آشتی با ادبیات
46 subscribers
69 photos
16 videos
80 files
39 links
ادبیات در کنکور سراسری بالاترین ضریب را در کل درس های عمومی دارد.
با عضویت در این کانال به راحتی، به همه ی تکنیک ها و روش های تست زنی ادبیات احاطه ی کامل پیدا می کنید.
جمشید فرهمندمنش
مولف کتب کنکوری
ارتباط با ادمین jamshidfarahmandmanesh@
Download Telegram
فارسی2-روانخوانی تا غزل بعد.pdf
203.5 KB
فارسی۲
روان خوانی :تاغزل بعد
تهیه وتنظیم :
بانو مریم قانع دوست


گروه دبیران ادبیات کشور

🆔 @jamshidfarahmand
فنون ادبی2.pdf
80.1 KB
#نمونه_سوال
#علوم_و_فنون۲
#پایه‌ی_یازدهم
#نوبت_دوم
خرداد ۹۸

طراح: دکتر یعقوب کیانی شاهوندی

گروه دبیران ادبیات کشور
🆔 @jamshidfarahmand
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
شعر بسیار زیبایی از قیصر امین پور:
با صدای زنده یاد قیصر امین پور

گاهی چه زود
فرصتمان دير ميشود ...

کاری ندارم کجايی چه ميکنی
بی عشق سر مکن که دلت پير ميشود

🆔 @jamshidfarahmand
#آرایه_ها_ی_ادبی
#تلمیح

(بخش نخست)

تلمیح در اصطلاح بدیع به معنی اشاره کردن به قصه یا شعر یا مثل یا به تعبیری علاوه بر اشاره به فرهنگ عامه،عقاید و آداب و رسوم و علوم قدیم نیز در برمی گیرد.

تلمیحاتی که در زبان فارسی به کار می روند به دو دسته تقسیم می شوند:

1⃣تلمیحات ایرانی:این تلمیحات، ادامه ی فرهنگ ایران پیش از اسلام در فرهنگ ایران پس از اسلام است.مهم ترین این تلمیحات،اشاراتی به اساطیر و باورهای قومی در میتراباوری،آیین زرتشت و مانویت بوده است.

2⃣تلمیحات اسلامی:این نوع از تلمیح نشانه ی نفوذ فرهنگ اسلامی در ایران بود که به صورت قصص قرآن و احادیث و اخبار و روایات،خود را نشان داده است.چنین تلمیحاتی فرهنگ ایرانی را نه تنها با فرهنگ اسلامی،بلکه با مجموع فرهنگ سامی آشنا کرده است.زیرا بسیاری از این قصص با وجود تفاوت هایی اندک،در کتاب مقدس نیز آمده اند.

از نظر تاریخی،تلمیح در آثار شاعران دوره ی سامانی و اوایل دوره ی غزنوی،بیشتر مربوط به تلمیحات ایرانی - و اغلب مربوط به آیین زرتشت – بوده است اما با رشد و گسترش فرهنگ اسلامی در ایران،دامنه ی تلمیحات بهکار رفته در آثار شاعران و نویسندگان به سوی قصص قرآنی بیشتر شده است،چنانکه در ادبیات قرن ششم ه.ق جاذبه ی اشاره به فرهنگ اسلامی بسیار بیشتر به چشم می خورد تا اشاره به فرهنگ پیش از اسلام و در عین حال گرایش به داستان های غنایی و عاشقانه ی عرب هم رواج می یابد.

تلمیح از نظر ساخت،گفتار را به سمت ایجاز می برد و باعث می شود که معنای کلام شاعر یا نویسنده در ذهن شنونده یا خواننده ادامه یابد.

مثال هایی برای تلمیح:

شاه ترکان سخن مدعیان می شنود
شرمی از مظلمه ی خون سیاووشش باد.(حافظ)
اشاره به داستان کشتن شدن سیاوش

نگار من که به مکتب نرفت و خط ننوشت
به غمزه مساله آموز صد مدرس شد.(حافظ)
 اشاره به پیامبر اکرم(ص)

مرا شکر منه و گل مریز در مجلس
میان خسرو و شیرین شکر کجا گنجد ؟(سعدی)
اشاره به داستان خسرو و شیرین

ناشناسی که به تاریکی شب
می برد شام یتیمان عرب
(شهریار)
اشاره به امیرالمومنین علی (ع) که شب ها و به طور ناشناس برای فقرا و نیازمندان غذا می بردند.
 
مادر ای آفتاب هستی بخش
زیر پایت بهشت جاوید است
(نصرالله مردانی)
اشاره به حدیث نبوی الجَنَّةُ تَحتَ أقدامِ الاُمَّهات
ترجمه : بهشت زير قدم‏هاى مادران است.

پسر نوح با بدان بنشست
خاندان نبوتش گم شد
(سعدی)
اشاره به داستان حضرت نوح(ع) و پسرش کنعان که بت پرست بود.

پدرم روضه رضوان به دو گندم بفروخت
من چرا ملک جهان را به جوی نفروشم !(حافظ)
اشاره به داستان حضرت آدم(ع) و رانده شدن او به خاطر خوردن گندم

 گلستان کند آتشی بر خلیل      
گروهی بر آتش بـَرَد از آب نیل 
گلستان شدن آتش بر حضرت ابراهیم و گذشتن حضرت موسی و یارانش از رود نیل

یتیمی که ناکرده قرآن درست   
      کتب خانه ی چند ملّت بشست

اشاره به یتیمی حضرت محمد(ص) و منسوخ شدن ادیان با تولد ایشان

چو عزمش برآهیخت شمشیر بیم  
   به معجز زد میان قمر دو نیم .
اشاره به معجزه ی پیامبر، شق القمر

چو صیتش در افواه دنیا فتاد
  تزلزل در ایوان کسری فتاد 
شکاف برداشتن کاخ کسری همزمان با تولد پیامبر(ص)

شبی برنشست از فلک بر گذشت
 به تمکین و جاه از مـَلـَک برگذشت.
اشاره به شب معراج پیامبر (ص)

 جهان پیر است و بی‌بنیاد از این فرهادكش فریاد
كه كرد افسون و نیرنگش ملول از جان شیرینم(حافظ)
 به داستان شیرین و فرهاد اشاره دارد.
 
سوخـتم در چاه صــبر از بهر آن شــمع چـگل
شـاه تركان فارغ است از حال ما كو رستمی
(حافظ)
 اشاره به داستان بیژن و منیژه
 
نه یوسف که چندان بلا دید و بند
چو حکمش روان گشت و قدرش بلند
(سعدی)
اشاره به داستان حضرت یوسف

مرا چون خلیل آتشی بر دل است
که پنداری این شعله بر من گل است
.(سعدی)
داستان گلستان شدن آتش بر حضرت ابراهیم (ع)

خداوند زر برکند چشم دیو
به دام آورد صخر جنی به ریو
(سعدی )
داستان حضرت سلیمان و صخر جنی

سکندر به دیوار رویین و سنگ
بکرد از جهان راه یاجوج تنگ
(سعدی)
اشاره به آیات ۹۳ و ۹۴ سوره ی کهف و سدی آهنین ساختن اسکندر بر سر راه یاجوج و ماجوج

ستم از غمزه میاموز که در مذهب عشق
هر عمل اجری و هر کرده جزائی دارد
اشاره به آیه ی ۴۲ سوره ی مدّثر دارد که می فرماید: «کُلّ نَفسٍ ما کَسَبَت رَهینَةٌ» (هر نفسی به آنچه کسب کرده در گرو است)

حضور خلوت انس است و دوستان جمعند
وَ إن یکاد بخوانید و در فراز کنید
اشاره به آیه ی ۵۲ سوره ی قلم
مطلب برگرفته : از کانال علوم و فنون ادبی


🆔 @jamshidfarahmand
#آرایه_ها_ی_ادبی
#تلمیح

- بخش دوم ( بخش پایانی )

برخی اشارات و تلمیحات قرآنی حافظ

صبر کن حافظ به سختی روز و شب
عاقبت روزی بیابی کام را

اشاره‌ای تلمیحی به آیهٔ ۱۴۹ سورهٔ بقره دارد که می‌فرماید: «... استَعینُو بالصّبرِ والصّلوةِ» (یاری جوئید به صبر و نماز) و «إنّ الله مَعَ الصّابرینَ» (به درستی که خدا با شکیبایان است).

سیرِ سپهر و دور قمر را چه اختیار
در گردشند بر حسبِ اختیار دوست

اشاره به آیه ی ۵۳ سوره ی اعراف دارد که می فرماید: «وَالشّمسَ والقَمَر وَالنُّجومَ مُسَخّراتٍ بأمرهِ» (و آفتاب و ماه و ستارگان تسخیر شده ها به امر اویند) و همچنین آیه ی ۱۳ سوره ی نحل با همین عبارت رابطه دارد.
 
ای هدهد صبا به سبا می فرستمت
بنگر که از کجا به کجا می فرستمت

بیت موردنظر همین مطلع غزل است که اشاره به آیه ی ۲۹ سوره ی نمل دارد که می فرماید: «إذهَب بکتابی هذا فَألفِه إلیهِم» (ببر این نامه ی مرا و بیاندازش برای ایشان).

ما آبروی فقر و قناعت نمی بریم
با پادشه بگوی که روزی مقدرست

اشاره به آیه ی ۸ سوره ی هود دارد که می فرماید: «وَ ما مِن دابّةٍ فی الأرضِ إلّا عَلَی الله رِزقُها ...» (و نیست هیچ جنبنده ای در زمین مگر بر خداست روزیش ...). 

کنون به آب می لعل خرقه می شویم
نصیبه ی ازل از خود نمی توان انداخت

اشاره به آیه ی ۵۲ سوره ی توبه دارد که می فرماید: «قُل لَن یُصیبَنا إلّا ما کَتَبَ الله لَنا ...» (بگو هرگز نمی رسد ما را مگر آنچه نوشت خدا بر ما)

معنیّ آب زندگی و روضه ی اِرم
جز طرف جویبار و می خوشگوار چیست؟

اشاره به آیات ۶ و ۷ سوره ی فجر دارد که می فرماید: «ألَم تَرَ کَیفَ فَعَلَ رَبُّکَ بِعادٍ. إرَمَ ذاتِ العِمادِ ...» (آیا ندیدی که چگونه کرد پروردگارت به عاد. ارم صاحب بناهای رفیع).

دیدن روی تو را دیده ی جان بین باید
وین کجا مرتبه ی چشم جهان بین منست

اشاره به آیه ی ۱۰۴ سوره ی انعام دارد که می فرماید: «لا یُدرِکُهُ الأبصارُ وَ هُوَ یُدرِکُ الأبصارَ ...» (درنیابد او را دیده ها و او درمی یابد دیده ها را).

در عشق خانقاه و خرابات فرق نیست
هر جا که هست پرتو روی حبیب هست

اشاره به آیه ی ۱۱۰ سوره ی بقره دارد که می فرماید: «فَأینَما تَوّلَوا فَثّمَ وَجهُ الله، إنَّ الله واسِعٌ علیمٌ» (پس هر کجا روی آورید آنجا وجه خداست به درستی که خدا فراخ رحمت داناست.)

در طریقت هر چه پیش سالک آید خیر اوست
در صراط مستقیم ای دل کسی گمراه نیست

اشاره به آیه ی ۱۳۷ سوره ی بقره دارد که می فرماید: «قُلِ الله المَشرقُ وَ المَغربُ، یَهدی مَن یَشاءُ إلی صِراطٍ مُستَقیمٍ» (بگو خدا راست مشرق و مغرب راه می نماید آن را که خواهد). همچنین آیه ی ۶ سوره ی فاتحة الکتاب که می فرماید: «إهدِنا الصّراطَ المُستقیمَ» (هدایت کن ما را به راه راست).

زاهد غرور داشت سلامت نبرد راه
رند از ره نیاز به دارالسلام رفت

اشاره به آیه ی ۱۲۸ سوره ی انعام دارد که می فرماید: «لَهُم دارُالسّلامِ عِندَ رَبُّهُم». (برای ایشان است خانه ی سلامت نزد پروردگارشان.)
ایشان است خانه ی سلامت نزد پروردگارشان).

مقام عیش میسّر نمی شود بی رنج
بلی به حکم بلی بسته اند روز الست

اشاره به آیه ی ۱۷۲ سوره ی اعراف دارد که می فرماید: «ألَستُ بِرَبّکُم قالُوا بلی شَهِدنا أن تَقُولُوا یَومَ القیامةِ إنّا کّنّا عَن هذا غافِلینَ» (آیا نیستم من پروردگار شما، گفتند آری گواه شدیم، مبادا بگوئید روز قیامت به درستی که بودیم از این بی خبران).

عیب رندان مکن ای زاهد پاکیزه سرشت
که گناه دگران بر تو نخواهند نوشت

اشاره به آیه ی ۶۴ سوره ی بقره دارد که می فرماید: «وأتقُوا یَومه لا تَجزِیِ نَفسٌ عَن نَفسٍ شیأً» (و بپرهیزید از روزی که کفایت نکند نفسی از نفسی چیزی را) و همچنین آیه ی ۱۶۴ سوره ی انعام که می فرماید: «وَلا تزِرُوا زِرَة وِزر أخری» (و برنمی دارد بردارنده ای بار گناه دیگری را) و آیه ی ۱۹ سوره ی فاطر

کمر کوه کم است از کمر کوه اینجا
ناامید از درِ رحمت مشو ای باده پرست

اشاره به آیه ی ۵۴ سوره ی زمر دارد که می فرماید: «... لا تَقنَطُوا مِن رَحمَةِ الله إنّ الله یَغفِرُ الذُّنوبَ جَمیعاً إنَّهُ هُوَالغَفُورُ الرّحیمُ» (نومید نشوید از رحمت خدا به درستی که خدا می آمرزد گناهان را همه به درستی که اوست آمرزنده ی مهربان).

سواد زلف تو جاعل الظلمات
بباض روی تو تبیان فالق الاصباح

اشاره به آیات ۲ و ۹۷ سوره ی انعام دارد که می فرماید: «وَ جَعَلَ الظّلُماتِ والنُّورَ ثُمَّ الذّینَ کَفَروا بِربّهِم یَعدِلُونَ» (و پدید آورد تاریکی ها و روشنی را پس آنان که کافر شدند به پروردگارشان برابر می کنند دیگران را) و ۹۷ «فالِقُ الأصباحِ وَ جَعَلَ اللّیلَ سَکَناً وَ ...» شکافنده نمود صبح و گردانید شب را آرامگاه و)
 مطلب برگرفته از : کانال فنون و علوم ادبی



🆔 @jamshidfarahmand
دستگاه تهویه
دستگاه تهویه هوا


📚تهویه هوا(📖) : تهویه خود به معنای "عوض کردن هوا" یا " هوا دادن" است و نیاز به کلمه "هوا" ندارد. بنابراین ترکیب " تهویه هوا" حشو است و بهتر است که از استعمال "هوا" همراه آن خودداری شود. به جای "دستگاه تهویه هوا" می توان به سادکی گفت "دستگاه تهویه".
تهویه در لغتنامه های عربی نیامده و ظاهراً از ساخته های فارسی زبانان است.

#غلط_ننویسیم
#ابوالحسن_نجفی
🆔 @jamshidfarahmand
💠🔸#نکته دستوری 👇👇

🔸🔸نکره مخصصه چیست ؟⬇️⬇️

اسمی است که با یا نکره می آید ، اما جمله پیروی که قابل تاویل به صفت است ، آن را معرفه گونه می کند.
🔸مثال 👇
مردی که تخم می کارد کشاورز است.
"مردی" نکره مخصصه است و جمله پیرو 👈".....تخم می کارد"قابل تاویل به صفت است .
مرد "تخم کارنده "کشاورز است‌.
منبع 👇
#دستور زبان فارسی
دکتر حسن انوری ، دکتر حسن احمدی گیوی
🆔 @jamshidfarahmand
دعای جوشن کبیر.pdf
678 KB
📖متن كامل دعای جوشن كبير به همراه ترجمه فارسی
هرگز منتظر
فرداى خیالى نباش
سهمت ازشادى زندگى را،
همین امروز بگیر
فراموش نکن
مقصد همیشه جایى
در انتهاى مسیر نیست
مقصد لذت بردن از
قدم ‌هاییست که بر می‌داریم

🆔 @jamshidfarahmand
اَحیا/ اِحیا کدوم درسته؟

همزمان با شب‌های عزیز «قدر» بد نیست درباره‌ی معنی اسم این شب‌ها بدونیم.
- اَحیا جمع «حَیّ» به معنی زنده‌ها
- اِحیا یعنی زنده‌ داشتن، زنده‌‌ کردن و شب‌زنده‌داری
پس، «شبِ اِحیا» درسته و «شبِ اَحیا» اشتباه.

🆔 @jamshidfarahmand
#نکته ادبی
#قالب_مستزاد⬇️⬇️

💠🔸#مستزاد شعری است که در آخر مصراع های یک رباعی یا غزل یا قطعه، جمله ی کوتاهی از نثر آهنگین و مسجع اضافه می کنند که از لحاظ معنی به آن مصراع مربوط است ولی با وزن اصلی شعر هماهنگ نیست.
🔸💠در واقع کلمه ی مستزاد به معنی “زیاد شده” هم همین معنی را می دهد و علت نام گذاری این نوع شعر هم قطعه اضافه شده در پایان هر مصراع است.
💠💠#مشخصات_مستزاد :⬇️⬇️

🔸1- موضوع و درون مایه مستزاد می تواند مدح ، عشق و عرفان ، مسائل اجتماعی و میهنی باشد .
🔸2- تنها قالب شعر سنتی است که مصراع های آن با هم مساوی نیستند .د
🔸3- اولین مستزاد در قرن پنجم از مسعود سعد سلمان بر جای مانده است .

🚨🚨نکته : اهمّیّت مستزاد در آن است که در ⬇️⬇️
#پیدایش_شعر_نیمایی اثر داشته و منبع الهام نیما در کوتاه و بلند کردن مصراع های شعر نو بوده است .
مشهورترین مستزاد سرایان عبارتنداز : مسعود سعد سلمان ، نسیم شمال ، ملک الشعرا بهار ، ادیب الممالک فراهانی ، اخوان ثالث و حسام هروی .

💠💠نمونه ی چند مستزاد:⬇️⬇️
گیرم که ز مال و زر کسی قارون شد —- مرگ است زپی!
یا آن که به علم و دانش افلاطون شد —- کو حاصل وی؟
اندوخته ام ز کف همه بیرون شد ——- کو ناله ی نی؟
ز اندیشه کونین دلم پرخون شد ——- کو ساغر می؟
(#مشتاق_اصفهانی)

🆔 @jamshidfarahmand
#آرایه_ها_ی_ادبی
#قالب_ها_ی_شعری

آشنایی با چند قالب شعری با شکل گرافیکی، مشخصات، شاعران نامدار این قالب‌ها

1⃣قصیدە:
×--------- ×---------
×--------- ---------
×--------- ---------
معمولا ۱۵ تا ٦۰ بیت است و در موضوعات حماسی، اخلاقی، دینی، وصف طبیعت و... می‌باشد.
شاعران معروف قصیدە‌سرا: ناصرخسرو، منوچهری، خاقانی و سعدی
-------------------------
2⃣غزل:
©--------- ©---------
©--------- ---------
©--------- ---------
معمولا ۵ تا ۱۰ بیت است و در موضوعات عاشقانە و عارفانە است.
شاعران نامدار غزل‌سرا: حافظ، سعدی و عراقی
-------------------------
3⃣قطعە:
®--------- ---------
®--------- ---------
®--------- ---------
موضوعات آن بیشتراخلاقی، تعلیمی و مناظرە می‌باشد.
شاعران معروف قطعەسرا: پروین اعتصامی و ابن‌یمین
-------------------------
4⃣مثنوی:
&---------- &----------
©--------- ©---------
@--------- @---------
بیشتر در موضوعات طولانی می‌باشد.
شاعران معروف مثنوی‌سرا: فردوسی، سنایی، نظامی، مولوی
-------------------------
5⃣ترجیع‌بند:
©--------- ©---------
©--------- ©---------
©--------- ©---------
©--------- ©---------
---------
این بیت تکرار می شود ---------
®--------- ®--------
®--------- ®--------
®--------- ®--------
®--------- ®--------
---------
---------
شاعران معروف ترجیع‌بند سرا: سعدی، هاتف، فرخی سیستانی
-------------------------
6⃣ترکیب‌بند:
©--------- ©---------
©--------- ©--------
این بیت‌ تکرار نمی‌شود ---------&
&---------
@--------- @---------
@--------- @---------
®----------
®----------
شاعر معروف ترکیب‌بند سرا: محتشم کاشانی
-------------------------
7⃣رباعی: بر وزن (لا حول و لا قوە الا باللە)
©--------- ©---------
©--------- ----------
رباعی‌سرایان معروف: خیام، رودکی، عطار
-------------------------
8⃣دوبیتی:
©--------- ©---------
©--------- ----------
دوبیتی سرای معروف: باباطاهر همدانی

🆔 @jamshidfarahmand
🔴شرحی بر هفت شهر عشق عطار

عطار مراحل هفتگانه ای را برای سیر و سلوک و طلب حقیقت و رسیدن به درجات عالیه خود سازی تا آگاهی کامل و رسیدن به دیدار روی دوست در نظر گرفته است
عطار مراحل هفتگانه ای را برای سیر و سلوک و طلب حقیقت و رسیدن به درجات عالیه خود سازی تا آگاهی کامل و رسیدن به دیدار روی دوست در نظر گرفته است:
▫️ طلب
▫️عشق
▫️ معرفت
▫️ استغنا
▫️ توحید
▫️حیرت
▫️ فنا یا فناء فی الله.

🔴و این هفت وادی در منطق الطیر:

گفت ما را هفت وادی در ره است
چون گذشتی هفت وادی، درگه است
📕 وادی طلب:
طلب آتشی است که به عنایت خداوند در جان سالک می افتد و شوقی عظیم برای دریافت حقیقت، جان سالک را فرا می گیرد.
در این وادی ، سالک راه حقیقت، باید مردانه گام در راه نهد و از خود بگذرد و همت قوی دارد.
در همه حال و همه جا یار را بجوید و به دنبال او که در درون وی است، کندوکاو و جستجو نماید.
این وادی وادی پر خطری است ولی سالک نباید وحشتی به دل راه دهد؛ او باید سر تا پا تسلیم رضای او باشد و بکوشد تا او را در پیدا و پنهان بیابد که عاقبت جوینده یابنده بود.
📕وادی عشق:
درین وادی ، وجود طالب و سالک مالامال از عشق و شوق و مستی می گردد.
او چون صراحی لبریز می شود . عشق وجودش را چنان پر می سازد که یکسره آتش سوزان می شود و در تب و تاب می افتد.
عشق به پروردگار به صورت عشق به همه مظاهر هستی که جلوه رخ دوست هستند، نمودار می گردد و در عین سوز و گداز و اشتعال درون، سر تا پا خوبی و صفا و صلح و آشتی می گردد.
می سوزد و به یاد دوست، همه کس و همه چیز را دوست می دارد.
در این حال ، سالک خود را در مسیر و جریان کل کاینات می بیند و با تمام ذرات هستی همراه و همراز می گردد.
📕وادی معرفت:
اینجا ، وادی شناخت است. به نظر عرفا ، اصل معرفت در شناخت خداوند است و به قول هجویری که در کشف المحجوب می فرماید:
"معرفت حیات دل بود به حق،
و اِعراض سر جز از حق،
و ارزش هر کس به معرفت بود
و هر که را معرفت نبود بی قیمت بود"
در این وادی ، عارف نسبت به نفس خود و ذات حقیقت شناخت پیدا می کند و چشم دل و جان ، چشم سر و چشم درونی وی باز می شود و بنا به تعبیری در اینجاست که عارف پاکدل ، چشم جانش به حقایق و رموزِ دستورهای دین و هدف انبیا باز می گردد.
📕وادی استغنا
درین مرحله ، صوفی و سالک چنان به « او » متکی می گردد که از همه چیز و همه کس جز او بی نیاز می گردد.
او خود را در کوی امن و رجا مستغنی می یابد و از همه مال و مقام و جلوه های وسوسه انگیز زندگی به یکباره دل می کند و طمع می برد.
این وادی ، پشت پا زدن به هوس ها و جلوه های دنیایی ، پا گذاردن بر سر افلاک و نه گنبد میناست و اینجاست که سالک می تواند با افتخار خود را بالاتر و برتر از عالم خاکی مشاهده کند و صفات خداوندی را در وجودش متجلی ببیند.
📕وادی توحید:
اکنون عارف به وادی توحید می رسد .
▫️چشم دل باز کن که جان بینی
آن چه نا دیدنی است آن بینی
در این وادی ، چشم دل وی باز می شود ، موحّد شده و وحدت عالم را رویت می کند.
او مشاهده می کند که در جهان « یکی هست و هیچ نیست جز او » و بر هر چه می نگرد او را در وی می بیند.
در این حالت ، عارف همه چیز و همه جا را چون مظهر و آفریده اویند زیبا می بیند و می ستاید و به قول باباطاهر:
▫️به دریا بنگرم دریا ته بینم
به صحرا بنگرم صحرا ته بینم
▫️به هر جا بنگرم کوه و در و دشت
نشان از قامت رعنا ته بینم
وی حتی جدا دانستن حق را از خود و از عالم هستی که جلوه رخ دوست است دوگانگی می داند.
📕وادی حیرت:
در این مرحله ، در دل عاشق و اهل الله ، در وقت تامل و تفکر و حضور ، حیرت و سرگردانی وارد می شود و آنگاه او چنان متحیر می شود که راه تفکر بسته می شود.
سالک به هر چیز می نگرد او را معرفتی جدید دست می دهد و سرگشته تر و حیران تر از قبل می شود او در طوفان معرفت سرگردان می شود و در وادی حیرت مقیم.
📕وادی فنا:
این مرحله ، مرحله نیستی و محو شدن سالک است از خود و بقای در حق.
در این حال، خود خواهی وی به همراه همه صفات مذموم و ناپسند نابود می شود و وجودش زنده می گردد به صفات پسندیده و محمود الهی.
ابوسعید ابوالخیر می فرماید: « زندان مرد ، بودِ مرد است »
درین مرحله است که انسان به آزادگی مطلق می رسد .
فنا ، پایان راه سیر الی الله است و شروع بقاء بالله و یا شروع سیر فی الله.
در این حال است که انسان متخلق به اخلاق الله می گردد و لیاقت جانشینی خدا را و جایگاه خلیفه الهی را پیدا می کند و چنان غرق دریای افعال الهی می شود که نه خود را و نه غیر را اراده ای نبیند جز فعل و اراده و اختیار مطلقه حق تعالی.
در اینجا سالک به ایمان کامل می رسد و تسلیم محض است.

مطلب برگرفته از : کانال علوم و فنون ادبی( نورمحمدی)
🆔 @jamshidfarahmand
#دستور_زبان_فارسی

🌹بن مضارع برخی از مصادر افعال🌹

گسستن: گسل

افراشتن و افراختن: افراز

مانستن(شبیه بودن) و ماندن: مان

سفتن : سنب

هشتن(نهادن) : هل

توختن( ادا کردن و پرداختن) : توز

بخشودن( ترحم کردن، عفو کردن): بخشا

بخشیدن : ( دادن، عطا کردن): بخش

افروختن : افروز

پالودن( صاف کردن، تصفیه): پالا

شایستن : شای

بایستن : بای

شدن : شو

آلودن : آلا

آمدن : آ

انباشتن : انبار

آزردن : آزار

پنداشتن : پندار

بودن : باش

🆔 @jamshidfarahmand
#نکته_ها_ی_آرایه_ی_ی
#آرایه_ی_حس_آمیزی

در آرایه ی حس آمیزی، ترکیب و آمیختگی دو یا چند حس از حواس پنجگانه(بینایی/شنوایی/چشایی/بویایی/لامسه) با یکدیگر و یا حسی از حواس پنجگانه با حسی انتزاعی و ذهنی مطرح است...

🌀حواس ذهنی توسط عقل،تفکر و تخیل قابل درک میباشند.

🔴مثال ترکیب حواس پنجگانه باهم:

🔷الف)ازصدای سخن عشق ندیدم خوشتر

ترکیب حس شنوایی و بینایی

🔶ب)سخن های کم وزن و سنگینِ تو/ زشوری کند تلخ و شیرینِ تو

سخن با حس شنوایی و سنگینی با حس لامسه قابل درک است واین دو باهم آمیخته اند.

🔵2- مثال برای ترکیب حواس پنجگانه با حواس انتزاعی وذهنی:

🔶آرزوهایِ شیرین/خبرِ تلخ/قیافه ی بانمک/اخلاقِ نرم/سلامِ گرم/سکوتِ سنگین

⚫️3-آسمان فریبی آبی رنگ شد:

ترکیب(فریب): حس انتزاعی با (آبی رنگ) :حس بینایی است.

🆔 @jamshidfarahmand
🔴ساختمان کلمات
گوی+نده 👈مشتق
گرما 👈 گرم +ا مشتق
دانا 👈دان +ا👈مشتق
لبه 👈لب+ه👈مشتق
پایه 👈پای +ه👈مشتق
🆔 @jamshidfarahmand