر نوری جوکندان ,گیلان,تالش

🆔 @jamshidfarahmand
از غلط‌های املایی رایج

«آنفولانزا» می‌گیریم، نه آنفلوآنزا*.
«اختلاس» می‌کنند، نه اختلاص*.
«ان‌شاءالله» می‌نویسیم، نه انشالله*.
«انضباط» می‌نویسیم، نه انظباط*.
«اولویت» می‌نویسیم، نه الویت*.
«بالاخره» می‌نویسیم، نه بلاخره*.
«برگزار» می‌کنیم، نه برگذار*.
«بشخصه» می‌نویسیم، نه به‌شخصه*.
«بنیان‌گذار» می‌نویسیم، نه بنیان‌گزار*.
«بیفتد» می‌نویسیم، نه بیافتد*.
«بی‌محابا» می‌نویسیم، نه بی‌مهابا*.
«بیندازد» می‌نویسیم، نه بیاندازد*.
«بیندیشد» می‌نویسیم، نه بیاندیشد*.
«پاچه‌خاری» می‌کنند، نه پاچه‌خواری*.
«تحکّم» می‌کنند، نه تهکّم*.
«ترجیح» می‌دهیم، نه ترجیه*.
«توجیه» می‌کنیم، نه توجیح*.
«جزرومد» می‌شود، نه جذرومد*.
«چرخِ فلک» داریم، نه چرخ‌وفلک*.
«چرک‌نویس» داریم، نه چک‌نویس*.
«حتی‌الامکان» می‌نویسیم، نه حدالامکان*.
«حکاکی» می‌کنیم، نه هکاکی*.
«حیات وحش» داریم، نه حیاط* وحش.
«حیاط خانه» داریم، نه حیات* خانه.
«خارش» می‌گیریم، نه خوارش*.
«خدمت‌گزاری» می‌کنیم‌، نه خدمت‌گذاری*.
«خلأ» می‌نویسیم، نه خلع*.
«خوار و ذلیل» می‌نویسیم، نه خار* و‌ ذلیل.
«خواستگاری» می‌رویم، نه خاستگاری*.
«در» را می‌بندیم، نه درب* را.
«دردِدل» می‌کنیم، نه دردودل*.
«راجع‌به» می‌نویسیم، نه راجبه*.
«رئیس» می‌نویسیم، نه رییس*.
«زخمِ‌زبان» می‌زنند، نه زخم‌وزبان*.
«سپاس‌گزار» می‌شویم، نه سپاس‌گذار*.
«سپرده‌گذاری» می‌کنیم، نه سپرده‌گزاری*.
«سنکوپ» می‌کنیم، نه سنگ‌کوب*.
«سؤال» می‌‌کنیم، نه سئوال*.
«شکرگزاری» می‌کنیم، نه شکرگذاری*.
«شیء» می‌نویسیم، نه شئ*.
«ضجّه» می‌زنند، نه زجّه*.
«ضرب‌الاجل» می‌نویسیم، نه ضرب‌العجل*.
«طوفان» می‌شود، نه توفان*.
«علاقه‌مند» می‌شویم، نه علاقمند*.
«علی‌رغم» می‌نویسیم، نه علی‌رقم*.
«غیر‌ذلک» می‌نویسیم، نه غیره‌وذلک*.
«غیظ» می‌کنیم، نه غیض*.
«فارغ از» می‌نویسیم، نه فارق* از.
«فالوئر» داریم، نه فالوعر*.
«فنّاوری» می‌نویسیم، نه فن‌آوری*.
«قواعد» داریم، نه قوائد*.
«کول‌بر» داریم، نه کوله‌بر*.
«مابازا» می‌نویسیم، نه مابه‌ازا*.
«مارموذ» می‌نویسیم، نه مارموز*.
«مبدأ و منشأ» داریم، نه مبداء* و منشاء*.
«محراب» داریم، نه مهراب*.
«مرهم» می‌گذاریم، نه مرحم*.
«مشغول‌الذمّه» می‌شویم، نه مشمول‌الذمّه*.
«مصلّا» می‌نویسیم، نه مصلّی*.
«معذّب» می‌شویم، نه مؤذّب*.
«معضل» داریم، نه معظل*.
«ملاحظه» می‌کنیم، نه ملاحضه*.
«موذی» می‌نویسیم، نه موزی*.
«موقع» می‌نویسیم، نه موقه*.
«مُهَیّا» می‌شویم، نه مُحَیّا*.
«می‌یابد» می‌نویسیم، نه میابد*.
«وهله» می‌نویسیم، نه وحله*.
«هتاکی» می‌کنند، نه حتاکی*.
«هک» می‌شویم، نه حک*.
«همزه» می‌گذاریم، نه حمزه*.

سید محمد بصام
انجمن ویراستاران متنوک

🆔 @jamshidfarahmand
#نکته
تفاوتِ -اند (فعل ربطی) و -َند (شناسه)
۱) آن‌ها برگشتند. (فعل پیش‌وندی)
۲) آن‌ها درحالِ برگشت‌اند. (مسند + فعل ربطی)

🆔 @jamshidfarahmand
d980311-1.pdf
253.7 KB
#فارسی۳
#پایه‌ی_دوازدهم
#نهایی
کلیه‌ی رشته‌ها
۱۱ خرداد ماه ۹۸
همراه با پاسخ‌نامه تشریحی
مرکز سنجش و پایش کیفیت آموزشی

🆔 @jamshidfarahmand
گلستان سعدی
دیباچه
#گلستان‌خوانی
#دیباچه

منت خدای را، عَزَّ وَ جَلّ، که طاعتش موجبِ قُربت است و به شُکر اندرش مزیدِ نعمت...

🆔 @jamshidfarahmand