جمعیت امام علی(ع) کرمانشاه
210 subscribers
1.29K photos
278 videos
33 files
620 links
#محرومین
#ایتام
#کودکان_کار
#معضلات_اجتماعی
#زنان_و_کودکان_در_معرض_آسیب

روابط عمومی: KSHimamalisociety@


خانه علم:نقلیه،روبروی بیمارستان امام خمینی
Download Telegram
🌾🌾🌾🌾🌾🌾🌾🌾🌾🌾
هنوزنیم ساعت نیست که ازشهر خارج شده ایم،خشکسالی و هوای آلوده بیدادمیکرد.آسفالت جاده ی اصلی پرازدست انداز و فرسودگی است.اینجامنطقه ی عثمانوند،واقع درجنوب شرقی استان کرمانشاه،آخرین روستای استان وهم مرزبااستان ایلام به نام »سرزل«است.چهره ی افتاب سوخته واکثرا نحیف کودکان توجه همه را جلب میکند.روستافاقد آب آشامیدنی ،و آب با فاضلابی که در چشمه میریزدتنهامنبع دسترسی به این مایع حیاتی است.دراکثر خانه ها فقط قسمتی از آن قابل سکونت میباشد،آن هم با امکانات کم وبقیه ی قسمتهادراثرریزش برکت الهی باران تخریب شده است که کودکان اوقات فراغتشان در آن قسمت از خانه شادیهای کودکانه راباماروعقرب شریک میشوند.بیشترخانه هابامشکل سرویس بهداشتی مواجه هستند. ازجمله مشکلات روستاهای این منطقه عدم وجودمرکزبهداشت نزدیک، امکانات آموزشی،سوء تغذیه، اعتیادوبیکاری میباشد.تنهاامکانات برای اموزش یک کانکس برای دو الی سه روستابه عنوان مدرسه استفاده میشود.تقریباده کیلومتر ازجاده،شنی ودرصورت ضرورت دسترسی به ماشین امکان پذیر نمیباشد.تعدادکمی ازخانوارها که به شغل دامپروری مشغولند، دامهایشان دچاربیماری تب برفکی شده وچون وسع مالیشان برای تهیه ی دارونمیرسد دامها یکی یکی تلف میشوند. بیماریهای:پوستی،عقب ماندگی ذهنی ،کم خونی،سوء تغذیه،و مشکلات تنفسی وبیماریهای ریوی ودستگاه گوارش وهمچنین برخی اختلالات روانی شخصیتی دربین افرادبه وفور دیده میشود.
به هرطرف که میرویم بچه هابا اشتیاق مارا راهنمایی میکنند ودر آخرباچشمان پرازامیدبه یاری برای بهترشدن حداقل امکانات اولیه ی زندگی و لبهایی پرازخنده ی کودکانه سرشارازمحبت،ولی بسته ازناگفته های بسیار،دستهای کوچکشان را به رسم مهمان نوازی،وبه امید رسیدن کمک ازدستهای پرمهر و پرتوان تکان میدهند،وما آنان را اول به خالق هستی،سپس به جوانمردانی که میتوانندبرای رسیدن به ارزوهای خیلی نزدیک یاریشان کنندمیسپاریم.
گزارش #شناسایی_کوچه_گردان
رمضان 95

@jamiatkermanshah
گزارش #شناسایی_کوچه_گردان

در باز شد...
مادری خسته از رنج دنیا عصا به دست با قامتی خمیده به استقبالم آمد...
خانه ای خالی از کمترین وسایل زندگی را نشانم داد... ‌ آب و نان مانده تنها دارایی یخچال آن خانه بود...
آن طرف تر پسرک بیمارش را نشانم داد که از بیماری تالاسمی تمام مو های بدن، سر و صورتش ریخته بود...
به داخل اتاق رفتیم نوه‌ی بی پناهش را نشانم داد، دختربچه ای که کودکی اش را قربانی کرده بود؛
قربانی پدری معتاد و مادری که او را رها کرده...

سراغ همسرش را گرفتم، مرد زندگی اش کارگری ساده بود که تن به هر سختی میداد برای تامین مخارج خانه و بیماری فرزند، افسوس درآمد کارگری آنقدر کم بود که تمامش صرف داروی فرزند میشد...
در آن خانه مادر و پدری را دیدم که سختی روزگار و بچه‌ای بیمار کمرشان را خم کرده بود.‌‌‌..

تمام شب خواب به چشمانم نیامد
تمام شب این همه تناقص را با خود تکرار میکردم
چرا یکی در قله‌ی خوشبختی باشد و دیگری در اعماق چاه ؟
چرا فریاد نجات او در اعماق چاه به گوش آن که‌ قله‌ را فتح کرده نمیرسد؟!
شاید هم صدای اسیر چاه به گوش میرسد اما سیاهی قلب هایمان و یا طمع اوج بیشتر، فرصت شنیدن را از ما گرفته!!!
#گرسنگی_سهم_کودکان_نیست
#کوچه_گردان_عاشق
==============
وعده ما جمعه 19 خرداد،ساعت 17
همایش بزم مهر(کوچه گردان عاشق)
نبش میدان آیت اله جلیلی
سالن وحدت